لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10

موضوع: بررسی تطبیقی شیوه های کمانچه نوازی

  1. #1
    Kamanche آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    2838
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    37
    نوشته ها
    952
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    2,444
    3,041 بار تشکر شده در 833 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    55

    پیش فرض بررسی تطبیقی شیوه های کمانچه نوازی


    0 Not allowed! Not allowed!
    با سلام
    مطلبی که میخوانید بررسی تطبیقی شیوه های کمانچه نوازی است که توسط آقای فرزاد جلیل زادگان،در وبلاگ موسسه فرهنگی هنری آوای مهربانی نوشته شده است.
    مطلب جالبی است و جای بحث زیاد دارد. امیدوارم این مقاله فتح بابی بشود و با یاری دوستان همراه بحث های بیشتری پیرامون مطالب نوشته شده انجام بدهیم.


    -------------------------------------------------

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    بررسی تطبیقی شیوه های کمانچه نوازی




    فرزاد جلیل زادگان
    مربوط به اجرای کنسرت پژوهشی آقای جلیل زادگان در هفتمین جلسه پژوهشی موسسه آوای مهربانی مورخ 25 مهر 82

    مقدمه
    وقتی به آثار برجای مانده از استادان قدیم کمانچه گوش می دهیم حتی اگر هیچ اطلاع فنی از موسیقی نداشته باشیم متوجه اختلاف با آنچه امروزه رواج دارد می شویم که از طریق مقایسه می توان موارد اختلاف را بررسی کرد .
    تا چندی پیش که امکان دسترسی به آثار صوتی از نوازندگان قدیم کمانچه برای عموم میّسر نبود سند مستدّل و محکمی برای اطلاع از شیوه کمانچه نوازی استادان قدیم در دست نبود و فقط تا حدودی آنهم بصورت تغییر یافته و تحریف شده در اجرای نوازندگانی که اجرای استادان قدیم را دیده بودند و سازشان را شنیده بودند باقی مانده بود .
    ولی امروزه خوشبختانه به اهتمام کلکسیونه های صفحات قدیمی و ناشران این قبیل آثار امکان دسترسی برای همگان میسر می باشد که جای تقدیر و تشکر دارد .
    بطور کلی سه مورد را می توان بررسی و مقایسه نمود
    کمانچة استادان قدیم که براساس موسیقی دستگاهی شکل می گرفته
    ردیف ویلن صبا که بر اساس گامهای نوین وزیری و خالقی و تئوری غربی و تکنیک های ساز ویلن شکل گرفته
    کمانچه نوازی جدید که بعد از تاثیر ویلن شروع می شود .

    موارد اختلاف مکتب قدیم و جدید
    بطور کلی موارد ذیل را می توان در گذشته و حال بررسی و مقایسه نمود
    صوت ساز (سونوریته – صدا دهی – جنس صدا)
    کوک (کوک کلی و چگونگی استفاده از پرده ها – پرده بندی)
    تکنیک هایی که برای اجرای جملات موسیقی استفاده می شود (شیوه اجرا)
    مختصات فیزیکی (اندازه ساز – شکل پایه ، سیم گیر – پوست – خرک)
    طرز نشستن و حالت اجرا

    که به ترتیب مورد بررسی قرار می گیرد
    ) صوت ساز
    در مکتب قدیم صوت ساز درخشان و کمی خش دار است و دارای شخصیت محکم و استواری است ، موثر و با معناست و از نظر زیبا شناختی از جذابیت خوبی برخوردار است.
    در مکتب جدید صدای کمانچه به ویلن نزدیک شده ، صدا صاف تر شده و به نوعی بیمار گونه است.
    در مکتب قدیم زیر و بمی صدای ساز نوازندگان مختلف با هم فرق داشته یعنی اینطور نبوده که همة سازها یک جور صدا بدهند .
    مثلاً کمانچه باقرخان در یک دوره ای بم تر می خواند و در جای دیگر مثل کمانچه صفدر خان و یا میرزا محمدخان صدا می دهد .
    اما آنچه مهم است اینست که آنها به جوهر صوت رسیده اند مسیرشان درست و در جهت کمال بوده .
    در مکتب جدید مهمترین عواملی که موجب تغییر در صدا دهی کمانچه شده عبارتند از :
    استفاده از سیم های ویلن و کوک ویلن
    کم موتر شدن کمان (که حالا دیگر آرشه نامیده می شود)
    صاف تر و کشیده تر شدن موهای کمان
    تفاوت در اندازه و شکل خرک
    تفاوت در نوع پوست (به عنوان مثال اگر پوست ضخیم تر باشد باعث حذف برخی از هارمونیک ها می شود و از شفافیت صدا کاسته می شود)
    نصب تاندورهای ویلن بر روی کمانچه
    امروزه همه سازندگان کمانچه این کار را می کنند در صورتی که خود نوازندگان حرفه ای ویلن تاندور نمی گذارند زیرا وجود تاندور باعث تولید صداهای اضافی در ساز می شود .
    تغییر در ساختمان ساز و اندازه دسته – پایه و کاسه ساز
    تغییر در ساختار موسیقی و تغییر در شیوه نوازندگی ساز
    استفاده از پوزیسیون های پایین تر
    استفاده از رنگ آمیزی مصنوعی توسط دستگاه های الکترونیکی
    صدا دهی ویلن در ضبط های اولیه مانند ویلن حسین خان هنگ آفرین بسیار نزدیک به کمانچه است به طوری که چندان قابل تشخیص نیست و اکثراً اشتباه میکنند .
    دلیلش این است که تغییراتی در ساز می دادند که صدا دهی آن عوض می شد کوک کمانچه را روی ویلن پیاده می کردند و به همان شیوه کمانچه ویلن می نواختند ولی رفته رفته بر عکس شد .
    زیبائی صوت در ایران هم برای نوازنده و هم برای شنونده و هم برای سازنده ساز فوق العاده اهمیت دارد چرا که جوهر اصلی موسیقی است و باید جاذبه زیادی داشته باشد .

    ) کوک

    پرده نوازی که در این پرده هست بر سرت این پرده به بازی نبست
    دست جز این پرده به جایی مزن بر سر این پرده نوایی مزن

    کوک ساز زیر بنای اصلی اجرای موسیقی است ، پایة کار است و ساختار موسیقی بر اساس این پایه شکل می گیرد و اینکه چگونه به کوک نگاه کنیم بسیار حائز همیت است.
    ابتدا ویلن به نام کمانچه فرنگی وارد شد و همان کوک های کمانچه را روی آن پیاده می کردند و همان ردیف ها و قطعات را با آن می نواختند (مثل ویلن حسین خان) ولی بعد از اینکه جا باز کرد رفته رفته ماجرا بر عکس شد بطوری که کمانچه امروز مثل ویلن شده چهار سیم دارد (همان محدوده صوتی ویلن را دارد) . می لا ر سل کوک می شود . انگشت گذاری های ویلن روی آن پیاده شده و غیره . آموزش مقدماتی با کتاب ویلن هنرستان شروع می شود بعد هم ردیف ویلن صبا را آموزش می دهند اگر بعضی از استادان هم ردیف های دیگر مثل ردیف میرزا عبدالله و یا ردیف استاد دوامی را تدریس می کنند باز نگاه به کوک و انگشت گذاری و شیوه اجرا همان نگاه از زاویه تئوری موسیقی اروپا می باشد .
    آموزش ردیف صبا هم از چپ کوک شروع می شود بطوری که یک هنرجوی تازه کار هیچ ارتباطی با ساختار دستگاه نمی تواند برقرارر کند .
    در اینجا لازم است برای اینکه مساله خوب روشن شود کمی درباره ساختار موسیقی ایرانی و ساختار موسیقی اروپا صحبت کنیم .
    برای کوک سه نکته را می توان بررسی کرد
    1- اساس کوک 2- مبنای کوک 3- معیارکوک
    اساس کوک یعنی اینکه این ساز مورد نظر بر چه اساسی کوک شده است. کوکی که روی یک ساز پیاده می شود در واقع پایه های اصلی یک سیستم موسیقایی است که بستر اجرای یک ساختار خاص از موسیقی را محیّا می کند و اگر تغییری در آن ایجاد شود اجرای آن موسیقی خاص دچار اشکال می شود مگر اینکه تغییر آگاهانه و در جهت کمال باشد در موسیقی اروپا آهنگ در محدوده گام اجرا می شود و هر گام از دودانگ منفصل تشکیل می شود که این انفصال دانگها یکی از عوامل تعیین کننده کوک سازهای غربی بخصوص ویلن که اینجا مورد نظر ماست می باشد .

    اشل گام ماژور
    برای اینکه بتوان سیستم موسیقایی اروپا یعنی گام معتدل دوازده نغمه ای باخ را روی ساز ویلن پیاده کرد بطوری که در همة پوزیسیون ها جواب بدهد سیم ها نسبت به هم باید فاصله پنجم کوک شوند .

    کوک ویلن

    ولی در موسیقی ایرانی (سیستم دستگاهی) ترکیب دانگها بیشتر متصل و یا ادغام شده هستند و محدوده دستگاه گسترده تر از محدوده گام می باشد و برای اینکه این سیستم روی سازی پیاده شود حداقل سه دانگ لازم است که در سازی مثل کمانچه هر دانگ باید روی یک سیم طراحی شود .
    نسبت کوک سیمها برای دستگاهای مختلف متفاوت است و اساساً یک کوک استاندارد فیکس شده در موسیقی ایران کاربرد ندارد .
    نسبت کوک سیم ها در بعضی دستگاه ها مثل چهارگاه و ماهور و راست پنجگاه باید یک فاصله چهارم و یک فاصله پنجم باشد و در بعضی دستگاه ها مثل شور و سه گاه به عکس یک پنجم در ابتدا و بعد یک فاصله چهارم باشد ودر بعضی مانند نوا و همایون دو تا فاصله چهارم پشت سر هم .
    در آثار کمانچه نوازان قدیم مشاهده می کنیم که عموماً نغمه شاهد دستگاه روی سیم وسط (دست باز) قرار می گیرد . تعداد سیم ها یا 3 تا است و یا 6 عدد و یا 5 عدد ولی اساس کوک روی 3 تا سیم است حتی در کمانچه حسین خان اسماعیل زاده که دارای 4 سیم می باشد اساس کوک و روند اجرای دستگاه تغییر نکرده است ولی تغییراتی در شیوة اجرا مشاهده می شود (مانند استفاده از پوزیسیون های پائین و واخوان) در سازهای سه سیم روی سیم وسط دانگ اصلی دستگاه کوک می شود روی سیم بم دانگ مقدمه و با سیم زیر دانگ اوج دستگاه کوک می شود با این ترتیب تمام دستگاه از بم تا زیر (اوج) به راحتی نواخته می شود این نوع کوک برای کمانچه راست کوک نامیده می شود یعنی ترتیب اجرای دستگاه از بم به زیر درست قرار می گیرد . ولی اگر در آمد دستگاه روی سیم زیر شروع شود و اوج دستگاه روی سیم بم و یا وسط قرار بگیرد چپ کوک می شود .
    مثال عملی : دستگاه چهارگاه – در اینجا نغمة شاهد دستگاه روی دست باز سیم وسط قرار می گیرد – دانگ مقدمه دستگاه روی سیم بم قرار می گیرد و دانگ مخالف روی سیم زیر قرار می گیرد .

    کوک کمانچه برای دستگاه چهارگاه و ماهور که یک فاصله چهارم و یک فاصله پنجم را به ما می دهد .
    اشل دستگاه چهارگاه
    همانطور که در اشل دستگاه چهارگاه مشاهده می شود – ساختار دستگاه با ساختار گام بکلی متفاوت می باشد ، ساختار دستگاه پیچیده تر از گام می باشد و نحوه ترکیب دانگها بیشتر متصل و ادغام شده و بندرت منفصل می باشد و حالا سازی که می خواهد بر اساس ساختار دستگاه کوک شود باید این کوک طوری طراحی شود که:
    1- پایه های اصلی دستگاه روی ساز حفظ شود .
    حداقل دو شاهد مهم ستگاه روی سیم باز باشد تا شاهد به هنگام اجرا از کیفیت مطلوبتری نسبت به دیگر نغمات برخوردار گردد .
    محل نغمه های متغیر در نظر گرفته شود تا در موقع اجرا مشکل ایجاد نشود .
    در دستگاه ها و یا آوازهایی که شاهد روی دست باز سیم وسط قرار نمی گیرد و اخوان شاهد کوک شود (سیم بم) مثل سه گاه و بیات ترک تا موجب تقویت شاهد گردد .
    این مطالبی که ذکر شد مربوط به اساس کوک می باشد یعنی اینکه این ساز مورد نظر بر چه اساسی کوک شده . بر اساس گامهای اروپا ، بر اساس دستگاه و یا بر اساس گامهای نوین
    موضوع دیگر مبنای کوک می باشد . مبنای کوک در موسیقی اروپا نت لا 440 hz می باشد که بقیه نغمات به نسبت این نغمه کوک می شوند .
    مبنای کوک در موسیقی ایران نغمه شاهد دستگاه می باشد . فرکانس خاصی که برای شاهد یک دستگاه انتخاب می شود بستگی به ذوق زیبا شناختی نوازنده و شرایط زمان و مکان دارد و مانند جوهری است که عیار و یا صیقل آن نزد اهل عمل متفاوت است.
    معیار کوک – معیار کوک استادان بزرگ این فن می باشند که به نوعی کوک ساز آنها در وجود شاگرد نقش می بندد و این جوهر در وجود هر شخصی نمودی متفاوت دارد (عیار کوک) نکته دیگری که در شیوه های جدید گیج کننده است تفاوت نت نویسی کمانچه با سازهای دیگر ایرانی است که یک پرده بالاتر نوشته می شود یعنی در واقع سازهای دیگر مثل تار- سه تار و سنتور یک پرده پائین تر از ویلن نوشته می شوند .
    ولی اگر دو نوازنده با سازهای مختلف شاهد دستگاه را مبنای کوک قرار دهند دیگر هیچ تفاوتی وجود ندارد و مشکلی پیش نمی آید مرحله بعد کوک پرده های ساز است همانگونه که در تار و سه تار نوازنده پرده ها را هم کوک می کند ، نوازنده کمانچه نیز باید این دقت در مورد کوک بودن پرده ها را مادامی که اجرا می کند داشته باشد و این خیلی سخت است یعنی در واقع گوش نوازنده کمانچه باید کوک باشد در غیر اینصورت حتی اگر ساز هم خوب کوک باشد باز نغمه ها خارج شنیده می شود . در اجراهای جدید این ضعف را با ویبراسیون اضافی می پوشانند .
    ردیف ویلن صبا بر اساس گامهای نوین وزیری و خالقی طراحی شده که بر اساس این گامها بطور کلی سیستم موسیقی ایران دچار ناهنجاری می شود مثلا ؛ گام ماهور و راست پنجگاه در این مکتب یکی از گامهای ماژور است و یا دستگاه همایون و اصفهان یک گام مینور است که کمی تغییر می دهند و برای گوشه های مختلف دستگاه بعضی پرده ها را به صورت عَرَضی تغییر می دهند ولی هارمونیهای دوتایی که در ردیف صبا هست تماماً همان فواصل سوم و پنجم گامهای ماژور و مینور است که اصولاً چنین چیزی در کمانچة قدما نیست. در کمانچه قدیم واخوان وجود دارد که صدا را رنگ آمیزی می کند .
    البته لازم به ذکر است که خود استاد صبا چون وارث مجموعه ای غنی از ردیف های سازی و آوازی بود در نتیجه اجراهایی که روی ویولن داشته انعکاسی از یک فرهنگ موسیقایی غنی می باشد ولی در دیگر شاگردان مکتب صبا این موضوع دیگر صدق نمی کند چراکه روش آموزش تغییر کرده .
    3-) شیوة اجرا
    بخش سوم از موارد اختلاف خود تفاوت شیوة اجرا می باشد که جای صحبت زیادی دارد و بیشتر باید عملی توضیح داده شود که درک کامل آن فقط برای شاگرد در محضر استاد با سالها تلاش و سعی بیشتر می گردد . ولی به طور کلی می توان به موارد برجستة آن اشاره کرد .
    شیوة اجرا به مواردی چون تکنیکهایی که برای اجرای جملات موسیقی استفاده می شود ، اندیشة نوازنده ، میزان درک نوازنده از زیبایی موسیقی (حس زیبا شناختی) و چگونگی بیان این زیبایی ها ، آموزش و ساختار موسیقی مربوط می شود و اگر ساختار موسیقی تغییر کند شیوة اجرا نیز تغییر می کند .
    موسیقی ایرانی ترکیبی از هجاهای کوتاه و بلند می باشد ، که هجاهای کوتاه به وسیلة ضربات تک و هجاهای بلند بوسیلة ضربات ریز (و یا در سازهای کششی ، کشیده) و اشاره ها در انتها و بعضی مواقع ابتدای یک تک و یا یک ریز اجرا می شوند .
    در شیوه های جدید تک ها همه مثل هم نواخته می شوند و تحرک آنها در سطح زیاد شده ولی در شیوه های قدیم هیچکدام از تک ها شبیه هم نیستند و از نظر آندازه ، شدت نواخت ، تندی و کندی و عمق و ... متفاوت هستند ، کشیده ها (ریزها) هم همینطور ، در شیوه های جدید کشیده یک کشش یکنواخت برروی سیم می باشد ولی در شیوه های قدیم این هم مانند تک ها از تنوع بسیار زیادی برخوردار می باشد .
    اشاره ، در شیوه های جدید خیلی کم بکار می رود و نحوة اجرا نیز تغییر کرده . اما در شیوه های قدیم زیاد بکار می رود .
    غلت ، در شیوه های جدید همان trill موسیقی غربی است یعنی برای نت سیاه 8 ضربه ولی در شیوه های قدیم این ضربات در جاهای مختلف متفاوت است هم در سرعت و هم در تعداد و هم در شدت نواخت.
    ویبراسیون (لرز) ، در شیوه های جدید حرکت فیزیکی انگشت بر روی سیم است که گاهی تا ربع پرده انگشت اطراف نغمه حرکت می کند . ولی در شیوه های قدیم ویبراسیون فیزیکی وجود ندارد و ناله های نغمات درونی است و هر نغمه در هر مقام ناله ای متفاوت باید داشته باشد که این بسیار مشکل است.
    تحریر و تکیه ، نوع تحریرها تغییر کرده (ساختار به هم ریخته) و تکیه ها نیز خیلی نرم و کدر و درهم اجرا می شود .
    آکسان ، آکسانبندی در شیوه های قدیم بسیار پیچیده است.
    گلیساندو ، در شیوه های جدید خیلی استفاده می شود ولی در شیوه های قدیم اصلاً کاربردی ندارد .
    واخوان ، در شیوه های امروزی خیلی کم استفاده می شود و معمولاً تک صدایی می نوازند اگر هم استفاده شود بصورت یک صدای ممتد در کنار نغمات مدام به گوش می رسد . ولی در شیوه های قدیم واخوان گاهی هست و گاهی نیست.
    چهارمضراب ، در شیوه های جدید چهارمضراب ها بکلی تغییر کرده و هیچ نشانی از پایه های چهارمضراب تند و چالاک کمانچه نوازی قدما دیده نمی شود ولی در شیوه های قدیم همانگونه که در تار و یا سنتور پایه های متنوعی برای چهارمضراب وجود دارد در کمانچه هم همینطور است.
    4 -) مختصات فیزیکی
    چهارمین مورد اختلاف در مختصات فیزیکی ساز می باشد .
    همانطور که قبلاً اشاره شد تغییراتی در ساز کمانچه در جهت تغییر صوت آن اعمال شده و تغییرات دیگری نیز وجود دارد که عبارتند از 1- بلندتر شدن دسته که نوازندگان مجلسی معتقدند اگر دسته ساز بلندتر باشد صدا ملاحت بیشتری دارد 2- کوتاه شدن پایه ساز که مربوط به طرز نشستن در شیوه های جدید می باشد . 3- ثابت شدن دسته روی کاسه بوسیلة یک قطعه چوب که دسته را به کاسه می چسباند .4- تغییر اندازه دهانه ساز 5- نازک تر شدن دسته
    5-) طرز نواختن
    پنجمین مورد اختلاف در طرز نشستن ، حالات اجرا و بطور کلی ساختار شخصیتی نوازنده است.
    در شیوه های قدیم نوازنده دو زانو به حالت تشهد نماز می نشیند و ساز را در سمت چپ بدن نزدیک به زانو قرار می دهد . در هنگام نوازندگی ساز کاملاً قائم و استوار است و حالت نوازنده نیز جدی و شبیه به حالت نیایش است.
    به هنگام استفاده از سیمهای مختلف ساز روی پایه می چرخد .
    در شیوه های جدید معمولاً اجرا روی صندلی است و نوازنده ساز را یا روی پای چپ می گذارد و یا بین دو پا .
    ساز نیز در بیشتر موارد کج گرفته می شود و به هنگام استفاده از سیمهای مختلف ساز را نمی چرخاند بلکه زاویه دست راست را تغییر می دهند . حالت نوازنده نیز جدی نیست و آمیخته با نمایش است.
    مواردی که گفته شد نگاهی اجمالی به شیوه های کمانچه نوازی بود که در این زمینه ناگفته بسیار است و امید است که روش و منش بزرگانی چون باقرخان ، صفدرخان ، میرزامحمدخان و حسین خان اسماعیل زاده مجدداً در این ساز اصیل و کهن ایرانی احیا شود.
    به امید عنایت الهی

    منبع : [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    این چه استغناست یا رب ! وین چه قادر حکمت است !
    کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست !

  2. 3 کاربر برای این پست از Kamanche تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

  4. #2
    AliB آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    4267
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    42
    نوشته ها
    1,557
    میانگین پست در روز
    0.08
    تشکر از پست
    2,298
    4,066 بار تشکر شده در 1,278 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 100/4
    Given: 7/0
    میزان امتیاز
    56

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    ویشتاسب جان تشکر. این آقای جلیل زادگان رو فکر می کنم بشناسمش . ایشون اهل گرمسار هستن و فکر می کنم مسوول کانون موسیقی گرمسار. من فرصت نکردم کل مطلب رو بخونم . مورد آخر که در مورد طرز نشستن ابراز کردند به نظر من تحلیلشون همراه با ریا کاریه . در ضمن کجا امروزه ساز رو ثابت نگاه میدارن و آرشه رو میچرخونن!!! اما بگم که خود ایشون ظاهرا این کار رو میکنن :)) و فکر کردن که همه وقتی امروزی ساز میزنن همینکارو میکنن!!!
    چه چیزها که آدم نمیشنوه ها!!!
    هر آنچه از رفتار ناثواب در کردار و گفتار انسان ها می بینیم ؛ بازتاب خردی ها و نارسایی های اندرون آنهاست.
    -------------------------------------------
    درمان قطعی و موضعی تعریق بیش از حد کف دست برای دوستان نوازنده!

  5. کاربران زیر از AliB به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  6. #3
    Kamanche آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    2838
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    37
    نوشته ها
    952
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    2,444
    3,041 بار تشکر شده در 833 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    55

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    با سلام
    علی جان به نظر بنده هر چند مقاله مفیدیه اما نویسنده در جای جای مقاله ، یه مقدار سعی در بی ارزش کردن شیوه های نوازندگی نوازندگان حال حاضر و بزرگ کردن نوازندگی قدما دارند.
    در مورد بعضی از نظراتشون هم نقد هایی وارده!
    حالا نمیدونم نظر بقیه دوستتن چیه؟
    این چه استغناست یا رب ! وین چه قادر حکمت است !
    کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست !

  7. #4
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    4127
    تاریخ عضویت
    Jan 2008
    نوشته ها
    344
    میانگین پست در روز
    0.06
    تشکر از پست
    21
    1,016 بار تشکر شده در 306 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    آی برادر ... از این چیزا می‌ذاری اینجا، و آدم دچار خارش نوک‌ انگشت می‌شه که بشینه و بنویسه!

    من البته ایشون رو نمی‌شناسم و یه‌کم هم متأسفم از این بابت؛ اما این شیوهٔ نوشتن رو می‌شناسم! به‌طرز بدی، آدم رو یاد عبارت آقای لطفی دربارهٔ آقای دورینگ می‌ندازه در زیرنویسی بر ترجمهٔ مقالهٔ آقای نتل!

    بعدتر، مفصل و موردی داستان می‌نویسم؛ اما فکر می‌کنم که یه چیزی اینجا هست که به‌رغم سادگی، ندیده‌ گرفته می‌شه: «بررسی تطبیقی»، یعنی این که شیوه‌های مختلف رو بذاریم کنار هم و جنبه‌های مختلفشون رو با هم مقایسه کنیم. اینجا، یه چیزی که معلوم نیست چی‌ه (و ادعا می‌شه که «سبک قدما»ست) داره کوبیده می‌شه تو سر یه چیز دیگه‌ای که باز معلوم نیست چی‌ه (و ادعا می‌شه که «سبک حاضر»ه). اون «صدادهی درخشان» داره، ولی این «نزدیک به ویولن»ه ـــ پس بده. اونجا، «به حالت تشهد» می‌نشستن، ولی اینجا «حالت نوازنده جدی نیست و آمیخته با نمایش است». خوب‌ه که از اون موقع، فیلم نمونده، و لابد کرامتی، چیزی هست که ایشون دارن و از عکسِ همراه با نگاهِ چپِ نوازنده به دوربین، جدیت نوازنده و نمایشی نبودنش رو استشهاد می‌کنن ...

    مشکل، این‌ه: «قدمت»، متأسفانه، اصلاً مترادف «اصالت» نیست. به‌جان خودم، من نه مثل باقرخان لباس می‌پوشم، نه مثل باقرخان حرف می‌زنم، و نه اونچه که تو ذهنم موج می‌زنه دخلی داره به اون‌چه که در ذهن ایشون بوده. واقعاً، موسیقی این‌قدر پدیدهٔ مجرد از خالق‌ه که معقول بشمریم این رو که بنده طابق‌النعل بالنعل مثل ایشون ساز بزنم؟ واقعاً، همه فراموش کرده‌یم نقل آقای عبادی رو دربارهٔ دلیل استفاده از تک‌سیم و حذف واخوان‌ها، یا جرئتی پیدا شده که ایشون رو هم متهم کنیم به اصیل نبودن؟ درسهای آقای طلایی رو و تحلیلشون رو از تغییر شیوهٔ تارنوازی (و حتی ساختمان تار) فراموش کرده‌یم؟ وقتی از روی عکس قضاوت می‌کنیم، عکسهای جناب میرزا رو فراموش کرده‌یم که تارشون رو مثل تار ترکی بغل گرفته‌ن، درحالی که درست در همون دوره، یکی از امتیازهای «تار یحیی» رو «خوش نشستن»ش «روی ران» می‌دونن؟ تازه، از انگشت‌گذاری «غلط» آقا جواد [بعداً، «عبادی »] می‌گذرم! سخت‌ه که فکر کنیم که ادب نشستن جلوی سلطان، به کمانچه‌کش‌ها اجازه نمی‌داد که جز دوزانو (همون حالت «تشهد»!) بشینن، و با این‌که عقل غیر گرد می‌گه که آرشه‌کشی در حالی که ساز طرف چپ بدن‌ه کار عجیب و غریبی‌ه، به دلیل همون [شکل خاص از] «ادب» نمی‌تونستن پاشون رو اون‌قدری باز کنن که ساز رو بین پاهاشون بذارن؟ اون تعبیر «ساختار شخصیتی نوازنده» هم که اصولاً من رو که کشته!

    خلاصه، برادر، باز یه «جا» درست کردی که من فتنه کنم و صدای خلق رو دربیارم! اما، فکر کنم که دستاویز خوبی‌ه برای بحث، و مشخصاً، برای «نقد جمله‌به‌جمله». زود باشین، تا یه پست کیلومتری نزدم، دست‌به‌کار بشین!

    [به شیوهٔ «سنجد» بخونین] برمی‌گردم!

  8. کاربران زیر از bardyaa به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  9. #5
    Kamanche آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    2838
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    37
    نوشته ها
    952
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    2,444
    3,041 بار تشکر شده در 833 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    55

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    با سلام
    والا بردیا جان من بحثم بیشتر روی مورد سوم یعنی شیوه های اجراییه.
    به نظرم بعضی جملات یه کم متناقضه.
    حالا اگه بخوایم به قول شما جمله به جمله نقل کنیم من شروع می کنم
    مثلا نوشته شده :
    واخوان ، در شیوه های امروزی خیلی کم استفاده می شود و معمولاً تک صدایی می نوازند اگر هم استفاده شود بصورت یک صدای ممتد در کنار نغمات مدام به گوش می رسد . ولی در شیوه های قدیم واخوان گاهی هست و گاهی نیست .
    اتفاقا برعکس ایشون فکر میکنم که استفتده از واخوان بسیار زیاد در نوازندگی کمانچه نوازندگان امروزی رعایت میشه نمیدونم ایشون چه طور گفتند که معمولا تک صدایی نواخته میشه. و به نظر بنده استفاده از واخوان خیلی هم به جا مناسب هست و فقط جنبه ی تک صدایی نداره . (در نوازندگی بعضی از نوازندگان)
    تحریر و تکیه ، نوع تحریرها تغییر کرده (ساختار به هم ریخته) و تکیه ها نیز خیلی نرم و کدر و درهم اجرا می شود .
    این حرفشون هم خیلی سردر گمه . دفیقا معلوم نیست منظور از درهم و نرم و کدر چیه؟

    در مورد شیوه ی نشستن هم با شما موافقم ضمن اینکه بایدی در کار نبوده که نوازنده ها حتما به شکل تشهد بشینند یا حتما روی زمین باشند. نمونه واضحش تصویری از باقرخان به جا مونده که اتفاقا در این تاپیک هست [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] احتمالا هم دیدید که روی صندلی نشستند و پا روی پا انداختند و تشهد و سلامی هم در کار نیست.

    در کل همونطور که قبلا هم گفتم نوسینده یه مقدار
    سعی در بی ارزش کردن شیوه های نوازندگی نوازندگان حال حاضر و بزرگ کردن نوازندگی قدما دارند. البته به نظر بنده این تبی است که بعد از اظهار نظر استاد لطفی در مورد کمانچه نوازان در آلبوم خموشانه تند و تند تر شد.
    ویرایش توسط Kamanche : Saturday 28 February 2009 در ساعت 12:46 AM
    این چه استغناست یا رب ! وین چه قادر حکمت است !
    کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست !

  10. 2 کاربر برای این پست از Kamanche تشکر کرده اند:


  11. #6
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    4127
    تاریخ عضویت
    Jan 2008
    نوشته ها
    344
    میانگین پست در روز
    0.06
    تشکر از پست
    21
    1,016 بار تشکر شده در 306 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    یادم نمی‌آد که خموشانه کی منتشر شد! قبل از 82 بود؟ اگه «نه»، احتمالاً ایشون نسخهٔ منتشر شده رو ندیده‌ن. به‌هرحال، یه‌کم با علی موافقم که به‌نظر می‌رسه که ایشون قیاس‌به‌نفس می‌کنن!

    بند 3 بند خوبی‌ه برای شروع. فقط، بحث ایدئولوژیک نمی‌کنیم، تا همه‌ش تموم بشه. این مشق من:

    بخش سوم از موارد اختلاف خود تفاوت شیوة اجرا می باشد که جای صحبت زیادی دارد و بیشتر باید عملی توضیح داده شود که درک کامل آن فقط برای شاگرد در محضر استاد با سالها تلاش و سعی بیشتر می گردد . ولی به طور کلی می توان به موارد برجستة آن اشاره کرد .
    خوب: این، صاف و صادق، یعنی این که «آقاجان، بنده صورت مجرد و مصداق مشخص برای این قضیه ندارم». اون بررسی تطبیقی شیوهٔ کمانچه‌نوازی، قاعدتاً با همین عبارت ترتیبش داده شده؛ چون ایشون دارن می‌گن باید بریم و در محضر استاد یه‌چیزایی یاد بگیریم.

    شیوة اجرا به مواردی چون تکنیکهایی که برای اجرای جملات موسیقی استفاده می شود ، اندیشة نوازنده ، میزان درک نوازنده از زیبایی موسیقی (حس زیبا شناختی) و چگونگی بیان این زیبایی ها ، آموزش و ساختار موسیقی مربوط می شود و اگر ساختار موسیقی تغییر کند شیوة اجرا نیز تغییر می کند .
    این حتماً درست‌ه. مخصوصاً، اگه بی‌طرفانه تعبیرش کنیم، خیلی چیزا رو هم روشن می‌کنه.

    موسیقی ایرانی ترکیبی از هجاهای کوتاه و بلند می باشد ، که هجاهای کوتاه به وسیلة ضربات تک و هجاهای بلند بوسیلة ضربات ریز (و یا در سازهای کششی ، کشیده) و اشاره ها در انتها و بعضی مواقع ابتدای یک تک و یا یک ریز اجرا می شوند .
    این تقسیم لابد بی‌دقت‌ه دیگه؛ هان؟ ظاهراً، «اشاره» نمی‌بایست جایی در «موسیقی ایرانی» (که معلوم شده که ترکیبی از چی‌هاست، و به‌علاوه معلوم شده که این اجزا چه‌جوری اجرا می‌شن) داشته باشه. می‌گذرم از این که اشاره (به مفهوم فعلی‌ش) واقعاً منحصره به همون جاهایی که ایشون شمرده‌ن یا نه.

    در شیوه های جدید تک ها همه مثل هم نواخته می شوند و تحرک آنها در سطح زیاد شده ولی در شیوه های قدیم هیچکدام از تک ها شبیه هم نیستند و از نظر آندازه ، شدت نواخت ، تندی و کندی و عمق و ... متفاوت هستند ، کشیده ها (ریزها) هم همینطور ، در شیوه های جدید کشیده یک کشش یکنواخت برروی سیم می باشد ولی در شیوه های قدیم این هم مانند تک ها از تنوع بسیار زیادی برخوردار می باشد .
    این که رسماً شوخی‌ه، و من این رو قیاس‌به‌نفس ایشون می‌شمرم. یادم‌ه که معلم خودم، دیوانه‌م کرد (و البته، بنده هم متقابلاً از خجالت ایشون دراومدم!) که به‌م بفهمونه که دونه دونهٔ این صداها معنی دارن و حالت، و هرکدومشون وضع خاصی از آرشه‌کشی رو می‌طلبن. تازه، آقای [اردشیر] کامکار رو به‌هیچ‌وجه نمی‌شه نمایندهٔ «مکتب سنتی» شمرد.

    اشاره ، در شیوه های جدید خیلی کم بکار می رود و نحوة اجرا نیز تغییر کرده . اما در شیوه های قدیم زیاد بکار می رود .
    نحوهٔ اجرا، خوب، یه تغییرایی کرده. بقیهٔ ادعاهاش اما نه.

    غلت ، در شیوه های جدید همان trill موسیقی غربی است یعنی برای نت سیاه 8 ضربه ولی در شیوه های قدیم این ضربات در جاهای مختلف متفاوت است هم در سرعت و هم در تعداد و هم در شدت نواخت.
    حالا من به اون «غربی»ش هم مشکوکم، ولی فعلاً هیچی. می‌شه «به‌یاد صبا» رو هم گوش کرد و اون تریلهای مفصل سر «کوهستانی» رو، که ببینیم واقعاً اون تریل رو به حساب هشت‌تا تو یه ضرب اجرا کرده‌ن یا نه!

    به نوعی، فعلاً، غلت همون‌قدر معادل تریل‌ه که ریز معادل ترمولو؛ پس دیگه نمی‌شه حرف از ثابت بودن سرعت و تعداد و نواخت زد. احتمالاً، اشکال کار این‌ه که ایشون برعکس قضیه رو گرفته‌ن: هر دنبالهٔ متوالی از نتها رو که یکی در میون بالا و پایین هستن رو مصداق غلت می‌شمرن و می‌گن که این در کار قدما فلان جور بوده، ولی حالا تریل بهمان‌جوره. مشخصاً، دربارهٔ کمانچه و تحلیل رپرتوار شنیداریش، باید ایدهٔ مشخصی داشته باشیم از این که فلان توالی خاص که با یک آرشه اجرا می‌شه رو کی باید غلت حساب بیاریم، کی شخصیت مستقل دارن و کی یه دنباله است از یه نت ثابت با اشاره به نت بالاییش. نمونه را، از کتاب آقای طلایی، به «حسین» (نوا) نگاه کنین. تو سطر هشتم، اعضای اون گروه هشت‌تایی شخصیت مستقل دارن (و برای من کاملاً طبیعی‌ه که با یه آرشه اجرا بشن) ، در حالی که اعضای اون گروه‌های شیش‌تایی سطرهای چهارم و پنجم (که آقای آذرسینا هم با یه آرشه نوشتنشون) از نوع سومین گروه من هستن. حالا یه کم تندشون کنین، کیفیت نکوی صفحه سنگی و ساز حضرات رو هم بذارین روش که ببینیم اصولاً می‌شه فهمید داستان از چه قراره یا نه!

    ویبراسیون (لرز) ، در شیوه های جدید حرکت فیزیکی انگشت بر روی سیم است که گاهی تا ربع پرده انگشت اطراف نغمه حرکت می کند . ولی در شیوه های قدیم ویبراسیون فیزیکی وجود ندارد و ناله های نغمات درونی است و هر نغمه در هر مقام ناله ای متفاوت باید داشته باشد که این بسیار مشکل است.
    من چی بگم؟! لابد همهٔ اینا که ما می‌شنویم، ویبراسیون شیمیایی هستن دیگه!

    البته، بخشی رو راست می‌گه:
    -- تو سبک سازنوازی قدما، اصولاً جمله‌ها کمتر «مکث» دارن و صداها پی‌درپی می‌آن؛ پس چندان جایی برای ویبره‌ نیست ـــ چنان‌که حرکتای دست چپ آقای شهناز رو هم نمی‌تونیم در تارنوازی قدما پیدا کنیم.
    -- با درنظر گرفتن قبلی، کشیدن سیم به چپ و راست اما وجود داشته.
    -- معمولاً، تأثیری که ما الان از ویبره توقع می‌کنیم، با تغییر فشار آرشه و تغییر فشار انگشت (نه حرکت بالا و پایینش) به دست می‌اومده. اون «درونی بودن نالهٔ نغمات»، احتمالاً به این بر می‌گرده.

    تحریر و تکیه ، نوع تحریرها تغییر کرده (ساختار به هم ریخته) و تکیه ها نیز خیلی نرم و کدر و درهم اجرا می شود.
    تغییر ساختار که ربطی به بحث ما نداره؛ چون به خود موسیقی بر می‌گرده. تکیه‌ها اما، نه نرم اجرا می‌شن، نه کدر، نه درهم. اجرای «در قفس» رو تو «به یاد صبا» بشنوین.

    آکسان ، آکسانبندی در شیوه های قدیم بسیار پیچیده است.
    من چی بگم؟! این جمله کاملاً حکیمانه‌ست!

    این «آکسان‌بندی»، قاعدتاً نه به تکنیک اجرایی، که به «جمله‌بندی» بر می‌گرده؛ پس به خود موسیقی و بیانش بر می‌گرده و نه به تغییر شیوهٔ کمانچه‌نوازی.
    گلیساندو ، در شیوه های جدید خیلی استفاده می شود ولی در شیوه های قدیم اصلاً کاربردی ندارد .
    شوخی می‌کنه! نه «در شیوه‌های جدید خیلی استفاده می‌شود» و نه کسی می‌تونه مدعی باشه که «در شیوه‌های قدیم اصلاً کاربردی ندارد». نمونه‌های خیلی ساده‌ش هست، و اصلاً ارزش بحث نداره.

    واخوان ، در شیوه های امروزی خیلی کم استفاده می شود و معمولاً تک صدایی می نوازند اگر هم استفاده شود بصورت یک صدای ممتد در کنار نغمات مدام به گوش می رسد . ولی در شیوه های قدیم واخوان گاهی هست و گاهی نیست.
    این هم از اون حرفاست: می‌گه «الان هست ولی کم‌ه، ولی قبلاً گاهی بوده و گاهی نبوده»!

    چهارمضراب ، در شیوه های جدید چهارمضراب ها بکلی تغییر کرده و هیچ نشانی از پایه های چهارمضراب تند و چالاک کمانچه نوازی قدما دیده نمی شود ولی در شیوه های قدیم همانگونه که در تار و یا سنتور پایه های متنوعی برای چهارمضراب وجود دارد در کمانچه هم همینطور است.
    من کاملاً حاضرم قبول کنم که «چهارمضرابها به‌کلی تغییر کرده»؛ ولی تصادفاً در جهت پیچیده‌تر شدن و چالاک‌تر شدن، و البته درکنار ادای جمله‌های پیچیده‌تر. در واقع، یه کمی تقصیر درویش‌خان‌ه که معنی چهارمضراب رو (که تقریباً تکرار و بالا و پایین بردن یه پایهٔ خاص بود) عوض کرد. پس، بخشی از این تغییر به تغییری که در مدل نگاه کردن به مفهوم چهارمضراب اتفاق افتاده مربوط‌ه؛ اما از این گذشته، داستان بیشتر به احوالات شخصی نوازنده برمی‌گرده تا «شیوهٔ کمانچه‌نوازی».

    این از مشق من برای بند 3. اگه چیز ناجوری داره، بگین که درستش کنیم. بند بعدی کدوم باشه؟
    ویرایش توسط bardyaa : Monday 12 May 2008 در ساعت 12:27 AM دلیل: تگ quote اشتباه، تصحیح‌های جزئی، جاافتادگی

  12. کاربران زیر از bardyaa به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  13. #7
    AliB آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    4267
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    42
    نوشته ها
    1,557
    میانگین پست در روز
    0.08
    تشکر از پست
    2,298
    4,066 بار تشکر شده در 1,278 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 100/4
    Given: 7/0
    میزان امتیاز
    56

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    آقا جان این موردی که شما تحلیل کردی ویشتاسب جان دقیقا نشات کرفته از قیاس به نفس این آقای جلیل زادگان هست (همونطور که بردیا هم در این مورد سر سوزنی با من هم عقیده است که جای شکر داره بالاخره نقطه مشترکی پیدا شد اگرچه به اندازه سرسوزن )
    همونطور که گفتم یکی از مواردی که اگر انسان بتونه در تحلیل این مقاله و نوشتار لحاظ بکنه و در فهم اون و چرایی نگارش اون کمک خواهد کرد همانا دانستن مبناهای تفکری و جهان بینی فرد نگارنده است. اگر چه از نظر علمی و اصولی شاید نیاز به شناختن نویسنده نباشه و بگیم که ما با نوشته کار داریم و به صورت مجرد اون رو تحلیل میکنیم که این حرف هم درسته ولی خوب اگر نویسنده و مبنای فکریش رو تا حدی بدونیم کارمون راحت تر میشه. من همونطور که گفتم تا حدی آقای جلیلزادگان رو می شناسم . اتفاقا همین پنجشنبه گذشته که برای دیدن اجرای کیانی و طلایی رفته بودم سمنان ایشون هم دیدم که چون مدت ها بود ندیده بودمش اسمش اونجا یادم نیومد و دیدن این مقاله کمک کرد که اسمشون رو به خاطر بیارم. ایشون فکر می کنم لیسانس موسیقی هستن و ساز اصلیشون هم کمانچه است و در گرمسار هستند. از این که بگذریم کلا ایشون در اون جریان فکری قرار می گیرند که امثال مجید کیانی ها سردمدار اون هستند. حتما با این نوع نگرش در وادی موسیقی برخورد کردید و شاید نیاز به توضیح اون نباشه. این دید کلا به نحو بیمار گونه ای طرفدار همه ی چیز های کهن و پوسیده در وادی موسیقیست که البته در میان بسیاری سنت ها و دیدگاه های اصیل را هم شاید حفظ می کند اما یکسره هر آنچه را که در دوران چراغ موشی رایج بوده را خوب و اصیل و پاک و منزه و خدایی و عرفانی می داند و هر آنچه را که در اثر پیشرفت اوضاع جامعه و به طبع آن هنر و هنرمندان در پدیده ی بیان هنری و شیوه های اجرایی در وادی موسیقی پدید آمده را ناسره نادرست و همراه با کج روی و به دور از اصالت می داند. این نگرش موسیقی مکتب وزیری را غیر جدی می داند . این نگرش ساز اساتیدی همچون شهناز و عبادی را شیرین نوازی می خواند!!! (به سخره البته) این نگرش موسیقی گلهای رادیو را مطربی و غیر جدی می داند و ... اینها چیزهاییست که من در برخورد با اینجور آدمها در مورد نحوه ی نگرششان متوجه شدم. مقصود من ارزش گزاری بر چیزی نیست مقصود داشتن تفکری یکسویه و تک بعدیست.
    خوب با این دید طبیعیست که وقتی دست به قلم می رود نوشته ای که در می آید نمی تواند صد در صد علمی و تحلیلگرایانه صرف و بی طرفانه باشد حتی اگر عنوان قلنبه ای همچون „بررسی تطبیقی” بر آن بنهند.
    در مورد مثلا همین مساله ی چرخاندن ساز و یا تغییر زاویه ی دست راست (که خنده دار است) باور کنید یکی از دوستان من (جناب بابک مدرسی فوق لیسانس موسیقی که شاید بردیا جان بشناسدشون) شاگردای این اقای جلیل زادگان رو دیده بود و چندین سال پیش با خنده این رو برای من تعریف کرد که بله این ها ساز رو ثابت نگه می دارند(لابد نشات گرفته از اعتقاد به اسسسسسستواری و جدی بودن هست) و آرشه رو میچرخونند!!! خوب پس مثل اینکه ایشون خودشون رو هم در نوشتن این مقاله خیلی لحاظ کردن :))
    بنابر این زیاد سر خودتون رو درد نیارید البته ضمن احترامی که برای نگارنده مطلب(فرزاد جلیل زادگان) قائلم ولی زیاد هم فکر می کنم نیاز به تحلیل نداشته باشه چون به نظرم اینجا دعوا دعوای جریان فکریست و نه بحث علمی.
    همونطور که هر خواننده ی بی طرفی حس سعی بر کوبیدن شیوه های جدید توسط نویسنده رو در اثر خوندن مقاله پیدا میکنه. به نظر من اگر می خواهید جواب بدید یک نامه ای ایمیلی چیزی برای خود نویسنده بفرستید و مستدل حرفاشو رد کنید (مثل همین کاری که اینجا انجام دادید)
    هر آنچه از رفتار ناثواب در کردار و گفتار انسان ها می بینیم ؛ بازتاب خردی ها و نارسایی های اندرون آنهاست.
    -------------------------------------------
    درمان قطعی و موضعی تعریق بیش از حد کف دست برای دوستان نوازنده!

  14. کاربران زیر از AliB به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  15. #8
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    4127
    تاریخ عضویت
    Jan 2008
    نوشته ها
    344
    میانگین پست در روز
    0.06
    تشکر از پست
    21
    1,016 بار تشکر شده در 306 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط AliB [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    آقا جان این موردی که شما تحلیل کردی ویشتاسب جان دقیقا نشات کرفته از قیاس به نفس این آقای جلیل زادگان هست (همونطور که بردیا هم در این مورد سر سوزنی با من هم عقیده است که جای شکر داره بالاخره نقطه مشترکی پیدا شد اگرچه به اندازه سرسوزن
    عجب بابا! اومدی نسازیا! من اصلاً کلاً موجود «هم‌عقیده»ای هستم (مثل تو که «این‌کاره»ای!)

    تو هم البته این وسطا یه تیکه‌ای به آقای کیانی اومدی؛ ولی واقعاً مسئله این نیست. می‌گذرم از این که من به دلایلی آقای کیانی رو دوست دارم، کاملاً بدیهی‌ه که این دوستمون داره شوخی می‌کنه، و شوخی‌های بی‌مزه‌ای هم. فکر می‌کنم که از اولش هم هرسه‌مون یک نظر داشتیم (حالا من که کلاً هم‌عقیده‌ام!). کاری که می‌کنیم (یا من داشتم می‌کردم) ، برای لذت بحث ناب نظری انجام می‌شه و محک زدن «سواد» (به معنی دیده‌ها، شنیده‌ها، مستدرکات و حواشی) خودمون، برای این که این قضیه بنفسه اصلاً اون‌قدری مهم نیست که آدم جدی بگیردش. اتفاقاً، فکر می‌کنم که بهتره که بی‌خود دهن به دهن آقاهه نشیم؛ چون معمولاً این کار آخر و عاقبت نداره: جنگ ایدئولوِژیک که ته نداره که! نمی‌شه در این شک کرد که این آقا هم بالاخره نمونه‌هایی از اون‌چه که می‌گه رو داره؛ می‌شه؟ مسئله این‌ه که ما داریم ادعا می‌کنیم که اون نمونه‌هاش (مثلاً، به‌قول تو، «شاگرداش») ، در جریان «شیوهٔ امروزی کمانچه‌نوازی» اساساً بی‌اهمیت تر از این حرفا هستن که آدم کاراشون رو بذاره به حسابی: داریم می‌گیم که اونها که «نماینده» حساب می‌شن، این کارا رو نمی‌کنن.

    به‌هرحال، هنوز هم به‌نظرم «بازی» خوبی‌ه. ایدئولوژیش رو بذاری کنار، داره یه‌سری حکم رو جای fact قالب می‌کنه دیگه. بیا ببینیم کدوماش راست‌ن و کدوماش نه، و اوناش که درست‌ن «چرا» اتفاق افتاده‌ن. بالاخره، این «تطور»ی که می‌بینیم باید معقول باشه دیگه؛ نه؟

    خلاصه که مخلصیم، و «هم‌عقیده»!

    ذیلاً: برادر ویشتاسب، تو هم کمتر به من تیکه بنداز! حیف که کپی‌رایت «این‌کاره» مال علی‌ه! اما دستت درد نکنه. در کنار اینا که می‌نویسی، اگه به‌جای مقایسهٔ صرف یه‌کم هم «تحلیل» کنی، احتمالاً جالب‌تر می‌شه.

    مجدداً، مخلصیم.

  16. کاربران زیر از bardyaa به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  17. #9
    AliB آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    4267
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    42
    نوشته ها
    1,557
    میانگین پست در روز
    0.08
    تشکر از پست
    2,298
    4,066 بار تشکر شده در 1,278 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 100/4
    Given: 7/0
    میزان امتیاز
    56

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    خوب پس کپی رایت «هم عقیده» ((که به نظرم اصلا به بردیا نمیچسبه)) رو زدیم به نام برادر ارجمند هنرمند گرامی بردیا.
    این که از این دوم اینکه خدا رحمم کرد کرد که بیشتر در مورد استاد کیانی درافشانی نکردم :)) وگرنه جنگ مغلوبه میشد. البته بگم ها اتفاقا این دفعه رفته بودم از ساز زدن طلایی لذت ببرم برعکس شد :)) افشاری که جناب کیانی زد اول کار بسیار باعث حال کردن و لذت بردن من شد که برام جای تعجب داشت بعد فکر کردم با خودم که ای ول چقدر پیشرفت کردم تو فهم موسیقی که از جملات ناب استاد کیانی هم که بسیار تراش خورده و خالی از هر گونه زواید هست لذت میبرم(جدی میگم ها حالا یه کم هم شیطنت توش هست) . کلا اینکه من قصد جسارت به کسی رو ندارم چون در اون حدی نیستم که بخوام کسی رو زیر سوال ببزم اگر هم مطلبی میگم کاملا نظر شخصیمه و خیلی صمیمانه چون با هم دوستیم میگم وگرنه خیلی جاها درز میگرم دهان مبارک رو خلاصه.
    مطلب بعد اینکه غرض من هم این نیست که با بیان ایدئولوژی نگارنده اون رو زیر سوال ببرم. خودم سر سخت طرفدار این طرز تفکر هستم که„ببین چه می گوید و نبین که می گوید” .
    خوب از این که بگذریم باز بحث بر سر تحلیل مطالب مطروحه بود و مساله سواد که در این بخش به دلیل قلت داشته ها زیاد درافشانی نکردم و همونطور که انتظار می رفت برای کم نیاوردن و اینکه ما هم بگیم هستیم پرداختیم به حواشی و بحث کارشناسانه رو میگذاریم برای اساتید فن تا بنویسندو ما هم بخونیم و یاد بگیریم.
    نکته بعد مثالی بود که از کار شاگردهای ایشون آوردم و نه به این عنوان که مدرکی بر چیزی باشد فقط اشاره به این بود که حتما شیوه ی ساز زدن خود ایشون بر این مبناست و البته که ربطی به نمونه های اصلی نوازندگی این ساز در حال حاضر ندارد.
    حالا از اینها گذشته من هم سعی می کنم (با قلت سواد) کمی تحلیل کنم ولی الان نه . امید خدا فردا چون الان خیلی دیروقته و خواب اجازه نمیده.
    ارادتمند همه مخصوصا هم «عقیده ی» گرامی
    یا علی
    هر آنچه از رفتار ناثواب در کردار و گفتار انسان ها می بینیم ؛ بازتاب خردی ها و نارسایی های اندرون آنهاست.
    -------------------------------------------
    درمان قطعی و موضعی تعریق بیش از حد کف دست برای دوستان نوازنده!

  18. کاربران زیر از AliB به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  19. #10
    Kamanche آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    2838
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    37
    نوشته ها
    952
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    2,444
    3,041 بار تشکر شده در 833 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    55

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط bardyaa [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    ذیلاً: برادر ویشتاسب، تو هم کمتر به من تیکه بنداز! حیف که کپی‌رایت «این‌کاره» مال علی‌ه! اما دستت درد نکنه. در کنار اینا که می‌نویسی، اگه به‌جای مقایسهٔ صرف یه‌کم هم «تحلیل» کنی، احتمالاً جالب‌تر می‌شه.

    مجدداً، مخلصیم.
    بردیا خان گل ما غلط کنیم به شما تیکه بندازیم.
    در مورد تحلیل والا من سعی میکنم تحلیل کنم اما خب بعضی مواقع جو زده میشم. و بخشیش هم مربوط به کمبود اطلاعات من میشه دیگه. (این رو دیگه جدی گفتم)
    حالا به نظر شما چیزایی که من نوشتم تحلیل نبود؟


    مطلب بعد هم اینکه منم با نظر شما موافقم که جنگ ایدئولوژیک ته نداره. یه صحبت هایی با علی آقا کردیم در مورد آغاز یه تاپیک که به نحوی از دل این تاپیک بلند بشه. و خودمون بشینیم یه سری مباحث ،از جمله همین جریانات اخیر حول حرفهای آقای لطفی ، آسیب شناسی ها ، بحث ها و حواشی پیرامون اصالت و یا عدم اصالت در کار نوازنده های کمانچه و خلاصه هر چیزی که بشه راجع بهش بحث کرد رو شروع کنیم
    حالا نمیدونم شما موافق هستید یا نه؟ ولی در کل با اون شناختی که از شما پیدا کردم که به قول خودتون همیشه پایه اید و چند وقتیست که این کاره هم شدید و جدیدا هم هم عقیده ، فکر میکنم موافق باشید
    ... اگه موافقید بگید تا شروع کنیم.

    {ببخشید اگه شوخی بی ربطی کردم }
    ارادتمند دوستان عزیز
    این چه استغناست یا رب ! وین چه قادر حکمت است !
    کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست !

  20. 3 کاربر برای این پست از Kamanche تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 5
    آخرين نوشته: Monday 14 May 2018, 10:57 PM
  2. همه چیز درباره ی کمانچه (قسمت دوم)
    توسط Kamanche در انجمن کمانچه
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: Wednesday 28 June 2017, 08:42 PM
  3. کمانچه ، کوک ، تجدد
    توسط Kamanche در انجمن کمانچه
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: Saturday 23 February 2008, 01:15 AM
  4. پیشینه کمانچه
    توسط Hes_r در انجمن کمانچه
    پاسخ: 15
    آخرين نوشته: Saturday 2 February 2008, 12:14 PM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •