لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: حضور موسیقی سمفونیک ایرانی در انقلاب

  1. #1
    akanani آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    1985
    تاریخ عضویت
    Aug 2007
    نوشته ها
    1,669
    میانگین پست در روز
    0.27
    تشکر از پست
    122
    1,828 بار تشکر شده در 959 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    18

    پیش فرض حضور موسیقی سمفونیک ایرانی در انقلاب


    0 Not allowed! Not allowed!
    پس از وقوع انقلاب 1979در ایران، در پی مهاجرت شمار قابل توجهی از نوازندگان چیره دست ارکستر سمفونیک و نیز تعطیلی و تعلیق فعالیت های هنرستان موسیقی در کشاکش جریان های سیاسی روز، سازمان ارکستر سمفونیک نیز به یکباره با فروپاشی بی سابقه ای مواجه شد.

    با وجود این که نفس جریانات انقلابی و ایدئولوژیک به دلیل ماهیت خردگریز آن و تکیه مفرط بر احساسات پوپولیستیک، خود را ناگزیر از پیوند با تنها گونه مشروع موسیقی با عنوان «سرود» میدید، لیکن این امر به هیچ روی سبب تجدید سازمان ارکستر سمفونیک، تزریق بودجه و به رسمیت شناختن آن و جلوگیری از واپاشی این نهاد چهل و پنج ساله (1312 - 1357) نگردید.

    اما به هر روی، به منظور برآورده کردن نیاز های موسیقی انقلاب، گروهی از نوازندگان ایرانی ارکستر سمفونیک سابق که اقامت را بجای مهاجرت برگزیده بودند، دست به کار تشکیل ارکستری با عنوان «ارکستر بزرگ انقلاب» شدند.

    مهمترین و شاید تنها برنامه این ارکستر، آماده سازی، اجرا و ضبط سرودهای حماسی و انقلابی بود. اکنون این آهنگسازان جوان انقلابی بودند که با سابقه تحصیل در هنرستان موسیقی و دانشکده، روانه استودیوهای صدا و سیما شدند؛ هوشنگ کامگار، کامبیز روشن روان، مجید انتظامی، شهاب انتظامی، فریدون شهبازیان، سید محمد میرزمانی، مجتبی میرزاده و ... همگی قطعات فراوانی را برای ارکستر (غالباً همراه با خواننده) ساختند.

    هوشنگ کامکار، قطعه ای را با نام «شهیدان خدایی» برای کر و ارکستر و خواننده، بر روی شعری از مولانا نوشت که حشمت سنجری با ارکستر بزرگی متشکل از نوازندگان ارکستر سابق، آن را ضبط نمود. (جریان ضبط این اثر بسیار طنز آمیز و در عین حال آموزنده و تاثر برانگیز است که یکبار مرحوم [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]نوازنده فاگوت همان ارکستر، با جزییات مفصل آن را روایت نموده بود؛ ضبط این اثر در ساعت 2 بعد از نیمه شب آغاز شده بود و ...!) این قطعه را شاید بتوان از معدود تصنیف های ایرانی دانست که زمان آن از زمان کوتاه تصنیف های معمول بیشتر است. (حدود 10 دقیقه) هارمونی درخشان و ارکستراسیون رعد آسای آن متناسب با ابیات شعر، اتفاقی نادر در آن فضایی قلمداد می شد که همه چیز باید ساده و بی تکلف و در اصطلاح متداول آن دوره «خلقی» می نمود.

    این واژه «خلقی»، خلقی بودن، خلقی شدن، تنها یک واژه سازی زودگذر دستجات سیاسی نبود. خلقی بدل به صفتی شده بود که علاوه بر تغییر نمادها (و نه ماهیت) ارزش متعهدانه هر اثری را به ارزش های انقلاب معلوم و ممهور می نمود.

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    موسیقی خلق لر، موسیقی خلق آذرباییجان، موسیقی خلق خراسان و ... بسیار محبوب شده بود. اشعار حماسی سروده شده در رثای میهن و جوانان و انقلاب و دین و چهره های کاریزماتیک آن روز، محتوای این آثار خلقی را در بر می گرفت. بنا بر این هنر خلقی، هم راوی آرمان های روزمره شد و هم زبان روزمره را برگزید و به شاخه ای از [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]نزدیک شد. این جریان دقیقا در واکنش به رومانتیسیسم و درکل روی آوردن به رؤیا، فرا واقعیت و بیان تجربیات درونی، به شدت از وادی راز آمیز و ناشناخته ناخودآگاه حذر کرده و در پی این بود تا آگاهی یا به قولی بیداری را در مرز های دیگری باز یابد.

    در این دوران، احساس طغیان گری و اندیشه خرد گریز، اعتبار تازه ای یافت. شاید بسیاری از هنرمندان جوان آن دوران بسان سینما گر پر شر و شوری چون محسن مخملباف از سوی روشنفکران قلیل جامعه، احمق، ملانکولیک و دیوانه خوانده می شدند، اما از سوی دیگر نزد عوام و نسل جوان انقلابی، حقیقت بین ترین قهرمانان راستین و الگوهای استوار آن ها، همین دیوانگان و مدهوشان و بیماران و گاه حتی بزهکاران بودند!

    نگاه کنید به خیل تصنیف های ساخته شده در آن دوران. استفاده ی مداوم از تنبک زورخانه در کارهای ایرانی به منظور ایجاد حجم و فضای احساسی. تصویر ذهنی (mind imagery) این جوانانی که به هنر گرویده بودند نیز تصویری «سلبی» (و نه ایجابی) و بر پایه ی تغییر نمادها بود. مگر نه این که به زعم تارکوفسکی، «تصویر هنری همیشه مجاز مرسل (metonym) است که چیزی جایگزین چیز دیگر می شود. کوچکتر به جای بزرگتر. »، اما در موسیقی ما چیز بزرگتری در واقع جاگزین نشد. هنر آن دوران به ویژه موسیقی، بیشتر به حرکتی تحقیر کننده و پرخاشگرانه می مانست که محتوا، تکنیک و اندیشه را از بهشت هنر برون افکند.
    سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
    آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

  2. # ADS
     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ساز شناسی "سه تار"
    توسط ethic در انجمن سه تار
    پاسخ: 14
    آخرين نوشته: Tuesday 22 April 2014, 06:19 PM
  2. مهندسي صدا ( چگونگي صدادهي ويولن)
    توسط *nvidia* در انجمن ویولن کلاسیک
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: Wednesday 12 June 2013, 11:01 AM
  3. مصاحبه بااستاد بهداد بابایی
    توسط alireza_amirsamimi در انجمن کلاسیک ايراني
    پاسخ: 7
    آخرين نوشته: Thursday 15 February 2007, 09:16 PM
  4. تحصیل گیتار کلاسیک در اسپانیا و شرایط آن
    توسط s_guitar در انجمن گیتار کلاسیک
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: Tuesday 6 February 2007, 07:43 AM
  5. مهندسي صدا(ويولن)
    توسط *nvidia* در انجمن ویولن کلاسیک
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: Saturday 2 December 2006, 07:36 AM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •