0
درباره علي اكبر شكارچي به مناسبت ششم فروردين سالروز تولدش:يك موسيقيدان دوزيست
موسيقي برآمده از ناي و كمان علي اكبر شكارچي خصلتي همچون تبار ايلياتي او دارد. نيازي نيست با مطالعه قبلي به كنسرت تكنوازي اش بروي. يا احياناً اندكي با نوازندگي يكي از سازهاي ايراني آشنا باشي. به سرعت گرفتار پنجه ساحرانه اش خواهي شد و اين در حالي است كه او ساحر و جادوگر هم نيست. موسيقيداني كه در عين داشتن آثار اركسترال، گوهر تكنوازي را نيك دريافته است. چيزي بيشتر از همقطاران و هم نسلان خود نمي داند. به اندازه همان ها مشق ساز كرده و دود چراغ خورده است. تكنيك هم به معناي غربي در كارش چندان بروزي ندارد. ولي ساز و آوازش همچون حاج قربان سليماني (شمال خراسان) ، غلام قادر رحماني (بلوچستان) و عاشيق رسول قرباني (آذربايجان) مجهز به ابزاري است كه به قول شاعر "رشته اي بر گردنم افكنده دوست، مي كشد هر جا كه خاطر خواه اوست.
"متولد ششم فروردين 1328 روستاي چم سنگر از توابع شهرستان دورود واقع در استان لرستان است. كمانچه را نزد نوازندگان محلي آغاز مي كند و براي تكميل اندوخته هايش راهي تهران مي شود. دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران در مقطعي از تاريخ معاصر براي او و بسياري ديگر از صاحب نامان موسيقي امروز ايران، يك فرصت طلايي را ايجاد مي كند تا ضمن آشنايي با چند و چون موسيقي نهادينه شده غربي، با ادبيات موسيقي قديم ايران هم بدون واسطه آشنا شوند. نخستين جلوه كارش به همراه پرويز مشكاتيان، حسين عليزاده، محمدعلي كياني نژاد، مرتضي اعيان و خانم پريسا بود.
پس از پيروزي انقلاب خلق لر نخستين كار مستقل او بود كه با تنظيم و همراهي دوست صميمي اش حسين عليزاده ، راهي بازار غير رسمي ولي گرم آن روزگار شد. كاري بر اساس ملودي هاي لري و بختياري و استفاده كامل از سازهاي شهري مرسوم در موسيقي سنتي آن روزگار كه از نظر صدادهي به آثار چاوش شباهت بسيار داشت. سال 61 در تاريخ 200 ساله ايران يك استثنا محسوب مي شود. خاطره دو قرن شكست هاي پياپي كشورمان در مقابل قواي عثماني، افغاني، روسيه تزاري، انگليسي، آمريكايي و عراقي، در سوم خرداد اين سال با آزادي خرمشهر رنگ مي بازد و هيچ ايراني ميهن دوست نمي تواند خوشحالي خود را پنهان كند. محمد رضا لطفي ظفرنامه خرمشهر را مي سرايد و شهرام ناظري خنياگري مي كند. محمد علي راغب ترانه پيروزي مي سازد و محمد گلريز مي خواند. علي اكبر شكارچي هم كه فارغ از اين ماجرا نيست، با خونين شهر خود به استقبال آزادي خرمشهر مي رود و در اين راه از همكاري و همراهي دوست ديرينه اش عطا جنگوك بي بهره نيست.
چهار سال بعد از <خونين شهر> شكارچي به اصل خويش رجوع مي كند. كوهسار اداي ديني است به فرهنگ منطقه لرنشين زاگرس كه تلفيقي از موسيقي لري، بختياري چهار لنگ و بختياري هفت لنگ است. براي نخستين بار سرناي زنده ياد شاميرزا مرادي را با اركستر سازهاي ايراني همراه مي كند تا پنج سال بعد او در فستيوال آوينيون فرانسه غوغا كند و لقب مرواريد اقيانوس ها را با خود به ايران بياورد.
تعلق به هنر زادگاه و مردمش سمت و سوي ديگري به او مي دهد تا بيست ترانه كهن لري را با همراهي ضرب بيژن كامكار و كمانچه و آواز خودش منتشر كند. دغدغه اش در اين كار نه بروز خلاقيت، بلكه حفظ بخشي از ميراث كهن است. از فرهنگ هاي مجاور لرستان غافل نيست و گهگاه بنا به حس و حالي كه پيش بيايد، كاري در خور انجام مي دهد.
كاروانه با گويش كردي كرمانشاهي نمونه اي از اين تلاش هاست. شاخص بودن آن در دو نوع موسيقي دستگاهي و لري و همچنين آشنايي اش به قواعد بخش نويسي موسيقي غربي، ناصر غلامرضايي را مجاب مي كند تا موسيقي فيلم خون بس را به او سفارش دهد. اما ظاهراً همه اين كارها را انجام داده است تا از دل آنها گوهري بيرون بيايد.
پس از ده سال تلاش و پيگيري، در سال 82 موفق مي شود بهار باد با صداي اساطيري ايرج رحمانپور را به كام تشنگان موسيقي بومي بريزد. اثري كاملاً اركسترال و در عين حال بسيار بومي كه هر شنونده اي را از فضاي دود گرفته شهري به طبيعت زيباي لرستان مي برد.
شكارچي، موسيقيداني دوزيست محسوب مي شود. بومي مي خواند و مي نوازد، چون از آن برآمده و دستگاهي مي نوازد و آموزش مي دهد، چون علم و عملش را از بهترين آموزگاران دوران خويش آموخته است. بنابراين گوشه چشمي هم به اين نوع موسيقي دارد. در آثار متعددي از كارهاي محمدرضا لطفي، حسين عليزاده و محمدرضا درويشي كمانچه نواز نواخته است. در عين حال انتشار رديف هاي ميرزا عبدالله با كمانچه را نخستين بار او تجربه مي كند. دونوازي هاي كمانچه و تنبك تحت عنوان خواب شقايق و عاشقانه در ادامه همين تعهد موسيقي دستگاهي اوست. با وجود اين كه صداي گرمي دارد و لري مي خواند ولي تجربه فارسي خواني در كارنامه اش ديده نمي شود. گر چه تسلط وي به رديف موسيقي ايران اين امكان را به او مي دهد كه چنين تجربه اي هم داشته باشد. با اين حال اگر بخواهد آموزش رديف را سرعت ببخشد، فقط به ساز كمانچه اكتفا نمي كند و از حنجره هم كمك مي گيرد.
علاقه مندي ها (Bookmarks)