لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 9 از 9

موضوع: مکاتب ادبی

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    sara آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    8
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    888
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    115
    1,022 بار تشکر شده در 498 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض مکاتب ادبی


    0 Not allowed! Not allowed!
    1- مادي گرايي
    2- کلاسیسيسم classicisme
    3- دادائیسم dadaisme
    4- رومانتیسم romantisme
    5- سوررئالیسم (فراواقع گرايي) surrealisme
    6- ناتوريسم naturisme
    7- رئالیسم (واقع باوري) realisme
    8- كوبيسم (حجمگري) cubisme
    9- ناتورالیسم (طبيعت گري) naturalisme
    10- وريسم (واقع گري محض) verisme
    11- پارناس parnasse
    12- فوتوريسم (آينده گرايي) futurisme
    13- سمبولیسم symbolisme
    14- اونانيسم (يگانه گرايي) unanimisme
    15- پاپوليسم (مردمي گري) populisme
    16- كاسموپوليتيسم (جهان گرايي)
    17- رمان نو (موج نو)


    کلاسیسم


    مکتب کلاسیسیسم در واقع نوعی احیای شیوه هنری یونان و روم به شمار می رود که هر چند در ایتالیا متولد شد اما در فرانسه رشد کرد و به ثمر نشست.
    مولیر

    اصول این مکتب عبارت است از تقلید از
    طبیعت، تبعیت و تقلید از قدما، اهمیت دادن به عقل، خوشایندی و وضوح و زیبایی کلام

    از مهمترین شاعرات و نویسندگان که بدین مکتب رو آوردند می توان به „مولیر” ، „لافونتن” ، „راسین” و از همه مهمتر و معروفتر „بوالو” اشاره کرد.

    بوالو بزرگترین مدافع مکتب کلاسیک و معروف ترین نقاد این مکتب است.

    وی در سال 1674 در منظومه „فن شعر” خود اصول مکتب کلاسیسیسم را بیان کرد.

    به اعتقاد او شعر باید تابع طبیعت و عقل باشد و از هر امری که آن را از این اصول منحرف کند باید اجتناب کرد.

    او می گوید: „جز حقیقت هیچ چیز زیبا نیست” و این حقیقت از نظر او چیزی جز طبیعت نیست، طبیعتی که کلی و عمومی باشد و در عین حال هنرمند آن را به حکم ذوق و منطق انتخاب و تقلید کرده باشد.

    هنرمند جز به آنچه کلی و طبیعی است دل نمی بندد. هدف شاعر آن نیست که چیزی تعلیم یا اثبات کند، بلکه باید شادی و خوشی را در دلها برانگیزد.

    به اعتقاد او آنچه می تواند لذت و شادی را در ذهن مردم به وجود آورید چیزی جز طبیعت نیست و برای جستجوی آنچه طبیعی و حقیقی است ملاکی نداریم جز عقل و منطق که همان ذوق سلیم است. اما برای آن که بتوانیم این ذوق سلیم را تربیت و تقویت کنیم هیچ چیز سودمندتر از مطالعه ی آثار قدما نیست زیرا قدما بهتر از ما توانسته اند طبیعت را ادراک و توصیف نمایند.

    در انگلستان با آن که کسانی مانند „فرانسس بیکن” از یک طرف و „ویلیام شکسپیر” از سوی دیگر اصول کلاسیک را از دست و پای خویش می گسلند و به راحتی خود را به بند گفته ها و اعتقادات قدما در نمی آورند و بی سبب از آنها پیروی نمی کنند و بنای فهم و ادراک خود را در میدان های عمومی یونان و روم بنیاد نمی گذارند، اما نقادانی مانند „جان درایدن” و „الکساندر پوپ” و „ساموئل جانسون” سعی می کنند نوعی نقد کلاسیک را در شعر و ادب انگلیس وارد سازند.
    لافونتن

    „الکساندر پوپ” مانند „بوالو” تأکید می کند که در شعر، اصل کلی پیروی از طبیعت و عقل است و طبیعت عقل را امری واحد می داند. به عقیده ی وی قدما زودتر و بهتر از ما این قانون را دریافته اند و از این جهت توجه به آثار قدما در نظر وی فواید بسیار دارد.









    ادامه دارد...

    ویرایش توسط Khashayar : Tuesday 10 March 2009 در ساعت 08:29 PM
    مرگ من روزی فرا خواهد رسید...

  2. 11 کاربر برای این پست از sara تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آشنایی باپنج گزینه اصلی برای نوبل ادبیات 2007
    توسط hichnafar در انجمن بخش عمومی شعر و ترانه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: Tuesday 9 October 2007, 05:37 PM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •