0


|
NoteAhang
The Iranian Virtual Music Society |
Thumbs Up/Down |
Received: 1/1 Given: 0/0 |
شايد بارها شنيده باشيد كه ترانه، مظلومترين بخش موسيقي است، اما آنچه هميشه ديده ميشود نه تنها نشانهاي از مظلوميت ترانه نيست بلكه همواره وزن ترانه بر موسيقي چربيده است.
از آنجا كه موسيقي ما، چه سنتي و چه پاپ، عجيب آميخته با كلام است، بعيد به نظر ميرسد كه ترانه، مظلوم واقع شود.
درواقع اين ترانه سرايان هستند كه تأثير مستقيم كلام خود بر موسيقي را محرز ميكنند.
وضعيت اقتصادي كنوني كه ترانه، اين روزها بر جامعه موسيقي حاكم كرده است، بسياري از شاعران را به سرودن ترانه، ترغيب كرده است و صد البته بسياري از ناشاعران و ناسرايندگان را! شايد به همين دليل است كه ترانه، اين روزها به جاي سير صعودي، كم كم ميرود كه سير نزولي پيدا كند و جايگاه اصلي خود را به عنوان يكي از عناصر موسيقي از دست بدهد.
از آنجايي كه بازار موسيقي داغ است، طبيعي است كه متعاقب آن بازار ترانه نيز داغ باشد و به جرأت ميتوان گفت ترانههايي كه امروزه سروده ميشود از تعداد موسيقيهايي كه ساخته ميشود بسيار بيشتر است و تعداد ترانههايي كه ترانه نيستند سر به فلك گذاشته است.
«براي آخرينبار»، «مدار صفردرجه» و «ميوه ممنوعه» با اشاره به وفور ترانه در حال حاضر، علت سير نزولي ترانه و بيمحتوايي و بيمضموني آن را اينگونه مطرح ميكند: «عدهاي كثير كه امروزه به سمت و سوي ترانه رفتهاند و خود گمان ميكنند كه در اين امر به شكل كاملاً جدي فعاليت ميكنند، به صرف اين كه كلمات را دنبال هم رديف كرده و قافيهاي براي آن درنظر ميگيرند ترانهسرا نيستند. حتي نميشود از ترانههاي آنها با عنوان ترانههاي مصرفي ياد كرد.
ترانه مصرفي در جامعه بسيار مورد نياز است. ما هميشه نميتوانيم ترانههاي چند لايه و مفهومي سروده و ارائه دهيم تا مردم گوش كنند، بلكه لازم است ترانههايي براي كوتاه مدت و برقراري ارتباط نيز سروده شوند.
اين دسته از ترانهها حتي ماندگار هم نميشوند ولي وجود آنها در جامعه كاملاً لازم بوده و نياز به آنها، حس ميشود. اما ترانهسرايان نامبرده حتي موفق به اجراي اين مهم نيز نميشوند. »
با توجه به اين كه در حال حاضر، اقتصاد موسيقي راكد است بيشتر شركتهاي موسيقي سعي بر اين دارند تا از افراد بدون نام و شهرت در امر ترانه استفاده كنند تا هزينه كمتري بابت آن بپردازند.
چراكه ترانهاي كه قرار است براي مدت كوتاهي شنيده شود چندان جدي گرفته نميشود و صرف چاپ آن سراينده آن در پوستر آلبوم و... ميتواند براي هر دوي آنها- سراينده و تهيهكننده- راضي كننده باشد.
از طرفي ديگر، در اين ميانه بسياري از نابلدان اقدام به سرقت واژهها و قوافي شاعران مشهور كردهاند.
براي همين ترانهسرا دغدغهاي براي هرچه بهتر شدن ترانهاش نداشته و هيچ زحمتي براي سرودن آن نميكشد. به گفته يداللهي: «به همين دليل است كه تعداد كارهاي خوب نسبت به گذشته اين روزها بسيار كمتر شده است. »
اهورا ايمان، عضو دفتر شعر و موسيقي تلويزيون، وضع نامناسب كنوني ترانه را نتيجه گسست 20 ساله ميداند؛درست همان باوري كه يداللهي دارد.
فاصلهاي كه از سال 1357 تا سال 1377 پديد آمد. يكي از نتايجش همين شد كه براي ادامه ترانه ميبايست از صفر شروع ميشد.
اين در حالي است كه بسياري از آنها كه فكر ميكنند ترانهسرا هستنددر نظر اهالي و صاحبنظران جايگاه مناسبي در اين حوزه ندارند.
اهورا ايمان، هجوم سيل افراد ناكارآمد در امر ترانه را محصول اقتصاد نامطلوب آنها دانسته و ميگويد: «با توجه به اينكه وضع اقتصادي نامناسبي درميان افراد جامعه برقرار است، هر كس توانايياش را داشته، اقدام به سرودن دم دستيترين نوع ترانه كرده است.
حال در اين ميان اگر آشنايي نزديكي با يكي از اهالي موسيقي نيز داشته باشد، به راحتي ميتواند به هدفش نائل آمده و از راه ترانه نيازهاي اقتصادي خود و خانواده خود را پاسخگو باشد.
همين امر موجب شده تا به ترانه به شكل يك منبع درآمد نگاه شود، نه يك كار ادبي و هنري! براي همين است كه اين روزها ترانهها بيشتر از پيش مصرفي و بازاري شدهاند. »
اعتقادي كه يداللهي نيز در ادامه اين صحبتهاي ايمان دارد اين طور عنوان ميشود؛ «از ميان ترانههايي كه امروزه وارد بازار موسيقي ميشوند حداقل 5درصدشان با ضعف مطلق مواجهند و كاملاً معمولي و متوسط هستند و شايد به جرأت بتوان گفت كه حدود 10 درصد يا شايد هم كمتر، اميدواركننده باشند. اين قضيه در امر ملودي تنظيم و حتي اجراي خواننده نيز بسيار مشهود است. »
با توجه به مدت زماني كه دراختيار موسيقي بوده و نيز با توجه همزمان به اين كه ترانه نيز پيرو تغيير و تحولات مستقيم موسيقي است، به نظر ميرسد احتياج به گذشت زمان بيشتري باشد تا شاهد شكوفايي ترانه باشيم.
آنچنان كه شاهد بودهايم در دورههاي مختلف تاريخي و در مقاطع مختلف، بهخصوص در دوران مشروطه، ترانه، فقدان انديشههاي روشنفكري را پر كرده است. اهورا ايمان عضو شوراي ترانه كه 10 سال را براي پر كردن فقدان انديشههاي فوق كافي نميداند، ميگويد: «از احياي جريان پاپ تاكنون ما فرصت زيادي نداشتيم تا بتوانيم در زمينه ترانه نمود داشته باشيم.
پيش از اين 10سال نيز ترانههاي خوبي از ترانهسراها شنيده نشد. آنچه كه شنيده ميشد، ترانه نبود، سرود بود.
اما در اين 10 سال تعداد معدود و انگشتشماري از جوانها توانستند كارهاي قابل اعتنايي كنند و مابقي بيشتر سياهي لشگرند تا ترانهسرا. تعدادي از ترانهسرايان پيش از انقلاب نيز، كارهاي گذشته خود را ادامه ميدادند.10سال كافي نبود تا در بحث ترانه در موسيقي پاپ به يك برآورد برسيم.
در تصنيف هم جز ساعد باقري و قيصر امينپور واقعاً تصنيف سراي درخشاني در اين دوره نداشتيم كه كارشان نمود پيدا كند. حتي تصنيف كمكم روبهفراموشي رفت. »
اما در اين ميان عبدالجبار كاكايي، شاعر و عضو شوراي ترانه وزارت ارشاد كه خود يكي از قطبهاي ترانه امروز است، به شكل ديگري به اين قضايا نگاه ميكند.
او كه دنياي شعر كلاسيك را تجربه كرده و با پشتوانهاي قوي بر ترانه پرداخته، ضمن اينكه دلايل متعددي را در اين جريان مؤثر ميداند، ميگويد: «كلام بعداز احياي مجدد موسيقي در كشور، درخصوص به استخدام درآوردن كلام در موسيقي با مسامحه، شكل پررنگي به خود گرفت و عدهاي وارد اين عرصه شدند كه الزامي براي رعايت شرايط و اقتضائات مربوطه نميديدند و در اين امر، سهلانگاري ميكردند.
اين در حالي است كه جدا شدن از سنت كلام بر روي موسيقي، در ايران بههيچوجه امكانپذير نيست، چرا كه مردم ايران به شدت درگير كلام موسيقي هستند. »
شايد علت اين كه نميشود ترانه را از موسيقي در ايران حذف كرد همين وابستگي عوام به كلام باشد. موسيقي ايراني بيش از هر چيزي درگير كلام است.
اما اين كلام اين روزها، خواستهها و گرايشهاي دروني سراينده خود را بازگو ميكند كه چندان هم اطلاعاتي از پيرامون خود و نيز ترانه ندارد.
به گفته كاكايي «اين روزها همه چيز براساس تقليد پيش ميرود. از خود موسيقي گرفته تا ريتم و ملوديها و... همه و همه به نوعي، از تقليد پيروي ميكنند. »
با اين تفاسير مغلوب شدن هنر در برابر صنعت شرايطي را فراهم آورده كه با مختصر دانش و اطلاعات ادبي، متأسفانه يك سري افراد بيتسلط به ادبيات و شعر، به امر ترانه بپردازند و متأسفانهتر، كه ترانههاي بسيار بيسر و ته و نامفهومي ميسازند و تحويل جامعه ميدهند.
در اين ميان بيسوادان بيشتر از بقيه سود بردهاند چرا كه با كپي دست چندم از ترانههاي بزرگان، براي خود شهرت سرقت شدهاي دست و پا كردهاند. نكته ديگري كه بسيار حائز اهميت است محدوديتهايي است كه براي خلق ترانه وجود دارد.
كاكايي ترانهسراي «كبوتر»خاطرنشان ميكند كه«در عاشقانه سرودن اين موانع عامل مهمي در خلاقيت ميشود. دليل ديگر رفتن موسيقي به سمت ساز، صوت و صدا و دور شدن از مفهوم است.
ضمن اين كه به دليل حضور مستقيم تكنولوژي و صنعت، سرعت در همه هنرها نمود پيدا كرده است. اين شرايط دگرگون شده كمك ميكند تا از مفهوم فاصله گرفته شود و مجالي كه كلام بتواند تأثير بگذارد ديگر وجود ندارد. »به هر حال سهلانگاري در خلق ترانه، موجب بروز صدمههاي بسياري در امر موسيقي ميشود.
هنرمند ديروز از دل و جان روي يك قطعه ادبيكار ميكرد، در حالي كه امروزه براي يك ترانه و ساخت آن، به شكل كنوني نيازي به مايه گذاشتن از جان و دل ندارد،چرا كه ترانه امروز به شكلي كاملاً مستقيم تأثير گرفته از چرخه اقتصادي در جامعه است.
منبع : همشهری آن لاین
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
Thumbs Up/Down |
Received: 309/2 Given: 138/1 |
تاپیک منتقل شد
ناظم
برای بهتر زندگی کردن باید بهتر دید ...!!!!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندي ها (Bookmarks)