0


|
NoteAhang
The Iranian Virtual Music Society |
Thumbs Up/Down |
Received: 152/5 Given: 83/3 |
جوزف هريس
ترجمه نگار نيك اندام
يوهان سباستيان باخ، 21 مارس 1685 در «ايسناخ» «تورينگه» آلمان متولد شد. پدرش يوهان آمبروسيوس باخ (1695 ـ 1645) نوازندة ويولن و ويولن آلتوي شهر «درفورت» و «ايسناخ» و نيز يك آهنگساز بود.
باخ تحصيلات ابتدايي (لاتين، يوناني، ادبيات، تاريخ، جغرافيا... و موسيقي) را در «ژيمناسيوم ايسناخ» و بعد در «اليسوم اوردروف» به پايان رساند. او بهطور همزمان از پدرش ويولن و از برادرش «يوهان كريستوف»، كه خود شاگرد «پاخلبل» بود، كلاوسن و ارگان و نيز از هر دوي آنها كمپوزيسيون درس ميگرفت.
در پانزده سالگي صداي زيبايش او را به خدمت در «لونبورگ» كشاند و همانجا تحت نظر «سنت ميشل»، كه نوازندة ارگان بود، روي كمپوزيسيون و ارگان كار كرد. در سال 1707 با دخترعموي خود «ماريا باربارا باخ» (1720ـ1684) ازدواج كرد. آنها صاحب هفت فرزند شدند كه سه تن از آنها در كودكي از دنيا رفتند و سه تن از آنهايي كه باقي ماندند يعني: «ويلهلم فريدمان»، «كارل فيليپ امانوئل» و «يوهان گوتفريد برنهارد» از آهنگسازان بنام و سرشناس دورة خود شدند.
باخ پس از مرگ اولين همسرش، بار ديگر در سال 1721 با «آنا ماگدالنا وولكن» (1760ـ1701) كه خوانندة سوپرانو بود ازدواج كرد. آنها صاحب سيزده فرزند شدند كه شش تن از آنها در كودكي از دنيا رفتند و دو تن از آنها يعني: «يوهان كريستوف» و «يوهان كريستيان باخ» از آهنگسازان نامي و مشهور عصر خود شدند.
باخ هر چه در زندگي خصوصي خود آرام، در زندگي حرفهاياش بسيار پرتحرك بود. مغرور نبود ولي ارزش استعدادش را خوب ميدانست و براي ارتقاء و رشد بهتر آن استعداد سخت تلاش ميكرد و برعكس ميبينيم كه چندان اهميتي براي حفظ آثارش براي آيندگان نداشته است، چرا كه در زمان حياتش تنها يك اثر از او؛ يكي از كانتهاتهايش «شمارة 71، خدا پادشاه من است» چاپ و منتشر شد.
زندگي حرفهاي باخ بدين شرح گذشت:
سال (1703ـ1697) در كليساي «اوردروف» و بعد در كليساي «سنت ميشل» خواننده بود. از نخستين آثارش ميتوان به وارياسيون و پرلود براي ارگان اشاره كرد. سال (1707ـ1703) در كليساي جديد «سنت بونيفاس» در آرنشتات، كه امروزه كليساي باخ ناميده ميشود، نوازندة ارگان بود.
اولين كانتات او «سپس تو روح من خواهي شد» روز عيد پاك 1704 در آنجا اجرا شد. سال (1708ـ1707) اختلاف با رؤسا، باخ را مجبور به ترك آرنشتات كرد.
بدين ترتيب او نوازندگي ارگان را در «سنت بلز» در «مولهاوزن» پذيرفت و چهار كانتات جديد ارائه داد: «آكتوس تراژيكوس» شمارههاي: 131، 71، 196، 106.
سال (1717ـ 1708) مدير سالن موسيقي و نوازندة ارگان دربار وايمار شد و سال 1714 بود كه به رياست كنسرت منصوب گرديد.
بزرگترين آثار ارگان او و مجموعهاي از مهمترين كانتاتهايش درست در همين دوراني بود كه او موسيقيدانان بزرگ ايتاليايي را همچون: «آلبينوني»، «كرلي»، «لوگرنزي» و «فرسكو بالدي» شناخت.
سال (1723ـ1717) كاپل مايستر دربار كوتن شد و پرنس شخصاً در اركستري كه باخ آن را رهبري ميكرد ويولاداگامبا ميزد. در اين دوران بود كه اكثر آثار بزرگ اركستري باخ نظير: «سوييت براي اركستر»، «كنسرتو براندنبورگ»، «كنسرتوها» سوناتهاي متعدد، آثاري براي كلاوسن (كه از آنها ميتوان به كتاب اول كلاوسن اشاره كرد) به وجود آمد.
در سال 1721 حوادثي رخ داد كه در زندگي باخ نيز بيتأثير نبود. در اين سال پرنس با زني ازدواج كرد كه او را از هنر مورد علاقهاش دور كرد. از طرفي باخ نيز كه يك سال بود همسرش را از دست داده بود، مجدد ازدواج كرد وليكن تربيت فرزندانش كمكم به صورت مشكل بزرگي درآمد. به هرحال تمام اين مسائل باعث شد او به فكر رفتن به لايپزيك بيفتد و جانشين «كوهناو» كانتور1 كليساي «سنت توماس» كه سال 1722 فوت كرده بود، شود.
سال (1750ـ1723) در لايپزيك سمت جديد كانتوري را پذيرفت ولي ديگر ميبايست نوشتن براي تئاتر را رد ميكرد، به شاگردان مدرسة توماس كه سال 1212 تأسيس شده بود موسيقي بياموزد، از انجمن شهر اطاعت كند، هر موسيقي كه به او سفارش ميدهند تهيه كند و بدون اجازة رؤسا غيبت نكند، روزهاي جشن و يكشنبهها ميبايست به تناوب براي كليساهاي «سنت توماس» و «سنت نيكولاس» موسيقي تهيه كند و...
باخ از ميان شاگردان مدرسة توماس يك گروه كر متشكل از 20 سوپرانو و آلتو و 30 تنور و باس و يك گروه كوچك از نوازندگان متوسط را گرد آورد.
او بيشتر كانتاتهاي كليسايي خود را براي اين تعداد شنوندگان و اجراكنندگان اندك و تنها براي آنها ميساخت.
باخ با نظم و سرعتي غير قابل باور، پنج مجموعة سالانة كامل براي همة يكشنبههاي سال و اعياد نوشت؛ گرچه تمامي آن روزها او بهطور دائم با انجمن شهر و رؤساي مدرسة سنت توماس درگير بود و آرامش از او سلب شده بود.
در پايان سال 1749 بود كه چشمان باخ ديگر نميديد. «شواليه جان تيلور» جراح مشهوري كه دو سال بعد باعث از دست رفتن بينايي هندل نيز شد، او را جراحي كرد و باخ نابيناي مطلق از زير عمل بيرون آمد.
اشتباهات درماني كشنده به فلج چشمي و عفونتي كه آن را در بر گرفته بود اضافه شد و سرانجام باخ ساعت 20:45 روز 28 ژوئيه سال 1750 از دنيا رفت. او را در كليساي «سنت جان» به خاك سپردند و در سال 1894 جمجمة او را به كليساي سنت توماس انتقال دادند.
از ميان فرزندان متعدد باخ، نه نفر پس از او زنده ماندند و كوچكترين فرزند او به نام «رژين سوزانا» در سال 1809 در نهايت فقر درگذشت. باخ كرال و آثار چندصدايي را به كمال رساند، باعث تكامل سونات گرديد و به علم تازة اركستراسيون دست يافت، براي هر يك از سازهاي بهكار گرفته در اركستر شخصيتي خاص ميبخشيد، همة فرمهاي پايه و سنتي قبل از خود را به بالاترين درجة تكامل رسانيد و منبع وسيعي از دانش و علم موسيقي را براي آيندگان موسيقي اروپا و بهطور كل جهان موسيقي، به جاي گذاشت.
اين كتاب شامل 24 قطعه از سوييتهاي برگزيدة باخ كه براي سازهايي مثل: لوت، ويولن، فلوت، ويولنسل و كيبورد نوشته شده به انضمام توضيحي در رابطه با زينتهاي بهكار رفته در اين كتاب، پيشنهادهاي اجرا و آهنگهاي تاريخي و شرح مختصري از معاني اصطلاحات موجود در كتاب ميباشد.
اين مجموعه توسط جوزف هريس گردآوري و به خوبي براي گيتار كلاسيك براي سطح متوسط (با ضميمة تبلچر براي هر قطعه) تنظيم گرديده است.
1. كانتور: در لاتين به معناي خواننده است. در كليساي لوتري به رهبر موسيقي گفته ميشود. به معني رهبر آواز در كنيسه نيز ميباشد.
منبع : سرود مهر
.
نت آهنگ محبوب ترین سایت موسیقی در سال 91 و 92 ( آراء مردمی جشنواره وب )
..
.
حالم عوض میشه !
.
.
http://www.noteahang.com/downloadfil...Mishe.mp3.aspx
.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندي ها (Bookmarks)