لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 1 از 6 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 16 از 88

موضوع: نظر خواهی : غم ؟

  1. #1
    hichnafar آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    311
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,810
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,391
    2,667 بار تشکر شده در 1,085 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض نظر خواهی : غم ؟


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام

    به نظر شما غم لازمه ی شعر گفتن است ؟ یا پیوندی بین شعر و غم وجود داره ؟
    بعضی افراد وقتی شعر می خونن که غمگینن ، یا برخی شعرا با حالت اشک و آه و ... شعر می گن
    نظر شما چیه ؟شما چطور شعر می گید ؟
    فکر می کنید در شعر های گذشته هم همچین حالتی وجود داشته ؟

    ممنون.

  2. 9 کاربر برای این پست از hichnafar تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

  4. #2
    Khashayar آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    3230
    تاریخ عضویت
    May 2006
    نوشته ها
    1,434
    میانگین پست در روز
    0.22
    تشکر از پست
    2,349
    8,853 بار تشکر شده در 1,494 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 11/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    19

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    من یه سوال دارم چرا همه شعر رو برای غم میخوان.
    مگه شعر ساخته شده فقط برای ابراز درد و غم و یا حتی غصه. و یا کسی که میره شعر میخونه برای تسکین غمش شعر میخونه؟
    شاملو میگه بنیاد شعر برای دگرگون کردن جهان بنا شده. حالا منظور از این دگر گونی چیه هر شاعری طرز فکر خودش رو داره و برای اون طرز فکر و گرایش تلاش میکنه و شعر میگه یکی برای ظلم شعر میگه یکی برای فساد و ... به نظر من لازمه شعر گفتن غم نیست لازمه شعر خوب و ناب بینش و تفکر درست و سالم هست. حالا اینجا به معلق بودن انسان در افکار خود میرسیم که انسان با هر طرز فکر و گرایشی هنوز سر گردان هست و حقیقتی که براش تلاش کرده پیدا نکرده. و اینجاست که نا امیدی میاد و غم رو داخل شعر شاعر جا میده. و پایه غم بر شکوه و ناله از موضوعی هست. و اینجا شعر تبدیل به نوعی مرثیه میشه و از هدف اصلی خودش که دگر گونی بنیاد جهان هست خارج میشه. شعر ناب خیلی کمه. و اشعار ناب هم به نظر من سر چشمش غم نیست بلکه بینش و طرز فکر ناب بوده که تونسته حرفهای نابی رو به صورت نظم و غالب هنری به نام شعر بیان کنه.

  5. 10 کاربر برای این پست از Khashayar تشکر کرده اند:


  6. #3
    خان آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    3922
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    864
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    1,600
    1,927 بار تشکر شده در 634 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    55

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    من با ashoo عزیز موافقم بسیار خوب جواب داد.
    شعر تنها برای غم و ناراحتی ساخته نشده است. شعر دارای جنبه های گوناگونی میباشد که یکی از این حالت ها شعر های دارای اندوه میباشد ولی همه اون نیست.
    شعر هایی از شاعران بزرگ سراغ داریم که خیلی شاد و انرژی بخش هستند و از بسیاری از شعر های غم انگیز تاثیر گذار تر میباشند.
    تعداده شعر های غم انگیز در دوره ما خیلی بیشتر شده. همه دوست دارند در مورده غم و اندوه و پریشانی شعر بگن. دلیلشو من هم نمیدونم ولی حتم دارم که اصل و نهاد اولیه شعر نه تنها غم و ناراحتی مبوده بلکه شور شعف احساسات ناب آدمی به وجود آورنده شعر بوده است.
    ولی باید یادمون باشه که غم موجود در شعر هم دارای انواع و اقسامی هست و نمیشه به همه آنها ارج نهاد و همه را دارای ارزش یکسان دانست.

    باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم

    وز دل و جان یارم شوی تا عاشق زارت شوم
    من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
    اول به دام آرم تو را وان گه گرفتارت شوم







  7. 7 کاربر برای این پست از خان تشکر کرده اند:


  8. #4
    Rooholamin آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    2457
    تاریخ عضویت
    Oct 2007
    نوشته ها
    125
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    49
    325 بار تشکر شده در 106 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    یه نظری دارم، نمی دونم درسته یا نه، ولی کسی که غمگینه، خیلی فکر می کنه. خیلی تو کنج عزلته و خیلی حرف برای زدن داره. به خاطر همین اگر یه خورده هم ذوق شعری داشته باشه شعر راحت میگه. به نظرم چون این دسته از افراد زیادن شعر و غم با هم شناخنه میشن. ولی خب کمتر کسی هست که در هنگام شادی و بزم شعر بگه. منظورم اینه که تا شاده، حرفی برای زدن نداره. مگه اینکه شاعر حرفه ای باشه. من شاعر های آماتور رو میگم. شاعرهای بزرگ که شاعری رو حرفشون می دونند البته که همه جور شعر در هر حالی میگن.
    ویرایش توسط Rooholamin : Friday 27 June 2008 در ساعت 02:11 AM
    <object width="220" height="70"><embed src="http://rooholamin.googlepages.com/Counter.swf" width="220" height="70"></object>



  9. 5 کاربر برای این پست از Rooholamin تشکر کرده اند:


  10. #5
    hkh آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    6338
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    سن
    35
    نوشته ها
    178
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    508
    403 بار تشکر شده در 134 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    غم داریم تا غم

    غم گاهی فقط ماله شاعره.
    گاهی غم من و تو بوده یا میشه.
    ولی گاهی غم من و تو و همه آدم هاست...!

    اگه ماله شاعره، پس شعرشم مال خودش...

    اگه مال من وتو بوده، پس دیگه حوصله صحبت درباره اون رو نداریم...
    اگه قراره غم من وتو بشه، پس فعلاً قضاوت نمی تونیم بکنیم!

    اما اگه غم، مال من و تو و دیگران هست، کی رو دیدی که توی جمعی شادِ پر از غم بشینه و از غم بگه...
    پس حتماً توی اون جمع نبوده تا مردم غمگین اون رو شاد بکنن.
    رفته توی کنجی و شروع کرده از غم و غصه شعر گفتن.

    و دیگر هیچ...


    درد را آشفته در لبخند پنهان می کنیم
    تا دلش غمگین نگردد هر کسی با ما نشست...!

  11. 5 کاربر برای این پست از hkh تشکر کرده اند:


  12. #6
    hichnafar آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    311
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,810
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,391
    2,667 بار تشکر شده در 1,085 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    ممنون از همه که نظرشون رو گفتن
    نظرخودم:
    غم می تونه یه محرک برای شعر گفتن باشه حالا هر دلیلی که داشته می تونه یه موضوع برای شاعر باشه
    یا مثلا" می گن حرفی که از دل برآید به دل می نشیند شاید بعضی شاعرا به این دلیل در اون حالت شعر می گن
    شعرای بزرگ هم هستن که در عین اینکه در شعرشون غم وجود داره شادی و امیدواری هم هست.
    با اینم که شعر گفتن در هر حالتی توانایی شاعره موافقم .
    دوستان دیگه هم لطفا" نظرشون رو بگن .
    ویرایش توسط hichnafar : Tuesday 1 July 2008 در ساعت 10:02 PM

  13. 4 کاربر برای این پست از hichnafar تشکر کرده اند:


  14. #7
    sara آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    8
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    888
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    115
    1,022 بار تشکر شده در 498 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    خب هر قالب شعری به نوعی منظوره خودش رو به مخاطبش می رسونه که بیشتر اون ها از عشق نشات می گیره و خود عشق هم یکی از اثراتش غم می تونه باشه که شعرا این و توی شعراشون عنوان می کنن. یکی رو مخاطب قرار می دن و روحیات درونشون رو در قالب شعر بیرون می ریزن حالا ممکنه این مخاطب یک نفری باشه یا یه شهر که ویران شده یاروزگارو زمونه یا... غم در زات یک انسان،شاعر یا غیر شاعر نداره... خیلی وقتا اون چیزی که شاعر می گه غم نیست... توی سرگذشت شاعرامون هم اگه نگاه کنیم می بینیم که رنج دوران کشیدن... ولی شاعرای امروز(به نظر من) یه چیزی می گن که گفته باشن...
    مرگ من روزی فرا خواهد رسید...

  15. 5 کاربر برای این پست از sara تشکر کرده اند:


  16. #8
    mehdihooman آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    7363
    تاریخ عضویت
    Jul 2008
    نوشته ها
    350
    میانگین پست در روز
    0.06
    تشکر از پست
    259
    795 بار تشکر شده در 314 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    ممن معمولاً يا زماني كه غمگين هستم شعر مي گم يا زماني كه كمي خوشحال هستم . فكر مي كنم اين موضوع كاملاً طبيعي باشه . شاعر هم يه موجوديه مثل همه آدما . داحل جامعه داره زندگي مي كنه و مثل همه مردم مشكل داره واسه همينم هست كه مي تونه درد يا شادي مردم رو خيلي زيبا به تصوير بكشه . اصولاً به نظر من شاعراني كه خيلي فانتزي شعر مي گن معلومه كه داخل جامعه نيستن . اشعار شعارگونه ممكنه رويايي باشه اما درد يا شادي واقعي جامعه رو منعكس نمي كنه .
    شعر براي زمان غم و براي زمان شادي موثر هست و در هر دو مورد لازمه

  17. کاربران زیر از mehdihooman به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  18. #9
    AmonAmath آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    18509
    تاریخ عضویت
    Aug 2009
    نوشته ها
    275
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    310
    946 بار تشکر شده در 253 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    غم ؟ من تا به حال با خوندن شعری شاد نشدم حقیقتش ! و با خوندن تمام شعر های غمناک هم خوب غمگین نشدم .
    ولی به شخصه وقتی شروع به نوشتن میکنم حالتی در تضاد با شادی و خوب بودن حتما داشتم که منو به نوشتن وا میداره . حالا یا غم بوده ، یا افسردگی ، نا امیدی ، پریشانی و حتی تنفر و عصبانیت. من اینجوریم و در شادی چیزی برای نوشتن هیچ وقت نتونستم داشته باشم .
    ولی خوب در بین کار های دیگه بیشتر آثار شور انگیز مثل حضرت مولانا رو میپسندم و یا کار های حماسی رو
    زیاد میونم با شعر گل و بلبل خوش نیست.
    METAL WILL NEVER DIE

  19. کاربران زیر از AmonAmath به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  20. #10
    nabegheh95 آواتار ها
    مسئول بخش شعر و ترانه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بخش شعر و ترانه
    شماره عضویت
    678
    تاریخ عضویت
    Feb 2007
    نوشته ها
    457
    میانگین پست در روز
    0.07
    تشکر از پست
    514
    530 بار تشکر شده در 276 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    به نظر من هر شعری ، چه از غم گفته باشه و چه شاد باشه، دل رو سبک و شاد می کنه.

    ساقيا برخيز و درده جام را
    خاك بر سر كن غم ايام را
    من از هواي عشق تو ، دل بکنم يا نکنم

  21. #11
    maryam21 آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    20583
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    سن
    28
    نوشته ها
    223
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    48
    332 بار تشکر شده در 145 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    شعر با ريتم غمگين حتي اگه از شادي بگه به دل ميشينه معمولا ادماي شاد لحظات پرشورشون رو به نوشتن شعراشون نميگذرونن ترجيح ميدن شاديشون رو با ادماي ديگه قسمت كنن تا با قلم و كاغذشون

  22. #12
    hermes آواتار ها
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    15452
    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    نوشته ها
    5
    میانگین پست در روز
    0.00
    تشکر از پست
    1
    11 بار تشکر شده در 5 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    اندر دل بي وفا غم و ماتم باد
    آن را كه وفا نيست ز عالم كم باد
    ديدي كه مرا هيچ كسي ياد نكرد
    جز غم كه هزار آفرين بر غم باد
    امروز روز مهمی است. زیرا اولین روز از باقیمانده عمر توست.

  23. کاربران زیر از hermes به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  24. #13
    nabegheh95 آواتار ها
    مسئول بخش شعر و ترانه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بخش شعر و ترانه
    شماره عضویت
    678
    تاریخ عضویت
    Feb 2007
    نوشته ها
    457
    میانگین پست در روز
    0.07
    تشکر از پست
    514
    530 بار تشکر شده در 276 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    و شعر با ریتم غمگین و حتی اگه از غم هم بگه، به نظر من چون درد دل رو میگه. باز به دل میشینه و احساس خوبی به شنونده و خواننده آن شعر میده.

    گفته بودم چو بيايي غم دل با تو بگويم
    چه بگويم كه غم از دل برود چون تو بيايي
    من از هواي عشق تو ، دل بکنم يا نکنم

  25. کاربران زیر از nabegheh95 به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  26. #14
    Nassim_Agha آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    20694
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    نوشته ها
    2,110
    میانگین پست در روز
    0.40
    تشکر از پست
    2,391
    2,950 بار تشکر شده در 1,545 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    به نظر من غم داریم تا غم
    بعضی از غمها سبک اند بعضی به شکوه هستی
    غم خیام از این نوع آخری است
    بدون اینکه کلمه غم در شعرش بکار رفته باشد شما اندوه بزرگ او را در آن حس می کنید:
    از آمدن و رفتن ما سودی کو؟
    از تار وجود عمر ما پودی کو؟
    در چنبر چرخ جان چندین پاکان
    میسوزد و خاک می شود دودی کو؟
    یا مثلا در شعر حافظ
    سرود مجلس جمشید گفته اند این بود بیار جام که دوران جم نخواهد ماند
    دقت کنید به مصرع آخر از لحن کلام میشود غم اورا حس کرد.
    گاهی هم کلمه غم را در شعر بکار گرفته اما چنان با نشاط و پر از امید است که می خواهد بنیان غم را براندازد:

    بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
    فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
    اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد
    من و ساقی بهم سازیم و بنیادش براندازیم

  27. 4 کاربر برای این پست از Nassim_Agha تشکر کرده اند:


  28. #15
    ham-nafas آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    20000
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    سن
    34
    نوشته ها
    499
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    272
    495 بار تشکر شده در 294 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    من همیشه فکر میکردم بعضی وقت ها غم میاد و من غمگین میشم. الان فهمیدم من اصولا و اساسا غمگینم مگر زمانی که میتونم به خودم دروغ بگم ... که الان خیلی با خودم صادقم
    امضا : میخواستم بگم از ریا بدم میاد دیدم شاید همین جمله خودش ریا باشه...

  29. 2 کاربر برای این پست از ham-nafas تشکر کرده اند:


  30. #16
    Mehraneh آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    20386
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    نوشته ها
    1,142
    میانگین پست در روز
    0.22
    تشکر از پست
    2,107
    3,189 بار تشکر شده در 1,048 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    3 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 18/0
    Given: 3/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    حقیقتی که راجع به غم وجود داره انکار ناپذیره ببینید مثلا خود من وقتی غمگینم خیلی راحت تر شعر می گم اصلا شعر غمگین گفتن آسون تر شعر شاد گفتنه چون وقتی از غم می خوای بنویسی می تونی به هر موردی سرک بکشی اما تو شعرای شاد تو باید بدونی چه کلماتی رو بچینی که شادی رو منتقل کنی گاهی اوقات شعر های شاد فقط در قالب مناسبت های شاد سروده می شه که خوبم در میاد اما وقتی کسی می خواد شعر بگه به نظر من دنبال یه یه حس آروم حست تا هیجان و با یک شعر غمگین به این ریتم آروم نزدیک تر میشه
    به طور کل هنر یک عامل آرامش زاست وقتی در یک شعر تمام سختی ها رو در قالب کلمات آروم و سرکوب شده بیان می کنیم به آرامش مورد نظر نزدیکتریم به طور کلی همه ی ما از اینکه یک شعر بتونه یه غمگین ترین لحظات ممکن ما سرک بکشه و اونا رو به تصویر بکشه لذت می بریم
    گاهی اوقات هم با شنیدن موقعیت غمگینی که از موقعیت غم خودمون خیلی بدتر است انرژی می گیریم

  31. 3 کاربر برای این پست از Mehraneh تشکر کرده اند:


صفحه 1 از 6 12345 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •