لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 16 از 19

موضوع: هنگاميكه موسيقي به كمك درمان مي آيد!

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    1477
    تاریخ عضویت
    May 2007
    نوشته ها
    2,129
    میانگین پست در روز
    0.34
    تشکر از پست
    3,762
    6,312 بار تشکر شده در 1,841 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 8/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض نقش موسيقي در سلامت جسم و روان


    0 Not allowed! Not allowed!
    ديپك چوپرا / مترجم: حميدرضا بلوچ / حسن هندي‌زاده


    بر اساس يافته‌هاي پژوهشگران برزيلي، گوش كردن به آثار «موتزارت» باعث مي‌شود كه واكنش بيماران در حين انجام يك‌ آزمايش خاص چشم‌پزشكي، قابل اعتمادتر باشد.
    محققان برزيلي، از سي بيمار كه چشم آن‌ها به بيماري گلوكوم يا آب سياه مبتلا بوده است، خواستند تا پيش از انجام اين آزمايش، 10 دقيقه به سونات پيانوي موتزارت گوش كنند. در همين حال سي بيمار ديگر در سكوت، منتظر انجام اين آزمايش بودند. اين تحقيق، كه نتيجه آن در مجله چشم‌پزشكي بريتانيا چاپ شده است، حاكي است كه گوش كردن به اين موسيقي، باعث شد كه بيماران گلوكومي با دقت بيشتري در اين آزمايش شركت كنند. آزمايش «توانايي خودكار چشم در تحليل تصاوير محيطي»، معمولاً در بيماران گلوكومي، روشي قابل اعتماد نيست، چون نتايج آن به دقت بيمار در انجام اين آزمايش بستگي دارد، اما بر اساس نتايج اين تحقيق، دقت بيماران پس از شنيدن يكي از آثار موتزارت، بهبود مي‌يابد.
    بسياري از اين اخبار را روزانه از سراسر جهان مي‌شنويم كه موسيقي چه آثار مثبتي بر روح و روان انسان، نباتات، حيوانات و... دارد. موسيقي و موسيقي‌دانان در دنياي امروز رهرواني مناسب براي بهداشت رواني جامعه‌اند.

    درمان با موسيقي گانداروا ـ نواهايي براي ايجاد تعادل در طبيعت

    در چند سال اخير، آيورودا نخستين روش درماني پيشرفته بر اساس موسيقي را ارائه كرده است. بيماران در كلينيك‌هاي ما، هر روز به مدت كوتاهي به نواي موسيقي گانداروا ودا ـ شاخه‌اي از ادبيات گستردة ودايي كه به «دانش الحان موسيقي» معروف است ـ گوش فرا مي‌دهند. موسيقي گانداروا قرن‌ها پيش در هند باستان پا گرفت و امروزه هنوز قواعد آن، پايه و اساسي براي راگاهاي زيبا و طولاني است كه نوازندگان هندي آن‌ها را مي‌نوازند.
    گانداروا ودا حاوي چندين تكنيك بسيار پيچيده است كه براي تغيير فيزيولوژي بدن به كار مي‌رود. موسيقي چيزي فراتر از نوايي «آرامش‌بخش» يا «مهي‍ّج» است. راستي چرا به آن گوش مي‌دهيم؟ البته به خاطر لذت، اما همه لذت‌ها به گونه‌اي بدن را تغيير مي‌دهند. معمولاً بعد از گوش كردن موسيقي باخ يا موتزارت، فشار خون خود را اندازه‌ نمي‌گيريم كه ببينيم چقدر بر ما تأثير گذاشته است ولي اگر بخواهيم فشار خون خود را پايين بياوريم آواي موسيقي كلاسيك ملايم و آهسته، داروي بسيار مؤثري است.
    موسيقي به عنوان دارو
    اين حقيقت كه موسيقي مي‌تواند نوعي شيوة درمان باشد نخستين بار در دهلي نو در كنفرانسي كه راجع به موارد استفاده كلينيك موسيقي گانداروا براي پزشكان تشكيل شده بود به ذهنم خطور كرد. در طي كنفرانس، يك خانم پزشك آيورودايي پشت تريبون رفت و اعلام كرد به جاي صحبت راجع به موسيقي گانداروا، ترجيح مي‌دهد نحوة عملكرد آن را به حض‍ّار نشان دهد.
    بر اين اساس از ما خواست كه براي چند دقيقه به آوايي كه به ويژه متعادل‌كنندة واتا بود گوش كنيم. زماني كه با آوايي تپنده و غريب شروع به خواندن ترانه‌اي دل‌فريب كرد چشمان خود را بستيم. سپس درخواست كرد هر كس نبض شخص كنارش را بگيرد. وقتي چنين كرديم متوجه شديم كه كاهش چشمگيري در ضربان نبض همه به وجود آمده است. بعد اقدام به خواندن آوازي كه ريتم تندتري داشت كرد. مجدداً براي چند دقيقه به آن گوش سپرديم و متعاقب آن نبض يكديگر را گرفتيم. ميزان نبض هر يك از ما بيشتر از حد نرمال، كه هفتاد تا هشتاد بار در دقيقه است، بود. در حقيقت، نواي موسيقي بدن ما را ماهرانه به سويي كه آن دكتر خواسته بود رهنمون ساخته بود. اين تكنيك اساسي، به همراه ده‌ها تكنيك متنوع ديگر كه منطبق با بخش‌هاي مختلف بدن هستند، دانش پزشكي گانداروا ودا را تشكيل مي‌دهند. زيربناي دانش موسيقي‌درماني، اين فرضيه است كه اصوات موزون همان ارتعاشاتي هستند كه دوشاها را به حال تعادل در مي‌آورند.
    دوشاها علاوه بر مزه‌ها، رنگ‌ها و بوها با برخي آهنگ‌هاي معين متعادل مي‌شوند و با برخي ديگر آشفته گشته و از حالت تعادل خارج مي‌گردند. نواختنِ تند يا كندِ موسيقي، تنظيم و كوك ابزار موسيقي به طريق بم يا زير و نحوة تنظيم الگوهاي موزون موسيقي، همگي تكنيك‌هايي براي تغيير واكنش شنونده هستند. متون گانداروا حاوي راگاهايي هستند كه براي اوقات مختلف صبح و ظهر و شب مناسب مي‌باشند. براي مثال، هنگامي كه واتا بر اثر مشغلة كار در ساعت چهار بعد از ظهر به اوج مي‌رسد موسيقي مي‌تواند فشار كار را كاهش داده و ما را به وضع آرام‌تري سوق دهد.
    نقل شده است كه اگر آهنگ‌هاي گانداروا به طور صحيح نواخته شد تأثيرات كيهاني بر جاي مي‌گذارد. بدن انسان به تغييراتي كه بازتاب ريتم‌هاي متغير طبيعت هستند واكنش نشان مي‌دهد. تن‌ها نبض شما نيست كه به هنگام شب آرام مي‌گيرد بلكه همه گياهان و جانوران نيز در انطباق با چرخه‌هاي شبانة خود واكنش نشان مي‌دهند. موسيقي گانداروا همه‌ آن ارتعاشات اساسي را كه از طريق طبيعت در هر لحظه به تپش در مي‌آيند در بر مي‌گيرند.
    كاربرد موسيقي گانداروا
    گانداروادرماني، بخش لاينفكي از برنامة درماني بيماران بستري در كلينيك ما مي‌باشد. براي استفاده خانگي از آن مي‌توان نوار كاست‌ها يا ديسك‌هاي فشردة موسيقي گانداروا را از طريق پست سفارش داد و در تمام مدت روز، هر سه ساعت به يكي از آن‌ها گوش داد. هر بخش سه ساعته را «ساندهيا» مي‌نامند و در هر يك از اين ساندهياها بايد به آهنگ خاصي گوش فرا داد. ساندهياها مثل نقاط قطب‌نما به يكديگر وصل مي‌شوند:
    چهار ساندهياي اصلي كه در تصوير به صورت طلوع آفتاب، ظهر، غروب و نيمه‌شب نشان داده شده‌اند نقاط عمده تغيير در چرخة روزانه هستند و تغيير و تحولاتي را كه در اين مقاطع زماني در ريتم‌هاي طبيعت رخ مي‌دهند منعكس مي‌كنند. چهار نقطة ديگرِ تغيير ريتم وجود دارد كه عبارت‌اند از: نيمة بامداد، شب و قبل از سحر. بدين ترتيب مقاطع سه ساعته از اين قرارند:
    اين مقاطع زماني تقريبي هستند و بايد به تناسب فصول سال تغيير يابند. قاعده كلي آن است كه هنگام طلوع آفتاب، آغاز نخستين ساندهيا مي‌باشد.
    درست مثل تغيير فصول سال كه دوشاهاي شما را در مقابل عدم تعادل آسيب‌پذير مي‌كند (و موجب سرماخوردگي‌هاي بهاره و حساسيت‌هاي اواخر تابستان مي‌شود) بدن شما نيز به مقاطع تغيير ريتم روزانه حساس است. همه عملكردهاي بدن در ساعات معيني از روز داراي اوج و در مواقع ديگر داراي افول هستند. موسيقي گانداروا همه اين فراز و فرودها را به جريان مستمر واحدي در انجام فعاليت تبديل كرده و نوسانات و ناهمواري‌ها را حذف مي‌نمايد. اگر سعي داريد بخوابيد اما نمي‌توانيد، به خاطر آن است كه ذهنتان هنوز درگير كارهاي نيمه‌تمام روز است. در اينجا از فقدان يك تغيير حالت آرام رنج مي‌بريد و گانداروا مي‌تواند آن را براي شما فراهم آورد.
    ده دقيقه گوش فرا سپردن به موسيقي گانداروا در مواقع زير مي‌تواند بسيار مفيد باشد:
     به عنوان بيداركننده‌اي آرام در هنگام صبح.
     بعد از صرف غذا، براي آرام كردن عمل هضم.
     به عنوان وسيله‌اي براي به خواب رفتن، درست قبل از خواب.
     در دوران نقاهت پس از بيماري.
    در مواقع گوش كردن به موسيقي بهتر است آرام بنشينيد و چشم‌هايتان را ببنديد. بگذاريد توجهتان به آرامي معطوف آهنگ شود. اگر حواستان پرت شد آن را دوباره به آرامي به روي موسيقي تمركز دهيد. وقتي كه آمادة بيدار شدن از خواب هستيد ضبط صوت را خاموش كنيد و يكي دو دقيقه در سكوت بنشينيد.
    اگر سعي داريد وزن خود را كم كنيد قبل از هر وعده غذا پنج دقيقه به موسيقي گانداروا گوش كنيد. اين كار باعث هشياري‌تان مي‌شود و به شما كمك مي‌كند تا بفهميد واقعاً چقدر گرسنه هستيد. اين موسيقي همچنين مي‌تواند در موقعي كه بر اثر اختلال واتا دچار نگراني و اضطراب هستيد مفيد واقع شود. تمركز آرام و ملايم بر موسيقي موجب آرامش و تسكين اين دوشا مي‌گردد.
    بر پاية اعتقادي سنتي گفته مي‌شود كه پخش موسيقي گانداروا، هنگامي كه حتي در اتاق حضور نداريد سودمند است. اثر متعادل‌كنندة راگاها بدون حضور شخص نيز وجود دارد ولي تأثيرش بدان حدي نيست كه شخص حضور داشته و به آن گوش مي‌دهد. اگرچه اين تأثير از ديدگاه غرب غير قابل توضيح است ولي هر كس كه در خانه‌اي قدم گذاشته باشد به طريقي مي‌فهمد كه در آنجا مردمي شاد زيسته‌اند يا غمگين. گانداروا با ظرافتي خاص، فضا را با ارتعاشات شاد انباشته مي‌سازد. براي امتحان مي‌توانيد اين موسيقي را براي چند روز متوالي بي‌وقفه در خانه خود پخش كنيد و هنگامي كه به خانه برگشتيد خود تأثير آرامش ‌بخش و هماهنگ‌كننده آن را دريابيد.
    از آنجا كه راگاها بر پايه موسيقي غرب استوار نگشته‌‌اند نوع سازها و اصوات آن‌ها براي گوش ما نا‌آشنا و غريب جلوه مي‌كنند. بعضي از افراد اين آهنگ‌ها را زيبا مي‌يابند و برخي ديگر به تدريج به آن‌ها خو مي‌گيرند. ولي اثر اين موسيقي را بايد از جنبة تأثير آن بر بدن مورد قضاوت قرار دارد. اگر با شنيدن آن احساس شادابي، سبكي و هشياري مي‌كنيد پس موسيقي كار خود را كرده است.
    چگونه گانداروا درماني را ياد بگيريم
    براي استفاده از موسيقي گانداروا به عنوان نوعي شيوة درمان خانگي كافي‌ است نوارها و ديسك‌هاي فشرده آن را توسط پست به آدرسي كه در انتهاي كتاب آمده است سفارش داده و آن‌ها را به وسيله دستگاه پخش صوت گوش كنيد. همچنين خود مي‌توانيد ياد بگيريد نوازندة گانداروا شويد. اين موسيقي در مدارس گانداروا ـ ودا كه در آمريكا، اروپا و هندوستان تأسيس شده‌اند توسط اساتيد مشهور موسيقي كلاسيك هند آموزش داده مي‌شوند. هنرآموزان، در هر سطحي از مهارت كه باشند ـ حتي مبتدي ـ مورد پذيرش قرار مي‌گيرند. علاوه بر سيتار و تابلا كه زهي و كوبه‌اي هستند مي‌توان فلوت هندي و نوعي سه‌تار به نام «وينا» را نيز در اين مدارس ياد گرفت. اين دو ساز بسيار قديمي اگر با صداي انسان همراه شود ناب‌ترين ابزار نواختن آهنگ‌هاي گانداروا محسوب مي‌گردند.

  2. 3 کاربر برای این پست از arian تشکر کرده اند:


  3. #2
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    1477
    تاریخ عضویت
    May 2007
    نوشته ها
    2,129
    میانگین پست در روز
    0.34
    تشکر از پست
    3,762
    6,312 بار تشکر شده در 1,841 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 8/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    موسيقي: ابزاري كهن براي سنجش كاركرد مغز
    در ايران روزگار ساسانيان، چون يك پادشاه درگذشت، از او پسري دو ساله به جاي ماند، موبدان در گزينش او به پادشاهي به ترديد ماندند كه آيا اين كودك از درستي تن و سلامت روان برخوردار است يا خير؟ و به تدبير بزرگمهر، نوزازندگان بر كنار گاهواره او نواختند و كودك با تكان دادن دست و پاي خويش ابراز شادماني كرد و بدين‌سان، به پادشاهي برگزيده شد (جوامع الحكايات؛ به نقل از كاسب، 1380). به سال 1983، كاوارد گاردنر، در كتاب با نفوذ خود، «چارچوب‌هاي ذهن»، به مفهوم‌سازي جديدي از عوامل ويژه هوشي پرداخت، كه شامل هفت توانايي زير است: هوش زباني، هوش موسيقي، هوش منطقي – رياضي، هوش فضايي، هوش بدني جنبشي، هوش ميان فردي، هوش درون فردي، بدين‌سان، يك ورزشكار يا نوازنده برجسته پيانو، با وجود آن كه در مدرسه (يا آزمون هوش) عملكرد ضعيفي دارد، هوشمند شناخته مي‌شود (مارنات، 1379). از سوي ديگر، در يك آزمون نوروسايكولوژيك با عنوان، مجموعه آزمون نوروسايكولوژيك هالستد ريتان، كه شامل هشت آزمون سنجش عملكردهاي مغزي است، بخشي با عنوان آزمون ريتم سي شور وجود دارد كه براساس آزمون توانايي موسيقي سي شور (جارويس و بارث، 1994) ساخته شده است. در اين آزمون توانايي تشخيص گذاشتن بين يك جفت صداي ريتميك و غير كلامي بررسي مي‌گردد (مارنات، 2000). نمرات كامل ممكن است نشان‌دهنده موارد زير باشد:
    - كاهش احتمال آسيب پيشروند (ريتان، 1959؛ ريتان و ولف سلون، 1994).
    - عبوري كامل پس از آسيب (ريتان، 1959؛ ريتان و ولف سلون، 1993).
    - و عملكرد ناقص ممكن است نشان دهنده: تباهي كلي بافت مغزي (گلدن، 1978).
    - آسيب گيجگاهي چپ، چنانچه نشانه‌هاي آفازيك هم مشاهده شود (ريتانو و لف سلون، 1993).
    - كاهش توجه و نقص شنوايي (مارنات، 2000) باشد.
    بخش‌هاي گوناگون مغز در تجزيه و تحليل موسيقي مشاركت دارند. نيمكره چپ مغز با شنيدن موسيقي به تجزيه و تحليل اصوات موسيقي مي‌پردازد و نميكره راست، هماهنگي و گشتالت صدا و عواطف را ادراك مي‌كند (گيثر و برادشو، 1977؛ به نقل از زاده محمدي، 1381).
    به بيان ديگر، نيمكره راست مغز در دريافت كلي پيام‌هاي موسيقي، تركيب فضايي روابط و درك و مدت فضايي موسيقي مؤثر است (اسپرينگر و روچ، 1985). زاتور (1984؛ به نقل از زاده محمدي، 1381) نيز نيمكره راست را در خواندن بدون كلام درك الگوهاي كلي بلندي صدا ساختار هارموني صداها و جنبه‌هاي غيركلامي آن مؤثر مي‌داند. به عبارت ديگر، اگر فردي راست دست، اشعار يك سرود را به آرامي و بدون ريتم و آهنگ بخواند، نيمكره چپ خود را به كار انداخته است چنانچه همين فرد بدون خواندن شعر تنها ريتم يا آهنگ آن را زمزمه كند، نيمكره راست مغز را فعال كرده است. در صورتي كه او شعر را همراه با آهنگ و ملودي بخواند – در شرايط همزمان از كلام و موسيقي – هر دو نيمكره مغزي او فعال شده است (هيلگارد و هيلگارد، 1375). ضايعه در لوب گيجگاهي غالب، موسيقي پريشي ناميده مي‌شود كه شامل ناتواني در ناميدن نشانه‌هاي موسيقي ويا خواند و نوشتن موسيقي است و ضايعه در لوب گيجگاهي غير غالب شامل عدم توانايي در تشخيص ملودي‌ها و ساير كيفيات غير لغوي موسيقي است (هارميون، 1994). بدين‌سان، به ارتباط تنگاتنگ موسيقي با عملكردهاي مغزي پي مي‌بريم و مي‌توان از آن در جهت سنجش، پرورش و تقويت توانش‌هاي مغزي، استفاده نماييم.
    منابع
    1- زاده محمدي، علي (1381). «كاركردهاي موسيقي درماني در روانپزشكي، پزشكي و روانشناسي» تهران؛ انتشارات اسرار دانش.
    2- كمپ بل، ران (1380). «اعجاز موسيقي» ترجمه منيژه بهزاد، با مقدمه كاسبي، تهران؛ نشر محمد.
    3- مارنات، گري گراث (1379). «راهنماي سنجش رواني» ج اول، ترجمه حسن پاشا شريفي و محمدرضا نيكخو، تهران: انتشارات رشد.
    4- هيلگارد، ارنست و هيلگارد، ژوزنين (1375). «كاربرد هيپنوتيزم در تسكين درد» ترجمه رضا جماليان؛ چاپ آشنا.
    5- هارميون (1994). «بيماري‌هاي اعصاب» ترجمه فرهاد اسلامي، تهران: انتشارات حيان.
    6- Reitan, R. M. (1959). „The comparative effects of brain damage on the Halstead impairment index and the Wechsler-Bellevue scale” Journal of Clinical Psychology, 15, 281-285.
    7- Rietan, R. M., Wolfson, D. (1993). „The Halstead-Reitan Neuropsychological test battery: Theory and clinical Interpretation (2nd. ed)”, Tueson Neuropsychology Press.
    8- Golden, C. J. (19878). „Diagnosis and Rehabilitation in Neuropsychology”, Spring field: Thomas.
    9- Groth-, G. (2000). „Neuropsychological Assessment Clinical Practice”. John Wiley & Sons, inc.
    10- Jarvis, P. E., Barth, J. F. (1994). The Helstead-Reitan Neuropsychological battery: Aguide to interpretation and clinical applications. Odessa, FL: Psychological Assessment Resources.
    تهيه كننده خبر: متين نصري

  4. 2 کاربر برای این پست از arian تشکر کرده اند:


  5. #3
    Majed آواتار ها
    مدیر کل سایت

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مدیر کل سایت
    شماره عضویت
    771
    تاریخ عضویت
    Jan 2005
    نوشته ها
    1,605
    میانگین پست در روز
    0.23
    تشکر از پست
    3,831
    5,080 بار تشکر شده در 1,121 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Add Majed on Linkedin
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    4 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 309/2
    Given: 138/1
    میزان امتیاز
    10

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    خیلی جالب بود آریان جان...

    ولی من به یه نتیجه دیگه هم رسیدم..

    من در موقع انجام دادن کارهام حتما موسیقی گوش میدم... تو 1 ساعت اول خیلی از تمرکزم رو میگیره.. چون همش ذهنم درگیر آهنگ میشه تا یه وقت یه جاییش از دستم در نره.. اما بعد از 1 ساعت چنان تمرکزی رئوی موضوع میکنم که شده 7 ساعت اون کار رو انجام دادم و فکر کردم 2 ساعت هم نشده
    برای بهتر زندگی کردن باید بهتر دید ...!!!!

  6. 2 کاربر برای این پست از Majed تشکر کرده اند:


  7. #4
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    1477
    تاریخ عضویت
    May 2007
    نوشته ها
    2,129
    میانگین پست در روز
    0.34
    تشکر از پست
    3,762
    6,312 بار تشکر شده در 1,841 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 8/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    فكر ميكنم موسيقي چون داراي ريتم است مانند حركت يكنواخت پاندول ساعت توي 1 ساعت اول آرام آرام تمامي مغز را در دست خودش ميگيره و محتويات روزمره ومتفرقه را از مغز تهي ميكنه ،و پس از آن افكار پراكنده همه از انديشه هاي ما بيرون رفته و اگر كاري را شروع كنيم ذهن تخليه شده ي ما ،از پتانسيل بالايي جهت نمركز روي مطلب جديد برخورداره.

  8. کاربران زیر از arian به خاطر این پست تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •