لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 16 از 22

موضوع: تاپیک دوستداران فریدون فروغی

  1. #1
    peasegonzo آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    1993
    تاریخ عضویت
    Aug 2007
    سن
    34
    نوشته ها
    83
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    59
    77 بار تشکر شده در 38 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض تاپیک دوستداران فریدون فروغی


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام
    اين زندگي نامه رو از روي وبلاگ خودم براتون ميذارم.
    با تشكر




    کودکی و نوجوانی
    او در سال 1329 محلهٔ سر سبيل تهران متولد می‌شود، پدر او - فتح الله - کارمند ادارهٔ دخانیات بود، در تنهایی خود به سرودن شعر و نواختنن تار می‌پرداخت. او از مالکان بزرگ روستای نزاق ـ ما بین قم و كاشان ـ به شمار می‌آمد. فریدون تنها پسر خانواده بود و سه خواهر به نامهای پروانه، عفت و فروغ داشت که هم اکنون در قید حیات هستند.
    او در سال 1335 و در شش سالگی، تحصیل را آغاز کرد و عاقبت درسال 1347 مدرک دیپلم علوم طبیعی را گرفت و پس از آن دیگر تحصیل را رها کرد. وی موسیقی را بدون داشتن داشتن استاد و با توجه به علاقه‌ای که به موسیقی راک و مخصوصاً آثار ري چالز داشت، با تمرین می‌آموخت.

    درسن 16 سالگی، با همراه ساختن گروهی نوازنده با خود موسیقی را به صورت جدی شروع می‌کند و در مکان‌های مختلف به اجرای ترانه‌ها وآهنگ‌های غربی معروف در آن روزگار و به خصوص موسیقی بلوز می‌‌پردازد و تا سن 18 سالگی فعالیت خود را به همین صورت ادامه می‌دهد. در این دوران است که پس از یک شکست عاشقانه، مدتی از موسیقی دست می‌‌کشد، اما پس از این مدت کوتاه کناره‌گیری، درسال 1348 صاحب كاباره و كازاباي شيراز از فروغی و همراهانش برای اجرا در آن مکان دعوت می‌کند(در زمان سفر فروغی به شیراز و همکاری‌اش با کازابا، اوایل دههٔ پنجاه و هم‌زمان با انتشار موسیقی فیلم تنگنا مشخص شده‌است که به احتمال نزدیک به یقین صحیح نیست). در اواخر این دهه وی اواخر دهه چهل، او به خوانندهٔ بلندآوازهٔ کلوپ‌های شبانه تهران قدیم و ستارهٔ صحنهٔ کافه‌های معروفی چون ماكيز و كاكوله بدل شد.
    دههٔ پنجاه و شهرت
    درسال 1350، خسرو هريتاش، کارگردان فیلم آدمك در تلاش برای پیدا کردن خواننده‌ای تازه نفس بود که فریدون فروغی، به او معرفی می‌گردد و با یک بار زمزمه‌ کردن ترانه‌ها، خسرو هریتاش متوجه می‌شود که شخصی را که به دنبالش بوده، یافته است. در نتیجه، دو ترانه به نام‌های «آدمک» و «پروانهٔ من» را با موسیقی تورج شعبان خاني و اشعار لعبت والا ، برای فیلم هریتاش اجرا می‌کند.
    پس از اکران فیلم، صفحه هاي 45 دور این دو ترانه، درصفحه‌فروشی‌های معروفی چون آل كوردوس، پاپ ديسكو، بتهوون، و پارس عرضه می‌گردد. این دو ترانه گل می‌کند و بر سر زبان‌ها می‌افتد و فریدون فروغی به شهرت می‌‌رسد. گرچه در آن زمان به او خرده می‌‌گرفتند که صدای فرهاد را تقلید می‌کند، اما همین باعث شد تا دیگر زیر سایه نام خوانندهٔ محبوبش ري چارلز قرار نگیرد.
    بعدازگذشت مدتی فرشيد رمزي - کارگردان نمایش تلویزیونی شيش و هشت - با فریدون فروغی قرارداد می‌بندد و فروغی درسال 1351 بعداز پنج سال مشابه‌خوانی آثار ری چارلز را کنار می‌گذارد. این همکاری باعث تولد آثاری چون زندون دل و غم تنهایی می‌گردد که اولی، فروغی را تبدیل به هنرمندی صاحب سبک می‌کند. فتنه چكمه پوش ساختهٔ همايون بهادران دومین فیلم سینمایی بود که فروغی در سال 1351 برای تیتراژ آن ترانه‌ای را به همین نام اجرا کرد. درهمین سال توسط یکی ازدوستانش با گلی فتوره‌چی آشنا می‌شود و با او ازدواج می‌کند.
    سال بعد تنگنا ساختهٔ امير تاجري با ملودی‌های شورانگیز و تکان‌دهندهٔ منفرد زاده، صدای فروغی را بر تیتراژ داشت. در همان سال - 1352 - چندین ترانه را اجرا می‌کند که شاخص‌ترین آنها نماز (یا نیاز به روایت ساواك!) است، با شعری از شهيار قنبري و موسیقی منفردزاده؛ ترانه‌ای که منجر به بازخواست هر سه نفر از طرف ساواک می‌گردد. او ترانهٔ هوای تازه را در همین سال در برنامه تلويزيوني رنگارنگ اجرا می‌کند و همچنین در همین سال است که به درخواست فرزان دلجو ترانه‌ای را برای فیلم باران (با بازی و کارگردانی دلجو) اجرا می‌کند.
    درسال 1353، فروغی به علت عدم تفاهم با همسرش از وی جدا می‌شود. در همین سال ترانهٔ همیشه غایب را با شعری از شهیار قنبری، موسیقی «ویلیام خنو» و تنظیم واروژان اجرا می‌کند (این ترانه، پیش‌تر با شعری از ویلیام خنو و با نام ماهی خسته اجرا شده بود). او که رفته رفته، به هنرمند باتجربه‌ای تبدیل می‌شد، اقدام به جمع‌آوری آثار خود می‌نماید و اولین آلبوم خود را با نام زندون دل به بازار عرضه می‌کند.
    دومین آلبومش را با نام یاران درسال 1354 به بازار عرضه می‌کند و در همین سال به علت اجرای ترانهٔ سال قحطی از طرف رژيم شاهنشاهي به مدت دو سال از فعالیت منع می‌شود.
    درسال 1356، پس ازاعلام فضای باز سیاسی توسط رژیم، فروغی بعد از دو سال ممنوعیت کاری، سومین آلبوم خود را با نام سال قحطی به بازار عرضه می‌کند. در بهمن ماه همین سال، پدرش در اثر بیماری ذات الريه از دنیا می‌رود.
    انقلاب و یار دبستانی
    درسال 1357، با وخیم شدن اوضاع سیاسی ایران، فروغی اعتراض خود را به اوضاع کشور با انتشار آلبوم بت شکن اعلام میدارد و در همین سال ترانه‌ای به نام روسپی راجرا می‌کند که هرگز مجوز پخش نمی‌گیرد.
    درسال 1358، بعدازانقلاب، فروغی درایران می‌ماند و کنسرت اجرا می‌کند که ترانه‌های این کنسرت را در آلبوم فریدون فروغی در آغازی نو جای می‌دهد و دلیل نامگذاری آلبوم به این نام، وجود ترانه‌های ریتمیکی مانند حقه و شیاد است که در کارنامهٔ فروغی مانند آنها وجود نداشت.
    بعداز انتشار این کاست، درسال 1359، فروغی ترانهٔ بار دبستانی را برای فیلم از فرياد تا ترور به کارگردانی منصور تهرانی اجرا می‌کند که در تیتراژ فیلم استفاده می‌شود. در حالی که هنوز هیچ منع رسمی‌ای برای فعالیت فروغی اعلام نشده بود، به تهرانی خبر می‌دهند که باید صدای فروغی را از تیتراژ فیلم‌اش حذف کند. در نتیجهجمشيد جم خواندن این ترانه را به عهده می‌گیرد. این ترانه بسیار مطرح و معروف می‌شود و حتی امروزه به‌عنوان نمادی از مبارزه ارزشی خاطره‌انگیز دارد. در همین زمان است که زمزمه‌هایی در مورد ممنوعیت فعالیت فروغی شنیده می‌شود. او در همین سال ترانهٔ کوچهٔ شهر دلم را می‌خواند.
    دههٔ شصت و بعد
    درسال 1360 چندترانهٔ خودرا همراه باچند ترانه از كوروش يغمايي درآلبومی با عنوان سُلٰ جای می‌دهد و طی سال‌های 60 و 61، آهنگ چهار قسمتی چرا نه؟ رامی‌سازد و اجرا می‌کند. در همین سالهاست که فعالیت نمودن او ممنوع می‌شود.
    در سال 1365 سفر به دبي، فروغی را تا پای پیوستن به هنرمندان دور از وطن پیش برد، اما پیشنهادهای تهیه‌کنندگان آن سوی آب او را به رفتن راضی نکرد.
    در اسفندسال 1372 با سوسن معادلیان آشنا می‌شود و در خرداد 1373 باهم ازدواج می‌کنند. ازدواج، موجب تحولی مثبت در او می‌شود و دوباره فعالیت خود را از سر می‌گیرد؛ شعر می‌گوید، آهنگ می‌سازد و شروع به تدریس می‌نماید.
    در اسفندماه سال 1377 موفق به برگزاری کنسرتی در تالار حافظ دانشگاه كيش می‌شود. پس از 4 روز برگزاری کنسرت در کیش، به تهران می‌آید. علی‌رغم درخواست‌هایی که از شهرستان‌های دیگر برای برگزاری کنسرت ارسال می‌شود، با برگزاری آن در شهرستان‌های دیگر موافقت نمی‌شود و فروغی درتابستان 78 و پائیز 79 دوباره به کیش باز می‌گردد و به اجرای برنامه در هتل آنای کیش می‌پردازد.
    در فروردین سال 1379 به پیشنهاد حميد رضا آشتياني پور (کارگردان) و به امید اخذ مجوز، «می تراود مهتاب» را با شعری از نيما يوشيج برای فیلم دختري به نام تندر می‌‌خواند اما شرایط تغییری نمی‌کند. گرچه ترانهٔ فروغی در انتهای فیلم در جشنوارهٔ فجر پخش می‌شود. پیش از این هم كيومرث پور احمد نمی‌تواند مجوز حضور او را به‌عنوان بازیگر برای پروژه فیلم گل يخ (که داستان آن در باره زندگی یک خوانندهٔ محکوم به سکوت بود) بگیرد.
    مرگ
    وی در روز جمعه، سیزدهم مهر ماه 1380 در منزلش در تهران پارس درگذشت. او را در روستای قر قرك اشتهارد کرج در کنار برکه‌ای کوچک، در سایهٔ کوهی بزرگ و در آرامشی که سالها انتظارش را می‌‌کشید به خاک سپردند. شهریار قنبری در مورد مرگ او می‌گوید: «فریدون فروغی را فراموشی و خاموشی کشت»

    روحش شاد

  2. 4 کاربر برای این پست از peasegonzo تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

  4. #2
    Amir آواتار ها
    The God Father

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    The God Father
    شماره عضویت
    2
    تاریخ عضویت
    Jun 2005
    نوشته ها
    3,460
    میانگین پست در روز
    0.51
    تشکر از پست
    2,649
    11,663 بار تشکر شده در 2,477 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Add Amir on Linkedin
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    3 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 152/5
    Given: 83/3
    میزان امتیاز
    10

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    آلبوم‌ها

    تنگنا

    آلبوم تک‌ ترانه‌ای برای موسیقی فیلم تنگنا.
    * ناشر: نامشخص.
    * سال نشر: 1352.
    1. . تنگنا.

    زندون دل
    * ناشر: ترانه.
    * سال نشر: 1353.

    1. . گرفتار
    2. . هوای تازه
    3. . خاک
    4. . قاصدک
    5. . قوزک پا
    6. . تنگنا
    7. . نیاز (نماز)
    8. . ماهی خسته من
    9. . زندون دل
    10. . غم تنهایی
    11. . دیوانه من
    12. . آدمک
    13. . همیشه غایب

    یاران
    * سال انتشار: 1354.

    سال قحطی
    * سال انتشار: 1356.

    بت‌شکن

    * سال انتشار: 1357.

    فریدون فروغی در آغازی نو

    همچنین با عنوان دو تا چشم سیاه داری شناخته می‌شود.

    * ناشر: ترانه.
    * سال انتشار: 1358.
    * ترانه‌ها :

    1. . قریه
    2. . سال قحطی
    3. . حقّه
    4. . دوتا چشم سیاه داری
    5. . طلوع خونین
    6. . طاهره
    7. . شیاد
    8. . تنگنا

    فتنهء چکمه پوش

    * ناشر: نامشخص.
    * سال نشر:
    * ترانه‌ها:

    1. . پروانهٔ من
    2. . فتنه چکمه پوش
    3. . مرد غریب
    4. . اشک حباب
    5. . روسپی
    6. . کوچه شهر دلم
    7. . بت شکن
    8. . یار دبستانی من
    9. . دچار
    10. . یا علی
    11. . یاران
    12. . چرا نه

    اجرا: در سال 1351 برای فیلم فتنه چکمه پوش به کارگردانی همایون بهادران. (نویسنده سال اجرا و نام کارگردان فیلم: مسعود

    دوستان اگر در مورد البوم ها اطلاعات کاملتری دارید لطفا قرار بدید تا استفاده کنیم

    با تشکر

    My Direct Email : amir@noteahang.com
    .
    .
    نت آهنگ محبوب ترین سایت موسیقی در سال 91 و 92 ( آراء مردمی جشنواره وب )
    .
    .
    حالم عوض میشه !
    .
    .
    .
    http://www.noteahang.com/downloadfil...Mishe.mp3.aspx
    .

  5. کاربران زیر از Amir به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  6. #3
    Amir آواتار ها
    The God Father

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    The God Father
    شماره عضویت
    2
    تاریخ عضویت
    Jun 2005
    نوشته ها
    3,460
    میانگین پست در روز
    0.51
    تشکر از پست
    2,649
    11,663 بار تشکر شده در 2,477 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Add Amir on Linkedin
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    3 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 152/5
    Given: 83/3
    میزان امتیاز
    10

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    اینم چند تا عکس از فریدون عزیز

    My Direct Email : amir@noteahang.com
    .
    .
    نت آهنگ محبوب ترین سایت موسیقی در سال 91 و 92 ( آراء مردمی جشنواره وب )
    .
    .
    حالم عوض میشه !
    .
    .
    .
    http://www.noteahang.com/downloadfil...Mishe.mp3.aspx
    .

  7. کاربران زیر از Amir به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  8. #4
    peasegonzo آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    1993
    تاریخ عضویت
    Aug 2007
    سن
    34
    نوشته ها
    83
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    59
    77 بار تشکر شده در 38 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض سلام


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام
    از همه ياران دبستاني كه اين تاپيك رو ميخونند و نظراتشون رو ميگن تشكر ميكنم.
    به اميد روزي كه اين ياران دبستاني در كنار هم يار دبستاني را به گوش همگان برسانند.
    با تشكر

  9. کاربران زیر از peasegonzo به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  10. #5
    Amir آواتار ها
    The God Father

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    The God Father
    شماره عضویت
    2
    تاریخ عضویت
    Jun 2005
    نوشته ها
    3,460
    میانگین پست در روز
    0.51
    تشکر از پست
    2,649
    11,663 بار تشکر شده در 2,477 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Add Amir on Linkedin
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    3 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 152/5
    Given: 83/3
    میزان امتیاز
    10

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    دوستان اطلاعات زیادی هست در مورد فریدون عزیز که مطمئنا خیلی ها دوست دارند که بخونند پس هرکی هر اطلاعاتی داره بذاره تا استفاده کنیم

    با تشکر

    My Direct Email : amir@noteahang.com
    .
    .
    نت آهنگ محبوب ترین سایت موسیقی در سال 91 و 92 ( آراء مردمی جشنواره وب )
    .
    .
    حالم عوض میشه !
    .
    .
    .
    http://www.noteahang.com/downloadfil...Mishe.mp3.aspx
    .

  11. #6
    peasegonzo آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    1993
    تاریخ عضویت
    Aug 2007
    سن
    34
    نوشته ها
    83
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    59
    77 بار تشکر شده در 38 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام
    دوستان من شنيدم كه فريدون بعد از انقلاب دو تا آلبوم ساخته من كه پيدا نكردم اگه كسي داره يا ميدون كجا ميشه تهيه كرد بهم بگه.
    با تشكر

  12. #7
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    2984
    تاریخ عضویت
    Nov 2007
    سن
    35
    نوشته ها
    5
    میانگین پست در روز
    0.00
    تشکر از پست
    2
    17 بار تشکر شده در 3 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض سلام


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام جناب آقاي peasegonzo
    خوشحالم كه شما رو هم در اين انجمن ميبينم.
    شما هنوزم تو فكر ساخت اون آهنگتون هستيد؟
    هنوزم يار دبستاني من... ؟
    هنوز خسته نشديد؟
    خيلي خوشحالم كه افراد محترمي در اينجا حضور دارند.
    اميدوارم با كمك دوستانتون در اينجا بتونيد آهنگتون رو تكميل كنيد.
    ویرایش توسط minapanahy : Friday 16 November 2007 در ساعت 06:34 PM

  13. #8
    Leon آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    726
    تاریخ عضویت
    Mar 2007
    نوشته ها
    1,907
    میانگین پست در روز
    0.31
    تشکر از پست
    960
    7,753 بار تشکر شده در 1,683 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 18/9
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    19

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سنگ قبر فریدون فروغی برای چندمین بار است که قطعه قطعه می شود . ببینید :

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    بعضی انسان ها عیب ندیده را فریاد می زنند و بعضی دیده اند و خاموشند. درود بر این سکوت. ---- فریدون فروغی
    -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    فروغی یکی از بزرگتین خواننده های پاپ و شاید جز . فروغی وقتی زنده بود بر او تاختند و همه زندگیش را محدود کردند . فروغی خواننده با احساس در اوج شهرت محدود شد و همین باعث انزوا و افسرده شدنش شد و با این همه زجر و اذیت وقتی دعوت نامه ها برایش از خارج می یومد با عصبانیت رد می کرد و می گفت من در ایران به دنیا آ مدم و در ایران می میرم . فروغی مردی نازنین که با صدایش بار ها قلب ها را لرزاند و عشق ها را زنده کرد فروغی اولین کسی بود که یار دبستانی را خواند فروغی کسی بود که به ایرانی بودنش افتخار می کرد و از آن لذت می برد و فروغی کسی بود که شاید در بعضی از بهترین خاطره های زندگین و احساساتم و تنها ییم با من بود . با صدایش می شود روحش را لمس کرد فریدون بیازار تر و حساس تر و زیبا تر از یک گل بود. فریدون به خاطر بی رحمی عده ای در انزوا زندگی کرد و در جوانی در انزوا و افسردگی مرد . فکر می کردیم که راحت شده اما چه تصور اشتباهی (وای اگه قلبت تو سینه بمیره تموم شهر من و شب میگیره) و نمی دانم کی می خواهنم راحتش بگزارد فروغی کسی بود که جز خدمت به ایران و ایرانی کاری نکرد . و نمی دانم به کدامین گناه ... . دلم می خواهد با تمام وجود فریاد بزنم وای . ای وای بر این همه جهل و نادانی.
    -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    صد آه و افسوس بر اين سر کشي اميدوارم اون هايي که اين کار ها رو مي کنن اون دنيا بتو نن جوابی واسه این کار هاشون داشته باشن . حميدرضا ذوالفقار
    تصاوير كوچک فايل ضمیمه[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    __________________
    حمیدرضا ذوالفقار

  14. 2 کاربر برای این پست از Leon تشکر کرده اند:


  15. #9
    Leon آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    726
    تاریخ عضویت
    Mar 2007
    نوشته ها
    1,907
    میانگین پست در روز
    0.31
    تشکر از پست
    960
    7,753 بار تشکر شده در 1,683 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 18/9
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    19

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نماز

    موسيقي: اسفنديار منفردزاده
    شعر: شهيار قنبري
    اجرا: 1352 -



    ن تو ظهر تابستونو بيادم مياره
    رنگ چشمهاي تو بارونو بيادم مياره
    وقتي نيستي زندگي فرقي با زندون نداره
    قهر تو تلخي زندونو بيادم مياره
    من نمازم تو رو هر روز ديدنه
    از لبت دوست دارم شنيدنه
    تو بزرگي مثه اون لحظه که بارون ميزنه
    تو همون خوني که هر لحظه تو رگهاي منه
    تو مثه خواب گل سرخي لطيفي مثه خواب
    من همونم که اگه بي تو باشه جون ميکنه
    من نمازم تو رو هر روز ديدنه
    از لبت دوست دارم شنيدنه
    تو مثه وسوسه شکار يک شاپرکي
    تو مثه شوق رها کردن يک بادبادکي
    تو هميشه مثه يک قصه پر از حادثه اي
    تو مثه شادي خواب کردن يک عروسکي
    من نمازم تو رو هر روز ديدنه
    از لبت دوست دارم شنيدنه
    تو قشنگي مثه شکلهايي که ابرها ميسازند
    گلاي اطلسي از ديدن تو رنگ ميبازند
    اگه مرداي تو قصه بدونن که اينجايي
    براي بردن تو با اسب بالدار مي تازن
    من نمازم تو رو هر روز ديدنه
    از لبت دوست دارم شنيدنه





    نامه‏نگاري جنازه گنديده‏ي من با روح شفاف فريدون

    حجت بداغي

    احوالت چه طور است؟ شنيده ام از همه زنجيرها رسته اي آدم. خوشحال شدم که گفتند ديگر آدمک نيستي. نه، از قرقرک نپرس که حالم مي گيرد. مي دانم آرزو داشتي جاي با صفايي باشي که مردم حتي مهماني هاشان را کنار تو بر پا کنند. اما «اينان» دورت حصار کشيده اند، فقط مي شود آمد و برايت فاتحه اي فرستاد، هه! آن هم به عربي!!
    «اينان» نگران شادي روحت هستند، از آزادگيت چيزي نمي فهمند. خانه؟ خانه کجا بود؟ در اين باره هنوز کسي به حرف هايت گوش نمي دهد. تقصير من نيست به خدا، من به همه گفته ام فريدون گفته است خاک تهران پارس نرم است، نبايد اين جا برج ساخت. نمي دانم چه بگويم، اوايل که سقف خانه را خراب کردند رو سر خاطرات حضورت خيلي فحش خوردم. سخت بود به هر کس شماره ام را دارد ثابت کنم اين مسائل ربطي به من ندارد. حالا هم « اينان» دارند روي زخم خانه ات برج مي سازند. به حنجره ات قسم کاري از ما ساخته نيست. خودت مگر کاري کني. چه کار کني؟ چه کار کني... چه کار کني... آهان، فهميدم. برو هر شب روي بام برج سرشان عربده بکش سقف خونم طلاي ناب... هه، هه، هه... عمراً«اينان» نتوانند بخوابند.
    هي، بدک نيستم. دل تنگ! ؟ هه!! چه چيزها مي گويي رفيق! جايي براي دلتنگي نمانده. هر روز صبح و عصر تو مسير کارم هزار بار مي بينمت. « اينان» انقدر ازت پوستر چاپ کرده اند زده اند به در و ديوار، انقدر سي دي ازت رايت کرده اند ريخته اند تو خيابان که صبحانه و شامم را با تو مي خورم. نه بابا، کدام مجوز! « اينان» که دنبال مجوز نيستند. نتوانستي از تبعيد فرار کني. خودت وطنت را نکردي توچمدان بروي، اما « اينان» تمامت را کردند تو قوطي پرتابت کردند تو شبکه هاي غربت. راستي، شنيده اي يک بچه قرتي « نماز» ات را به کفر کشيده؟ يک خوشگل دختر انداخته کنار دستش به او مي گويد من نيازم تو رو هر روز... اما مي داني که، نياز
    «اينان» عشق مواج در صداي تو نيست. « اينان» از چشم باراني تو و زن اثيري هدايت چه مي فهمند؟ رجاله ها لکاته پسندند. </SPAN>
    ديگر خوبيم، مي بيني که همه اش خبر خير است. بهشتت که در حصار قرقرک است، خانه خرابي هم از آن طرف، انگار هيچ خبري هم از شنيدن صدايت نيست! « اينان» چه خوب دريافتند شهادت تو را ! اما تو کاري به اين کارها نداشته باش، ما هستيم براي خون دل خوردن، حالا که غوزک پات ياراي رفتن پيدا کرده برو. يک عمر مانده بودي حالا فقط رفتنت زا عشق است. نه به خدا، گفتم که، اگر نمي آيم قرقرک، يا سر تيرانداز از ماشين نمي پرم پايين به خاطر آن حصار و اين خانه خرابي ست، به اوورتور غوزک پات قسم. ولي هر شب يک استکان از بطرم را به عشق خودت خاک مي کنم. يادت هست هميشه چه مي خواندم از حافظ؛
    اگر شراب خوري جرعه اي فشان بر خاک
    از آن گنه که خيري رسد به غير چه باک
    راستي از اين ها چه خبر؟ رودکي را ديدي؟ بهش مي گفتي بوي جوي موليان را فرصت نشد ضبط کني. بگو به ارواح چقدر کار ازت مانده رو زمين، « اينان» که سرگرم زندگي اند. جريان چرا نه و let it be را هم به جان لنون بگو. بگو به ري چالز اولين آهنگ بلوز را به زبان فارسي براي يک شخصيت مذهبي تو خواندي. بالاخره آن جا توانستي بفهمي تاريخ ايران چند هزار سال بيش از سه هزار سال قدمت دارد؟ همان هفت هزار سال است يا بيشتر؟ چي، ده هزار سال؟ حيف شد! اگر « اينان» مي گذاشتند اين ده هزار سال را موزيکال مي کردي حتما شنيدني مي شد. اي بابا، کجاي کاري رفيق! « اينان» جملگي کمر بسته اند خودت را از تاريخ حذف کنند.
    مي‏گذاشتند تا تاريخت را موسيقي کني! خُب ديگر، وقتت را نگيرم. « اينان» چشم غره مي روند. نه بابا، خيالت راحت، چشمشان را در مي آورم. آسوده باش، آدم هاي بسياري در فکر تو اند. حالا امشب که آمدي پاي مونيتور يکي از رفقات، و اين مطلب را خواندي مي‏فهمي چند نفرند. راستي، براي خواندن اين مطلب خانه کي مي روي؟... نمي داني... ببين يک کاري بکن، ببين مي تواني به خانه همه بروي؟... آره اين طور بهتر است، اگر بتواني موقع خواندنِ اين مطلب به خانة همه بروي خيلي خوب مي‏شود. خب ديگر، کاري، باري... من ديگر تمام کنم. تا شبِ خواندن اين مطلب روبروي مونيتور. يک صندلي خالي کنارم برات مي گذارم.


    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

  16. #10
    peasegonzo آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    1993
    تاریخ عضویت
    Aug 2007
    سن
    34
    نوشته ها
    83
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    59
    77 بار تشکر شده در 38 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام
    من ميخوام به ياد فريدون فروغي يك آهنگ بسازم هر چند آهنگهاي من در خور فريدون نيست ولي خوب بالاخره بهتر از يكجا نشستن.
    تمام ياران دبستاني كه تمايل در ساخت و تنظيم اين كار دارند دعوت به همكاري ميشه.
    با تشكر

  17. #11
    Leon آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    726
    تاریخ عضویت
    Mar 2007
    نوشته ها
    1,907
    میانگین پست در روز
    0.31
    تشکر از پست
    960
    7,753 بار تشکر شده در 1,683 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 18/9
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    19

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!

    فروغی
    يك رنج كشيده
    واقعي بود
    هم براي
    غم‌هاي مردمي خواند
    وهم براي شادي‌هايشان


    سرودگمشده، براي نسلي خفته
    موسيقي پاپ در ايران به صورت فراگير هيچگاه جايگاه و اعتبار واقعي خود را نيافت. شايد به اين خاطر كه فرهنگ ايران در عمل با اين موسيقي هماهنگ نيست و از اين رو تضادهاي بنيادين وجود دارد. با اين حال در اين موسيقي نمي‌توان از كنار يك نام به راحتي گذشت: فريدون فروغي. فروغي در دهه 40 با خواندن ترانه‌هاي فرنگي وارد عرصه اين موسيقي شد، موسيقي‌اي به سبك بلوز. او در اين سبك و زبان داراي شش آلبوم جداگانه است كه هيچگاه قبل و بعد از مرگش در ايران انتشار نيافت و شايد خيلي‌ها حتي از نزديكانش، از آن با خبر نباشند.

    فروغي بعد از خواندن اين ترانه‌ها، به وسيله ترغيب فردي به سوي موسيقي فارسي روي آورد. البته قبل از اينكه وارد اين عرصه حرفه‌اي موسيقي شود آثار پراكنده‌اي هم در همين زمينه ارائه داده بود. او آرام آرام موسيقي پاپ را به زبان فارسي اجرا كرد و محبوب دل سراسر ايران شد تا اينكه در اوج خواندن ترانه‌هاي ايراني‌اش در دهه 50، توسط قدرت‌نشينان وقت يعني شاه و عوامل ساواك، بايكوت شد و اكثر ترانه‌هاي وي كه مضمون ضدحكومتي داشت، اجازه انتشار نيافت.

    بهترين آلبومي كه فروغي در آن سال‌ها آماده انتشار كرد و نتوانست آن را به بازار ارائه دهد، آلبوم <غاز> است. فروغي برخلا‌ف نوشته‌هاي بعد از مرگ آنقدر ترانه‌هاي مثبت و تاثيرگذار در موسيقي پاپ ساخته كه اگر آنها را به تعداد بگيريم از 500 ترانه هم فراتر مي‌رود. حتي ترانه‌هايي كه او براي نويد پيروزي انقلا‌ب ساخت، هيچگاه به‌جز در اوايل انقلا‌ب به گوش نرسيد. اين خود نشان از خاموشي و انزواي اين خواننده است. در دهه 60 موسيقي پاپ در ايران رونقي نداشت و فروغي هم به‌ناچار در گوشه‌اي فقط به درست كردن ترانه‌هاي جديد و ساختن آهنگ مشغول بود. مطبوعات هم در اين ميان، اهميت چنداني براي او و موسيقي پاپ قائل نبودند. مهمترين نوشته‌اي كه فروغي در آن سال‌ها چاپ كرد، در يكي از هفته‌نامه‌هاي قديمي دهه 60 منتشر شد. او در آن نوشته، روزگار واقعي خود و شايعاتي را كه در موردش انتشار يافته بود، مورد تجزيه و تحليل قرار داد. با اينكه فروغي در دهه 70 دلشكسته و نااميد بود و هيچ راهي براي رسيدن به آرزويش يعني خواندن دوباره نمي‌ديد، در يك حركت ناخواسته مجبور شد در جزيره كيش تن به اجراي كنسرت دهد.


    ثمره آن كنسرت هم فقط اين بود كه بگويند فروغي هنوز زنده است و بس! او خود اين موضوع را بعد از پايان برنامه‌اش در كيش، فهميد و به روزگار خاكستريش پوزخند واقعي زد. ترانه‌هاي فروغي به اندازه تمام سرنوشت‌ها گوناگون است؛ چرا كه او يك رنج كشيده واقعي بود، هم براي غم‌هاي مردمي خواند و هم براي شادي‌هايشان. ‌


    زندان من، كه زندگيم بود


    ديوارهاي سخت و وسيع داشت


    در من سرودي گمشده بود، براي نسلي خفته،


    گر سرنوشت من، همه اين بود


    نفرين به اين سرنوشت سياهم...

    منبع: روزنا/علي معاصر

  18. 2 کاربر برای این پست از Leon تشکر کرده اند:


  19. #12
    moomak آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    1591
    تاریخ عضویت
    Jun 2007
    سن
    39
    نوشته ها
    490
    میانگین پست در روز
    0.08
    تشکر از پست
    392
    843 بار تشکر شده در 315 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Follow moomak On Twitter Add moomak on Facebook
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/0
    Given: 2/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سعید جون ارزش فریدون فروغی و کاری که تو کردی(مطلبی که گذاشتی) یلی بالاتر از یه تشکر ناقابله اما چی بگم
    که زمانی که بود قدرشو ندونستیم.
    فریدون فروغی همیشه زندست!!!

  20. کاربران زیر از moomak به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  21. #13
    Leon آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    726
    تاریخ عضویت
    Mar 2007
    نوشته ها
    1,907
    میانگین پست در روز
    0.31
    تشکر از پست
    960
    7,753 بار تشکر شده در 1,683 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 18/9
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    19

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    بازخوانی پرونده كنسرتی كه برگزار نشد

    پارسا مهرگان: بعد از اینكه فریدون فروغی در اواخر دهه 70 و در جزیره كیش كنسرت ناخواسته‌ای برپا كرد، خیلی‌ها در ایران تازه فهمیدند كه او زنده است. پس از بازگشت فروغی از كیش، در تابستان سال 79 و از طریق نشریه نقش قلم مصاحبه‌ای با او منتشر شد با این تیتر: پس از 2 دهه سكوت، كنسرت فریدون فروغی در رشت، كه در این مصاحبه فروغی بیان داشت: بعد از كنسرتی كه در كیش داشتم قصد دارم در رشت نیز كنسرت اجرا كنم. مجوز این كنسرت را هم در دست دارم و هیچ مشكل قانونی برای من وجود ندارد. به دنبال درخواست یكی از دوستان قدیمی و صمیمی خود در گیلان، این كنسرت را در ورزشگاه عضدی رشت برگزار خواهد كرد. امیدوارم بتوانم صدای سال‌ها در گلو مانده را به خوبی فریاد كنم و جوابگوی اندكی از احساسات مردم خون‌گرم شمال باشم.
    اما این كنسرت هرگز برگزار نشد و فقط در متن كوچكی به قلم یك عابر پیاده و در روزنامه گیلان امروز به دلایل آن به طور مختصر اشاره‌ای شد: آنان كه باید بدانند، می‌دانند چه كسی مانع از اجرای كنسرت او در رشت شدند و از چه می‌هراسیدند. آری! تاریخ به همه چیز گواهی خواهد داد.
    كنجكاو شدم بدانم كه موضوع از چه قرار است و بر این اساس یكی از دوستان قدیمی فروغی به نام علی فومنی را كه در برگزاری این كنسرت با فروغی سهیم بود، یافتم تا از زبان خودش ماجرای این كنسرت انجام نشده را جویا شوم. او صحبت‌هایش را با یكی از ترانه‌های منتشر نشده فروغی آغاز كرد و به شرح ماجرا پرداخت:
    با فریدون فروغی بودن خودش پر بود از خاطره، چرا كه او در میان مردمان عادی متمایز بود و می‌توانستی با او در این روزگار راحت باشی و درد دل كنی. از سال 58 كه او را از نزدیك می‌شناختم با او خاطرات فراوانی دارم كه هر كدام از آنها برایم در بدترین و بهترین شرایط، تداعی‌كننده رفاقت با مردی است كه هیچ گاه خود را به ظواهر دنیای فعلی نفروخت. بعد از اینكه فروغی مدت 20 سال در سكوت مطلق بود، با جنب و جوش موسیقی پاپ او هم به تكاپو افتاد تا بتواند دوباره به عشقش كه همانا خواندن برای مردمش بود ادامه دهد.
    اما این كار در عمل تا پایان عمرش به درستی اجرا نشد و او تا آخرین روزهای عمرش در حسرت خواندن دوباره ماند. روزی با او در سال 79 در مورد تیم فوتبال سپیدرود رشت درد دل كردم و از وضعیت نابسامان این تیم مردمی و محبوب و شرایط اسفناك مالی كه بر این تیم حاكم بود برایش گفتم. فروغی گفت: از آنجایی كه می‌دانم عشق تو سپیدرود است، من خودم هر كاری را كه فكر می‌كنی از دستم بر می‌آید برای این تیم انجام می‌دهم، در این میان هر دو به فكر فرو رفتیم. كه ناگهان او گفت: اگر به من مجوز بدهند حاضرم در همان ورزشگاه رشت كنسرتی برگزار كنم و تمام عواید این كنسرت را به تیم مردمی سپیدرود اختصاص دهم. چرا كه در حال حاضر این تنها كاریست كه من می‌توانم انجام دهم و دل تو و سایر دوستداران این تیم محبوب را شاد كنم. وقتی فروغی این حرف‌ها را زد من می‌دانستم كه به گفته‌هایش اعتقاد دارد و در كمال بی‌ریایی و بی‌تكبری آن را گفته است. بعد از سه هفته دوندگی بالاخره مجوز اجرای این كنسرت را از رییس وقت ارشاد گیلان دریافت كردیم و حتی روزنامه‌های گیلان این موضوع را انعكاس دادند.
    وقتی خبر كنسرت فروغی در سبزه‌ میدان رشت بر روی یك دكه مطبوعاتی قرار گرفت، به علت استقبال مردم برای دیدن این خبر، خیابان آن مكان مسدود شد و حتی ماموران نیروی انتظامی به مردم تذكر دادند كه در برابر این دكه توقف نكنند.
    خبر اجرای این كنسرت مثل برق در گیلان پیچید، اما باز هم فروغی پشت دیوار گیر كرد و دستور دادند كه فروغی حق اجرای كنسرت در رشت را ندارد و اگر می‌خواهد این كنسرت انجام شدنی باشد، حتما باید طبق نظر آنها رفتار كند.
    فروغی كه می‌دانست كار از كجا آب می‌خورد، آب پاكی بر روی دست همه این عوامل ریخت و گفت: من فقط بر طبق برنامه‌ریزی خودم كار می‌كنم و هیچگاه كار فرمایشی را قبول ندارم. خلاصه اینكه این كنسرت با مداخله برخی‌ها برگزار نشد. هر چند آن كنسرت برگزار نشد، اما منش انسانی و مرام نیك او برایم هیچ‌گاه از یاد رفتنی نیست. انگار كه از نظر من او این كار را انجام داده بود و شاید این عمل برخی‌ها باعث شد تا ارزش كار او دو چندان شود و در سینه تاریخ ثبت شود.سپید‌ رود محبوب‌ترین تیم رشت بود كه ورزشگاه رشت را مالامال از تماشاگر می‌كرد. تیم سپیدرود هم‌ اكنون در دنیای حرفه‌ای فعلی فوتبال ایران به حالت سكون در آمده و به انزوا كشیده شده است

  22. کاربران زیر از Leon به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  23. #14
    Leon آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    726
    تاریخ عضویت
    Mar 2007
    نوشته ها
    1,907
    میانگین پست در روز
    0.31
    تشکر از پست
    960
    7,753 بار تشکر شده در 1,683 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 18/9
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    19

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!


    فریدون فروغی، چهارمین و آخرین فرزند خانواده فروغی در سال 1329 در تهران متولد شد. او در زمینه ی موسیقی هنرمند كاملی است. زیرا علاوه بر خوانندگی، در نواختن گیتار، پیانو و ارگ مهارت خاصی داشته است و به كار آهنگسازی و ترانه نیز می پرداخته است. او تنها پسر خانواده بود و سه خواهر به نام های پروانه، عفت و فروغ داشت كه هم اكنون در قید حیات می باشند. فتح الله فروغی، كارمند اداره ی دخانیات بود، كه در تنهایی خود به سرودن شعر و نواختن تار می پرداخت و از مالكان بزرگ روستای نراق ما بین قم و كاشان به شمار می آمد. فریدون فروغی، در سال 1335 و در شش سالگی، تحصیل را آغازكرد و عاقبت در سال 1347 مدرك دیپلم علوم طبیعی را گرفت و پس از آن دیگر تحصیل را رها كرد. فریدون فروغی، موسیقی را بدون داشتن استاد و یا معلم فرا می گیرد و با توجه به كارهای راك و مخصوصا ری چارلز به تمرین و یادگیری می پردازد.


    در سن 16 سالگی، با همراه ساختن گروهی نوازنده با خود موسیقی را به صورت جدی شروع می كند و در مكان های مختلف به اجرای ترانه ها و آهنگ های روز فرنگی و به خصوص موسیقی بلوز غربی می پردازد و تا سن 18 سالگی كار خود را به همین صورت ادامه می دهد.
    در همین ایام عشق و دلدادگی او را گرفتار می كند، اما در ناباوری كامل، پس از مدتی متوجه غیبت عشق خود می شود و قلب گرفتار او در تب و تاب عشق می سوزد و فریدون جوان، مدتی دست از موسیقی می كشد. در سال 1350، خسرو هریتاش، كارگردان فیلم آدمك در تلاش برای پیدا كردن خواننده ای تازه نفس بود كه فریدون فروغی توسط دوستی مشترك به او معرفی می گردد و با یك بار زمزمه ی ترانه خسرو هریتاش متوجه می شود كه شخصی را كه به دنبالش بوده، یافته است و ترانه ی آدمك و پروانه ی من توسط فروغی اجرا می شود و چندی بعد این ترانه در صفحات 45دور، در صفحه فروشی های معروفی چون آل كوردوبس، پاپ، دیسكو، بتهوون و پارس عرضه می گردد، این دو ترانه گل می كند و بر سر زبان ها می افتد.


    بعد از گذشت مدتی فرشید رمزی كارگردان برنامه ی شوی تلویزیونی شش و هشت بافریدون فروغی قرارداد می بندد و فروغی در سال 1351 بعد از پنج سال مشابه خوانی، آثار ری چارلز را كنار گذاشته و كارش را در تهران شروع می كند و این همكاری باعث تولد آثاری چون زندون دل و غم تنهایی می گردد كه ترانه ی زندون دل، فروغی را تبدیل به هنرمندی صاحب سبك می كند.
    در همین سال توسط یكی از دوستانش با گلی فتوره چی آشنا می شود و این آشنایی منجر به ازدواج آن دو می گردد.
    در سال 1352 فروغی ترانه ی تنگنا را برای فیلم امیر نادری اجرا می كند و در همین سال به اجرای ترانه هایی چون نیاز ترانه ای از شهیار قنبری و هوای تازه در برنامه ی رنگارنگ می پردازد. در سال 1353 فروغی به علت عدم تفاهم روحی و فكری از همسرش جدا می شود. در همین سال او كه رفته رفته، هنرمند قابلی گشته بود اقدام به جمع آوری آثار خود می نماید و اولین آلبوم خود را با نام نیاز به بازار عرضه می كند. دومین آلبومش را با نام یاران درسال 1354 به بازار عرضه می كند و در همین سال به علت اجرای ترانه ی سال قحطی از طرف رژیم شاهنشاهی به مدت دو سال ممنوع الصدا می شود.
    در سال 1356، پس از اعلام فضای باز سیاسی توسط رژیم، فروغی بعد از دو سال ممنوعیت كاری، سومین آلبوم خود را با نام سال قحطی به بازار عرضه می كند.


    در سال 1357، با وخیم شدن اوضاع سیاسی ایران، فروغی اعتراض خود را به اوضاع كشور با انتشار آلبوم بت شكن اعلام می دارد و در همین سال ترانه ای به نام روسپی را اجرا می كند كه هرگز مجوز پخش نمی گیرد. در سال 1358، بعد از انقلاب، فروغی در ایران می ماند و كنسرت اجرا می كند كه ترانه های این كنسرت را درآلبوم فریدون فروغی در آغازی نو جای می دهد و از دلایل خواندن این آلبوم به این نام ترانه های ریتمیكی مانند حقه و شیاد می باشد.
    بعد از انتشار این كاست، در سال 1359 فروغی ترانه ی یار دبستانی را برای فیلم از فریاد تاترور به كارگردانی منصور تهرانی اجرامی كند و بعد از آن ترانه ی كوچه ی شهر دلم.
    درسال 1360 چند ترانه ی خود را همراه با چند ترانه از كوروش یغمایی در آلبوم سل جای می دهد و در ما بین سال های 60 و 61 آهنگ چهار قسمتی، چرا نه؟ را می سازد و اجرا می كند.
    اما رفته رفته مهر سكوت بر لبان او سنگینی می كند، پس از آن تنها خاموشی و تنهایی ست كه می ماند، ایجاد ممنوعیت كاری انگیزه ای برای فعالیت دوباره ی فروغی نمی گذارد. در این سال ها تنها یار او خلوت و گوشه نشینی ست و علی رغم فشارهایی كه این سكوت طولانی بر او تحمیل می كند، هرگز تن به ترك وطن نمی دهد. فروغی با این شرایط عذاب آور به زندگی ادامه می دهد و در اسفند سال 1372 با خانم سوسن معادلیان آشنامی شود و در خرداد 1373 با هم ازدواج می كنند. ازدواج با سوسن معادلیان موجبات تحولی مثبت را در او فراهم می آورد و او دوباره فعالیت خود را از سر می گیرد، شعر می گوید، آهنگ می سازد و شروع به تدریس گیتار، ارگ و پیانو می كند.


    در اسفند ماه سال 1377 موفق به برگزاری كنسرتی در تالار حافظیه ی كیش می شود، پس از 4 روز برگزاری كنسرت در كیش، به تهران می آید و علی رغم درخواست شهرستان های دیگر برای برگزاری كنسرت، با این كار موافقت نمی شود و فروغی در تابستان 78 و پائیز 79 دوباره به كیش باز می گردد و به اجرای برنامه در هتل آنای كیش می پردازد.
    در سال 79 برای تیتراژ پایانی فیلم دختری به نام تندر قطعاتی از شاعران معاصر را می خواند و امیدوار می شود كه بتواند مجوز كارهایش را بگیرد و درانتظار اكران فیلم می ماند.
    پس از اینكه از گرفتن مجوز نا امید می شود، گوشه نشینی را بر می گزیند و در روز جمعه سیزدهم مهر سال 1380 خود را از چنگ این دنیای بی عشق می رهاند و به گفته ی شهیارقنبری: فریدون فروغی را فراموشی و خاموشی كشت.
    اینك ما می نویسم از او، آثارش را در بازار موسیقی می یابیم و حتی فیلم مستندی از زندگی او و گوشه ای از كنسرت هایش، كتاب او، ولی حالا چرا؟
    نوش دارو پس از مرگ سهراب، حالا كه او رفته، ویژه نامه ای برای او و همه چیز از او حالا كه دیگر اونیست! او رفت و به گمانم قسمتی از موسیقی را با خود برد، او رفت كه شاید در دنیای دیگر دغدغه ی خواندن و نخواندن، گفتن و نگفتن را نداشته باشد و حالا ما می دانیم كه خیلی دیرتر از آنچه كه باید، به او رسیدیم و او را در میان دنیای از تیرگی ها به دست فراموشی سپردیم.
    دیگر ازافسوس برای رفته ها و گذشته ها برای ما سودی نخواهد داشت.
    ازچاله های پوك افسوس
    چاره ای
    به جز گذشتن
    ای عزیزی كه گوشه ای از وسعت او را خواندی تنها كاری كه از من و تو برای او بر می آید چیزی نیست جز فاتحه ای برای آرامش روح او در دنیای دیگر.

  24. کاربران زیر از Leon به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  25. #15
    Leon آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    726
    تاریخ عضویت
    Mar 2007
    نوشته ها
    1,907
    میانگین پست در روز
    0.31
    تشکر از پست
    960
    7,753 بار تشکر شده در 1,683 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 18/9
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    19

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    خوش باوران ، زحمت کشان در خوابند

    شب به دستان ، بت پرستان بیدار

    ای جانبازان ، رزمندگان ، اکنون کجائید ؟


    انسانی مُرد ، انسانی رفت ، آزادی کو ؟



    یکی آمد با پتک سیاه پرواز را کشت

    ای طلوع خونین از شب ، تو بگریز

    صبح خونبار ، در خون من ، با نور آمیز



    هم خاک من ، هم وطنم ، یک ، دو... بر پا خیز

    شب فروریز ، با نور آمیز ، ای هم صدا !



    تو دستات خورشید ، بر لبهات امید

    بر دشمن بستیز ، بر دشمن بستیز




    بگوئید بر گورم بنویسند :

    زندگی را دوست داشت ولی آنرا نشناخت

    مهربان بود ولی مهر نورزید

    طبیعت را دوست داشت ولی از آن لذت نبرد

    در آبگیر قلبش جنب و جوش بود ولی کسی بدان راه نیافت

    در زندگی احساس تنهایی می نمود ولی هرگز دل به کسی نداد

    و خلاصه بنویسید:

    زنده بودن را برای زندگی دوست داشت

    نه زندگی را برای زنده بودن . „فریدون فروغی”

  26. کاربران زیر از Leon به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  27. #16
    Leon آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    726
    تاریخ عضویت
    Mar 2007
    نوشته ها
    1,907
    میانگین پست در روز
    0.31
    تشکر از پست
    960
    7,753 بار تشکر شده در 1,683 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 18/9
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    19

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    از نوشته های شما : فروغ بي پايان



    فریدون فروغی

    متولد نهم بهمن 1329 در تهران محله سلسبيل ، فرزند فتح الله كارمند دخانيات ، ديپلمه علوم طبيعي ، كوچكترين فرزند خانواده و داراي 3 خواهر ، 2 سابقه ازدواج در سالهاي 1351 و 1373 ، بدون فرزند ، فوت 13 مهر 1380 در منزلش در تهران پارس

    بله، درک این مطلب که فروغی چرا نتوانست 20 سال مجوز کار بگیرد بسیار سخت است. خواننده اي كه به دليل آزاد فكر كردن توسط ساواك 2 سال ممنوع الصدا ميشود و يدك كش لقب خواننده ملي ايران است. فريدون فروغي بازمانده نسلي است معلق كه تا آخرين لحظه حياتش براي اثبات حقيقت جنگيد، مقابل شاه ايستاد، با وجود داشتن اقامت آمريكا، ايران را ترك نكرد و بيست سال به واقعيت فرصت داد تا خود را نمایان کند، ولي حيف... مرگ حق است ولي حق فريدون فروغي مرگ در تنهاي نبود. فريدون فروغي با عشق بزرگ شد و همين عشق او را مثل شمع آب كرد. شايد اگر مثل سایر هنرمندان زمان خود پس از عدم دريافت مجوز كار ايران را ترك كرده بود حالا زنده بود يا هنگام مرگ وضعيت بهتري داشت.

    او موسيقي را با نواختن drums شروع كرد با يافتن استعداد خوانندگي در خود شروع به نواختن گيتار و به تدريج سازهاي ديگر مانند پیانو نمود. روايات حاكي از اينست كه نواختن ساز را بدون استاد آموخته و شعر گفتن را از پدرش به ارث برده بود. از سال 46 با ايجاد گروه هاي كوچك موسيقي با خواندن موزيكهاي غربي بخصوص بلوز وارد عرصه هنر شد (او از مريدان ري چالرز بود).




    فریدون فروغی

    با انعقاد قرارداد همكاري با یکی از سالن های شيراز برای حدود دو سال از سال 1348 به صورت حرفه اي فعاليت هنری كرد. ترانه هاي آدمك (موزيك فيلم آدمك ساخته خسرو هريتاش) و پروانه من اولين آفريده هاي فارسي او در اين مدت بودند. در اين دوران فروش صفحه هاي فريدون فروغي كه با همكاري هنرمندان وقت بخصوص شهريار قنبري تهيه ميشد به سرعت بالا رفت. اجراي كار تلويزيوني به دعوت فرشيد رمزي در برنامه شش و هشت محبوبيت اين خواننده را دو چندان كرد تا در سال 1353 پس اجراي موسيقي در برنامه تلويزيوني رنگارنگ و توليد اولين كاست به نام نياز حضور خود را در گروه خوانندگان پاپ كشور را تثبيت نمود.

    همزماني فريدون فروغي با مرحوم فرهاد براي معروفيت هر دو هنرمند كه داري صداي بم و گرفته اي بودند بسيار مؤثر بود. سال 1354 آلبوم ياران، سال 1356 پس از 2 سال ممنوع الصدايي آلبوم سال قحطي، سال 1357 آلبوم بت شكن و در سال 1358 آخرين آلبوم او بنام فريدون فروغي با آغازي نو (نسخه از كنسرت زنده) به بازار عرضه شد.

    آلبوم آخر او كه پس از انقلاب تكثير شد در ميان جوانان طرفداران بسيار پيدا كرد به طوري كه تا بحال نزديك به يك ميليون نسخه آن به طور رسمي و غير رسمي تكثير شده. سال 1359 ترانه ي يار دبستاني من براي فيلم از فرياد تا ترور را اجرا نمود و در سال 1360 پس از اجراي ترانه كوچه ي شهر دلم و انتشار كاست سُل با همكاري كورش يغمايي ممنوعيت كاري خود را آغاز كرد. در سالهاي 1360 و1361 آهنگ 4 قسمتي چرا نه؟ را تنظيم نمود كه هيچوقت منتشر نشد. تا سال 1379 و اجراي ترانه دچار براي فيلم سينمايي دختري بنام تندر.

    عمده فعاليت علنی او پس از انقلاب اجراي كنسرت در جزيره كيش كه اتفاقاَ با استقبال خوبي هم موجه شد بود شد. اميد بيست ساله او به دريافت مجوز كار با كار آخرش ترانه دچار قوت گرفت ولي قبل از اكران فيلم به درود حيات گفت.

    روي سنگ مزارش این حك شده است :

    چون آدمك زنجير بر دست و پايم
    از پنجه ي تقدير من كي رهايم
    فريدون فروغي 1380-1329

    با تشکر از پویا قادسی

  28. 2 کاربر برای این پست از Leon تشکر کرده اند:


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. زندگی نامه فریدون مشیری
    توسط gheisar در انجمن بزرگان شعر و ادب
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: Sunday 21 October 2007, 03:49 PM
  2. ترانه ی کارهای فریدون فروغی عزیز
    توسط MonaLisa در انجمن بزرگان شعر و ادب
    پاسخ: 22
    آخرين نوشته: Sunday 30 September 2007, 12:23 PM
  3. لیست تاپیک های موجود
    توسط hichnafar در انجمن بخش عمومی شعر و ترانه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: Wednesday 5 September 2007, 09:35 AM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •