لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: درباره گئورگى ليگتى موسيقى دان اتريشى

  1. #1
    Khashayar آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    3230
    تاریخ عضویت
    May 2006
    نوشته ها
    1,434
    میانگین پست در روز
    0.22
    تشکر از پست
    2,349
    8,853 بار تشکر شده در 1,494 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 11/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    19

    پیش فرض درباره گئورگى ليگتى موسيقى دان اتريشى


    0 Not allowed! Not allowed!
    گئورگى ليگتى موسيقيدان اتريشى/ مجارستانى و از بزرگترين آهنگسازان موسيقى قرن بيستم در سن ۸۳سالگى پس از يك دوره بيمارى در وين درگذشت. ليگتى از آن دسته موسيقيدانان (هنرمندان) جسورى بود كه از قواعد متعارف زيبايى شناسى فاصله گرفته و در فرم و محتوا سبك شخصى، غيرمعمول و جديد را به كار برده اند. محدوديت و تعصب در وجود او جاى نداشته و آزادانه و بى پروا به تجربه هنر دست مى زد. تلاش او بيشتر در جهت قابل درك يا دست يافتنى كردن موسيقى اش بوده؛ تلاشى كه شايد بسيارى از بزرگان موسيقى مدرن آن را فراموش كرده اند.
    ليگتى در سال ۱۹۲۳ در مجارستان و در خانواده اى يهودى به دنيا آمد. از هولوكاست نجات يافته اما پدر و برادر خود را در جنگ از دست داد. پس از جنگ و در زمان كمونيسم در مجارستان او نيز مانند بسيارى از هنرمندان تحت فشار انواع محدوديت ها، كنترل ها و سانسورها كار مى كرد و دولت تنها به او اجازه مى داد ترانه هاى محلى و فولكلور را تنظيم كند. به همين دليل ليگتى در سال ۱۹۵۶ از مجارستان به اتريش گريخت و تابعيت اين كشور را پذيرفت. زندگى در جنگ و پس از آن در دوران ديكتاتورى و سركوبگرى باعث شد تا ليگتى با هر نوع استبداد، سركوب و محدوديتى مبارزه كند: «حكومت هاى استبدادى از فواصل نامطبوع (Dissonances) بيزارند! »
    او در وين با ساير بزرگان موسيقى مدرن آشنا شده و ارتباط برقرار كرد. «اتمسفر» اثر اركسترال او كه در ۱۹۶۱ ساخته شد به سرعت او را مشهور كرد. در اين قطعه او تقريباً تمامى پارامترهاى سنتى ملوديك، هارمونيك و ريتميك را كنار گذاشته و بر اصوات با بافتى دائماً در حال تغيير متمركز مى شود. ميكروپوليفونى واژه اى است كه او درباره آن اين گونه توضيح مى دهد: «بافتى به شدت متراكم كه اجزاى تشكيل دهنده آن به طور جداگانه قابل شنيدن نيستند و تنها در كنار هم قرار گرفتن آنها شكلى از موسيقى را مى سازد. »
    ليگتى كه به علم فيزيك نيز علاقه بسيار داشت از جهان طبيعت براى خلق قواعد موسيقايى جديد خود الهام مى گرفت. ليگتى معتقد بود كه موسيقيدانان قادر نيستند خود را از سنت هاى موسيقايى جدا سازند. او در سال ۱۹۹۶ در مصاحبه اى گفت: «هنر جديد به زنجيره اى از سنت ها بسته شده است. نمى توان از آن گريخت. زمانى كه من به وين آمدم موسيقيدانان درگير بلاتكليفى هاى دائمى بودند كه مثلاً ۱۲نت صحيح است يا نه؟ يا اينكه موسيقى پس از بولز و اشتوكهاوزن به كجا خواهد رفت؟ من آنقدر گستاخ بودم كه با ارائه اتمسفر نشان دهم مى شود كارى كاملاً متفاوت انجام داد. من نمى توانم اين عقيده را درك كنم كه در حال حاضر ما دو نوع موسيقى داريم: مدرن و پست مدرن. همين و بس و هيچ راه سومى هم وجود ندارد. هميشه صدها راه هست كه فقط بايد آنها را پيدا كرد. »
    پس از كار در استوديوى موسيقى الكترونيك در كولون در دهه ۵۰ و بسط و گسترش نظراتش درباره ميكروپوليفونى در دهه ،۶۰ سبك كار او در دهه ۷۰ ساده تر و شفاف تر شد.
    در اين زمان او با بيان اينكه با هر نوع گرايش مطلق گرايانه در موسيقى مخالف است شروع به استفاده از اصوات تونال نمود: «من به قوانينى كه موسيقى را به دو بخش مدرن و از مدافتاده تقسيم مى كنند علاقه اى ندارم. زمانى كه من عضوى از موسيقى پيشرو به حساب مى آمدم هنر مدرن در حكومت نازى ها و دوران كمونيست ممنوع بود. موسيقى من به نوعى واكنش بر ضد آن به شمار مى آمد؛ شكلى از اعتراض. اما رفته رفته برايم كسل كننده شده است. » بسيارى از همين نقطه راه ليگتى را از ساير موسيقيدانان قرن بيستم مانند بولز و اشتوكهاوزن جدا مى سازند.
    ليگتى تحت تاثير تئاتر ابزورد، اپرايى به نام Le Grand Macabre نوشت كه طنز نامه اى تلخ و سياه بود و در بسيارى از شهرهاى بزرگ اروپا به نمايش درآمد. او هدف خود را از ساخت اين اثر برقرارى ارتباط مستقيم با مخاطبش بيان كرد. اين اپراى دو پرده اى داراى صحنه هاى عجيب، وهم آلود و البته گستاخانه بود: «عمل نمايشى و موسيقى بايد تركيبى خطرناك و عجيب را تشكيل دهند. كاملاً اغراق آميز، كاملاً ديوانه وار. »
    در دهه هاى ۸۰ و ۹۰ ليگتى افق كار خود را گسترده تر و ساختارهاى موسيقى ضربى آفريقايى را در كارهايش وارد كرد. او مدت ها درباره اين نوع موسيقى و كلاً موسيقى پلى ريتميك تحقيق كرده و با گروه هاى مختلف آفريقايى همكارى نمود و سرانجام اتودهايى براى پيانو نوشت كه از مهم ترين قطعات مدرن اواخر قرن بيستم به شمار مى آيند.
    استنلى كوبريك در دو فيلم خود از آثار ليگتى استفاده كرده است: قطعه اتمسفر در فيلم اوديسه فضايى و قطعه Musica Ricercata در فيلم چشمان باز بسته.
    موسيقى ليگتى راه درازى را پيمود، راهى كه از موسيقى فولكلور اروپاى شرقى، زبان تونال هموطنش بلا بارتوك تا تمامى اصوات قابل شنيده شدن امتداد مى يابد. او مى خواست موسيقى اش «ترس از مرگ را با صداى خنده كاهش دهد».
    ترجمه: آزاده فرامرزيها
    منبع: ديلى تلگراف
    ...
    انسانها یا ...
    من عقده عدالت دارم، هر کس قافیه را می‌شناسد، عقده عدالت دارد، قافیه دو کفه ترازو است که خواستار عدل است...
    فرزانگان سخن نمی گویند، بلکه با استعدادان سخن می گویند و تهی مغزان بگو مگو می کنند.


    وبلاگ شخصی خشایار (من)

    کمپین مبارزه با دانلود غیر قانونی آثار هنری


  2. 2 کاربر برای این پست از Khashayar تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •