-
Saturday 15 November 2008
#1
کاربر فعال بخش ويولن
وضعیت
- افلاین
هنرمندان استان چهارمحال و بختیاری
0
سلام دوستان لطف کننین توی این تاپیک به معرفی موسیقی دانان این استان بپردازید
کم نامه خاموش برایم بفرست،از حرف پرم گوش برایم بفرست،دارم خفه میشوم در این تنهایی، "لطفا کمی آغوش برایم بفرست...."
-
کاربران زیر از violin-m به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
Saturday 15 November 2008
# ADS
-
Saturday 15 November 2008
#2
کاربر فعال بخش ويولن
وضعیت
- افلاین
0
برای شروع با شادروان استاد محمد طغانیان آغاز میکنیم
منتظر مطالب مفید دوستان هستیم
کم نامه خاموش برایم بفرست،از حرف پرم گوش برایم بفرست،دارم خفه میشوم در این تنهایی، "لطفا کمی آغوش برایم بفرست...."
-
کاربران زیر از violin-m به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
Tuesday 18 November 2008
#3
کاربر فعال بخش ويولن
وضعیت
- افلاین
0
محمد طغانیان متولد1299 هجری شمسی بود؛نوازندگی کمانچه را نزد استاد نایب علی کمانچه نواز فراگرفت وبعدها در تهران از آموخته های ابوالحسن صبا بهره برد. وی در طول زندگی خود با مصائب و مشکلاتی از جمله بیماری و درد پا (قطع یک پا) مواجه شد. آخرین سفر او به تهران سه سال پیش و در هنگام برگزاری مجمع عمومی کانون نوازندگان خانه موسیقی بود که در تالار وحدت برگزار شد.
در ادامه این مطلب را بخوانید::
سال 70 يا 71 بود. در يك محفل خصوصي چنان صداي محسور كننده اي از ساز ايشان بيرون مي آمد كه پس اتمام نوازندگي تا دقايقي سكوت مطلق در فضاي اتاق حاكم بود . حاضران حتي قدرت تشويق هم نداشتند.
در اين ميان شايد كمتر كسي مي دانست اين پير مرد رنجور اما سرزنده و دلشاد ، از شاگردان خداوندگار موسيقي ، استاد صبا ، بوده است.
سخن از استاد محمد طغانيان است كه غريبانه در گمنامي درگذشت و حتي كساني هم كه سالهاي سال دل به نواي كمانچه اش سپرده و با آن تا دوردستهاي خيال ، دقايقي را فارغ از هاي وهوي دنيوي سپري كرده بودند ، تا مدتي از مرگ او بي خبر مانند.
استاد طغانيان متولد سال 1299 در شهركرد بود. در يكي از معدود مصاحبه هايي كه با ايشان انجام شده ، وي نحوه آشنايي خود با موسيقي را اينگونه بيان كرده است : در زمان كودكي ام صداي ساز استاد نایب علی شوهر خواهرم مرا مجذوب خود كرد. در كنار او كه بودم تا حدودي با مايه ها و دستگاه هاي موسيقي ايراني و مْقام هاي بختياري آشنا شدم. تا اينكه يك روز قرار شد نايب علي خان براي ديدن استاد ابوالحسن خان صبا به منزل ايشان در تهران برود. من هم از او خواستم كه مرا با خود ببرد. برادرم رمضان هم بود.
در خدمت ابوالحسن خان كه بوديم بعد از پذيرايي، ايشان به سراغ سازشان رفتند. من هم در گوشه ي اتاق در عالم خودم بودم اما نگاهم را از او بر نمي داشتم. شروع كرد به ‹‹دشتي›› من يك دفعه پريدم و گفتم: دادا رمضون مي دوني چي زنه؟ ناگهان ابوالحسن خان دست نگه داشت و گفت: ‹‹پسر جون چي مي زنم؟›› گفتم: ‹‹دشتي››. استاد گفت: اگر باز هم بزنم مي توني بگي چيه؟ گفتم: ابوالحسن خان چه عرض كنم؟!
شروع كرد به زدن. يادش بخير. من گفتم:ابوعطا مي زني.
خلاصه از برادرم و نايب علي خان به اصرار خواستم كه در كنار استاد صبا باشم و بالاخره هم حدود نه سال نزد ايشان شاگردي كردم و در بيست و دو سالگي به شهركرد برگشتم.
استاد طغانيان چنان با كمانچه و كمانچه چنان با روح و جان وي عجين شده بود كه زندگي بدون آن لحظه اي نيز برايش غير ممكن مي نمود .
اگر سازم را لحظه اي از من جدا كنند، به خدا قسم ميميرم
اين پيرمرد ساده و بي تكلف و دوست داشتني ، با تبحر در نوازندگي قادر بود با كشيدن آرشه كمانچه اطرافيان را با ساز صدا زده و حتي جملاتي را با ساز بيان كند. در جشنواره آوينيون فرانسه در سال 1369 چنان حيرت حاضران را از نوازندگي ساز كمانچه برانگيخت كه ساز وي را قطعه قطعه كردند تا ببيند مثلا در آن چه دستگاهي كار گذاشته كه چنين نوايي شورانگيز از آن خارج مي شود.
استاد در اين باره گفته بود: در كشور فرانسه به هنگام اجراي موسيقي، يكي از شخصيت هاي مملكتي وارد سالن شد من همورود ايشان را با ساز خوش آمد گفتم كه با عكس العمل ناشايست دست اندركاران برنامهمواجه شدم كه در نهايت منجر به از بين رفتن كمانچه ام شد. حتي يك نفر در اومد گفت: اينا اصفهانين خيلي زرنگن، يه چيزي درست كردن گذاشتن تو دستگاه با اون داره حرف ميزنه. ساز من بدبخت را بردن تيكه پاره كردن ديدن هيچي توش نيست!"
استاد طغانيان كه بيشتر عمر خود را صرف بازنوازي و اجراي نغمات موسيقي بختياري كرده بود در چند سال اخير با مشكلات عديده و بيماري دست وپنچه نرم مي كرد اما حتي قطع يك پاي او هم نتوانست لحظه اي وي را از ساز و موسيقي و نوازندگي جدا كند.
آثار به جا مانده از اين استاد گمنام در تكنوازي ويا با بزرگان موسيقي ، نام وي را تا ابد بر صفحات دفتر موسيقي برجسته خواهد كرد .
هر چند كه در زمان حيات وي بر خلاف بزرگداشتهاي پر زرق وبرقي كه براي پايتخت نشينها برگزار مي شود ، كسي يادي از او نكرد ، اما در مراسم خاكسپاري اش بودند بزرگاني چون استاد حسن كسايي كه غريبانه و غمين اشك ريختند.
روحش شاد.
با تشكر از سجاد شبانيان و سجاد عباسيان
کم نامه خاموش برایم بفرست،از حرف پرم گوش برایم بفرست،دارم خفه میشوم در این تنهایی، "لطفا کمی آغوش برایم بفرست...."
-
3 کاربر برای این پست از violin-m تشکر کرده اند:
-
Tuesday 18 November 2008
#4
کاربر فعال بخش ويولن
وضعیت
- افلاین
0
این هم مال همین نویسنده بالایی هست خواندنش خالی از لطف نیست
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
کم نامه خاموش برایم بفرست،از حرف پرم گوش برایم بفرست،دارم خفه میشوم در این تنهایی، "لطفا کمی آغوش برایم بفرست...."
-
کاربران زیر از violin-m به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
Tuesday 18 November 2008
#5
کاربر جدید
وضعیت
- افلاین
0
سلام محمد جان
چرا هیچ کس توی این تاپیک شرکت نمی کنه
من تمبک و دف و ویلن میزنم از شهرکرد
خودمو توی تاپیک تمبک معرفی کردم
جز هنر که تاج سر آفرینش است
بنیاد هیچ منزلتی جاودانه نیست
-
کاربران زیر از sssorooshhh به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
Tuesday 18 November 2008
#6
کاربر جدید
وضعیت
- افلاین
0
مرسی که با نام استاد محمد طغانیان شروع کردی
این استاد بزرگ
مرسی
جز هنر که تاج سر آفرینش است
بنیاد هیچ منزلتی جاودانه نیست
-
کاربران زیر از sssorooshhh به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
Friday 21 November 2008
#7
کاربر فعال بخش ويولن
وضعیت
- افلاین
0
دوستان استان چهارمحال چرا همکاری نمیکنند...
این موضوع 2 حالت داره
1-از استان ما به غیر از من و سروش کسی نیست؟؟؟
2-بچه ها خیلی بی حال و بی بخار تشریف دارند؟؟؟
البته فکر میکنم دومی درست تر باشه.
کم نامه خاموش برایم بفرست،از حرف پرم گوش برایم بفرست،دارم خفه میشوم در این تنهایی، "لطفا کمی آغوش برایم بفرست...."
-
-
Saturday 18 April 2009
#8
-
کاربران زیر از alidoosti به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
Saturday 18 April 2009
#9
-
کاربران زیر از alidoosti به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
Thursday 7 January 2010
#10
کاربر جدید
وضعیت
- افلاین
-
-
کاربر جدید
وضعیت
- افلاین
-
علاقه مندي ها (Bookmarks)