لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 16 از 29

موضوع: روایتگر اصیل كمانچه چه كسی است ؟

  1. #1
    Kamanche آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    2838
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    37
    نوشته ها
    952
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    2,444
    3,041 بار تشکر شده در 833 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    55

    پیش فرض روایتگر اصیل كمانچه چه كسی است ؟


    0 Not allowed! Not allowed!
    با سلام خدمت دوستان عزیز
    با توجه به استقبال نسبتا خوبی که از تاپیک بررسی تطبیقی شیوه های نوازندگی کمانچه شد و طبق هماهنگی که با دوستان شرکت کننده در آن تاپیک انجام گرفت بنا بر این شد که مطالب را به صورت گسترده تر در تاپیک جداگانه ای ادامه بدهیم .

    بحث اصالت در نوازندگی سازهای ایرانی ، همواره بحث داغی بوده و در سالهای اخیر با رشد نسل جوان تر و ظهور شیوه های نوین در نوازندگی سازهای ایرانی ، بحث داغ و داغ تر شد و این گونه مباحث همواره بدون هیچ گونه نتیجه گیری ادامه داشته و دارد و کمانچه از جمله سازهایی است که همواره - به خصوص در چند سال اخیر - بر سر شیوه های نواختن آن بحث های فراوانی وجود داشته است.

    برای شروع این تاپیک و بحث ،ابتدا مطالب نوشته شده ی استاد محمد رضا لطفی ، در بروشور آلبوم خموشانه را قرار دادم تا بهانه ای برای شروع بحث باشد. در ادامه پاسخ های جمعی از اساتید کمانچه نواز مانند آقایان کیهان کلهر ، سعید فرج پوری ، مهدی آذرسینا و اردشیر کامکار که به نوشته ی استاد لطفی جواب داده اند را نوشتم تا کسانی که احیانا از بحث های ایجاد شده اطلاع نداشتند ، بتوانند با خواندن مطالب مربوط به بحث در پیشرفت بحث به ما کمک کنند.
    (این نکته را هم ذکر کنم کلیه نقل قول ها دقیقا بیانات اساتید است که در اینجا نقل شده)
    از همه ی دوستان علاقه مند خواهش میکنم به پیشبرد بحث به ما کمک کنند.
    با تشکر.
    این چه استغناست یا رب ! وین چه قادر حکمت است !
    کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست !

  2. 6 کاربر برای این پست از Kamanche تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

  4. #2
    Kamanche آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    2838
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    37
    نوشته ها
    952
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    2,444
    3,041 بار تشکر شده در 833 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    55

    پیش فرض سخنان استاد لطفی در بروشور آلبوم خموشانه


    0 Not allowed! Not allowed!
    سخنان استاد لطفی در بروشور آلبوم خموشانه


    --------------------------------------------

    در گذشته ای نه چندان دور ساز كمانچه در میان سایر سازهای ایرانی از همه مهجورتر بود. بجز استاد بهاری، كه بحق در احیا و معرفی این ساز زحمات بسیاری كشیده و شاگردان چندی را پرورش داد، تلاش عمده ای برای اعتلای این ساز صورت نپذیرفته بود. در نتیجه نوازندگان روش رسمی این ساز تنها چند نفر انگشت شمار مانند استاد حسین یاحقی، حسین آقا میرخانی (استاد كامل خط) و یكی از بستگان ایشان بودند، كه من ساز ایشان را در سال ۱۳۵۲ شنیده ام. در آن زمان تنها دو نوازنده در وزارت فرهنگ آن روزگار وجود داشتند كه هر دو با پشتوانه نواختن ویلن، بنا به ضرورت فرهنگی، به ناچار این ساز را می نواختند. این دو هنرمند گرامی رحمت الله بدیعی و آقای داروغه بودند. مشكلی كه این ساز از ابتدا داشت این بود كه نوازندگان ویلن آن را می نواختند و آرشه و پنجه شان بیشتر تابع تكنیك غربی بود تا سنت موسیقی ایرانی. تنها نوازنده ای كه بار این فرهنگ را به دوش داشت استاد بهاری بود. استاد بهاری با پیش زمینه و تسلط بر ضربی نوازی و تصانیف، كمتر به ردیف كامل آشنایی داشتند. خوشبختانه به مرور به دانش ایشان نیز افزوده شد و در اثر مجالست با استادانی مانند حاج آقا محمد مجرد ، نورعلی خان برومند، حسین یاحقی و... با توجه به استعداد بی نظیر و گوش حساس و ذوق سلیم، اطلاعات ایشان به سرعت كامل تر گردید.

    استاد حسین یاحقی

    كمانچه استاد بهاری بیشتر مضرابی و كمتر كششی بود كه این خود ارزش و سلیقه خاصی را در تاریخ كمانچه بنیاد نهاد كه امروزه این شیوه به نام ایشان ثبت گردیده و شاگردان بسیاری روش ایشان را دنبال می كنند. باید توجه داشت كه كمانچه سازی است كششی و مضرابی بیشتر سازهای مناطق فارسی زبان در ایران و بیرون از مرزهای ما از این خاصیت برخوردارند. شیوه استاد بهاری گسترش حالت مضرابی را تقویت نموده است و به همین دلیل با روش حسین خان اسماعیل زاده، كه كششی و هم مضرابی است، متفاوت می شود، اما نحوه برخورد و صدای ساز هر دو از كیفیت كمانچه برخوردار است تا ویلن.



    البته نباید تصور كنیم كه شیوه های رسمی دیگر (مانند روش استاد صبا) كاملاً در مكتب وزیری است، چرا كه استاد صبا بعدها مانند خالقی از این مكتب، كه بیشتر غربی شده بود، فاصله گرفتند و تجربیات قدیمی تر و ادراك اصیل تر را به نحوه اجرا و ساختشان اضافه كردند و می توان گفت شخصیت قوام یافته هنری خود را سرفصل جدید موسیقی نمودند.
    كارهای ویلن صبا در سه دوره زندگی ایشان از نظر زمان بندی، آرشه و نفس های داخلی آن به ساز حسین خان اسماعیل زاده از یكسو و دانش ردیف نزدیك می شود. به هر حال، هم اكنون كسانی هستند كه كمانچه را به شیوه ویلن _ كمانچه استاد صبا می نوازند كه اگر تجربه استاد بهاری و روش های قدیمی تر را بر آن بیفزایند، كاربرد این ساز را كامل تر خواهند نمود.

    خوشبختانه من این افتخار را پیدا كردم كه حضوراً ساز حسین خان میرخانی را كه از شاگردان خوب حسین خان اسماعیل زاده و رضا محجوبی بود بشنوم. ایشان عقیده داشت كه ساز كمانچه خیلی مقطع و گسسته و ناله های كمانچه و ویبراسیون ما خیلی به موسیقی غربی نزدیك شده است. با توجه به نگرش درست ایشان، كمانچه استاد بهاری در آن زمان دقیقاً این كیفیت را داشت و من این انتقاد را از اساتید گذشته نیز شنیده بودم، مانند آقای زابلی كه خود از كمانچه نوازان خیلی باسابقه بودند. البته نباید این سخن ،مقام والای استاد را خدشه دار نماید. اعتبار این مرد وارسته در تاریخ موسیقی معاصر ما از ارزش و اعتبار بالایی برخوردار است.

    زمانی من به قصد مطالعه و تحقیق درباره كمانچه و یافتن نوازندگان مسلط آن به ملاقات اساتید این ساز رفتم، حتی سفرهای متعددی به مناطق مختلف كردم تا با شیوه های ایشان آشنا شوم. از میان نوازندگانی كه ملاقاتشان كمك ارزنده ای به من كرد، می توانم از استاد كامل عبدالله دوامی، استاد حسین میرخانی و یكی از شاگردان ایشان كه متاسفانه نامش را به خاطر ندارم و می بایست از بستگان نزدیك ایشان باشد، استاد بهاری، كه سه ماه شاگردی ایشان را نمودم، سرهنگ هم ردیف، زابلی كه از دوستان نزدیك سعید هرمزی بودند، استاد همت علی (سالم) كه نوازنده بی نظیر كمانچه در لرستان بودند و بسیاری كمانچه نوازان لرستان و مازندران یاد كنم كه همه آنها دریچه جدیدی را در شناسایی كمانچه بر من گشودند.

    همزمان و به موازات آن تلاش كردم كسانی را به اجرای این ساز فراموش شده تشویق كنم كه از آن میان می توانم از شاگردانم اردشیر كامكار، سعید فرج پوری و تنی چند مانند كلهر، كه مدت هشت ماه با من به صورت خصوصی كار كردند و نیز هادی منتظری را نام ببرم. در حال حاضر همه این شاگردان كمانچه نوازان خوبی هستند و كارهای خوبی ارائه نموده اند. متأسفانه مدت كوتاه آموزش باعث شد این عزیزان هر یك كارشان را بر پایه تجربه شخصی شكل و قوام دهند. اردشیر كامكار با توجه به علاقه پدرشان به استاد كامل صبا، به آن سمت كشیده شده و فرج پوری نیز به سمت استاد صبا، رحمت الله بدیعی و ویلن نوازان رادیویی و كلهر به سمت موسیقی بومی مناطق ایران و روش های ویلن سل، كه ساز اصلی شان در دوره لیسانس موسیقی بود كشیده شوند. در اینجا غرض نه تجزیه و تحلیل كردن كمانچه این عزیزان، بلكه نشان دادن موقعیت كمانچه در ایران و مشكلاتش در گذشته است. استاد بهاری خوشبختانه شاگردانی را تربیت كرد كه حال و هوای كمانچه را درك نمودند و از آن میان می توان از آقایان گنجه ای، شكارچی و مقدسی نام برد.


    در حال حاضر ما نه شاهد تداوم شیوه نوازندگی بهاری و نه شیوه نوازندگی حسین خان اسماعیل زاده هستیم. اگر چه داوود گنجه ای آرشه و پنجه قدما را درك كرده اما به خاطر مشغله و وظایف گوناگون و حساس اداری، نتوانست با اجرای زنده به صورت صوتی و تصویری راه این ساز را هموارتر گرداند. همه این افراد كه شاگردان بسیاری را به جامعه تحویل داده اند زحمات بسیاری برای رشد كمانچه كشیده اند و جا دارد كه از همه این دوستان تشكر كنیم. اما به جرأت می توانم مدعی شوم كه هنوز ساز كمانچه نوازنده ای را پیدا نكرده كه بتواند حرف اصیل و كارا و پرمحتوا و هنری را ایراد نماید. شاید در آینده این اتفاق بیفتد و باید همه با هم تلاش كنیم تا این راه هموار گردد و این تعالی و غایت قابل دسترسی گردد.



    كمانچه ای كه از من می شنوید كنسرتی است كه در سوئیس به اجرا درآمده است. غرض از ارائه این كار به علاقه مندان تنها نشان دادن امكانات و شیوه نواختن این ساز است و امیدوارم راه گشایی برای هنرآموزان باشد. من مدعی نیستم كه توانسته ام همه ارزش ها و تكنیك های این ساز را بازگو كنم، اما می توانم بگویم كه در امر آموزش به نكاتی رسیده ام كه شاید برای علاقه مندان مفید باشد. من مدت سه سال در شهر واشینگتن روی قطعات قدیمی و اجراها تجسس كرده ام و سعی كرده ام تكنیك انگشت گذاری های غربی شده را به بستر ایرانی آن بازگردانم و اكسنت های زبان فارسی را در لابه لای كشش ها بگنجانم. باز هنوز امیدوارم در مدت اقامتم در ایران، نوازندگان این ساز را جمع كرده و به آنها برای رسیدن به روش رسمی و تدوین آن، به نحوی كه وحدت اجرای شیوه قدیمی را مخدوش نكند، به گفت وگو بپردازم.
    همیشه باید فكر كرد و كار كرد و بی من و ما راه موسیقی رسمی و هنری را هموار نمود. امید است این ساز در ذائقه مردم ایران درست بنشیند كه این مهم هدف اصلی من از ارائه این كار برای اولین بار در ایران است.
    ویرایش توسط Kamanche : Wednesday 21 May 2008 در ساعت 08:22 AM
    این چه استغناست یا رب ! وین چه قادر حکمت است !
    کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست !

  5. 4 کاربر برای این پست از Kamanche تشکر کرده اند:


  6. #3
    Kamanche آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    2838
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    37
    نوشته ها
    952
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    2,444
    3,041 بار تشکر شده در 833 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    55

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سخنان هنرمند گرامی کیهان کلهر در پاسخ به استاد لطفی
    مضامین و مطالبی كه در بروشور اثر تازه انتشار یافته هنرمند گرامی آقای محمدرضا لطفی «خموشانه» برای علاقه مندان موسیقی نگاشته شده بنده را بر آن داشت تا توضیحات كاملتری را خدمت عزیزان علاقه مند ارائه دهم.
    برخلاف آنچه در متن نگاشته شده بنده ۳ جلسه درس ردیف را در سال ۱۳۶۱ نزد هنرمند نامبرده [به درخواست شخص ایشان] گذرانده ام كه پس از آن ۳ جلسه و بنابه دلایلی خارج از حوصله این مقال، ادامه آن ممكن نگشت. ایشان در مصاحبه ها و گفت وگوهایشان به كرات گفته اند كه: به صرف آموزش چند جلسه ای كسی نمی تواند ادعای شاگردی هنرمندی را بكند. اینجانب نیز با توجه به تجربه ام در امر آموزش موسیقی عرض می كنم كه: آموزش ۳ جلسه ای درس ردیف گواه بر شاگردی آن عزیز نمی باشد.



    دیگر اینكه در نوشته ایشان ذكر شده كه ساز تخصصی بنده در مدت تحصیل ویولونسل بوده كه این نكته نیز از بیخ و بن اشتباه و كذب است. بنده به عنوان دانش آموز آهنگسازی ساز دوم خود را در طی تحصیلاتم پیانو انتخاب كرده و هیچگاه در زمینه نوازندگی ساز ویولونسل علاقه یا فعالیت و تخصصی نداشته ام. گواه این مطلب اینكه در یكی از كارهای منتشره اینجانب به نام «شب، سكوت، كویر» نواختن یك خط ساده ویولونسل كه تنها یك نت كشیده و طولانی است به هنرمند گرامی آقای همایون خسروی محول شده. با توجه به اینكه این كار ۲ سال پس از پایان تحصیلاتم انجام شده و اگر بنده كوچكترین آگاهی و توانایی پیرامون نواختن این ساز داشتم، حداقل قادر به نواختن چند نت ساده كشیده بوسیله این ساز می بودم.
    دیگر اینكه طبیعی است سایر نظرات این هنرمند گرامی عقاید شخصی ایشان بوده و ایشان و هر شخص دیگری در اظهار این عقاید كاملاً آزاد می باشد، منوط به اینكه اظهارات ایشان راجع به اشخاص حقیقی پای در خیالپردازی و قلب حقیقت نداشته باشد.
    از تمامی دوستان و محققان و علاقه مندان گرامی تقاضامندم كه اگر قصد ابراز عقیده پیرامون سوابق كاری هنرمندان دیگر را دارند به خوبی تحقیق و تدقیق فرمایند تا خدای ناكرده نتیجه اظهاراتشان ایجاد موهومات و موجب مكدر شدن چهره شریف حقیقت نگردد، چه ما در مقابل آیندگان مسئولیم. اگر عزیزان در آینده قصد تحقیق و بررسی پیرامون آثار بنده را داشتند و جهت این كار نیاز به دانستن سوابق كاری اینجانب را داشتند، لطف نمایند در جهت كسب اطلاع با دفتر اینجانب تماس حاصل فرمایند.
    اما مطلب دیگری كه در روزنامه های كثیرالانتشار چاپ شده بود، حكایت از آن می كرد كه بنده كار مشتركی با هنرمند عزیز آقای داوود آزاد انجام داده ام كه ظاهراً قرار است به زودی به بازار نشر عرضه گردد.
    بنده این موضوع را نیز تكذیب می كنم چه اینجانب هیچ كار مشترك در دست انتشار با هنرمند نامبرده ندارم و بدیهی است كه اگر اثری با مشخصات ذكر شده توسط شركت یا موسسه هنری منتشر گردد بنده پیگرد قانونی این امر را برای خود محفوظ می دارم.
    این چه استغناست یا رب ! وین چه قادر حکمت است !
    کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست !

  7. 4 کاربر برای این پست از Kamanche تشکر کرده اند:


  8. #4
    Kamanche آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    2838
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    37
    نوشته ها
    952
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    2,444
    3,041 بار تشکر شده در 833 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    55

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    پاسخ هنرمند گرامی سعید فرج پوری

    -------------------------------

    استاد گرانقدر محمدرضا لطفي در بروشور آخرين اثر منتشر شده خود در ايران با عنوان «خموشانه» به مناسبت اجراي ۲۰ دقيقه اي كمانچه نوازي خود در كليساي بازل سوئيس (۱۹۹۸) ، بحث مناقشه برانگيزي را در مورد كمانچه، شيوه هاي كمانچه نوازي و جايگاه آن در موسيقي امروز ايران پيش كشيده اند، صفت مناقشه برانگيز را از آن جهت بر اين متن به كار مي برم كه در آن انبوهي از اطلاعات پراكنده تاريخي، ديدگاه هاي بحث برانگيز سبك شناسي، زيباشناسي و تكامل هنر و نحوه حضور اجتماعي كمانچه در دهه هاي اخير آورده شده است. كه هر يك در جاي خود قابل بررسي جداگانه هستند. اين متن در امتزاجي سهل الوصول به صدور اين حكم شگفت آور منجر شده كه: «به جرات مي توانم مدعي شوم كه هنوز ساز كمانچه، نوازنده اي را پيدا نكرده كه بتواند حرف اصيل و كارا و پرمتحوا و هنري را ايراد نمايد: (بروشور خموشانه ص ۹)

    از آن جا كه در همين متن از نگارنده به عنوان يكي از شاگردان استاد لطفي ذكري به ميان آمده و خط سير هنري اين جانب تحت عنوان تالي استاد صبا- رحمت الله بديعي و ويلن نوازان راديويي جمع بندي شده است و از آن جا كه اين عناوين در كنار جمع بندي عام استاد لطفي پيرامون موقعيت كمانچه و كمانچه نوازان سؤالات فراواني را در ذهن دانشجويان، هنرجويان و علاقه مندان برانگيخته بر آن شدم كه نقطه نظرات خود را براي هر چه شفاف تر شدن مباحث در عرصه عمومي طرح نمايم. پيش از ورود به گفتار اصلي يادآور مي شوم كه براي من به عنوان شاگردي كه احترام خاصي براي محمدرضا لطفي قائل است، در بدو امر دست به قلم بردن دشوار مي نمود، اما از سوي ديگر به عنوان كسي كه ۳۰ سال زندگي خود را با نوازندگي و تدريس كمانچه گذرانده است، ضروري است كه به توضيح برداشت هاي خود در اين زمينه بپردازم.

    در يك برداشت كلي كانون بحث آقاي لطفي بر محور كمانچه - ويلن و كمانچه نوازي به سبك ويلن نوازي متمركز شده است. البته طرح موضوع از اين زاويه بحث جديدي نيست، چرا كه در ۵۰ سال گذشته افراد مختلف، با انگيزه هاي متفاوت و از زواياي مختلف ويلن را چون پتكي بر سر كمانچه نوازان نواخته اند. نگاهي اجمالي به تاريخ ورود ويلن به ايران و تاثيرگذاري آن بر شيوه هاي كمانچه نوازي، به تبيين افزونتر موقعيت كمانچه در آغاز قرن حاضر كمك مي كند. در پايان دوره قاجار حسين خان اسماعيل زاده كه برجسته ترين كمانچه نواز دوران بود و روح الله خالقي در سرگذشت موسيقي توانايي نوازندگي او را همسنگ آقا حسينقلي در نوازندگي تار مي داند، با كمانچه درس ويلن مي داد.

    جوان هاي مستعد آن دوره كه استادان نام آور سال هاي بعد شدند، چون ابوالحسن صبا، ركن الدين مختاري، رضا محجوبي، حسين ياحقي، ابراهيم منصوري و... نوازندگي ويلن را با حضور در كلاس كمانچه حسين خان اسماعيل زاده فرا گرفتند. دوره فترت كمانچه از همين زمان آغاز شد. كمانچه اندك اندك روبه محاق گذاشت. نفوذ روزافزون جريان تجدد طلبانه اي كه به خصوص بيشتر بر رويه سطحي تجديد نظر در موسيقي ايراني گرايش داشت و كمتر به تامل در مباني انديشگي موسيقي مي پرداخت (امري كه تا حد زيادي در آن زمان اجتناب ناپذير بود) موجب اقتباس بي رويه الگوهاي موسيقي غربي و كم رنگ شدن شخصيت سنت هاي موسيقي ايراني شد. در اين زمان ديگر به استثناي چند تن اساتيد شناخته شده مورد احترام نسل قبل همچون باقرخان، علي رضا خان كمانچه، حسين خان اسماعيل زاده، كمانچه صرفاً براي اجراي موسيقي روحوضي و مطربي مورد استفاده قرار مي گرفت. ديگر در اين زمان نسل جوان به ديده تحقير به كمانچه مي نگريستند و خيل دوستداران موسيقي ويلن را جايگزين آن كرده بودند و كمانچه از خانواده سازهاي ايراني تا چند دهه حذف شد.

    بعدها استاد بهاري كه خود با توجه به مسائل ذكر شده به ويلن روي آورده بود،به تشويق چند تن از اساتيد مسلم آن زمان، دوباره كمانچه به دست گرفت و شروع به كار كرد كه مي شود گفت، حدوداً از سال ۱۳۳۰ به بعد تنها نوازنده رسمي كمانچه استاد بهاري بود كه توانست كمانچه را از فراموشي نجات دهد. شيوه استاد بهاري كاملاً با حسين خان اسماعيل زاده متفاوت بود. ساز او تحت تأثير ميرزا علي خان، پدربزرگش، بود و داراي ملاحت و ظرافت هاي خاصي در ضربي نوازي و رنگ هاي مختلف و البته از تحرك كمتري برخوردار بود.



    از طرف ديگر ساز حسين خان داراي تحرك بيشتر و سرعت و چابكي در آرشه و پنجه بود و اتكاء بيشتري به رديف داشت. در اينجا غرض نگارنده تاييد و يا رد هيچكدام از اين اساتيد نيست، بلكه هر كدام حال و هوا و بيان مخصوص به خود را داشتند. از طرف ديگر استاد صبا با وجود اينكه با ويلن از استادش حسين خان درس مي گرفت، بسيار تحت تأثير او بود و از نظر زمان بندي - جمله بندي و آكسان هاي آرشه و حتي بسياري از آوازها و قطعات -كه در كتاب هاي اول و دوم و سوم به تحرير درآمده- تحت تأثير حسين خان اسماعيل زاده بود. حال بايد از آقاي لطفي پرسيد كه اگر نوازنده كمانچه اي تحت تأثير هر كدام از اين اساتيد باشد و يا نباشد به عنوان مثال سازي زده باشد مبتني بر ارزش هاي موسيقي دستگاهي، اما مانند شيوه استاد بهاري نباشد بايد انگ ويلن زده است را به او چسباند، آيا همه نوازندگان كمانچه بايد شبيه استاد بهاري ساز بزنند و اگر اين كار را نكردند، ديگر آن ساز ويلن است؟

    اين چه نگرشي است كه اجازه مي دهد به عنوان مثال در ساز تار- سنتور - سه تار- ني - تنبك و غيره كه از قديم تا به حال هر استادي داراي بيان و لحن مختص به خود است و به سهم خود بتواند از تكنيك ها و امكانات جديدي براي ارائه ساز و بيان خود استفاده كند، اما در مورد كمانچه نبايد اين چنين باشد و با تنگ نظري و تعصب و با مترسك و چوب ويلن نوازي راديويي - ويلن كمانچه - موسيقي بومي و مناطق ايران جلو هر گونه خلاقيت گرفته شود؟ آيا در ساز تار كه ساز تخصصي شماست، به عنوان مثال اساتيدي چون ميرزاحسينقلي- علي اكبر شهنازي - عبدالحسين شهنازي - لطف الله مجد - غلامحسين بيگه جه خاني - جليل شهناز و... همه داراي يك سبك و شيوه بودند و از نظر زمان بندي و اتكاء به رديف صداي ساز - ريزها و تك ريزها - پيوستگي جمله ها با ريز - نرمي و لطافت مضراب -سرعت و چابكي در مضراب و پنجه و خلاقيت در ارائه تكنيك هاي بديع و نو در نوازندگي و حتي محل قرار گرفتن كاسه تار از روي سينه به روي ران كه باعث تغييراتي در شكل كاسه، وزن آن و جنس دسته ساز شد و... مشكلي وجود ندارد و اينها بلامانع است (كه اينجانب هم تاييد مي كنم و آن را درست مي دانم.) اما در كمانچه اين تنوع نبايد باشد و بايد همه نوازندگان مطابق سليقه و نظر شما ساز بزنند، در غير اين صورت اين آثار به قول خودتان اصيل - كارا - پرمحتوا و هنري نيست.

    در كشور همسايه ما آذربايجان كه ساز كمانچه ساز اصلي و رديفي آنهاست و در اين زمينه چه در بخش نظري كه كتاب ها و متدهاي مختلف دارند و چه در بخش عملي و اجرايي موفقيت هاي زيادي داشته اند و به مراتب تعدد نوازنده ها و سبك ها و شيوه هاي مختلف بسيار بيشتر از ايران بوده و هست، اگر به كمانچه نوازهاي آنها هم اين صفت ها و واژه ها اطلاق مي شد ديگر به اينجا نمي رسيدند و همه به جاي كمانچه ساز ديگري انتخاب كرده و كار خود را راحت تر مي كردند.

    آيا شما در اجراها و آثار خود كه به خواندن آواز مبادرت مي ورزيد و با ساز تار و سه تار به شيوه دو تار و تنبور به اجرا مي پردازيد كه اساسا در سنت تار و سه تار نبوده، اين آزادي عمل را فقط براي خود جايز مي دانيد، اما شاگردان و ديگران نبايد اينطور باشند و بايد هميشه شاگرد بمانند. به اعتقاد من شما در رأي و سليقه و نظر خود آزاد هستيد ولي اگر به عنوان مثال كسي كار شما را نپسنديد و از كار استاد شهناز و يا استاد ديگري خوشش آمد اين اجازه را دارد و آيا درست است كه بگويد كار شما هنري - اصيل - كارا و پرمحتوي نيست. همانطوري كه شما به راحتي اين جملات را در مورد ديگران به كار مي بريد.

    آيا از خود سؤال كرده ايد كه دليل استقبال و رويكرد جوانان و نوجوانان به ساز كمانچه در حال حاضر كه خود شاهد آن هستيد به چه دليل است؟ آيا شما قبول نداريد كه زحمات همين چند نفر بوده كه حداقل در طول دو دهه آثار فراواني در زمينه هاي (تك نوازي - دونوازي - سه نوازي - كارهاي گروه نوازي - همراهي با اركسترهاي بزرگ سنفونيك چه در ايران و چه در خارج به شكل سوليستي - آثار موسيقي مقامي و نواحي - آثار موسيقي تلفيقي - اجراي رديف هاي موسيقي - نشر كتاب آموزشي پايه - رديفي - قطعات و ضربي ها) توليد كرده اند كه شما آنها را فاقد اصالت هنري دانسته و از طرف ديگر، شما كه براي اولين بار به اجراي ۲۰ دقيقه ساز كمانچه پرداخته ايد (كه من آن را به فال نيك مي گيرم و اين را به نفع ساز كمانچه مي دانم) مدعي شده ايد كه اين اثر داراي ارزش ها و ويژگي هاي مد نظر است. آيا چنين قضاوتي عادلانه و منصفانه است، آيا اصل تنوع در بيان و آزادي احساس، ابتكار و خلاقيت براي كساني كه، حداقل ۳۰ سال از عمر خود را در زندگي حرفه اي و تجربه در اين وادي و شيوه هاي مختلف نوازندگي صرف كرده اند، را جايز نمي دانيد؟

    از شما انتظار مي رود كه به شاگردان و نسل بعد، باور داشته باشيد، البته نه در حرف و سخن بلكه در عمل. آيا تابو و دست نيافتني و نوستالژيك كردن احساس خود را از كساني كه حتي در طول زندگي خود يك ربع ساز كمانچه ضبط شده ندارندو كسي از آنها سازي نشنيده و وجود خارجي ندارد، براي تحقير ديگران درست است؟ و آيا فكر نمي كنيد كه بايد با ديد عميق تر به كارهايي كه در اين دو دهه روي اين ساز انجام شده است، كه به گواهي اساتيد ديگر موسيقي ايران، نمره خوبي گرفته اند و با توجه به اينكه شما دو دهه در ايران نبوده ايد، وقت بيشتري بگذاريد و حداقل يك بار اين آثار را گوش كنيد و بعد به نقد آن بپردازيد.

    خوشبختانه به طور مشخص در دو دهه گذشته با توجه به زحمات طاقت فرسا و شبانه روزي و تجربه ها و بحث و جدل هاي فراوان و اختلاف نظرها و تشريك مساعي و تجربه هاي استوديويي و اجراي زنده كنسرت هاي بي شمار در داخل و خارج از كشور و با توجه به اينكه اين ساز در حال فراموشي بود و مخصوصا نسل جديد از ديدن اين ساز در تلويزيون محروم بودند و از گذشته اين ساز چيزي كه در دسترس قرار داشت، بسيار اندك بود و از طرف ديگر در مقايسه با سازهاي تار - سنتور - سه تار- ني و تنبك چه از نظر نظري و چه از نظر عملي از همه فقيرتر بود، با همت و عشق فراوان تعداد بسيار كمي از نوازندگان اين ساز كه به انگشتان يك دست هم نمي رسد، كم كم به بار نشست و توانست جايگاه خود را باز يابد و نقش كارساز خود را به اثبات برساند كه استقبال نسل جوان از اين ساز شاهد مدعاست.

    به جرأت مي توانم ادعا كنم پيشرفت اين ساز و استقبال از آن در تاريخ موسيقي ايران حداقل از ۱۵۰ سال پيش كه اطلاعاتي در دسترس است، بي سابقه بوده است. اما استاد عزيز براي من و بسياري از دوستداران شما محمدرضا لطفي يادآور كارهاي به ياد عارف - چاووش ۶ (سپيده) سه گاه طوس - تكنوازي تار (اصفهان - سه گاه) و تكنوازي سه تار (درويش خان)- نهان خانه دل - داروك- عشق داند (ابوعطا) و سراي بي كسي و راست پنجگاه جشن هنر و بسياري ديگر از آثارتان است. مردم شما را به عنوان نوازنده و آهنگساز مي شناسند، نه محقق و نظريه پرداز و منتقد. اجازه بدهيد كار تحقيق و نقد و نظريه پردازي را كساني كه در اين رشته زحمت كشيده و تخصص دارند انجام دهند. از شما خواهش مي كنم كه كار اصلي خود را فراموش نكنيد همه ما چشم به راه آثار زيباي شما در آينده هستيم.

    این چه استغناست یا رب ! وین چه قادر حکمت است !
    کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست !

  9. 4 کاربر برای این پست از Kamanche تشکر کرده اند:


  10. #5
    Kamanche آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    2838
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    37
    نوشته ها
    952
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    2,444
    3,041 بار تشکر شده در 833 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    55

    پیش فرض سخنان هنرمند گرامی مهدی آذر سینا


    0 Not allowed! Not allowed!
    مهدی آذرسینا در گفتگو با خبرگزاری مهر گفت: انتقادات علنی بی غرض را با ذکر نام می پذیرم.طرح صحیح و اصولی مسائل مربوط به موسیقی به کلیت جریان موسیقی کمک می کند.

    وي ضمن بیان این مطلب افزود : بحث بر سراین است که هم طرح مسئله باید درست باشد و هم جوابی که داده می شود. من در مجموع با انتقاد علنی و با ذکراسامی مخالفتی ندارم اما به شرطی که با هدف ارتقاء و بهیود وضعیت کلی موسیقی صورت بگیرد نه با اهدافی که پسندیده نیست.
    خالق آثاری چون „سیاوشانه” و„سیاه مشق” در باره برخی اظهار نظرهای محمدرضا لطفی مبنی بر پیشرفت نکردن موسیقی طی بیست سال گذشته گفت : من فکر می کنم نظر ایشان تا حدودی موسیقی پس از مهاجرتش را زیر سوال می برد. موسیقی در این مدت پیشرفت های بسیاری کرده است و طبیعی است که فعالیت های جدی موسیقی ازدید ایشان(به علت مهاجرت بیست ساله) پنهان مانده است. این کمانچه نوازدر باره سنت گرایی صرف ونوازندگی به شیوه قدما اظهار داشت : به هر حال هر نوازنده ای نظرات خاص خودش را دارد . پرداختن به مبانی سنتی موسیقی و بهره گیری از اصالت ها امری پسندیده و به نفع موسیقی است. اما سنت گرایی صرف و غافل ماندن از زمان حال هیچ نتیجه ای در پی ندارد.



    عضوهیات مدیره کانون نوازندگان خانه موسیقی وخالق اثر„صفیر سیمرغ” (بیش از سه ساعت تکنوازی کمانچه) مشخصا در مورد صحبت های لطفی وکمانچه نوازان گفت : در آن مورد گفتنی بسیار است ومن نظراتم را به صورت یک نوشته بلند بزودی ارائه خواهم داد. مهدی آذرسینا،روایتگر ردیف موسیقی میرزا عبدالله، در پایان گفت : به هر حال برای رسیدن به نتیجه ای روشن و پیشبرنده باید نظرها را مورد بحث و انتقاد قرار داد. امیدوارم فضای آزاد مکالمه میان موسیقیدانان ، نوازندگان و همه اهالی موسیقی به وجود بیاید

    این چه استغناست یا رب ! وین چه قادر حکمت است !
    کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست !

  11. 3 کاربر برای این پست از Kamanche تشکر کرده اند:


  12. #6
    Kamanche آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    2838
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    37
    نوشته ها
    952
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    2,444
    3,041 بار تشکر شده در 833 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    55

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سخنان هنرمند گرامی اردشیر کامکار

    -----------------------

    اردشیر کامکار - نوازنده کمانچه در گفتگو باخبرگزاری مهر گفت : نظر „محمدرضا لطفی” درباره نوازندگی کمانچه محترم است اما نظر من متفاوت است. ساز از نظر من وسیله ای است که انسان برای بیان احساساتش در دست می گیرد.

    او اظهار داشت : نواختن ساز مانند لهجه ،افکار و جهان بینی در نزد هر کسی متفاوت است. لزومی ندارد شاگردی که در نزد من نوازندگی کمانچه را آموخته و حالا به درجات بالا رسیده ، درست طبق اصول و نظرات من ساز بزند.

    به اعتقاد کامکار در صورتی که یک طرز فکر غالب شود جهان از تنوع خالی می شود.

    این نوازنده کمانچه تاکید کرد: این درست که اصالت ردیف های موسیقی ایرانی باید حفظ شود اما نباید خودمان را در چارچوب قرار بدهیم و این طور معتقد باشیم که اگر پایمان را از حدود آن چارچوب و قاعده فراتر بگذاریم محکوم به فنا خواهیم بود.


    کامکار بحث و نظرها درباره گفته های اخیر محمدرضا لطفی درباره موسیقی ایرانی و نوازندگی و پاسخ هایی که در واکنش به آن ها داده شده خالی از فایده دانست و گفت : موسیقی حمایت مردمی و دولتی می خواهد. اگر این حمایت باشد نه من جای کسی را خواهم گرفت و نه کسی خواهد توانست جای مرا بگیرد.

    او در پایان تاکید کرد: موزیسین ها بهتر است جای این حرف ها بروند کار کنند تا در آن چه هستند موفق تر بشوند. مهم کار و عمل صادقانه است. با حرف کسی به جایی نمی رسد.

    این چه استغناست یا رب ! وین چه قادر حکمت است !
    کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست !

  13. 4 کاربر برای این پست از Kamanche تشکر کرده اند:


  14. #7
    alireza_amirsamimi آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    604
    تاریخ عضویت
    Feb 2007
    نوشته ها
    688
    میانگین پست در روز
    0.11
    تشکر از پست
    311
    1,238 بار تشکر شده در 470 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 18/0
    Given: 1/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    دمت گرم. ممنون که همه بحث ها رو جمع کردی یه جا. این بحث استاد لطفی خیلی داغ شده بود. ممنونم که جواب ها رو جمع کردی

  15. کاربران زیر از alireza_amirsamimi به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  16. #8
    AliB آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    4267
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    42
    نوشته ها
    1,557
    میانگین پست در روز
    0.08
    تشکر از پست
    2,298
    4,066 بار تشکر شده در 1,278 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 100/4
    Given: 7/0
    میزان امتیاز
    56

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام به دوستان عزیز و ویشتاسب گرامی و قدردانی از شما که این مبحث رو به این شیوه ی زیبا مطرح کردید.
    آنچه که درباره ی نظر خودم باید به آن اشاره کنم این است که در این گفتگو یا بگو مگو که در رده های بالایی هنرمندان موسیقی ایرانی صورت پذیرفته به نوعی افرادی که مورد خطاب بوده اند در مطلب جناب لطفی ، خود از زاویه ی دید خودشان (که همگی هم عمری در راه موسیقی صرف کرده اند و دارای تحصیلات و تجربیات فراوان در زمینه ی موسیقی ایرانی و ساز کمانچه هستند) به نوشته ی ایشان پاسخ داده اند . در این میان شخصی مانند من که سر جمع سه سال است که ساز کمانچه را „دارم” و مدت کوتاهتریست که به صورت خودآموز اقدام به یادگیری این ساز کرده ام(به دلیل کمبود امکانات البته و ضرورت استاد داشتن غیر قابل انکار است) و صد البته در زمینه ی شیوه های نوازندگی این ساز و آثار قدمای این ساز و همچنین آثار نوازندگان معاصر بررسی و کندکاوی آنچنان نداشته ام (تا به حال البته) نمی توانم از منظر کارشناسی نظری را در باره ی صحت و و تایید و یا رد صحبت این نوازندگان و اساتید بیان کنم ، که اگر چنین کنم رای بر نابخردی خودم داده ام .
    من به عنوان هنرجویی در این بخش بیشتر از رهگذر تبادل نظر و سوال پرسیدن سعی در یادگیری دارم.
    با این مقدمه که عرض کردم پس در جنبه های تخصصی موضوع و اینکه واقعا چه کسی روایتگر با اصالت ساز کمانچه است (در حال حاضر و با اطلاعات فعلی) نمی توانم نظری بیان کنم.
    اما در بحث حاشیه ای موضوع (که کار امثال بنده است D:) مطالبی چند به نظرم می رسد.
    اینکه بعد از خواندن مطلبی که جناب لطفی در مقدمه ی اثر خموشانه درج کردند این حس به من دست داد که ایشان به نوعی قصد شستن و مالیدن و کنار گذاشتن همه ی کمانچه نوازان معاصر را دارد و تحلیل ایشان بوی غرض ورزی می دهد. اینکه اشاره کنیم در یک مقاله ی تحلیلی که فلانی شاگرد من بوده و بهمانی اینطور بوده چه ربطی به تحلیل شیوه ی کمانچه نوازی دارد؟
    همانگونه که با توجه به پاسخ کیهان کلهر و به ترتیب (البته ویشتاسب عزیز پاسخ ها را از شدید به لطیف مرتب کرده اند) بقیه ی افراد مشهود است که انشای جناب لطفی همین حس و برداشت را در آنان پدید آورده است. به نوعی که پاسخ کیهان کلهر به نظر من بسیار تند و طعنه آمیز است.
    مطلب بعد این است که پاسخ همه ی افراد با توجه به آنچه من برداشت کردم بر این تاکید دارد که شیوه ی نوازندگی امریست که اگرچه باید مبتنی بر اصول و تکنیک „تشنیک” های اصیل نوازندگی آن ساز باشد اما دلیلی ندارد که همواره تکرار نعل به نعل آن ها باشد. زیرا اساسا هنر و بیان هنری در نهایت (به عقیده ی خود من) هدفی دارد و آن بیان ادراکات و احساسات شخص موسیقیدان_نوازنده (در ایران) است. از این روست که انحصار طلبی در امر شیوه های بیان و اصلوب ارایه ی یک هنر توسط یک شخص و یا جریان فکری ، آن هم در سطوح „” عالی„” و رده بالا و در بین هنرمندانی که عمری را در این راه صرف کرده اند و صاحب تفکر و اندیشه هستند ، اساسا بی معنی و غیر منطقیست.
    اساسا سخن من چنین است خود آقای لطفی شنیدم که در جایی فرموده بودند که کار هنرمند موسیقی اساسا حرف زدن نیست و ساز زدن است _نقل به مضمون_ و اینکه ما ساز می زنیم که حرف نزنیم!!! با این حال ایشان در این دوره ای که در ایران تشریف دارند بیشتر به حرف زدن پرداخته اند تا ساز زدن ظاهرا. چرا که مصاحبه های بی شمار مطبوعاتی و حتی حضور در تلویزیون ایران نشان از پر کار بودن ایشان در زمینه ی حرف زدن دارد. (که اتفاقا به نظر من کار بدی نیست اگر حرف زدن در جهت مثبت باشد و به پیشبرد موسیقی ایران کمک بکند و از این رو همه ی سخنان جناب لطفی هم بد نیست و به هر حال صحبت های خوب هم دارند به طور مثال مصاحبه ی اخیرشان در تلویزیون که توسط آقای فاضل جمشیدی انجام پذیرفت و حاوی مطالب خوب ، مثبت و امیدوار کننده ای بود و به نظر من صادقانه بیان شد). اما در ادامه ی مطلبم برای بیان کامل منظورم از چیدمان سخن بدین سان ، باید بگویم که فردی که ادعایی دارد در یک وادی به نحوی که دیگرانی را که ست اندر کار آن وادی هستند را به چالش می کشد باید قبل از هر چیز بتواند آن ادعا را نه در حرف و بلکه در عمل به اثبات برساند.
    به نظر من اگر شیوه ی نوازندگی ساز کمانچه آنگونه که در دوره ی قاجار نواخته می شده و آنگونه که توسط قدمای این ساز یعنی باقر خان و بعد از آن حسین خان اسمعیل زاده نواخته می شده _به عقیده ی شخصی_ یگانه شیوه ی نوازندگی عالی و مشحون از اصالتیست که امروزه همه باید و مجبورند طبق آن ساز بزنند و جناب لطفی داعیه آن را دارند باید مجمعه کارهای اجرایی ایشان_چه صحنه ای و چه به صورت سی دی _ به گونه ای به صورت شفاف و کامل معرف این شیوه ی _به قولی فراموش شده_ باشد که توجه همه را به خود جلب کند و اول و قبل از هر چیز نظر ارباب هنر و نوازندگان این ساز را به خود جلب کند. به نوعی که تحسین و تصدیق آنان را برانگیزد و آنها را مشتاق به بکارگیری آن شیوه ها و تکنیک ها در ساز خود بکند و یا اینکه جناب لطفی در حال حاضر شاگردانی را با این شیوه تربیت کنند که حرفی برای گفتن داشته باشند و ار حرکت این شاگردان در جامعه ی هنری ، و ساز زدن در اینجا و آنجا و این کار و آن کار ، حرکتی نیز در شیوه ی نوازندگی این ساز پدید آید.
    به قول جناب فرج پوری با 20 دقیقه ساز زدن در یک کاست نمی توان چنین ادعاهایی را به روشنی به اثبات رساند.
    در عین حال همانطور که درباره ی آن سخن گفتم اساسا اگر در حال حاضر هم باقر خان و یا حسین خان اسمعیل زاده زنده می بودند فضای حاکم بر اجتماع امروزین هنر ایران و جهان و تفکراتی که امروزه در جهان بینی هنر و مکاتب مختلف هنری وجود دارد و چه در ایران و چه در بحث جهانی و تاثیرات ان بر جامعه و هنرمندان ایران یا اساسا خود این اساتید هم به گونه ی دیگری ساز می زدند و یا هنرمندان هم عصر اساسا به دنبال یافتن بیان شخصی خود می رفتند.
    ببینید همانطور که در پاسخ این هنرمندان به نوشته های جناب لطفی بود اساسا در ساز های دیگر این تفاوت ها در شیوه به نحو چشمگیری وجود دارد و این دلیل نمی شود که خط بطلان بر آن ها کشید. شما به شاگردان استاد شهنازی بنگرید. اتفاقا اگر شیوه ی آموزش استاد درست نبود چنین نمی شد که الان هر کدان از شاگردان ایشان دارای شیوه ای شخصی و بیانی منحصر به فرد هستند به نوعی و این مساله بر زیبایی و غنای هنر تارنوازی در ایران افزوده است.
    آقا جان ، چه کسی می تواند بگوید تار زدن استاد فرهنگ شریف به درد نمی خورد چون مطابق اقا حسین قلی نیست؟ چه کسی می تواند بگوید ساز زدن استاد شهناز اصالت ندارد؟ اساسا حضور این اساتید تار ایرانی را مفهومی دیگر بخشید. زیبایی و عشق و اصالت ایرانی بودن در ساز استاد شریف(به عقیده ی شخصی من) موج می زند. توان این شیوه در ارتباط گرفتن با روح شنونده بسیار بالاست و این یک موفقیت بی نظیر برای موسیقی و ساز های ما است. خوب وقتی در ساز های دیگر مثل تار چنین گستره ای از شیوه های نوازندگی وجود دارد پس چرا اساسا باید گفت که در کمانچه نباید باشد. گویی که ساز کمانچه به دلیل دوره ی فترت ای که داشته است و اینکه در یک دوره فقط یک نفر بار معرفی این ساز را به دوش می کشیده طبیعتا امروزه در گسترش و تثبیت شیوه های مختلف نوازندگی هنوز جوان به حساب می آ ید و راه زیادی باقیست تا از نظر قوام یافتگی و تثبیت شیوه های مختلف نوازندگی همانند سازی مثل تار بشود . اما آنچه که مسلم است ساز کمانچه سالیانیست که دوباره به جمع ساز های پرکار و پرطرفدار موسیقی ایرانی برگشته و نوازندگان زیادی دارد و تا به امروز هم همانطور که انتظار می رود هر کدام به نوعی و در راستایی مجموعه ی داشته ها در وادی نوازندگی این ساز را اتقا و گسترش داده اند.
    قصد من از بیان کردن این سخنان نادیده گرفتن ضرورت و اهمیت بازشناسی شیوه های اصیل در نوازندگی این ساز و هر ساز دیگری در موسیقی ایرانی نیست. اما بیان ادعاهای جناب لطفی هم کمی بی انصافی است. بازشناسی شیوه های اصیل تنها و تنها با انتشار مقالات مستدل تحقیقی و اجراهای متعدد پژوهشی امکان پذیر است که بدون آن حرف زدن به تنهایی مشکلی را حل نمی کند.
    هر آنچه از رفتار ناثواب در کردار و گفتار انسان ها می بینیم ؛ بازتاب خردی ها و نارسایی های اندرون آنهاست.
    -------------------------------------------
    درمان قطعی و موضعی تعریق بیش از حد کف دست برای دوستان نوازنده!

  17. 4 کاربر برای این پست از AliB تشکر کرده اند:


  18. #9
    خان آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    3922
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    864
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    1,600
    1,927 بار تشکر شده در 634 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    55

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    دوست عزیزمون کمانچه باز هم بحث خوبی را راه انداخت.
    آقای لطفی برای موسیقی ایران زحمات فراوانی متحمل شدند و همه از این امر آگاهی دارن. ولی...

    موضوع اصالت در موسیقی به حق بحث جالب و گسترده ای میباشد. چیزی که فکر میکنم نظریات و عقیده های نسل ها مختلف با هم به جدال بر میخیزند و هر کدام حرفهای فراوانی برای گفتن دارند.
    تعریف من از اصالتی که داره در باره آن بحث میشه،شیوه ساز نوازی قدما میباشد که به اصل و پایه هر ساز نزدیک تره. این شیوه از ایتدا مورده استفاده بوده و طرفداران خاص خودش رو هم داره. و قابل رد کردن نیست.

    با گسترده تر شدن راه های ارتباط جمعی و امکانات تبادل نظرات در هر باب و به خصوص موسیقی ملل که در سالهای اخیر به اوجش خودش رسیده ،نسل امروز خیلی بیشتر از اساتید گذشته میتونن با موسیقی خاص دیگر کشور ها آشنا بشوند و از آن خط بگیرند. این رخداد هم دارای دو اثر میباشد. اول اینکه میتواند جوانان را به دنبال خودش بکشد که راه آنها را ادامه بدن و به شیوه آنها به نوازندگی دست بزنن، و دیگر اینکه فقط باعث میشود این نسل به دنبال شیوه های نو و جدید در پی ایجاد تغییر (هر چند کم و نا چیز) در ساز و موسیقی کشورشون برآیند.
    میشه تاثیر این رخ داد عظیم را در شیوه نوازندگی هنر مندان امروزی تر مشاهده کرد. شیوه هایی که بسیاری مقابل شیوه گذشته برخواسته و حرفهای بسیاری هم برای گفتن دارد. حال دراین میان خیل عظیمی از استادان و حامیان موسیقی به سبک قدیم به مبارزه علنی با این شیوه نوین بر خواسته اند.
    به نظره من با توجه به اینکه سکون و یک جا ثابت ماندن،تنها دوره خود گشتن و حرکت رو به عقب است. نمیشود با توجه به این که در حال حاضر همه چیز در هر زمینه ای در شرف تغییر است به نوع خاص موسیقی به سبک قدیم بسنده کرد. نه نمیشه. اما تاکید میکنم که اگر قرار است موسیقی در هر سازی و در شیوه نوازندگی و هر چیزه دیگری دست خوش تغییر بشه باید توجه کامل صورت بگیره تا از اصل و بنیان خودش دور نشه و به صورتی عمل نکنه که ماهیتش به کلی تغییر کنه.
    در صورتی میتونیم این نوع موسیقی را قبول کنیم که تغییر ناگهانی در آن صورت نگیره که به سبکی نا آشنا و غریبه بدل بشه.
    فکر میکنم تعدیل در شیوه نوازندگی خیلی خیلی مهمه،نباید آنقدر زیاده روی بکنیم که از اون ور بوم بیوفتیم.
    موافقین؟


    باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم

    وز دل و جان یارم شوی تا عاشق زارت شوم
    من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
    اول به دام آرم تو را وان گه گرفتارت شوم







  19. 2 کاربر برای این پست از خان تشکر کرده اند:


  20. #10
    خان آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    3922
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    864
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    1,600
    1,927 بار تشکر شده در 634 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    55

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    این حرف ها به عقیده من در مورده هر سازی از جمله کمانچه صدق میکنه.

    باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم

    وز دل و جان یارم شوی تا عاشق زارت شوم
    من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
    اول به دام آرم تو را وان گه گرفتارت شوم







  21. #11
    Kamanche آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    2838
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    37
    نوشته ها
    952
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    2,444
    3,041 بار تشکر شده در 833 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    55

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط خان [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    اما تاکید میکنم که اگر قرار است موسیقی در هر سازی و در شیوه نوازندگی و هر چیزه دیگری دست خوش تغییر بشه باید توجه کامل صورت بگیره تا از اصل و بنیان خودش دور نشه و به صورتی عمل نکنه که ماهیتش به کلی تغییر کنه.
    در صورتی میتونیم این نوع موسیقی را قبول کنیم که تغییر ناگهانی در آن صورت نگیره که به سبکی نا آشنا و غریبه بدل بشه.
    فکر میکنم تعدیل در شیوه نوازندگی خیلی خیلی مهمه،نباید آنقدر زیاده روی بکنیم که از اون ور بوم بیوفتیم.
    موافقین؟
    با سلام بله خان عزیز من هم با شما موافقم و اینطور نظرم رو بیان کنم که اگر قرار است حرکت نوینی در سازی انجام بگیره (به نظر من) فقط و فقط هنگامی با ارزش میشود که با تکیه بر دانش ،آگاهی و تسلط بر شیوه های کلاسیک
    نوازندگی توسط شخص نوازنده باشه.

    ---------------------
    اما در مورد حرفهای دیگه که در مورد نوازنده های کمانچه مطرح شد اگر دوستان همراه مثل جناب بردیا ،خان عزیز و علی آقا و احیانا دیگر دوستان که مایل به شرکت در بحث هستند موافق باشند یه مقدار رک تر بحث کنیم . یعنی شیوه های نوازندگی این دوستان رو نقد کنیم و به چالش بکشیم تا بینیم به چه نتایجی می رسیم. من پیشنهاد میکنم یکی از دوستان با یکی از نوازنده ها شروع کنه تا من ادامه بدم .
    حالا اگه شما نظری دارید بگید تا مطلع بشیم.
    ممنون
    این چه استغناست یا رب ! وین چه قادر حکمت است !
    کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست !

  22. 2 کاربر برای این پست از Kamanche تشکر کرده اند:


  23. #12
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    4127
    تاریخ عضویت
    Jan 2008
    نوشته ها
    344
    میانگین پست در روز
    0.06
    تشکر از پست
    21
    1,016 بار تشکر شده در 306 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    با کمال شرمندگی، می‌شه من موافق نباشم؟!

    فکر می‌کنم که یه چیزی هست که تکلیفش هنوز معلوم نیست، و من هی منتظرم که یکی تصریحش کنه و نمی‌شه. شاید اون‌قدر ساده‌ست و جلوچشم، که دیده نمی‌شه: این «اصالت»، که حرفش رو می‌زنیم، چی‌ه؟ همون «قدمت»ه؟ همون «سنت»ه؟ اینا یکی‌ن یا فرق دارن؟ تا اینجا، فقط حرف از «قدمت» زدیم، و فرضی که آقای لطفی دارن (و برای من اصلاً بدیهی نیست) این‌ه که «قدمت» و «اصالت» مترادف‌ن ــــ اگه این‌جور باشه، چرا مکتب «تخت‌حوضی» کمانچه‌نوازی رو (یا تارنوازی رو، مثلاً) «اصیل» نمی‌شمریم؟ فقط چون صراحتاً ردیف نمی‌زدن؟ برعکس: چرا ردیف رو «اصیل» می‌شمریم درحالی که «قدیم» نیست و مشخصاً می‌دونیم که قدمت ریخت حاضرش حول‌وحوش صد (و فوقش صد و پنجاه) سال‌ه؟

    بسم‌الله: یکی‌ن یا نه؟
    ویرایش توسط bardyaa : Thursday 22 May 2008 در ساعت 10:44 PM دلیل: جاافتادگی

  24. 5 کاربر برای این پست از bardyaa تشکر کرده اند:


  25. #13
    Kamanche آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    2838
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    37
    نوشته ها
    952
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    2,444
    3,041 بار تشکر شده در 833 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    55

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    با سلام خدمت بردیای عزیز و تشکر برای پیوستن به بحث.
    راستش در مورد بحث هر جور که دوست دارید ادامه بدید حرف من فقط یه پیشنهاد بود و بس.

    در مورد اصالت دقیقا من هم مثل شما چند روزی صبر کردم که کسی در موردش چیزی بگه اما مطلبی نوشته نشد و من هم باور کنید مطلب جامعی در موردش نمیدونستم که بنویسم که امیدوارم توی این بحث کمی بهش برسیم.

    در مورد صحبت اخرتون : چرا ردیف رو «اصیل» می‌شمریم درحالی که «قدیم» نیست

    به نظر من دلیل این که چرا موسیقی دان های ما یا جامعه ی موسیقی ردیف رو اصیل میدونند به این خاطر میتونه باشه که اساتید بزرگی که اسمی ازشون در موسیقی ایرانی مونده همه در سایه ردیف و ردیف نوازی بودن و یه جوری با ردیف پیوند خورده بودند حتی در دوره فعلی که بزرگان موسیقی همگی از حامیان پر و پا قرص ردیف هستند . نظر شما چیه؟
    این چه استغناست یا رب ! وین چه قادر حکمت است !
    کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست !

  26. 3 کاربر برای این پست از Kamanche تشکر کرده اند:


  27. #14
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    4127
    تاریخ عضویت
    Jan 2008
    نوشته ها
    344
    میانگین پست در روز
    0.06
    تشکر از پست
    21
    1,016 بار تشکر شده در 306 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    شاید دلیلت درست باشه و شاید هم نه (به‌نظرم، درست‌ه). چیزی که مهم‌ه اما، درستی‌ش نیست؛ این‌ه که نشون می‌ده که «اصالت»، ظاهراً مبتنی بر «قدمت» نیست و انگار بیشتر «انتسابی»ه تا «اکتسابی». محض دست‌گرمی: خوب، پس اصلاً «شیوهٔ اصیل» چه‌جور چیزی‌ه؟

  28. 3 کاربر برای این پست از bardyaa تشکر کرده اند:


  29. #15
    Kamanche آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    2838
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    37
    نوشته ها
    952
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    2,444
    3,041 بار تشکر شده در 833 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    55

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    والا بردیا جان اینقدر تعاریف در مورد کلمه ی اصیل فراوان و از طرفی متناقضه که آدم رو متعجب مبکنه. اما یادم میاد که توی کتاب _نورعلی برومند زنده کننده ی موسیقی اصیل ایرانی - به نقل از استاد برومند در تعریف واژه ی اصیل این طور نوشته شده بود (اجازه بدید از روی کتاب نقل کنم بله صفحه ی 15 هنر و اصالت در موسیقی ایرانی پ دوم):به پدیده ای اصیل میگوییم که به منشا خود وفادار باشد.
    به نظرم جامع ترین و خلاصه ترین تعریفیه که میشه از اصیل کرد.
    این چه استغناست یا رب ! وین چه قادر حکمت است !
    کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست !

  30. 2 کاربر برای این پست از Kamanche تشکر کرده اند:


  31. #16
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    4127
    تاریخ عضویت
    Jan 2008
    نوشته ها
    344
    میانگین پست در روز
    0.06
    تشکر از پست
    21
    1,016 بار تشکر شده در 306 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    آره، و در ضمن، هیچی هم ازش در نمی‌آد! با این «تعریف»، چرا موسیقی پاپ «اصیل» نیست؟! چیزی که با افتخار به‌ش می‌گیم موسیقی «اصیل»، به کدوم منشأش «وفادار» مونده؟! اصلاً، چطور می‌شه اصیل بودن یا نبودن یه چیزی رو چک کرد؟

    این تعبیر، احتمالاً یه ملغمه‌ای‌ه از «قدمت» و «سنت»؛ و فکر می‌کنم که بهتره چندان فکرش رو نکنیم: اگه این جور باشه، تصنیفهای اصیلمون باید تو مایهٔ تصنیفای حرم‌سراهای قجری باشن، که بنده مؤدب‌تر از این‌حرفام که اینجا مثالشون رو بیارم؛ اما مثلاً می‌شه «تعریض» به‌شون رو تو دیوان عارف دید (فکر می‌کنم که ارشد تهماسبی هم این رو تو مجموعهٔ تصنیفهای عارف نقل کرده).

    جمع‌وجور: این تعبیر، به‌نظرم اساساً تعبیر خوبی نیست: هم «مبهم»ه (تعبیر «وفاداری» و «منشأ» معلوم نیست) ، و هم دربرگیرندهٔ اون چه که ما می‌خوایم نیست.

  32. 5 کاربر برای این پست از bardyaa تشکر کرده اند:


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 51
    آخرين نوشته: Monday 9 September 2013, 09:30 AM
  2. پاسخ: 46
    آخرين نوشته: Wednesday 9 March 2011, 07:52 AM
  3. كمانچه و ويولن
    توسط arian در انجمن کمانچه
    پاسخ: 44
    آخرين نوشته: Wednesday 3 December 2008, 11:52 AM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •