لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: از كجا مي‌آيد اين آواي دوست

  1. #1
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    5982
    تاریخ عضویت
    May 2008
    نوشته ها
    51
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    6
    147 بار تشکر شده در 45 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض از كجا مي‌آيد اين آواي دوست


    0 Not allowed! Not allowed!
    از كجا مي‌آيد اين آواي دوست
    محمود امین : يوسف پوريا در سال 48 يك ساز مي‌سازد و بنا به دلايلي ديگر اين كار را ادامه نمي‌دهد. چهار، پنج سال مي‌گذرد و در سال 1353 تصميم مي‌گيرد اين كار را به شكل حرفه‌اي دنبال كند. به قول خودش شاگرد غيرمستقيم استاد فقيد «يحيي» است كه به‌واسطه سليمان‌خان روح‌افزا دانش او را فرا گرفته است.</B>
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    مداومت و پشتكار وي سبب شد كه به‌تدريج او به يكي از بهترين تارسازهاي اين سرزمين تبديل شود كه سازهايش را استادان درجه يك بنوازند. حالا هم او افتخار مي‌كند كه نوازنده‌هاي نامي از ساز او سود مي‌برند و هم از اينكه ساز پوريا دستشان است، به خودشان مي‌بالند. گفت‌وگوي ما يك نشست خوشايند و شيرين بود اما متاسفانه در لحظاتي كه اين گفت‌وگو را با استاد پوريا از پشت تلفن مرور مي‌كرديم، مطلع شديم فرزند استاد محمود فرهمند، ديگر سازنده چيره‌دست تار درگذشت. تلخي اين اتفاق، شيريني گفت‌وگو را گرفت و هر دوي ما را مكدر كرد. روزنامه «تهران امروز» اين ضايعه را به استاد فرهمند تسليت مي‌گويد. گفت‌وگوي ما را بخوانيد:
    ***
    از آنجايي كه معمولاً موسيقي فراتر از ابزار اجرايي خود حركت مي‌كند، سازها و سازنده‌ها هميشه در حاشيه قرار مي‌گيرند. آيا اين اجحاف ناخواسته شما را ناراحت نمي‌كند؟
    اين مساله از قديم‌الايام رايج بوده و متاسفانه سازنده ساز را به چشم يك صنعتگر نگاه مي‌كنند. بعضي هم فكر مي‌كنند چون ساز از چوب ساخته مي‌شود، سازسازي نجاري است و اين طرز تفكر يك فاجعه است. نجاري اغلب يك صنعت محسوب مي‌شود، در حالي كه سازسازي يك هنر / صنعت به‌شمار مي‌آيد. در واقع ساخت يك ساز پروسه‌اي است كه در آن هنر، تفكر و صنعت همزمان در كنار هم قرار مي‌گيرند تا يك وسيله بيان هنر به منصه‌ظهور برسد.
    اين پروسه پيچيدگي‌هايي دارد كه هنوز هم پس از گذشت اين همه سال و پشت‌سر گذاشتن تجربه‌هاي مختلف نياز به آزمودن و درك و دريافت و قابليت‌هاي جديد هنر سازندگي ساز حس مي‌شود كه معتقدم راه زيادي مانده تا ايده‌هاي جديد و توانايي‌هاي سازهاي ايراني استخراج شود. متاسفانه نوازنده‌ها هنگام خريدن ساز كلي تعريف و تمجيد مي‌كنند اما وقتي كه نوبت به اجراي موسيقي و عوامل تاثيرگذار مي‌رسد، سازنده ساز را فراموش مي كنند. در حقيقت اين نگاه نادرست به‌طور كلي در جامعه موسيقي ما رايج است و كمتر توجهي به اين مقوله مي‌شود. البته به بيراهه نروم، گاهي بعضي از نوازنده‌ها در بروشور آلبوم يا كنسرت خود به سازنده سازي كه با آن هنرنمايي كرده‌اند، اشاره مي‌كنند. ازجمله كنسرت اخير حسين عليزاده كه اين اتفاق خوشايند افتاد. اميدوارم روزي برسد كه سازسازها بيشتر مورد حرمت قرار بگيرند و هنگامي كه از عوامل اجرايي يك مجموعه موسيقي ياد مي‌كنند، سازنده‌ها نيز جزو آنها باشند.
    در بخشي از صحبت‌هايتان به اين موضوع اشاره كرديد كه هنوز جا دارد ما روي سازهايمان كار كنيم. اين عقيده براي يك سازنده باتجربه بسيار ستودني است. چرا پس از گذشت اين همه سال چنين عقيده‌اي داريد؟
    بهترين الگو و قواره ساز تار در ايران را زنده‌ياد «يحيي» ساخته است و نسخه‌اي ديگر «جعفر». طبيعي است كه هر تارسازي بايد يكي از اين 2 الگو را بگيرد و سازش را بسازد اما در اين مسير ما بايد به تكامل ساز در مسيري طبيعي و درعين حال پايبند به سنت فكر كنيم. البته اين جمله بدان معنا نيست كه ما مي‌توانيم بهتر از يحيي ساز بسازيم. در واقع اگر بتوانيم مثل «يحيي» بسازيم، بهترين و زيباترين ساز را ساخته‌ايم اما با اين وجود معتقدم در طول سال‌ها مي‌توان از تجربه‌هاي مثبت استفاده كرد كه تكامل يك پديده راه خودش را برود.
    آيا تغييراتي هم در شيوه ساخت يا سازمان تار ايجاد شده است؟
    به هر حال با گذشت زمان تغييراتي در الگوي يحيي حاصل شد كه دلايل متعددي مي‌تواند داشته باشد چون يحيي آدمي نبوده كه به اين مقولات بي‌توجه بوده باشد. طبيعي است كه در اين سال‌ها شيوه نوازندگي و نگاه به ساز تار عوض شده و اين تغيير رويه مي‌تواند تغييراتي هم در ساز به وجود بياورد زيرا نوازندگي به ساز بستگي دارد و اگر شيوه نوازندگي عوض شود، بايد ساختمان ساز هم تغييراتي بكند.
    به‌نظر مي‌رسد تغييراتي كه شما از آن صحبت مي‌كنيد، همه در راستاي تسهيل نوازندگي باشد؟
    بي‌شك همين‌طور است چون ما تلاش مي‌كنيم كه با توجه به شيوه‌هاي نوازندگي معاصر سازها را طوري طراحي كنيم و بسازيم كه نوازنده به خوبي و به راحتي بتواند شيوه خودش را روي ساز پياده كند اما همه اينها در صورتي است كه ساختمان و ساختار اصلي ساز حفظ شود.
    ساز تار در سال‌هاي اخير با تغييراتي روبه‌رو بوده است. ازجمله در قسمت سرپنجه و پرده‌ها كه شايد شكل و شمايل آن را هم تغيير داده باشد. نظرتان در اين زمينه چيست؟
    اگر تغييرات ايجاد شده، علمي و در عين حال برپايه رعايت اصول باشد، بسيار نيكوست. براي مثال بايد بگويم كه من پنجه‌ها را به‌صورت يك تكه ساخته‌ام تا ساز در طول زمان اگر ضربه و آسيبي ديد، دسته از سر پنجه جدا نشود، در حالي كه در گذشته دسته از سرپنجه جدا بود و به مرور زمان يا از هم جدا مي‌شد يا مي‌شكست، من اين كار را نكردم چون ضرورتي وجود نداشت كه بخواهم چيزي كه خود به خود متعالي و درست را به شكل ديگري پياده كنم. ما امروز دستگاه‌هايي داريم كه به راحتي روي ساز شيار مي‌دهند و دليلي ندارد با وجود اين دستگاه‌ ما دسته و سرپنجه جدا از هم بسازيم. به هر حال وقتي يكسره باشد، استقامت ساز هم بيشتر خواهد بود.
    نگفتيد كه تغييرات ياد شده را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟ به‌خصوص تغييراتي كه از سوي استاد قنبري‌مهر روي تار ايجاد شد.
    جناب قنبري مهر، استاد عزيز و عظيم‌الشاني است كه خصايل والاي انساني در ايشان وجود دارد و كمتر مي‌توان ديگر چنين هنرمندي به دوران ديد. ابتكاري كه ايشان روي سرپنجه تار به خرج دادند، بسيار جالب و علمي است. اين ايده واقعاً دردسر نوازنده را در كوك كردن و سيم انداختن كم مي‌كند.
    اما با گذشت سال‌ها، آنچنان كه بايد و شايد با استقبال مواجه نشد؟
    نوازنده‌هاي ما معتقدند كه شكل اين سرپنجه به تار ايراني كه يك ساز ملي است، نمي‌خورد. سرپنجه در صدادهي تاثير زيادي ندارد اما بعد از سال‌ها ديديم كه جامعه موسيقي آن را نپذيرفت.
    درعرصه سازندگي ساز با 2 حوزه سفارش (دست‌ساز) و توليد انبوه (صنعتي و ماشيني) مواجه هستيم. نظرتان درباره توليد انبوه چيست؟
    توليد انبوه، بي‌شك يكي از نيازهاي اساسي جامعه موسيقي است. طبيعي است كه ساز دست‌ساز نمي‌تواند پاسخگوي اين همه هنرجو باشد. منتها چيزي كه در اين ميان قابل توجه است، قيمت سازهاست. گاهي اوقات مشاهده مي‌شود كه يك انبوه‌ساز در ميان سازهايي كه ساخته، يك ساز خوش صدا پيدا مي‌كند و به قيمت ساز دست‌ساز مي‌فروشد. اين كار درست نيست و ارزش‌ ساز دست‌ساز يك هنرمند را پايين مي‌آورد. توليد انبوه وقتي خوب است كه ارزان به دست علاقه‌مندان برسد.
    در عوض داريم كساني كه دست‌ساز كار مي‌كنند، اما سازهايشان شبيه كاريكاتور ساز است تا خود ساز. اگر انبوه سازها الگويي خوب دارند و مي‌توانند با قيمت مناسب ساز توليد كنند، بهتر است آنها به كارشان ادامه بدهند تا اينكه يك سازنده دست ساز به شكلي كاملا غيرقابل ملاحظه و با قيمتي بالا ساز توليد كند.
    در همين راستا در خانه موسيقي بحثي بود كه سازندگان بتوانند با راهنمايي اساتيد، كيفيت كارشان را بالا ببرند، چه شد؟
    بله، قرار بود از سازسازها دعوت كنيم و آنها را تعليم بدهيم و در مسير ساختن ساز بهتر آنها را ياري كنيم. اما هنوز اين تصميم به مرحله عمل نرسيده است كه اميدوارم به زودي بتوانيم به اين خواسته جامه عمل بپوشانيم.
    به نظر مي‌رسد كانون ساز سازان خانه موسيقي آنچنان كه بايد و شايد نتوانسته فعاليت‌هاي كارآمدي داشته باشد، چرا؟
    من به عنوان عضو هيات مديره اين كانون تلاش مي‌كنم كه اتفاق‌هاي تازه‌اي در اين مجموعه بيفتد. البته ساير اعضا نيز همين‌طور. به عنوان مثال در سال‌هاي گذشته فقط افرادي مي‌آمدند و فرم پر مي‌كردند و بدون اينكه تحقيق كاملي راجع به صحت ادعاهاي دوستان صورت بگيرد عضويت يا عدم عضويت صورت مي‌پذيرفت.
    من پيشنهاد دارم از كساني كه علاقه‌مند عضويت در اين كانون هستند، دعوت شود تا سازهايشان را بياورند و در جلسات هفتگي به ديد ساير اعضاي هيات مديره برسانند و در مرحله بعد از كارگاه‌هاي سازسازي آنها باخبر و مطلع شويم. اين تصميم تا حدودي عملي شده است و در هر جلسه كه ما گرد هم مي‌آييم، چند نفر با ساز مي‌آيند، سازهايشان را ارزيابي مي‌كنيم و بعضا ايرادهاي سازشان را نيز گوشزد مي‌كنيم. اين موجب مي‌شود كه متقاضيان عضويت بفهمند كه كارهاي اين كانون حساب و كتاب دارد.
    منتها اينكه بخواهيم قيمت ساز را ما تعيين كنيم، يك كم مشكل است. مشكل از اين جهت است كه يك سازنده فكر مي‌كند سازش بهترين ساز موجود در بازار است. مگر اينكه بيايد ايرادهاي سازش را از زبان اعضاي هيات مديره بشنود. وقتي سازنده فكر مي‌كند بهترين ساز را ساخته است، قيمت سازش را نيز خيلي بالا اعلام مي‌كند. قيمتي كه اصلا نمي‌ارزد. در هر صورت اگر مشكلي پيش آمده سعي كرديم به صورت كدخدامنشي آن را حل كنيم. عدم وجود قوه اجرايي و قانونگذاري در اين زمينه اين امكان را از ما سلب مي‌كند كه بتوانيم، متخلفان با اين عرصه برخورد كنيم. با اين وجود اين پيشنهاد را داديم كه خريداران ساز به خانه موسيقي مراجعه كنند تا ما قيمت حدودي يك ساز و محاسن و معايبش را تعيين كنيم. با وجود اينكه براي خودمان دشمن تراشي مي‌كنيم اما در تلاش هستيم در حق خريدار اجحاف صورت نگيرد. </B>

  2. 3 کاربر برای این پست از mrbmaster تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

  4. #2
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    5982
    تاریخ عضویت
    May 2008
    نوشته ها
    51
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    6
    147 بار تشکر شده در 45 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض گفت وگو با يوسف پوريا سازنده صاحب نام تار و عضو هيأت مديره كانون سازسازان


    0 Not allowed! Not allowed!
    ارزش تار ساخت يحيي و دستان نواسازش سبب شد تا پس از به ثمر رسيدن جست وجو براي يافتن مزارش هيات مديره كانون ساز سازان و جمعي از نوازندگان تار وسه تار بر مزارش در اصفها ن گرد هم آيند . تصوير اين جمع را نشان مي دهد . مهسا ترابي چندي پيش از منابع موثق خبري شنيديم، مبني بر پيدا شدن مزار مرحوم يحيي، سازنده معروف تار، پيرو اين خبر به سراغ استاد يوسف پوريا رفته و از وي در اين باره پرس و جو كرديم. گفت وگوي ما با پوريا به مسائل جانبي چون ويژگي هاي تاريخي سازيحيي و تفاوت آن با ساير تارهاي ساخته شده كشيد ودر نهايت گفت وگوي مفصلي از كار درآمد. با توجه به اينكه ساز ساخت يحيي، به باور اكثر نوازندگان و سازندگان اين ساز، شاخص ترين وخوش صداترين ساز تار است و هم اكنون در زمره مواريث فرهنگي قرار گرفته است. گفت وگوي ما را با جناب پوريا بخوانيد.


    *شنيده ايم كه مقبره مرحوم يحيي پيدا شده و كانون ساز سازان نيز در مراسمي سنگ قبر مناسبي را روي مزار ايشان نهاده اند، در اين باره توضيحات بيشتري بفرماييد؟
    - حدود هفتاد و اندي سال آرامگاه مرحوم يحيي ناپيدا بود و هنرمندان و سازندگان ساز مخصوصاً تار، مشتاق بودند كه اطلاعاتي را در اين زمينه داشته باشند. متأسفانه تابه حال كسي اقدام به اين كار نكرده بود.
    تا اينكه يكي از روزها خانمي به نام «مريم اطمينان» در جمع اعضاي هيئت مديره كانون سازندگان ساز حضور پيدا كردند و اظهار داشتند كه من آرامگاه مرحوم يحيي را در اصفهان پيدا كردم. البته دو سال قبل از اينكه اين خانم با ما آشنا شوند آقايي به نام «پورميرزا» مطالبي را بيشتر در مورد بيوگرافي و كمتر در رابطه با مقبره مرحوم يحيي نوشته بودند و من به ايشان گفتم كه اگر بتوانيد مطالبي را در رابطه با بيوگرافي مرحوم يحيي بنويسيد خدمت بزرگي به عالم موسيقي كرديد.
    اما وقتي ما، كانون سازندگان ساز، با خانم اطمينان آشنا شديم مشاهده كرديم كه اين خانم دلايل محكم و مقاومي را دررابطه با آرامگاه مرحوم يحيي دارند.
    خانم اطمينان، كه دانشجوي موسيقي هستند، به پيشنهاد و تشويق استادش آقاي حميد سكوتي (نوازنده و مدرس خوب سه تار و تار) اين كار تحقيقاتي را شروع كردند.
    طي مراجعه اي كه خانم اطمينان به كليساي وانك جلفاي اصفهان داشتند و با استناد به شواهد كتبي و شفاهي اطلاعات دقيقي را در رابطه با تاريخ فوت- محل دفن- اسم اصلي يحيي و... به دست آورده اند. اسم اصلي مرحوم يحيي «هوانس آبكاريان» (ملقب به يحيي) از اقليت هاي ارامنه اصفهان بوده. تاريخ فوت ۲۸ بهمن ۱۳۱۰ در سن ۵۶ سالگي و محل دفن در اصفهان- دامنه كوه صفه- قبرستان ارامنه مي باشد.
    ضمناً طي تماسهايي كه اين خانم با نوه يحيي (كه الان حدود ۸۰ سال سن دارد) و برادر خانمهاي يحيي داشته اند، مكان آرامگاه را دقيقاً همان جايي گفته اند كه خانم اطمينان پيدا كرده است. بعد از اثبات اين موضوع ما به اتفاق اعضاي هيئت مديره كانون سازندگان و دوستان ديگر عازم اصفهان شديم. و در ۲۵ بهمن ۱۳۸۳ مصادف با ۱۳ فوريه ۲۰۰۵ ميلادي سنگي را كه توسط آقاي جزايري و خانم اطمينان با هزينه شخصي كانون سازندگان ساز سفارش داده شده بود، با همت عالي افراد نامبرده، بر مزار شادروان يحيي نهاديم.
    *پيش از اين نيز شايعه شده بود كه در مكاني ديگر نيز مقبره ايشان پيدا شده است، شما چه دلايلي داريد كه ثابت كنيد قطعاً مقبره مرحوم يحيي در همين مكاني است كه اشاره مي كنيد؟
    -طي بررسي هايي كه آقاي پورميرزا در زمينه بيوگرافي مرحوم يحيي انجام داده بودند، نظرشان بر اين بود كه مرحوم يحيي در دوران زندگي و سازندگي ساز در سه شهر تهران، قزوين و اصفهان ساكن بودند و من هم به سازهايي كه يحيي در اين سه شهر ساخته آشنايي كاملي دارم. ايشان احتمال داده بودند كه مرحوم يحيي در تهران دفن شده است. ولي طبق گفته استاد من، شادروان سليمان روح افزا، كه ارتباط نزديك و صميمي با مرحوم يحيي داشتند، يحيي اواخر عمرش را در اصفهان ساكن بوده نه در تهران.
    طوري كه استاد من گفته است كه: يحيي در اصفهان ساكن بود و سازهايش را به من مي داد كه در تهران بفروشم. من هم پول سازها را در اصفهان به يحيي پرداخت مي كردم و چند روزي هم مهمان يحيي بودم. پس مي توانيم بگوييم كه ايشان در اصفهان فوت كرده است. همچنانكه مرحوم خالقي در كتاب خود، سرگذشت موسيقي ايران كه در سال ۱۳۲۳ به چاپ رسيده است محل آرامگاه يحيي را در اصفهان روايت كرده است. دوم اينكه روزي آقاي پورميرزا در جمع اعضاي هيئت مديره كانون سازندگان ساز حضور پيدا كردند و خود اظهار داشتند كه من در رابطه با آرامگاه مرحوم يحيي تحقيقات آنچناني نداشتم فقط فكر كردم كه يحيي در تهران دفن شده است و در حال حاضر هم نه تنها ادعايي در اين زمينه ندارم بلكه حاضر به همكاري با شما هستم. و ايشان هم مداركي را كه مربوط به بيوگرافي مرحوم يحيي بود در اختيار خانم اطمينان گذاشتند. البته اين موضوع هم ناگفته نماند كه آقاي پورميرزا قسمتي از هزينه بزرگداشتي را كه قرار است براي مرحوم يحيي برگزار گردد تقبل كرده اند.
    *شنيده ايم كه يكي از دانشجويان زن، پژوهشها و تحقيقات فراواني را در اين باره انجام داده اند دراين باره توضيح دهيد؟
    - طبق توضيحاتي كه در پاسخ به سؤالات قبلي شما دادم، خانم مريم اطمينان به اتفاق دوستشان خانم غزال سرمدي راد كه دراين راه همكار ايشان بوده اند، خدمت بزرگي به جامعه سازندگان ساز و عالم موسيقي كرده اند. به نظر من يحيي متعلق به يك فرد نيست بلكه به تمام جامعه موسيقي ما اختصاص دارد. ايشان تارساز است، ولي شخصي هم كه نوازنده ويولن است به يحيي احترام خاصي مي گذارد.
    * آيا براي مرحوم يحيي مراسمي تدارك ديده ايد؟ در اين مراسم قرار است چه برنامه هايي و چگونه اجرا شود؟
    - مراسم بزرگداشتي تدارك ديده شده است. طي جلسه اي خصوصي كه با كانون سازندگان ساز داشتيم، تصميم گرفته شد كه براي اين بزرگداشت از هنرمندان و اساتيد بزرگوار اعم از نوازندگان تار، سه تار و... و سازندگان سازها كه تعدادشان مجموعاً به۳۵۰ تا ۴۰۰ نفر مي رسد، دعوتي داشته باشيم.
    فعلاً قرار بر اين است كه اين مراسم بزرگداشت روز۱۵ ارديبهشت ۱۳۸۴ در اصفهان- دامنه كوه صفه- قبرستان ارامنه برگزار گردد. تاريخ قطعي در آينده نزديك اعلام خواهد شد.
    *از تأثيرات مكتب تارسازي مرحوم يحيي روي ساخت انواع تار براي ما بگوييد؟
    -يحيي يكي از بزرگترين شخصيت هاي هنري تارساز تاريخ كشور ما است. مي دانيد كه ساز تار معرف مليت كشورمان است و در فرهنگ ما اهميت بسزايي دارد. اين ساز را حدود ۸۰-۷۰ سال پيش، اوايل سلطنت ناصر الدين شاه، از بلاد آذربايجان به تهران آوردند.
    اولين شخصي كه تار را روي سينه مي نوازد و شواهدي هم از آن در دست مي باشد، آقا علي اكبرخان فراهاني است.
    يحيي زيباترين و بهترين شكل و فرم ممكن را در تار پياده كرده است و تا به امروز كسي به زيبايي شكل و فرم تارهاي يحيي، تاري نساخته است.
    به نظر من اگر كسي بتواند فقط با هنر دست، نه با كمك صنعت و دستگاه هاي كپي تراشي، فقط شكل ظاهري تارهاي يحيي را در بياورد خيلي شاهكار كرده است.
    امروزه هم سازندگان جوان ما سازهاي زيبا و قشنگي را چه بسا خوش صداتر از سازهاي يحيي مي سازند، اما هيچ كدام از لحاظ شكل و فرم ظاهر به تارهاي يحيي نرسيده اند. زماني كه من به تار سازي روي آوردم شخصي به طور حرفه اي تار نمي ساخت. البته آقاي قنبري بودند كه تار مي ساختند اما كارشان ساخت ويولن و سازهاي ديگر بود. آقاي مرادي هم كه در مركز حفظ و اشاعه موسيقي بودند، كارشان بيشتر ساخت سه تار بود و هر چند وقت يك بار تار مي ساختند. ولي وقتي من وارد اين حرفه شدم و شروع به كار كردم سازندگان تار از جمله شاهرخ ملكم (در اصفهان) فوت كرده بودند. اوايل در ساخت ساز اشتباهاتي داشتم تا اينكه خدمت استادي رسيدم و كارم را به طور دقيق و حرفه اي شروع كردم.
    مرحوم يحيي در زمينه ساخت تار همانند استراديواريوس، ويولن ساز معروف است. خوش صداتر از سازهاي يحيي هم داريم، مثل سازهاي جعفر- ملكم- اوس فرج الله (استاد يحيي)- شاهرخ و پدرش (اوس حاج آقا). اما سازهاي يحيي يك جنبه استثناء دارد. در مقام مقايسه سازهاي يحيي با سازهاي ديگر افراد خيلي اختلاف دارند. بي ربط هم نيست كه سازهاي يحيي قيمت بالايي دارند. يك دليل آن عتيقه بودن ساز است. امروز ساز اوس (استاد) فرج الله و استاد يحيي در دست كسي ديده نمي شود. ولي اگر يك نوازنده قادر و توانا مثل آقايان عليزاده- لطفي- ظريف و... بخواهند در كنسرتي ساز بزنند حتماً ساز يحيي و به ندرت سازهاي جديد را انتخاب مي كنند. چون صدا و كيفيت سازهاي جديد بامرور زمان بهتر مي شود. ساز يحيي مربوط به ۸۰ سال پيش بوده است و صداي تار تارسازان ما ۸۰ سال بعد بهتر از صداي تارهاي يحيي مي شود. اما تا به امروز تارهاي يحيي زيباترين الگو، قواره و شكل ممكن را داشته اند و ما هم اگر كاري كرده ايم تنها دنباله رو كار ايشان بوده ايم.
    *كانون ساز سازان در برابر كارخانه هاي ساز سازي و فعاليت آنها چه نظري دارد؟
    - در ساخت ساز دو جنبه مطرح است: اول جنبه هنري، دوم جنبه صنعتي. جنبه هنري آن است كه شخصي ساز را با هنر دست، تيشه و... فرم دهد و بسازد. جنبه صنعتي وقتي مطرح مي شود كه افراد با استفاده از صنعت و دستگاه هاي كپي تراشي، ساز را بسازند. البته ناگفته نماند كه بنده هم بعضي وقتها با بعضي از وسايل صنعتي مثل «دلر» كار مي كنم، ولي كل ساز را با كمك صنعت نمي سازم.
    ما با هنر ساز سازي كار داريم، نه با صنعت ساز سازي. ميكل آنژ (مجسمه ساز معروف) فرم مجسمه را در ذهن طراحي و با قلم و تيشه و چكش... شكل مي داد.
    امروزه در صنعت دستگاه هاي كپي تراشي را داريم كه محسناتي دارند. براي مثال بنده يا ديگر سازندگان تار مثل آقايان فرهمند- جزايري- امير عطايي- دكتر ناجي و... در يك سال چندتا تار مي توانيم بسازيم؟ مسلماً تعداد كمي. ما با اين تعداد كم نمي توانيم جوابگوي هنرجويان آموزشگاهها باشيم. از طرف ديگر وضع مالي هر كسي ايجاب نمي كند كه مثلاً تار يحيي يا تار ديگر سازندگان معروف تار را بخرد. در اينجا لازم مي دانم به نوبه خودم از افرادي كه توليد ساز را با دستگاه هاي صنعتي براي بهره مند شدن همه افراد افزايش دادند تشكر كنم.
    * چه وجه تفاوتي بين ساختار و فرم و صداي تارهاي شاهرخ و ديگر سازندگان معروف تار و مرحوم يحيي مي بينيد؟
    -تارهاي يحيي در نوع خود بي نظير هستند. مي دانيد چرا؟
    وقتي استاد سازنده تار به تار يحيي نگاه مي كند، تشخيص مي دهد كه روي اين تار يك استاد تيشه زده است. با اينكه بعضي از تارهاي يحيي هم اشكالاتي دارند، ولي اگر شخصي نوازنده هم نباشد و به ساز يحيي نگاه كند متوجه مي شود كه اين ساز در دست يك استاد ساخته شده است. سازها، مثل انسانها همگي شبيه هم هستند. مثلاً بين ويولونهاي استراديواريوس و ويولونهاي طرح استراديواريوس تفاوتي از لحاظ شكل ظاهري ديده نمي شود. يا اگر تار يحيي را با تاري كه قيمت متوسط دارد و از بيرون خريداري شده است، مقايسه كنيم در شكل و ظاهر متوجه تفاوتي نمي شويم. اما يك نوازنده توانا مي فهمد كه صداي اين دو ساز چه تفاوتي با يكديگر دارند و يك سازنده قادر، تشخيص مي دهد كه چه حركات خارجي روي سازي كه از بيرون خريداري شده انجام شده است.
    يحيي سبك مخصوص خود را داشت. بعد از يحيي، جعفر- ملكم و... سازنده تار بودند و هر يك سبكي براي خود داشتند.
    در زمان اوس فرج الله، استاد يحيي ساز را روي سينه مي نواختند. بعدها علي نقي خان وزيري كه نت را به ايران آورد فرم نوازندگي تار را به روي پا تغيير داد. مرحوم يحيي هم با تبعيت از اين موضوع فرم ساز را به زيباترين شكل ممكن تغيير داد و ديگران از روي آن مي ساختند.
    شاهرخ و پدرش، اوس حاج آقا كه سازنده تار بودند، سازهاي خوبي دارند. اما در مورد تارهاي شاهرخ بايد اين نكته را عرض كنم كه تار شاهرخ هيچ گونه شباهتي به تارهاي يحيي ندارد. چون شاهرخ به دلخواه خود تغييراتي را روي ساز انجام داد.
    اما به نظر من در ساز شاهرخ اشكالاتي ديده مي شود كه عبارتند از: شاهرخ خطهاي بغل تار را به دو منحني تبديل كرده بود، در صورتي كه تارهاي يحيي يك منحني داشت. تارهاي شاهرخ سبك بودند و تعادل نداشتند، شاهرخ دسته تار را خيلي نازك و ظريف شبيه سه تار درست كرده بود، كه اين فرم دسته عمر ساز را كم مي كند و روي صداي ساز تأثير مي گذارد.
    * چه ويژگي شاخصي در مكتب تارسازي مرحوم يحيي وجود داشت كه باعث شد شما اين مكتب را به عنوان الگو براي خود انتخاب كنيد؟
    - وقتي من تصميم گرفتم كه اين حرفه را شروع كنم دوست داشتم بهترين كار را انجام دهم. بنابراين نه تنها من بلكه همه سازندگان ساز براي شروع كار ساز يحيي را انتخاب مي كنند. به ندرت افرادي هم از سازهاي جعفر براي شروع كار استفاده مي كنند. ولي من هنوز در اين راه و حرفه به شكل ظاهري تارهاي يحيي نرسيدم. هفت هشت سال اول را در جا مي زدم. چون استاد سازنده اي نداشتم.
    هيچ كس در نزد خود چيزي نشد
    هيچ آهن، خنجر تيزي نشد
    هيچ قنادي نشد استاد كار
    تا كه شاگرد شكر ريزي نشد
    البته اين موضوع ناگفته نماند كه اساتيد نوازنده همچون آقايان عليزاده، لطفي، پيرنياكان، دكتر حجازي صداي سازهاي من را امتحان مي كردند و در اين زمينه لطف و محبت فراواني را به من كرده اند. (و من را از كمكهاي خودشان بي نصيب نگذاشته اند). يك سازنده ساز بايد و حتماً در ابتداي كار دوره اي را پيش استاد سازنده ساز طي كند. با عرض معذرت و پوزش ذكر اين نكته را هم لازم مي دانم كه اكثر نوازنده هاي ما اطلاعاتي از فرم و شكل و الگوهاي فني و هنر ساز سازي ندارند و فقط ساز را از نظر صدا مي شناسند.
    شنيده ام كه آقاي جليل شهناز در جواب شخصي كه سازش را براي نشان دادن آورده بود گفته است كه من فقط مي توانم از بعد صدايي ساز شما را بررسي كنم شما بايد و حتماً به يك سازنده ساز مراجعه كنيد تا اشكالات نصب دسته و كاسه و ... را به شما بگويد.
    از مشوقان من در اين راه آقايان دكتر فرشاد و مرحوم مختاري بودند. وقتي آقاي اصغر كردبچه (از نوازندگان قديم) ساز من را ديد، به من گفت كه من تو را پيش كسي مي برم كه ارتباط نزديكي با يحيي دارد. ايشان من را به شادروان سليمان روح افزا معرفي كردند.
    مرحوم روح افزا نوازنده چيره دستي بودند. طوري كه ايشان رديفهاي آقا حسينقلي را كه موسي خان معروفي جمع آوري كرده اند. در هفت دستگاه موسيقي نواخته است و آلبوم كاست هايش در آرشيو راديو موجود مي باشد.
    استاد عملي من كه تكنيك تارسازي يحيي را به من ياد داد مرحوم روح افزا بودند تا قبل از آن زمان من راه اشتباهي را طي مي كردم. البته آقاي مهدي پور هم كه دوره سازشناسي را در دانشگاه تهران طي كرده بودند، نه تنها ساز يحيي خود را ماهها در اختيار من گذاشتند بلكه در رابطه با شكل ظاهري ساز كمك زيادي را به من كرده اند.
    * از مشكلاتي كه در زمينه ساخت تار براي سازندگان اين ساز وجود دارد برايمان بگوييد؟
    - هر كسي براي اولين بار به تار نگاه كند مي گويد من مي توانم بسازم. به نظر من صداي ساز استاد شريف، سهل و ممتنع است. يعني هر كسي براي اولين بار ساز آقاي شريف را گوش كند مي گويد كاري ندارد و من مي توانم به راحتي بزنم. در صورتي كه وقتي وارد كار شد متوجه مي شود كه بسيار مشكل است.
    چون اين حالت نوازندگي روحيه خاص خود را مي طلبد. به عنوان مثال اگر علي نقي خان وزيري زنده بود، شايد نمي توانست همانند آقاي شريف ساز بزند، ولي مي تواند خيلي خوب، براي مدت كوتاهي از وي تقليد كند. اما اين تقليد را نمي تواند ادامه دهد.
    ساخت تار هم سهل و ممتنع است. اگر كسي با نگاه اول بگويد من مي توانم بسازم سخت در اشتباه است. ذكر اين نكته را در اينجا لازم مي دانم كه يحيي در ساخت تار از كسي تقليد نكرده، الگويش ذهن و تفكرش بوده. سازهاي اوس فرج الله، استاد يحيي قابل مقايسه با سازهاي يحيي نيست. يحيي سبك و الگوي خاص خود را دارد. وقتي شخصي سازي را مي سازد فكر مي كند كه بهترين را ساخته است. اما وقتي به يك استاد فن نشان مي دهد متوجه مي شود كه چوب را هدر داده است.
    چوب توت كيفيت صدادهي بسيار عالي دارد در حالي كه چوبهاي ديگر فاقد اين خاصيت مي باشند. با اين حمله اي كه سازندگان ساز به چوب مي آورند و در بعضي موارد چوب را هم هدر مي دهند معلوم نيست وضعيت تأمين چوب در آينده به چه ترتيب باشد. در مورد مشكلات ساخت ساز ابتدا بايد اين را بگويم كه سازنده بايد و حتماً با جان و دل اين كار را انجام دهد. اگر كسي هدفش امرار معاش از اين راه باشد سخت در اشتباه است. البته ناگفته نماند كه بنده هم مقداري از روزي خود را از اين طريق به دست مي آورم ولي هرگز و هيچ وقت براي پول و ماديات تيشه نزدم. وقتي شخصي يكي از سازهاي من را مي خرد مثل اين است كه تكه اي از وجود من را با خود برده است. ولي مشكل اصلي ما در اين راه مشكل تأمين چوب است.
    آيا بايد در آينده چوب را از افغانستان و هرات وارد كنيم؟ فكر مي كنم كار به اين مرحله هم برسد و هنوز هم كانون سازندگان ساز نتوانسته است تصميم مشخصي را در رابطه با افراد و كارخانه هايي كه چوب را هدر مي دهند بگيرد.
    البته كنترل بازار سياه هم معضل ديگري است كه كانون سازندگان ساز با آن مواجهند كه ان شاءالله در آينده نزديك اين مشكل را حل خواهيم كرد. ناگفته نماند كه افرادي هم هستند كه سازي را با هزينه شخصي خود مي خرند و به شاگردشان كه بضاعت مالي ندارد هديه مي كنند.
    * به عنوان شاگرد باواسطه مرحوم يحيي از رفتار و منش ايشان براي ما بگوييد؟
    - زماني كه من با مرحوم روح افزا آشنا شدم تمام فكرم اين بود كه دوره ساز سازي را به نحو احسن طي كنم و بهترين كار را انجام دهم. ولي اين را بايد بگويم كه با نهايت تأسف هيچ چيزي از زندگي خصوصي يحيي نپرسيدم، و اي كاش مي پرسيدم.
    * چوب توت و گردو به ترتيب چه قابليتهايي دارند كه از آنها براي ساخت كاسه ساز و دسته ساز استفاده مي كنند.
    همانطور كه گفتم چوب توت بهترين كيفيت را از لحاظ صدادهي دارد. طبق گفته يكي از بزرگان فيزيك ما، دكتر عباس كشت وزر، آكوستيك دان ايراني كه تحقيقات كاملي را در رابطه با سازها مخصوصاً تار و سنتور انجام داده اند ضريب انعكاس صوتي چوب توت ۱۸۵ و چوب گردو ۹۵ مي باشد. در زمانهاي گذشته حدود ۶۰-۵۰ سال پيش چوب توت را براي برش تحريم كرده بودند و اگر هم اين چوب را برش مي دادند فقط در اماكن مذهبي به كار گرفته مي شد.
    اما در مورد چوب گردو اين را بگويم كه چوب صنعتي است. زيبا، محكم، مقاوم و كج شدن آن به ندرت رخ مي دهد و براي ساخت دسته ساز بسيار ايده ال است. اگر بخواهيم براي ساخت دسته از چوب توت استفاده كنيم چون خيلي زود تابيده مي شود براي اين كار مناسب نيست. در نتيجه براي ساخت دسته از چوب گردو استفاده مي كنند و من سرپنجه را هم از چوب جدا نمي كنم و روي چوب سوار مي كنم. چون در زمانهاي گذشته پنجه را از چوب جدا مي كردند ولي من اين كار را نمي كنم و در اين زمينه هم عيبي نمي بينم.
    * شاخ چه قابليتي دارد كه از آن براي ساخت خرك، سيم گير و شيطانك استفاده مي كنند؟
    - جنس شاخ نه سفت است نه نرم. هم مقاوم است و هم نسبت به خود خاصيت ارتجاعي دارد. بنابراين سيم بهتر به شاخ متصل مي شود و سيم را هم قطع نمي كند. امروزه از صم هم استفاده مي كنند. چون اين ساز از مواد آلي (چوب و ...) تهيه شده و در زمانهاي قديم به چيز ديگري دسترسي نداشتند بهترين را شاخ قوچ (شكار كوهي) تشخيص داده اند كه امروزه هم از آن استفاده مي شود.
    * چرا از سرپنجه هاي جديدي كه استاد قنبري در اين ۲۰ سال اخير استفاده مي كردند استفاده نمي كنيد؟
    - يك سازنده ساز بايد تابع جامعه باشد و طبق سفارش افراد عمل كند. اگر كسي تاري را با سرپنجه استاد قنبري يا هر سر پنجه اي به من سفارش دهد من مي سازم چون متعلق به جامعه هستم. در جلسه اي كه با اساتيد فن آقايان قنبري، حجازي، دوامي و شادروان سالاري داشتيم. مطرح شده است كه سرپنجه هاي قنبري ايرادي ندارند. شكست ها عالي است به راحتي سيم مي افتد طوري كه آقاي حجازي هم در كتابش به اين موارد اشاره كرده است. ولي نظر اكثر اساتيد اين است كه اين سرپنجه به ساز ايراني و سنتي ما نمي خورد ولي به نظر بنده سرپنجه هاي استاد قنبري ايرادي ندارند من اسم سرپنجه هاي استاد قنبري را، سرپنجه مينياتوري گذاشتم چون بسيار زيباساختند. ولي بعضي افراد نمي پذيرند و مي گويند ما سرپنجه سنتي مي خواهيم.
    * با توجه به اين كه شما در حال حاضر به عنوان عضو هيأت مديره و سخنگوي كانون سازندگان ساز خانه موسيقي مشغول به كار هستيد برايمان از فعاليتهاي كانون ساز سازان بگوييد؟
    - مدت۴ سال است كه در اين كانون فعاليت مي كنم در اين مدت افراد زيادي را عضو كرده ايم. طوري كه در حال حاضر بالاي ۵۰۰ نفر عضو سازنده ساز داريم كه از اين رقم حدود ۱۵۰-۱۰۰ نفر آنها بيمه شده اند. اين رسم را هم ما در خانه موسيقي گذاشتيم كه بايد سازندگان ساز را آزمايش كنيم. چون وقتي شخصي سازي را مي سازد ما بايد ارزيابي كنيم كه اين ساز را خودش ساخته يا نه. البته ما چنين افرادي را در كانون نداريم. ولي اين وظيفه ما است كه كارمان را درست انجام دهيم. به همين دليل بازرس ما گاه گاهي از كارگاههاي ساخت ساز بازرسي مي كند. در زمانهاي تعيين شده براي افراد سازنده ساز، (در زمانهايي كه براي افراد سازنده ساز تعيين مي شود) ، افراد بايد سازشان را براي آزمايش و گرفتن نمره و امتياز بياورند. به نظر من اين امر در واقع تشويقي است براي افراد سازنده ساز، چون هر دفعه كه سازشان را براي آزمايش و گرفتن امتياز مي آورند سعي در بهتر كردن كار خود دارند. ولي در رابطه با سوءاستفاده هايي كه در بازار مي شود به دليل نداشتن قدرت اجرايي هنوز كاري نكرده ايم.

  5. 3 کاربر برای این پست از mrbmaster تشکر کرده اند:


  6. #3
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    5982
    تاریخ عضویت
    May 2008
    نوشته ها
    51
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    6
    147 بار تشکر شده در 45 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض نوشته‌اي از استاد فرهاد ريحاني


    0 Not allowed! Not allowed!
    اولين بار كه صداي تار را شنيدم


    اولين بار كه صداي تار رو شنيدم، خيلي كوچيك بودم با اين حال كه خيلي كوچيك‌تر از اون بودم كه صدا‌ها رو درست تشخيص بدم ولي فهميدم اين صدا با صداهايي که تا حالا شنيده‌ام خيلي فرق داره.</B>
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    توي حياط مدرسه از دوستم سهراب پرسيدم اسم اين ساز چيه و اون گفت: (تار). يه خورده که بزرگ‌تر شدم هفته‌اي يکي دو بار مي‌رفتم بهارستان تا تار رو از پشت ويترين نگاه کنم. بعضي وقتا فکر مي‌کردم چقدر کسي که اين ساز رو طراحي کرده باهوش بوده، چقدر پيچيده است.
    تار تشکيل شده از دو تا کاسه (کاسه و نقاره) که بايد دو تيکه باشه و از چوب توت درست شده باشه، دسته اين ساز از چوب درخت گردو تهيه ميشه و روي دسته دو تا زه از جنس استخون شتر قرار مي‌گيره و سر پنجه که گوشيا روشن هم بايد شيش تيکه باشه و ترجيحا از جنس خود دسته باشه.
    روي کاسه بر خلاف خيلي از سازا مثل سه تار و عود به جاي چوب پوست قرار مي‌گيره. پوستي که روي کاسه تار کشيده ميشه، پوست بز تو دليه يعني پوست نوزاد گوسفندي که تو دل مادرشه! توي کشتارگاه که گوسفنداي حامله رو زبح ميکنن (البته الان ديگه گوسفنداي باردار رو نمي‌کشن و پوستاي تار از کشتاراي غير مجاز تهيه مي‌شه) حتي شنيدم پوست بچه‌ها رو مي‌فروشن به سازفروشا.
    پرده‌هاي اين سازم از روده گوسفند ساخته مي‌شه، البته ميشه از کت‌گات (نخ بخيه) يا مواد مصنوعي مثل زه راکت بدمينتون و... استفاده کرد ولي هيچي روده گوسفند نمي‌شه‌.
    خرک و سيم گير و شيطونک هم از جنس شاخ قوچه‌.
    همون موقع اينا رو فهميدم و اومدم خونه و شروع کردم به ساخت تار!
    يه چيز عجيب و غريب ساختم و رفتم تا از
    ساز سازي که تازه اومده بود و سر کوچه‌مون مغازه اجاره کرده بود، سيم بخرم‌.
    سازمو ديد و کلي بهم خنديد و بهم گفت: خوب اگه پول نداري تار بخري فعلا يه سه تار بخر و شروع کن، هر وقت پول داشتي تارم ميخري‌.
    اون‌موقع که من مشغول ساخت ساز بودم، مثل الان آنقدر تارساز نداشتيم‌. آقايان فرهمند و پوريا و جزايري و چند تاي ديگه بيشتر نبودن؛ اما امروز بيشتر از چهار صد تا تار ساز دارن تار مي‌سازن‌.
    متاسفانه قيمت ساز با در آمد نوازنده‌ها همخوني نداره و نوازنده‌ها اکثرا از داشتن ساز خوب محرومن‌.
    اگر بپذيريم که يه معلم موسيقي (با توجه به اينکه تنها راه در آمد نوازنده‌ها تدريسه) مي‌تونه در طول هفته سي تا شاگرد درس بده پس در آمدش مي‌شه حدود سيصد چهار صد هزار تومن، حالا قيمت يه ساز خوب چنده؟حدود سه مليون تومن!
    به نظرم يه خورده اين معادله مجهوله و يه نوازنده بايد يک سال هر چي در مياره پس‌انداز کنه تا بتونه يه ساز خوب بخره‌.
    حالا اينکه تار سازا گرون مي‌فروشن يا در آمد نوازنده‌ها کمه جاي بحث داره‌.
    خوب حالا يه خورده بپردازيم به قيمت تار تو بازار:
    قيمت سازاي قديمي که نجوميه ! تار خوب يحيي الان تو بازار حدود بيست ميليون تومنه‌.
    تاراي ديگه مثل تار جعفر و عباس و‌ هامبارسون و استاد فرج‌ا... و... بين دو ميليون تا ده ميليون تومن معامله مي‌شه؛ اما در بين ساز سازاي جديد هنوزم بهترين سازا ساخته آقايان پوريا و جزايري و فرهمنده که قيمت تارشون حدود سه ميليون تومنه‌.
    تار آقاي عباسي حدود يک و نيم ميليون تا دو ميليون تومنه‌.
    تار آقاي برزي بسته به خوب و بد بودن چوب بين هشتصد هزار تا يک و نيم ميليون تومنه‌.
    تار آقاي عزيزي با يک سال تو نوبت خوابيدن حدود يک ميليون و دويست هزار تومنه‌.
    البته هنوزم ميشه با دويست سيصد هزار تومن تار خريد ولي چه تاري؟!
    شايد اگه منم اون موقع تارسازي رو ادامه
    داده بودم الان وضعم خيلي بهتر بود. </B>

  7. 3 کاربر برای این پست از mrbmaster تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •