لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 16 از 55

موضوع: اشعار و ترانه های یغما گلرویی

  1. #1
    MonaLisa آواتار ها
    پشتیبانی فنی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    پشتیبانی فنی
    شماره عضویت
    1441
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    830
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    3,076
    1,931 بار تشکر شده در 710 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض اشعار و ترانه های یغما گلرویی


    0 Not allowed! Not allowed!
    تا حالا خیلی از آهنگ ها رو گوش دادیم که ترانه سرای آن آهنگ آقای یغما گلرویی بوده به خاطر همین از تمام دوستان ممنون میشم که اگر کاری از ایشون دارن اینجا یادداشت کنند...

    لیست ترانه های ایشون(موجوددرتاپیک):

    شنبه
    یکشنبه
    دوشنبه
    سه شنبه
    چهار شنبه
    پنج شنبه
    جمعه
    هفت شماره ی ساده
    اصلا این بازی یک نفره نیست
    ----------------------------------->
    حالا خودم برایت مینویسم
    چل گیس
    کافه نادری
    خواهش میکنم !
    توقع زیادی بود؟
    1=1+1
    پارکنویس
    هفت سین گم شده
    برج عقرب
    حرف هیچکس را باور نکن!
    صدای آبی من
    ------------------------------->
    از خط کشی خیابان بگذر!
    یه دفه بیا به خوابم !
    پیانو...
    انگار یکی از آخرین تلفن ها بود !
    ناگهان گریه ام گرفت!
    سکوت*نفله شدن _ترانه ها را شاهد بودم! بارها و بارها ...
    قصه ی سگ با گربه!
    سنگ . کاغذ . قیچی
    من زمینم .
    من رو بشکن .
    ------------------------------->
    همیشگی
    حنجره ها رو خبر کن
    تکلیفمان را روشن کنیم !
    در همین حدود زندگی کردم !
    گریه های گم شده صدایم کردند !
    حرف آخر
    یه شب بگوآفتابی شه
    صدای آبی من
    زندگی به شرط چاقو
    تاکسی
    نفرین
    پیشی
    فال فروش
    تو از بین تمام اینها تنها دل را بردی
    نمان تا بمانی
    هم روزگار
    هیس
    دوباره به آفتاب سلامی دوباره دادم
    از دل برود هر آنکه از
    فقط فرض کن
    عاشقانه تر
    نامه




    ویرایش توسط MonaLisa : Sunday 15 February 2009 در ساعت 03:28 PM دلیل: کامل کردن لیست اشعاروترانه های موجود

    Show me the way
    Take me to love
    Things only heard now I want to feel
    My soul caressed by silken breeze
    Whisper secrets to listening trees
    Show me that world
    Take me to love
    Show me the way


  2. 2 کاربر برای این پست از MonaLisa تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

  4. #2
    Hmd_N آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    409
    تاریخ عضویت
    Dec 2006
    سن
    40
    نوشته ها
    1,643
    میانگین پست در روز
    0.26
    تشکر از پست
    3,361
    2,817 بار تشکر شده در 1,093 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 32/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    شنبه
    ناظم ما می گفت
    پیش بزرگترها فظولی موقوف
    و من فضول بودم
    نه دسعت به سینه ی سکوت
    نه سربراهمشق مسیر مدرسه
    تجدیدی هزار مرتبه نوشتن تکرار نخواهد شد
    تجدیدی دوستت دارم گوشه ی کتاب جبر
    تجدیدی مداوم ترکه و تنبیه
    تجدیدی برپا ناشنیده ی معلم
    تجدیدی برجا نماندن زنگ آخر
    تجدیدی دیوار کوتاه ته حیاط
    فراش فربه مدرسه به گرد گریز من هم نمی رسید
    بر نیمکت سبز همان پارک سوت و کور می نشستم
    جریمه های عاشقانه ی خود را رج می زدم
    آن زن ستاره دارد
    آن زن عشق دارد
    آن زن ترانه دارد
    سوالهای ساده قد می کشیدند
    چرا آن ماهی سیاه به دامنه ی دور دریا نرسید ؟
    چرا پدربزرگ که با دعاهای مداوم من زنده نشد ؟
    چرا کسی گوش آقای مدیر را نمی کشد
    وقتی داد می زند و حرفهای بد می گوید ؟
    مگر خط کش برای خط کشی کردن دفاتر نیست ؟
    پس چرا آقای ناظم راه استفاده از آن را نمی داند ؟
    این خطوط خون مرده از کف دستهای من چه می خواهند ؟
    دانستن مساحت مثلث به چه درد من می خورد ؟
    و هیچکس از کسان من نمی دانست
    که با همین سوالهای ساده بی حصار
    راهی به سواحل ستاره باز خواهم کرد
    راهی به رهایی رویا
    و خانه ی شاعری بزرگ
    که رئ به اینه دعا می کرد

    چگونه می توانم از اوج به درآمد تو فرود بیایم
    که درآمدت بسیار بلندتر از اوج ساز من است. (رها)

  5. 2 کاربر برای این پست از Hmd_N تشکر کرده اند:


  6. #3
    Hmd_N آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    409
    تاریخ عضویت
    Dec 2006
    سن
    40
    نوشته ها
    1,643
    میانگین پست در روز
    0.26
    تشکر از پست
    3,361
    2,817 بار تشکر شده در 1,093 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 32/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    یکشنبه
    در دیدار نخست آن همه خورشید
    دستادست تو بودم
    گفتی : سه قلب سر به زیر نشانی خانه ی اوست
    و باد بی قرار
    روسری سیاه تو را به نام من دزدید
    در زدیم
    صدای سرفه خبر از آمدنش می داد
    به نگاهی درد تمام ترکه ها را از خاطرم برد
    گفتم : آزادی ام ‚ آزادی ات ‚ آزادی مان
    صرف آرزو چه دشوار است پدر
    جوابش تلخ بود دردی هزار ساله
    جمجمه ی پدرانمان خشت مناره ی چنگیز است
    بهترین خاطراتمان از اسکندر به جا مانده
    در بهار بی بار و برگی زیسته ایم
    چگونه می خواهی چنارمان سبز باشد ؟
    در پناه سه استکان حقیقت گریستیم
    پاسفت کرده بود
    چگونه می توانم از اوج به درآمد تو فرود بیایم
    که درآمدت بسیار بلندتر از اوج ساز من است. (رها)

  7. کاربران زیر از Hmd_N به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  8. #4
    Hmd_N آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    409
    تاریخ عضویت
    Dec 2006
    سن
    40
    نوشته ها
    1,643
    میانگین پست در روز
    0.26
    تشکر از پست
    3,361
    2,817 بار تشکر شده در 1,093 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 32/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    دوشنبه
    باد دلواپس آذرماه رابه یاد آر
    کوچه های عریض آشتی کنان
    همصدایی دف ها و دست ها را
    گفتم : آن چشم ها را
    از کدام آهوی رو به جاقو امانت گرفته یی ؟
    گفتی : گواه گریه خدا داد است
    بعد از آن بود که معنی نمنکی آسمان را فهمیدم
    بعد از آن بود که ارتفاع علاقه ایمان آوردم
    بعد از آن بود که دستهای من
    موطن تمام ترانه های باران شد
    واپسین سط تمام نامه ها
    به هزار بوسه ی ساده می انجامید
    به دل دل دوباره ی دیدار
    به عبور سر نیزه ی نیاز از بناگوش گناه
    به نگاه رسواگر ماه از درز پرده ها
    به فاصله یی کوتاه و سوسوی سیگاری که فروغ
    زندگی می نالیدش
    چه قدر آرامش قبل بعد طوفان زیبا بود
    نه نیازی به رسیدن رویا
    نه میلی به خلاصی خواب
    تنها سرانگشت نوازش عطر آشنای علاقه و
    سکوت سکرآوری در حوالی خواب و بیداری
    کاش از آغوش آن همه آسودگی بیرون نمی آمدیم
    چگونه می توانم از اوج به درآمد تو فرود بیایم
    که درآمدت بسیار بلندتر از اوج ساز من است. (رها)

  9. کاربران زیر از Hmd_N به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  10. #5
    Hmd_N آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    409
    تاریخ عضویت
    Dec 2006
    سن
    40
    نوشته ها
    1,643
    میانگین پست در روز
    0.26
    تشکر از پست
    3,361
    2,817 بار تشکر شده در 1,093 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 32/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سه شنبه
    از قدیم گریه در قبیله ی ما می گفتند
    وقتی که باد قاصدک سیاهی را با خود بیاورد
    گوشه ای از اینه آسمان می شکند
    من همیشه از زنگهای ناغافل تلفن ترسیده ام
    در عبور این همه زمستان زمهریر
    حتی یک خبر از بیداری باغ
    تولد تابستان به من نرسید
    غزال پا در گریز گریه ها
    پر
    بامداد نخستین آخرین
    پر
    اما کلاغ سیاه شب
    از بام ما پر نمی زند

    چگونه می توانم از اوج به درآمد تو فرود بیایم
    که درآمدت بسیار بلندتر از اوج ساز من است. (رها)

  11. کاربران زیر از Hmd_N به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  12. #6
    Hmd_N آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    409
    تاریخ عضویت
    Dec 2006
    سن
    40
    نوشته ها
    1,643
    میانگین پست در روز
    0.26
    تشکر از پست
    3,361
    2,817 بار تشکر شده در 1,093 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 32/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    چهار شنبه
    یادت هست می گفتی صدای من
    این من در سوگ سلام ستاره نشسته
    به آواز غمگنانه ی قنات خشکیده می ماند ؟
    وقتی که اسبهای عرق کرده ی باد یالایال می تازند
    و چاه های تشنه عبورشان را
    های می کشند
    در برهوت شنپوش
    تو اما صدایت گواه بیداری بود
    پس چرا به دخمه پریدی ؟ خش نوا مرغ
    بی بی بهشت بابونه
    خاتون نور
    در گرماگرم آن شوریده سری
    تن به باد سپردنت چه بود ؟
    به خدا نوشتن از بادبک باد برده ی بوسه دشوار است
    ساده نیست سوگ شمار شهامت شن ها بودن
    وقتی دریا
    با جاروی بلند موجش مدام
    دامنه ها را درو می کند
    بگو چه بگویم در تداوم تاراج این همه تبردار ؟
    بگو چه بگویم در خاموشی خورشید ؟
    چگونه می توانم از اوج به درآمد تو فرود بیایم
    که درآمدت بسیار بلندتر از اوج ساز من است. (رها)

  13. کاربران زیر از Hmd_N به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  14. #7
    Hmd_N آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    409
    تاریخ عضویت
    Dec 2006
    سن
    40
    نوشته ها
    1,643
    میانگین پست در روز
    0.26
    تشکر از پست
    3,361
    2,817 بار تشکر شده در 1,093 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 32/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    پنج شنبه
    چراغش در بی چراغی این خانه می سوخت
    و دلش از بی خیالی این جماعت
    تنها در این خانه گربه ها شاخ می زدند
    تنها در این خانه
    سکوت علامت بیداری ترانه بود
    وقتی درخت را به جرم جوانه قرنطینه می کردند
    و طبیبان بی شرم شوکران
    تشخیصشان گشودن رگها بود
    وقتی سلاخان حرفه یی
    شمع را در شقاوت میدان گردن می زدند
    تنها در پناه سایه ی او ایمن بودیم
    حالا مرا ببین که در این غروب ممتد
    مترسک باغستانی را مانم کارگرانش گرسنه
    کلاغ ها دیگر نمی آ’ند
    بر افسانه هی بذرپاشان حلقه زنانند
    حلقه زنان
    چگونه می توانم از اوج به درآمد تو فرود بیایم
    که درآمدت بسیار بلندتر از اوج ساز من است. (رها)

  15. #8
    Hmd_N آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    409
    تاریخ عضویت
    Dec 2006
    سن
    40
    نوشته ها
    1,643
    میانگین پست در روز
    0.26
    تشکر از پست
    3,361
    2,817 بار تشکر شده در 1,093 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 32/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    جمعه
    تنها برای تو می نویسم بی بی باران
    سیاه پوس دل سفید
    دل سفید مو سیاه
    مو سیاه رو سفید
    رو سفید آسمان و اینه
    گفتی ناقدان نادان این کرانه
    در علت اعتمادت به دریا خیالبافی خواهند کرد
    حق با تو بود پیشگوی شریف گریه ها
    بسیاری در جواب به دریا زدنت جفنگ می بافند
    بگذار که این راز
    تنها سر به مهر صندوق بغض های من باشد
    می دانم که در پس کرباس سفید
    به کلمه ی تالمات روحی دلقکان می خندیدی
    حالا مرا ببین در هجوم همهمه ی اینهمه هوچی
    تمام حرفهاشان زیر خط کمربند است
    مدام برایم از صفوف چپ و راست این کرانه می گویند
    من اما دست چپ راستم را هم نمی شناسم
    تنها می دانم که به قول فروغ
    روشنی خواب است
    می دانم که ماست
    به حرف هیچ سایه ای سیاه نخواهد شد
    می دانم که زیر طاقهای پل های سنگی این شهر
    هنوز خوابگاه کودکان گرسنه
    می دانم که به دستبوس هیچ سروری نخواهم رفت
    می دانم که هنوز رهایی عریان رویا میسر نیست
    جناح من نگاه تو بود بی بی باران
    تو را او بامداد را
    تا طنین واپسین ترانه ی نانوشته به یاد خواهم داشت
    هراسم نیست از شب و
    بیدلی اهالی خنیا و خرناسه
    که آنچه می نویسم آنچه خوانده می شود را
    کودکان عاشق فردا
    با چشمهای بیدار و عادلشان قضاوت خواهند کرد
    پس یک دقیقه فریاد به پاس صبوری ستاره ها
    هزار ترانه صدا
    به احترام آن همه خاطره ی زخمی
    تو به من آموختی
    که در مرگ نور
    نباید سکوت کرد

    چگونه می توانم از اوج به درآمد تو فرود بیایم
    که درآمدت بسیار بلندتر از اوج ساز من است. (رها)

  16. #9
    MonaLisa آواتار ها
    پشتیبانی فنی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    پشتیبانی فنی
    شماره عضویت
    1441
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    830
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    3,076
    1,931 بار تشکر شده در 710 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض هفت شماره ی ساده


    0 Not allowed! Not allowed!
    شکایت نمی کنم، اما
    ایا واقعاً نشد که در گذر ِ همین همیشه ی بی شکیب،
    دمی دلواپس ِ تنهایی ِ دستهای من شوی؟
    نه به اندازه تکرار ِ دیدار و همصدایی ِ نفسهامان!
    به اندازه زنگی...
    واقعاً نشد؟
    واقعاً انعکاس ِ سکوت،
    تنها حاصل ِ فریاد ِ آن همه ترانه
    رو به دیوار ِ خانه ی شما بود؟
    نگو که نامه های نمنک ِ من به دستت نرسید!
    نگو که باغجه ی شما،
    از آوار ِ آن همه باران
    قطعه ای هم به نصیب نبرد!
    نگو که ناغافل از فضای فکرهایت فرار کردم!
    من که هنوز همینجا ایستاده ام!
    کنار همین پارک ِ بی پروانه
    کنار همین شمشادها، شعرها، شِکوه ها...
    هنوز هم فاصله ی ما
    همان هفت شماره ی پیشین است!
    دیگر نگو که در گذر ش گریه ها گُمش کردی!
    نگو که نشانی کوچه ی ما را از یاد بردی!
    نگو که نمره ِ پلک ِ غبار گرفته ی ما،
    در خاطرت نماند!
    ایا خلاصه ی تمام این فراموشی های ناگفته،
    حرفی شبیه « دوستت نمی دارم» تو
    در همان گفتگوی دور ِ گلایه و گریه نیست؟

    Show me the way
    Take me to love
    Things only heard now I want to feel
    My soul caressed by silken breeze
    Whisper secrets to listening trees
    Show me that world
    Take me to love
    Show me the way


  17. کاربران زیر از MonaLisa به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  18. #10
    MonaLisa آواتار ها
    پشتیبانی فنی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    پشتیبانی فنی
    شماره عضویت
    1441
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    830
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    3,076
    1,931 بار تشکر شده در 710 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض اصلا این بازی یک نفره نیست


    0 Not allowed! Not allowed!
    گفتم : کبوتر ِ بوسه!
    گفتی : پَر!
    گفتم ‍: گنجشک ِ آن همه آسودگی!
    گفتی : پَر!
    گفتم : پروانه پرسه های بی پایان!
    گفتی : پَر!
    گفتم : التماس ِ علاقه،
    بیتابی ِ ترانه،
    بیداری ِ بی حساب!
    نگاهم کردی!
    نه انگشتت از زمین ِ زندگی ام بلند شد،
    نه واژه «پر» از بام ِ لبان ِ تو پر کشید!
    سکوت کردی که چشمه ی شبنم،
    از شنزار ِ انتظار من بجوشد!
    عاشقم کردی! همبازی ِ ناماندگار ِ این همه گریه!
    و آخرین نگاه تو،
    هنوز در درگاه ِ گریه های من ایستاده است!
    حالا - بدون ِ تو! -
    رو به روی اینه می ایستم!
    می گویم: زنبور ِ گزنده ی این همه انتظار،
    کلاغ ِ سق سیاه این همه غصه!
    و کسی در جواب ِ گفته های من «پر! » نمی گوید!
    تکرار ِ آن بازی،
    بدون ِ دست و صدای تو ممکن نیست!
    پس به پیوست تمام ِ ترانه های قدیمی،
    باز هم می نویسم:
    برگرد!?

    Show me the way
    Take me to love
    Things only heard now I want to feel
    My soul caressed by silken breeze
    Whisper secrets to listening trees
    Show me that world
    Take me to love
    Show me the way


  19. کاربران زیر از MonaLisa به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  20. #11
    MonaLisa آواتار ها
    پشتیبانی فنی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    پشتیبانی فنی
    شماره عضویت
    1441
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    830
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    3,076
    1,931 بار تشکر شده در 710 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض حالا خودم برایت مینویسم


    0 Not allowed! Not allowed!
    یادم نرفته است!
    گفتی : از هراس ِ باز نگشتن،
    پشتِ سرم خکاب نکن!
    گفتی : پیش از غروب ِ بادبادکها برخواهم گشت!
    گفتی: طلسم ِ تنهای ِ تو را،
    با وِردی از اُراد ِ آسمان خواهم شکست!
    ولی باز نگشتی
    و ابر ِ بی باران این بغضهای پیاپی با من ماند!
    تکرار ِ تلخ ِ ترانه ها با من ماند!
    بی مرزی ِ این همه انتظار با من ماند!
    بی تو،
    من ماندم و الهه ی شعری که می گویند
    شعر تمام شعران را انشاء می کند!
    هر شب می اید
    چشمان ِ منتظرم را خیس ِ گریه می کند
    و می رود!
    امشب، اما
    در ِ اتاق را بسته ام!
    تمام پنجره ها را بسته ام!
    حتا گوشهایم را به پنبه پوشانده ام،
    تا صدای هیچ ساحره ای را نشنوم!
    بگذار الهه ی شعر،
    به سروقت ِ شاعران ِ‌دیگر ِ این دشت برود!
    می می خواهم خودم برایت بنویسم!
    می بینی؟ بی بی ِ دریا!
    دیگر کارم به جوانب ِ جنون رسیده است!
    می ترسم وقتی که - گوش ِ شیطان کر! -
    از این هجرت ِ بی حدود برگردی،
    دیگر نه شعری مانده باشد،
    نه شاعری!
    کم کم یاد گرفته ام به جای تو فکر کنم،
    به جای تو دلواپس شوم،
    حتا به جای تو بترسم!
    چون همیشه کنار ِ منی!
    کنارمی، اما...
    صد داد از این «اما»!

    Show me the way
    Take me to love
    Things only heard now I want to feel
    My soul caressed by silken breeze
    Whisper secrets to listening trees
    Show me that world
    Take me to love
    Show me the way


  21. 2 کاربر برای این پست از MonaLisa تشکر کرده اند:


  22. #12
    Hmd_N آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    409
    تاریخ عضویت
    Dec 2006
    سن
    40
    نوشته ها
    1,643
    میانگین پست در روز
    0.26
    تشکر از پست
    3,361
    2,817 بار تشکر شده در 1,093 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 32/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    چل گیس


    چل گیس قصه گیسات رو کی قیچی کرده ؟
    کدوم دل سنگی تو رو لو داده به پاییز
    که برگ باغ قصه مون دوباره زرده ؟
    گریه نکن وقتی که دیو شب می خنده
    وقتی که جاده قرق گردنه بنده
    دل به ترانه ها بده ! ‌ خاتون خسته
    پنجره باش وقتی که دیوارا بلنده
    من هنوز در به در خاطره هاتم چل گیس
    هر جای حادثه باشی پا به پاتم چل گیس
    منو تو دلت صدا کن تا صدات رو بشنوم
    آخه من از خودتم نبض صداتم چل گیس
    چن تا سکوت رو رج زدی تا لب فریاد ؟
    کجای قصه ی پهلوون از نفس افتاد ؟
    وقتی که وامونده بودم تو خم جاده
    چشمای تو راه میون بر نشون داد
    چل گیس من ! سایه ی شب دووم نداره
    رنگین کمون پل میزنه اینجا دوباره
    دیو تنوره می کشه آخر قصه
    گیس تو پرچم میشه تو شهر ستاره
    من هنوز در به در خاطره هاتم چل گیس
    هر جای حادثه باشی پا به پاتم چل گیس
    منو تو دلت صدکن تا صدات رو بشنوم
    آخه من از خودتم ! نبض صداتم چل گیس


    چگونه می توانم از اوج به درآمد تو فرود بیایم
    که درآمدت بسیار بلندتر از اوج ساز من است. (رها)

  23. کاربران زیر از Hmd_N به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  24. #13
    Hmd_N آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    409
    تاریخ عضویت
    Dec 2006
    سن
    40
    نوشته ها
    1,643
    میانگین پست در روز
    0.26
    تشکر از پست
    3,361
    2,817 بار تشکر شده در 1,093 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 32/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    کافه نادری
    توی کافه نادری کنج همون میز بلوط
    دو تا صندلی لهستانی هنوز منتظرن
    تا من و تو بشینیم گپ بزنیم مثل قدیم
    شب بشه مشتریا تا آخرین نفر برن
    ما همیشه اولین و آخرین بودیم عزیز
    هم تو تابستون داغ هم تو پاییزای سرد
    تابلوی بسته و باز پشت شیشه ی در
    بعد رفتن ما او کافه چی وارونه می کرد
    چشمک ستاره ها رو می شمردیم یادته ؟
    واسه تنهایی شب غصه می خوردیم یادته ؟
    من مثه سایه ی تو تو واسه من مثل نفس
    هردومون برای همدیگه می مردیم یادته ؟
    دستامون تو دست هم گم می شدیم تو خواب شهر
    دل دیوونه ی من هی قدمات میشمرد
    کوچه ها رو رد می کردم تا خیابون بزرگ
    عطر ناب تو من رو تا آخر دنیا می برد
    حالا تو نیستی این کوچه صدام نمی زنه
    حالا تو نیستی بی تو دیگه کافه کافه نیست
    دیگه هیچ ستاره یی جرات چشمک نداره
    حتی جای تن تو رو تن این ملافه نیست
    چشمک ستاره ها رو می شمردیم یادته ؟
    واسه تنهایی شب غصه می خوردیم یادته ؟
    من مثله سایه ی تو تو واسه من مثل نفس
    هردومون برای همدیگه می مردیم یادته ؟
    چگونه می توانم از اوج به درآمد تو فرود بیایم
    که درآمدت بسیار بلندتر از اوج ساز من است. (رها)

  25. 2 کاربر برای این پست از Hmd_N تشکر کرده اند:


  26. #14
    MonaLisa آواتار ها
    پشتیبانی فنی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    پشتیبانی فنی
    شماره عضویت
    1441
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    830
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    3,076
    1,931 بار تشکر شده در 710 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض خواهش میکنم !


    0 Not allowed! Not allowed!
    آنقدر بی خیال از بازنگشتنت گفتی،
    که گمان کردم سر به سر ِ این دل ِ‌ساده می گذاری!
    به خودم گفتم
    این هم یکی از شوخی های شاد کننده ی توست!
    ولی آغاز ِ آواز ِ بغض ِ گرفته ی من،
    در کوچه های بی دارو درخت ِ خاطره بود!
    هاشور ِ اشک بر نقاشی ِ چهره ام
    و عذاب ِ شاعر شدن در آوار هر چه واژه ی بی چراغ!
    دیروز از پی ِ گناهی سنگین، گذشته را مرور کردم!
    از پی ِ تقلبی بزرگ، دفاترِ دبستان را ورق زدم!
    باید می فهمیدم چرا مجازاتم کرده ای!
    شاید قتل ِ مورچه هایی که در خیابان
    به کف ِ کفش ِ من می چسبیدند،
    این تبعید ناتمام را معنا کند!
    ا شیشه ای که با توپ ِ سه رنگ ِ من،
    در بعدازظهر تابستان ِ هشت سالگی شکست!
    یا سنگی که با دست ِ من
    کلاغ ِ حیاط ِ خانه ی مادربزرگ را فراری داد!
    یا نفری ِ ناگفته ی گدایی، که من
    با سکه ی نصیب نشده ی او برای خودم بستنی خریم!
    وگرنه من که به هلال ابروی تو،
    در بالای آن چشمهای جادویی جسارتی نکرده ام!
    امروز هم به جای خونبهای آن مورچه ها،
    ده حبه قند در مسیر ِ مورچه های حیاطمان گذاشتم!
    برای آن پنجره ی قدیمی شیشه ی رنگی خریدم!
    یک سیر پنیر به کلاغ خانه ی مادربزرگ
    و یک اسکناس ِ سبز به گدای در به در ِ خیابان دادم!
    پس تو را به جان ِ جریمه ی این همه ترانه،
    دیگر نگو بر نمی گردی!

    Show me the way
    Take me to love
    Things only heard now I want to feel
    My soul caressed by silken breeze
    Whisper secrets to listening trees
    Show me that world
    Take me to love
    Show me the way


  27. کاربران زیر از MonaLisa به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  28. #15
    MonaLisa آواتار ها
    پشتیبانی فنی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    پشتیبانی فنی
    شماره عضویت
    1441
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    830
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    3,076
    1,931 بار تشکر شده در 710 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض توقع زیادی بود؟


    0 Not allowed! Not allowed!
    منتظر نباش که شبی بشنوی،
    از این دلبستگی های ساده دل بدیده ام!
    که روسری تو را،
    در آن جامه دان ِ قدیمی جا گذاشته ام!
    یا در آسمان،
    به ستاره ی دیگری سلام کرده ام!
    توقعی از تو ندارم!
    اگر دوست نداری،
    در همان دامنه دور ِ دریا بمان!
    هر جور تو راحتی! بی بی باران!
    همین سوسوی تو
    از آنسوی پرده دوری،
    برای روشن کردن ِ اتاق تنهائیم کافی ست!
    من که اینجا کاری نمی کنم!
    فقط, گهکاه
    گمان آمدن ِ تو را در دفترم ثبت می کنم!
    همین!
    این کار هم که نور نمی خواهد!
    می دانم که مثل ِ همیشه،
    به این حرفهای من می خندی!
    با چالهای مهربان ِ گونه ات...
    حالا، هنوز هم
    وقتی به آن روزیهای زلالمان نزدیک می شوم،
    باران می اید!
    صدای باران را می شنوی؟?

    Show me the way
    Take me to love
    Things only heard now I want to feel
    My soul caressed by silken breeze
    Whisper secrets to listening trees
    Show me that world
    Take me to love
    Show me the way


  29. کاربران زیر از MonaLisa به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  30. #16
    MonaLisa آواتار ها
    پشتیبانی فنی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    پشتیبانی فنی
    شماره عضویت
    1441
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    830
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    3,076
    1,931 بار تشکر شده در 710 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض 1+1=1


    0 Not allowed! Not allowed!
    در پس پرده پلکهایم که پنهان می شوم،
    اول ستاره ای از آنسوی سیاهی سبز می شود،
    بعد دست ترانه ای آستین سکوتم را می کشد،
    بعد نامی برایش انتخاب می کنم و بعد،
    رگبار بی امان... خاتون!
    دلم می خواست شاعر ِ دیگری بودم!
    نه شبیه شاملو (که شهامت تکلم ترانه را به من آموخت!)
    نه هم صورت سهراب (که پرش به پر پرسشی نمی گرفت!)
    و نه حتا، همچشم فانوس ِ همیشه فکرهایم : فروغ فرخزاد!
    دلم می خواست شاعر دیگری باشم!
    می خواستم زندگی را زلال بنویسم!
    می خواستم شعری شبیه آوازِ کارگران ساختمان بنویسم!
    شعری شبیه چشمهای بی قرار آهو،
    در تنگنای گریز و گلوله...
    می خواستم جور ِ دیگری برایت بنویسم!
    می خواستم طوری بنویسم که برگردی!
    باید قانون قدیمی قلبها را نادیده گرفت!
    باید دهان هر کسی را که گفت: « دوری و دوستی» گِل گرفت!
    باید به کودکان دبستان ستاره گفت:
    جواب یک و یک همیشه دو نمی شود!

    آه! معنای یکی شدن
    نیمه سفر کرده!
    آخر چرا پیدایم نمی کنی؟?

    Show me the way
    Take me to love
    Things only heard now I want to feel
    My soul caressed by silken breeze
    Whisper secrets to listening trees
    Show me that world
    Take me to love
    Show me the way


  31. کاربران زیر از MonaLisa به خاطر این پست تشکر کرده اند:


صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مهندسي صدا ( چگونگي صدادهي ويولن)
    توسط *nvidia* در انجمن ویولن کلاسیک
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: Wednesday 12 June 2013, 11:01 AM
  2. شوپن
    توسط moomak در انجمن بیوگرافی موسیقیدانان خارجی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: Saturday 23 June 2007, 11:16 PM
  3. گوشه ها و مقامها
    توسط alireza_amirsamimi در انجمن سه تار
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: Wednesday 11 April 2007, 07:15 PM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •