لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از 33 به 47 از 47

موضوع: قیصر امین پور

  1. #33
    hichnafar آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    311
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,810
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,391
    2,667 بار تشکر شده در 1,085 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    اگردل دلیل است

    سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
    ولى دل به پائیز نسپرده ایم
    چو گلدان خالى لب پنجره
    پر از خاطرات ترک خورده ایم
    اگر داغ دل بود، ما دیده ایم
    اگر خون دل بود، ما خورده ایم
    اگر دل دلیل است، آورده ایم
    اگر داغ شرط است، ما برده ایم
    اگر دشنه دشمنان، گردنیم
    اگر خنجر دوستان، گرده ایم
    گواهى بخواهید، اینک گواه
    همین زخم هایى که نشمرده ایم!
    دلى سر بلند و سرى سر به زیر
    از این دست عمرى به سر برده ایم

  2. 3 کاربر برای این پست از hichnafar تشکر کرده اند:


  3. #34
    Guitaro آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    2044
    تاریخ عضویت
    Aug 2007
    نوشته ها
    298
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    153
    617 بار تشکر شده در 206 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    گفتي: غزل بگو! چه بگويم؟ مجال کو؟
    شيرين من، براي غزل شور و حال کو؟

    پر مي زند دلم به هواي غزل، ولي
    گيرم هواي پر زدنم هست، بال کو؟

    گيرم به فال نيک بگيرم بهار را
    چشم و دلي براي تماشا و فال کو؟

    تقويم چارفصل دلم را ورق زدم
    آن برگهاي سبز سرآغاز سال کو؟

    رفتيم و پرسش دل ما بي جواب ماند
    حال سؤال و حوصله قيل و قال کو؟

    واقعا عاشق این شعرشم ...
    دلم براش تنگ میشه ...
    البته من نمیگم حیف شد که رفت ، نمیگم چه بد شد که رفت ، فقط میگم امیدوارم هر جایی که رفت بهتر از اینجا باشه ...
    ویرایش توسط Guitaro : Tuesday 22 July 2008 در ساعت 01:24 AM

  4. 2 کاربر برای این پست از Guitaro تشکر کرده اند:


  5. #35
    hichnafar آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    311
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,810
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,391
    2,667 بار تشکر شده در 1,085 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    تقصیر عشق بود

    باران گرفت نیزه و قصد مصاف کرد
    آتش نشست و خنجر خود را غلاف کرد
    گویی که آسمان سر نطقی فصیح داشت
    با رعد سرفه های گران سینه صاف کرد
    تا راز عشق ما به تمامی بیان شود
    با آب دیده آتش دل ائتلاف کرد
    جایی دگر برای عبادت نیافت عشق
    آمد به گرد طایفه ی ما طواف کرد
    اشراق هر چه گشت ضریحی دگر نیافت
    در گوشه ای ز مسجد دل اعتکاف کرد
    تقصیر عشق بود که خون کرد بی شمار
    باید به بی گناهی دل اعتراف کرد

  6. کاربران زیر از hichnafar به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  7. #36
    fanoos آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    341
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,027
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    1,038
    1,485 بار تشکر شده در 669 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 45/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    لحظه هاي کاغذي

    خسته ام از آرزوها ، آرزوهاي شعاري
    شوق پرواز مجازي ، بالهاي استعاري



    لحظه هاي کاغذي را، روز و شب تکرار کردن
    خاطرات بايگاني،زندگي هاي اداري



    آفتاب زرد و غمگين ، پله هاي رو به پايين
    سقفهاي سرد و سنگين ، آسمانهاي اجاري



    با نگاهي سر شکسته،چشمهايي پينه بسته
    خسته از درهاي بسته، خسته از چشم انتظاري



    صندلي هاي خميده،ميزهاي صف کشيده
    خنده هاي لب پريده ، گريه هاي اختياري



    عصر جدول هاي خالي، پارک هاي اين حوالي
    پرسه هاي بي خيالي، نيمکت هاي خماري



    رو نوشت روزها را،روي هم سنجاق کردم:
    شنبه هاي بي پناهي ، جمعه هاي بي قراري



    عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوها
    خاک خواهد بست روزي ، باد خواهد برد باري



    روي ميز خالي من، صفحه ي باز حوادث
    در ستون تسليتها ، نامي از ما يادگاري

  8. 3 کاربر برای این پست از fanoos تشکر کرده اند:


  9. #37
    fanoos آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    341
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,027
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    1,038
    1,485 بار تشکر شده در 669 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 45/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    شعر بي دروغ

    ما که اين همه براي عشق
    آه و ناله ي دروغ مي کنيم

    راستي چرا
    در رثاي بي شمار عاشقان
    -که بي دريغ-
    خون خويش را نثار عشق مي کنند

    از نثار يک دريغ هم
    دريغ مي کنيم؟

  10. 2 کاربر برای این پست از fanoos تشکر کرده اند:


  11. #38
    fanoos آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    341
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,027
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    1,038
    1,485 بار تشکر شده در 669 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 45/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    گشايش


    تو را به راستي،
    تو را به رستخيز
    مرا خراب کن!
    که رستگاري و درستکاري دلم
    به دستکاري همين غم شبانه بسته است
    که فتح آشکار من
    به اين شکست هاي بي بهانه بسته است

  12. کاربران زیر از fanoos به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  13. #39
    fanoos آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    341
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,027
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    1,038
    1,485 بار تشکر شده در 669 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 45/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    با اين همه
    اما
    با اين همه
    تقصير من نبود
    که با اين همه...
    با اين همه اميد قبولي
    در امتحان سادهْ تو رد شدم


    اصلاً نه تو ، نه من!
    تقصير هيچ کس نيست


    از خوبي تو بود
    که من
    بد شدم!

  14. 2 کاربر برای این پست از fanoos تشکر کرده اند:


  15. #40
    fanoos آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    341
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,027
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    1,038
    1,485 بار تشکر شده در 669 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 45/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    ویژگی سخن
    قیصر امین پور پیش از آنکه به عنوانشاعر کودک و نوجوانبه شمار آید در جامعهادبی امروز به خاطر ویژگی های شعری اش شناخته شده است و شعرهای عمومی اش بیشتر ازشعرهای کودکانه و نوجوانانه اش بر سر زبانهاست. از نیمه ی دوم دهه شصت بود که قیصرامین پور به ثبات زبان و اندیشه در شعرش دست یافت. هر چند جامعه ادبی او را بهعنوان یک ادیب آکادمیک و استاد دانشگاه می شناسد ولی حوزه ادبیات کودکان و نوجوانانهنوز قیصر را از آن خود می داند. دو دفتر „به قول پرستو” و „مثل چشمه- مثل رودآوازه خوبی دارند.

    در طلیعه دفتر „به قول پرستو” شاعر با طرح چند پرسشارتباط خود را با مخاطب آغاز می کند:

    چرا مردم قفس را آفریدند؟ ----- چرا پروانه را از شاخه چیدند؟چرا پروازها را پرشکستند؟----- چرا آوازها را سر بریدند؟قالبهای مورد علاقه امین پور عبارتند ار:[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید][ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید][ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]- [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]- [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

  16. 2 کاربر برای این پست از fanoos تشکر کرده اند:


  17. #41
    hichnafar آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    311
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,810
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,391
    2,667 بار تشکر شده در 1,085 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    حرفی ازنام تو

    ناگهان دیدم سرم آتش گرفت
    سوختم ، خاکسترم آتش گرفت
    چشم واکردم ، سکوتم آب شد
    چشم بستم ، بسترم آتش گرفت
    در زدم ، کس این قفس را وا نکرد
    پر زدم ، بال و پرم آتش گرفت
    از سرم خواب زمستانی پرید
    آب در چشم ترم آتش گرفت
    حرفی از نام تو آمد بر زبان
    دستهایم ، دفترم آتش گرفت
    ویرایش توسط hichnafar : Thursday 14 August 2008 در ساعت 11:10 AM

  18. 2 کاربر برای این پست از hichnafar تشکر کرده اند:


  19. #42
    hichnafar آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    311
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,810
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,391
    2,667 بار تشکر شده در 1,085 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    هنگام رسیدن

    ای آرزوی اولین گام ِ رسیدن
    بر جاده‌های بی‌سرانجام ِ رسیدن
    كار جهان جز بر مدار آرزو نیست
    با این همه دل‌های ناكام ِ رسیدن
    كی می‌شود روشن به رویت چشم من، كی؟
    وقتِ گل نی بود هنگام ِ رسیدن؟
    دل در خیال رفتن و من فكر ماندن
    او پخته‌ی راه است و من خام ِ رسیدن
    بر خامی‌ام نام ِ تمامی می‌گذارم
    بر رخوت درماندگی نام ِ رسیدن
    هرچه دویدم جاده از من پیش‌تر بود
    پیچیده در راه است ابهام ِ رسیدن
    از آن كبوترهای بی‌پروا كه رفتند
    یك مشت پر جا مانده بر بام ِ رسیدن
    ای كالِ دور از دسترس! ای شعر تازه!
    می‌چینمت اما به هنگام ِ رسیدن
    ویرایش توسط hichnafar : Sunday 21 December 2008 در ساعت 04:18 PM

  20. #43
    hichnafar آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    311
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,810
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,391
    2,667 بار تشکر شده در 1,085 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    بوي باران

    ای که بوی باران شکفته در هوایت
    یاد از آن بهاران که شد خزان به پایت
    شد خزان به پایت بهار باور من
    سایه بان مهرت نمانده بر سر من
    جز غمت ندارم به حال دل گواهی
    ای که نور چشمم در این شب سیاهی
    چشم من به راهت همیشه تا بیایی
    باغ من بهارم بهشت من کجایی؟
    جان من کجایی
    کجایی
    که بی تو دل شکسته ام
    سر به زانوی غم نهاده ام ، به گوشه ای نشسته ام
    آتشم به جان و خموشم چو نای مانده از نوا
    مانده با نگاهی به راهی که می رود به ناکجا
    ای گل آشنا بیا
    بیقرارم بیا
    وای از این غم جدایی
    وای از این غم جدایی
    وای از این غم جدایی
    وای از این غم جدایی

    اجرا :محمد اصفهاني

  21. 3 کاربر برای این پست از hichnafar تشکر کرده اند:


  22. #44
    hichnafar آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    311
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,810
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,391
    2,667 بار تشکر شده در 1,085 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    ماحاشیه نشین هستیم.
    مادرم میگوید:پدرت هم حاشیه نشین بود, درحاشیه به دنیا آمد. درحاشیه جان کند. یعنی زندگی کردودرحاشیه مرد.
    من هم درحاشیه به دنیاآمده ام.
    ولی نمیخواهم در حاشیه بمیرم.
    برادرم در حاشیه بیمارستان مرد.
    خواهرم همیشه مریض است. همیشه گریه میکند گاهی در حاشیه گریه میخندد.
    مادرم میگوید:سرنوشت ما راهم درحاشیه صفحه تقدیرنوشته اند.
    او هرشب ستاره مراکه درحاشیه اسمان سوسومیزندبه من نشان میدهد.
    ولی من میگویم:این ستاره من نیست.
    من درحاشیه به دنیا آمدم. درحاشیه بازی کردم.
    همراه باسگهاوگربه ها ومگسهادرحاشیه زباله ها گشتم تا چیز به درد بخوری پیدا کنم.
    من درحاشیه بزرگ شدم وبه مدرسه رفتم.
    درمدرسه گفتند: جانداریم.
    مادرم گریه کرد. مدیر مدرسه گفت:آقای ناظم اسمش رادرحاشیه دفتربنویس تا ببینیم!
    من درحاشیه روز به مدرسه شبانه میروم.
    من درحاشیه کلاس مینشینم.
    درحاشیه مدرسه مینشینم وتوپ بازی بچه ها را نگاه میکنم چون لباسم هم رنگ بچه ها نیست.
    من روزها درحاشیه خیابان کار میکنموبعضی شبهادرحاشیه پیاده رو میخوابم.
    من پاییزکارمیکنم. زمستان کار میکنم. بهارکارمیکنم. تابستان کارمیکنم. ودرحاشیه کار کمی هم زندگی میکنم.
    من درحاشیه شهر زندگی میکنم.
    من درحاشیه زمین زندگی میکنم. برلبه ی آخردنیا!
    من درمدرسه آموخته ام که زمین مثل توپ گرداست ومیچرخد .
    اگر من درحاشیه زمین زندگی میکنم. پس چطور پایم بر لبه زمین نمیلغزدودرعمق فضا پرتاب نمیشوم؟
    زندگی درحاشیه زمین خیلی سخت است.
    حاشیه برلب پرتگاه است آدم هر لحظه ممکن است بلغزدوسقوط کند.
    من حاشیه نشین هستم.
    ولی معنی کلمه حاشیه را نمیدانم.
    ازمعلم پرسیدم:حاشیه یعنی چه؟
    گفت:حاشیه یعنی قسمت کناره هرچیزی مثل کناره لباس یاکتاب مثلا بعضی ازکتاب ها حاشیه دارندوبعضی ازکلمات کتاب رادرحاشیه مینویسند. یامثل حاشیه شهر که زباله ها را درانجا میریزند.
    من گفتم:مگرآدمها زباله هستندکه بعضی ازآنهارادرحاشیه شهرریخته اند؟
    معلم چیزی نگفت.
    من حاشیه نشین هستم.
    به مسجدمیروم. درحاشیه مسجدنمازمیخوانم. نزدیک کفشها. در حاشیه جلسه قرآن مینشینم. من قرآن خواندن را یاد گرفته ام. قران کتاب خوبی است.
    قرآن ماحاشیه ندارد.
    هیچ کلمه ای رادرحاشیه آن ننوشته اند اگرهم گاهی کلماتی درحاشیه آن باشد آن کلمات حاشیه هم مثل کلمات دیگر عزیزوخوبند.
    من قرآن رادوست دارم.
    خوب است همه چیز مثل قرآن خوب باشد.

    از:بی بال پریدن

  23. 4 کاربر برای این پست از hichnafar تشکر کرده اند:


  24. #45
    fatemeh.1994 آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    14201
    تاریخ عضویت
    Dec 2008
    نوشته ها
    357
    میانگین پست در روز
    0.06
    تشکر از پست
    1,397
    806 بار تشکر شده در 280 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    Lightbulb آدم ها مثل کتاب ها هستند


    0 Not allowed! Not allowed!

    بعضی از آدم ها جلد زرکوب دارند. بعضی سخت و ضخیم و بعضی جلد نازک. بعضی سیمی و فنری هستند. بعضی اصلا جلد ندارند.
    بعضی از آدم ها با کاغذ کاهی چاپ می شودن و بعضی با کاغذ خارجی.
    بعضی از آدم ها ترجمه شده اند.
    بعضی از آدمها تجدید چاپ می شوند و بعضی از آدمها فتوکپی یا رونوشت آدم های دیگرند.
    بعضی از آدمها با حروف سیاه چاپ می شوند و بعضی از آدم ها صفحات رنگی دارند.
    بعضی از آدمها عنوان و تیتر دارند. فهرست دارند و روی پیشانی بعضی از آدمها نوشته اند:
    حق هرگونه استفاده ممنوع و محفوظ است.
    بعضی از آدم ها قیمت روی جلد دارند. بعضی از آدم ها با چند درصد تخفیف به فروش میرسند و بعضی از آدم ها بعد از فروش پس گرفته نمی شوند!!
    بعضی از آدم ها را باید جلد گرفت، بعضی از آدم ها جیبی هستند و می شود آن ها را توی جیب گذاشت. بعضی را هم میتوان در کیف مدرسه گذاشت!
    بعضی از آدم ها نمایشنامه اند و در چند پرده نوشته میشوند. بعضی از آدمها فقط جدول سرگرمی و معما دارند و بعضی از آدم ها فقط معلومات عمومی هستند.
    بعضی از آدم ها خط خوردگی دارند و بعضی از آدم ها غلط چاپی دارند. بعضی از آدم ها زیادی غلط دارند و بعضی غلط های زیادی!!!
    از روی بعضی از آدمها باید مشق نوشت ، از روی بعضی از آدم ها باید جریمه نوشت و با بعضی از آدم ها هیچوقت تکلیف ما روشن نمی شود.
    بعضی از آدم ها را باید چندبار بخوانیم تا معنی آنها را بفهمیم و بعضی از آدم ها را باید نخوانده دور انداخت!!
    بعضی از آدم ها قصه هایی هستند که مخصوص نوجوانان نوشته می شوند و بعضی مخصوص بزرگسالان.
    بعضی از آدمهایی که مخصوص نوجوانان نوشته می شوند خیلی کودکانه و سطحی هستند. این جور آدم ها وقتی با بچه ها حرف میزنند ، هی دهنشان را غنچه میکنند ، هی زور میزنند کلمات را کج و کوله کنند . آن ها به جای اینکه مثل „بچه ی آدم” حرف بزنند ،بچگانه حرف میزنند و ادای بچه ها را در می آورند!
    بر بساط نكته دانان خود فروشي شرط نيست
    يا سخن دانسته گو اي مرد عاقل يا خموش

  25. 4 کاربر برای این پست از fatemeh.1994 تشکر کرده اند:


  26. #46
    hichnafar آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    311
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,810
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,391
    2,667 بار تشکر شده در 1,085 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض به آیین دل


    0 Not allowed! Not allowed!
    برای رسیدن ، چه راهی بریدم
    در آغاز رفتن ، به پایان رسیدم
    به آیین دل سر سپردم دمادم
    که یک عمر بی وقفه در خون تپیدم
    به هر کس که دل باختم ، داغ دیدم
    به هر جا که گل کاشتم ، خار چیدم
    من از خیر این ناخدایان گذشتم
    خدایی برای خودم آفریدم
    به چشمم بد ِ مردمان عین خوبی است
    که من هر چه دیدم ، ز چشم تو دیدم
    دهانم شد از بوی نام تو لبریز
    به هر کس که گل گفتم و گل شنیدم

  27. کاربران زیر از hichnafar به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  28. #47
    hichnafar آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    311
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,810
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,391
    2,667 بار تشکر شده در 1,085 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    میهمان سرزده

    لحظه ای که خسته ام
    لحظه ای که روی دسته های نرم صندلی
    یا به پایه های سخت میز
    تکیه می دهم
    مثل میهمان سرزده
    پا به راه و بی قرار رفتنم
    فکر می کنم
    میزبان من
    اجتماع کور موریانه هاست
    موریانه های ریز
    موریانه های بی تمیز
    میزهای کوچک و بزرگ را
    چشم بسته انتخاب می کنند
    آه !
    موریانه های میزبان !
    ذهن میزهای ما
    جای تخم ریزی شماست!

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: Tuesday 25 September 2007, 12:30 PM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •