لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 33 به 48 از 60

موضوع: کلاسیک و ایرانی همزمان-نظر خواهی

  1. #33
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    10308
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    نوشته ها
    93
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    40
    133 بار تشکر شده در 67 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    در تایپکهائی که در روزهای گذشته داشتم و مباحثی که بین دوستان رد و بدل شد مرا بر آن داشت تا چند خطی در باب ارتباط موسیقی کلاسیک با ایرانی بنویسم تا دوستان نسبت به مباحثی که در تایپیکهای گذشته داشتم دچار سوء تفاهم نشوند..

    تلاشی برای فهمِ ایرانی موسیقی کلاسیک

    ما به عنوان یک فرد ایرانی دارای ملیت ، زبان و فرهنگ خاصی هستیم که در دوران 3000 ساله تمدنی مان دچار گسستها و انقطاعهای متعددی در زبان ، ملیت ، دین و فرهنگ خود شده ایم ، به طوری که هر از چند گاهی با هجوم وحشیانه قبایل بیابانگرد و همسایگانمان روبرو می شدیم و هربار سعی میکردیم اوضاع را به وضع گذشته باز گردانیم.

    به عنون نمونه در دوره هجوم اعراب به ایران اکثر ارزشهای فرهنگ و تمدن ایران باستان نابود شد و ایرانیان سعی کردند دوباره وضعیتشان را به وضع مطلوب گذشته نزدیک کنند . طولی نکشید که دوباره با حمله وحشیانه تری از جانب مغول روبرو شدند و دوباره میراث فرهنگی و تمدنی خود را نابود شده و به تاراج رفته دیدند. بعد از حمله مغول سعی کردند وضعیت را دوباره به شرایط عادی برگردانند تا اینکه در حدود 150 سال پیش با هجوم روسیه به ایران و از دست دادن مناطقی از خاک ایران مردم ایران با چالشی عظیم روبرو شدند که تا امروز گریبانگیر هر ایرانی شده است : چالش بین سنت و مدرنیته یا چالش بین حفظ سنت های گذشته و استفاده از مظاهر تمدنی جدید از علم و تکنولوژی گرفته تا سیاست و فرهنگ و هنر جدید.

    از طرف دیگر با این همه آثار فجایع بار تاریخی که بر سر ملت ایران فرو می بارید در کشورهای اروپائی وضع دیگر گونه بود . در آنجا حدود هزار سال مردمانش در تاریکی و استبداد کلیسائی فرهنگ یکنواخت و کم تحرکی رو تجربه میکردند که به قرون وسطی مشهور است. تا اینکه با نهضت رنسانس و کشفیات جدید در علوم از فیزیک گرفته تا پزشکی و زمین شناسی و غیره و همچنین بوجوود آمدن مکاتب فلسفی و سیاسی و ادبی جدید، اروپا وارد فضائی شد که با سرعت چشمگیری قله های علم و ترقی رو پشت سر می گذاشت.

    در همین دوران که اروپا غرق در نوآوری و پیشرفت بود بنا به قولی یکی از سفیران انگلیس نزد فتحعلی شاه قاجار می رود و شاه ایران از او می پرسد این انگلیس در کجای کره زمین قرار دارد. بالای آن هست یا پایین آن. اگر ما بخواهیم به آنجا برویم باید چه مقدار زمین را حفر کنیم.
    اما وضعیت در ایران به همین منوال نماند و اندیشمندان ایران را به فکر چاره ای فرو برد تا راز این عقب ماندگی رو کشف کنند. تا اینکه نهضت مشروطه خواهی در ایران پا گرفت. بعد از این دوران همون طوری که گفتم بیشتر سعی اندیشمندان و هنرمندان آن بود که چگونه میشود هم ایرانی باقی ماند و از سنت ها و فرهنگ گذشته دست نکشید و هم از مظاهر تمدن جدید به نحو شایسته ای استفاده کرد و مصرف کننده محض نبود.

    در اینجا مجبورم برای کوتاه کردن بحث مستقیما به فعالیت هنرمندان بپردازم. در اینجا بود که گروهی از هنرمندان مانند وزیری و خالقی سعی کردند مبانی مو سیقی کلاسیک را در ایران نهادینه کنند تا هم از رخوت وضع موسیقیایی ایران بکاهند و هم همگام با کشورهای دیگر به شکوفائی برسند. اما وضع به همین منوال نماند و با انقلاب ایران وضعیت موسیقی به وضعیت غیر قابل باوری رسید که جز سکوت در مقابل آن و مات و مبهوت مانن از این همه بیسوادی و تعصبات نابجا هیچ راهی برای هنرمندان نمانده است.

    موسیقی غذای روح است و هر آنجا که موسیقی راه انحطاط را می پیماید روح انسان می پژمرد و از ثمره های این روحهای پژمرده و خشکیده که انیوه عظیمی از انسانها را تشکیل می دهند فجایع انسانی عظیمی به بار خواهد آمد. اعتیاد، دزدی ، خشونت های نابجا ، جنگ طلبی ، تعصب و خشکه مقدسی زاییده این روحههای خشکیده و از هم پاشیده است.
    روحی که پژمرد، انسان به جمود می رسد و توان زایش و خلق آثار بدیع از او سلب می شود . در فرهنگی که تار و پودش با تحجر ، تعصب ، بی فرهنگی و توحش در هم تنیده شده است موسیقی متعال پا نمی گیرد. به این دلیل ساده که با این ویژگی ها خونریزی و جنگ طلبی رونق می گیرد و جایی برای خلق آثار هنری برای هنرمند نمی ماند. خلق آثار ارزشمند موسیقیایی احتیاج به فرهنگی بسامان ، امنیت انسانی ، عدم تعصب و کوردلی دارد.

    اما چرا و به چه دلیل در این شرایط خفقان آور و غیر انسانی ما شاهد انسانهایی آزاده و بزرگوار هستیم که به خلق آثار بدیع و ارزشمند دست می یازند؟جواب این سوال ساده است:به خاطر وجود فرهنگ سانسور و محدودیت.

    شاید گمان کنید دچار پارادوکس شدم . درست است. اما این پارادوکس کفه مثبت ترازوست. آنجا که نور هست ظلمت هم هست و بالعکس. تا ظلمتی در کار نباشد نور معنایی پیدا نمیکند. یعنی تا سانسور و محدودیت نباشد ، تعصبات و تحجر نباشد ، ذهن هنرمند ایرانی خلاق و مبتکر نمی شود و این در بیشتر فرهنگهایی که وضعیت مشابه چون ما داشته اند صدق می کند. یعنی به همان اندازه که آسایش و امنیت جسمی و روانی باعث خلق آثاری تازه و نو می گردد ، به همان اندازه تحجر ، بی فرهنگی و تعصب و توحش هم در خلق آثار هنری مفیدند.
    و این دو گونه متضاد و پارادوکسیکال دو کفه یک ترازو هستند.

    از یک طرف کشورهایی را داریم که آسایش فکری و امنیت روانی و رفاه اقتصادی برای هنرمندان فراهم است و از طرف دیگر کشورهایی که جمود فکری ، عقب افتادگی فرهنگی ، وحشی گری و جنگ طلبی بر هنر مندان حکمفرماست.
    خوب بدیهی است که کشور ما در دسته دوم جای می گیرد و هنرمند مجبور است در چنین شرایطی زندگی کند و فعالیت هنری اش را سرو سامان دهد.

    درست است که در چنین فرهنگی هنرمندان ما به خلق آثاری ارزشمند دست می یازند اما اینها در حد بسیار کمی بوده و بیشتر آثار هنرمندان یا دچار تاریخ مصرف می گردد ویا از سطح هنری بالایی برخوردار نمی شوند تا به اثری ماندگار تبدیل گردند. و این بدان دلیل است که هنر مند ایرانی ناخواسته تن به محدودیت های فرهنگی و فشارهای سیاسی و اجتماعی می دهد و دچار سانسور درونی می شود. یعنی به صورت ناخود آگاه فرایند سانسور نه در بیرون از او و در اجتماع بلکه در درون او انجام می گیرد.

    به عنوان مثال اپرای خسرو و شیرین را اگر بشود اجرا کرد حتما باید با چادر و ... و بدیهی است که رقص و آواز در ایران چه جایگاهی دارد. این محدودیت ها و سانسورها بر روح و روان هنرمند تاثیر گذاشته و از آزادی عمل او در خلق اثر هنری جلوگیری می کند. اینکه در تایپیکهای گذشته موسیقی کلاسیک را با ایرانی مقایسه کردم تا حدودی از این زاویه هم بود. یعنی خواستم بگویم که ویولن نواز کلاسیک و یا آهنگسازان آن چون از آزادی عمل بیشتری نسبت به هنرمند و نوازنده ایرانی یرخوردارند و دچار محدودیتها ، سانسور ، فشار روانی و اقتصادی ، زندان و ... نمی شوند بالطبع هم میتوانند به خلق آثاری بدیع دست بزنند و هم دستشان در اجرا ی آثارشان در شرایط متفاوت فرهنگی بازتر است. وبدیهی است که اگر این موانع و محدودیتها در موسیقی ایرانی مرتفع شده و جلوی هنرمند ایرانی را نگیرد هنرمند می تواند همپای موسیقیدانان کلاسیک و یا به قول بعضی از دوستان جلوتر از آن حرکت کند.

    امیدوارم دوستان عزیز دوباره مرا به تعصب و ... متهم نکنند.
    ویرایش توسط armashir21 : Thursday 27 November 2008 در ساعت 11:17 AM

  2. 2 کاربر برای این پست از armashir21 تشکر کرده اند:


  3. #34
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    10308
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    نوشته ها
    93
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    40
    133 بار تشکر شده در 67 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    [quote=marzi_a1732;63288][/size]


    شما به موسیقی سنتی مستقیما توهین نکردی اما مضمون حرفات جوری هست که هر کی بخونه به تعصب شدید شما در مورد موسیقی کلاسیک پی میبره و اینکه شما فکر می کنی موسیقی سنتی اصلا در برابر موسیقی کلاسیک به حساب نمیاد. البته با این حرفم نمی خوام به شما توهینی کرده باشم چون هر کسی که دنبال موسیقی میره از سبکی استقبال می کنه که متناسب با روحیات خودش هست و با گوش کردن به اون سبک موسیقی ارضا میشه.

    marzi_a1732 عزیز

    من وقتی این تایپیک شما رو میخوندم کمی ناراحت شدم از اینکه چطور شما می توانید اینگونه فهم و تفسیر خودتون رو به نوشته های من نسبت بدهید و آن را دلیل بر بی اعتباری من بگیرید و مستقیما به جای رد کردن و ابطال نوشته های من به تفتیش عقاید شخصی من و متهم کردن من بپردازید.
    من با بقیه مباحثتون کاری ندارم چون هم تا حدودی مدلل بود و هم سعی کردین نظرات خودتون رو بگید. اما چرا برداشت خودتون رو از نوشته های من به حساب قصد و غرض من می گذارید و مرا به تعصب شدید در مورد موسیقی کلاسیک متهم می کنید.
    شما چطور با این نتیجه رسیدید که مضمون حرفهام بوی تعصب میده. آیا این فهمتون اصلا اعتباری هم دارد. چگونه میشود فهمید فهم شما درست است و حرفهای من نادرست. معیار تشخیص فهم درست از نادرست چیه ؟ چرا گفتید هر کس تایپیک من رو بخونه همین نتیجه ای رو می گیره که شما گرفتید؟ یعنی مجموعه کسانی که در این سایت هستند با نظر شما موافقند و مخالف من.
    کلا میخواستم بگم شما میتونستید به جای محکوم کردن من در رد حرفام دلیل بیارید و نه اینکه مرا به تعصب و هزاران چیز دیگر که پشتبند آن هست محکوم کنید.
    ویرایش توسط armashir21 : Thursday 27 November 2008 در ساعت 11:36 AM

  4. کاربران زیر از armashir21 به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  5. #35
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    1477
    تاریخ عضویت
    May 2007
    نوشته ها
    2,129
    میانگین پست در روز
    0.34
    تشکر از پست
    3,762
    6,312 بار تشکر شده در 1,841 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 8/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام خدمت دوستان عزيز به خصوص استارتر عزيز اين تاپيك و جناب armashir . كمتر پيش اومده تاپيكي به اين زيبايي و جامعي و اين قدر با گفتار و كلام منطقي و پر بار ديده باشم . شخصا از آقاي armshir كه اين قدر دقيق و كامل و با تسلط به ارائه نقطه نظرات خوبشون ميپردازند عرض تشكر دارم . اميدوارم ساير دوستان نيز با ارائه نقطه نظرات جالب و خواندني خود بر همين سبيل طي طريق فرمايند .

    در لابلاي پست ها چند نكته كوچك به نظرم رسيد كه عرض خواهم كرد:

    1- خانم ماريا فرموده بودند : علی رغم تشویقهای فراوان استادم از پیشرفتمون ما بچه های ایرانی چه قدر جلوی بچه های کلاسیک از لحاظ اکول(شرایط ظاهری وفیزیکی نوازنده) ارشه کشی وانگشت گذاری کم می یاریم .

    با فرمايش خانم ماريا در اين زمينه بايد عرض كنم بنده هم تا حدود زيادي با ايشون موافق هستم .

    2- دوست عزيز m-violin فرموده بودند : نمیدونم واقعا چیکار کنم، قطعه زیادی تو این یه مدت زدم و از نظر محفوظاتم جلو رفتم ولی احساس می کنم چیزی یاد نگرفتم و از خودم اصلا راضی نیستم.

    تاپيكي به نام تمرين ويولن در همين بخش هست و فكر كنم در بخش مقالات نيز قرار گرفته است پيشنهاد ميكنم كه حتما در مورد چگونگي تمرين كردن مطالعه بفرماييد .
    ولي مورد مهمتري را كه هميشه به بچه هاي خودم ميگم و به آن اعتقاد دارم تغيير از حالت كمي به كيفي است. زمانهايي است كه ما مرتب به تمرين ميپردازيم ولي شاهد اتفاق خاصي نيستيم . دقيقا همانند زماني كه شما بيست دقيقه كتري اب را روي اجاق گاز گذاشته ايد ولي جوشيدني نمي بينيد ولي در لحظه اي كوتاه شايد كسر دقيقه اي شاهد جوشش آب ميشويد .

    3- مجتبي عزيز فرموده بودند: آخه شما کجایی دنیا دیدید که برای انگشتگذاری راحتتر هنرجو از چساباندن نوار چسب سفید بر روی گیریف ویلن استفاده کنند

    مجتبي جان در دنيا هم از اين روش استفاده ميشود . چنانچه لازم بود تصوير ويديويي يكي از استادان بزرگ كلاسيك غير ايراني را خدمت دوستان عرضه خواهم كرد . البته ايشون براي بچه هاي خردسال استفاده نموده اند . ولي استادان معمولا از اين روش استفاده نميكنند و آنرا مردود ميدانند . شايد منحصر به همين استفاده براي كودكان بشه .

    جناب armashir عزيز ميفرمايند كه: سوم اينكه اين احتياج به بحث و نظريه نداره كه آدم بخواد در راستاي اثبات پايه اي بودن كلاسيك و ضعف نوازندگي ويولن ايراني دليل و مدرك بياره . چون ويلن سازي هست كه در حدود هزار سال در فرهنگ اروپايي رشد و تكامل پيدا كرده و به اين سطح رسبده (چه از نظر تكنيك و چه از نظر ساخت) و مائي كه تو اين دوره تكامل و پيشرفت هيچ نقشي نداشتيم الا كپي برداري از اين ساز و بومي كردن اون چه احتياج به آوردن دليل و مدرك داريم.

    جناب آرماشير ، جناب لئون بحث پايه اي بودن موسيقي كلاسيك را مطرح فرموده بودند و شما اين مسئله را با ضعف نوازندگي ويولن ايراني ادغام كرده ايد .
    صرفنظر از اينكه ايا ويولن سرچشمه اي از سازهاي ربل و ربك و كمان آگوز و كمانچه و راونا و ... داشته يا نداشته . اين قابل قبول نيست كه ما اگر در علمي فقط كپي بردار بوده ايم نتوانيم به شخصيت جهاني دست پيدا كنيم . و اگر چنين باشد تمرين ويولن چه از نوع ايراني و چه از نوع كلاسيك مردود و بيهوده است. ما به دليل ايراني بودن به جايگاهي نخواهيم رسيد چه در عرصه ي كلاسيك و چه در عرصه ايراني.

    امروزه بزرگترين نوازندگان ويولن كه در حال كسب رتبه هاي جهاني هستند از كشورهاي آسياي جنوب شرقي و خاور دور هستند . براي انها هم ويولن به اندازه ما جديد است. ولي آنها دقيقا ميدونند به كجا دارند ميروند و ما نميدونيم .

    چهارم اينكه كدوم استاد كار ايراني رو ميشناسيد كه در سطح جهاني ويلن بزنه (منظورم ايرانيه) كه آدم بخواد ايراني رو با كلاسيك مقايسه كنه.

    ببينيد اين مقياس هم غلطه . نبودن دليل نشدن نيست. همانطوري كه نمي تونيم بپرسيم كه كدوم استاد جهاني (مثل يهودي منوهين) را مي شناسيد كه بتونه به خوبي يك بچه ايراني ويلن بزنه ! خوب اصلا قرار نيست ايشون بتونه شبيه يك بچه ايروني ويولن بزنه . سبك و نوع كارشون تفاوت داره . همانطوري كه اقاي رضا زاده نميتونه به خوبي آقاي غياثي بدود . يا رضا زاده نميتونه به خوبي اقاي دايي گل بزنه .

    پنجم اينكه هر آدم چپر خياري ميتونه با يه نگاه سطحي بفهمه تمرينات كتاب خالقي از روي ل ويولن و متدهاي كلاسيك الگو برداري شده و بومي شده. اين از آنجا مشخصه كه يه كلاسيك كار ميتونه ايراني رو بدون تكنيك هاي خاص ايراني خوب اجرا كنه اما يك ايراني كار در سطح همايون خرم از اجراي آهنگهاي كلاسيك متوسط هم عاجزه باشه


    متاسفانه با مورد اشاره شده بالا اصلا موافق نيستم . بدون شك استاد خالقي ويولن را با كمك متدهاي غربي اموزش ديده اند ولي فكر كنم شما تا به حال با كتاب خالقي تمرين نداشته ايد . من ابتدا ويولن كلاسيك را كار كردم و بعدها با علاقه اي كه به موسيقي سنتي پيدا كردم كتاب خالقي را دست گرفتم . ويولن خالقي روحي كاملا ايراني دارد . و فقط يك درس از كتاب 1 خالقي از متدهاي غربي گرفته شده است. اتفاقا بهترين روش متديك اموزشي همين كتاب مرحوم خالقي است كه امروزه نتيجه انرا در متد موفق سوزوكي ميبينيم . به نظر من سوزوكي متد خود را كه امروز در جهان داراي موفقيتي است دقيقا بر همين مبنايي كه ذهن خلاقه ي خالقي داشته است استوار نموده است.

    در مورد بخش بعد همان پاراگراف هم به نظر بنده كاملا برعكس مطالب را فرموده ايد . يك كلاسيك كار قطعا با وجود سري كرن در موسيقي ايران مشكلات بسيار بيشتري در اجراي موسيقي ايراني داره تا يك ايراني كار در اجراي موسيقي كلاسيك .


    با اجازه دوستان من تا همين جا علامت ميزنم و ادامه عرايضم را به شنبه موكول ميكنم . موفق باشيد

  6. 7 کاربر برای این پست از arian تشکر کرده اند:


  7. #36
    Mojtaba آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    513
    تاریخ عضویت
    Jan 2007
    سن
    37
    نوشته ها
    901
    میانگین پست در روز
    0.14
    تشکر از پست
    2,485
    3,087 بار تشکر شده در 787 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 12/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    مرسی از آرین عزیز که به نکات خوبی اشاره فرمودند
    یادم باشد حرفی نزنم تا به کسی بر بخورد

  8. 2 کاربر برای این پست از Mojtaba تشکر کرده اند:


  9. #37
    violin-m آواتار ها
    کاربر فعال بخش ويولن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال بخش ويولن
    شماره عضویت
    5072
    تاریخ عضویت
    Feb 2008
    سن
    36
    نوشته ها
    619
    میانگین پست در روز
    0.10
    تشکر از پست
    1,155
    1,248 بار تشکر شده در 424 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    واقعا" خیلی جامع و کامل به مبحث پرداختید و از همه تشکر میکنم . من که کم آوردم نمیدونم چی بگم؟؟؟؟
    کم نامه خاموش برایم بفرست،از حرف پرم گوش برایم بفرست،دارم خفه میشوم در این تنهایی، "لطفا کمی آغوش برایم بفرست...."

  10. 2 کاربر برای این پست از violin-m تشکر کرده اند:


  11. #38
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    10308
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    نوشته ها
    93
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    40
    133 بار تشکر شده در 67 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    آرین عزیز درود بر شما
    باید به عرض شما برسانم با اکثر دلایلی که آوردی موافقم اما چند نکته ای قابل کنکاش بود که لازم دیدم نکاتی رو به عرض شما دوست گرامی برسانم.

    جناب آرماشير ، جناب لئون بحث پايه اي بودن موسيقي كلاسيك را مطرح فرموده بودند و شما اين مسئله را با ضعف نوازندگي ويولن ايراني ادغام كرده ايد .

    هیچ آدمی نمی دتونه بگه من یکدفعه به چیزی علم لدونی پیدا کردم و از هیچ کسی تاثیر نگرفتم . شاید اکثر حرفهائی که ما میزنیم و به نظرمون تازه و جدید هستند در سالهای گذشته افرادی در جاهای مختلف دنیا همون حرفها رو زده باشن و این دلیل بر این نیست که من این دو گونه رو با هم ادغام کرده باشم. بلکه بایستی می گفتید (البته به نظرم) مقایسه کردم.

    صرفنظر از اينكه ايا ويولن سرچشمه اي از سازهاي ربل و ربك و كمان آگوز و كمانچه و راونا و ... داشته يا نداشته . اين قابل قبول نيست كه ما اگر در علمي فقط كپي بردار بوده ايم نتوانيم به شخصيت جهاني دست پيدا كنيم . و اگر چنين باشد تمرين ويولن چه از نوع ايراني و چه از نوع كلاسيك مردود و بيهوده است. ما به دليل ايراني بودن به جايگاهي نخواهيم رسيد چه در عرصه ي كلاسيك و چه در عرصه ايراني.

    من نفهمیدم منظورتون از این جملات چه بوده اما تا آنجائی که من میدونم در صورتی الگوبرداری نتیجه بخش هست که دارای برنامه ای منظم باشه و اهداف خاصی رو دنیال کنه نه اینکه هرکسی برای خودش سازی بزنه و دیگران رو برقصونه اون وقت انتظار داشته باشه فرهنگ یک کشور دچار تحول شده. من باب مثال کاری که ژاپنی ها توی موسیقی کلاسیک کردند کاملا الگوبرداری از نمونه کلاسیک بوده اما آنها به زودی با برنامه منظم و حساب شده به قطب موسیقی کلاسیک تبدیل شدند و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم. و تنها از جانب موسیقیدانان دلسوز شاهد تلاشهائی به صورت انفرادی هستیم.

    ببينيد اين مقياس هم غلطه . نبودن دليل نشدن نيست. همانطوري كه نمي تونيم بپرسيم كه كدوم استاد جهاني (مثل يهودي منوهين) را مي شناسيد كه بتونه به خوبي يك بچه ايراني ويلن بزنه ! خوب اصلا قرار نيست ايشون بتونه شبيه يك بچه ايروني ويولن بزنه . سبك و نوع كارشون تفاوت داره . همانطوري كه اقاي رضا زاده نميتونه به خوبي آقاي غياثي بدود . يا رضا زاده نميتونه به خوبي اقاي دايي گل بزنه .

    ابتدا باید بگم اتفاقا نبودن دلیل بر نشدنه. چرا؟ برای اینکه موقعی این فعل شدن انجام می گیره که ملزوماتش فراهم باشه. با اما و اگر کار درست نمیشه. به عنوان مثال اگر دولمتردان ایران بودجه ای هم اندازه بودجه کشور آمریکا برای پیشرفت موسیقی ایران اختصاص می دادند ایران به کشوری تراز اول در سطح موسیقی مبدل میشد. بدیهی است که این استدلال قیاس مع الفارق هست و چنین اتفاقی هرگز نخواهد افتاد. مقایسه آقای رضا زاده و آقای غیاثی اینجا کارائی خودش رو از دست میده. چون من ویولن ایرانی و کلاسیک رو که از یک خانواده سازهای زهی هستند مثال زدم و اگر تار نوازی ایران رو با ویولن کلاسیک مقایسه می کردم مثال شما معتبر می بود.

    متاسفانه با مورد اشاره شده بالا اصلا موافق نيستم . بدون شك استاد خالقي ويولن را با كمك متدهاي غربي اموزش ديده اند ولي فكر كنم شما تا به حال با كتاب خالقي تمرين نداشته ايد . من ابتدا ويولن كلاسيك را كار كردم و بعدها با علاقه اي كه به موسيقي سنتي پيدا كردم كتاب خالقي را دست گرفتم . ويولن خالقي روحي كاملا ايراني دارد . و فقط يك درس از كتاب 1 خالقي از متدهاي غربي گرفته شده است. اتفاقا بهترين روش متديك اموزشي همين كتاب مرحوم خالقي است كه امروزه نتيجه انرا در متد موفق سوزوكي ميبينيم . به نظر من سوزوكي متد خود را كه امروز در جهان داراي موفقيتي است دقيقا بر همين مبنايي كه ذهن خلاقه ي خالقي داشته است استوار نموده است.

    اولا من تا کتاب دوم خالقی رو زدم. و خیلی واضح هست که حداقل کتاب اول به غیر از چند تا آهنگ درونمایه کلاسیک داره و برای کلاسیک کارها اجرای این تمرینات مفید هست. شاید تمی ایرانی داشته باشه اما ساختاری کلاسیک داره.
    اینکه سوزوکی متد خودش رو بر اساس متد خالقی بنا کرده نمی دونم . اگر رفرنس میدادین به حرفی ، سندی ، کتابی به نظرم بهتر بود. چون تا جایی که من متد سوزوکی رو می شناسم ارتباط چندانی به متد خالقی نداره الا چند مورد جزئی چون تکیه بر نغمه های ملودیک و زیبا و همچنین اصرار سوزوکی بر شنیدار.
    متد سوزوکی از آنجایی در نزد بیشتر موسیقیدانها مقبول افتاده که خودشون بر اثر نظریه ای که توی فرایند یادگیری ویولن به آن دست پیدا کردند و روشی که ایجاد کرده بودند بود. یعنی ایشون معتقد بودند که استعداد در فرایند یادگیری نقش اندکی داره و آموزش صحیح و انجام تمرینهایی خاص که در متد سوزوکی اجرا میشه تاثیر گذارند. این رو از لابه لای گفتگوها و زندگی نامه های سوزوکی میشه فهمید.


    در مورد بخش بعد همان پاراگراف هم به نظر بنده كاملا برعكس مطالب را فرموده ايد . يك كلاسيك كار قطعا با وجود سري كرن در موسيقي ايران مشكلات بسيار بيشتري در اجراي موسيقي ايراني داره تا يك ايراني كار در اجراي موسيقي كلاسيك .

    اینجا با حرف شما موافقم. بر اثر کم دقتی این حرف رو زدم. اما شما هم فکر کنم همون اشتباهی رو مرتکب شدید که من؟ چون کلاسییک کاران ایران هم به نظر بیشتر اساتید ایرانی نوازند چه برسه به اینکه ایرانی کاری که عمری رو با روش و متد ایرانی تمرین کرده بخواد کلاسیک بزنه.

  12. 3 کاربر برای این پست از armashir21 تشکر کرده اند:


  13. #39
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    1477
    تاریخ عضویت
    May 2007
    نوشته ها
    2,129
    میانگین پست در روز
    0.34
    تشکر از پست
    3,762
    6,312 بار تشکر شده در 1,841 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 8/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    جناب آرمشير عزيز با سلام و با اجازه شما ابتدا به باقي مطالب مانده از قبل ميپردازم و بعد با اجازه شما مطالب را پيگيري خواهيم كرد.

    فرموده بوديد : چون هر كشوري متناسب با زبان و فرهنگ خودش رو به سمت پيشرفت مياره و سازهاي بومي بهتر از سازهاي وارداتي به نظرم جواب ميدن.

    چنانچه ما استادان بزرگ كلاسيك كار جهان را قبول داريم و از انها به قول معروف فاكت مياريم بايد ساير گفته هاي انها را نيز قبول داشته باشيم . همانطوري كه ميدانيد قبل از پيروزي انقلاب شوراي جهاني ويولن به مديريت يهودي منوهين در تالار فارابي ايران تشكيل شد و يكي از مواردي كه در سرلوحه منشور آن با تمامي اعضاي و بزرگان ان به تصويب رسيد اين بود كه ويولن سازي است جهاني و به عنوان يك ساز جهاني ميتواند در تمامي موسيقي ملل مورد استفاده قرار بگيرد و كاملا توانايي ارائه موسيقي ملل مختلف را دارد(موارد قبلا در بخش كمانچه در تاپيك كمانچه و ويولن و در بخش مقالات اختصاصي سايت قرار گرفته است) . و حتي موسيقي هند را با وجود هشت يا شانزده قسمتي هر پرده تجربه كرده است.

    تموم چيزهائي كه گفتم تفاوت ويولن نوازي ايراني و كلاسيك هست اما اينكه ضعف موسيقي كلاسيك چيه و آيا تو ايران آموزش كلاسيك به همون صورتي هست كه تو كشورهاي پيشرفته ؟ اين بحث ديگه اي هست و در جاي خودش قابل تعمله.
    ...
    اين رو به اين خاطر گفتم كه كلا با نظر تموم دوستاني كه اعتقاد دارن اول كلاسيك بعد ايراني مخالفم چون با يك سال دو سال كلاسيك زدن آدم نميتونه بگه من پايه كلاسيك رو زده و حالا شروع مي كنم به ايراني زدن.
    يه مثال مشكل رو حل ميكنه به نظرم: گرفتيم شما اومديد 5 سال كلاسيك كار كردين و تموم پوزيسيون ها رو مسلط شدين. تا اينجا درست. خوب ميگين من كه حالا به نواندگي ويولن كلاسك مسلط شدم حالا ميام ايراني كار مي كنم. به نظر ميرسه كه اين روش هيچ مشكلي نداره. اما يه چيزي كه اساس موسيقي كلاسك هست رو فراموش كردين و اون اينه كه آدم با تكرار و تمرين نوازنده ميشه . يعني اينكه شما اگه به اندازه منوهين هم كلاسيك كار بشين اين احتياج داره به تمرينهائي پيشرفته كه همه روز ساعتهاي متمادي اون تمرينات رو در سطح بالا انجام بدين و بعد بگين من مثلا به موسيقي كلاسيك مسلط هستم. با تاكيد ميگم اگه 5 روز تمرين نكنيد باز بايد خودتون رو به اون سطح برسونيد.
    حالا سوال من اينه از همه دوستان كه كدوم ويلن كار ايراني رو ميشناسد كه موسيقي پايه كلاسيك رو روزانه در سطح پيشرفته كاركنه و هميشه در سطح عالي ايراني كار هم باشه؟ آيا موسيقي كلاسيك رو ميشه چند سال در سطح پيشرفته كار كرد و سپس اون تمرنها و زحمات رو به امون خدا ول كرد و ايراني كار شد؟
    اگر جواب شما مثبت باشه حتما دچار تناقض شديد چون ادامه دادن موسيقي كلاسك در سطح پيشرفته ديگه وقتي براي آدم نميذاره تا آدم ايراني كار كنه.

    با اين بخش از فرمايش شما كاملا موافقم .

    دقيقا همينطور است كه شما ميفرماييد و به جناب m-violin هم عرض شد كه بخشي از بحثها به تمرين و نوع تمرين باز خاوهد گشت و به قول استاد بهمن رجبي : من استعداد يا نبوغ بيشتري از قبلي هاي خود نداشته ام و انها هم با تمرين بيشتر ميتونستند به همون جايي برسند كه من رسيدم . در بخش تمرينات ويولن نيز عرض شد كسي كه در كالج موسيقي در حال فراگيري است روزانه حداقل به 8 ساعت تمرين نياز دارد و اين اصلا از سر شوخي و يا گزافه گويي است و به خاطر همين هم بنده هدف خود را هيچگاه نوازندگي ويولن قرار نميدهم و انرا تفنني براي خودم ميدانم .

    منظورم اين بود كه چون ويولن كارهاي ايراني از زبان و فرهنگ خاصي مثل ايران تغذيه مي كنند نمي شه گفت اينها جهاني اند چون نغمه هاي خاصي رو استفاده مي كنند كه براي يك بنگلادشي و برزيلي و ... شايد جذابيت نداشته باشه و ارتباط بر قرار كردن با اين نوع موسيقي براشون سخت باشه. از طرف ديگه ويولن سازي هست كه با تموم فرهنگ ها اخت ميشه و فرهنگهاي ديگه مثل ژاپن و چين و ... اومدند با ويلن همون كاري رو كردند كه اروپائي ها مي كنند اما هندي ها و ايراني ها اين ساز رو بومي كردند تا نغمه هاي خاص خودشون رو با اين ساز اجرا كنند. يعني چون استفاده محدودي از ساز مي كننن بالطبع هم كارائي ساز پايين ميآد و هم دست آهنگساز براي خلق آثار بديع بسته ميشه.

    دقيقا بنده هم با فرمايش شما موافق هستم بسياري از فرهنگ ها ، نظير ايران سپس تركها و هندي ها و اعراب نسبت به بومي كردن كردن اين ساز جهت ارائه موسيقي خود اقدام كردند و در ايران بدون شك به هدف خود رسيدند ولي اينكه آيا هدف آنها رسيدن به سطح جهاني بوده است مبحثي ديگر است. به نظر من استاد وزيري يا مرحوم خالقي و صبا نيز در پي خشت هاي اول براي بومي سازي اين ساز بودند و قطعا ميدانستند كه در ان مرحله توانايي بروز استعدادهاي بالقوه ايراني در جهان را نخواهند داشت. پس از ان نيز تغيير سمت و سوي موسيقي ايران به انواع سبكتر و پس از پيروزي انقلاب هم كه ...
    پس مشكلات مديريتي موسيقي كشور نيز فاكتوري اساسي در بررسيهاي ما بايد در نظر گرفته شود .
    زماني در هنرستان هاي موسيقي ايران بنا به سلايق افرادي نظير پرويز محمود و ... ويولن ايراني از هنرستانهاي كشور حذف گرديد و آموزش ويولن فقط بر مبناي موسيقي كلاسيك انجام پذيرفت ولي باز هم ما نتوانستيم نوازنده ويولن در سطح جهاني مطرح نماييم . پس مشكلات و فاكتورهاي ديگري نيز در ميان بوده است.

    موسيقي ايراني يك چيز هست و موسيقي كلاسيك چيز ديگه.
    باز هم فرمايش شما صحيح است. ما در اين دو نوع از موسيقي از دو حس متفاوت استفاده ميكنيم و قطعا نوازنده ويولن ايراني با وجود فرهنگ و تجربه خود بسيار بهتر از نوازنده كلاسيك قادر به ارائه موسيقي بومي خواهد بود و نوازنده كلاسيك كار غربي نيز قطعا در ارائه موسيقي بومي خود موفقتر از نوازنده ويولن كلاسيك كار ايراني است (البته در شرايط كلي نه خاص)

    سركار خانم مرضي فرموده اند : زبان انگلیسی الان به صورت یه زبان بین المللی در اومده و...
    ببينيد بحث زبان و جهاني شدن همانگونه كه جناب ارمشير هم فرموده اند تابع شرايط بسياري است منجمله بحث قدرت و استعمار . خوب زماني كشور انگليس و يا امروزه امريكا خورشيدش در كره زمين غروب نداشته و يا در حال صادر كردن تكنولوژي خود است كه قطعا زبان خود را نيز خواهد داشت. همانگونه كه شايد امروز ما از عبارات فرانسوي يا ايتاليايي در ويولن بيشتر از عبارات انگليسي استفاده ميكنيم چون به هر حال وامدار اين هنر از ان كشورها بوده ايم . ولي بهتر بود اين بحث به تفاوت در لهجه ي نوازنده ها مطرح ميشد تا زبان انها . زبان موسيقي يك زبان جهاني است و انچه كه باعث اين تفاوتها ميشود لهجه ماست نه زبان ما.

    افرادی مثل استاد پرویز یاحقی و استاد اسدالله ملک واستاد حبیب الله بدیعی کسانی هستند که مثل اینها دیگه هرگز در ایران و جهان به وجود نخواهد آمد.

    با عرض معذرت از دوستان . ببينيد قطعا ديگر هيچوقت مثل پرويز ياحقي و بديعي در موسيقي ايران بوجود نخواهد آمد همانگونه كه هيچوقت مثل فردوسي شاعر ديگري نيامد ولي ما شاعراني ديگري مثل سعدي و حافظ را پس از ايشان داشتيم . شرايط فرهنگي و اجتماعي كه فردوسي را فردوسي ميسازد فاكتورهاي بسيار متعددي است كه هيچگاه تكرار شدني نيست. در مورد استاد ياحقي و مرحوم بديعي نيز همينگونه است. پس نظير انها هرگز با همان حس و روح و لهجه نخواهيم داشت. همانگونه كه اثر انگشت هيچ دو نفري در جهان مشابه هم نيست.
    و مورد بعدي چنانكه هر نوازنده تواناي ديگري پس از اين استادان بخواهد نظير انان شود نيز راه به خطا رفته است و خود را هلاك نموده است.
    اما اگر بحث بر سر تواناييهاي تكنيكي اين عزيزان است ، نه . بنده با اين فرمايشات كاملا مخالفم و مطمئنم نوازنده هاي بسيار بزرگتري از اين عزيزان بزرگ در موسيقي ما ظهور و حضور خواهند داشت. چنانچه به اصل تكامل بشري اعتقاد داشته باشيم بايد به اين اصل هم اعتقاد داشته باشيم ولي قطعا اين نوازندگان جديد هرگز روح و حس تجربه شده ي ياحقي و بديعي را نخواهند داشت چون شخصيتي ديگر هستند با اثر انگشتي ديگر و حس و روحي ديگر و حرفي ديگر . و واي از آنروزي كه همه بخواهند ياحقي و بديعي باشند ديگر هنر لطف و احساس خود را از دست خواهد داد . ديگر در دايره تكرار مكررات خواهيم بود . تصور كنيد روزي را كه جهان را پر از يك نوع گل كه شما دوست داريد ببينيد و گل ديگري در كار نباشد .

    من با ساير موارد اشاره توسط دوستان نظير جناب m-violin و violin-m و مجتبي خان و خانم مرضي و آرماشير نيز موافقم و فكر ميكنم ديگه بايد برگرديم سر بحث اصلي خودمون يعني كلاسيك و ايراني .



  14. 8 کاربر برای این پست از arian تشکر کرده اند:


  15. #40
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    1477
    تاریخ عضویت
    May 2007
    نوشته ها
    2,129
    میانگین پست در روز
    0.34
    تشکر از پست
    3,762
    6,312 بار تشکر شده در 1,841 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 8/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    من سعي ميكنم مزايا و معايب متدهاي كلاسيك و ايراني را كمي بررسي كنم (البته فقط نظر شخصي بنده است).
    ابتدا به متدهاي اموزشي ويولن ايراني ميپردازيم .

    1- دوره آموزشي ويولن خالقي .
    الف - به نظر من اين دوره اموزشي تماما بر پايه اموزش موسيقي ايراني و تبحر نوازنده براي اجراي موسيقي ايراني پرداخته . ب- اين كتاب براي هنرجوي تازه كار ويولن نسبت به متدهاي اموزشي ويولن كلاسيك شروع بسيار سخت تري دارد .
    ج - مرحوم خالقي سعي داشته است تا با استفاده از نغمات دلنشين موسيقي ايران و استفاده بسيار از ملوديهاي ايراني در اين دوره ها هنرجو را علاوه بر تقويت در مهارت هاي شنيداري و اشنايي به روح حاكم در موسيقي ايراني كمتر خسته نموده و علاقمندي هنرجو را به ادامه مسير تقويت كند .
    د- استفاده از پوزيسيونهاي بالا تر از پوزيسيون سوم با توجه به نوع موسيقي ايراني به ندرت اموزش و تمرين ميشود . به جز چند موردي در پوزيسيون پنجم و يكي دو مورد قطعات مرحوم وزيري در پوزيسيون هفتم .
    ح- استفاده از پيش در آمدها و رنگهاي رديف جهت آشنايي بيشتر هنرجو با رديف موسيقي ايران .

    با توجه به موارد فوق . بايد در نظر داشت كه بهترين متد اموزشي موجود موسيقي ايراني براي نوازندگي ويولن ايراني بدون شك دوره هاي اموزشي ويولن خالقي است و اين متد صرفا براي اموزش ويولن ايراني تاليف گرديده است و قطعا با توجه به حيطه موسيقي ايراني استفاده از اين كتاب كامل خواهد بود ولي از آنجاييكه اين كتاب كمتر به آموزشهاي اوليه آرشه كشي و انگشت گذاري پرداخته و بسيار سريع از اين اموزشهاي گذشته است تا حدود بسياري اين دوره براي هنرجويان ابتدايي موسيقي سخت جلوه مينمايد .
    اغلب هنر آموزان ويولن ايراني براي رفع نواقص موجود اين كتاب از وجود كتابهايي نظير هريمالي نيز در ضمن اموزش خود استفاده ميكنند و متاسفانه طبق روال غير مديريتي ما ايرانيان هيچ دوره اموزشي ديگري نيز تا كنون سعي نگرديده كه به كمك اين دروه اموزشي امده و سعي در بسط و گسترش اين دوره بر آيد (البته بنده كتاب اواي مهرباني استاد خرم را نديده ام)
    پس هدف اين كتاب اموزش هنرجو و تسلط وي به موسيقي ايراني است و چنانچه هر يك از هنرجويان تمايل به يادگيري نوازندگي ويولن ايراني دارند اين كتاب بسيار مفيد و سودمند است. ولي فاكتور مهارت و چيرگي در موسيقي ايراني نظير مرحوم ياحقي و بديعي بحث ديگري است و از اين متد يا هر متد ديگري توقع ياحقي يا منوهين شدن نداشته نباشيد.

    2- رديف استاد صبا ، تجويدي ، ملك و خرم و...
    هيچيك از اين دوره ها ادعاي آموزشي در نوازندگي ندارند و جنبه هاي تخصصي را مد نظر قرار داده اند .

    متدهاي كلاسيك :
    قبلا تا حدودي در تاپيك دوره هاي اموزشي ويولن كلاسيك تعداد بسيار زياد متدهاي اموزشي ويولن كلاسيك معرفي شده بودند . اين دوره ها با تاكيد بر سبك موسيقي خود در صدد ارائه اموزش ويولن كلاسيك هستند و بالطبع در صدد اموزش و استفاده كامل از تكنيكهاي دست چپ و راست وآرشه و گام و ... هستند و بدون شك هر يك نيز داراي مزايا و معايب خاص خود نيز هستند . ولي چيزي كه مسلم است با تسلط بر آنها هرگز قادر نخواهيد بود به اجراي موسيقي ايراني بپردازيد و پس از اتمام هر يك از اين دوره ها بايد مجددا با دوره هاي اموزشي خالقي (يا هر دوره اموزش موسيقي ايراني ديگر) چگونگي اجراي موسيقي ايراني را اموزش ببينيد .

    حالا بحث بر سر اين است كه كداميك از اين نوازنده ها موفق تر است ؟
    اول بايد مشخص كنيد كه به چه نوع از سبك موسيقي علاقه ي بيشتري داريد ؟
    و افق ديد شما كجاست ؟

    در شرايط يكسان و برابر فردي -كه هيچگاه وجود نخواهد داشت-(استعداد و پشتكار وعلاقه و اجتماع و...) چنانچه هنرجويي بتواند علاوه بر ويولن ايراني دوره هاي كلاسيك را نيز طي كند قطعا موفق تر خواهد بود . ولي وقتي بحث دوره هاي كلاسيك ويولن را ميكنيم بنده حدود 45 متد اموزشي قديمي دارم كه قطعا اجراي انها به بيش از بيست سال وقت نياز دارد . آيا در توان ما هست؟
    ويولن سازي نيست كه بتوان با همه ي استعداد و توانايي و علاقه و پشتكار و تمرين ، پرونده آن را دو سه ساله بست و جهاني شد . امروزه در چين ساز ويولن را از دو سالگي در مراكزي اموزش ميدهند كه شايد به نظر ما نظير اردوگاههاي كار اجباري باشه ! و در بيست سالگي از ميان اينهمه نوازنده ويولن (كه فكر ميكنم يكبار خوندم نزديك بيست ميليون نوازنده ويولن دارد و شش ميليون نوازنده پيانو) دو سه نفري به سطح جهاني ميرسند . پس ما اگر در آرزوي جهاني شدن هستيم ، در روز چه قدر بايد تمرين كنيم تا با وجود همه كاستي ها نظير كمبود استاد ، عدم وجود منابع شنيداري و ديداري ، عدم وجود اركستر ، عدم وجود هماهنگي و برنامه ريزي ، عدم وجود كارگاههاي اموزشي ، عدم برگزاري آزمونها و... بتوانيم موقعيتي جهاني بيابيم ؟
    نميدونم كدوم انديشمند بود كه ميگفت : موفقيت اتفاقي نيست.

  16. 7 کاربر برای این پست از arian تشکر کرده اند:


  17. #41
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    10308
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    نوشته ها
    93
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    40
    133 بار تشکر شده در 67 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    با تشکر از دوستان گرامی و عزیز که مطالب قابل تاملی را در این تایپیک ارسال می کنند.
    از ارین عزیز هم به خاطر نقد نظراتم ممنون هستم و از اینکه بعضی از نطراتم مورد قبول افتاده باعث بسی خوشحالی اینجانب است.

    من چون زمان زیادی نیست که با این سایت آشنا شدم و فعالیت محدودی داشتم با روحیات و احساسات دوستان عزیز کمتر آشنائی دارم. بی شک مباحثی که در اینجا مطرح میشه نظرات شخصی بوده و تابع مطالعه و تجارب علمی و عملی در سطح نوازندگی و آهنگسازی هست. و چون هر فردی بر اساس فرهنگ ، زبان، جامعه و فاکتورهای دیگر دارای شخصیتی متفاوت با دیگران هست از سلیقه ها و علایق متفاوتی هم نسبت به دیگران برخوردار هست. به همین جهت ما همگی به عنوان یک انسان دارای حقوقی انسانی هستیم که هیچ سازمان، ارگان و گروه و شخصیتی حق تجاوز به این حقوق را ندارد. یعنی همه انسانها دارای کرامت انسانی(البته اگر این کلمه لوس نشده باشه) هستند.

    من در تمام روزهای زندگی ام سعی کردم به حقوق دیگران احترام بگزارم و به حریم شخصی دیگران تجاوز نکنم. بدیهی است که انسان جایز الخطاست و من هم به عنوان یک انسان دچار اشتباه می شوم.

    اما در یک بحث آکادمیک (اگر بشود این نام را بر آن گذاشت) ما باید تنها به مباحث مطرح شده توجه کنیم و اینکه نویسنده آن دارای چه شخصیتی است و اعتقادات او چیست زیاد نباید مطمح نظر باشد. چون به میان کشیدن اعتقادات و تفتیش آن باعث دوری افراد از همدیگر و به طبع آن ، رنجش طرفین بحث را در پی خواهد داشت.

    همانطوریکه که در تاییکهای گذشته گفتم ما در فرهنگی رشد یافتیم که تجاوز به حقوق دیگران لازمه همزیستی افراد است.
    به نظر میرسه بعضی از دوستان با مباحثی که در اینجا مطرح شد ، آن مباحث را حمل بر اعتقادات اینجانب گرفته و مرا به تعصب و ... متهم کرده اند. در حالی که من در نوشته هایم تا آنجائی که می توانم سعی میکنم از بی احترامی و تعصبات نابجا دوری کنم.

    در اینجا از تمام دوستانی که گمان می کنند من قصد بی احترامی به آنان را داشته ام پوزش می طلبم و از آنان تمنا می کنم که این مباحث را ادامه داده تا به یک نتیجه ای ختم شود و اگر هم نتیجه ای بدست نیامد از خلال مباحث بشود نکات مفیدی را استخراج کرد.

    به نظر من اگر دوستان سعی کنند ابتدا ویژگیهای موسیقی کلاسیک و ایرانی را بر شمارده و مشخص کنند که چه چیزی موسیقی کلاسیک را کلاسیک می کند و چه عواملی موسیقی ایرانی را ایرانی و تمایزات این دو نوع را برشمارند مفید تر است از اینکه بعض از ما بیاییم و از موسیقی کلاسیک دفاع کنیم و بعضی دیگر از نمونه ایرانی.

    به نظر من به اندازه کافی در میان هنرمندان ما تعریف و تمجید رواج دارد و در بعضی از مواقع این تعریفها و تمجیدها آنچنان بار اغراق به خود می گیرند که به سطح تقدس نزدیک میشود. تا جائی که کسی جرات نمی کند در باره این افراد بحثی را راه بیندازد و از آنها انتقاد کند.
    داشتن خرد انتقادی لازمه زندگی امروز است.
    هیچ تمدنی با فرهنگی ایستا و بدون تغییر و تحول نتوانسته به هنری متعالی دست یابد و تنها با نقادی و نشان دادن نقاط قوت و ضعف آن ، موسیقی آن کشور به بالندگی رسیده و از فرهنگ های دیگر پیشی می گیرد.

    اینکه چرا ما روز به روز همان اشتباهاتی را تکرار می کنیم که قرنهای متمادی بر تار و پود ذهن انسان ایرانی نقش بسته است حرفی است که نیاز به تامل عمیق دارد. چرا موسیقیدانان ما از یک حقوق انسانی و مزایائی کمتر از یک پزشک و یا حتی یک بازاری و کارگر بر خوردارند؟ چرا در بعضی از فر هنگها هنرمندان از چنان ارج و منزلتی برخوردارند که تا سده های بعد همچنان برای آنان بزرگداشت و تکریم و ... می گیرند و ما هنوز هنرمندای را که عمری را در خدمت اعتلای فرهنگ و رشد هنر این مرز و بوم زحمت کشیده اند ارزش قائل نمی شویم و حتی اسم آنان را نشنیده ایم (به قول یکی از دوستان در همین تایپیکها) ؟

    آیا انداختن تقصیر ها و اشتباهات به گردن دیگران و یا فرهنگهای دیگر دردی را از ما دوا می کند؟
    این را به خاطر این می گویم که بعضی از دوستان در تایپیکهای گذشته نظر شان بر آن بود که اگر شخصی چون منوهین و یا برنشتاین . ... در دنیا مشهور می شوند به خاطر تبلیغات است و تبلیغات و تبلیغات. این حرف تا حدودی درست است اما ما با این حرفمان از تموم زحماتی که آهنگسازان و هنرمندان ، اندیشمندان و حتی افراد عامی ، سیاستمداران وغیره برای رشد یک هنر و فرهنگ یک کشور کشیده اند را نادیده گرفته ایم و تنها آن را به تبلیغات فرو کاهش داده ایم.
    اگر تبلیغات مهم هست از طرف دیگر باید تبلیغات شونده را هم در نظر بگیریم.
    به نظرم می شود در هنر های عامه پسند و یا مواردی سیاسی و اقتصادی تبلیغات را رکن اساسی دانست ولی در مورد هنرمندان کلاسیک نقش تبلیفات کاربستی محدود دارد. به عنوان مثال شاید برای بن لادن و یا نمونه هنری اش تام کروز ،تبلیغات نقش اساسی داشته باشد اما برای برنشتاین و یا منوهین نقش تبلیغات خیلی اندک است.
    مثالی هم ار نمونه ایرانی اش راهگشا خواهد بود: همه می دانیم که آقای افتخاری و شجریان از هنرمندان سنتی ایران هستند و لی گرایش آقای شجریان به هنر عمیق و گرایش آقای افتخاری به موسیقی عامه پسند است. همان طوری که می دانیم در 30 سال اخیر در صدا و سیما و ارگانها و سازمانهای دولتی و غیره کمتر درباره استاد شجریان تبلیغات صورت گرفته و اشتهار او تنها به خاطر تسلطی است که در هنر آواز ایرانی و بالاخص اجرای گوشه ها و ... دارد. اما چرا در همین ارگانهای نامبرده مخصوصا صدا و سیما ما شاهد تبلیغات فراوان و مثال زدنی نسبت به آقای افتخاری هستیم اما برای پخش آلبوم های استاد شجریان حتی اجازه هم از او گرفته نمی شود.
    به نظر من یکی از فرقهای آقای شجریان و نمونه هایی چون او در ارزش قائل شدن برای هنر و اعتلای فرهنگ کشور است و برای اقای افتخاری و امثال او نون به نرخ روز خوری و تکرار مکررات.
    به قول مالک اشتر خوارج تنها بلدند قل قل کلمات عربی را در قرآن بخوانند و از دریای معارف آن هیچ صدفی را صید نکرده اند.

    در اینجا از پر حرفی دست می کشم و بقیه مباحث را در روزهای آتی پی می گیریم.

  18. کاربران زیر از armashir21 به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  19. #42
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    1477
    تاریخ عضویت
    May 2007
    نوشته ها
    2,129
    میانگین پست در روز
    0.34
    تشکر از پست
    3,762
    6,312 بار تشکر شده در 1,841 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 8/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    جناب آرما شير بنده نيز از فرمايشات شما و عمق كلام شما و ساير دوستان بسيار استفاده بردم . خواستم عرض ارادت خود را طي پيام شخصي خدمت جنابعالي عرض كنم متاسفانه پيام خصوصي خود را فعال ننموده بوديد . لذا مجبور شدم برخلاف قوانين سايت مطلب را در اين تاپيك عرض كنم.

    خواهشي هم داشتم تا چنانچه امكان دارد دوره هاي اموزشي موجود كلاسيك و خالقي را هم در همين تاپيك تا حدودي نقد بفرماييد . بنده نيز فكر ميكنم بايد در مورد دوره ي اموزشي ل ويولن هنوز حرفهايي براي گفتن دارم . چنانچه شما محبت بفرماييد بنده نيز در خدمت جنابعالي خواهم بود

  20. 2 کاربر برای این پست از arian تشکر کرده اند:


  21. #43
    marzi_a1732 آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    4302
    تاریخ عضویت
    Jan 2008
    نوشته ها
    781
    میانگین پست در روز
    0.13
    تشکر از پست
    1,263
    3,551 بار تشکر شده در 729 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 7/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    Red face


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط armashir21 [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    آیا انداختن تقصیر ها و اشتباهات به گردن دیگران و یا فرهنگهای دیگر دردی را از ما دوا می کند؟
    این را به خاطر این می گویم که بعضی از دوستان در تایپیکهای گذشته نظر شان بر آن بود که اگر شخصی چون منوهین و یا برنشتاین . ... در دنیا مشهور می شوند به خاطر تبلیغات است و تبلیغات و تبلیغات. این حرف تا حدودی درست است اما ما با این حرفمان از تموم زحماتی که آهنگسازان و هنرمندان ، اندیشمندان و حتی افراد عامی ، سیاستمداران وغیره برای رشد یک هنر و فرهنگ یک کشور کشیده اند را نادیده گرفته ایم و تنها آن را به تبلیغات فرو کاهش داده ایم.
    اگر تبلیغات مهم هست از طرف دیگر باید تبلیغات شونده را هم در نظر بگیریم.
    به نظرم می شود در هنر های عامه پسند و یا مواردی سیاسی و اقتصادی تبلیغات را رکن اساسی دانست ولی در مورد هنرمندان کلاسیک نقش تبلیفات کاربستی محدود دارد. به عنوان مثال شاید برای بن لادن و یا نمونه هنری اش تام کروز ،تبلیغات نقش اساسی داشته باشد اما برای برنشتاین و یا منوهین نقش تبلیغات خیلی اندک است.




    دوست عزیز aramshir21


    (از آقای آرین معذرت می خوام چون قرار بود به موضوع اصلی این تاپیک بپردازیم اما من جسارت کردم و این پست رو زدم.)
    اگه من یا دوستان دیگه این حرفو زدیم که تبلیغات باعث شده که این هنرمندان جهانی بشن دلیل بر این موضوع نیست که هنر این اساتید رو نادیده گرفتیم.
    نه این طور نیست اما اگه تبلیغات نبود و این اساتید فیلمهاشون یا خودشون از حیطه کشوری که توش زندگی می کردند بیرون نمی رفتند هیچ وقت جهانی نمی شدند.
    یعنی اگه تبلیغاتی برای آنها صورت نمی گرفت حتی خیلی از افراد هموطن اونا هم نمی شناختنشون. دقیقا مثل اساتید خودمون،مثل یاحقی یا بدیعی یا ... که بعد از فوتشون تقریبا از نظرها پاک شدن و تقریبا برای ایرانیها غریبه و ناشناس هستند مگر تعداد کمی که عاشق موسیقی ایران هستند. حتی این برای اساتیدی که هنوز در قید حیات هستند هم صدق می کنه. مگه استاد خرم رو چند درصد از افرادی که با موسیقی سر وکار ندارند می شناسند؟؟ باور کن این مقدار زیر 1 درصد هست.
    مدتی پیش توی سایت یاهو یک موضوع نظرم رو جلب کرد: نوشته بود که یک پسر یازده ساله که متاسفانه اصلیتش رو یادم نیست گیتار الکتریک رو با مهارت کامل می نوازه.
    من این عنوان رو که دیدم قسمت فیلم های سایت یاهو رو باز کردم و فیلمی که از اون پسر بچه گذاشته شده بود رو نگاه کردم.
    واقعا جای تحسین داشت. اما وقتی این فیلم رو می دیدم به فکر این موضوع بودم که تو ایران ما هم بچه هایی هستند که واقعا تو تبحری که نسبت به سنشون تو نوازندگی دارند قابل ستایش هستند.
    وقتی یه بچه 9 ساله تو 3 سال تونسته تو ویولن زدن اونقدر پیشرفت کنه که حتی اونایی که خودشون توی ویولن زدن میشه گفت استادن تحسینش میکنن، اما به خاطر محدودیت هایی که تو ایران وجود داره نمی شه فیلمش رو مثل این بچه 11 ساله توی صفحه اول یاهو گذاشت تا همه دنیا تحسینش کنن... به این چی میشه گفت غیر از تبلیغات؟؟؟
    مسلما تبحر مهمه اما تا تبلیغات نباشه حتی بزرگترین موسیقیدان ها هم مشهور نمی شن.
    مطمئن باش فیلم اون بچه 11 ساله که تو همه دنیا پخش می شه هزار تا خواهان پیدا می کنه و شاید از این به بعد کلی درخواست بستن قرارداد براش فرستاده بشه. 4 روز دیگه هم وقتی کل دنیا دیدنش هنرش جهانی میشه.
    اما یه بچه ایرانی که تبحرش تو نوازندگی شاید صد برابر اون بچه خارجی هست و ساز تخصصیش هم خیلی از ساز اون سخت تره به خاطر شرایط اگه اینجا بمونه آخرش یا یه نوازنده اکستر ایرانی میشه یا یه استاد موسیقی که هنرش رو هیچ کس جز شاگرداش نمیشناسن.
    البته اگه از ایران هم خارج بشه تو گروههای خارجی باید کلاسیک کار کنه چون وقتی موسیقی ایران تو خود ایران برای مردمی که پدرانشون به این موسیقی عشق می ورزیدند ارزشی نداره تو خارج از این محیط که علایق و سلیقه هاشون از زمین تا آسمون با ایرانیا فرق داره ممکنه که ارزشمند باشه؟؟
    پس توجه داشته باش که هنر این اساتید که مشهور شدند خیلی بزرگ بوده اما اگه تبلیغات براشون صورت نمی گرفت هیچ وقت هنرشون جهانی نمی شد چون کسی اونا رو نمی شناخت چه برسه به اینکه هنرشون رو ستایش کنه.

    من از نـژادِ اهـــوراییــانِ آزادم / من از بهشتِ چو زندان، خوشم نمی آید
    اگر خدای نفهمد زبانِ پارسی ام / از آن خدای، به قرآن ! خوشم نمی آید

  22. 2 کاربر برای این پست از marzi_a1732 تشکر کرده اند:


  23. #44
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    10308
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    نوشته ها
    93
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    40
    133 بار تشکر شده در 67 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    با تشکر از آرین و مرزی عزیز که در حق بنده لطف می کنید و به مباحث من توجه نشان میدهید.

    ابتدا چند نکته ای را در باره گفته های آرین گرامی اختصاص می دهم و سپس در مورد موضوع مورد مناقشه تبلیغات از منظر مرزی عزیز.

    و اما درباره مزایا و معایب متد آموزشی خالقی و کلاسیک: نکته کوچکی را ابتدا عرض می کنم و اون اینکه همانطوریکه خود شما عرض کردید ما در متد کلاسیک شیوه های نوازندگی متعددی داریم که هر کدام از آنها به صورت مکاتبی در سرتاسر دنیا مورد استفاده قرار می گیرند . همچون متدهای سوزوکی و ل ویولن و غیره و یا سبکها و مکاتب نوازندگی چون مکتب وین ، اطریش و نمونه های کشورهای انگلوساکسون و ...

    به نظر اینجانب قرار دادن متد خالقی در برابر متد نوازندگی کلاسیک کار اشتباهی هست. ابتدا به این دلیل که در دنیا بین موسیقیدانان نظر ثابتی در مورد تعریف موسیقی کلاسیک وجود ندارد. موسیقی کلاسیک از نظر لغوی به موسیقی گفته می شود که در طی صد سال از باخ آغاز شده و در نیمه اول فعالیت های بتهون به پایان می رسد و بعد از این دوره سبک رمانتیک و و امپرسیونیسم و ... به وجود میاید.

    اما در حال حاضر در بین اکثر موسیقیدانان در سرتاسر دنیا موسیقی کلاسیک اصطلاحی است که به همه سبکهای موسیقی عمیق و دقیق که دارای رپرتوار منظم و ساختاری دقیق بوده و غیر قابل تغییر باشند اطلاق میشود. مقصودم این است که ما باید متد خالقی را به عنوان یک سبک و یا مکتبی در نوازندگی لحاظ کنیم که جزو سبکهای متنوع نوازندگی کلاسیک هست اما بومی شده فرهنگ ماست و مقایسه هم باید بین متد خالقی با ل ویولن یا سوزوکی انجام بگیره و نه با متد کلاسیک. همونطوری که گفتم ویولن کلاسیک مجموعه ای از سبکهای متنوع ویولن نوازی را در بر می گیرد که هر کدام از آنها در جای خودش شخصیت مستقلی دارد.

    اگر منظور آرین عزیز مقایسه متد خالقی با نمونه هایی چون سوزوکی و ل ویولن هست من با ایشون موافقم.
    با بقیه مباحثتون موافقم به خصوص تقسیم بندی ای که در باره ویولن کلاسیک و ایرانی داشتید. اما به غیر از نکته ای که در بالا به آن اشاره کردم به نکته ای دیگر بر خوردم که علاقه مندم نظر خود را در این باره نیز بگویم.

    شما گفته اید که : در شرايط يكسان و برابر فردي -كه هيچگاه وجود نخواهد داشت-(استعداد و پشتكار وعلاقه و اجتماع و...) چنانچه هنرجويي بتواند علاوه بر ويولن ايراني دوره هاي كلاسيك را نيز طي كند قطعا موفق تر خواهد بود . ولي وقتي بحث دوره هاي كلاسيك ويولن را ميكنيم بنده حدود 45 متد اموزشي قديمي دارم كه قطعا اجراي انها به بيش از بيست سال وقت نياز دارد . آيا در توان ما هست؟

    همون گونه که قبلا اشاره کردم من با این روش مخالفم که نوازندگی ویولن ایرانی به همراه متد کلاسیک تدریس شود. به چند دلیل :

    اولا متدهای کلاسیک داریم و نه یک روش. و استادی که قصد دارد از یکی از روشهای کلاسیک برای تبحر نوازندگی شاگردش استفاده کند با استادی دیگر که از روشی دیگر استفاده می کند فرق خواهد داشت و ما با نوازنده هایی برخورد خواهیم کرد که هر کدام از شبک و شیوه ای مجزا برخوردارند. البته این عیب خاصی به شمار نمی رود اما اشکالش در سردرگمی شاگردی است که قصد دارد به همراه شیوه ایرانی از متد کلاسیک هم استفاده کند و با دوره های متفاوتی که در نوازندگی کلاسیک هست به نظر من گیج خواهد شد.

    در ثانی متدی که بشود با آن نوازنده ویولن ایرانی را آموزش داد با ید چگونه انتخاب شود؟ بر چه اساسی متد سوزوکی و یا ل ویولن و یا دیگر دوره ها برای هنرجو مورد استفاده قرار می گیرد؟ آیا این دوره ها برای هنرجو مفید واقع می شوند یا باعث سرخوردگی او خواهند شد؟

    سوما تا آنجائی که من می دانم در سرتاسر دنیا از نظر علمی ثابت شده است که تخصص در یک شیوه و یک سبک و صرف هرینه زمانی و مالی در یک روش بسیار کاراتر است از اختلاط در چندین روش که هم باعث سردرگمی هنرجو میشود و هم هزینه مالی و زمانی چند برابری را از هنرجو طلب می کند که در بعضی از مواقع طاقت هنرجو به لب می رسد و قید فراگیری را میزند و سرخوره می شود.

    به همین دلایل من نظرم بر این است که اگر متد خالقی از نظر علمی در سطحی است که با متدهای سوزوکی و ل ویولن برابری کند آن را به عنوان تنها روش آموزشی در نظر بگیرند و کمبود هایی که در زمینه های آرشه کشی و گام و حرکات دست و .. در این متد وجود دارد با مکمل هایی چون هریمالی و کایزر و ولفارت کامل کنند اما اگر متد خالقی از چنان سطح علمی ای بر خوردار نیست که با متد های یاد شده برابری کند پس چه بهتر نسخه ای که برای نوازنده وبولن ایرانی می پیچیم و عمری انتظار داریم صرف هر چه بهتر یاد گرفتن ویولن ایرانی کند باطل کنیم و دنبال نسخه ای بهتر بگردیم و یا اینکه قید ویولن ایرانی را زده و ویولن کلاسیک را انتخاب کنیم.
    اما نظر شخصی بنده این است که متد خالقی در سبک ایرانی جواب خودش را داده و برای هنرجوی ویولن ایرانی مفید است و ضعف های آن را می شود با مکمل هایی چون هریمالی و ولفارت و ... بر طرف کرد.

    ارین عزیز در مورد فعال کردن پیام شخصی گفته بودید امروز سعی کردم آن را فعال کنم اما راستش هر چی گشتم قسمت مورد نظر را پیدا نکردم . در اولین فرصت آن را فعال خواهم کرد.
    در مورد تایپیک دوره های آموزشی خالقی و ل ویولن حتما آنها را مطالعه خواهم کرد و در اسرع وقت نظرات خودم را بیان خواهم کرد. از اینکه نسبت به بنده لطف دارید خیلی ممنونم.

    اما در مورد تبلیغات که مرزی عزیر در این قسمت صاحب نظر هستند نکته هایی را عرض می کنم. من در کل با نظر ایشون موافقم اما در جزییاتش تا حدودی نظرات دیگه ای دارم که در یکی از تایپیکهای گذشته اشاره ای به آن داشتم و در اینجا نیز به نکته هایی اشاره می کنم.

    همون گونه که قبلا گفتم تبلیغات در مواردی نقش کلیدی دارد که موضوع تبلیغات برای تبلیغات کننده از نظر خاصی منفعت داشته باشد. به نظر من تبلیغات برای موسیقیدانان کلاسیک نقش اندکی دارد و این را به این خاطر می گویم که ما نباید تنها ذهن تصویری داشته باشیم. یعنی نباید تنها از طریق تصویر چه از طریق سینما و تلویزیون و چه از طریق اینترنت و م... درباره نوارنده ها و موسیقی دانان اطلاعات کسب کنیم.

    در صنعت تصویر به این دلیل که بر روی پرده و تصویر تلویزیون ما اختیار خود را از دست می دهیم و با میلیاردها عکس و تصویر که پشت سر هم بر دیدگان ما فرود میآیند قدرت تجزیه تحلیل مان را از دست می دهیم و شنونده و یا بیینده محض می شویم. در این لحظات قدرت مخرب تبلیغات آن چنان کارایی دارد که هیچ صنعت و تکنولوژی ای قدرت برابری در برابر آن را ندارد.

    اما در اینجا تبلیغات برای روح ذهن افرادی تاثیر می گذارد که بیشتر عمرشان را یا در پای ماهواره ها و تلویریون و یا در نمونه جدید اینترنت می گذرانند . اما ما باید به جنبه های دیگر آگاهی بخشی هم توجه کنیم که نقش تبلیغات در آنجا نه تنها اندک بلکه در مواقعی به صفر می رسد. در کسب آگاهی از طریق کتابخوانی، دیدن کنسرتها از نزدیک، شرکت در سمینارها ، آشنایی نزدیک با اساتید و هنرمندان موسیقی، شرکت در کلاسهای آموزشی ، دانشگاهها و بحث و مجادله های درون مهمانی های خانوادیگی و و و و که در اکثر این زمینه ها نقش تبلیغات اندک است.

    این را می خواهم بگویم که تبلیغات در مواردی قدرت تاثیر گذاری دارد که در آنجا بشود تبلیغی را لحاظ کرد. شما وقتی کتاب مثلا چگونه موسیقی را تجزیه و تحلیل کنیم از برنشتاین را میخوانید قدرت تبلیغات در اینجا در چه حدی است برای شناختن خود برنشتاین. ما در اینجا با خود شخص به صورت خالص و یکه طرف هستیم و آنچه که میخواهیم در مورد برنشتاین بدانیم از طریق همین کتاب و یا کتابهای مشابه میتوانیم بدست بیاوریم. در دانشگاههای موسیقی و سمینارها و ... هم بحث به همین ترتیب است. پس تبلیغات در جایی کارایی دارد که منفعتی برای فرهنگ ، ارگان و یا کشور خاصی داشته باشد و هم موضوعی برای تبلیغات وجود داشته باشد.
    در مثالی که عرض کردم یعنی در باره برنشتاین و یا یهودی منوهین وقتی کتاب اور را می خوانیم نقش تبلیغات در اینجا در چه حدی است؟

  24. 2 کاربر برای این پست از armashir21 تشکر کرده اند:


  25. #45
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    1477
    تاریخ عضویت
    May 2007
    نوشته ها
    2,129
    میانگین پست در روز
    0.34
    تشکر از پست
    3,762
    6,312 بار تشکر شده در 1,841 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 8/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام خدمت دوستان عزيز .
    من فكر ميكنم چنانچه به جاي خانم مرضي بودم به جاي تبليغات بحث امكانات را مطرح ميكردم كه علاوه بر كمبود استاد و متدهاي اموزشي و امكانات سمعي و بصري و اركستر ، تبليغات نيز بخشي از همين امكانات ميباشد . ولي اگر فقط بخواهيم به بخش تبليغات بپردازيم . هر چند هنوز هم جايگاه تبليغات يا عرضه ي موسيقي ما در جهان تببين نگرديده و نوع مديريت موجود علاوه بر گزينشي بودن در انتخاب سازها كه هيچگونه علاقه اي به ويولن در آن نيز ديده نمي شود اساسا تمايلي چنداني به طرح موسيقي ندارد ولي خوشبختانه عصري كه امروز ما در ان زندگي ميكنيم يا به قولي دهكده جهاني باعث شده تا هنرمندان بيشتري از ساير كشورها بتوانند خودشان را مطرح كنند ولي اين قضيه مسلما در زمان صبا بسيار كمتر وجود داشت و همه ما داستانهاي مسافرت آنها را با شتر و ... شنيده ايم . تا زمان مرحوم خالدي كه اجراهايي در بعضي از كشورها نظير هند و شوروي سابق داشت و توانستند تا حدودي قدرت ويولن ايراني را در اين كشورها هر چند محدود به نمايش بگذارند . و همانطوري كه در عكسها ي ايشون ديده ايد نوازندگان بزرگ و معروف كمانچه جهان نيز خاضعانه در كنار ايشان قرار گرفته اند . يا مرحوم تجويدي كه به عنوان موزيسين سال انتخاب ميشوند و نامشان در فهرست مشاهير جهان قرار ميگيرند . ولي هيچ تبليغاتي حتي از سوي ما هنردوستان قرار نمي گيرد پس همه چيز واقعا تبليغات نيست. بخشي مشكلات از سوي خود ماست. و لي در برهه هايي از زمان كم لطفي هاي بسياري به بعضي از هنرمندان صورت گرفته است. تقريبا دو سال پيش وقتي كه وارد سايت شدم همه جا پوستر تمام قد پرويز ياحقي را در تمام تاپيك ها ميديدم ولي حتي كلمه اي از مرحوم خالدي و حتي ابوالحسن صبا قابل رويت نبود و اين بحث دقيقا به مسئله تبليغات باز ميگشت. همانطوري كه شما در بخش سنتور به جز پايور و مشكاتيان و كامكار كس ديگري نمي بينيد . اينجا بحث تبليغات كاملا مشخص ميگردد . حتي سخني از پشنگ كامكار هم نيست فقط اردوان . در ساير بخش ها نيز همين روال ادامه پيدا كرده است. اين ها همه كم لطفي هاي ماست به هنرمندان بزرگ اين سرزمين . ما هيچوقت به دنبال جايگاههاي واقعي هنرمند نيستيم به دنبال تبليغ براي هنرمندي هستيم كه خود او را دوست مي داريم و اين تعصبات نيز باعث عدم رشد صحيح ما و جامعه هنري مان مي شود . توتم پرستي بخشي از فرهنگ ما است.
    به جرات ميگويم در بسياري از هنرستانهاي ما و در بين هنرجويان ما وقتي نام خالدي را ميبريد فكر ميكنند شما منظورتان خالقي است. خوب از خارجي چه توقعي ميتوانيم داشته باشيم ؟ انها كه فقط در حد يك شب فرهنگي خاص با ما كاري ندارند . خوب طبعا ويولن را هم دارند و اين ساز بسيار براشان است ترجيح ميدهند اگر چيزي بخواهند ببينيد ساز ايراني ببينند .

    از جفاي روزگار به بسياري ازهنرمندان بزرگ گذشته اين سرزمين بگذريم . و واقعيت تلخي را بپذيريم امروزه ما در سرزمين خود نوازنده بزرگي براي ويولن كه حتي در سطح ايران او را بتوانيم مطرح كنيم متاسفانه نداريم . اين بحثي است كه دوستان بايد در تاپيكي ريشه يابي كنند . بزرگان ويولن ايران به چند نفري نظير لقمان ادهمي و فريد فرجاد و شايد نفر سومي مانند بيژن مرتضوي محدود گردد . ولي در كنار اينها ما توانسته ايم رهبران بزرگي چون علي رهبري يا اردشير و شهرداد روحاني و انوشيروان روحاني داشته باشيم قطعا همه دوستان اهنگسازي انوشيروان روحاني براي گروه اسكورپيون و اجراهاي متفاوت انرا در بسياري از تالارهاي جهاني ديده اند . قطعه اي كه سه سال تمام به عنوان تاپ تن جهان به شكستن ركورد مشغول بوده . پس باز هم همه چيز فقط تبليغات نيست و ما هم ميتوانيم فقط بايد به دنبال راهكارها باشيم .

  26. 7 کاربر برای این پست از arian تشکر کرده اند:


  27. #46
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    10308
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    نوشته ها
    93
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    40
    133 بار تشکر شده در 67 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    با سلام خدمت دوستان گرامي

    در كنار مواردي كه جناب آرين عزيز اشاره كردند من نيز چند نكته اي رو در باب شباهتها و تفاوتهاي نوازندگي ويولن كلاسيك و ايراني عرض مي كنم.

    اشتراكات ويولن ايراني و كلاسيك
    در ويولن كلاسيك ما شاهد آهنگ ها و ملوديهائي هستيم كه به ندرت تغيير مي كنند و داراي ساختاري منظم و غير قابل تغيير اند. بدبن معني كه اگر آن آهنگ به گونه اي ديگر اجرا شود و يا تغيير داده شود ارزش خودش را از دست مي دهد.

    به عنوان مثال اگر ما سونات شماره 9 بتهوون را كه براي ويولن و پيانو نوشته شده است با سازي چون فلوت و ويلنسل اجرا كنيم از ارزش سونات كاسته ميشود و سونات يادشده ساختارش در هم ميشكند.

    به عبارتي ديگر كسي نمي تواند و يا شايسته نيست كه مجموعه موسيقي اي را كه براي يك ساز و يا آواز كلاسيك نوشته شده است را تغيير داده و آن را باب ميل خودش اجرا كند. (براي فهم بهتر به فصل موسيقي كلاسيك چيست در كتاب تجزيه و تحليل موسيقي براي جوانان از لئونارد برنشتاين مراجعه كنيد.)

    در ويلن ايراني و موسيقي اي كه در طي چند دهه اخير براي اين ساز از طرف آهنگسازان نوشته شده است آيا ما شاهد چنين ساختار ثابت و غير قابل تغيري هستيم و آيا ملودي ها و آهنگهائي كه براي اين ساز نوشته شده اند مي توانند با ساز ديگري چون تار و آواز اجرا شوند. به نظر مي رسد مجموعه موسيقي اي كه از طرف اساتيد و آهنگسازاني چون خالقي - صبا - تجويدي - ياحقي و... براي ويلن ايراني نوشته شده است از ساختاري منسجم و غير قابل تغيير برخوردار باشد. هر چند بعضي از آهنگسازان و اساتيد اين رپرتوار ايجاد شده درباره ويلن را با سازهاي ديگري اجرا كرده اند و يا سلايق خود را بر روي آن اعمال ميكنند.

    آنچه كه از ظاهر امر بر مي آيد در زمينه نظم و قواعد ساختاري آهنگ براي ويلن ايراني از همان قواعدي استفاده ميشود كه در سبك كلاسيك وجود دارد.
    و اين شباهت بدان دليل است كه ساخت آهنگ و اجراي آن با ويلن از ساختاري اساسي پيروي مي كند كه پايه ثابت و اساسي نوازندگي ويلن به شمار ميرود و در تمام نظام ها و سبك هاي نوازندگي گوناگون مشترك بوده و آهنگساز ويلن نمي تواند خارج از اين چارچوب حركت كند.

    به عنوان مثال بتهوون وقتي براي ساخت آهنگ براي ساز ويولن از حركات مقطع براي آرشه كشي استفاده ميكند كسي نمي تواند اين مقطع نوازي رو تغيير داده و آن را تبديل به آرشه پريده كند.
    اگر چنين كاري از نوازنده اي صورت گيرد بر طبق سليقه نوازنده بوده و از ارزش اصلي آهنگ نمي كاهد.

    يعني مقطع نوازي - استفاده از آرشه هاي پهن - پريده و كوتاه - حركات دست چپ و راست - تغيير پوزيسيون و غيره در هر دو سبك ايراني و كلاسيك مشتركند و در ويلن ايراني از همان قواعد و اصولي استفاده مي كنند كه در ويلن كلاسيك. البته تفاوتهايي هم در اين شيوه ها ديده ميشود كه فرعي بوده و آن ساختار اصيل را خدشه دار نمي سازند. مثلا در ويلن ايراني استيل ايستاده و دست گرفتن و يولن و آرشه تا حدودي با كلاسيك فرق مي كند كه اين موارد را در تايپيك ديگري بايد بررسي كرد.

  28. 2 کاربر برای این پست از armashir21 تشکر کرده اند:


  29. #47
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    1477
    تاریخ عضویت
    May 2007
    نوشته ها
    2,129
    میانگین پست در روز
    0.34
    تشکر از پست
    3,762
    6,312 بار تشکر شده در 1,841 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 8/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    براي اينكه كمي بيشتر بحث باز بشه و كمي از بحثهاي حاشيه اي دور بشيم ، با اجازه ي دوستان دوباره به بحث اول برگرديم . آيا از نظر شما هنرجو ميتواند به صورت همزمان هم به فراگيري ويولن ايراني و هم به فراگيري ويولن كلاسيك بپردازد .

    متد هاي اموزشي اين دو سبك متفاوت هستند قبول هم كرديم كه در حال حاضر متد خالقي براي آموزش ويولن ايراني و متدهاي كلاسيك معمول هم براي اموزش ويولن كلاسيك مناسب است.

    مورد بعدي هم كه بايد اشاره كنيم اين است كه نميخواهيم با استفاده از متدهاي كلاسيك به آموزش ويولن ايراني بپردازيم (اصلا شدني نيست)

    تا انجايي كه بنده خاطرم هست تعدادي از دوستان اعتقاد داشتند كه چنانچه هنرجو ابتدا به كلاسيك بپردازد و سپس به ايراني ميتواند موفقتر باشد و اينكه حتما چنانچه به ويولن كلاسيك ميپردازد تحت تعليم يك استاد كلاسيك كار باشد و ويولن ايراني را نيز تحت تعليم استاد ويولن كار (البته فكر ميكنم اين موارد را بيشتر خانم ماريا فرموده بودند)

    چنانچه دوستان اجازه فرمايند به همين بحث ادامه دهيم . به نظر شما :

    1- آيا هنرجو ميتواند به فراگيري همزمان ويولن ايراني و كلاسيك بپردازد ؟ محسنات و ايرادات اين روش به نظر شما چيست؟
    2- آيا چنانچه هنرجو به فرا گيري همزمان هر دو سبك پرداخت آيا از وجود يك استاد استفاده نمايد ؟ يا از دو استاد متفاوت با توجه به تخصص آنها ؟
    3- به نهظر شما ابتدا با كدام سبك و متد شروع كند ايارني يا كلاسيك ؟ چرا
    4- آيا هنرجويان ويولن ايراني براي تقويت تكنيك هاي خود در ارائه بهتر موسيقي ايراني نياز به آموزش تكنيكهاي كلاسيك نيز دارند ؟
    ویرایش توسط arian : Saturday 6 December 2008 در ساعت 08:50 AM

  30. 5 کاربر برای این پست از arian تشکر کرده اند:


  31. #48
    ماریا آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    2935
    تاریخ عضویت
    Nov 2007
    سن
    37
    نوشته ها
    547
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    6,965
    1,843 بار تشکر شده در 491 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    1- آيا هنرجو ميتواند به فراگيري همزمان ويولن ايراني و كلاسيك بپردازد ؟ محسنات و ايرادات اين روش به نظر شما چيست؟
    2- آيا چنانچه هنرجو به فرا گيري همزمان هر دو سبك پرداخت آيا از وجود يك استاد استفاده نمايد ؟ يا از دو استاد متفاوت با توجه به تخصص آنها ؟
    3- به نهظر شما ابتدا با كدام سبك و متد شروع كند ايارني يا كلاسيك ؟ چرا
    4- آيا هنرجويان ويولن ايراني براي تقويت تكنيك هاي خود در ارائه بهتر موسيقي ايراني نياز به آموزش تكنيكهاي كلاسيك نيز دارند ؟[/quote]

    خوب خدا روشکر که یه بزرگتر هم از لحاظ سن و هم ازلحاظ تجربه داریم که مباحث به صورت علمی پیگیری کنه و یه نتیجه مطلوب از این مباحث بیان بشه .

    در مورد سوال اول :

    همزمان به نظر من هرگز چون هر دوسبک برای خودش اصولی داره که کار کردن همزمان هر دوی انها از لحاظ علمی چندان وجه جالبی نداره . البته غیر ممکن که ممکن . میتوتنه استثنا هایی هم داشته باشه . به نظرم حسن خاصی در همزمانی هر دو سبک نیست ولی ایرادات وارد بر همزمانی دو سبک به مسائل تخصصی وریشه ای این دوسبک برمیگرده . به نظرم کار عاقلانه ای نیست که از ابتدا هر دوسبک با هم شروع شه یا حتی از میانه راه .

    در مورد سوال دوم :

    اگه از دو تا استاد متفاوت استفاده کنه بهتره چون اصولا کم پیدا میشن (ولی اگه بگردیم پیدا میشن) اساتیدی که در هر دو سبک در حد قابل معقولی اطلاعات داشته باشند و به هنرجو کمک کنند. البته من همچنان با توجه به جواب سوال اولم از کار کردن در هر دوسبک از ابتدا باز هم تاکید میکنم از ابتدا کاملا مخالفم .

    سوال سوم :

    کلاسیک . چون خیلی از مسائل در سبک کلاسیک در روشهای اموزشی اکادمیک به صورت علمی و اصولی اموزش داده میشود و خیلی از مسائل از قبیل اکول ،ارشه کشی و انشگت گذاری صحیح بدون فالشی و ... مورد توجه قرار میگیرد . البته در سبک ایرانی هم می شه روی این مسائل اصولی کار کرد و عملی بار امد در حد اموزشهای کاملا اکادمیک منتها باید هم استاد مرد عمل پیدا شه و هم هنرجوی اهل هدفمند و بلند همت.

    سوال چهارم :

    به نظرمن اگه از اموزشهای کلاسیک استفاده کنند به مراتب نوازندگی بهتری رو خواهند داشت منتها چه زمانی شروع کنند خیلی مهم .

    در اخر یه صحبت کوچولو :

    طبق صحبتهایی که معصومه (m_vilon) با استادم داشت مبنی بر اینکه با مو سیقی ایرانی ارتباط بهتری برقرار میکنه استادم گفت که خوب همون ایرانی ر و ادامه بده منتها با استادی که بدونی به مسائل اکول و خیلی چیزهای دیه بها میده و تو از نحوه تدریسش راضی باشی . در ضمن اگه دوست داری کلاسیک هم کار کنی زمانی که در ایرانی به یه حداعتدالی رسیدی برو دنبالش

    سوال حد اعتدال در ایرانی چیست ؟ ردیفهای صبا رو کامل زده باشی . اگه از دشتی شروع کردی بتونی در تمام دستگاههای دیگه یه چیزی بزنی از هر دستگاهی یه نت شاهد رو اجرا کنی و بتونی دوباره تو همون دشتی قطعه یا بداهه نوازی رو به پایان برسونی . تقریبا این حدود برای خیلی از اساتید ایرانی قابل قبول است که شما به یه حد اعتدال رسیدی .
    ارامش دنیا مال اون کسی است که با وجدان صادق زندگی می کند

  32. 5 کاربر برای این پست از ماریا تشکر کرده اند:


صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •