0
سال 1334 شمسی در حالی که 128 سال از جدایی آذربایجان از ایران در عهدنامه ننگین تُرکمنچای می گذشت، اثری بی بدیل در کشور کنونی آذربایجان ساخته شد که به اُسطوره ماندگار در عرصه هنرهای دراماتیک بدل شُد. تا جایی که نسخه ایرانی اون هم که دو سال قبل توسط صمد صباحی ساخته شده بود دیگه به چشم نیومد. نسخه های تأتری گوناگونی از این اثر در ایران و کشور فعلی آذربایجان ارائه شدند که هیچ کدام جذابیت فیلنامه ثابت رحمان رو پیدا نکردن. اخیراً هم بنا شده که کمدین معروف ایرانی اکبر عبدی نسخه دیگری رو در سال آینده به روی صحنه تأتر ببره.
نام فیلم : O Olmasin Bu Olsun
آثار بی نهایت معروف دیگه ای که عــُزیر (بر وزن حسین) حاجی بیف، خالق مشدی عباد در ایران به خوبی شناخته میشه، عبارتند از آرشین مال آلان (دستفروش) ، حماسه کوراُغلو (کورزاد) که همچنان میشه کاست های اونها رو در خونه های اهل فرهنگ جستجو کرد. از خصوصیات دیگر فیلم استفاده از اشعار و موسیقی زمان بود که من متوجه شده ام در اصل متن اُپرا وجود نداشته. مثل شعری از میرزا علی اکبرخان صابر، ملاهادی واقف و بالاخره بیتی از سعدی شیرازی! که به همان صورت فارسی در فیلم تُرکی توسط مشدی عباد خونده میشه!
شب است و شاهد و شمع و شراب و شيريني
غنيمت است در آن، روي دوستان ، بيني
داستان فیلم به طور خلاصه ماجرای دختر 15 ساله ایه که به خاطر بدهکاری های پدرش قراره که به همسری بقال پیری دربیاد. هر چند که این داستان به زودی کهنه خواهد شد اما با دیدن فیلم متوجه ارزش هنری اون خواهید شُد چون موسیقی اُرکسترال، رقص و آواز اون باعث میشه که باور نکنین که این فیلم کهنه و قدیمیه. من تمام دیالوگهای فیلم و اُپرای اون رو به فارسی ترجمه کرده ام و به صورت زیرنویس در فیلم گذاشته ام. سعی کردم با اکبر عبدی هم تماس بگیرم و اون رو از این اتفاق مطلع کنم.
معروف ترین شعر از اُپرای مذکور رو که بر همون وزن و ملودی خودم ترجمه کرده ام براتون مینویسم. مشدی عباد در حالی که به دور عروس نوجوان خودش می چرخه این شعر رو برای جلب توجه اون می خونه:
من نه قدَر، نه قدَر قوجا اُلسام دا دَيرم مين جاوانا
من هر چقدر هر چقدر پير باشم باز ، ميارزم به هزار تا جوان
چـُرَکي يمرم من ياوانا
خالي نميخورم من قرص نان
ياخشي دِمرم من يامانا
خوشم نمياد از حرف چاخان
قوربان اِدَرم من جانانا ، ماليمي، پولومو، جانيمي من
فدا ميكنم از بهر جانان مالمو پولمو جانمو من
-----------------------------------------------------------------
فیلم کامل بر روی گوگل
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
سایت سه زبانه خالق اثر عـُزیر حاجی بیُف
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
منبع انگلیسی
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
خبر اجرای دوزبانه مشدی عباد در آینده توسط اکبر عبدی
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
یک برداشت سیاسی از اثر:
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
خصیصه وطن پرستی مهاجران کارگر ایرانی در باکو را از دیگران متمایز می کرد و باعث ایجاد فشار و یا توهین باکویی ها به این زحمت کشان وطنپرست بود اگر فیلم مشهدی عباد را که در جمهوری آذربایجان ساخته شده است را ببینید می فهمید که در آن فیلم ایرانی ها در نقش حمال یا بقالی طماع تصویر شده اند و منظور از ایرانیان تمام آذربایجانیانی بودند که برای کار به آنجا هجرت کرده بودند. همین خصیصه های وطن پرستی بود که آن ایرانی ها را با هم متحد می کرد و باز همین خصیصه بود که به آنها اجازه نمی داد تابعیت کشور روسیه را بپذیرند. برای همین بود که دولت انقلابی روسیه همه این ایرانی های سرسخت را که تابعیت خود را تغییر نمی دادند و ضمناً از باکو نمی رفتند را عنصر نامطلوب تشخیص داده بود و خیلی از آنها را با مصادره اموال و دارایی هاشان و با سخت گیری از باکو به ایران اخراج کرد. البته کسانی هم که شناسنامه ی روسیه را گرفتند و در آنجا ماندند را باز هم به چشم بیگانه و عنصر خطرناک نگاه می کردند. کنایه ایرانی صفت و پسوند نام تمام ایرانی هایی بود که آنجا (باکو) ماندن و اغلب هیچ شغل مهم دولتی نیز به آنها داده نمی شد. این ایرانی ها همگی آذربایجانی بودند ولی هرگز به چشم یک هموطن کامل به آنها نگاه نمی کردند، و همیشه تحت فشار بودند.
آری سنگ ما آذری ها را امروز کسانی به سینه می زنند که تا 17 سال پیش سایه ایرانی تباران را با گلوله می زدند. کسانی که ایرانی را از سگ کمتر می دانستند امروز روضه تبریز وای در رادیوهای خود سر می دهند..
علاقه مندي ها (Bookmarks)