0
بال تازه دل نو
کرم ابریشم کوچک من
خانه ی تازه ی تو مبارک
آخرش بافتی پیله ات را ؟
بال تازه دل نو مبارک
...
آن لباس قدیمی و پاره
دیدی اندازه ی قد تو نیست
دیگر آن را نباید بپوشی
واقعا این که در حد تو نیست!
...
آن خود کهنه ات را رها کن
بیخیالش بیا زود بیرون
یک خود تازه تر آن طرفهاست
آن طرف پشت آن بید مجنون
...
بعد از این آسمان پیله ی توست
ابرها را تو پیراهنت کن
زودتر وقت اصلا نداریم
بالهای نوات را تنت کن
...
وعده ی ما همان جا که گفتی
پشت دروازه ی شهر جادو
منتظر باش دارم میآیم
وای رفتی ! ولی بال من کو ؟
...
تو برو من ولی کار دارم
بال پرواز من پاره پاره است
باز باید ببافم خودم را
پیله ی کوچکم نیمه کاره است .
علاقه مندي ها (Bookmarks)