لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: گفتگو با گیل شاهام

  1. #1
    ماریا آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    2935
    تاریخ عضویت
    Nov 2007
    سن
    37
    نوشته ها
    547
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    6,965
    1,843 بار تشکر شده در 491 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض گفتگو با گیل شاهام


    0 Not allowed! Not allowed!
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]


    وقتی بدشانسی به تو رو میکنه، تو یه لحظه شانس در خونتو میزنه! همه ما داستانهای زیادی راجب آدمهای بی سواد که یه شب راه ترقی را طی کردن شنیدیم. این داستانها علاوه بر تئاتر روی صحنه کنسرت هم اتفاق می افته. وقتی ویلونیست مشهور [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید](Itzhak Perlman) در سال 1989 به علت عفونت گوش نمی تونه به لندن سفر کنه، گیل شاهام 18 ساله بزرگ ترین شانس زندگیشو بدست میاره و کنسرتو های سیبلیوس و بروخ را با همکاری London Symphony Orchestra اجرا میکنه.

    حالا دورش شروع شده و داره پیشرفت میکنه، شاهام به تمام دنیا سفر کرده، تک نوازی انجام داده و حتی با بسیاری از رهبران ارکستر مشهور جهان اجرا داشته. او قطعه های زیادی رو ضبط کرده و بارها نامزد جایزه بین المللی گرمی شده.

    چندین سال پیش برای اولین بار اسم اونو در New York Philharmonic شنیدم و خیلی زود شیفته ذوق فطری و زیبایی موسیقی، صدای زیبا (صدای که میتونه مثل برنز بدرخشه و مثل طلا ارزشمند باشه) اون شدم.

    شاهام از این موفقیت خیره کننده لذت میبره و خوشی رو مثل یه بیماری واگیر دار بین طرفدارانش پخش میکنه! همین تابستانی که گذشت با او مصاحبه ای داشتم که در آن چیزی جز نشاط همراه با فروتنی یافت نمی شد، شهرت برای او هدف اصلی نبوده بلکه هدف ثانویه ای بوده که به گفته خودش به شانسش بر میگرده، (هرچند) با این تلاش و استعداد چیز دیگری هم انتظار نمیره.

    در مورد گذشتت کمی صحبت کن.
    والدین من هر دو اسرائیلی بودند، در واقع خانواده مادرم ادعا میکنند که 9 نسل از اونها در بیت المقدس زندگی کرده. در سال 1971 در اوربانا، جای که والدینم دوره دکترای خود را در آنجا گذرانده اند به دنیا آمدم. وقتی 2 سالم بود به اسرائیل برگشتیم، بنابرین من تابعیت دوگانه دارم. در طول این مدت مناطق وسیعی رو زیر پا گذاشتم. در بیت المقدس بزرگ شدم و در سن 11 سالگی به این کشور آمدم و در حال حاضر در نیویورک زندگی میکنم.

    آیا پدر و مادرت هنوز در اسرائیل هستند؟
    مادرم در نیویورک زندگی میکنه، پدرم 4 سال پیش وقتی هنوز خیلی جوان بود فوت کرد. برادر بزرگتری دارم که در سانفرانسیسکو زندگی میکنه، خواهرم در نیویورک زندگی میکنه و یک پیانیسته.

    شنیدم با اون می زنی!
    مردم همیشه از ما می خوان که با هم دیگه بزنیم. میدونی، هم نوازی خواهر و برادر بیشتر شبیه یه قماره یا شایدم مدیریت یا چیزی مثل این! با این حال از چند سال پیش ما تصمیم گرفتیم که دیگه این کارو نکنیم. پدر و مادرم مارو جدا از هم بزرگ کردند، که به نظر من کار خوبی بوده. تقریبا 2 یا 3 سال پیش ما تصمیم گرفتیم برای یه مدت کوتاه با هم دیگه کار کنیم. با هم دیگر یک شو رادیوی در نیویورک اجرا کردیم، چند شرک آلمانی این برنامه رو شنیدن و به ما پیشنهاد ضبط دادند، ما هم به همدیگه نگاه کردیم و گفتیم OK چرا که نه؟

    اسم اون برنامه دورژاک بود، نه؟
    بله، ما وقتی نوجوان بودیم عاشق موسیقی اون بودیم. Sonatina خیلی مشهور بود، سوناتینا در تمام مدت عمرش مشهور بود و هیچوقت از مد نیفتاد، مثل قطعه های رمانتیک که اغفال کننده و هم سخت هستند. من شیفته این نوع قطعات هستم.

    ما چندین اجرا قبل از ضبط داشتیم، سال بعد یک تور سه هفته ای در سرتاسر آمریکا، از آلسکا تا فلوریدا اجرا کردیم که واقعا مفرح بود. بعد از اون دیگه برنامه خاصی اجرا نکردیم و گه گاهی باهم کار کردیم. در تابستان امسال (1999) کنسرتو ویولون را با ویولون و پیانو اجرا کردیم که به راستی بسیار دشوار بود.

    تو با دیلی (Dorothy DeLay) کار کردی؟ می دونم که در جولیارد استاد تو بوده.
    بله، من در سن 10 سالگی در فستیوال Aspen شرکت کردم و در اونجا با خانم DeLay در باره رفتنم به جولیارد در سال بعدی صحبت کردم، مادرم سخت درگیره دکترا بود و پدرم هم در مرخصی بود، بنابراین ما تصمیم گرفتیم که به آمریکا بیایم. من با خانم DeLay نزدیک به 9 سال تمریم کردم و در طول اون مدت با Jens Ellermann و Hyo Kang کار کردم؛ اونها استادانی فوق العاده بودند. موسیقی مجلسی رو نیز نزد Felix Galimir یاد گرفتم. من خیلی خوش شانس بودم. قبل از اون در بیت المقدس تحت نظر Samuel Bernstein و Chaim Taub، که مایستر Israel Philharmonic بود و در حال حاضر بازنشسته شده است؛ بودم.

    تا به حال برای ایشترن (Isaac Stern) نواختی؟
    بله، بارها، و بسیار جالب بود. یادم میاد که کنسرتو ویولون مندلسون و کنسرتو شماره یک پروکوفیف و سونات برامس در D-Minor را با همکاری Rohan de Silva، اجرا کردم که پیانیست عالی ای است ومن مدتهاست که با اون کار میکنم. آقای ایشترن به ما گفت که باید به ضرب ها دقت کنیم، مثلا در مورد اولین قسمت برامس گفت: D در اطراف A قرار داره و بالای اون نواخته میشه.

    شما هنوز نوجوان بودید که صحنه کنسرت رو منفجر کردین! و به عنوان یک اعجوبه معرفی شدید و مسابقات زیادی رو بردید.
    بله من خیلی خوش شانس بودم. من کودکی نرمالی داشتم، هم زمان با تحصیل موسیقی رو یاد گرفتم. وقتی شما کنسرت اجرا میکنید برای رضایت شنوندگانی که برای عشق به موسیقی و برای لذت بردن از اون به اونجا آمده اند، است. اما در مسابقه شما احساس میکنید که دیگران می خواهند چیزی رو از شما بگیرند!


    گیل شاهام و خواهرش
    ارامش دنیا مال اون کسی است که با وجدان صادق زندگی می کند

  2. 3 کاربر برای این پست از ماریا تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

  4. #2
    ماریا آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    2935
    تاریخ عضویت
    Nov 2007
    سن
    37
    نوشته ها
    547
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    6,965
    1,843 بار تشکر شده در 491 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    پس در واقع به جای بردن جایزه ، راهی برای جایگزینی پرلمن پیدا کردی؟
    من خیلی خوش شانس بودم که تونستم خودمو آماده کنم؛ انگار همه چیز دست به دست هم داده بود که این اتفاق بیفتد. من یک سال قبل با ارکستر سمفونیک لندن، بر روی کنسرتوD-Major پروکوفیف کار میکردم. وقتی پرلمن برنامشو لغو کرد، من تقریبا مطمئن بودم آنها قبل از من 500 ویولونیست دیگر را نیز امتحان کرده بودند. من شانس آوردم که هیچ کدام از آنها نتونست این کار را انجام بده.

    بعد از این قضیه تماسی از طرف آژانس هنری ICM با من گرفته شد و به من پیشنهاد سفر به لندن داده شد، این واقعا مثل یه رویا بود، یه چیزی شبیه فیلم های سینمایی. یه دفعه این شانس به من رو کرد و من تونستم با اطمینان بگم بله! چونکه من قبلا می دونستم که کنسرتو های بروخ و سیبلیوس جزو فهرست اجرا هستند.

    من آن زمان یک بچه دبیرستانی بودم، با دو تا انتخاب، رفتن به لندن یا کلاس زبان انگلیسی! خیلی هیجان انگیز بود، ولیکن وقت بسیار تنگ بود و فقط یک تمرین بعد ظهر کنسرت داشتیم. Michael Tilson Thomas رهبر ارکستر خیلی از من پشتیبانی کرد، همه پشت من بودند و برای من تسلی بخش بودند. همه چیز خیلی خوب بود تا اینکه روی صحنه رفتم و آنجا به من ضربه شدیدی وارد شد، همه مردم انتظار ایزاک پرلمن را داشتند نه من!

    یعنی آنها نمی دونستند؟
    خوب، اول فکر کردن اونها در اعلان برنامه ها اشتباه کردند. یه کم عصبی شده بودن، ولی دیگه خیلی دیر شده بود. این کنسرت واسه من یک اتفاق بزرگ بود، توجه بسیاری از مطبوعات رو به من جلب کرد و کلی پیشنهاد نوازندگی... حتی تا الان ، هنوز وقتی مردم من رو می بینن در مورد اون داستان صحبت می کنند.

    در حال حاضر چند تا کنسرت در سال داری؟
    مطمئن نیستم، فکر کنم امسال نزدیک به 180 تا.

    یعنی یک روز در میون؟
    من بسیار خوش شانسم که این موقعیت ها رو برای نوازندگی دارم و وقتی بهش فکر میکنم میبینم کار دیگری هم هست که فقط 180 روز در سال باشه؟ چیز دیگر هم اینکه اگر تک نوازی میکردم روزی 2 ساعت و حتی اگه قطعه اجرا میکردم نهایتا 40 دقیقه میتونم تمرین کنم.

    اما شما کارهای زیادی دارید، تمرینات برای کنسرت قبل از هر سفر و کارهای مربوط به مسافرتهاتون. مسافرت برای شما مثل چی است؟
    وقتی چمدون ها رو می بندی، خونه رو ترک می کنی، آماده می شی تا بری و کنسرتت رو اجرا کنی، به این معنی هست که تو دکمه „pause” تو زندگیت زدی! و وقتی بر میگردی، دکمه „play” رو میزنی، قبض تلفن رو پرداخت میکنی، به خشکشوی میری. چند روزی نمیگزره که دوباره باید دکمه „pause” فشار بدی. من این کار رو از ده سال پیش انجام میدم. فکر میکنم در آینده بیشتر از „play” و کمتر از „pause” استفاده کنم!

    این یعنی پیشنهادها رو رد میکنی؟ می تونی این کار رو انجام بدی؟
    نمی دونم، که بتونم این کار رو بکنم!... برای یک نوازنده خیلی لذت بخش است که بهش پیشنهاد نوازندگی بدن. این مهمترین چیزه، نه؟ اگه مردم از من بخوان اجرا کنم، چطور می تونم بگم نه؟

    وقتی به مسافرت می روی معمولاُ چند روز یکجا می مانی؟
    وقتی کارمو شروع کردم، همین کارو میکردم. این خیلی فریبنده بود که چند روز بیشتر در پاریس بمونم و از مناظر لذت ببرم. ولی حالا تا جایی که می تونم، سعی کردم زمان دوری از خانه رو کم کنم و زودتر برگردم. همسرم هم بعضی اوقات در سفره؛ اون نوازنده سولو و با چند گروه مجلسی مانند Sejong Soloists، یک گروه جوان با 13 عضو، کار میکنه. یک شب همین اواخر اون رفت ژاپن و من روز قبلش از شیکاگو برگشتم؛ ما فقط دو روز با هم بودیم. این خیلی سخته، اما یاد گرفتیم چه طوری این جور زندگی کنیم.

    در تورهات وقت تمرین داری؟
    در این قسمت از زندگیم، یادگرفتم چه طوری ازهر دقیقه در تور استفاده کنم و حتی بیشتر از تمریناتم در خونه موفق بودم جاییکه آرامش بیشتری هم دارم. شبها تا دیر وقت بدون صدا تمرین می کنم حتی زمانی که به دلیل تغییر زمان بدنم (تغییر ساعت کشورها) حالم مساعد نبود.

    راستی، با این مشکل چه جوری کنار میای؟(نفاوت ساعت کشورهای مختلف)
    برای من، این سختترین کاره. می گن که یک روز طول می کشد که 1 ساعت تفاوت زمانی جبران بشود و من باید سعی کنم براش برنامه ریزی بکنم. وقتی به اروپا میرم، سعی میکم (ولی معمولاُ موفق نمیشم) اگر 6 روز وقت آزاد برای تنظیم کردن داشته باشم، می دونم که نمی تونم بخوابم و ساعت یک صبح شروع به تمرین کنم و وقتی که برمی گردم هم باز این اتفاق می افتد. می دونم که می تونم بعداز ظهر تمرینات ارکستر را انجام بدم، اما صبحها نمی تونم، چونکه وقتی در اروپا ساعت 10صبح هست اینجا 4 صبحه، تمام شب نمی خوابم و کاملا بیهوش میشم.

    تمام دوستام بهم می گن تو باید در طول روز بخوابی وگرنه بی حال میشی. اوایل کارم، این موضوع را نمی دونستم و توی رختکن 2 دقیقه قبل از اجرا کاملاُ خواب بودم... راهی نیست که بتونم خودم را برای اجرا سر حال نگه دارم. من یاد گرفتم چطوری توی هواپیما بخوابم و وقتی بیدار شدم مطالعه کنم، این تنها راه حله!


    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    ارامش دنیا مال اون کسی است که با وجدان صادق زندگی می کند

  5. 2 کاربر برای این پست از ماریا تشکر کرده اند:


  6. #3
    ماریا آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    2935
    تاریخ عضویت
    Nov 2007
    سن
    37
    نوشته ها
    547
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    6,965
    1,843 بار تشکر شده در 491 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]


    تاحالا شده یک حس خاص رو برای سبکهای خاصی در زمانهای مختلف در زندگیت پرورش بدی؟
    آره، به سمت یک دوره هایی گرایش دارم. به مدت 2 سال خیلی زیاد به بارتوک گرایش داشتم، همه کارهاشو مطالعه کردم و سعی می کردم تا جاییکه می تونم در مورد خودش و موسیقیش یاد بگیرم.

    وقتی کنسرتوهارو اجرا میکنی، می تونی ارکستر و قطعات رو انتخاب کنی؟
    در ابتدا، صحبتهایی که با افراد Deutsche Grammophon پیش میومد اینگونه بود: „اینها ایده های ماست، ما یک فهرست داریم که باید اجرا بشه، این کاریه که می خواهیم انجام بدیم”. و این واقعاُ خلاف چیزی بود که من می خواستم. الان نزدیک 10 سال من با اونها کار میکنم و واقعا فکر میکنم میتونم پیشنهاد بدم و راجب پروژه صحبت کنم.

    موسیقی های معاصر دیگری هم ضبط کردی؟
    بله Fratres و Tabula rasa اثر [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] با همکاری و Gothenburg Symphony، Quartet for the End of Time اثر مسیان با همکاری مایر (Paul Meyer) نوازنده کلارینت، جیان(Jian Wang) نوازنده ویلون سل و چانگ (Myun-Wha Chung) پیانیست. چندین هفته با هم در پارس خواهیم بود و تمرین میکنیم، خیلی دلپذیر خواهد بود.

    آیا تو اجرا می کنی قطعه رو قبل اینکه ضبطش کنی؟
    خوب، اوایل من یک کارهایی رو ضبط می کردم، گاهی حتی بدون تمرین، که –وقتی الان بهشون نگاه می کنم- به نظرم خیلی نا امید کنندن! به خاطر اینکه هر کس با تمرینات کافی و چند تا کنسرت عمومی می تونه خیلی نتایج بهتری بگیره. پس الان من سعی می کنم که روی اجرا قبل از ضبط تاکید کنم.

    چه طوری برای رسیتالها برنامه می چینی؟
    دوباره، حدس میزنم که خیلی کسل کنندم (خنده). بعضی وقتها شما با 3 تا سونات بزرگ برنامه ریزی میکنی؛ که خیلی عالی هست ولی من فکر میکنم بین اونها رقابت ایجاد میشه، پس رو کدوم باید زوم کنم؟ بنابر این من واقعاُ ترجیح می دم که یک قطعه بزرگ رو اجرا کنم یا 2 سونات در اولین نیمه و دومین نیمه، با یک قطعه کوچکتر، رو دوست دارم. به خاطر خودم و مخاطبهام. من با سوناتهای استاندارد کار میکنم و قالبا دنبال قطعه های کوچک میگردم. قطعه های Robert Fuchs را میشناسی؟ خیلی زیباهستند. جدیداُ 6 قطعه ویلون سونات از اسکارلاتی (Scarlatti) شنیدم که خیلی زیبا بود.

    موسیقی مجلسی هم اجرا میکنی؟
    گه گاه، ولی خیلی دوست دارم بیشترش کنم. چون مخصوصاُ برای یک ویولونیست با ابهت ترین ادبیاته. هر چند ماه یکبار با یک گروه دیگه همکاری می کنم. با اعضای ارکستر سمفونیک بوستون در Tanglewood نوازندگی کردم، با فیلارمونیک اسرائیل و ارکستر Minnesota که واقعاُ خوبه.

    تو در تمام فستیوال های تابستانی هستی. تعطیلات نمیری؟
    بله، بعد از ازدواج(نوامبر 1998) یک هفته به فلوریدا رفتیم. خارق العاده بود. فقط توی ساحل می خوابیدیم و هیچ کدام از برنامه های که داشتیم رو انجام ندادین. برگشتن خیلی سخت بود.

    برای آینده چه نقشه هایی داری؟
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] رو که خیلی دوست دارم رو با همکاری فیلارمونیک برلین و آبادو(Claudio Abbado) تابستان دیگه ضبط میکنم. این تابستان که گذشت در Tanglewood، Aspen، Salzburg، Lucerne و خیلی جاهای دیگه اجرا داشتم. حالا هم تور برای آمریکا، قطعه هایی رو هم در آتلانتا، پطرزبورک، فیلادلفیا، اسپرینگفیلد و سن پائلو اجرا خواهم کرد و در زمستان هم اروپا، پاریس، کواگن، دانمارک، روم و بارسلونا...

    پس نیویورک چی؟
    دو اجرا در Carnegie Hall،اشعار حماسی بارتوک با ارکستر فیلادلفیا در اکتبر 1999 و رسیتالی در بهار دارم.

    حتما خواهم آمد!


    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    ارامش دنیا مال اون کسی است که با وجدان صادق زندگی می کند

  7. 4 کاربر برای این پست از ماریا تشکر کرده اند:


  8. #4
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    1477
    تاریخ عضویت
    May 2007
    نوشته ها
    2,129
    میانگین پست در روز
    0.34
    تشکر از پست
    3,762
    6,312 بار تشکر شده در 1,841 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 8/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

  9. کاربران زیر از arian به خاطر این پست تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. گفتگو با ریچی
    توسط akanani در انجمن ویولن کلاسیک
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: Sunday 3 August 2008, 08:03 PM
  2. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: Monday 26 May 2008, 11:57 AM
  3. گفتگو با سيمين غانم
    توسط Amir در انجمن پاپ
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: Sunday 17 December 2006, 04:05 PM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •