-
Friday 1 February 2008
#1
کاربر حرفه ای
وضعیت
- افلاین
-
7 کاربر برای این پست از Leon تشکر کرده اند:
-
Friday 1 February 2008
# ADS
-
Friday 1 February 2008
#2
کاربر حرفه ای
وضعیت
- افلاین
-
5 کاربر برای این پست از Leon تشکر کرده اند:
-
Friday 1 February 2008
#3
کاربر حرفه ای
وضعیت
- افلاین
-
6 کاربر برای این پست از Leon تشکر کرده اند:
-
Friday 1 February 2008
#4
کاربر حرفه ای
وضعیت
- افلاین
0
شب آخرين چهارشنبه سال ۱۳۸۰ فيلم هوك ساخته سال ۱۹۹۱ استيون اسپيلبرگ از شبكه دوم سيما پخش شد. موسيقى اين فيلم متعلق به مشهورترين آهنگساز تاريخ سينما يعنى جان ويليامز است كه همكارى ديرپاى او با اسپيلبرگ بر دوستداران سينما آشكار است. جالب آنكه موسيقى او نيز براى اين فيلم از اين ويروس در امان نماند و در صحنه اى كه پيتر پن بزرگسال با بازى رابين ويليامز به سرزمين نورلند برده مى شود قطعه Ophilia ۱ (افيليا) ساخته انيو موريكونه براى فيلم هملت (۱۹۹۰) فرانكو زفيره لى شنيده مى شود. تا آنجا كه به ياد دارم اين قطعه در چند جاى ديگر از فيلم شنيده مى شد. اما فاجعه اصلى هنوز در راه بود.
روز عيد فطر سال ۱۳۸۱ قسمت نخست يكى از مشهورترين سه گانه هاى تاريخ سينما از شبكه اول سيما پخش شد؛ ارباب حلقه ها: ياران حلقه (۲۰۰۱). هوارد شور آهنگساز اين فيلم سازنده موسيقى متن آثارى چون سكوت بره ها (۱۹۹۰) ، هفت (۱۹۹۵) ، دارودسته هاى نيويوركى (۲۰۰۱) است كه موسيقى او براى اين اثر به عنوان برترين موسيقى متن تاريخ سينما تا اين زمان و بالاتر از اثرى چون جنگ ستارگان ساخته جان ويليامز قرار گرفت. با ذكر اين مقدمات و اينكه در تيتراژ پايانى فيلم تمامى موسيقى اى كه در اين اثر شنيده مى شود و تمامى تنظيمات براى اركستر به هوارد شور نسبت داده شده است. در حالى كه با توجه به قانون كپى رايت در اروپا و آمريكا چنين سرقتى از هوارد شور بعيد به نظر مى رسد مانند اينجا بى اعتبار نيست؛ در اينجا بد نيست كه يك بار ديگر تمام فيلم را مرور كنيم تا ببينيم موسيقى اى كه در طول فيلم شنيده مى شود چه ملغمه اى از آب درآمده.
در نخستين صحنه هاى فيلم هنگامى كه سرگذشت حلقه به صورتى مختصر از زمان ساخت آن تا زمان افتادنش به دست بيلبو بگينز با بازى ايان هولم شرح داده مى شود ناگهان قطعه اى به يادمانى از اثر حماسى آخرين موهاك محصول ۱۹۹۲ مايكل مان طنين انداز مى شود. قطعه اى ساخته تروور جونز و رندى ادلمن. پس از آن در فصل ورود گاندولف به دهكده هبيت ها و جشن تولد بيلبو بار ديگر همين قطعه آن هم زمانى كه ما شاهد ملاقات فرودو و گاندولف هستيم شنيده مى شود. سپس در همين فصل زمانى كه گاندولف و فرودو از دهكده هابيت ها عبور مى كنند تا به خانه بيلبو برسند قطعه ديگرى از آخرين موهاك شنيده مى شود. اين قطعه مربوط به فصل تعقيب سرخپوستان قبيله پونى است كه برادرخوانده سرخ پوست دانيل دى لوئيس را كشته اند و او و پدرخوانده اش درصدد انتقام هستند. هر دوى اين قطعات در چند جاى ديگر شنيده مى شوند از جمله هنگامى كه ياران حلقه در شهر زيرزمينى موريا گم شده اند و گاندولف براى فرودو درخصوص آزاد شدن گالوم توسط ارگ ها و ترحم بيلبو درخصوص نكشتن او صحبت مى كند. اين آهنگ در واقع قطعه اصلى فيلم آخرين موهاك است كه تم اصلى موسيقى اين فيلم نيز در آن شنيده مى شود. در صحنه اى از همين سكانس يعنى هنگام جشن تولد بيلبو ناگهان قطعه Banquet (جشن) از فيلم هملت به گوش مى رسد. در فصلى از فيلم كه دو جادوگر يعنى گاندولف و سارومون در آيزنگارد مشغول گفت وگو هستند و كار به نزاعى ميان آن دو ختم مى شود از بخش هايى از قطعات The Prayer (نيايشگر) و The Ghost (روح) به گوش مى رسد كه اين دو نيز متعلق به فيلم هملت هستند. اما كار اين ملغمه به همين جا ختم نمى شود. هنوز كار دو تن از اساتيد بر جاى مانده تا قطعات مشهورشان براى فيلم هاى ديگر در اين آش هفت جوش از موسيقى ريخته شود. در صحنه اى از فيلم كه فرودو پس از زخم برداشتن از شمشير يكى از ۹ سوار هميس توسط آروئن با بازى ليو تايلر گريزانده مى شود و پس از آن آروئن او را در آغوش مى گيرد قطعه Memories of Green (خاطرات سبز) از موسيقى متن بليد رانر (۱۹۸۲) شاهكارى از آهنگساز مشهور يعنى ونجليس به گوش مى رسد. آهنگسازى كه آثارى چون ارابه هاى آتش (۱۹۸۰) و فتح بهشت را در كارنامه خود دارد. اين قطعه تا آنجايى كه من به ياد دارم علاوه بر اينكه در همين اثر در چند صحنه ديگر به كار گمارده شد در فيلم هاى ديگرى كه متاسفانه نامشان نيز به اندازه خودشان فرار بودند، به كار رفت. آخرين نامى كه كلكسيون ما را تكميل مى كند جيمز هورنر است. آهنگسازى كه موسيقى تايتانيك (۱۹۹۷) را خلق كرده است. در اين فيلم از قطعه اصلى ساخته شده براى فيلم شجاع دل براى صحنه هاى متعددى از فيلم استفاده شد از جمله براى صحنه اى كه بيلبو زره سبك و محكم خود را به فرودو مى دهد و همين طور در صحنه اى كه قايق هاى ياران حلقه جنگل الف ها را ترك مى كنند. بدين ترتيب موسيقى متن نسخه ارباب حلقه ها: ياران حلقه كه تاكنون سه بار از سيماى جمهورى اسلامى ايران پخش شده است حاصل كار افرادى چون تروور جونز و رندى ادلمن، جيمز هورنر، ونجليس، انيوموريكونه و البته هوارد شور است. در بررسى گذشته سينماى ايران يعنى عمدتاً سال هاى پيش از دهه ۱۳۵۰ كه «تصنيف ها به جاى موسيقى متن فيلم عمل مى كردند» (زمانى نيا ۱۳۶۳: ۷۸) نيز شاهد ظهور چنين پديده اى به گونه اى ديگر هستيم؛ بدين صورت كه «فيلمسازان براى صحنه هايى كه موسيقى بدون كلام در آنها ضرورى بود از اجرا هاى گوناگون سمفونى هاى خارجى تا تكنوازى هاى تار و ضرب و ويولن و همچنين موسيقى متن فيلم هاى مشهور اروپايى و هندى، بريده هايى را با سليقه و اكثراً بى سليقه انتخاب مى كردند. در حقيقت چيزى به اسم موسيقى متن جز چند تصنيف و سرقت و اقتباس از آهنگ هاى فرنگى سال هاى سال در سينماى ايران وجود نداشت. » (همان) با اين وجود اين روش محصول زمانه خود بود . در اينجا چند پرسش مطرح مى شود كه نياز به بررسى دارد. نخست آنكه چه كسى اينچنين جراتى را از نظر اخلاقى، وجدانى، فرهنگى، هنرى يا هر آنچه نام دارد، به خود مى دهد كه شاهكارى را تا بدين حد با استفاده هاى غيرقانونى و نابجا از موسيقى فيلم هاى ديگر هر چند كه هر يك در نوع و جاى خود شاهكارى هستند ويران كند؟! يا در واقع بهتر است گفته شود چگونه اين جرات پيدا شده است كه بر فهم و دريافت تماشاگر اين فيلم توهين شود و با ملغمه اى كه پس از حذف هاى تصويرى فراوان كه تمام هنر فيلمبردار در قاب بندى، هنر طراح صحنه و همين طور هنر بازيگران را زير سئوال مى برد و حذف گفت وگوى شخصيت ها و تغيير آنها اينك پاى نوع سوم حذف يعنى حذف موسيقايى به ميان بيايد و سعى در مخدوش كردن آثار بى بديلى كند كه جهانيان آن را با امانت تمام به تاريخ هنر هفتم مى سپارند. قطعات به كار رفته از موسيقى متن فيلم هاى ديگر چنان بى نظم و كوتاه به كار رفته كه حالت پارازيت به خود گرفته اند. اين چه معنايى جز اين مى تواند داشته باشد كه لذت تماشاى يك فيلم خوب را از تماشاگران بگيريم و حافظه شنيدارى او را دچار بى ثباتى و تشتت كنيم. از ديگر سو چنين كارى در قاموس ادب و هنر چيزى جز سرقت هنرى (يا بهتر بگوييم تخريب هنرى) نيست. چگونه مى توان با قرار دادن قطعاتى از چند آهنگساز مشهور اثرى بر ساخته را تحويل بيننده داد، مى گوييم تخريب زيرا اثرى حاصل مى شود كه هر صحنه آن با سازبندى هاى متفاوت از ديگرى و با استفاده از سبك هاى گوناگون اجرا شده است. در جايى از آن موسيقى از تلفيق صدا هاى حاصل از ساز هاى الكترونيكى خلق شده و در جايى ديگر حال و هواى عصر اليزابت را زنده مى كند، در جايى تكنوازى فلوت شنيده مى شود و در قطعه اى ديگر همنوازى نوازندگان ويولن، در حالى كه اين قطعات به ناشيانه ترين شكل ممكن به يكديگر يا به موسيقى اصلى متصل شده اند. در حالى كه تم اصلى و موسيقى واقعى ارباب حلقه ها بسيار متفاوت با هر كدام از اين قطعات است و به راحتى مى توان تشخيص داد كجا موسيقى به فيلم تعلق دارد و عاريتى است. اين در حالى است كه در دو قسمت ديگر اين سه گانه اين اعمال تكرار نشده اند اما بدبختانه در هر سه بارى كه قسمت نخست ارباب حلقه ها كه آخرين بار آن مربوط به تابستان امسال از شبكه دو سيما بود اين قطعات به كار رفتند و بدين گونه اين فرض باز هم تقويت مى شود كه در جريان پخش اين قسمت از ارباب حلقه ها كه موسيقى آن در نظر سنجى راديوى كلاسيك اف. ام به عنوان برترين موسيقى متن تاريخ سينما شناخته شده است، قصد بر محو و شنيده نشدن اين شاهكار بوده است. جاده آرلينگتون نيز كه احتمالاً براى بار دوم از شبكه دوم سيما پخش مى شد متحمل چنين زيانى شد. اگر از تمامى موارد اوليه بگذريم و فرض كنيم كه احتمالاً فيلم هاى مورد نظر داراى موسيقى چندان معتبر و تاثيرگذارى نبوده اند و قصد در اين بوده كه قطعاتى بهتر و قوى تر بر فيلم ها سوار شوند تا فيلمى كم اهميت گيرايى بيشترى پيدا كند باز هم فرض نادرستى كرده ايم زيرا چه كسى بهتر از خود عوامل فيلم مى داند كه چه چيز باعث ارتقاى اثرشان مى شود و چه چيزى خير كماآنكه مطمئناً اگر از خالقان يكى از اين آثار در اين خصوص پرسش مى شد كه آيا حاضر است از موسيقى اثرى معتبرتر بر روى فيلمش استفاده كند نمى پذيرفت. به نظر مى رسد وارد دوره جديدى از حذف شده ايم؛ حذف موسيقى. و چنين به نظر مى رسد كه حذف كنندگان اينك به اين گمان رسيده اند كه مى توان از فن چسب و قيچى براى خلق اثرى در زمينه موسيقى سود جست. متاسفانه اين آشفته بازار نشان مى دهد كه تماشاگر ايرانى تا چه حد با بى توجهى فيلم ها را دنبال مى كند. براى او چه فرق دارد موسيقى چه فيلمى بر روى چه فيلمى سوار شود، اگر چنين نبود پس از گذشت احتمالاً ۱۰ سال از اين پديده كه ابتدا بر روى فيلم هاى نسبتاً كم شهرت تر آزمايش شد، كار به اينجا نمى رسيد كه در طول فيلمى حدوداً سه و نيم ساعته بيننده احتمالاً نزديك به نيمى از فيلم شنونده موسيقى متن فيلم هاى ديگر باشد. تشخيص اين نوع حذف به مراتب دشوارتر از حذف چهره است. پيش از اين اگر بازيگرى نامش در تيتراژ يا عنوان بندى فيلم مشاهده مى شد اما خود هرگز بر پرده ظاهر نمى شد، مسئله اى عادى تلقى مى شد مانند جوانا كسيدى در فيلم بليد رانر كه تمام صحنه هاى مربوط به او از فيلم حذف شد. اما اينك بايد اين را هشدار داد كه اگر قطعه اى را در جريان فيلمى كه پخش مى شود مى شنويد اعتماد نكنيد كه حتماً موسيقى خود فيلم باشد!
منابع:
- زمانى نيا، مصطفى: «فرهنگ سينماى ايران (۱۳۶۲- ۱۳۰۸) و شش گفتار در پيرامون سينما»، تهران، كتاب آدينه، ۱۳۶۳
منبع : شرق
پايان
-
6 کاربر برای این پست از Leon تشکر کرده اند:
-
Monday 4 February 2008
#5
کاربر حرفه ای
وضعیت
- افلاین
-
5 کاربر برای این پست از arian تشکر کرده اند:
-
مسئول بازنشسته
وضعیت
- افلاین
0
البته ما ايرانيها در ساير زمينه ها نيز هنرمنديم :)) اما حيف كه در جهتي منفي خرجش مي كنيم و بيهوده!
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست / هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحــــــــــــنه پیوســـــــــته بجاســـــت / خرم آن نغمه که مردم سپارند به یــــــــــــاد
-
4 کاربر برای این پست از Mona تشکر کرده اند:
-
-
-
مدیر کل سایت
وضعیت
- افلاین
0
دوستان عزیز خواهشا بحث رو به بیراهه نکشید...
فکر میکنم اگر در امتداد این مقاله کمی در مورد تاثیر گذاری موسیقی فیلم بر روی بیننده و اهمیت موسیقی فیلم بحث کنیم جالب تر باشه تا اینکه در مورد تکنیک های سانسور صحبت کنیم.
ارادتمند
برای بهتر زندگی کردن باید بهتر دید ...!!!!
-
3 کاربر برای این پست از Majed تشکر کرده اند:
علاقه مندي ها (Bookmarks)