0
با سلام و عرض سپاس بابت طرح اينگونه مباحث جالب توسط دوستان عزيز
بنده بنا به دلايلي كه جناب خوش لفظ و ارين عزيز و نازنين تا حدودي در جريان هستند قرار بود تا انجا كه امكان دارد مزاحم دوستان نشوم و چيزي ننويسم ولي بعضا مانند عنوان اين تاپيك مباحث جالبي طرح ميشود كه ناگزير از شكستن پيماني كه با خود بسته ام ميشوم. بگذريم...!
اصولا لقب استاد دو معنا دارد يكي درجه مهارت اشخاص در حرفه اي كه به ان اشتغال دارند را ميرساند كه به يك لوله كش ماهر نيز اطلاق ميشود و در موسيقي نيز اشخاصي كه فن نواختن ساز را به خوبي ميدانند نيز مانند همان لوله كش ماهر در فن خود استادند در معناي دوم بعد عرفاني و روحاني اين لقب مورد توجه است. در اينجا ديگر به غير از توانايي در فن مورد نظر بايد ان شخص به ديگر مسائل نيز اراسته شود تا شايسته اطلاق اين نام گردد
بسيار نكته غير حسن ببايد كه تا كسي
مقبول طبع مردم صاحب نظر شود
يعني حسن كه الزاميست حال ان بسيار نكته غير حسن چه ميتواند باشد؟
در قسمت نوازندگان سنتور تاپيك (ان بي غش بي مانند،سلطان سنتور) به قلم هنرمند ارجمند جناب رضا مهدوي كه ارين عزيز زحمت انتقال ان را كشيده اند را مطالعه فرماييد فكر ميكنم پس از انكه با دقت ان مطلب را بخوانيم متوجه خواهيم شد كه استاد را بايد به چه كساني بگوييم. در انجا از ان بسيار نكته غير حسن ها فراوان ميبينيم. منظور ،شخص استادي كه مطلب راجع به ايشان نگاشته شده نيست بلكه صفاتيست كه اگر متصف به ان شدي لياقت اطلاق بعد روحاني لقب استادي را ميابي. در انجاست كه هنر به تو ميبالد نه تو به هنر
دعوي عشق ز هر بوالهوسي ميايد. دست بر سر زدن از هر مگسي ميايد
اوست غواص كه گوهر به كف ارد ورنه. سير اين بحر ز هر خار و خسي ميايد
علاقه مندي ها (Bookmarks)