لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: اصطلاحات موسیقی ایرانی

  1. #1
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    1477
    تاریخ عضویت
    May 2007
    نوشته ها
    2,129
    میانگین پست در روز
    0.34
    تشکر از پست
    3,762
    6,312 بار تشکر شده در 1,841 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 8/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض اصطلاحات موسیقی ایرانی


    0 Not allowed! Not allowed!
    آهنگ :به معنی لحن ، آواز، نوا ، راه پرده که در اصطلاح کنونی موسیقی با کلام و بدون کلام است.
    ابریشم :تارهایی که برسازها در قدیم می بستند ولی امروزهبه جای ابریشم از سیم های فلزی استفاده می شود.
    ابهام :نام انگشت شصت در انگشت گذاری موسیقی قدیم ایران.
    آرغن :نوعی ساز که گفته می شود آن را„افلاطون” ابداع کرده بیش تر نصرانی ها و رومی ها می نواخته اند که شرح کاملاین ساز در „اسکندر نامه نظامی گنجوی آمده است و نام دیگر آن” ارغنون„است.
    اتفاق:یکی از اصطلاح های موسیقی قدیم ایران به معنای مطبوع و خوش آیند است.
    اصطخاب:کوک ساز را در موسیقی قدیم می گفتند .
    اغانی: جمع اَغنیه به معنی سرودها ، آوازها ،در فرهنگ لغتبه سازهای غیر بادی نیز اطلاق شده است.
    ایقاع:در موسیقی قدیم به معنای وزن بوده است.
    بال کبوتر:” فرود „کوچکی است که از سه” نت „تشکیل شده و در پایان برخی” گوشه „ها می آید و معمولاً حرکتی است کهاز درجه ی چهارم یک گوشه به درجه ی اول حرکت می کند.
    باهار:نوعی از خوانندگی و گویندگی در موسیقی قدیم کهآن را” پهلوی „و” رامندی„هم می گویند.
    بداهه خوانی:از خصوصیات مهم موسیقی ایرانی است کهدر اجرای ردیف ها بیش تر به کار می رود و عبارت است از پروراندن ملودی و آهنگبا سلیقه و ذوق مشخص خواننده و بدون تمرینقبلی و به صورت فی المجلس خلق ملودی و آهنگ کردن و به آنبدیهه خوانی نیز می گویند.
    بداههنوازی :به معنای همان بداهه خوانی است فقط در مورد نوازنده ی ساز استفاده می شو د و به آن بدیهه نوازی هم می گویند.
    بُعد:در موسیقی قدیم به فاصله گفته می شده است.
    بُعدالاتفاق:در موسیقی قدیم به فاصله ی مطبوع و خوش آیند می گفتند.
    بُعدالتنافر:در موسیقی قدیم به فاصله نامطبوع و ناخوشایند می گفتند.
    بقیه :در موسیقی قدیم ایران به فاصله ی نیم پرده ی کوچکمی گفتند که با علامت اختصار” ب „نشانه گذاری می شده است.
    بنصر:انگشت سوم و پرده ی سوم بر ساز های موسیقی قدیم را می گفتند که انگشت بر روی پرده ی هم نام خود قرار می گرفته است.
    پرده:دستان ،روده ی حیوان که در قدیم بر دسته ساز می بستند ولی امروزه از پرده هايي به نام” کات کود یا نخ جراحی استفادهمی کنند . معنی دیگر پرده عبارت است از : آوازها و آهنگ هایموسیقی قدیم .
    پرده شناس :مطرب ،نوازنده ، رامش گر و موسیقی دان.
    پل:قطعه ی چوب کوچکی که بین صفحات زیر و روی بعضیسازها قرار می گیرد و فشار صفحه ی روی را متعادل می نماید . به شکل های استوانه و شانه یی معمول است.
    تار:سیم سازها را در قدیم می گفتند . هم چنین نام سازیاست.
    تحریر: غلت و چهچهه را نیز گویند. حالتی است در آواز خوانی که بر روی سازها نیز تقلید می شود به صوتی که بین فواصل نزدیک و پی در پی اجرا می شود تحریر می گویند.
    ترانه :در زبان فارسی بعد از اسلام عبارت است از دو بیتی های محلی به طور معمول یازده سیلابی (بحر هزج) که در بیشترشهرستان های ایران رواج داشته و بهترین نمونه ی آن دو بیتی های „بابا طاهر” است و نیز یکی از انواع شعر که دردوران ساسانیان نیز معمول بوده و „ترانک” نیز گفته می شده است.
    تکنوازی: به معنی اجرای موسیقی با یک ساز تنها است.
    تکخوانی:به معنی اجرای موسیقی توسط یک خواننده است.
    تنافر:اصطلاحی در موسیقی قدیم ایران به معنای نامطبوعو نا خوش آیند.
    جنس:هر دانگ „گام های” قدیم را گفته اند. (دانگ عبارتاست از نصف گام یا به عبارتی چهار نت از هشت نت گام)
    جعبه:یکی از آلات موسیقی قدیم.
    جعبه زن: نوازنده ی جعبه
    جعدپُرخَم:جعدساده در اصطلاح قدیم ساده خواندن و جعد پر خمخواندن با تحریر بوده است.
    جرّه:نام نوعی ساز در موسیقی قدیم ایران که در دیوان نظامیگنجوی آمده است.
    خنصر:انگشت چهارم و پرده ی چهارم بر سازهای معمول موسیقی قدیم که انگشت بر روی پرده ی هم نام خود قرار می گرفته است.
    دخول :به معنی " مقدمه„و” درآمد" در بعضی از ردیف های موسیقی قدیم آمده است.
    دستان :پرده نهادن سر انگشتان بر دسته ی سازها می باشد و معنی دیگر آن آهنگ سخن دار و ترانه بوده است.
    دستاننشانی:پرده بندی ساز را در موسیقی قدیم می گفته اند.
    دستکزن:مطرب سازنده ،سرود گوی و خواننده را می گفته اند
    دور:در موسیقی قدیم „گام” را می گفته اند.
    ذواتالنفخ:به سازهای بادی در موسیقی قدیم گفته می شدهاست.
    ذواتالاوتار: به ساز های زهی (سیم دار) در موسیقی قدیم گفته می شده است.
    ذوالکل:فاصله ی اکتاو (هشتم) درست را در موسیقی قدیمگفته اند.
    ذو الکل و الاربع : فاصله ی یازدهم درست را در موسیقی قدیمگفته اند.
    ذوالکل والخمس :فاصله ی دوازدهم درست را در موسیقی قدیم گقته اند.
    ذو الاربع:فاصله ی چهارم درست را در موسیقی قدیم گفته اند
    ذوالکل مرتین :فاصله ی پانزدهم یا „اکتاو” درست در موسیقی قدیم را گفته اند
    رامش گر :خنیاگر و نوازنده.
    رامشی :سازند ه ی آهنگ و خواننده.
    راه زن (ره زن): مطرب و سرودگو.
    رواشین :آهنگ های ضربی بی سخن در قدیم که هر کدام نامی ویژه داشته است. این واژه در عربی به صورت „رواسین”
    نیز به کار رفته است که مفرد آن " رواسین „و” رواشین " آمده است.
    رود :سازی است قدیمی که نام آن در مکتب و اشعار قدمابسیار آمده و نیز به معنی تارهای ساز می باشد.
    رود ساز : در موسیقی قدیم مطرب و سازنده را گفته اند.
    زائد :فاصله ی نیم پرده در موسیقی قدیم ایران را می گفته اند.
    زخمه :نواختن ساز با سر انگشت یا هر وسیله ی دیگر را میگویند.
    زهره :ناهید خدای هنر رب النوع موسیقی و هم ردیف „ونوس” و „آفرودیت” در یونان قدیم.
    سبابه : انگشت اول و پرده ی اول بر سازهای معمول موسیقی قدیم را می گفتند که انگشت بر روی پرده ی هم نام خود قرار می گرفته است.
    سرایش :خواندن نت ها هم راه با اسم و آهنگ و کشش های تعیین شده.
    سرود :به معنی نغمه و آواز طرب انگیز که چند نفر با هم به یک آهنگ بخوانند و در زمان حاضر به نوعی موسیقی محرک حماسی گفته می شود.
    سماع :واژه ی عربی است به معنی شنیدن و مربوط به خانقاههای صوفیان است که در آن جا به دست افشان و پای کوبی و خواندن آوازهای عرفانی می پردازند.
    سیم گیر :قطعه ی کوچک چوب یا فلز در سازها که یک سر ثابت سیم و یا تارهای ساز بدان بسته می شود.
    شش دانگ :اصطلاحی است در آواز خوانی به معنی اجرای کامل یک ردیف بین فاصله های „در آمد” تا „اوج” بدون تغییر اکتاو، یعنی این که خواننده به ترتیب „گو شه ها” را با صد ای „بم” شروع کرده و تا گوشه اوج که می رسد به ترتیب با صدای زیر تر بخواند و بعد به همین ترتیب به سمت گوشه فرو رفته و به جای صدای اصلی برسد.
    شوشک :در دیوان فرخی نام سازی در موسیقی قدیم ایران آمده است.
    شهرود :شاهرود سازی بوده است مضرابی بسیار قدیمی که ساخت آن را به فارابی نسبت داده اند.
    شیشاک :رباب چهارتار را می گفته اند.
    صدا :آواز و بانگ.
    صوت : بانگ و آواز و آوازه که جمع آن اصوات است.
    طریق :به معنی راه و آهنگ است.
    طنین :در موسیقی قدیم به معنای پرده ی بزرگ بوده است که باعلامت اختصاری „ط” نشانه گذاری شده است.
    عبادت :یک نوع مثنوی در آواز بیات اصفهان بوده است.
    عجب رود :عجب روز یکی از ساز های بادی در موسیقی قدیم ایران بوده است.
    عند لیب :نام سازی است در موسیقی قدیم ایران ابن سینا „قانون” بوده است.
    غنا :به معنی آواز و صوت خوش .
    غنا ساز :خواننده و آواز خوان.
    فرود :بازگشت از گوشه هایی که در درجات مختلف نواخته می شوند به مایه ی اصلی.
    قلندر :نام تار معروف استاد „آقا علی اکبر فراهانی” بوده است.
    قمیش :زبانه قطعه ی نی کوچک ساخته و پرداخته شده است که برای ایجاد صدای برخی از ساز های بادی و بر سر آن ساز ها قرار می گیرد.
    کاسه : نقاره نواز و کاسه نواز .
    کمانه : آرشه ی ساز را گویند چوبی کمانی شکل که موی دم اسب بر آن می بندند و بعضی از سازهای زهی مانند کمانچه و قیچک را با آن می نوازند.
    کوک : سامان دادن تارهای ساز سیم های ساز را به مطبوعیت و خوش آیندی رساندن.
    کلید : وسیله ای است برای کوک کردن بعضی از سازها مانندسنتور
    گورگه :سازی است کوبه یی از آلات موسیقی نقاره خانه در قدیم.
    گوشی:وسیله ای است چوبی یا فلزی در سازها که یک سر سیم به آن بسته می شود و برای کوک کردن تارهای ساز به کار می رود.
    لحن : آواز و آهنگ خوش نغمه.
    مدگردی :به تغییر مقام و یا تغییر مایه گویند که در موسیقی غرب همان „مدو لاسیون” است.
    مِزمَر :نوعی ساز بادی در قدیم.
    موسیقار :موسقار ،موسیقال، نام سازی است از دسته سازهای بادی در قدیم
    مطرب:خواننده و نوازنده در موسیقی قدیم ایران.
    مطلق : حالت دست باز سیم را در ساز های زهی گویند.
    مضراب :ابزاری است که به وسیله ی آن بعضی از سازها را به صدا در می آوردند. در فارسی به آن: زخمه، سکافه، شکافه و سکافره نیز گفته اند.
    مقام : مد ترتیب قرار گرفتن فاصله های یک „گام” را گویند.
    نت ایست : نتی است که معمولاً برای فرود موقت در گوشه ها به کار می رود .
    نت متغیر :نتی است که فاصله اش به نسبت مایه ی اصلی تغییر می کند که در موسیقی ایرانی از این تغییر برای رفتن به گوشه های مختلف دستگاه یا آواز استفاده می شود .
    نت شاهد :نتی است که در آوازها و گوشه ها بیشتر از سایر نت ها به صدا در می آید و شنیده می شود و در واقع محور اصلی آن آواز یا گوشه است.
    نزهت :یکی از ساز های موسیقی قدیم که مانند قانون و سنتور بوده است و اختراع آن را به „صفی الدین ارموی” نسبت داده اند.
    نرم و تیز : اصطلاحی در موسیقی قدیم ایران به معنی بم و زیر.
    نوا:نغمه و آهنگ و نیز ناله را گویند. نام یکی از دستگاه های موسیقی ایران نیز می باشد.
    و اخوان (وا خان):به معنی کشیدن ممتد یکی از نت های اصلی گام در زیر یک یا چند جمله ی موسیقی، بهترین سیم ساز را نیز وا خان می گویند.
    وتر :سیم ساز را در موسیقی قدیم می گفتند .
    وُسطی :انگشت دوم و پرده ی دوم بر اسباب های معمول موسیقی قدیم که انگشت بر روی پرده ی هم نام خود قرار می گرفته است.

  2. 7 کاربر برای این پست از arian تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اصطلاحات حالت اجرای یک قطعه موسیقی
    توسط vioman در انجمن ویولن کلاسیک
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: Wednesday 27 June 2007, 03:23 PM
  2. سوال: تعریف اصطلاحات سرعت
    توسط zohreh در انجمن ویولن کلاسیک
    پاسخ: 9
    آخرين نوشته: Monday 2 April 2007, 12:30 AM
  3. اصطلاحات سرعت اجرای یک قطعه موسیقی
    توسط vioman در انجمن ویولن کلاسیک
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: Thursday 15 February 2007, 01:51 AM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •