لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 17 به 32 از 44

موضوع: فاتح قله های رفته بر باد - استاد علی اصغر بهاری

  1. #17
    david_santoori آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    18421
    تاریخ عضویت
    Aug 2009
    سن
    34
    نوشته ها
    217
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    772
    645 بار تشکر شده در 210 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    بنده برای تشکر کردن از دو دوست عزیز ،جناب رامتین و جناب bigbrother وظیفه دونستم که پستی را ارسال کنم ولی در رابطه با موضوع اخیر نظر ی نمیدم فقط خیلی خوشحالم که این مباحث شکل میگره و معتقدم در این تبادل نظر ها ست که یه چیزی در میاد و زیباییش هم به همینه که نظر های متفاوتی با پشتوانه ی تحقیقی و فکری البته با حفظ احترام متقابل بیان بشه . شاید اگه این مباحث نبود خیلی ها این قدر باریک نمیشدند که یک بار دیگه ریز بینانه تر آثار صبا را از نظر بگذرونند و باز هم به انگشت گذاری استاد دقت کنند ، چه میدونم یا دوباره یه سری به طرف B حاصل عمر بزنند و خلاصه بهاری و هابیل و کلهر و کامکار و اذر سینا و لطفی و... کنار هم بچینند و بعد از بین اون ها تصمیم بگیرند که چه چیز برای من بهترین است.
    به هر حال سپاسگزارم از این که یک جریان فکری حد اقل در بنده ایجاد کردید.
    این علم موسیقی بر من چون شهادتست / چون مومنم شهادت و ایمانم آرزوست

  2. 3 کاربر برای این پست از david_santoori تشکر کرده اند:


  3. #18
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    24171
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    سن
    50
    نوشته ها
    607
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    1,256
    2,410 بار تشکر شده در 583 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    آقا من غلط بکنم برای کسی „جریان فکری” ایجاد بکنم ! این وصله های „لا یتچسبک” با صد من سریش هم به من یکی نمی چسبه ! اصلا سواد و شعور من اجازه ی همچین کارایی رو نمیده و اگر هم میداد ، اصولا من اینکاره نیستم باباجون ! این „تجاهل العارفین” شماها منو کشته !
    ولی یه هر حال سپاسگذارم که وقت صرف می کنین و این مزخرفات منو می خونین . خدا صبرتون بده و شما رو با کاربران اینترنت صدر اسلام محشور کنه !
    کسی که به هیچ چیز شک نمی کنه ، هیچ چیزی نمی دونه !

  4. 3 کاربر برای این پست از Don_Ramtin تشکر کرده اند:


  5. #19
    Kamanche آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    2838
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    37
    نوشته ها
    952
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    2,444
    3,041 بار تشکر شده در 833 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    55

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام به دوستان عزیز
    خیلی متشکر از تبادل نظرات. اگه حوصله دارید منم وارد بشم . من هم به صحبت های هر دو عزیز نقدهایی دارم که دوست دارم مطرح کنم و جواب بگیرم .
    اما
    چون در بین نظرات دوستان یه مقدار هم بحث به نوازنده های دیگه به غیر از استاد بهاری و بعد حرفهای جناب لطفی و بعد شیوه ی نوین کمانچه نوازی و بعد کمانچه نوازی ی ایرانی کشیده شد خواهش میکنم یه سری هم به [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] بزنن یا توی همون تاپیک یا توی همین تاپیک اگه تمایل دارید در این موارد بیشتر بحث کنیم .
    البته
    انتقادات من پا برجاست ولی به گمانم اونجا محل بهتری باشه برای مطرح کردنش چون یه مقدار بحث عام تر هم میشه و فقط مربوط به استاد بهاری نیست. به هر حال دیر یا زود مطرح میکنم . ولی دوستان حتما به اون تاپیک سرکی بکشند .
    ممنون .
    این چه استغناست یا رب ! وین چه قادر حکمت است !
    کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست !

  6. #20
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    24171
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    سن
    50
    نوشته ها
    607
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    1,256
    2,410 بار تشکر شده در 583 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام „کمانچه ی” عزیز !
    من اون تاپیکی رو که میگی ، دیده ام . اما به نظرم آمد بهتره دوستانی که ساز تخصصی شان کمانچه است ، در اونجا نظر بدهند . من اصولا کمونچه کش نیستم و فقط یه نموره - اونم قدیم ندیما - کمونچه زدم (که تازه دلیلش یکی این بود که یه کمونچه دارم و دیگری هم این بود که من چون یه کارگاه ساز سازی داشتم و ساز می ساختم و گاهی برای رفقا ، آرشه ی کمونچه می ساختم ، می خواستم بدونم که دوستان چه جوری از آرشه استفاده می کنن و اصولا یه آرشه ی خوب ، باید چه خصوصیاتی داشته باشه !) . ولی به هر حال ، هر نقدی در باره ی چیزایی که من نوشته ا داشته باشی ، با کمال میل می خونم . خوش باشی . فعلا ، یا حق !
    کسی که به هیچ چیز شک نمی کنه ، هیچ چیزی نمی دونه !

  7. کاربران زیر از Don_Ramtin به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  8. #21
    Kamanche آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    2838
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    37
    نوشته ها
    952
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    2,444
    3,041 بار تشکر شده در 833 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    55

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام بر دوستان عزیز بر BigBrother عزیز و جناب رامتین .
    والا حقیقتش دوست نداشتم مطلبی بنویسم . چون صحبت هایی که BigBrother نظرات شخصیشون بود و مسلمه که قابل احترامه .
    اما دو تا مورد بود که متذکر بشم و دیگه عرضی نیست. مباحثی که مربوط به تاپیک استاد بهاری نیست رو در تاپیک روایتگر اصیل کمانچه نوازی ... مطرح میکنم .
    1 . اینکه دوستمون BigBrother در مورد شاگرد های ایشون فرموده بودند که

    حالا برسیم به استاد بهاری . خوب ایشون چی کار کردند برای این موسیقی ؟! شاگرد هم که تربیت کردند شده اند امثال منظمی .
    در حالی که شاید جناب منظمی یک نمونه از طیف وسیع شاگرد های استاد بهاری هستند که همگی دارند فعالیت میکنند و همگی ماشالله شیوه ی نوازندگی مخصوص به خودشون رو دارند .
    یاد میکنم از آقایان داوود گنجه ای ، هادی منتظری ، درویش رضا منظمی ، علی اکبر شکارچی ، مهدی آذرسینا ، محمود تبریزی زاده ، ابراهیم نقدیان ، از جوون تر ها اردشیر کامکار (که امیدوارم منکرش نشید) و سعید فرج پوری و دیگرانی که ماها هرگز نشناختیم .
    من ده نفر رو اسم بردم . امیدوارم همه رو بشناسید و با شیوه های نوازندگی ، طرز فکر و آثارشون آشنا باشید .
    باور کنید ده شیوه ی مختلف دارند . باور کنید همه منظمی نیستند که اینجوری همه رو با یه چوب روندید . باور کنید منظمی خیلی با بهاری تفاوت داره . شاید اگه داوود گنجه ای رو مثال میزدید برای شباهت ، قابل قبول تر بود برای من .
    من هرگز و هرگز قبول ندارم که
    حالا برسیم به استاد بهاری . خوب ایشون چی کار کردند برای این موسیقی ؟! شاگرد هم که
    تربیت کردند شده اند امثال منظمی .
    یعنی واقعا میخواهید منکر بشید هزاران شاگردی رو که الان دارند زیر نظر اساتید اساتید اموزش کمانچه میبینند ؟ حالا یکی با طعم کامکارش یکی از نوع منظمی و آذرسینا و شکارچی و گنجه ای .

    2. دوست عزیزم که کاملا حرف شما رو در مورد نقد قبول دارم و کاملا استقبال میکنم که بحثمون در مورد نقد در تاپییک دیگه ای ادامه پیدا کنه ، باور بفرمایید کمانچه ی ایرانی فقط کارهای محیر العقول کردن نیست. بهاری بزرگ موند برای اینکه میدونست که کمانچه نوازی چیه . باور کنید تاریخ بزرگ ترین قاضیه و یه قاضی خیلی بی رحم . اوائل شروع آموزشم منم زیاد به نوازندگی استاد ارتباط برقار نمیکردم . اما یکی دو سال پیش یه سه نوازی ازش دیدم در جشن هنر شیراز با اساتید پایور تهرانی و شهناز در همایون . اتفاقا اونجا هم کمانچه ش خش دار بود . اما اونجا بود که که بهاری رو فهمیدم . یه تکنوازی 5 دقیقه ای در همایون برام کافی بود که بفهمم که چرا بهاری بزرگ و قابل احترامه .

    امیدوارم روزی از همین جناب کامکار ، سر کلاس هاشون در مورد بهاری بپرسید (چون من این شانس رو داشتم) تا بدونید نظر ایشون در مورد بهاری و شاگرد هاش و شیوه های نوازندگی اونها از جمله داود خان گنجه ای (پدر خانوم جناب کامکار) چیه و نظرات جالبشون رو بشنوید .
    اما پایان عرضم یه نکته ای بود امیدوارم ازم دلخور نشید و کاملا دوستانه بخونین . شاید این تفکر شما از اینجا نشات میگیره که کمانچه نمیزنید و یا اصلا نزدید . چون باور کنید هر کس که زده به اون کمانچه ی خش دار ایمان آورده !
    قربان شما
    مخلصیم
    ببخشید که طولانی شد .
    این چه استغناست یا رب ! وین چه قادر حکمت است !
    کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست !

  9. 2 کاربر برای این پست از Kamanche تشکر کرده اند:


  10. #22
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    499
    تاریخ عضویت
    Jan 2007
    نوشته ها
    68
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    29
    114 بار تشکر شده در 49 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 12/2
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    خوب بهتر بود من از شاگرد خلف نام میبردم . ناظری هم پیش شجریان ردیف کار میکرده ولی بعیده بشه مقایسه اشون کرد . در مورد این افرادی که نام بردید منتظری منظمی و تبریزی زاده رو شنیدم که فرق خاصی از نوع تفکر پشت ساز بین این ها و بهاری ندیدم .
    اردشیر کامکار (که امیدوارم منکرش نشید)
    چرا باید منکر بشم ! ؟ مگه قراره لجبازی کنیم وقتی یه نفر برای 30 سال یکه تاز کمانچه باشه طبیعیه که نسل بعد مجبوره بهش رجوع کنه .
    کمانچه جان من نوازنده کمانچه نیستم . و ساز اصلی من ویولن هست که اونم بی ارتباطه چون من حتی عمر ویولون زدنم به 2 سال نمیرسه . و ممکنه بعد از اینکه به این نتیجه رسیدم میتونم کمانچه هم بزنم کمانچه رو هم شروع کنم . اما این اصلا ملاک نیست. موسیقی برای شنونده نواخته میشه نه نوازنده . من از 12-13 سالگی عاشق استاد شجریان بودم و موسیقی سنتی رو مثل خیلیای دیگه با ایشون شروع کردم اون موقع هم که شجریان رو میبلعیدم هم نمیتونستم کارهای بهاری رو تحمل کنم (مثل گلبانگ 2 و دود عود) و کلا از ساز کمانچه بدم میومد . علاقه من به کمانچه از بیات شیراز هابیل شروع شد و با بر تارک سپیده و صبا شدت پیدا کرد و مطمئنا اگه اردشیر نبود من اصلا توی این بخش پست نمیزدم . شما میفرمائید که استاد بهاری اجراهای خوبی هم داشته اند . من منکر این نمیشم ولی یه ضرب المثل اینگلیسی میگه که حتی ساعت خراب هم روزی دو بار ساعت رو درست نشون میده . اینکه اردشیر پشت سر استاد مرحومش تعریف میکنه چیز طبیعی هست. ولی اگه اون سبک رو میپسندید قطعا اردشیر هم مثل ایشون ساز میزد . بگذریم که بین شخصیت واقعی یک فرد و شخصیت هنریش تفاوت وجود داره . استاد بهار همونطور که گفتم از بعد شخصی ممکنه انسان نازنینی باشه اما ...

  11. #23
    AliB آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    4267
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    42
    نوشته ها
    1,557
    میانگین پست در روز
    0.08
    تشکر از پست
    2,298
    4,066 بار تشکر شده در 1,278 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 100/4
    Given: 7/0
    میزان امتیاز
    56

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    دوستان سلام
    از ویشتاسب عزیز دوست و برادر بزرگوارم سپاسگزارم که به حق مطالبی رو بیان فرمودند در مورد جایگاه استاد بهاری در موسیقی ما و البته „” باقی ماندن„” سازی به اسم کمانچه در قاموس موسیقی ایران ...
    البته اینجا محل بیان نظرات شخصیست و محل بحث و تبادل نظر ، هر کدوم از دوستان می تونن بنا به هر دلیلی و بر مبنای هر نوع شناختی ، نظری رو داشته باشند و ابراز کنند و همونطور که ویشتاسب عزیز فرمودن قابل احترامه و مسلما پاسخگویی دوستان دیگر و نقد نظر دیگران اصلا به معنی اهانت یا زیر سوال بردن دیگری نیست و کسی هم قصد تغییر نظر کس دیگر رو با زور و سر و صدا نداره ، چه آنگاه که شناختی رخ بده ، اونوقته که تازه معرفتی حاصل میشه پس تمام صحبت ها بر سر پیدا کردن شناختی متفاوت هست (حالا در هر موضوعی) !
    خوب کاملا مشخصه دوستمون (برادر بزرگ) به هر دلیلی با ساز استاد بهاری ارتباط برقرار نکرده و به ذائقه ی شنیداری ایشون خوش نیومده این کاملا قابل درکه اما سخنانی که بر مبنای این مساله در زیر سوال بردن شیوه و جایگاه استاد بهاری بیان می کنند جای بسی نقد و نظر داره! آنچه از محتوای این پست آخر شما من متوجه میشم این هست که می فرمایید استاد بهاری تصادفا یکی دوبار خوب ساز زده و کلا ممکنه شخصیت خوبی داشته باشی اما ... (که معنیش اینه که هنرمند خوبی نباشه با در کار هنری ضعیف باشه به اصطلاح) ! و فرمودید که اگر کسی برای 30 سال یکه تاز کمانچه [نوازی] باشه (که خودش جای تامل داره) بقیه ناچارند که به او مراجعه کنند!
    دوست من حتما اطلاع دارید که در دوره ای از تاریخ موسیقی ایران ، بنا بر اوضاع فرهنگی و اجتماعی و باب شدن مدرنیته و رسوخ این تفکرات به هنر ها و هنرمندان ، از جمله موسیقی ما ، ساز کمانچه در معرض خطر نابودی قرار گرفت! اکثر نوازندگان رو به نواختن ویلن آوردند و عملا ساز کمانچه از روی صحنه ها و اجرا ها حذف شد! تا اینکه رادیو راه افتاد! در اون زمان یکه تازی با نوای ویلن بود ، و همونطور که عرض کردم اگر یکی دو نفری هم توان کمانچه نوازی داشتند اون زمان! و این ساز واقعا در خطر نابودی بود(هنوز هم که هوزه ساز کمانچه از جمله سازهای در معرض خطر فراموشی ایران به حساب میاد) کسی که مردانه وارد میدان شد و نواختن ویلن رو کنار گذاشت و پرداخت به نواختن این ساز زیبای ایرانی کسی نبود جز استاد علی اضغر خان بهاری ! در اون شرایطی که نوازندگان ویلن تو بورس بودن به قول معروف و کلی رو دست حلوا حلوا می شدن! ایشون قید همه ی اینها رو زد و برای حفظ میراث فرهنگی و هنری کشورش ساز کمانچه را مردانه در دست گرفت! و به رادیو رفت! در اونجا نوای این ساز رو که تقریبا فراموش شده بود دوباره به گوش همگان رساند! نه تنها این ! بلکه با دانش و بصیرتش به موسیقی ایرانی دایره المعارف تصانیف و ضربی های قدیمی بود! ردیف دان و موسیقی دان برجسته و تکنواز و بداهه نواز بی بدیل! (البته مسلما درک این ها هم نیاز به شناخت و آگاهی داره) و کسی بود و هست که „” شرف„” کمانچه نوازی ایران به حساب میاد و پدر کمانچه نوازی معاصر در واقع! همونطور که گفتم اینکه شما به عنوان یک شنونده ی موسیقی نمی تونید با یک ساز و یک نوع موسیقی ارتباط بگیرید کاملا قابل درکه و باز به عنوان یک شنونده اگر نظر بدید که من از ساز زدن فلانی خوشم نمیاد باز قابل درکه ولی وقتی از جایگاه یک شنونده فراتر میاید و نظر کارشناسی میدید دباره ی شیوه ی نوازندگی پدر کمانچه نوازی معاصر ایران و اون جملات رو بکار می برید حق نقد و البته رد نظر شما برای دیگران محفوظ هست! من به عنوان یک هنرجوی موسیقی ایرانی که بیش از 12 سال هست که مشغول فراگیری موسیقی ایرانی هستم و به جرات به اندازه ی تمام سنم شنونده ی موسیقی ایرانی بودم اونم نه فقط از نوع شجریانیش! بلکه شنونده ی آثار ناب موسیقی ایرانی و ساز اساتیدی چون ؛ عبادی ، کسایی ، شهناز ، مجد ، ورزنده ، صارمی ، پایور ، حافظی ، شریف ، یاحقی ، بدیعی ، ملک ، تجویدی ، بهاری ، و رحمت الله بدیعی ! وووو صدای خوانندگانی چون : بنان ، شهیدی ، خوانساری ، پوران ، الهه ، مرضیه ، گلپایگانی ، قوامی و البته شجریان در خیلی از آثار قدیمیش که بسی ارزشمند و هنری تر از بسیاری آثار امروزینش هست! و همینطور در کنار ساز تخصصیم که سه تار هست فقط دستی به ساز کمانچه بردم ، خوشبختانه قادر به درک عظمت و علت جایگاه ویژه ی استاد بهاری در موسیقی ایرانی هستم! همین شجریانی که شما کاراش رو دوست دارید شاگر استاد بهاری بوده! بسیاری از تصانیف قدیمی رو و ضربی خوانی ها رو از ایشون فراگرفته! همینطور که ویشتاسب عزیز گفت خیلی های دیگه هم بجز نوازندگان کمانچه ای که الان جزو نوازندگان طراز اول هستند شاگردی استاد بهاری رو در زمینه های مختلف کردند!
    اینها فقط بیان جایگاه و اهمیت استاد بهاری بود در موسیقی ما !
    اما از منظر نوازندگی ایشون و سازشون! باید بگم هنوز که هنوزه کسی نمی تونه صدای ساز ایشون رو از کمانچه خارج کنه! دیگرانی که آمدند از جمله اردشیر خان کامکار رهی دیگر برگرفتند! که البته حتما با سلیقه ی موسیقی معاصر کاملا هماهنگی داره و شاید روند تکامل ناگزیر نوازندگی ساز کمانچه باشه! اما نمیشه این مورد رو با اصالت وصدای پر مفهوم و سوخته ی ساز استاد بهاری قیاس کرد! جمله بندی های استاد بهاری رو چه کسی داره؟ استادی در موسیقی ایرانی فاکتور هایی داره که بسیار ظرافت داره! سونوریته ی مشخص و با اصالت! جمله بندی های موسیقایی و معنی دار! مبتنی بودن بر اصول سنت موسیقی ایرانی! و همینطور در عین وجود همه ی اینها داشتن لحن و بیان شخصی و به اصطلاح سبک بیان شخصی! که همه ی اینها به نظر من در ساز استاد بهاری وجود داره!
    امیدوارم از لابلای جملاتم مقصود و نظرم رو تونسته باشم خوب برسونم .
    پاینده و موفق باشید

  12. کاربران زیر از AliB به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  13. #24
    AliB آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    4267
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    42
    نوشته ها
    1,557
    میانگین پست در روز
    0.08
    تشکر از پست
    2,298
    4,066 بار تشکر شده در 1,278 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 100/4
    Given: 7/0
    میزان امتیاز
    56

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    خوب من فقط با خوندن همین صفحه و بدون مراجعه به پست های صفحه ی قبل و نظرات پیشین دوستان از جمله (برادربزرگ) و (رامتین) ، این مطلب رو نوشتم! و بعد از نوشتنش مراجعه کردم و پست های صفحه ی قبل رو خوندم!
    باز هم جای صحبت فراوان هست در این باره! دوستمون رامتین خان البته در پست های قبلی به نکات خوبی اشاره کردند که خیلی از اونها منظور نظر من هم هست و باهاش موافقم!
    فقط یک جمله ای فرمودند در مورد لاس زدن با ساز و شیوه ی مثلا استاد شریف!
    اول روشن کنم که من شاگرد مسعود شعاری هستم و الان هم دارم شیوه ی به نوعی استاد علیزاده رو پیش ایشون کار می کنم چون داریم قطعات استاد علیزاده رو میزنیم! اتفاقا شدیدا سعی می کنم شیوه ی علیزاده رو خوب یاد بگیرم و از قضا به ویژگی های جالبش و ظرافت هاش هم آشنایی پیدا کردم که خیلی دنیای زیباییست! قبل از این شاگرد استادی بودم که از شاگردان استاد طلایی و استاد بهاری و استاد ناصح پور و مجید کیانی بوده و تفکری بس سختگیرانه در موسیقی ایران داشت! بسی در اون فضا غوطه خوردم! و البته بهره ها بردم! اما خوشبختانه خدا رو شاکرم که من رو به درد تعصب و یکسویه نگری ! مبتلا نکرد! ذهن من همواره باز بود برای دیدن زیبایی ها درک تفاوت ها و فهم جایگاه ها! به نوعی از این صحبت ها زیاد میشه! رامتین عزیز موسیقی گلها! رو به موسیقی تخدیری تعبیر کردند! البته این نظر شماست و محترم! ولی در کمال احترام من با نظر شما مخالفم! اساسا حال در موسیقی ! چیزیست که از این تعابیر بر نمیداره! ساز زدن استاد شریف هم به نظر حقیر (به عنوان یک شنونده و البته کسی که آشنایی مختصری با ساز تار دارم) دارای یک بیان شخصی و سونوریته ی منحصر بفرد هست که بسیار زیبا و بدیع و شاعرانه و عاشقانه است! بسیار ایرانیه به نظر من ! قطعا خود شما واقفید که رسیدن به یک بیان شخصی در هنر کار هر کسی نیست اون هم در موسیقی اون هم در ساز تار که این همه نوازندگان قدر و غول هایی داشته در اون زمان در حال حاضر هم به نوبه ی خودش داره! در کنار استاد شهناز آمدن و شیوه ی خود رو پیدا کردن و مطرح کردن کار هر کسی نیست! استاد شریف به عقیده ی حقیر و بر مبنای تجربه ی شنیداریم جزو نوابغ و نوادر موسیقی ایرانیست! حتما برنامه ی گلهای تازه شماره 37 رو شنیدید! در گوشه ی بیداد با آواز جناب شجریان! اوج احساس مهارت تکنیک و غنای جمله بندی رو باید در اون کار ببینید! (و این یک نمونه از هزاران) چنان جمله ها رو ادامه میده که من که می شنوم تا سر حد مرگ از خود بیخود میشم! جمله رو نصفه نیمه و عقیم(مثل بعضی نوازندگان حال حاضر) رها نمیکنه! تا آخرین مرحله پیش میره! واقعا در قالب کلمات نمی تونم خوب توصیف کنم چه حسی به من دست میده! موسیقی گلها محصول زمان خودش هست (همونطور که خود شما هم به درستی در پاسخ به دوستمون (برادربزرگ) به این نکته اشاره کردید که هر اثر هنری(البته مفهوم کلامتون این هست) محصول زمان خودش هست و برای قضاوت عادلانه باید به مجموعه ی عوامل موثر در پدید آمدنش از جمله شرایط فرهنگی و اجتماعی حتی سیاسی اون زمان جامعه توجه کرد! و البته سیر تکامل بیان هنری! به عقیده ی حقیر اگر سیر برنامه ی گلها پدید نمی آمد در مو سیقی ما! ما هنوز در دوران قاجار بسر می بردیم از نظر موسیقی! این وزن و درک حالی که حتی در نوازندگان مکتب تبریز امروزین ما بوجود آمده و یا حتی انحلال برخی از نوازندگان مکتب تبریز در مکتب اصفهان(مثل استاد لطفی :))) بسیار به هنری تر شدن و امروزی تر شدن و در یک کلام به تکامل موسیقی امروزین ما کمک کرده! و علاوه بر این هم که عرض کردم در منظر شخصی من به هیچ روی موسیقی گلها موسیقی تخدیری نیست! موسیقی حال هست! در عین اینکه بهترین و برجسته ترین البته آثار موسیقایی تاریخ موسیقی ما نیز حتی در قالب این برنامه ها ارایه شده!
    سپاسگزارم

  14. 2 کاربر برای این پست از AliB تشکر کرده اند:


  15. #25
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    24171
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    سن
    50
    نوشته ها
    607
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    1,256
    2,410 بار تشکر شده در 583 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    دوست من ، جناب AliB عزیز !
    اول اینکه بسیار ممنونم که چرت و پرت های منو خوندی و بیشتر ممنونم که نقدش کردی و درباره ی اونا نظر دادی .
    در مورد „حال” که گفته بودی ، من هم به وجود اون حال تو موسیقی ایرانی معتقدم و اتفاقا از اون خوشم هم میاد . ولی به نظر من ، فرق است بین حال تا حال ! من حال مثبت و غیر تخدیری رو تو ساز کسایی ، شهناز ، بهاری و ... دیدم . شاید از نظر بعضی ها موسیقی این بزرگان هم تخدیری باشه ، ولی نظر من چنین نیست و عقیده دارم فرق است بین ساز زدن و گاه „شیرین کاری” های مرسوم در موسیقی ایرانی با اینکه آدم بخواد با „لاس زدن” با ساز و به ضرب و زور مالش های بیش از حد روی دسته و فشارهای غیر ضروری روی خرک و پوست ساز و مضراب چپ زدن های تمام نشدنی در بالا و پایین طول سیم ، احساسات شنونده های رمانتیک رو „قلقلک” بده ! بله ، هم نورمن ویزدم و چیچو فرانکو کمدین هستند و هم چارلی چاپلین ، ولی آیا قابل مقایسه اند ؟!
    دوست من ! شاید یه کم من زیادی رک و بی تعارف حرف می زنم ، ولی خواهش می کنم تو ناراحت نشو و به لایه های زیرین این تندی ها و آنچه می خوام بگم توجه کن . من به آن حس لختی و رفتن در عالم هپروتی که در حین شنیدن چنین موسیقی هایی به آدم دست می ده ، „حال” نمیگم . فرق است بین مستی یه عرق خور دایم الخمر ، با مستی منصور حلاج و مولانا و ... بقول سعدی : که رقیبان ز مل و من ز تأمل مستم !
    چنین حالی و چنین موسیقی هایی - به نظر من - فقط به درد همون دم منقل می خوره .
    دوست من ! البته ما درباره ی چیزی صحبت می کنیم که نه میشه دقیق تعریفش کرد و نه قابل اندازه گیری و متر کردنه . پس کاملا طبیعیه که سر همین یه کلمه ی „حال” در موسیقی ایرانی با هم اختلاف نظر داشته باشیم .
    دوست من ! اینکه شما می گویید با شنیدن جواب آوازهای جناب شریف ، „تا سر حد مرگ از خود بی خود می شوم” ، بدلیل نظر و سلیقه ی شخصی شماست و دلیلی بر خوب بودن و سالم بودن آن نوع موسیقی و آن شیوه ساز زدن نیست. کما اینکه من هم با شنیدن تکنوازی های همون نوازنده ، از هر چی تار و تار نوازه بدم میاد ؛ و این هم باز مربوط به نظر شخصی من و دیدگاه من در موسیقیست و به هیچ وجه ، دلیلی بر بد بودن آن نوع موسیقی نیست.
    قطعا خود شما واقفید که رسیدن به یک بیان شخصی در هنر کار هر کسی نیست اون هم در موسیقی اون هم در ساز تار که این همه نوازندگان قدر و غول هایی داشته در اون زمان در حال حاضر هم به نوبه ی خودش داره! در کنار استاد شهناز آمدن و شیوه ی خود رو پیدا کردن و مطرح کردن کار هر کسی نیست!
    دوست من ! من هم قبول دارم که ایشون لحن و بیان و شیوه ی خودشونو پیدا کردن ، اما باز این هم دلیلی بر خوب بودن و درست بودن اون لحن و شیوه نیست و فقط این را می رساند که این نوازنده ، مقلد نیست و به شیوه ی مخصوص خود می نوازد . در این روزگار ما هم بسیاری هستند که در کنار بزرگانی چون شجریان ، توانسته اند به شیوه هایی „مخصوص خود” برسند که گاه اتفاقا بسیار پر مخاطب هم هست و شاید اگه همزمان در دو سالن جداگانه با استاد کنسرت بزارن ، سالن اونا پرتر بشه ؛ اما آیا اینها دلیلی بر خوب بودن و بهتر بودن اوناست ؟!
    دوست من ! „حال” یه معقوله است و „تخدیر” و „هپروت” معقوله ای دیگه . من ترجیح میدم از طنز زیبا و گزنده ی بزرگی چون زنده یاد عمران صلاحی خنده ام بگیره ، تا اینکه یه نفر بخواد با قلقلک و زورکی منو بخندونه !
    به هر حال همه ی اینهایی که گفتم ، فقط و فقط نظر شخصی منه و هیچ دلیلی نداره که حتما درست باشه .
    خوش باشی و پیروز . فعلا ، یا حق !
    کسی که به هیچ چیز شک نمی کنه ، هیچ چیزی نمی دونه !

  16. 2 کاربر برای این پست از Don_Ramtin تشکر کرده اند:


  17. #26
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    499
    تاریخ عضویت
    Jan 2007
    نوشته ها
    68
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    29
    114 بار تشکر شده در 49 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 12/2
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    از علی آقا بخاطر نظرشون ممنونم . فکر میکنم در مورد نظریاتم در مورد استاد بهاری و اونجور کمانچه کشی زیادی هم بحث کردم و نظریاتم رو کامل گفتم و نظریات دوستان رو هم شنیدم و فکر میکنم تضارب آرای مفیدی بوده که حتما به درد کسائی که این تاپیک ها رو میخونند بیشتر از مدح ثنای خشک و خالی خورده باشه . باز هم از همه کسائی که نظر بنده رو قبول نداشتن و جواب دادن متشکرم .

  18. 3 کاربر برای این پست از BigBrother تشکر کرده اند:


  19. #27
    AliB آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    4267
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    42
    نوشته ها
    1,557
    میانگین پست در روز
    0.08
    تشکر از پست
    2,298
    4,066 بار تشکر شده در 1,278 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 100/4
    Given: 7/0
    میزان امتیاز
    56

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط رامتین [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    دوست من ، جناب AliB عزیز !
    اول اینکه بسیار ممنونم که چرت و پرت های منو خوندی و بیشتر ممنونم که نقدش کردی و درباره ی اونا نظر دادی .
    در مورد „حال” که گفته بودی ، من هم به وجود اون حال تو موسیقی ایرانی معتقدم و اتفاقا از اون خوشم هم میاد . ولی به نظر من ، فرق است بین حال تا حال ! من حال مثبت و غیر تخدیری رو تو ساز کسایی ، شهناز ، بهاری و ... دیدم . شاید از نظر بعضی ها موسیقی این بزرگان هم تخدیری باشه ، ولی نظر من چنین نیست و عقیده دارم فرق است بین ساز زدن و گاه „شیرین کاری” های مرسوم در موسیقی ایرانی با اینکه آدم بخواد با „لاس زدن” با ساز و به ضرب و زور مالش های بیش از حد روی دسته و فشارهای غیر ضروری روی خرک و پوست ساز و مضراب چپ زدن های تمام نشدنی در بالا و پایین طول سیم ، احساسات شنونده های رمانتیک رو „قلقلک” بده ! بله ، هم نورمن ویزدم و چیچو فرانکو کمدین هستند و هم چارلی چاپلین ، ولی آیا قابل مقایسه اند ؟!
    دوست من ! شاید یه کم من زیادی رک و بی تعارف حرف می زنم ، ولی خواهش می کنم تو ناراحت نشو و به لایه های زیرین این تندی ها و آنچه می خوام بگم توجه کن . من به آن حس لختی و رفتن در عالم هپروتی که در حین شنیدن چنین موسیقی هایی به آدم دست می ده ، „حال” نمیگم . فرق است بین مستی یه عرق خور دایم الخمر ، با مستی منصور حلاج و مولانا و ... بقول سعدی : که رقیبان ز مل و من ز تأمل مستم !
    چنین حالی و چنین موسیقی هایی - به نظر من - فقط به درد همون دم منقل می خوره .
    دوست من ! البته ما درباره ی چیزی صحبت می کنیم که نه میشه دقیق تعریفش کرد و نه قابل اندازه گیری و متر کردنه . پس کاملا طبیعیه که سر همین یه کلمه ی „حال” در موسیقی ایرانی با هم اختلاف نظر داشته باشیم .
    دوست من ! اینکه شما می گویید با شنیدن جواب آوازهای جناب شریف ، „تا سر حد مرگ از خود بی خود می شوم” ، بدلیل نظر و سلیقه ی شخصی شماست و دلیلی بر خوب بودن و سالم بودن آن نوع موسیقی و آن شیوه ساز زدن نیست. کما اینکه من هم با شنیدن تکنوازی های همون نوازنده ، از هر چی تار و تار نوازه بدم میاد ؛ و این هم باز مربوط به نظر شخصی من و دیدگاه من در موسیقیست و به هیچ وجه ، دلیلی بر بد بودن آن نوع موسیقی نیست.

    دوست من ! من هم قبول دارم که ایشون لحن و بیان و شیوه ی خودشونو پیدا کردن ، اما باز این هم دلیلی بر خوب بودن و درست بودن اون لحن و شیوه نیست و فقط این را می رساند که این نوازنده ، مقلد نیست و به شیوه ی مخصوص خود می نوازد . در این روزگار ما هم بسیاری هستند که در کنار بزرگانی چون شجریان ، توانسته اند به شیوه هایی „مخصوص خود” برسند که گاه اتفاقا بسیار پر مخاطب هم هست و شاید اگه همزمان در دو سالن جداگانه با استاد کنسرت بزارن ، سالن اونا پرتر بشه ؛ اما آیا اینها دلیلی بر خوب بودن و بهتر بودن اوناست ؟!
    دوست من ! „حال” یه معقوله است و „تخدیر” و „هپروت” معقوله ای دیگه . من ترجیح میدم از طنز زیبا و گزنده ی بزرگی چون زنده یاد عمران صلاحی خنده ام بگیره ، تا اینکه یه نفر بخواد با قلقلک و زورکی منو بخندونه !
    به هر حال همه ی اینهایی که گفتم ، فقط و فقط نظر شخصی منه و هیچ دلیلی نداره که حتما درست باشه .
    خوش باشی و پیروز . فعلا ، یا حق !
    درود بر دوستان گرامی و رامتین عزیز که خودشون رو دست کم گرفته و به نظریات گهربارشون لقب „پرت و پرت” میدن! از دید حقیر نظریات شما چرت و پرت نیست و همونطور که گفتم قطعا حاصل اندیشه و شناخت شماست حال چه غلط و چه درست!
    حالا که بحث بر سر مفاهیم هست باید کمی بیشتر در مورد مفاهیم واژگانی که بکار می بریم توضیح بدیم و روشن کنیم که منظور ما چیست از بیان یک کلمه! اینکه „واژه” ی تخدیری رو بکار می برید و حال رو به دو بخش مثبت و منفی تقسیم می کنید اون هم در موسیقی و اون هم در اثر شنیدن دو نوع مختلف نوازندگی موسیقی ایرانی ! جای بسی بحث و تشریح و توضیح داره و صرف بیان یک کلمه نمیتونه روشنگر بحث باشه! اونچه مشخص هست شما سبک نوازندگی استاد شریف رو نمی پسندید و البته از اینکه من نسبت به این نظر شما نقد دارم ظاهرا زیاد هم خرسند نیستید و من این رو از شیوه ی نگارش شما درک می کنم و برام قابل فهم هست ولی واژگانی که بکار بردید اصلا برازنده ی این مقال و شان موسیقی ایران نیست!
    خیلی ساده است ژست گرفتن و مثل برخی آقایون „”*****„” ها تقسیم موسیقی به دو بخش حلال و حرام! حال مثبت و حال منفی ! موسیقی غنا و موسیقی غیر غنا و از این دست تقسیم بندی ها که بلا و آفت رشد و بالندگی هنر و موسیقی ما در این سرزمین شده! این که فرمودید برخی موسیقی ها به درد پای منقل می خوره از شما که ظاهرا دستی بر کار دارید کمی بعیده دوست من .
    اگر بخوام با شما وارد بحث مفهومی بشم در مورد مثال هایی کا آوردید حرف زیاد میشه زد! اینکه فرمودید مستی یه عرق خور دایم الخمر با مستی منصور و حلاج و ... فرق داره ! در ظاهر اینطوره ولی آیا کسی می نوته متر بگذاره بگه اون مست عرق خور بدتره و منصور و حلاج بهتر؟ من که جرات نمی کنم ...
    در مورد واژه ی لاس زدن فرمودید! این واژه رو من هم شنیدم و اونطور که من مفهومش رو می دونم این هست که با ساز ور بری و ظاهرا کاهایی بکنی اما مطلب ارایه ندی یعنی جملاتت سر و ته نداشته باشه! بقول شما شیرین کاری! و عجیبه که شما در ساز استاد شریف فقط همین رو تونستید پیدا کنید!
    مسلمه که طبق تاکید قبلی نظر هر کس اینجا نظر شخص خودش هست و مبتنی بر دانش درک و شناخت شخصی خودش! و اینکه شما با ساز زدن فلانی حال می کنید و بنده با ساز زدن بهمانی طبیعیست و محل منازعه نیست _بماند که شما با اینگون نظر دادن بنده رو هم از مشتریان منتقل پنداشتید ظاهرا :)) _!
    نکته ی دیگر در مورد لحن و بیان شخصی و اینکه منکر این قضیه نیستید اما داشتن لحن و بیان شخصی رو مطلب مهمی در موسیقی و هنر نمی دونید ظاهرا! که جای تعجبه! و قیاستون در مورد شجریان و سایرین! شجریان یک خواننده است در موسیقی ایران و جایگاه خودش رو داره اما دلیل بر بهتر بودنش از همه نیست! این رو مد نظر داشته باشید که افراد دیگر هم هستند که کارشون خوبه در جای خود ویژگی ها و ارزش های خودش رو داره!
    پس خواهش می کنم اول در مورد حال و هپروت لطفا توضیح بدید و اینکه مولفه هاش در موسیقی چیست! آیا صرفا مضراب چپ زدن و مالش های روی دسته ی ساز و فشار بر روی پوست! دلیل بر تخدیری ساز زدن و هپروت هست!
    گاهی گسترش دایره ی ادراک انسان باعث میشه با هر نوع گفتمانی بتونی ارتباط بگیره! از جمله همونطور که عرض کردم بنده هم با موسیقی به قول شما تخدیری تا سر حد پرواز اغنا می شوم و هم با موسیقی غیر تخدیری ! هم با موسیقی ایرانی هم با موسیقی کلاسیک غربی ! گاها موسیقی پاپ! با اونچه واگویه های دل یک انسان دیگریست که من عاشقانه دوستش دارم و منتظرم تا برام روایت کنه اونچه پدرانمون در ازل شنیدن ... من همونقدر که می تونم از ساز استاد شهنازی! استاد طلایی لذت ببرم و حال کنم خوشبختانه با ساز استاد شریف هم حال می کنم ! همونقدر که از ساز استاد بهاری لذت می برم از ساز پرویز یاحقی هم لذت می برم و از این بابت خدا رو شاکرم! این ها در مقام شنونده است اما در مقام هنرجوی موسیقی برای خودم آرمان و اندیشه و شیوه ای دارم که البته در نوع ساز زدنم متجلی میشه! و شاید ربطی هم به خیلی از موسیقی ها و سبک هایی که ازشون لذت می برم نداشته باشه! (نمونه کارهای من در بخش سه تار موجوده اگر دوست داشتید بشنوید)
    ضمن احترام به شخص شما دوست عزیز لازم دونستم که این مطالب رو بیان کنم.
    پاینده باشید

  20. 2 کاربر برای این پست از AliB تشکر کرده اند:


  21. #28
    Nassim_Agha آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    20694
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    نوشته ها
    2,110
    میانگین پست در روز
    0.40
    تشکر از پست
    2,391
    2,950 بار تشکر شده در 1,545 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    با سلام
    در این جامعه بیمار ما جوانهایی که می خواهند به نوعی شورش خود را نسبت به اوضاع نشان بدهند با گسترش احساسات شورشی خود به عالم هنر و موسیقی سعی در ویران کردن ارزشهای هنری و بزرگان موسیقی ما دارند.

    نمونه اش همین برخورد ی است که در مورد استاد بهاری و فرهنگ شریف می شود.

    دوستان همه این بزرگان مویی در موسیقی ما سفید کرده اند و آثاری خلق کرده اند که با بخشی از عواطف شخصی و اجتماعی ما پیوند تنگاتنگ خورده اند با خاطرات ما و پدران ما با عشق ها و دوستی های ما پیوند دارند. من در مورد استاد بهاری نواختن ایشان در جشن هنر را مثال زدم. در مورد فرهنگ شریف می توانم قطعه ای را که ایشان به زیبایی سحر انگیزی در همایون نواخته است را مثال بیاورم. و یا آنچنان که دوستی دیگر ذکر کرد بر نامه های گلهای .
    توهین به آنها توهین به این عواطف مشترک یک جامعه است و ویران کردن ارزش آنها هیج سازندگی را برای جامعه مجروح و بیزار از خشنوت ما به ارمغان نمی آورد.

    اینها به کنار من می خواهم حتی بسیار دورتر بروم و مطلب را به ترانه هایی مثل یه پوله خروس و ماشین مشدی ممدلی و بابا کرم و ترانه های سوسن و هایده و هزاران ترانهو نوای دیگر بسط دهم.
    دوستان بروید از پدر و و مادرانتان بپرسید تا ببینید چه تعداد از آنها با „بابا کرم” به حجله رفته اند.
    در این صورت „بابا کرم” تنها یک ترانه نیست چرا که با خاطرات به زندگی شما و خانواده تان پیوند خورده است

    متاسفانه این فرهنگ ویران گر سی سال پیش به جامعه ما وارد شد و آثار سوئ آن بتدریج از سیاست به همه ارکان فرهنگ و هنر و روانشناسی و جامعه شناسی و... ما وارد شده است.

    باور کنید در یک جامعه سالم کسی اینچنین به ارزشهای هنری و هنرمندانی که به همه ملتش متعلّقند توهین نمی کند!
    شاد باشید

  22. 2 کاربر برای این پست از Nassim_Agha تشکر کرده اند:


  23. #29
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    24171
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    سن
    50
    نوشته ها
    607
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    1,256
    2,410 بار تشکر شده در 583 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    دوستان من نسیم سحر و AliB عزیز !
    من خیلی خلاصه و در چند کلام ، سعی می کنم که اگه بشه سر و ته این ماجرا رو ببندم ، چون به نظر من داره زیادی کش پیدا می کنه و به جاهایی میره که اصلا به این تاپیک مربوط نبوده .
    1 - خواهش می کنم که کسی افکار منو پیش بینی نکنه و حداقل در رابطه با من یکی „ذهن خوانی” نکنید . من هیچ وقت از نقد افکارم ناراحت نمیشم که اگه اینطور بودم ، باید مثل اکثریت قریب به اتفاق این جماعت ، خودسانسوری می کردم و اگه هم می خواستم اظهار نظری بکنم ، اونو تو صد پرده و کاغذ کادو و حرف های دو پهلو قایمش می کردم که مسلمان نشنود ، کافر نبیند و جوری حرف می زدم که نه سیخ بسوزه و نه کباب . اما رفقا ، من وقتی به چیزی عقیده دارم ، با شجاعت و رک و بی پرده حرفامو می زنم و خوشحالی و ناراحتیم رو قایمش نمی کنم که شما „از شیوه ی نگارش من” درکش کنید .
    2 - من هنوز هم عقیده دارم که اون واژه ی „حال” ی که شما اینقدر روش تأکید دارید ، دو روی مثبت و منفی داره و نسبت دادن این کار من با فتوای حلال و حرام بقول شما „***** ها” ، قیاس مع الفارقه . مثل اینه که شما داری به کسی میگی که بابا جون ، دروغ گفتن بده و نباید دروغ بگی ، اونم بگه برو بابا تو هم مثل *****ا ...
    3 - اگه فکر می کنید من فقط از ساز زدن جناب شریف ، لاس زدن رو فهمیدم ، ولی شما جملاتی پر مفهوم و با سر و ته و بدرد بخور ، خب خوش بحالتون ، برید „حالتون” رو بکنید . من مزاحم شما نمیشم که . من نظرم رو گفتم و هنوز هم میگم که اون نوع موسیقی ... ولش کن بابا !
    4 - من اصلا با موسیقی تخت حوضی و بابا کرم و موسیقی های مشابه مشکلی که ندارم هیچ ، که عاشق این نوع موسیقی ها هم هستم . اتفاقا من „حال” و حس نهفته در این نوع موسیقی ها رو بسیار بسیار صادقانه تر ، صحیح تر ، اصیل تر و کاربردی تر از موسیقی امثال جناب شریف می دونم . تکنیک ، سونوریته و جمله های اون نوع موسیقی رو حوضی ، کاملا منطبق و مناسب کاربردی است که از آن انتظار داریم . ولی „به نظر من” در ساز کسانی چون فرهنگ شریف ، از چنین مؤلفه هایی خبری نیست. ما از روی جلد نوار انتظار یک موسیقی جدی و فکر شده را داریم ، ولی در عمل با نوازنده ای مواجه می شویم که سعی داره با انواع و اقسام تکنیک های محیر العقول ، شیرین کاری های بیش از حد و ... سطحی ترین و دم دست ترین لایه های احساس ما رو تحریک کنه و ما را به همون عالم هپروت ببره .
    5 - من به آقای شریف توهین نمی کنم ، بلکه دارم اون نوع موسیقی رو نقد می کنم و زیر سؤال می برم . و عقیده دارم که اگه چیزی اشکال داره و قابل نقد ، حتا اگه جزو „عواطف مشترک یک جامعه” باشه و برای همه مقدس و غیر قابل شک ، من نه تنها می تونم زیر سوال ببرمش ، که هر کسی که این بیماری رو حس میکنه وظیفه داره اونو زیر سوال ببره و یا در صورت لزوم ، بقول شما „ویرانش کنه” .
    6 - راستی ، یادم رفته بود ! موی سفید ، برای هیچ کسی مصونیت و احترام نمیاره .

    به هر حال من فکر میکنم ادامه دادن این بحث سودی برای کسی نداشته باشه و اصولا جای آن در این تاپیک نیست. من هم کمی پیر شدم و حوصله ی بحث کردن درباره ی „مکتب استاد فرهنگ شریف” رو ندارم ! اگه در این نوشته هایم ، تو این بحث ها ، به کسی توهین کرده ام ، ازش عذرخواهی می کنم . بزارید به حساب دیوونگی ذاتی من ! فعلا ، یا حق !
    ویرایش توسط Don_Ramtin : Saturday 3 April 2010 در ساعت 12:06 AM
    کسی که به هیچ چیز شک نمی کنه ، هیچ چیزی نمی دونه !

  24. 2 کاربر برای این پست از Don_Ramtin تشکر کرده اند:


  25. #30
    Nassim_Agha آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    20694
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    نوشته ها
    2,110
    میانگین پست در روز
    0.40
    تشکر از پست
    2,391
    2,950 بار تشکر شده در 1,545 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    دوست عزیز رامتین

    من در نوشته ام بطور عام صحبت کردم و مشکل سلیقه فرد شما با فرهنگ شریف تنها منظورم نبود.
    دوست عزیزم نمی دانم به عمد یا اشتباه کلمه „عواطف مشترک” را با „مقدس و غیر قابل شک” مترادف گرفته و این همان است جلوه داده اید آنجا که نوشته اید:

    „عواطف مشترک یک جامعه” باشه و برای همه مقدس و غیر قابل شک"

    عزیز جان من شخصا هیچ چیز را مقدس و غیر قابل شک نمی دانم امّا قصد ویران سازی عواطف مشترک جامعه ام که با فرهنگ وهنر این آب و خاک پیوند عمیقی خورده است رانمی کنم.

    شاد باشی

  26. کاربران زیر از Nassim_Agha به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  27. #31
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    24171
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    سن
    50
    نوشته ها
    607
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    1,256
    2,410 بار تشکر شده در 583 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نسیم سحر عزیزم ! این عواطف مشترک ما و فرهنگ و هنر ما دچار یه بیماری هم و ناهنجاری هایی ست که با تعارف و من بمیرم و تو بمیری و حالا کسی نارحت نشه و این حرفا معالجه نمیشه . باید کار بی تعارف و رک و راست بکنیم . نقد بی رحمانه و صریح ! من اگه از هیچ چیز زنده یاد احمد شاملو خوشم نمیومد , ولی عاشق این روحیه ی ساختار شکن و نقاد اون بودم که حتا - چه درست و چه غلط - با سعدی و فردوسی ما هم سرشاخ میشد .
    کسی که به هیچ چیز شک نمی کنه ، هیچ چیزی نمی دونه !

  28. 2 کاربر برای این پست از Don_Ramtin تشکر کرده اند:


  29. #32
    Nassim_Agha آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    20694
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    نوشته ها
    2,110
    میانگین پست در روز
    0.40
    تشکر از پست
    2,391
    2,950 بار تشکر شده در 1,545 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    رامتین جان
    نقد بیرحمانه این نیست که شصت سال کار یک هنرمند را که جز خدمت به این مردم کاری نکرده را „پای منقلی” توصیف کنید.
    نقد بمعنی ویران کردن نیست!
    کار شاملو هم با همه علاقه ای که به او دارم بنظرم اشتباه محض بود چرا که فردوسی پس از هزار سال دیگر تنها یک شاعری مثل شاعران معاصر شاملو از نوع سهراب سپهری نیست که بتوان با چند خط و فئو دال خواندنش نقدش کرد.
    تا هزار سال دیگر هم سعدی سعدیست و همه خاص و عام شعرهایش را زمزمه خواهند کرد امّا معلوم نیست صد سال دیگر کسی نام شاملو را هم شنیده باشد! شما خودتان در مشاعره که من هم افتخار شرکت در آن و پاسخگویی به شما را گاهی دارم چند شعر از شاملو را تا بحال ذکر کرده اید؟من البته چندین بار از او شعر آورده ام اما یک صدم شعرهای سعدی نیست!
    رامتین عزیزم
    نقد یعنی گفتن نقاط مثبت و ضعف های کسی آنهم به منظور ارتقائ فرد حتی در بسیاری موارد نقد فقط ذکر نقاط مثبت اثر کسی ست!
    اما این ویرانگری متعلق به فرهنگ تحمیلی سی ساله که شما نقد بیرحمانه می دانی نه تنها ناهنجاری های کسی را حل نمی کند که به ناهنجاریها دامن می زند.

    شاد باشی

  30. کاربران زیر از Nassim_Agha به خاطر این پست تشکر کرده اند:


صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سه تار نوازی استاد احمد عبادی
    توسط alireza_amirsamimi در انجمن سه تار
    پاسخ: 7
    آخرين نوشته: Sunday 23 January 2011, 10:22 AM
  2. محمد اسماعیلی
    توسط Hmd_N در انجمن تنبک
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: Sunday 30 May 2010, 12:36 PM
  3. ساز خاموش اثر جدید استاد شجریان
    توسط alireza_amirsamimi در انجمن آواز کلاسیک ایرانی
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: Monday 24 May 2010, 11:19 AM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •