لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: موتزات

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    m_vilon آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    31
    تاریخ عضویت
    Aug 2005
    سن
    38
    نوشته ها
    148
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    371
    272 بار تشکر شده در 92 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض موتزات


    0 Not allowed! Not allowed!
    «ول? گانگ آمادئوس موتزارت» Wolfgang Amadeus Mozart موسيقي دان نابغه ي اتريشي در 27 ژانويه ي 1756 در «سالزبورگ» (1) اتريش به دنيا آمد و در پنجم سپتامبر 1791در «وين» درگذشت. پدرش «لئوپولد موتزارت، آهنگساز و ويولونيست بود و ? رزندان خود «نانرل» (2) ، «ماريا آنا» (3) خواهر موتزارت و «ول? گانگ» را از کودکي به موسيقي آشنا کرد.

    وقتي «لئوپولد» (4) درس پيانو را با دختر 7 ساله ي خود آغاز کرد «ول? گانگ» سه ساله بود و با علاقه ي زيادي به دست هاي خواهر خود و تعليمات پدرش گوش مي داد و بعد از کار آنها، خود به زحمت از صندلي بالا مي ر? ت و پشت پيانو مي نشست و غالباً با دو انگشت کوچک خود درجه ي سوم را روي پيانو مي گر? ت و از شنيدن اين دو صداي مطبوع که ساده ترين آکورد موسيقي است لذت مي برد. در چهار سالگي پدرش سعي کرد به او منوئت و قطعات ساده اي بياموزد. ول? گانگ يک منوئت را در نيم ساعت و يک قعطه ي بزرگتر را در يک ساعت مي آموخت و بالاخره در پنج سالگي شروع به تصني? آهنگ کرد.

    اولين منوئت «ول? گانگ» چنان ماهرانه ساخته شده بود که توجه پدرش را جلب کرد و امروز اين قطعه در موزه ي «موتزارت» در «سالزبورگ» ضبط است. استعداد خارق العاده ي «ول? گانگ» باعث شد که پدرش براي معر? ي او به شهرهاي ديگر مسا? رت کند و به اين منظور او را در شش سالگي همراه خواهرش به «مونيخ» ، «وين» ، «وروتنبرگ» ، «? رانک? ورت»، «آخن» و «بروکسل» برد و در کنسرت هايي که براي آنها ترتيب داد «موتزارت» کوچک ويولن مي زد و خواهرش پيانو مي نواخت. نخستين اثر معرو? «موتزارت» چهارسونات براي کلاوسن بود که «موتزارت» در س? ر پاريس نوشت و آن را به مادام «ويکتوار دو? رانس» تقديم کرد. در س? ر پاريس «نانرل» نيز همراه بود و در کنسرت اين دو کودک لوئي 15 و «مارکيز دوپمپادور» نيز حضور داشتند. در س? ر انگلستان که يک سال و نيم طول کشيد «ول? گانگ» با «يوهان کريستيان باخ»، کوچکترين ? رزند باخ بزرگ آشنا شد و تحت تأثير آثار ارکستري او نخستين سم? وني خود را نوشت و در مدت اقامت در انگلستان شماره ي سم? وني هاي او به شش رسيد. پس از انگلستان «لئوپولد» مسا? رت هاي ديگري به شهرهاي ? رانسه و سويس کرد اما ول? گانگ به واسطه ي کار ? وق العاده و تغيير محيط چند بار به سختي مريض شد، به همين علت غالباً لئوپولد را متهم مي کردند که براي شهرت خود ? رزندش را به کارهايي که ? وق طاقت او بود مي گمارد و استعداد او را وسيله ي تجارت قرار مي دهد. اما لئوپولد شخصاً مردي جدي و پر کار بود و عقيده داشت نبايد استعداد ? رزندان خود را عاطل بگذارد. هنگام مراجعه به «وين» به سال 1768 موتزارت نخستين اپرا بو? اي ايتاليائي «دختر ساده» و همچنين يک مس مذهبي تصني? کرد، در اين زمان ? قط 12 سال از عمر او مي گذشت. در 14 سالگي موتزارت همراه پدرش به ايتاليا ر? ت و در ميلان اپراي معرو? او به نام «مهرداد پادشاه پونتو» چنان مو? قيت يا? ت که در نمايش اول تماشاگران مکرر ? رياد مي کشيدند: زنده باد استاد کوچک و در همان سال اپراي او بيست د? عه در «اسکالا» (5) به مورد اجرا گذاشته شده. در س? ر رم وقتي موتزارت در کليساي « سيکستين» (6) آواز «ميزرر» (7) اثر «آلگري Allegri» (1582-1652) را شنيد، با يکبار شنيدن توانست از ح? ظ آن را بنويسد. «پاپ کلمان چهارده» که به «گلوک» لقب شواليه اعطا کرده بود، اين بار همان لقب را به «موتزارت» داد و او را «شواليه دوموزار» ناميد. در مراجعت به وين موتزارت با «هايدن» آشنا شد و بعدها او را «پاپاهايدن» مي خواند. در سال 1787 موتزارت به قصد مسا? رت به پاريس به «مانهايم» (8) رسيد و در آنجا آشنايي او با دختر آوازخواني به نام «آلويزيا وبر» (9) تأثير عميقي در او کرد. «آلويزيا» دختر سبک سري بود و نمي توانست روح عالي او را دريابد ولي موتزارت که جوان حساس بود طبعاً به اين دختر ظري? علاقه پيدا کرد. به طوري که وقتي مجبور شد به دستور پدرش «مانهايم» را ترک کرده به پاريس س? ر کند هيچگاه خاطره ي چند روزي که در «مانهايم» گذشت از نظرش ? راموش نشد.

    «موتزارت» در پاريس برخلا? س? ر اول مو? قيتي پيدا نکرد. يک سم? وني که امروز به نام سم? وني پاريس مشهور است و يک بالت کوچک به نام «Les Petits Riens» براي اهل اين شهر تصني? کرد، همچنين آشنايي او با دوک «دوگين» و دخترش که ? لوت و هارپ مي نواختند باعث شد که کنسرتوي ? لوت و هارپ را براي آنها بسازد. ولي از حيث مادي در مضيقه بود. مادرش نيز در اين هنگام درگذشت و او بعد از ناکاميهاي بسيار تنها با يک اميد به «مانهايم» برگشت و خيال مي کرد «آلويزيا» همچنان منتظر مراجعه او است. اما دخترک که در اين مدت شهرتي يا? ته بود با وجود قول و قرارهايي که گذاشته بود پيشنهاد ازدواج او را رد کرد. اين نخستين ضربه ي روحي موتزارت بود ولي او در برابر آن پايداري کرد و در جواب «آلويزيا» آهنگي ساخت که مطلعش اينست: «من دختري که مرا نمي خواهد ترک مي کنم» اما اين حادثه او را در زندگي و هنرش پيش برد. در مراجعت به «سالزبورگ» موتزارت انقلابي در آثار خود به وجود آورد. آغاز سال 1779 مقارن با شاهکارهاي وي است. در پايان همين سال نخستين اپراي بزرگ او «ايدومنئو» (10) در اپرا سريا تصني? شد و او آن را به درخواست اپراي مونيخ در آن شهر به مورد اجرا گذاشت. در وين پارتيناي خود را براي سيزده ساز بادي نوشت و اين آهنگ نماينده ي هارموني عالي موتزارت است. در سال1782 موتزارت که «آلويزيا» و خانواده ي «وبر» را ? راموش نکرده بود با «کنستانس» خواهر کوچک «آلويزيا» ازدواج کرد و همين وصلت او را به ايجاد نخستين زينگ شپيل آلماني «دستبرد در سرا» رهبري کرد. از تاريخ نگارش «عروسي ? يگارو» اثر «بومارشه» (11) نويسنده ي ? رانسوي ? قط دو سال گذشته بود که موتزارت به ? کر ا? تاد آن را به آهنگ اپرا در آورد. در آن زمان اين نمايشنامه ي انتقادي و سياسي مورد بحث محا? ل واقع شده بود. موتزارت طي يک سال به تصني? آن مو? ق شد و توانست اثري بديع و کاملاً جديد به اهل هنر تقديم نمايد و در سال 1786 آن را به مورد اجرا گذارد.

    مو? قيت اين اپرا بخصوص در «پراک» باعث شد که وي سم? وني شماره ي 38 خود را به نام «پراک» بنويسد و همانجا بود که نخستين بار اپرا «دون ژوان» (12) را به سال 1787 نمايش داد. شاهکار موسيقي ارکستر موتزارت در سال 1788 پيدا شد. کنسرتوي پيانو در رماژور معرو? به «تاجگذاري» از يادگاريهاي اين دوره است. ولي مهمترين کار موتزارت سه سم? وني است که امروز به نام «سه سن? ي بزرگ موتزارت» مشهور است و در تابستان اين سال تصني? شده، اين سم? ونيها آخرين سم? ونيهايي است که وي نوشته است. «همه اين طور ر? تار مي کنند» يکي از اپراهاي ايتاليايي موتزارت در 1789 به معرض نمايش گذاشته شد و «کوئينت رماژور» براي کلارينت و سازهاي زهي نيز مربوط به همين دوره است. در اواخر سال 1790 موتزارت س? ري به «? رانک? ورت» کرد ولي او ابداً به ? کر آسايش نبود و چنان به کارهاي طاقت ? رسا مشغول بود که ر? ته ر? ته سلامت خود را از دست داد، با اين حال در ده ماه اول 1791 توانست آثار بزرگي به وجود آورد، از ميان آنها دو اپراي بزرگ «ني سحرآميز» و «کلمانس دو تيتوس» (13) ، «آوه وروم» (14) ? انتزي در رمينور و کوئينت زهي در مي بمل بسيار معرو? ند. در اواخر عمر موتزارت ، مرد ناشناسي او را به نوشتن يک «رکويم Rquiem» (آواز مذهبي براي مردگان) تشويق کرد.

    موتزارت بعد از اتمام « ني سحر آميز» به تصني? رکويم پرداخت ولي مشغله ي زياد او را چنان ? رسوده کرده بود که پيش از اتمام رکويم مريض و بستري شد. يک روز پيش از مرگ خوانندگان را به بالين خود خواست تا رکويم او را اجرا کنند ولي ? قط تا قطعه ي «لاکريموزا» (15) توانست آنها را هدايت کند و پس از آن توانايي خود را از دست داد. ? رداي آن روز موتزارت در عين جواني، زماني که ? قط سي و پنج سال داشت مرد. آن روز هوا به شدت طو? اني بود و باران به سختي مي باريد زن موتزارت مريض و بستري بود و نتوانست در تشييع جنازه ي او شرکت کند تشييع کنندگان جنازه نيز به واسطه ي شدت باران از وسط راه برگشتند و تأس? جبران ناپذيري به جهت حق ناشناسي خود براي بازماندگان موتزارت و همه ي دوستداران باقي گذاشتند، زيرا موتزارت را در محلي د? ن کردند که روز بعد هيچکس مکان آن را پيدا نکرد و آرامگاه موتزارت يکي از بزرگترين نوابع موسيقي براي هميشه مجهول ماند. آثار پيانوي موتزارت 19 سونات براي دو دست، پنج سونات براي چهار دست، يک سونات براي دو پيانو، چهار ? انتزي و تعداد کثيري «وارياسيون» (16) و ? وگ است. موزات سرنادهايي به يادگار گذاشته است که از سرنادهاي او يک آهنگ کوچک شب و سرناد «ها? نر» (17) معرو? است. از موتزارت 41 سم? وني به يادگار مانده است. سم? وني پاريس، سم? وني ها? نر (شماره ي 35) ، سم? وني «لينس» (شماره ي 36) ، سم? وني پراک (شماره ي 38) و سه سم? وني آخر شماره ي 0 39 و 40 و 41) ، «ژوپيتر» از بهترين آثار موسيقي سم? ونيک در قرن هيجدهم است. موتزارت 42 سونات ويولن و پيانو از خود باقي گذاشته است. موتزارت به دو سبک آلماني و ايتاليايي اپرا ساخت و در اين رشته نيز شاهکارهايي به وجود آورد. وي در اپراي آلماني «دستبرد در سرا» و «ني سحر آميز» را به وجود آورده و در اپراي آلماني مقام شايسته اي احراز کرده است. «ني سحر آميز» در حقيقت يک اپراي رمانتيک و به منزله ي مقدمه ي تأسيس اپراي ملي آلمان است. در اپراي ايتاليايي موتزارت اپرا سريا و اپرا بو? ا تصني? کرده است.

    «اپرا سريا opera Seria» (اپراي جدي) ها عبارتند از:

    «مهرداد پادشاه پونتو» در 1770، «رؤياي سيپيون» (18) که در سال 1772 از روي نمايشنامه ي «سيسرون» خطيب معرو? رومي به مناسبت روز تولد ملکه ي اليزابت اتريش تصني? شد، «لوچيوسيلا» (19) در سال 1773، «آسکانيو در آلب» (20) در 1771، «پادشاه چوپان» در 1775، «ايدومنئو پادشاه کرت» (21) در 1781 که مهمترين اثر موتزارت در اپراسريا است و «بخشايش تيتو» در 1791.

    «اپرا بو? ا Opera Buffa » (اپراي کميک) هاي موتزارت به ترتيب عبارتند از:

    «دختر ساده» در 1786، «دختر باغبان» در 1775، «عروسي ? يگارو» در1786 که معرو? ترين اپراي بو? اي اوست، «دون ژوان» (22) در 1787، «همه اين طور ر? تار مي کنند» در 1790 «زينگ شپيل» (23) (نمايش آوازي) هاي وي عبارتند از: «سعيده» در 1779، «باستين و باستينه» (24) در 1768، « دستبرد در سرا» در 1782 و «مدير تماشاخانه» کمدي موزيکال در 1786 و «ني سحرآميز» در 1791 که معرو? ترين اپراي آلماني موتزارت است.
    بهترين چيز نگاهي است كه از حادثه عشق تَر است. (سهراب سپهري)

  2. کاربران زیر از m_vilon به خاطر این پست تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •