لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 12 از 12

موضوع: معرفی وآثارشل سیلوراستاین

  1. #1
    hichnafar آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    311
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,810
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,391
    2,667 بار تشکر شده در 1,085 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض معرفی وآثارشل سیلوراستاین


    0 Not allowed! Not allowed!
    شل سیلور استاین با نام کامل شلدون آلن سیلور استاین (Sheldon Alan Silverstein) شاعر ،نویسنده،کاریکاتوریست و خواننده [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] در[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] ۱۹۳۰ در [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] متولد شدو در[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] ۱۹۹۹ بر اثر حمله قلبی درگذشت. پدرش ناتان و مادرش هلن نام داشت. او یک دختر و یک پسر داشت،دخترش شوشانا در ۱۱ سالگی از دنیا رفت و تنها پسرش ماتیو در هنگام فوت پدر ۱۲ سال داشت.
    وی در سال ۱۹۵۰ در [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] آمریکا به خدمت فرا خوانده شد و از همان زمان کار نقاشی کارتونی را برای برخی از مجلات مثل استریپس،استارس ، پاسیفیک آغاز کرد.
    سیلور استاین از کودکی استعداد ذاتی خاصی در نقاشی و نوشتن داشت. خودش بعدها در جایی می‎نویسد که این دو کار نقاشی و نوشتن تنها اموری بودند که وی در آنها موفق بود،معروفترین آثار سیلوراستاین آثاری است که او برای کودکان نوشته‌است. هر چند آثار وی در گروه سنی و مخاطب خاصی نمی‌گنجد و بسیاری از آثار او محبوبیت قابل توجهی در بین بزرگسالان دارد.
    او می گوید:
    „خیلی دوست داشتم قهرمان بیس بال شوم اما نه می توانستم توپ را بگیرم و نه می توانستم توپ را بزنم و چون دوستان خوبی نداشتم تصمیم گرفتم گوشه ای بنشینم و بنویسم و سعی کنم تا جایی که امکان دارد از خودم تقلید کنم تا نوشته ها و کارهایم تنها شبیه خودم باشد.”
    „من خیلی دلم می خواهد که هرکس بتواند در آثارم مطلبی نزدیک به حس خود پیدا کند و سعی در کشف حس موجود در متن بکند و لذت ببرد.”
    „من آزادم، که هرجا دوست دارم بروم و هر کاری دوست دارم انجام بدهم و بر این باورم که هر انسانی نیز باید چنین کاری کند و نباید به هیچ کس وابسته بود. پس من آزادم تا...”


    لیست اشعارقرارداده شده :
    ازخیلی خوب به خیلی بد
    چاشنی آسمون
    دوستی
    وقتی درشب راه می رفتم...
    نمی توانی آن را باخودت ببری
    ویرایش توسط hichnafar : Saturday 12 July 2008 در ساعت 10:00 PM دلیل: اضافه کردن لیست اشعارموجود

  2. کاربران زیر از hichnafar به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

  4. #2
    hichnafar آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    311
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,810
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,391
    2,667 بار تشکر شده در 1,085 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    ازخیلی خوب به خیلی بد

    خیلی خوب ... خیلی زودتبدیل شدبه خیلی بد
    خیلی زود.
    هیچ کس چیزی به من نگفت وبه همین دلیل هیچ وقت سردرنیاوردم
    که خیلی خوب چقدرزودتبدیل می شودبه خیلی بد
    آفتاب ... تبدیل شدبه سایه ،به باران
    شوروشوق ... تبدیل شدبه لذت ،به درد
    ترنم ترانه های دل انگیزعاشقانه جایش رادادبه سردادن سرودهای غم انگیز
    خیلی زود
    باتاابدشروع شد
    وابدتبدیل شدبه گاهی ،به هیچ وقت
    ومرادوست داشته باش تبدیل شد به جایی هم (درقلبت) برای من درنظربگیر
    خیلی زود
    خیلی خوب ... زودترازآن که فکرمی کردیم تبدیل شدبه خیلی بد
    خیلی زود
    اگرهیچ کس به تونگفته باشد ،حالادیگربایدبدانی
    گه خیلی خوب ،خیلی زودتبدیل می شودبه خیلی بد
    خیلی زود

    SO GOOD TO SO BAD
    It went from so good... to so bad... so soon
    So good, to so bad, so soon
    But nobody told me, so I never knew
    It goes from so good, to so bad, so soon
    It went from sunshine... to shadows... to rain
    It went from passion... to pleasure... to pain
    From singing sweet love songs, to cryin' the blues
    So good... to so bad, so soon
    It started with words like forever
    And went from always, to sometimes, to never
    From give me some lovin'... to give me some room
    So good... to so bad, so soon
    It went from so good, to so bad, so soon
    So good , to so bad, so soon
    If nobody's told you, it's time that you know
    It goes from so good, to so bad, so soon

    So good, to so bad, so soon.

  5. #3
    MonaLisa آواتار ها
    پشتیبانی فنی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    پشتیبانی فنی
    شماره عضویت
    1441
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    830
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    3,076
    1,931 بار تشکر شده در 710 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    چاشنی آسمون

    یه تیکه ای از آسمون
    کنده شده و
    از توی درز پشت بون
    افتاد درست توی آش من،
    تالاپ!
    می خوای راستش رو بگم برات؟
    من معمولاً از آش عدس بدم میاد
    اما به هر حال می دونم
    که این رو تا آخر می خورم!
    چه خوشمزه س، خوشمزه
    (فقط چون از تو سقف افتاده، یک کم طعم گچ میده)
    اما خیلی خوشمزه س، خدا جونم
    می تونم قد یه دریا از این آتش بخورم
    یه ذره چاشنی آسمون
    چه طعمی عوض می کنه، خدا جون.

    Show me the way
    Take me to love
    Things only heard now I want to feel
    My soul caressed by silken breeze
    Whisper secrets to listening trees
    Show me that world
    Take me to love
    Show me the way


  6. کاربران زیر از MonaLisa به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  7. #4
    hichnafar آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    311
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,810
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,391
    2,667 بار تشکر شده در 1,085 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    دوستی
    راهی کشف کرده ام
    که برای همیشه با هم دوست باشیم
    این راه خیلی ساده است :
    هر چه من می گویم ، انجام بده

  8. #5
    hichnafar آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    311
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,810
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,391
    2,667 بار تشکر شده در 1,085 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    وقتي در شب راه مي رفتم
    و در جستجوي پناهگاه گرمي بودم
    از كنارم گذشت
    گفتم:
    هي نگاه كن! روي مژه هايت دانه هاي برف ريخته است
    و او گفت:
    اين برف نيست
    پرهاي بالشي است كه خدا در آسمان تكانده است...
    و سپس لبهاي خندانش را گشود
    تا برفي را فوت كند
    و ما هر دو خنديديم
    بعد به چشمانش نگاه كردم
    و ديدم كه چشمانش, گرمترين پناهگاه جهان است...

  9. #6
    hichnafar آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    311
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,810
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,391
    2,667 بار تشکر شده در 1,085 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نمی توانی آن را باخودت ببری

    نمی توانی آن را باخودت ببری
    برای اینکه تو آن را نیاورده ای
    تاوقتی در اینجاهستی می توانی از آن استفاده کنی
    اماوقتی که خواستی بروی حق نداری آن را باخودت ببری
    آن ترانه را تو ننوشته ای
    فقط یاد گرفته ای که چطور آن را بخوانی
    شاید بتوانی کمی نور بتابانی
    امانمی توانی یک روز آفتابی خلق کنی
    کفش هایم را
    دیگری خواهد پوشید
    جاده ای که در آن قدم می زدم
    دیگری خواهد پیمود
    معشوقه هایم را
    دیگران تصاحب خواهند کرد
    تنهاچند آهنگ و چیز های دیگر
    برای دوستانی که بادقت انتخاب شده اند ،باقی خواهد ماند
    دوستانی که زیاد نیستند اما بادقت انتخاب شده اند
    دوستانی که زیاد نیستند اما با دقت انتخاب شده اند
    چندتاآهنگ و چیز های دیگر
    برای دوستانی که بادقت انتخاب شده اند ، باقی خواهم گذاشت
    حالادیگرنیازی نیست بگویی
    نخستین کسی هستم که عاشقت شده است ، برای اینکه چنین نیست
    آنقدر خام نیستم که فکر کنم
    آخرین عشق تو من خواهم بود
    پس قولی نمی دهم
    شاید حرفم را باور کنی
    واجازه بدهی ترانه ای بخوانم
    قبل از اینکه از هم جداشویم
    قبل از اینکه از هم جدا شویم
    قبل از اینکه از هم جدا شویم
    گروهی درست می کنیم و ترانه ای می خوانیم
    قبل از اینکه از هم جدا شویم
    آه نمی توانی آن را باخودت ببری
    برای اینکه تو آن را نیاورده ای
    تاوقتی اینجا هستی می توانی از آن استفاده کنی
    اماوقتی که خواستی برای حق نداری آن را باخودت ببری
    آن ترانه را توننوشته ای
    فقط یاد گرفته ای که چطور آن را بخوانی
    شاید بتوانی کمی نور بتابانی
    اما نمی توانی یک روز آفتابی خلق کنی
    شاید بتوانی کمی نور بتابانب
    اما مسلما"نمی توانی یک روز آفتابی خلق کنی
    آه نمی توانیم آن را باخودمان ببریم
    برای اینکه ما آن را نیاورده ایم
    تاوقتی دراینجاهستیم می توانیم از آن استفاده کنیم
    اما وقتی که خواستیم برویم،حق نداریم آن را باخودمان ببریم
    نه آن ترانه را ماننوشته ایم
    فقط یاد گرفته ایم که چطور آن را بخوانیم
    شاید بتوانیم کمی نور بتابانیم
    اما مسلما" نمی توانیم یک روز آفتابی خلق کنیم

    you can't take it with you

    You can't take it with you
    cos you didn't bring it '
    You can use it while you're here
    But when you go it's got to stay
    You didn't write the song
    You just learned how to sing it
    You may bring a little sunshine
    but you don't make the day
    these shoes that I own
    somebody else 'll wear 'em
    and the road that I'll walk
    Someone will walk again
    And the loves that I've known
    Somebody else' ll share 'em
    I'll just leave a couple of songs & things
    To a few well-chosen friends
    A few well-chosen friends
    A few well- chosen friends
    We 'll leave a couple of sings & things
    To a few well-chosen friends
    Oh now you don't have to tell me
    That I'm the first to love uoy, cos I ain't
    And I'm not young enough to think
    That I'm gonna be the last
    So I won't promise nothing
    And you just might believe me
    And let me sing one song with you
    Before the band godes past
    Before the band goes past
    Before the band goes past
    Let's put it together and sing one song
    Before the band goes past
    Oh, you can't take it with you
    'cos you didn't bring it
    You can use it while you're here
    But when you go It's got to stay
    No you don't write the song
    You just learned how to sing it
    You may bring a little sunshine
    But you sure don't make the day
    You may bring a little sunshine
    But you sure don't the day
    Oh we can't take it with us
    'cos we didn't bring it
    We can use it while we're here
    But when we go it's got yo stay
    No we didn't write the song
    We just learned how to sing it
    We may bring a little sunshine
    But we sure don't make the day!
    ویرایش توسط hichnafar : Sunday 11 May 2008 در ساعت 01:45 PM دلیل: اضافه کردن متن انگلیش

  10. کاربران زیر از hichnafar به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  11. #7
    hichnafar آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    311
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,810
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,391
    2,667 بار تشکر شده در 1,085 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    بانوی مشعل به دست
    بانوی مشعل به دست
    کنار خلیج ایستاد، درسپیده دمی غمگین
    ونظاره کرد سرزمین آشفته را
    به آن سوی خلیج نگریست
    به جنوب ، جایی که خیابان ها به سرخی میزد
    به فرزندانش که رنج می بردند وجان برکف دست می نهادند
    روی برگرداند
    آنگاه به مشرق نگریست ،آنجا که سربازان ر|ه می رفتند
    تلخی ونفرت را
    درچشمان آنها که مصمم بودند و
    نمی توانستند منتظر بمانند دید
    سیمای سیاهان را دید فبانو
    اندوهشان را حس کرد ناله و زاریشان راشنید
    ودرد را دید در یک میلیون چشم
    روی برگرداند
    آن گاه عهدی راکه بیش از صد سال پیش بسته بود و
    ازیاد برده بود به یاد آورد
    ناله ها و زاری ها . فریاد های آزادی
    طنین می اندازند ، طنین می اندازند درگوش هایش
    بانوی مشعل به دست
    به رؤیایی اندیشید که از دست رفته بود
    به آسمان چشم دوخت و آنگاه شرمسار سرش را
    خم کرد و اشک از دیدگانش جاری شد

    THE LADY WITH THE TORCH

    The lady with the torch in her hand
    Stood in the bay on a coldgrey down
    Stood in the bay and looked out upon het troubled land
    The lady looked over the bay
    Looked to the south where the streets ran red
    Looked to her children who sffered and bled
    And the lady looked away
    Then she looked to the east where men were marching
    And saw the bitternessand hate
    In the eyes if those who wouldn't change
    And those, who couldn't wait
    The lady saw faces of black
    Felt the anguish and heard the cries
    Saw the pain in a milion eyes
    But the lady turned her back
    Then she remembered a promise forgot
    For over a hundred years
    And the cries and shouts of freedom now
    Come singin ' , ringin' in her ears
    The lady with the torch in her hand
    Looked to a dream that had almost died
    Looked to the heavens then bowed her head
    In shame and cried

  12. #8
    elykak آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    7306
    تاریخ عضویت
    Jul 2008
    نوشته ها
    234
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    154
    264 بار تشکر شده در 163 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    غمگین ترین چیزی که دیدم
    دارکوبی بود روی درخت مصنوعی
    نگاهی به من کرد و گفت :
    رفیق ، درخت هم درختهای قدیم !

  13. 2 کاربر برای این پست از elykak تشکر کرده اند:


  14. #9
    elykak آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    7306
    تاریخ عضویت
    Jul 2008
    نوشته ها
    234
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    154
    264 بار تشکر شده در 163 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    همه میگن : من بد بینم !
    همه فکر می کنن من دیوونم !
    ظاهرا" به من لبخند می زنن
    اما از ته دل می خوان که سر به تنم نباشه !
    اونا تو قهوه ی من سم میریزن
    و تو سوپ جو من خورده شیشه !
    تو کفش های تنیسم عنکبوت میندازن
    و توی شیرینی گردویی من خراب کاری می کنن

    سر در آوردن از همه ی اینا کار سختیه
    ببین ، پدرم یک دختر کوچولو می خواست و مادرم دوقلو
    و پدر بزرگم از هیتلر خوشش میومد !
    پس هر کاری که من کردم اشتباه بوده !
    اما حالا دیگه می خوام کار رو تموم کنم !
    با اینکه لبخند می زنی
    اما می دونم از این آهنگ بدت میاد !
    آره ... میدونم که فقط گوش میدی
    چون نمی خوای احساساتم رو جریحه دار کنی !!
    اما به محض اینکه رفتم ،
    به زیپ شلوارم که بازه ، می خندی !!
    تو توی قهوه ی من سم میریزی
    و تو سوپ جوی من خورده شیشه !
    تو کفشای تنیس من عنکبوت میندازی
    و توی شیرینی گردویی من خراب کاری می کنی !
    می دونم !!
    خودت رو به اون راه نزن !
    می دونم ...
    می دونم ...
    می دونم ... !!

  15. کاربران زیر از elykak به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  16. #10
    Guitaro آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    2044
    تاریخ عضویت
    Aug 2007
    نوشته ها
    298
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    153
    617 بار تشکر شده در 206 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    و کتابی که به اندازه ی چهار سال خاک خورده بود را از دل قفسه ای پر از کتاب های خاک خورده بیرون کشیدم ! فقط به خاطر این تاپیک !

    *****************
    عاشق که شدم

    عاشق که شدم
    دنیا یه بادکنک بزرگ قرمز شد و به هوا رفت
    انقدر بالا و بالاتر رفت
    که به خورشید چسبید و ترکید
    حالا مواظبم دفعه ی بعد که عاشق شدم
    یه نخ به سر دنیا ببندم
    که خیلی بالا نره ...
    آخه می ترسم این بار هم یا گمش کنم یا بترکه !

    *****************
    لئوناردو داوینچی

    من لئوناردو داوینچی هستم
    بزرگترین نابغه ی قرن
    در زندگی ام ، هرگز فرصت شوخی نداشتم
    من ماشین های پرنده را طراحی کردم
    مجسمه ساختم ، نقاشی کشیدم
    و خیلی کارهای دیگر که شما نمیدانید !
    اما مهم تر از همه اینکه من مونالیزا را کشیدم ،
    با لبخندی که هیچ کس معنی اش را نمیداند ، حتی خودم !
    می بینید که چطور بعد از مرگم سر کارتان گذاشتم ؟!
    این هم به تلافی جبران همه ی شوخی هایی که هرگز فرصتش نبود !

  17. 2 کاربر برای این پست از Guitaro تشکر کرده اند:


  18. #11
    Guitaro آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    2044
    تاریخ عضویت
    Aug 2007
    نوشته ها
    298
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    153
    617 بار تشکر شده در 206 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    لطفا دوستم نداشته باش !!!

    برای اینکه دوستم داشته باشی
    هر کاری بگویی میکنم ،
    قیافه ام را عوض میکنم ،
    همان شکلی می شوم که تو میخواهی ،
    اخلاقم رو عوض می کنم ،
    همان طوری می شوم که تو می خواهی ،
    حتی صدایم را عوض می کنم ،
    همان حرف هایی را می زنم که تو می خواهی ،
    اصلا اسمم را هم عوض می کنم ،
    هر اسمی میخواهی روی من بگذار !
    خب ، حالا دوستم داری ؟!
    نه - صبر کن !
    لطفا دوستم نداشته باش !
    چون حالا آنقدر عوض شدم که حتی حال خودم هم از خودم به هم می خورد !

  19. کاربران زیر از Guitaro به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  20. #12
    Guitaro آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    2044
    تاریخ عضویت
    Aug 2007
    نوشته ها
    298
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    153
    617 بار تشکر شده در 206 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    شاعر
    (بگی نگی وضع منه ! )

    نصف شبی ،
    ساعت 1/5 صبح
    یک شعر به خوابم آمد
    سریع از جا بلند شدم
    تا شعر را بنویسم
    عینکم را پیدا نکردم ، قلم هم نبود
    اما هر طوری بود شعر را نوشتم تا از یادم نره،
    صبح که از خواب بلند شدم
    عینکم زیر پام بود ،
    اما هر چه گشتم اثری از شعر نبود ،
    فقط یک مداد رنگی سفید روی یک کاغذ سفید بود ...
    یعنی کی شعر منو دزدیده بود ؟!

  21. 2 کاربر برای این پست از Guitaro تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. معرفی نرم افزار سونار ( و دانلود )
    توسط Hes_r در انجمن نرم افزارهای آهنگسازی و ابزار جانبی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: Sunday 13 May 2012, 03:51 PM
  2. دوستان کلاسیک کار خودتون رو معرفی کنید
    توسط Amir در انجمن ویولن کلاسیک
    پاسخ: 25
    آخرين نوشته: Saturday 27 September 2008, 11:02 AM
  3. معرفی دو استاد
    توسط Hmd_N در انجمن درامز
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: Thursday 8 November 2007, 03:50 PM
  4. معرفی مختصری از دو نوع پرکاشن
    توسط Hmd_N در انجمن سایر سازهای کوبه ای
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: Saturday 25 August 2007, 02:05 AM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •