یه بیت بگو نمره بگیر (اشعارکاربران )

[Nassim_Agha]

خزان غم به جان من به آرامی چو می لغزد

همه امید من آن آخرین برگ است که می لرزد

[Nassim_Agha]

گر عشق رَود دلم به گَردَش نرسد

جز غم به بَرَم با دَم سردش نرسد

بر من ز گل سرخ که نقشی ست ز عشق

جز ساقه خشک و برگ زردش نرسد

[morteza3164]

گر عشق رَود دلم به گَردَش نرسد

جز غم به بَرَم با دَم سردش نرسد

بر من ز گل سرخ که نقشی ست ز عشق

جز ساقه خشک و برگ زردش نرسد

خیلی زیبا بود 20

[zibaaa]

گر عشق رَود دلم به گَردَش نرسد

جز غم به بَرَم با دَم سردش نرسد

بر من ز گل سرخ که نقشی ست ز عشق

جز ساقه خشک و برگ زردش نرسد

بسیار عالی نسیم جان
شما که نمره رو در پست قبل گرفتید حالا من با اجازه جواب بدم به شعرتون:

من عشق به جان خرم چه باک است

گر سهمم از آن خزان و خاک است

دردی که به من ز جورش آید

دانم چو همیشه سوزناک است

[Nassim_Agha]

من عشق به جان خرم چه باک است

گر سهمم از آن خزان و خاک است

دردی که به من ز جورش آید

دانم چو همیشه سوزناک است

20++

بسیار عالی زیبا جان! سپاس فراوان از مهر تان

امّا پاسخ

گر عشق مرا خریدنی بود

با جان و دل و دیده خریدم


حالی ز برای غم و دردت

زیبا بخدا جامه دریدم

[mehdihooman]

19
ديوار محبتت به گل آلوده
يار دگري در دل تو آسوده

[morteza3164]

20

زندگی شطرنج دنیا و دل است

قصه پر رنج صدها مشکل است

شاه دل، کیش هوس های خیال

پای اسب آرزوها در گل است

[Nassim_Agha]

20

زندگی شطرنج دنیا و دل است

قصه پر رنج صدها مشکل است

شاه دل، کیش هوس های خیال

پای اسب آرزوها در گل است

د ِ نشد دیگه مرتضی عزیز !
قرار بود که شعر از خودمون باشه :-)
در ضمن این شعر اگه اشتباه نکنم اصلش اینه:

زندگي شطرنج دنيا و دل است
قصه پررنج صدها مشکل است
شاه دل کیش هوس ها می شود
پای اسب آرزوها در گل است

[susia]

باد سرد پاییز
شاخه ی خشک درخت
این غروب زود رس
چه کسی پاییز را ، پادشه میداند؟

[Nassim_Agha]

باد سرد پاییز
شاخه ی خشک درخت
این غروب زود رس
چه کسی پاییز را ، پادشه میداند؟

آفرین20
من که نمی دانم! و اتفاقا در تایید شعر شما اجازه بدید همینجا فی البداهه من هم اضافه کنم:

در خون گل و باغ ببین دست خزان است

پاییز غم انگیز ترین فصل از آن است

آن لانه ی بلبل ز سر شاخ که بشکست؟

پاییز و خزانی که در آن باد وزان است

[zibaaa]

20 نسیم جان
فکر کنم اما نظر من کمی متفاوت باشه:

پاییز و سرود برگ ریزان

اندوه رسیدن زمستان

گیرم که غمین و سرد و تلخ است

زیباست به چشم من ِ حیران

[Lionel]

زیبا بود،زیبا 20


صحبت از پاییز و فصل مرگ سرد برگ زرد و هر چه سبز اندر جهان است
این حکایت زان حکایت های پیر و کهنه و دلگیر همزاد زمان است
می ستیزد می ستاند با درخت و روح او را ، بر تن جنگل بتازد
هرچه گل دارد بسوزد دست بر دنیا بیازد ، نام تاراجش خزان است...

[morteza3164]

مرسی نسیم سحر که تذکر دادین . یک اشتباه بود
بچه ها کار همتون 20

خوشا آن دم که به سر منزل یاران شدیم


فارغ از فکر بد و جمع رقیبان شدیم



مرغ امید ز خوشحالی ما می رقصید


چشم در چشم و دل و دین حبیبان شدیم

[Nassim_Agha]

خوشا آن دم که به سر منزل یاران شدیم


فارغ از فکر بد و جمع رقیبان شدیم



مرغ امید ز خوشحالی ما می رقصید


چشم در چشم و دل و دین حبیبان شدیم

20
قشنگه البته چند اشکال وزن داره که من پیشنهاد می کنم به این شکل تغییرش بدهید تا این اشکالات بر طرف شود:

خوشم آن دم که به سر منزل یاران بشوم

فارغ از فکر بد و طعن رقیبان بشوم

مرغ امید ز خوشحالی ما می رقصد

چشم در چشم و دل و دین حبیبان بشوم

[Nassim_Agha]

فکر کنم اما نظر من کمی متفاوت باشه:

پاییز و سرود برگ ریزان

اندوه رسیدن زمستان

گیرم که غمین و سرد و تلخ است

زیباست به چشم من ِ حیران

سپاس زیبا جان!
اینکه نظر شما متفاوت باشد برایم زیاد تعجب انگیز نبود زیرا نیک می دانم که پاییز بهار عارفان است!

باید بگویم که شعر شما نگاه من به پاییز را تغییر داد و با اجازه پاسخی در رابطه با این شعر به ذهنم آمد که تقدیمتان می کنم:


چشم تو زیبا کند پاییز بی پاییز را

غم نشاید آن دم زیبای شور انگیز را


رمز پاییزی اگر زیباست در نقش نگاه

من به چشمان تو بینم نقش سحر آمیز را


برگها را یک به یک در باد میریزد خزان

تاکه در پای تو ریزد مشک عنبر بیز را


چون بهاران جلوه کن در باغ پاییزی جان

تا زدل بیرون کنم این فصل سرما خیز را


سوی تو پر می کشد دل با نسیمی از خزان

هان مران از باغ دل این مرغ شبآویز را

[khalatbari]

مطرب به نوايي ره ما بيخبران زن
تا جامه درانيم ره جامه دران زن