لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: نیکولو پاگانینی

  1. #1
    Amir آواتار ها
    The God Father

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    The God Father
    شماره عضویت
    2
    تاریخ عضویت
    Jun 2005
    نوشته ها
    3,460
    میانگین پست در روز
    0.51
    تشکر از پست
    2,649
    11,663 بار تشکر شده در 2,477 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Add Amir on Linkedin
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    3 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 152/5
    Given: 83/3
    میزان امتیاز
    10

    پیش فرض نیکولو پاگانینی


    0 Not allowed! Not allowed!
    نیکولو پاگانینی (Niccolò Paganini) (زاده ۲۷ اکتبر ۱۷۸۲- درگذشته ۲۷ مه ۱۸۴۰) ویلن‌نواز، ویلیست، گیتاریست و آهنگسازی ایتالیایی است. پاگانینی یکی از مشهورترین ویرتوئوزها و بزرگترین نوازنده ویلن در تاریخ موسیقی است. او با ابداع تکنیکی بدیع در نواختن ویلن، انقلاب عظیمی در نوازندگی این ساز برپا نمود. آثار او در عین برخورداری از لطا? ت و ملودی‌های زیبا، قطعات ? وق العاده مشکلی از نظر تکنیک نوازندگی هستند. با وجود ویلنیست‌های سرشناسی چون ویوتی و کرویتزر در سده هجدهم و نوزدهم، پاگانینی گوی سبقت از همه آن‌ها ربود و خود را به عنوان اولین ویلن ویرتوئوزو معر? ی کرد.

    زندگینامه
    کودکی
    نیکولو پاگانینی در روز ۲۷ اکتبر ۱۷۸۲ در بندر جنوا در ایتالیا و در خانواده‌ای نسبتا ? قیر به دنیا آمد.[1] پدرش آنتونیو یک کارگر بارانداز در کشتی بود و مادرش ترزا بوچاردو زنی خانه دار بود. نیکولو در ۵ سالگی یادگیری ساز ماندولین را نزد پدرش که نوازنده‌ای آماتور بود آغاز کرد. پس از دو سال نواختن ماندولین، نواختن ویلن را شروع کرد؛ او درس‌های مقدماتی ویلن را از پدرش آموخت. نبوغ موسیقایی نیکولو از همان ابتدا ظهور کرد؛ به طوری که پس از چند ماه قادر بود هر قطعه‌ای را در نگاه اول بنوازد. آنتونیو پاگانینی در رابطه با آموزش ویلن ? رزندش، نیکولو بسیار سختگیر بود، پاگانینی در این باره می‌گوید : «به سختی می‌توان پدری سختگیرتر از او تصور کرد، وقتی به اندازه کا? ی در نظرش کوشا نبودم تا وقتی که تلاشم را دو برابر کنم با گرسنه نگه داشتن من، مرا تنبیه می‌کرد و این موجب ضعی? شدن بدنم و سلامتی ام شد. »

    پاگانینی بعد از آنکه درس‌های مقدماتی موسیقی را از پدرش آموخت، شش ماه نزد جاکومو کوستا (متولد ۱۷۶۱) -که اپریستی مشهور بود- آموزش‌های خود را ادامه داد. معلم بعدی نیکولو ? رانچسکو نیکو بود که به گ? ته پاگانینی تاثیر بسزایی در اطلاعات موسیقایی او داشت. یکی دیگر از معلم‌های نیکولو جوانی چروتو (یا الساندرو سروتو) نام داشت که ویلنیستی اهل جنوا بود . پس از آموزش ویلن زیر نظر چروتو، نیکولو به همراه پدرش برای تکمیل اطلاعات هنری اش نزد الساندرو رولا در پارما ر? ت. رولا وقتی برای اولین بار صدای ساز نیکولو را شنید به او گ? ت که من در نوازندگی هیچ چیزی برای آموختن به تو ندارم و او پس از چند ماه آموزش زیر نظر رولا، برای یادگیری کمپوزیسیون نزد ? رناندو پائر ر? ت که آهنگساز اپرا کمیک و مائسترو دی کاپلا (maestro di cappella) در پارما بود.

    پاگانینی اولین کنسرت خود را در ۱۲ سالگی اجرا نمود و اولین اثر مهم خود یعنی la carmagnola را که عبارت است از یک تم و چند واریاسیون برای ویلن و گیتار در ۱۳ سالگی نوشت.



    منبع : دانشنامه آزاد ویکیپدیا

    My Direct Email : amir@noteahang.com
    .
    .
    نت آهنگ محبوب ترین سایت موسیقی در سال 91 و 92 ( آراء مردمی جشنواره وب )
    .
    .
    حالم عوض میشه !
    .
    .
    .
    http://www.noteahang.com/downloadfil...Mishe.mp3.aspx
    .

  2. 5 کاربر برای این پست از Amir تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

  4. #2
    akanani آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    1985
    تاریخ عضویت
    Aug 2007
    نوشته ها
    1,669
    میانگین پست در روز
    0.28
    تشکر از پست
    122
    1,828 بار تشکر شده در 959 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    18

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نیکولو پاگانینی"اسطوره ویلن جهان:انسان یا شیطان؟!!
    ************************************************** **********

    داسطوره ای برای نوازندگی :در سال ۱۸۱۷ کارناوال بزرگی در رم برپا شده بود. انبوه جمعيت در ميدان بزرگ شهر ديده می شد اما عده زيادی به تالار کنسرت هجوم آورده بودند. موسيقی در ايتاليا مانند مذهب مقدس است و کمتر کسی را می توان يافت که از موسيقی اطلاع نداشته باشد و به آن احترام نگذارد. تا آن زمان بسيار از آثار موتسارت، بتهون و روسينی در آن تالار اجرا شده بود ولی آن شب مردم برای شنيدن پاگانينی به تالار کنسرت روی آورده بودند. عده ای از ناقدان موسيقی که بيست و شش سال پيش هنر نمائی موتسارت را ديده بودند،
    بار ديگر گوشها را تيز کردند تا هنر پاگانينی، استاد ويولن را مورد انتقاد قرار دهند. پاگانينی پيش از آن در اکثر شهرهای ايتاليا کنسرت داده و مشهور شده بود. او پس از سالها مسافرت و اجرای کنسرت در شهرهای اروپا به ايتاليا برگشته بود تا در کارناوال رم شرکت کند. اهل رم آوازه شهرت او را شنيده بودند هنوز به احوال او آشنايی نداشته وبه اين جهت می خواستند بدانند که صاحب اين قريحه عالی کيست! معروف بود که پاگانينی قدرت نوازندگی را از شيطان کسب کرده است. در آن شب نيز حضار دائما زير گوشی از هم می پرسيدند و می خواستند از گذشته اين مرد اسرار آميز که هيچ شباهتی به انسان عادی نداشت آگاه شوند و او را از نزديک ببينند.

    در اين هنگام مردی از گوشه صحنه نمايان شد و در حالی که ويولنی کهنه داشت به وسط صحنه آمد. صورت گندم گونه و کشيده، گونه های فرو رفته، بينی منحنی، چشمان قير گون و موهای سياه و بلند او که ژوليده روی شانه هايش ريخته بود چنان حالت مرموز به او داده بود که حضار بی اختيار چند ثانيه سکوت کردند. حتی لبخند کوچکی که با قيافه جدی او تناسبی نداشت، نتوانست اثر مطلوبی در گروه تماشاگران داشته باشد. با اين حال وقتی در وسط صحنه تعظيم غرايی کرد همه پاگانينی را شناختند و پس از آن غريو تحسين و صدای کف زدن جمعيت برخاست وقتی پاگانينی قطعات کنسرت را اجرا می کرد همه حضار بدون استثنا تصديق کردن که تا آن زمان نوازنده ای به استادی و قدرت او نديده اند زيرا دوبل کوردها، پيتسکاتوها، استاکاتوهای تند و ضربات آرشه او چنان ماهرانه بود که هيچ ويولونيستی توانايی برابری با او نداشت.
    با اين همه هيچ کس نمی توانست يا نمی خواست تصور کند که اين استادی در قبال چه رنجها و تحمل چه مشقت حاصل شده است. زندگی پاگانينی برای کسانی که از او اطلاع دقيقی نداشتند افسانه بود.
    نيکو لو پاگانينی (Nicolo paganini) در ۲۷ اکتبر ۱۷۸۲ از يک خانواده متوسط در جنوا به دنيا آمد. پدرش که در جوار گمرک شهر به کسب بازرگانی اشتغال داشت مردی سختگير، خشن و خسيس بود. او شنيده بود که موتسارت از شش سالگی با درآمد موسيقی امرار معاش می کند و تصميم گرفت فرزندش را در اين رشته پرورش دهد. چرا چنين فکری نکند؟ نيکو لو چنان به موسيقی علاقه داشت که حتی زنگ کليسا هم او را از حالت عادی خارج می کرد و با اين ذوق واستعداد هيچ کاری سودمندتر از آن نبود که از فرزندش، عايدی جديدی کسب کند.
    بيچاره نيکولو برای اينکه زودتر به نتيجه برسد مجبور بود هر روز ساعتها با ويولون کوچک خود تمرين کند بدون اينکه اجازه داشته باشد برای تفريح با همسالان خود بازی کند. پدرش او را به مدرسه هم نفرستاد و نيکولو از تعليم و تربيت صحيح هم برخوردار نشد. تنها تعليم کودک آشنائی با نت های موسيقی بود و از آن پس به تنهايی تکنيک ويولون را فرا گرفت و با دقت و کوشش و زحمت بسيار به تمرين های سخت ويولون پرداخت، و به زودی توانست آثار مشکل کورلی، تارتينی، ويوالدی و ويوتی را بنوازد.
    پدرش او را برای اجرای يک کنسرت به کليسا برد و او با چنان استادی ويولن نواخت که همه از استعداد غيرعادی او تعجب کردند. هيچ کس گمان نمی کرد که اين کودک لاغر اندام و زشت بدون معلم در نواختن ويولن به آن پايه قدرت رسيده باشد. رنج هايی که پاگانينی در اين دوره از زندگی متحمل شده بود اثر عميقی در قيافه او گذاشت و به تدريج چهره استخوانی و تيره ای پيدا کرد. در اثرتمرين انگشتهايش باريک و بلند شد. هنوز شانزده سال از عمرش نگذشته بود که به واسطه خشونت پدر، خانواده اش راترک کرد. اما در اين زمان به درجه کمال رسيده و هيچ استادی نمی توانست نکته تازه ای به او بياموزد. پاگانينی می توانست پاساژهای بسيار سخت ويولن را که اجرای آن مهارت بسيار لازم داشت بدون تمرين در يک چشم بهم زدن بنوازد.
    وقتی پازينی Pasini آهنگساز ايتاليايی ويولن استراديواريوس خود را برای اجرای کنسرتوی مشکلی به مسابقه گذاشت پاگانينی نزد او رفت. تا آن وقت بسياری از ويلونيستها برای به دست آوردن ويولن و آزمايش استعداد خود مدتها وقت خود را به تمرين کنسرتو در خانه پازينی گذرانده بودند، اما عقيده داشتند که کنسرتو پازينی قابل اجرا برای ويولن نيست. آهنگساز سالخورده وقتی پاگانينی را ديد مدتی به چهره او خيره شد و گفت اگر بتوانيد اين کنسرتو را بدون هيچ مشکلی اجرا کنيد ويولن استراديواريوس به شما تعلق خواهد گرفت. و پاگانينی پاسخ داد: در اين صورت می توانيد با ويولن خود وداع کنيد. آنگاه بدون تامل کنسرتويی را که تا آن وقت نديده بود چنان با سهولت و زبردستی نواخت، که پازينی از فرط غلبه احساسات از حال رفت.
    به زودی نام پاگانينی مشهور شد و شاگردان بسيار به محضر او آمدند. درآن ميان ويولونسليست جوانی به نام چياندلی که استعداد متوسط داشت برای استفاده از مکتب پاگانينی نزد او آمد. با آنکه پاگانينی با ويولنسل کار نکرده بود توانست چند نکته از روموز نوازندگی را به او بياموزد و چياندلی در مدت سه روز به حدی در نواختن اين ساز مهارت يافت که ارکستر پادشاهی ناپل او را به سمت نوازنده اول ويولنسل استخدام کرد. نخستين کنسرت معروف پاگانينی در تالار اسکالای ميلان برگزار شد. اما هنرنمائی او در وين بيش از هم باعث شهرت او شد. در آن شهرپاگانينی يک سونات ويولن را به طرز خارق العاده به مورد اجرا گذاشت. يکی از روزنامه های وين حادثه شب کنسرت را چنين شرخ می دهد.
    پاگانينی در هر قسمت از سونات يکی از سيم های ويولن را از کار می انداخت: قسمت اول را روی چهار سيم، قسمت دوم را روی سه سيم، قسمت سو را روی دو سيم، قسمت چهارم را روی يک سيم نواخت. تنها کسی که می تواند او را مغلوب کند که بتواند سونات را بدون سيم بنوازد. اين شيوه را پاگانينی به آن جهت به کار برده بود که يک بار واقعا يکی از سيم های ويولن پاره شد و پاگانينی بدون آن که کنسرت را متوقف کند با سه سيم سونات ويولن را بنوازد. او بعدها سوناتی برای سيم سل نوشت که بسيار مشکل است.
    اما در تالار کنسرت گروه تماشاگران که تا آن زمان چنين استادی نديده بودند به ياد شايعاتی که از پاگانينی شنيده بودند افتادند زيرا معروف شده بود پاگانينی در کار خود از شيطان کمک می گيرد. اين تصوير به خصوص وقتی قوت گرفت که پاگانينی يکی از قطعات معروف خود (رقص شيطان) را شروع کرد . يکی از حضار چنان متوحش شده بود که تصور می کرد واقعا شيطان را می بيند و ناگهان فرياد کشيد، آنجا پشت سر پاگانينی شيطان ايستاده که ويولن می زنه. کافی است تمام کنيد! پاگانينی ناچار آهنگ را قطع و به کنار رفت مردم به جز پرده جنگل که در پشت صحنه آويخته بود چيزی نديدند. با اين همه مردم وحشت کردند و عدهای به زانو در آمدند و صليب رسم کردند اتا از شر شيطان در امان بماندد. يک زن حامله چنان ترسيده بود که او را به اطاق ديگر بردند تا بچه اش را مرده به دنيا آورد.
    ************************************************** ********
    عجيب است که پاگانينی در زمان حيات خود هيچگاه چنان که شايسته هنر او بود مورد تحسين قرار نگرفت. مردم که هنوز تحت تاثير اوهام مذهبی بودند به جای آن که هنر او را مورد قدردانی قرار دهند آن را به شيطان نسبت می دادند و از او وحشت داشتند. روزنامه ها وقتی از پاگانينی می نوشتند او را به عنوان موجودی مرموز و غيرانسانی معرفی می کردند، نه به عنوان يک استاد بزرگ و هنرمند. کنسرت پاگانينی در پاريس نيز در محافل اشرافی و به ظاهر هنردوست با استقبال شايان مواجه شد اما اثر خوبی نگذاشت. صاحبان مال و لقب او را شياد وشارلاتان خواندند. شايد جز اين انتظاری نمی بايست داشت چون درک واقعی هنر او، برای کسانی که ظرفيت متوسط داشتند آسان نبود و آنها به شيوه خود او را رد می کردند. به علت اين گونه قضاوتهای سطحی پاگانينی مدت زيادی از مردم کناره گرفت ولی غيبت طولانی او بيش از پيش افکار عموم را منحرف کرد و هنگامی که پاگانينی بار ديگر در پاريس کنسرت داد.
    بعضی از روزنامه های فرانسه نوشتند که او به خاطر معشوقه اش قتلی مرتکب شده و به اين جهت سالها خود را از انظار مردم پنهان کرده بود. در سال ۱۸۳۱ وقتی پاگانينی به لندن رفت سوءظن مردم بار ديگر متوجه او شد و به همين جهت يک شب که با کالسکه از ميدان پيکاديلی عبور می کرد وقتی مردم اسبهای سياه کالسکه رو ديدند و فهميدند پاگانينی در کالسکه است خواستند به او حمله کنند و پاگانينی به زحمت توانست خود را از ميان آنها نجات دهد. اين شايعات در تمام عمر همراه پاگانينی بود و مانند سايه ای او را تعقيب می کرد، هنر او که آن همه باعث افتخار دنيای موسيقی بود هميشه سبب گرفتاری های بی شمار او می شد. مردم از درک نبوغ هنری پاگانينی عاجز بودند و به همين جهت قدرت بی مانند او را به شيطان نسبت می دادند. پاگانينی بزرگترين (ويرتوئوز) و نوازنده زبردستی است که تاکنون در جهان موسيقی ظهور کرده است. او نسبت به تکنيک زمان خود به طور فوق العاده ای پيشی جست. يکی از روزنامه های وين درباره او به حق نوشته بود.
    پاگانينی ويولن را از جايی آغاز می کند که ديگران به آنجا ختم کرده اند. اگر چه کفته می شود امروز در ميان نوازندگان بزرگ ويولن کسانی هستند که به اندازه پاگانينی مهارت دارند. با اين همه بايد دانست که از زمان پاگانينی تا امروز ۱۵۰ سال به تجربه تکنيک نوازندگی افزوده شده و اگر واقعا و يولونيست های امروز به مقام نوازندگی پاگانينی رسيده باشند، شگفت آور نيست اما اين ادعا هم محل ترديد دارد. پاگانينی ویولن های بسيار (ساخت استادان بزرگ ايتاليا مانند: استراديواريوس و آماتی) بدست آورد اما بين همه اين سازها به يک ويولن گوارنری که يکی از بازرگانان پارما به او بخشيده بود بيش از همه علاقه داشت و در اکثر کنسرت ها همراه خود می برد.
    او نسبت به تکنيک زمان خود به طور فوق العاده ای پيشی جست. يکی از روزنامه های وين درباره او به حق نوشته بود. پاگانينی ويولن را از جايی آغاز می کند که ديگران به آنجا ختم کرده اند. اگر چه کفته می شود امروز در ميان نوازندگان بزرگ ويولن کسانی هستند که به اندازه پاگانينی مهارت دارند. با اين همه بايد دانست که از زمان پاگانينی تا امروز ۱۵۰ سال به تجربه تکنيک نوازندگی افزوده شده و اگر واقعا و يولونيست های امروز به مقام نوازندگی پاگانينی رسيده باشند، شگفت آور نيست اما اين ادعا هم محل ترديد دارد. پاگانينی ویولن های بسيار (ساخت استادان بزرگ ايتاليا مانند: استراديواريوس و آماتی) بدست آورد اما بين همه اين سازها به يک ويولن گوارنری که يکی از بازرگانان پارما به او بخشيده بود بيش از همه علاقه داشت و در اکثر کنسرت ها همراه خود می برد.
    درباره نوازندگی پاگانينی عقايد مختلف بود:هاينه با لحن تمسخر از او سخن می گفت. گوته که در وايمار شنيده بود می نويسد. آنچه حظ شنيدن نام دارد و برای من بين لذت جسم وعقل قرار دارد درک نکردم…. مزه موزيک می داد اما مانند خرچنگ ساختگی که با فلفل و ترشی خوش طعم شده باشد. البته صاحبان قلم اديبانه قضاوت می کردند. اريستو کرات های فرانسه هم خود را برتر از آن می دانستند که رای مساعد درباره او بدهند. اما اهل موسيقی هنر او را درک کردند: شوبرت، شومان، شوپن و ليست از او بسيار چيز ياد گرفتند و در موسيقی پيانو تکنيک او را دنبال کردند. پاگانينی فقط نوازنده نبود، آهنگساز هم بود . اگر چه عده ای آثار او را بی ارزش می شمرند اما اين قضاوت درست نيست.
    هنوز هم برای ويولنيستهای جهان اجرای آثار او افتخار شمرده می شود و هنوز هم در کنسرت ها اجرای درست آثار او بسيار مشکل است. حتی در صفحات موسيقی که به وسيله نوازندگان بزرگ امروز از آثار او ضبط شده خدشه آرشه و خطای نت شنيده می شود و به وضوح نشان می دهد که هنوز تکنيک نوازندگی به پايه تکنيک پاگانينی نرسيده است. پاگانينی ۲۴ کاپريس برای ويولن تنها، ۱۲ سونات ويولن و گيتار، ۳ کوارتت برای ويولن، آلتو، گيتار و ويولنسل، وارياسونهای بسيار و ۶ کنسرتو برای ويولن و ارکستر به يادگار گذاشته است. در سال ۱۹۳۶ يک کنسرتوی (کنسرتوی چهارم) از آثار او کشف شد از آثار او کشف شد. اين کنسرتو را پاگانينی به سال ۱۸۲۹ در فرانکفورت نوشته بود. پارتيتور ارکستر اين کنسرتو در سال ۱۹۳۶ پيدا شد و قسمت ويولن را در سال ۱۹۵۴ بدست آوردند.
    بطور کلی شيوه موسيقی پاگانينی همان است که ويولنيستهای پيشين ايتاليا داشتند. به خصوص تارتينی و ويوتی مورد علاقه او بود. آثار موتسارت، کنسرتوی ويولن بتهون و رمانس های او نيز در موسيقی پاگانينی اثر گذاشته است. از نظر آهنگ سازی لحن روسينی به خصوص شيوه ای که در اورتورهای خود به کار می برد، مورد توجه پاگانينی قرار گرفته بود. نکته مهم آن است که ملودی در آثار پاگانينی ارزش بسيار دارد و او نغمه های بسيار جذاب و دلنشين در موسيقی خود به کار برده است و به خوبی از عهده بسط آهنگ برآمده است. به همين جهت بسياری از آهنگسازان مانند ليست، برامس، و حتی در قرن بيستم هم راخمانيف، کازلا، دلاپيکولا از ملودی های پاگانينی به صورت وارياسون ، راپسودی در آثار خود استفاده کردند.
    فرانس لهار اپرتی بنام پاگانينی نوشته است. اگر چه لهار رابطه عاشقانه ای بين پاگانينی و خواهر ناپلئون در اپرت بوجود آورده است اما از زندگی داخلی پاگانينی اطلاعی در دست نيست، جز آنکه از سال ۱۸۱۵ تا ۱۸۲۸ با آنتونيا بيانکی خواننده زندگی می کرد و از آنها پسری به دنيا آمد که ميليونها ثروت پدر را به ارث برد. معروف است که پاگانينی مردی فوق العاده خسيس بود. عجيب نيست که خست را از پدر به ارث برده باشد. اما از آنجا که در تمام طول عمر بجز روی صحنه در ميان مردم ظاهر نمی شد و مردم هم از او دوری می کردند ممکن است اين شبه به وجود آمده باشد. حتی ۲۰۰۰۰ فرانک را که پاگانينی به هکتور برليوز بخشيده بود دروغ می دانند و اين حاتم بخشی را از او بعيد می شمارند.
    طبيعی است که زندگی مرموز پاگانينی، چهره نامانوس او، قدرت غيره عادی و معاشرت او با مردم دست به دست هم داد و افسانه ابليس نوازنده را به وجود اورد. در حقيقت خواه او را شيطان بنامند خواه فرشته فرقی نمی کند، موسيقی او بسيار انسانی است. نغمه های او گاه چنان ظريف و حساس است که کمتر آهنگسازی توانايی برابری با او را دارد و گاه چنان با قدرت و صلابت که شنونده را به هيجان می آورد و در همه حال نوای ويولن است که بر قلب ها فرمانروايی می کند و در اين ساز پاگانينی تمام روموز و فنون نوازندگی استفاده می کند و شنونده تشنه را سيراب می کند. پاگانينی در ۲۷ مه ۱۸۴۰ در نيس فرانسه در گذشت. شبهه شيطانی بودن حتا بعد از مرگ دامنگير او شد و کليسای کاتوليکاز تدفين اين هنرمند عاليقدر در گورستان مسيحيان ممانعت کرد. جسد پاگانينی مدتها از محلی به محل ديگر انتقال می يافت تا آنکه سرانجام پنج سال پس از مرگ او اجازه دادند در گورستان پارما در ايتاليا به خاک سپرده شود و به اين ترتيب سرگذشت نوازنده ای که فقط يک بار در دنيای هنر ظهور کرد به پايان رسيد

    مرجع : کتاب مشاهیر بزرگ موسیقی جهان
    ویرایش توسط MonaLisa : Monday 5 November 2007 در ساعت 10:13 PM دلیل: شرمنده ولی کور شدیم ....تغییر سایز قلم
    سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
    آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

  5. 5 کاربر برای این پست از akanani تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •