لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از 49 به 56 از 56

موضوع: آثار شعرای جهان (غير ايراني)

  1. #49
    ahoorezaee آواتار ها
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    24902
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    نوشته ها
    16
    میانگین پست در روز
    0.00
    تشکر از پست
    3
    28 بار تشکر شده در 12 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    ای دل! غم این جهان فرسوده مخور بیهوده نه ای غمان بیهوده مخور
    چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید خوش باش غم بوده و نابوده مخور
    (خيام)
    گر از عام بترسی که سخن فاش کنی
    سخن خاص نهان در سخن عام بگو

  2. #50
    hilda آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    25862
    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    نوشته ها
    57
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    224
    145 بار تشکر شده در 55 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    اکتاويو پاز(Octavio Paz) شاعر و منتقد مکزيکي در سال 1914 در مکزيکوسيتي به دنيا آمد. در هفده سالگي با گروهي شاعر نوجوان مجله‌اي منتشر کرد و شعرهايش را در آن مجله انتشار داد. دو سال بعد اولين مجموعه شعرش را به چاپ رساند. شهرت او به سبب اشعار و مقاله‌هايش است. 21 مجموعه شعر حاصل نيم‌قرن کار اوست، و 25 جلد کتاب در زمينه‌هاي مختلف از جمله زيبايي‌شناسي، سياست، هنر سوررئاليستي، سرشت مکزيکي، مردم شناسي فرهنگي و فلسفة شرق دارد. در سال [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] به او دکترای افتخاری اهدا کرد و در سال [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] مهم‌ترین جایزه ادبی [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] یعنی [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] نصیب او شد. سرانجام او در سال 1990 برندة جايزه ادبي نوبل شد. پاز در سال [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] بر اثر بیماری سرطان درگذشت.
    ...
    كيست آن كه به پيش مي‌راند
    قلمي را كه بر كاغذ مي‌گذارم
    در لحظه‌ي تنهايي؟
    براي كه مي‌نويسد
    آن كه به خاطر من قلم بر كاغذ مي‌گذارد؟
    اين كرانه كه پديد آمده از لب‌ها، از روياها،
    از تپه‌يي خاموش، از گردابي،
    از شانه‌يي كه بر آن سر مي‌گذارم
    و جهان را
    جاودانه به فراموشي مي‌سپارم.

    ?

    كسي در اندرونم مي‌نويسد، دستم را به حركت درمي‌آورد
    سخني مي‌شنود، درنگ مي‌كند،
    كسي كه ميان كوهستان سر سبز و درياي فيروزه‌گون گرفتار آمده
    است.
    او با اشتياقي سرد
    به آن‌چه من بر كاغذ مي‌آورم مي‌انديشد.
    در اين آتش داد
    همه چيزي مي‌سوزد
    با اين همه اما، اين داور
    خود
    قرباني است
    و با محكوم كردن من خود را محكوم مي‌كند.

    به همه كس مي‌نويسد
    هيچ كس را فرانمي‌خواند
    براي خود مي‌نويسد
    خود را به فراموشي مي‌سپارد
    و چون نوشتن به پايان رسد
    ديگر بار
    به هيات من درمي‌آيد
    در کجای هم اکنون این همه هیچ / دفن کنم

  3. 2 کاربر برای این پست از hilda تشکر کرده اند:


  4. #51
    hilda آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    25862
    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    نوشته ها
    57
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    224
    145 بار تشکر شده در 55 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    بارنج بسیار،با یک بند انگشت پیشرفت در سال ،
    در دل صخره نقبی می زنم،هزاران هزار سال
    دندانهایم را فرسوده ام و ناخنهایم را شکسته ام
    تا به سوی دیگر رسم ،به نور،به هوای آزاد و آزادی
    و اکنون که دستهایم خونریز است و دندانهایم
    در لثه ها می لرزند ، در گودالی ،چاک چاک از تشنگی و غبار ،
    از کار دست می کشم و در کار خویش می نگرم
    من نیمه دوم زندگی ام را
    در شکستن سنگ ها ،نفوذ در دیوارها،فرو شکستن درها
    و کنار زدن موانعی گذرانده ام که در نیمه اول زندگی
    به دست خود میان خویشتن و نور نهاده ام.

    اکتاویو پاز

    ویرایش توسط hilda : Friday 14 May 2010 در ساعت 02:08 PM

  5. 2 کاربر برای این پست از hilda تشکر کرده اند:


  6. #52
    nina آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    16116
    تاریخ عضویت
    Apr 2009
    نوشته ها
    389
    میانگین پست در روز
    0.07
    تشکر از پست
    1,207
    1,019 بار تشکر شده در 331 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نیچه
    سخن تو خود شراب مستی بخش خردمندان جهان است حافظ دیگر شراب انگور میخواهی چه کنی؟

  7. 2 کاربر برای این پست از nina تشکر کرده اند:


  8. #53
    nina آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    16116
    تاریخ عضویت
    Apr 2009
    نوشته ها
    389
    میانگین پست در روز
    0.07
    تشکر از پست
    1,207
    1,019 بار تشکر شده در 331 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    گوته

    ای خداوند من هر لحظه دستخوش خطایم و جز تو راهنمایی نمیشناسم.
    هرگاه که دست به کاری میزنم یا شعری میسرایم
    راه راست را به من بنما.

    اگر هم به چیزهای ناچیز جهانی اندیشم غمی نیست
    زیرا روح که بر خلاف تن هرگز به خاک نمیپیوندد
    و غبار زمین نمیشوید پیوسته کوشاست
    تا مگر به نیروی اندیشه ره به سرچشمه ی ابدیت برد.

  9. #54
    Avazekhan آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    20689
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    نوشته ها
    825
    میانگین پست در روز
    0.16
    تشکر از پست
    1,647
    2,211 بار تشکر شده در 757 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    به آرامي آغاز به مردن مي‌كني
    اگر سفر نكني،
    اگر كتابي نخواني،
    اگر به اصوات زندگي گوش ندهي،
    اگر از خودت قدرداني نكني.

    به آرامي آغاز به مردن مي‌كني
    زماني كه خودباوري را در خودت بكشي،
    وقتي نگذاري ديگران به تو كمك كنند.

    به آرامي آغاز به مردن مي‌كني
    اگر برده‏ عادات خود شوي،
    اگر هميشه از يك راه تكراري بروي،
    اگر روزمرّگي را تغيير ندهي،
    اگر رنگ‏هاي متفاوت به تن نكني،
    يا اگر با افراد ناشناس صحبت نكني.

    تو به آرامي آغاز به مردن مي‏كني
    اگر از شور و حرارت،
    از احساسات سركش،
    و از چيزهايي كه چشمانت را به درخشش وامي‌دارند،
    و ضربان قلبت را تندتر مي‌كنند،
    دوري كني.

    تو به آرامي آغاز به مردن مي‌كني
    اگر هنگامي كه با شغلت‌ يا عشقت شاد نيستي، آن را عوض نكني،
    اگر براي مطمئن در نامطمئن خطر نكني،
    اگر وراي روياها نروي،
    اگر به خودت اجازه ندهي،
    كه حداقل يك بار در تمام زندگيت
    وراي مصلحت‌انديشي بروي.

    امروز زندگي را آغاز كن!
    امروز مخاطره كن!
    امروز كاري كن!
    نگذار كه به آرامي بميري!
    شادي را فراموش نكن!

    پابلو نرودا
    سعدیا دور نیکنامی رفت
    نوبت عاشقیست یک چندی

  10. #55
    emgjey آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    42511
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    85
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    463
    191 بار تشکر شده در 76 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    با تشکر از دوستان
    خیلی ممنون میشم در کنار ترجمه ی اشعار متن به زبان اصلی هم گذاشته بشه تا شاید کسی استفاده کنه
    The man in me will hide sometimes to keep from being seen
    But that's just because he doesn't want to turn into some machine
    Take a woman like you
    To get through to the man in me

  11. #56
    QOPUZ آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    40069
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    سن
    34
    نوشته ها
    82
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    126
    222 بار تشکر شده در 65 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 5/0
    Given: 1/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    گئتمك ايسته ييرسن،
    بهانه سيز گئت،
    اوياتما مورگولو خاطيره لري.
    سسين همن سسدير ،
    باخيشين اؤگئي،
    گئديرسن،
    سسين ده ياد اولسون باري...
    سن دنيز قوينونا تولانميش چيچك،
    اوستونه دالغالار آتيلاجاقدير.
    ساختا محبتين ساختا سند تك
    نه واختسا اوستونده توتولاجاقدير.
    دوشه نيب يوللارتك آياقلارينا
    سنه يالواريم مي...
    بو مومكون دئييل!
    قويمارام قلبيم تك ووقاريم سينا
    آلچاليب ياشاماق عومور-گون دئييل.
    دئميرم سن اوجا بيرداغسان،اييل،
    دئميرم فاليبديرعلاجيم سنه.
    نه سنده محبت قارا پول دئييل،
    نه من ديلنچييم ال آچيم سنه...
    گئتمك ايسته ييرسن...
    او يول اودا سن...
    بير جوت گؤز باخاجاق آرخانجا سنين.
    گئتدين مي...
    نه واختسا دؤنمك ايسته سن
    تيكانلي ياستيغا دؤنه جگ يئرين.
    گئتمك ايسته ييرسن...
    نه دانيش ،نه دين!
    يوخ اول اوزاقلارتك دوماندا، چنده...
    نه ييمي سئوميشدين؟
    دئييه بيلمه دين،
    ايندي يوز عيب گؤرورسن منده.
    گئتمك ايسته ييرسن،
    بهانه سيز گئت،
    اوياتما مورگولو خاطيره لري.
    سسين همن سسدير ،
    باخيشين اؤگئي، گئديرسن،
    سسين ده ياد اولسون باري...





    اگر قصد رفتن داري بي هيچ بهانه اي برو!
    و خاطرات خواب آلود را بيدار مكن!
    صدايت همان صداي ديرينه است، نگاهت بيگانه...
    حالا كه قصد رفتن داري بگذار صدايت هم بيگانه باشد
    تو گل رها شده بر آغوش دريايي
    موجها بر رويت هجوم خواهند آورد
    محبت دروغينت مثل سند دروغين
    زماني آشكار خواهد شد
    نمي گويم كوهي سترگ چون تو پيش پاي من خم شود
    نمي گويم علاج من در دستان توست
    نه محبت چون پول خرد نيست و من گدا نيستم
    تا دست تكدي به سوي تو دراز كنم
    آيا مي خواهي چون راهها زير پاي تو بيفتم و التماست كنم؟
    نه ممكن نيست! نمي گذارم وقارم چون قلبم بشكند
    با پستي و التماس زندگي كردن، روز و روزگار نيست
    اگر مي خواهي بروي برو اين راه و اين تو!
    جفتي چشم براهت دوخته خواهد شد
    رفتي؟‌ هروقت بخواهي برگردي
    بسترت بالشي از خار خواهد بود
    اگر قصد رفتن داري حرفي نزن! چيزي نگو!
    و چون راههاي دور و دراز در مه از چشمانم دور شو...
    چه چيز مرا دوست داشتي كه نتوانستي بر زبانت جاري كني؟
    و اينك ... صدها عيب در من مي بيني
    اگر قصد رفتن داري بي هيچ بهانه اي برو!
    و خاطرات خواب آلود را بيدار مكن!
    صدايت همان صداي ديرينه است، نگاهت بيگانه...
    حالا كه قصد رفتن داري بگذار صدايت هم بيگانه باشد...
    شاعر: نصرت کسمنلی
    روزي نشست خواهم، يالقيز سنين قاپيندا
    هم سن قوپوز چالارسان ، هم من چاخير ايچه رم
    مولوي

  12. کاربران زیر از QOPUZ به خاطر این پست تشکر کرده اند:


صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اختلاف صهبايي و سلطاني بر سر نخستين سرودملي ايران
    توسط akanani در انجمن گوناگون موسیقی
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: Saturday 14 July 2012, 10:25 AM
  2. زندگینامه و اشعار احمد شاملو
    توسط kaka در انجمن بزرگان شعر و ادب
    پاسخ: 45
    آخرين نوشته: Monday 24 January 2011, 05:18 PM
  3. حقیقت هنر و زندگی
    توسط Majed در انجمن گوناگون موسیقی
    پاسخ: 35
    آخرين نوشته: Wednesday 12 January 2011, 03:17 PM
  4. مکاتب ادبی
    توسط sara در انجمن اصول و قواعد شعروترانه
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: Sunday 26 July 2009, 10:37 PM
  5. سوالات متداول در مورد موسیقی کلاسیک
    توسط Khashayar در انجمن کلاسیک غربی
    پاسخ: 22
    آخرين نوشته: Thursday 29 January 2009, 04:48 PM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •