ترانه سرایی»»»»فقط برای اعضای تاپیک

[khooro]

هر كجا هستي بدان در عشق ديدار توام
نيستي مادر كه هر دم من به قربانت روم
نيستي تا كه ببيني زندگي رنگ غم است
تا ببيني خاطرات بر هستيم آتش زده است
نیستی این دل دمادم می کند یادت هنوز
نیستی دلتنگیم می سوزدم شب تا به روز
مادرم تنهاترینم بی تو ای زیباترین
می کنم هر لحظه یادت تا که هستم نازنین
لمس دستان لطيفت آرزو شد در دلم
گرمي آغوش پاكت نيست با من مادرم
نيست تصويري درون ذهن من از تو چرا
من چگونه يادم آيد لحظه هاي بي تو را
كاش بودي مادرم، تا من فدايت ميشدم
لحظه اي ميشد كه دستم را به دستانت دهم
دست تو چون آتشی از مهر بود روی سرم
پس چراآن هرم بسان سایه ای شد در برم
مادر عشق ماندگاری در سرم
بهترین اوا هست" لالایه تو مادرم
گر بپرسند جای مادر در کجاست
گویم این نزدیکهاست بنگر بروی این سرم
مادرم خوش بو تر از هر گل تو هستی در برم
نور تو اتش بر افروخت ببین خاکسترم
از دو رنگیه زمانه طفل تو خوابش گرفت
میشود اوای لالایی بگویی مادرم؟
نیستی مادر که خاک پاک پایت را به چشمانم کشم
بعد تو هر لحظه ای من جور دوران می کشم
آرزو دارم که بازهم در برم بینم تو را
با همه دلخستگی یادت کند آرام مرا
هستی اما هیچ گاه نبوده ای به فکر خود
فکر تو همیشه این بود " که من اسوده ام؟
وز برای تو همین بس که ببینی خنده ام
گر خطایی از منه ناچیز سر زد "تو بدان شرمنده ام
گریم ان روز که نباشی مادرم
زندگی بدونه تو مرگه و این حال بدم
بین و با من حرفی از جدا شدن دیگر مزن
هستیه عالم فدایت خاک پایت" مادرم
خواهم ان روز که تو را نبینمت به خاطر ارم
که به من تو یاد دادی "به خدا امیدوارم
به خدا هر چه که دارم از دعای خیر توست
به خدا نبودنت نشد یه لحظه باورم

[khooro]

هر كجا هستي بدان در عشق ديدار توام
نيستي مادر كه هر دم من به قربانت روم
نيستي تا كه ببيني زندگي رنگ غم است
تا ببيني خاطرات بر هستيم آتش زده است
نیستی این دل دمادم می کند یادت هنوز
نیستی دلتنگیم می سوزدم شب تا به روز
مادرم تنهاترینم بی تو ای زیباترین
می کنم هر لحظه یادت تا که هستم نازنین
لمس دستان لطيفت آرزو شد در دلم
گرمي آغوش پاكت نيست با من مادرم
نيست تصويري درون ذهن من از تو چرا
من چگونه يادم آيد لحظه هاي بي تو را
كاش بودي مادرم، تا من فدايت ميشدم
لحظه اي ميشد كه دستم را به دستانت دهم
دست تو چون آتشی از مهر بود روی سرم
پس چراآن هرم بسان سایه ای شد در برم
مادر عشق ماندگاری در سرم
بهترین اوا هست" لالایه تو مادرم
گر بپرسند جای مادر در کجاست
گویم این نزدیکهاست بنگر بروی این سرم
مادرم خوش بو تر از هر گل تو هستی در برم
نور تو اتش بر افروخت ببین خاکسترم
از دو رنگیه زمانه طفل تو خوابش گرفت
میشود اوای لالایی بگویی مادرم؟
نیستی مادر که خاک پاک پایت را به چشمانم کشم
بعد تو هر لحظه ای من جور دوران می کشم
آرزو دارم که بازهم در برم بینم تو را
با همه دلخستگی یادت کند آرام مرا
هستی اما هیچ گاه نبوده ای به فکر خود
فکر تو همیشه این بود " که من اسوده ام؟
وز برای تو همین بس که ببینی خنده ام
گر خطایی از منه ناچیز سر زد "تو بدان شرمنده ام
گریم ان روز که نباشی مادرم
زندگی بدونه تو مرگه و این حال بدم
بین و با من حرفی از جدا شدن دیگر مزن
هستیه عالم فدایت خاک پایت" مادرم
خواهم ان روز که تو را نبینمت به خاطر ارم
که به من تو یاد دادی "به خدا امیدوارم
به خدا هر چه که دارم از دعای خیر توست
به خدا نبود تو نشد یه لحظه باورم

[drkarbassi]

ببخشید من خواستم اگر مشکلی وجود دارد تایپیک را ترک کنم والا در کنار دوستان خواهم بود با سپاس

[fatemeh.1994]

ممنون جناب drkarbassi!
ما خوشحال میشیم در کنار ما توی این تاپیک فعالیت داشته باشید.
اینجا همه حرفها و صحبتها دوستانست :)

پاینده باشید.

[khooro]

هر كجا هستي بدان در عشق ديدار توام
نيستي مادر كه هر دم من به قربانت روم
نيستي تا كه ببيني زندگي رنگ غم است
تا ببيني خاطرات بر هستيم آتش زده است
نیستی این دل دمادم می کند یادت هنوز
نیستی دلتنگیم می سوزدم شب تا به روز
مادرم تنهاترینم بی تو ای زیباترین
می کنم هر لحظه یادت تا که هستم نازنین
لمس دستان لطيفت آرزو شد در دلم
گرمي آغوش پاكت نيست با من مادرم
نيست تصويري درون ذهن من از تو چرا
من چگونه يادم آيد لحظه هاي بي تو را
كاش بودي مادرم، تا من فدايت ميشدم
لحظه اي ميشد كه دستم را به دستانت دهم
دست تو چون آتشی از مهر بود روی سرم
پس چراآن هرم بسان سایه ای شد در برم
مادر عشق ماندگاری در سرم
بهترین اوا هست" لالایه تو مادرم
گر بپرسند جای مادر در کجاست
گویم این نزدیکهاست بنگر بروی این سرم
مادرم خوش بو تر از هر گل تو هستی در برم
نور تو اتش بر افروخت ببین خاکسترم
از دو رنگیه زمانه طفل تو خوابش گرفت
میشود اوای لالایی بگویی مادرم؟
نیستی مادر که خاک پاک پایت را به چشمانم کشم
بعد تو هر لحظه ای من جور دوران می کشم
آرزو دارم که بازهم در برم بینم تو را
با همه دلخستگی یادت کند آرام مرا
هستی اما هیچ گاه نبوده ای به فکر خود
فکر تو همیشه این بود " که من اسوده ام؟
وز برای تو همین بس که ببینی خنده ام
گر خطایی از منه ناچیز سر زد "تو بدان شرمنده ام
گریم ان روز که نباشی مادرم
زندگی بدونه تو مرگه و این حال بدم
بین و با من حرفی از جدا شدن دیگر مزن
هستیه عالم فدایت خاک پایت" مادرم
خواهم ان روز که تو را نبینمت به خاطر ارم
که به من تو یاد دادی "به خدا امیدوارم
به خدا هر چه که دارم از دعای خیر توست
به خدا نبود تو نشد یه لحظه باورم
دیدن تو بوده هر لحظه و هر دم ارزویم
خواهم از عطر بهشت"بگذار تا تو را ببویم

[Mona]

هر كجا هستي بدان در عشق ديدار توام
نيستي مادر كه هر دم من به قربانت روم
نيستي تا كه ببيني زندگي رنگ غم است
تا ببيني خاطرات بر هستيم آتش زده است
نیستی این دل دمادم می کند یادت هنوز
نیستی دلتنگیم می سوزدم شب تا به روز
مادرم تنهاترینم بی تو ای زیباترین
می کنم هر لحظه یادت تا که هستم نازنین
لمس دستان لطيفت آرزو شد در دلم
گرمي آغوش پاكت نيست با من مادرم
نيست تصويري درون ذهن من از تو چرا
من چگونه يادم آيد لحظه هاي بي تو را
كاش بودي مادرم، تا من فدايت ميشدم
لحظه اي ميشد كه دستم را به دستانت دهم
دست تو چون آتشی از مهر بود روی سرم
پس چراآن هرم بسان سایه ای شد در برم
مادر عشق ماندگاری در سرم
بهترین اوا هست" لالایه تو مادرم
گر بپرسند جای مادر در کجاست
گویم این نزدیکهاست بنگر بروی این سرم
مادرم خوش بو تر از هر گل تو هستی در برم
نور تو اتش بر افروخت ببین خاکسترم
از دو رنگیه زمانه طفل تو خوابش گرفت
میشود اوای لالایی بگویی مادرم؟
نیستی مادر که خاک پاک پایت را به چشمانم کشم
بعد تو هر لحظه ای من جور دوران می کشم
آرزو دارم که بازهم در برم بینم تو را
با همه دلخستگی یادت کند آرام مرا
هستی اما هیچ گاه نبوده ای به فکر خود
فکر تو همیشه این بود " که من اسوده ام؟
وز برای تو همین بس که ببینی خنده ام
گر خطایی از منه ناچیز سر زد "تو بدان شرمنده ام
گریم ان روز که نباشی مادرم
زندگی بدونه تو مرگه و این حال بدم
بین و با من حرفی از جدا شدن دیگر مزن
هستیه عالم فدایت خاک پایت" مادرم
خواهم ان روز که تو را نبینمت به خاطر ارم
که به من تو یاد دادی "به خدا امیدوارم
به خدا هر چه که دارم از دعای خیر توست
به خدا نبود تو نشد یه لحظه باورم
دیدن تو بوده هر لحظه و هر دم ارزویم
خواهم از عطر بهشت"بگذار تا تو را ببویم
دير زمانيست لانه كرده بغضي در گلويم
اشكهايم يخ زده ، حرف دل با كه بگويم؟

[fatemeh.1994]

دوستان ممنون از همکاری و همتتون!

این شعر ما الان 22 بیت داره !!

به نظر من اگه حداکثر با یک بیت دیگه به عنوان آخرین بیت جمع و جورش کنیم و یه نظمی بهش بدیم بد نباشه!

(البته جسارت نباشه ها!)

بازم هرطور بقیه صلاح میدونن :)

پاینـــده باشید...

[khooro]

هر كجا هستي بدان در عشق ديدار توام
نيستي مادر كه هر دم من به قربانت روم
نيستي تا كه ببيني زندگي رنگ غم است
تا ببيني خاطرات بر هستيم آتش زده است
نیستی این دل دمادم می کند یادت هنوز
نیستی دلتنگیم می سوزدم شب تا به روز
مادرم تنهاترینم بی تو ای زیباترین
می کنم هر لحظه یادت تا که هستم نازنین
لمس دستان لطيفت آرزو شد در دلم
گرمي آغوش پاكت نيست با من مادرم
نيست تصويري درون ذهن من از تو چرا
من چگونه يادم آيد لحظه هاي بي تو را
كاش بودي مادرم، تا من فدايت ميشدم
لحظه اي ميشد كه دستم را به دستانت دهم
دست تو چون آتشی از مهر بود روی سرم
پس چراآن هرم بسان سایه ای شد در برم
مادر عشق ماندگاری در سرم
بهترین اوا هست" لالایه تو مادرم
گر بپرسند جای مادر در کجاست
گویم این نزدیکهاست بنگر بروی این سرم
مادرم خوش بو تر از هر گل تو هستی در برم
نور تو اتش بر افروخت ببین خاکسترم
از دو رنگیه زمانه طفل تو خوابش گرفت
میشود اوای لالایی بگویی مادرم؟
نیستی مادر که خاک پاک پایت را به چشمانم کشم
بعد تو هر لحظه ای من جور دوران می کشم
آرزو دارم که بازهم در برم بینم تو را
با همه دلخستگی یادت کند آرام مرا
هستی اما هیچ گاه نبوده ای به فکر خود
فکر تو همیشه این بود " که من اسوده ام؟
وز برای تو همین بس که ببینی خنده ام
گر خطایی از منه ناچیز سر زد "تو بدان شرمنده ام
گریم ان روز که نباشی مادرم
زندگی بدونه تو مرگه و این حال بدم
بین و با من حرفی از جدا شدن دیگر مزن
هستیه عالم فدایت خاک پایت" مادرم
خواهم ان روز که تو را نبینمت به خاطر ارم
که به من تو یاد دادی "به خدا امیدوارم
به خدا هر چه که دارم از دعای خیر توست
به خدا نبود تو نشد یه لحظه باورم
دیدن تو بوده هر لحظه و هر دم ارزویم
خواهم از عطر بهشت"بگذار تا تو را ببویم
دير زمانيست لانه كرده بغضي در گلويم
اشكهايم يخ زده ، حرف دل با كه بگويم؟
در کلام اخرم هرگز جز این جمله نگنجد
زندگی بی عشق مادر سست سست است



این هم از بیت اخر

[fatemeh.1994]

بسیار عالی بود...

سپاس فراوان :)

[drkarbassi]

کجایید ای دوستداران ترانه کجا رفتید از این استانه چراغ شعر خاموش است ایا؟ که از یارا ن نمی بینم نشانه؟!

[tarane]

سلام دوستان
من بعده مدتها دوباره برگشتم و كلي سورپرايز شدم!! از اينكه ميبينم اين تايپيك به اين قشنگي داره به كاره خودش ادامه ميده واقعا خوشحالم!! اميدوارم همگيتون در هر كجا كه هستيد شادو پيروز باشيد و اين كار قشنگتون رو با جديت و پشتكاره بيشتري ادامه دهيد!

[fatemeh.1994]

ترانه جان ممنون از شما... شما هم موفق باشی.

خب...
دوستان گرامی ، قصد ادامه دادن این تاپیک رو ندارین؟؟

بابا کجایین پــــــــــس؟؟!!!

[hichnafar]

سلام
از اول که می خوندم این بیت یه جورایی با بقیه خیلی تفاوت داشت
گر بپرسند جای مادر در کجاست
گویم این نزدیکهاست بنگر بروی این سرم
اگه دوستان دیگه هم بامن هم نظر اند بااجازه ی سراینده(وباکمکشون) ویرایشش کنیم.

[khooro]

[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] جان عزیز همان طور که قبلا هم گفتم من با ویرایش موافقم فقط به من بگید چه کمکی از من ساخته است

[hichnafar]

شما می تونید یه بیت به جای این با همین مضمون بگید که از نظر وزن و قافیه بابقیه ی ابیات جورتر باشه
مرسی.

[khooro]

هر كجا هستي بدان در عشق ديدار توام
نيستي مادر كه هر دم من به قربانت روم
نيستي تا كه ببيني زندگي رنگ غم است
تا ببيني خاطرات بر هستيم آتش زده است
نیستی این دل دمادم می کند یادت هنوز
نیستی دلتنگیم می سوزدم شب تا به روز
مادرم تنهاترینم بی تو ای زیباترین
می کنم هر لحظه یادت تا که هستم نازنین
لمس دستان لطيفت آرزو شد در دلم
گرمي آغوش پاكت نيست با من مادرم
نيست تصويري درون ذهن من از تو چرا
من چگونه يادم آيد لحظه هاي بي تو را
كاش بودي مادرم، تا من فدايت ميشدم
لحظه اي ميشد كه دستم را به دستانت دهم
دست تو چون آتشی از مهر بود روی سرم
پس چراآن هرم بسان سایه ای شد در برم
مادر عشق ماندگاری در سرم
بهترین اوا هست" لالایه تو مادرم
من کجا پیدا کنم همتای تو
ای از اول تا به اخر در کنارم مادرم
مادرم خوش بو تر از هر گل تو هستی در برم
نور تو اتش بر افروخت ببین خاکسترم
از دو رنگیه زمانه طفل تو خوابش گرفت
میشود اوای لالایی بگویی مادرم؟
نیستی مادر که خاک پاک پایت را به چشمانم کشم
بعد تو هر لحظه ای من جور دوران می کشم
آرزو دارم که بازهم در برم بینم تو را
با همه دلخستگی یادت کند آرام مرا
هستی اما هیچ گاه نبوده ای به فکر خود
فکر تو همیشه این بود " که من اسوده ام؟
وز برای تو همین بس که ببینی خنده ام
گر خطایی از منه ناچیز سر زد "تو بدان شرمنده ام
گریم ان روز که نباشی مادرم
زندگی بدونه تو مرگه و این حال بدم
بین و با من حرفی از جدا شدن دیگر مزن
هستیه عالم فدایت خاک پایت" مادرم
خواهم ان روز که تو را نبینمت به خاطر ارم
که به من تو یاد دادی "به خدا امیدوارم
به خدا هر چه که دارم از دعای خیر توست
به خدا نبود تو نشد یه لحظه باورم
دیدن تو بوده هر لحظه و هر دم ارزویم
خواهم از عطر بهشت"بگذار تا تو را ببویم
دير زمانيست لانه كرده بغضي در گلويم
اشكهايم يخ زده ، حرف دل با كه بگويم؟
در کلام اخرم هرگز جز این جمله نگنجد
زندگی بی عشق مادر سست سست است