لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10

موضوع: زمانی که بچه بودیم دنيا چقدر زيبا بود.

  1. #1
    Majed آواتار ها
    مدیر کل سایت

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مدیر کل سایت
    شماره عضویت
    771
    تاریخ عضویت
    Jan 2005
    نوشته ها
    1,605
    میانگین پست در روز
    0.23
    تشکر از پست
    3,831
    5,080 بار تشکر شده در 1,121 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Add Majed on Linkedin
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    4 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 309/2
    Given: 138/1
    میزان امتیاز
    10

    پیش فرض زمانی که بچه بودیم دنيا چقدر زيبا بود.


    0 Not allowed! Not allowed!
    زمانی که بچه بودیم دنيا چقدر زيبا بود. چقدر همه چی رنگ و بوی اميد داشت و همه چی سرشار از اميد و عشق به آينده
    عید زیبا بود و امید عیدی گرفتن
    خرداد زیبا بود و امید سه ماه تعطیلی
    پاییز زیبا بود و امید دیدن دوباره همکلاسیها
    این سال دیگه میریم راهنمایی . دو سال دیگه میریم دبیرستان . یکسال دیگه دیپلم و
    و مدام این جمله روی زبونمون بود . وقتی بزرگ شدم ... وقتی بزرگ شدم ..
    با هر نوبرانه چشمها رو میببستیم و آروز میکردیم ... چقدر آرزو داشتیم.
    دنیا دنیا امید
    روزی که نوبرانه زردآلو بود و چشمها رو بستم و خواستم در دل آرزویی کنم و هیچ چیز از دل به زبان نیامد و فهمیدم بزرگ شدم
    چشم رو باز کردم و نوبرانه زرد آلو در دستم و من بی آرزو. چقدر بزرگ شدن درد آور بود
    بزرگ شدیم و هیچ نشد
    حالا از مهر تا خرداد هر روز مثل دیروز و از خرداد تا مهر امروز مثل دیروز . هر سال که گذشت هیجان ها کم تر و کم تر شد . سالها تکراری تر
    کار و کار و کار برای هیچ
    آرزو ها حسرت شد و ماند، بیم‌هایی که داشتیم که روزمرگی رو دچار نشیم شد زندگی، و فهمیدیم که زندگی چیزی نیست جز همانی که بزرگترها داشتن و ما می‌ترسیدیم از دچار شدن بهش
    آخرین بزنگاه بود بزرگ شدن.
    دیگه می‌تونستیم از خیابان ها رد بشیم.
    ردشدیم بارها و بارها و بی پناه
    خوشا روزهایی که نمی‌توانستیم و دست‌ها‌یم را به دست بزرگ و نرم پدرمی‌دادیم و طعم تکیه گاه را می‌چشیدیم
    بزرگ شدیم و همه شبها به تنهایی گذشت و خوشا شبهایی که بهانه مریضی و ترس به تختخواب بزرگ و نرم پدر و مادر می‌لغزیدیم و خوش می‌خوابیدیم ...
    بزرگ شدیم و دستها به جیب رفت و روبروی دستگاه بی‌حس و سرد عابر بانک پول می‌گیرم،
    و چه کیفی داشت ده تومانی و پنجاه تومانی هایی که از دست پدر می‌گرفتیم با لبخند.
    دیگه نه امیدی به سال دیگه. نه به خرداد ونه به مهر.
    تا بچه هستيم بزرگ شدن چه اميد شيرينی است و بزرگ که می‌شویم بچگی حسرتی بزرگ.
    برای بهتر زندگی کردن باید بهتر دید ...!!!!

  2. 10 کاربر برای این پست از Majed تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

  4. #2
    hichnafar آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    311
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,810
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,391
    2,667 بار تشکر شده در 1,085 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام
    خیلی قشنگ بود و واقعی ، اما فکرنکنم همیشه هم اینجوری باشه این بستگی به خود آدم ها داره و حدی که برای خودشون در نظر می گیرن !
    اگه منبعی داره و شما هم یادتون هست لطفا"بگید

  5. 2 کاربر برای این پست از hichnafar تشکر کرده اند:


  6. #3
    AliB آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    4267
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    42
    نوشته ها
    1,557
    میانگین پست در روز
    0.08
    تشکر از پست
    2,298
    4,066 بار تشکر شده در 1,278 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 100/4
    Given: 7/0
    میزان امتیاز
    56

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    ماجد جان این کار نوشته ی خود شما بود؟؟؟
    اشک ما را سرازیر کردی برادر
    چقدر صادقانه و زیبا نوشتی!!!
    ...
    هر آنچه از رفتار ناثواب در کردار و گفتار انسان ها می بینیم ؛ بازتاب خردی ها و نارسایی های اندرون آنهاست.
    -------------------------------------------
    درمان قطعی و موضعی تعریق بیش از حد کف دست برای دوستان نوازنده!

  7. 2 کاربر برای این پست از AliB تشکر کرده اند:


  8. #4
    AliB آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    4267
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    42
    نوشته ها
    1,557
    میانگین پست در روز
    0.08
    تشکر از پست
    2,298
    4,066 بار تشکر شده در 1,278 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 100/4
    Given: 7/0
    میزان امتیاز
    56

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط sara_k [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    سلام
    خیلی قشنگ بود و واقعی ، اما فکرنکنم همیشه هم اینجوری باشه این بستگی به خود آدم ها داره و حدی که برای خودشون در نظر می گیرن !
    اگه منبعی داره و شما هم یادتون هست لطفا"بگید
    سخن شما به نظر من درسته اما این نوشته با روحیه ی جوان ایرانی فکر می کنم با توجه به شرایطی که حکم فرماست (وارد جزییات نمی شوم) بیگانه نیست.
    فکر می کنم شاید زندگی بزرگتر ها آنقدر ها هم بی هیجان و شور و امید نیست اما...
    من که خودم به عنوان یه جوون ایرانی با تمام وجود این نوشته رو زندگی کردم و فهمیدم
    روی من خیلی اثر گذاشت
    هر آنچه از رفتار ناثواب در کردار و گفتار انسان ها می بینیم ؛ بازتاب خردی ها و نارسایی های اندرون آنهاست.
    -------------------------------------------
    درمان قطعی و موضعی تعریق بیش از حد کف دست برای دوستان نوازنده!

  9. 7 کاربر برای این پست از AliB تشکر کرده اند:


  10. #5
    خان آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    3922
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    864
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    1,600
    1,927 بار تشکر شده در 634 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    55

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    دستت درد نکنه ماجد خیلی خیلی خیلی جالب و زیبا بود.
    من هم با علی موافقم . یه جورایی حرف دل جوونه ایرانی بود. من یکی که خیلی باهاش حال کردم زیبا و دلنشین بود.
    تمامی احساسات پاک و زیبای کودکی رو یادم آورد. عجب حسی داشت اون دوران. روزگاره عجیبی هستش کودکی و نوجوانی. ولی به عقیده من روزی میرسه که یاد دوران مجردی و دانشجویی می افتیم. و شاید حسرت بوخوریم. البته زندگی رو همین حسرتا جالب میکنه. ای بابا چه حالی میداد تابستونا،گرمای خورشید وسط زمین فوتبال،خون دماغ میشدیم،میافتادیم زمین،دعوا میکردیم،واقعا هیچی تو دلمون نبود شایدم تو کلمون. روزگاری که تنها دلمشغولی ما درس بود. الان چی؟؟البته شاید من خیلی دارم بد نگاه میکنم.
    این حرفای ماجد منو دوباره یاده این حرفا میندازه که تلاش و به آبو آتیش زندن به چه قیمتی؟؟؟؟؟؟شاید یه بار دیگه فکر کنم که برای چه به دنیا اومدم،من و تو برای چی داریم زندگی میکنیم؟هدف چیه؟؟فکر نکنم پول جوابه خوبی باشه. خیلی از مسیرمون داریم دور میشیم.
    بی خیال.

    باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم

    وز دل و جان یارم شوی تا عاشق زارت شوم
    من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
    اول به دام آرم تو را وان گه گرفتارت شوم







  11. 5 کاربر برای این پست از خان تشکر کرده اند:


  12. #6
    Majed آواتار ها
    مدیر کل سایت

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مدیر کل سایت
    شماره عضویت
    771
    تاریخ عضویت
    Jan 2005
    نوشته ها
    1,605
    میانگین پست در روز
    0.23
    تشکر از پست
    3,831
    5,080 بار تشکر شده در 1,121 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Add Majed on Linkedin
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    4 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 309/2
    Given: 138/1
    میزان امتیاز
    10

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط AliB [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    ماجد جان این کار نوشته ی خود شما بود؟؟؟
    اشک ما را سرازیر کردی برادر
    چقدر صادقانه و زیبا نوشتی!!!
    ...

    سلام به همه...

    اوووووووووووو.. فكرش رو نميكردم اين همه استقبال بشه..
    والا اين متن رو من 4 سال پيش نوشتم... زمان كنكور و نا اميدي و خلاصه خيلي چيزا كه خيلي ها خودشون اين مساله رو تجربه كردن...
    تو يكي از گروه هاي ياهو كه اون زمانها تو n تاشون فعال بوديم و الاف send to all كرديم...

    امروز دوباره اين به دست خودم رسيد... در كمال نا باوري
    باورتون نميشه... فكرشو نميكردم اثري ازش باقي مونده باشه...

    ولي انگار خيلي ها ازش خوششون اومد...

    ولي اعتراف ميكنم وقتي بعد اين همه سال دوباره خودم خوندمش روم تاثير گذاشت.. لول..

    به همين خاطر تصميم گرفتم اينجا هم بزارمش...

    البته من خودم رو اين نوشته ي خودم نقد دارم... هاها...
    برای بهتر زندگی کردن باید بهتر دید ...!!!!

  13. 6 کاربر برای این پست از Majed تشکر کرده اند:


  14. #7
    marzi_a1732 آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    4302
    تاریخ عضویت
    Jan 2008
    نوشته ها
    781
    میانگین پست در روز
    0.13
    تشکر از پست
    1,263
    3,551 بار تشکر شده در 729 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 7/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    Red face


    0 Not allowed! Not allowed!
    ماجد جان خیلی قشنگ بود
    من از نـژادِ اهـــوراییــانِ آزادم / من از بهشتِ چو زندان، خوشم نمی آید
    اگر خدای نفهمد زبانِ پارسی ام / از آن خدای، به قرآن ! خوشم نمی آید

  15. 2 کاربر برای این پست از marzi_a1732 تشکر کرده اند:


  16. #8
    AliB آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    4267
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    42
    نوشته ها
    1,557
    میانگین پست در روز
    0.08
    تشکر از پست
    2,298
    4,066 بار تشکر شده در 1,278 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 100/4
    Given: 7/0
    میزان امتیاز
    56

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    بابا ای ولا ماجد جان
    چه حس نابی داشتی
    فکر می کنم تو یکی از اون لحظات ناب خلق هنری بودی
    چون خیلی مفهوم کار تاثیر گذاره و همونطور که گفتم یه دلیل اصلی داره. کلمات خیلی صادقانه کنار هم نشسته و حرف دل رو بیان کرده.
    خداوند حفظت کنه
    ارادتمند شما
    علی
    هر آنچه از رفتار ناثواب در کردار و گفتار انسان ها می بینیم ؛ بازتاب خردی ها و نارسایی های اندرون آنهاست.
    -------------------------------------------
    درمان قطعی و موضعی تعریق بیش از حد کف دست برای دوستان نوازنده!

  17. کاربران زیر از AliB به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  18. #9
    hichnafar آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    311
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,810
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,391
    2,667 بار تشکر شده در 1,085 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    منتقلش کردم اینجا چون کار خودتونه
    بازم ممنون.

  19. کاربران زیر از hichnafar به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  20. #10
    helenmortazavi آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    5764
    تاریخ عضویت
    May 2008
    نوشته ها
    100
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    1,685
    198 بار تشکر شده در 79 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    Red face


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام بی نظیر بود دقیقا همینطوره که میگید منم الان که به عمر رفته ام نگاه میکنم به همین نتیجه شما میرسم .
    بچه بودیم شاد بودیم

    از غصه آزاد بودیم.اما حیف از الان
    ویرایش توسط helenmortazavi : Thursday 5 June 2008 در ساعت 12:48 PM
    روزی شنیدم که میگفتند عاشق نشو...
    چون خاکستر میشوی ..بی عزت و خار میشوی..
    اینک من نمیگویم که عاشق نشو بلکه التماست میکنم که عاشق نشو....دوست بدار اما عاشق نشو چون اواره و دربدر میشوی..

  21. کاربران زیر از helenmortazavi به خاطر این پست تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •