-
Tuesday 22 January 2008
#1
کاربر حرفه ای
وضعیت
- افلاین
-
5 کاربر برای این پست از Leon تشکر کرده اند:
-
Tuesday 22 January 2008
# ADS
-
Wednesday 18 June 2008
#2
کاربر حرفه ای
وضعیت
- افلاین
-
5 کاربر برای این پست از Leon تشکر کرده اند:
-
مدیر کل سایت
وضعیت
- افلاین
0
واقعا ایرج جنتی عطایی از شاعران و ترانه سرایان خفن ایرانی هست که در این ول بشوی ادبیات ترانه سرایی حال حاظر هنوز حرفی برای گفتن داره...
اما تو یکی از شعراش که برای آلبوم ستاره های سربی ابی هست من یک نقدی دارم... به نظر من از ایرج بعید بود.. لول
میگه : جای دخیل پامو ببند ... به جای مهر سرمو بزار روشونت..
این بیت به نظر من مشکل معنایی داره از لحاظ تشبیه ... جنس تشبیه (مشبه و مشبه به) در مصراع 1 و 2 اصلا با هم سنخیت نداره و به نظر من این مصراع مشکل داره.. مگر اینکه من بیت رو بد متوجه شده باشم...
برای بهتر زندگی کردن باید بهتر دید ...!!!!
-
-
کاربر حرفه ای
وضعیت
- افلاین
0
نوشته اصلی توسط
majeddotcom
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
اما تو یکی از شعراش که برای آلبوم ستاره های سربی ابی هست من یک نقدی دارم... به نظر من از ایرج بعید بود.. لول
میگه : جای دخیل پامو ببند ... به جای مهر سرمو بزار روشونت..
این بیت به نظر من مشکل معنایی داره از لحاظ تشبیه ... جنس تشبیه (مشبه و مشبه به) در مصراع 1 و 2 اصلا با هم سنخیت نداره و به نظر من این مصراع مشکل داره.. مگر اینکه من بیت رو بد متوجه شده باشم...
فکر ميکنم که اين ترانه،از مسعود امينی هست،نه ايرج جنتی.
-
کاربران زیر از Leon به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
کاربر فعال انجمن
وضعیت
- افلاین
-
کاربران زیر از Guitaro به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
مدیر کل سایت
وضعیت
- افلاین
0
فرمایش شما کاملا متین...
الان تو اینترنت سرچ کردم... اشتباه از من بود...
ممنون از تذکرتون
برای بهتر زندگی کردن باید بهتر دید ...!!!!
-
-
Monday 3 November 2008
#7
کاربر حرفه ای
وضعیت
- افلاین
0
ایرج جنتی عطایی و کلاس بندی آثار
از قديم گفته اند : هر كسي را بهر كاري ساخته اند . جمله ي به ظاهر كلي و شاملي است. ولي با كمي تأمل، مي توان دريافت كه چه پر مغز گفته شده است. و من قصد دارم در پايان به معناي همين جمله برسم.
در دنياي ترانه و ترانه سرايي ، بي شك به نام هاي بس بزرگي بر مي خوريم كه هر كدام در سبك خود توانمند و قدرتمند اند. اما پرسش اصلي اينجاست ، كه اگر يك ترانه سرا قرار باشد و بخواهد با چند خواننده كار كند ، چه طور مي تواند جنس ، احساس ، ميزان درك ، نحوه ي ارتباط او با ترانه را بفهمد و بر اساس اين معيار ها ، ترانه براي آنها بنويسيد؟
در چند سال اخير و در دهه اي كه پشت سر گذاشته ايم ، بزرگان عرصه ي ترانه ي ما، اكثراً با يك خواننده و آهنگساز به همكاري پرداخته اند و قطع يقين ، بر اساس افكار آن شخص ترانه گفته اند. ترانه هايي كه شايد بعضاً بر روي يك ريتم ثابت حركت كرده اند.
ولي بايد به جرات گفت از بين همه ، ايرج جنتي عطايي از جمله كساني بوده است كه در اين 10 سال اخير با 4 خواننده همكاري داشته است. و طبيعتاً هر كدام از اين هنرمندان ، نوعي خاص از ترانه را طلب كرده اند و مي كنند.
نكته ي اصلي كه پيش مي آيد ، نحوه ي دسته بندي كردن ترانه ها بر اساس شخصيت و درك و شعور خوانده است. موضوعي كه به جاي خود ارزش و اعتبار زيادي دارد.
همانگونه كه چند آهنگساز بر اساس توانايي ها و سبك هايشان دسته بندي مي شوند و هر يك در يك كلاس كاري قرار مي گيرند؛
همانگونه كه چند خواننده ، با توجه به صدايشان ، تعهدشان به اجراي كار خوب و نوع كاري كه اجرا مي كنند ، به گروه هايي قسمت مي شوند؛
به همين شكل هم ترانه نيازمند است تا براي هر كدام از اين افراد دسته بندي شود.
سخنم را بيان چند مثال ساده تر بيان مي كنم.
ايرج جنتي عطايي در دهه ي گذشته ، به غير از ابي و داريوش ، با بيژن مرتضوي و راستين به همكاري پرداخته است.
واضح است كه جنس صداي ابي با بيژن مرتضوي قابل قياس نيست. تعهد داريوش به اجراي كارهاي با كيفيت خيلي بالاتر از راستين تازه متولد شده است. و مسائلي از اين دست ، باعث مي شود كه هنگام نوشتن ترانه ، نكات مهم و تاثير گذاري را مد نظر قرار دهد. كه بايد تبريك گفت به ايرج جنتي عطايي براي اين سبك شناسي درست.
به عنوان مثال :
ترانه اي مانند ما رو دست كم نگير كه توسط بيژن مرتضوي اجرا شده است ، داراي يك دامنه لغات ساده و نگارشي به نسبت ساده تر است. اما از نظر بيان مفهوم و حس و هم چنين از نظر عمق كاري ، چندان كمتر از بقيه آثار استاد نيست اما همانطور كه عرض كردم بر اساس نوع خواننده در گروهي مخصوص قرار مي گيرد.
ما همونيم كه مي تونيم پشت ِ بوم آفتابو با شبنم آب پاشي كنيم / ما رو دست كم نگير
ما همونيم كه مي تونيم كف ِ اقيانوس و با رنگين كمون كاشي كنيم / ما رو دست كم نگير
و يا :
ما رو دست كم نگير كه كار گل كردن ما ، توي فصل پنجم كوير تو ، به يك شماره است
مسلم است چنين ترانه اي با اين سبك و اين ساختار را هيچ گاه ايرج جنتي عطايي به ابي و يا داريوش نمي دهد . چون با افكار و خط مشي كاري آنها هم خواني ندارد.
و يا كاري كه اخيراً توسط راستين با ترانه ي ايرج جنتي عطايي منتشر شد. كاري با عنوان نه ديگه من ، نه ديگه تو. كه با وجود همه ي نو آوري هايش و علاوه بر بوي تازگي كه در اين كار كاملاً حس مي شود ، نبايد فراموش شود كه اين چنين كاري مختص شخصي به سن و سال و به جواني راستين است. و حتي اين ترانه به سبك كاري بيژن مرتضوي هم نمي خورد.
و در مقابل كارهايي از اين دست:
از اين تك بستر تنهايي عشق ، از اين دنج ِ سقوط آخر من
صدام كردي كه برگردم به پرواز، به اوج حس سبز با تو بودن"
صدام كردي كه رو خاموشي من ، يه دامن ياس نوراني بپاشي
برهنه از سكوت و تازه از عشق، توي آغوش جان من رها شي
***********
مثل ابريشم تاريك اين شبراهه ي خاموش
كه گــُر ميگيره از خود سوزي شاداب يك آواز
مثل آيينه ي بي نبض اين تالاب زنبق پوش
كه تن وا كرده زير بارش رگبار موج انداز
************
كجاي اين جنگل ِ شب پنهون ميشي ؟ خورشيدكم
پشت كدوم سدِ سكوت پر مي كشي ؟ چكاوكم
چرا به من شك مي كني ؟ من كه منم براي تو
لبريزم از عشق تو و سرشارم از هواي تو
اين نيز دسته اي ديگر و كلاسي ديگر از آثار جنتي عطايي است. هم دايره ي واژگان شكل قوي تري به خود گرفته اند و هم نوع ترانه و حس و عمق كار و مفهوم آنها در رتبه اي بالاتر قرار مي گيرند. ايرج جنتي عطايي هم به خوبي مي داند كه اين دسته از آثار را نمي توان به كساني جر ابي و يا داريوش سپرد.
نكته ي قابل توجه كه شايد خود جاي سوال باشد اين جاست.
آيا ايرج جنتي عطايي براي ابي و يا داريوش ، سنگ تمام بيشتري مي گذارد؟ آيا روي ترانه هايي كه به اين دو مي دهد ، بيبشتر كار مي كند و در نقطه ي مقابل براي بيژن مرتضوي و يا راستين ارزش كمتري قائل مي شود؟
پاسخ من با اين سوال منفي است. خير. هرگز نمي شود كه ترانه سرايي براي شخصي با وسواس تر كار كند اما براي فرد ديگري ساده كار كند. حال چه آن شخص رفيق 30 ساله اش باشد و يا 10-12 ساله اش.
رمز اصلي در سرايش اين كارها همان شناخت و درك ترانه سرا از توانمنديهاي خواننده و يا حتي آهنگساز است. با در نظر گرفتن قدرت ها ، ضعف ها و شعور فرد مقابل ، به سرايش كار مي پردازد.
اگر بخواهيم خواننده هايي كه استاد عطايي در دهه گذشته با آنها كار كرده را به اتفاق هم ترانه گان قديمي اش دسته بندي كنيم و به هر كدام يك كلاس خاص ارائه بدهيم ، بايد گفت:
در كلاس 1: ابي و داريوش جاي دارند.
در كلاس 2: بيژن مرتضوي قرار ميگيرد.
در كلاس 3: راستين به عنوان جوان ترين هنرمند حال حاضر ، قرار دارد.
و همچنين اگر بخواهيم بقيه هنرمنداني را كه استاد عطايي در طول اين سي و چند سال با آنها همكاري كرده در اين دسته ها جاي دهيم ، آن وقت : خوانندگاني چون گوگوش ، ويگن ، عارف ، در كلاس 1 قرار مي گيرند.
سياوش قميشي كه تعدادي محدودي كار از ايرج خان اجرا كرده در دسته دوم حضور پيدا مي كند و شکیلا و هلن هم كه روزگاري در اوايل كارشان با استاد جنتي عطايي همكاري های خوبی كردند در كلاس 3 جاي مي گيرد.
و طبيعتاً ترانه هايي كه براي اين اشخاص سروده شده است هم در 3 كلاس قرار مي گيرند. ولي نبايد اين گونه برداشت شود كه ترانه اي كه در دسته ي 3 قرار مي گيرد ، از نظر اصول ، سبك ، قواعد، و نگارش و وزن يك ترانه ، پايين تر از از ترانه اي است كه مثلا در كلاس 2 قرار مي گيرد. بلكه از نظر نحوه ي برخورد با مخاطب و ارتباط جامعه با آن ، و همچنين نوع اجراي هر خواننده ، در دسته هاي پايين يا بالا قرار مي گيرد. خود استاد جنتي عطايي بارها بيان كرده اند كه: ترانه را به كسي مي دهم كه بتواند حس كار را بفهمد و واژگان ترانه من را به درستي و به زيبايي بيان كند.پس اين تفكر غلطي است كه مثلاً ايشان براي بيژن مرتضوي كمتر و براي داريوش بيشتر زمان مي گذارند. چرا كه اگر بنا بود اين اتفاق بيافتد اصلا نبايد ترانه براي ايشان نوشته مي شد.
موضوع ديگري هم كه اينجا مطرح است، اين است كه برخي گمان مي كنند ، يك كار ساده به نسبت يك كار سنگين و قوي ، كاري ضعيف محسوب مي شود . اين نظريه از اساس غلط است. چرا كه به همان ميزان كه يك كار سنگين با واژگاني غني مي تواند قدرتمند و تأثير گذار باشد، يك ترانه با لغات و نگارشي ساده هم مي تواند جاودان و اثر بخش باشد. (1).
اما اين كه ترانه ساده را بايد به كدام خواننده سپرد تا به درستي خوانده شود و يا ترانه ي سنگين را چه شخصي مي تواند اجرا كند تا زحمت كار ، به خطا نرود ، نياز به يك بينش قوي و يك آگاهي درست دارد كه استاد به خوبي از پس آن بر آمده است.
با آوردن چند خط از چند ترانه كه ايرج جنتي عطايي براي خوانندگان مختلف از جمله همين 3 نفر(به استثناي راستين چون تنها يك كار با استاد دارد) سروده است ، مي توان درك كرد كه اين ترانه ها اگر چه از نظر سادگي و سنگيني و نحوه ي اجرا كلاس بندي شده اند ، اما همگي در بيان مفهوم و احساس و از نظر چارچوب يك ترانه در يك سطح قرار دارند.
بيژن مرتضوي - ترانه ي ساعت :
از جشن ِ رنگين ماهيا، يه قطره دريا به من ده
از خواب ترد قناريا، يه شاخه رويا به من بده
از كهكشون افسانه ها، يك رنگين كمون جا به من ده
از آب و مهتاب و خاطره ، يه لحظه فردا به من بده
ابي – ترانه ي سياه پوشا :
با اين كه تو ماهتاب و آب
صداي كوچ است و شتاب
با اين كه تو پستوي ذهن همه كس
" رد گريز و قفس ...
داريوش- ترانه ي روزنه :
مي مانم و مي رويم در سنگر يك آغوش
در خانه ي ظلمت پوش، بر بطن ِ شب خاموش
شب حوصله مي سوزد، وقتي كه تو در خوابي
ظلمت همه ي دنياست ، وقتي تو نمي تابي
و هم چنين در ترانه هاي چون : درخت ، ستاره ، ای ماه ببين ، معجزه ي خاموش ، تحمل كن و كارهاي ديگري كه به دست توانمند استاد عطايي سروده شده اند. و اگر از هر كدام از اين خواننده ها ترانه اي را به دلخواه برگزينيم و در يكجا به آنها گوش بدهيم ، كاملاً سبك و كلاس هر كدام با توجه به نغمه خوان آن ، مشخص مي شود. و چنان چه شخصي ديد درست و دقيقي نسبت به جنس صدايي و احساسي اين خواننده ها داشته باشد ، به سادگي در مي يابد كه هر ترانه اي مخصوص و ساخته شده براي يك آوازخوان خاص است.
ترانه اي چون درخت را بيژن مرتضوي نمي تواند اجرا كند. كاري چونچكاوك به خط كاري راستين نمي خورد. گيتار و دف با سبك آوازخواني داريوش جور نيست. و بر اين اساس است كه در دنياي پير ترانه نوين ايران ، ترانه دسته بندي مي شود.
و اين جاست كه عمق جمله ي : هر كس را بهر كاري ساخته اند معلوم مي شود./
اگر استاد عطايي مختصات يك ترانه سرا و شاعر چيره دست را نداشت و اگر بينش لازم را براي سپردن هر ترانه به شخص لايق آن كار نداشت ، هم ترانه هاي او ذايل مي شدند و هم اين هنرمندان در كارشان به توفيق و موفقيت نمي رسيدند.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1- مي توان به كارهايي چون ، هم خونه و يا كي مي دونه چي پيش مياد از جمله كارهاي قديمي ايرج جنتي عطايي اشاره كرد كه علاوه بر سادگي اما داراي نگارش و چارچوبي درست و بي نقص است.
**[نكته ي لازم به تذكر اين است كه ، كلاس هايي كه من براي خوانندگان مختلف در نظر گرفتم صرفاً ديد شخصي من است. قصد توهين به هنرمندان را ندارم. سوء تفاهم پيش نيايد كه چرا سياوش قميشي در كلاس 2 قرار گرفته است.]***
آریا فتاحی
سايت خاكستري
-
کاربران زیر از arian به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
Wednesday 3 December 2008
#8
کاربر حرفه ای
وضعیت
- افلاین
-
کاربران زیر از arian به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
Wednesday 10 December 2008
#9
کاربر حرفه ای
وضعیت
- افلاین
-
علاقه مندي ها (Bookmarks)