0
موسيقي احتمالاً از آغاز تمدن و فرهنگ مصر با آن عجين بوده است. نقاشيهاي باقيمانده بر ديوارهاي مقبرهها و قلعهها، انواع سازهاي موسيقايي را در محيطهاي مذهبي و غير مذهبي نشان ميدهند و بسياري از موسيقيدانها، با سازهايشان دفن شدهاند. همين مسئله نشان ميدهد كه موسيقي در مصر نه تنها بخش مهمي از آئينهاي آنها را نشان ميدهد، بلكه بخش مهمي از زندگي روزمره و تفريح و سرگرمي مصريها هم بوده است. متأسفانه هيچ اثر مكتوبي از مصريها بر جا نمانده است و گمان نميرود كه نظام نتنويسي پيشرفتهاي توسط مصريها اختراع شده باشد.
ظاهراً موسيقي هم مثل بسياري از هنرها، در مصر باستان بهصورت سينه به سينه نقل ميشده است. بسياري از دانشگاهها و مؤسسات موسيقي در پي كشف واقعيتهاي موسيقي باستاني مصر و تاريخچه سازهاي بيشمار آنها هستند.
سازهاي شناخته شده در مصر باستان هم دقيقاً به سازهايي كه اغلب ملل متمدن اختراع كردهاند، شباهت دارند. عود، چنگ، فلوت، ني، شيپور، طبل، دايره زنگي و ساير سازهاي كوبهاي از اين قبيل هستند. به مرور زمان، سازهاي جديدي از سوي مردمان ملل ديگر به مجموعه سازهاي مصري افزوده شدند.
سنت موسيقايي عرب به شكلي كه امروزه شناخته شده است در فاصله قرنهاي هفتم تا سيزدهم ميلادي در دربارهاي خلفاي اسلامي شكل گرفت. نخستين رنسانس بزرگ موسيقي عرب در سوريه و نواحي اطراف آن در دوران بنياميه به وجود آمد (قرن هفتم ـ هشتم ميلادي). در آن هنگام بغداد، مجمع بزرگ موسيقيدانها و نوازندگان بود. اين توسعه و پيشرفت تا حد زيادي به طرز تفكر فرمانرواي آنجا، هارونالرشيد بستگي داشت.
موسيقي عرب، تا آنجا كه مستندات تاريخي نشان ميدهند، ريشه در موسيقي قرن سوم ايران و امپراتوري بيزانس (قرن 4 تا 6 ميلادي) دارد. موسيقي اين ملل هم به نوبه خود به آثاري از يونانيان ارتباط پيدا ميكنند كه عاشق شعر و موسيقي بودند.
در قرن دهم، موسيقيدان بزرگ ايراني، فارابي، آثار بزرگ يونان باستان را به عربي ترجمه كرد. برخي از اين آثار عبارتاند از: مسائل نوشته ارسطو، شرحي بر مسائل نوشته تميستيوس1، هارموني نوشته افلاطون و عناصر موسيقي نوشته اقليدس. همين آثار، تأثير عظيم موسيقي يونان را بر موسيقي عرب نشان ميدهد؛ ولي در عين حال، بنيان محكمي را به دست فارابي براي موسيقي عرب، تدارك ميبيند.
فارابي هم مثل اقليدس، رياضيدان و فيزيكدان بود و لذا ميتوانست ساختار موسيقايي را از منظر علمي مورد بررسي قرار دهد. ولي از سوي ديگر، فارابي موسيقيدان هم بود و از نظر ذهني به ابزار هنري مطالعه موسيقي مجهز بود و موسيقي را صرفاً از منظر سرد و بيروح رياضيات نميديد. او نه تنها بر علم صدا كه بر جنبه زيباييشناسي و لذت بردن از موسيقي هم تكيه ميكرد و اين نكتهاي بود كه يونانيها از آن غافل مانده بودند.
ساختار موسیقی عرب
شكلهاي موسيقايي در جهان اسلام و عرب، شكل ابتدايي موسيقي در مصر در تاريخ اخير هستند (دو هزاره از نظر يك مورّخ، اخير محسوب ميشود!). در هر حال، عقيده راسخي در اين مورد وجود دارد كه شكلهاي موسيقايي عربي، درواقع محصول شكلهاي موسيقايي مصري هستند. شكلهاي عربي موسيقايي به راحتي قابل دسترسي و مطالعه هستند و ويژگيهاي اوليه آنها در طي قرون و اعصار، تقريباً دستنخورده باقي ماندهاند. موسيقي عربي، همچون بسياري از شكلهاي موسيقايي سنتي افريقا، تا حد زيادي مبتني بر وارياسيون و بداههخواني و بداههنوازي و يك تم اصلي هستند. اين مسئله، موسيقي عرب را از نظر ساختاري، به موسيقي جاز، كه آن نيز ريشههاي عميقي در موسيقي افريقا دارد، شبيه ميكند. ساختار اصلي موسيقي عرب، يعني مقامات را ميتوان با سازهاي مختلفي اجرا كرد. هرچند طبل و گيتار از همه متداولتر هستند.
در اين چهارچوب، نوازندگان ملوديهاي ناهماهنگي را به شكل دنبالهدار مينوازند، ريتم اصلي را تغيير ميدهند و ريتمهايي را هم به شكل بداهه مينوازند.
يكي از عوارض جانبي و مداخلهجويانه موسيقي بداهه اين است كه استفاده از نُت در شكلهاي سنتي موسيقي عرب، جايي ندارد. در موسيقي عربي، به طرز بسيار گستردهاي از ميكروتُن استفاده ميشود كه تنوع آنها از بسياري از شكلهاي موسيقايي غربي (غير از جاز كه از نظر تكنيك اجرا، يك استثناست) بيشتر است.
در اجراي موسيقي سنتي عربي، نوازندگان و تماشاچيان نقش دارند. تماشاچي ساكت، از نظر نوازنده عرب يعني تماشاچي ناراضي! برخلاف اجراي موسيقي در غرب، تماشاچي تمامعيار عرب بايد همراه با نوازنده كف بزند، آواز بخواند و از او بخواهد بخشهايي از قطعه را تكرار كند. غالباً اين درخواستها در فاصله اجراي قطعات صورت ميگيرند و در نتيجه، ممكن است اجراي يك آهنگ ده دقيقهاي، نيم ساعت طول بكشد و نوازندگان، بارها قطعه درخواستي تماشاگران را تكرار كنند.
اجراي موسيقي سنتي عربي، ميتواند كاملاً غير رسمي و دوستانه باشد و يك قطعه موسيقي قبل از آنكه بهصورت نوار ضبط شود و در اختيار مردم قرار گيرد، بارها در قهوهخانهها اجرا ميشود و مردم، آن را حفظ ميكنند.
آغاز قرن بیستم و انفجار ظبط موسیقی
با اختراع فونوگراف و اختراعات بعدي، موسيقي در اختيار توده مردم قرار گرفت. قبل از ضبط موسيقي روي صفحه و نوار، موسيقي منحصراً در اختيار تماشاگراني قرار داشت كه ميتوانستند بليطهاي گرانقيمت اجراهاي زنده را بخرند. با اختراع وسايل ضبط موسيقي، مردم عادي هم توانستند به موسيقي دلخواه خود گوش بدهند.
در سال 1909، كمپاني گرامافون بريتانيا، نخستين صفحه خود را به نام «صداي باشكوه او» ضبط و پخش كرد. موسيقي سنتي عرب، در سالهاي بعد به سرعت ضبط شد و در اختيار مردم قرار گرفت و شكلهاي جديد موسيقي پديد آمدند. در سال 1914، شركت دكا2 گرامافوني را بهصورت انبوه توليد كرد. هر چند اين گرامافون هم گران بود و فقط ثروتمندها قدرت خريد آن را داشتند، ولي بسياري از بازرگانان، آنها را خريدند تا بتوانند مشتريهاي بيشتري را جلب كنند. در يكي دو دهه بعد، مردم مصر عادت كرده بودند كه به قهوهخانهها بروند و به موسيقي كساني چون امكلثوم و محمد عبدالوهاب گوش بدهند.
كمي قبل از آن، موسيقي عربي، بهخصوص در مصر، دچار دگرگونيهاي فراواني شد. آهنگسازاني چون سيد درويش عناصر موسيقي غربي را در موسيقي سنتي عرب وارد كردند و موسيقياي را كه پس از قرنها، موسيقي واقعي مصري تلقي ميشد، پديد آوردند. اين موسيقي با آنكه هنوز قدرت و تأثير موسيقي سنتي را داشت به شكلي مدرن و با اركستر اجرا ميشد. بسياري از آهنگهاي مصري در آن دوران، هنوز هم زنده و باطراوت هستند و با تنظيمهاي جديدي توسط خوانندگاني چون صباح فخري و فيروز اجرا ميشوند.
با ارزان شدن تكنولوژي ضبط صدا، صفحات و گرامافونها هم ارزانتر شدند و افراد بيشتري قدرت خريد پيدا كردند. اينك گرامافون، مثل راديو، در اغلب خانهها پيدا ميشد. موسيقي جديد مصر و جهان عرب، گسترش پيدا كرد و با خود هويت فرهنگي قدرتمندي را به ارمغان آورد.
جهان معاصر
در هر حال تحول موسيقي عربي، يكسويه نبود. موسيقي عرب يكي از قديميترين سنتهاي موسيقايي جهان است و از همين رو بر موسيقي بسياري از كشورها تأثير عمده گذاشته است. موسيقي اسپانيا يكي از آنهاست كه پس از فتح اسپانيا به دست امپراتوران اسلامي (قرون 8 ـ 15 ميلادي) بهشدت تحت تأثير موسيقي عرب قرار گرفت. كشورهاي حاشيه مديترانه، يونان و ايتاليا هم از اين تأثيرها بهره بردند. تأثيرات موسيقي عرب را حتي در ايالات متحده هم ميتوان در موسيقي تكنو3 كه در كلوپهاي شبانه اجرا ميشود و در موسيقي تژانو4 در جنوب غربي آنجا، ديد.
موسيقي عرب، در حال حاضر شامل انواع موسيقيهاست. برخي از موسيقيدانها، ملوديهاي سنتي را اجرا ميكنند و عدهاي هم به انواع موسيقي غربي، از جمله پاپ و تاپ فورتي5 روي آوردهاند. در طي قرون و اعصار، مصريها هيچگاه عشق به موسيقي را از دست ندادهاند و امروزه، مصر بهعنوان بزرگترين كانون موسيقي عرب، از اعتبار بالايي برخوردار است. موسيقيدان و رهبر اركستر لبنانيالاصل، سليم سحاب كه اينك تبعه مصر است ميگويد: «فرقي نميكند كه يك خواننده و آهنگساز عربي در كشور خودش چقدر موفق باشد يا نباشد. موضوع اين است كه تا پا در مصر نگذاري، نميتواني به آرزوهايت برسي. »
اهميت مصر در موسيقي عرب، از اهميت ويژهاي كه هنرمندان مصري دارند، پيداست. هنرمنداني چون سيد درويش، محمد عبدالوهاب، امكلثوم، محمد القصابي، زكريا احمد و رياض الثونباتي. مصر درهاي خود را به روي هنرمندان ساير كشورها نيز گشوده است. برخي از اين هنرمندان، از جمله ابوخليل القّباني در سوريه متهم به تأثير مخرّب بر جوانان شد و به قاهره رفت و در آنجا اولين اركستر واقعي در موسيقي عرب را بنا نهاد. مصر عاشق موسيقيدانهاي خود است و گفته ميشود كه تشييع جنازه بزرگترين خواننده مصر، امّ كلثوم در سال 1975، از تشييع جنازه رئيسجمهور جمال عبدالناصر باشكوهتر بوده است.
امروزه، موسيقيدانهاي عربي، از جمله الهام المزفائي، فيروز و ماگدا الرومي از محبوبيت فراواني برخوردار هستند، ولي موسيقيداني كه موسيقي عربي را در سراسر جهان از اعتبار بالايي بهرهمند ساخته است، عمر ذياب نام دارد كه در سال 1998 بزرگترين جايزه جهاني موسيقي را براي ترانه نورالعين گرفت. نسخه انگليسي اين ترانه با نام حبيبي، پرفروشترين ترانه اروپا و امريكا شد. او در سراسر جهان برنامه اجرا كرده و آثارش، در انواع سبكهاي موسيقي، از سنتي گرفته تا موسيقي رقص اروپا و تكخوانيهاي سياهپوستان امريكايي، اجرا ميشوند.
---------------------------------------------------------------------------
1. Themistius
2. Decca
3. Techno
4. Tejano
5. Top4o
منبع : سوره مهر
علاقه مندي ها (Bookmarks)