ما چطور ميتونيم مردم رو با موسيقي خوب آشتي بديم؟؟؟

[Mona]

آقا دروغ چرا منم با تعصب مشكل دارم. اصلا اسم اين لغت مياد من افسردگي ميگيرم ((: البته بازم دروغ چرا گاهي هم خودم تعصب به خرج دادم ولي بعدش اصلا حس خوبي نداشتم. حالا اين چه ربطي داشت به بحث، شما خودتون يه جوري ربطش بدين D:

[Leon]

آقا دروغ چرا منم با تعصب مشكل دارم. اصلا اسم اين لغت مياد من افسردگي ميگيرم ((: البته بازم دروغ چرا گاهي هم خودم تعصب به خرج دادم ولي بعدش اصلا حس خوبي نداشتم. حالا اين چه ربطي داشت به بحث شما خودتون يه جوري ربطش بدين D:

حالا اين چه ربطي داشت به بحث شما خودتون يه جوري ربطش بدين

لول،
اين يه تيکش باحال بود.

البته تعصب به اين شکل اون هم در عالم موسيقی رو ميشه به عشق و علاقه وافر و بسيار بسيار زياد معنی کرد،فقط نه در حد ی که به خود آزاری برسه،چون،فراموش نکنيم،که نزديک ترين احساس به عشق،تنفر هست!!!

[Mona]

الان بار ديگه داشتم كليه نظرات رو ميخوندم كه اين فكر به خاطرم رسيد.
به عنوان مثال يه زمانيه كه من اصلا ديگه ذهنم نميكشه كه به مسائل دور و برم فكر كنم. بعد چي كار ميكنم؟ ميرم و هر چي (منظور يه آهنگ به قول خودمون بتركونه كه شايد اصلا محتوايي هم نداشته باشه) كه ببينم حال منو جا مياره تا باز برگردم به حالت نرمال (و ذهنم دوباره انرژي رفتش رو بدست بياره) ميذارم و صداشم ميبرم تا آخرين حد ممكن كه اينجور وقتا ديگه رقص و اين چيزا كه اصلا نميشه نباشه (چون اينطوري آدم تخليه ميشه) . يك ساعت بعد من حالم تا حدودي برگشته سر جاش و يه انرژي سرشاري رو تو خودم حس ميكنم كه ميتونم باهاش كوه رو هم جابجا كنم.
حالا اينجا تو اين مرحله اين آهنگي كه اصلا حرف خاصي هم توش نداشته و شايد هم يه چيزاي فضايي هم توش گفته ؛ آيا واقعا بد بوده؟؟!! اصلا گاهي همين ترانه هاي بي محتوا خنده بر لب مياره.
آيا واقعا بد بود؟؟؟ يا اينكه منه نوعي بدم كه اينطوري انرژي رفته ام رو بدست ميارم؟
آقاي لئون يه حرف جالبي زدن كه ما همه اش دنبال اين هستيم كه چي خوبه چي بده؟ اما تا چه حد؟
الان ياد يه اين جمله افتادم :

تا عاقلان راهي براي خنديدن بيابند، ديوانگان هزار بار خنديده اند
وقتي زندگي صد دليل براي گريه کردن به تو مي دهد، تو هزاران دليل براي خنديدن به آن نشان بده

ايده آل گرايي آيا هميشه جواب ميده؟؟؟...

[Nazer]

سلام
انگار تا به الان من بی‌ادب بودم که سلام نمی‌کردم

متاسفانه مشکل اینجاست که شما یک طرفه به قضاوت نشستید و ما رو محکوم کردید و ...

حد نهایت سواد موسیقی ایرانی رو تو موسیقی سنتی داریم. چون هم آدماش باسوادترند و هم تجربه توش بیشتره و هم تئوری به اندازه کافی مدون داره. حالا اگر قدرت یک موسیقی به سواد جمع شده توشه که موسیقی سنتی قویترین موسیقییه که ما می‌تونیم تو موسیقی ایرانی داشته باشیم. ولی اگر بحث سر جذب مخاطبه این موسیقی خیلی قوی نیست. اصل بحث من سر قدرت (قوی بودن یا نبودن) موسیقی نیست. بحث من سر کارکرد موسیقییه که با توجه به اون کارکرد موسیقی شکل می‌گیره. که اون کارکرد هم از نیاز بشر اومده. هدف من محکوم کردن شما نیست نمی‌گم که چرا می‌گید اون موسیقی ضعیفه. هدفم جلب توجه شما به یک دیدگاه دیگه‌ست که می‌گه روند روند طبیعیی‌ه و قضاوت کردن لزوما منصفانه نیست.
درسته که مثال اثبات نیست ولی برای تقریب ذهن خوب چیزیه.
سه جور ریاضی خوندن رو درنظر بگیرین. ریاضیی که یه ریاضی محضی خونده، ریاضیی که یه مهندس خونده، ریاضیی که یه ریاضی بازاری می‌دونه. و اینها رو متناظر کنین با موسیقی سنتی موسیقی پاپ و موسیقی ساسی مانکنی. ریاضیی که یه ریاضی محضی خونده خیلی دقیق خیلی سخت و خیلی جاها نامفهومه. در عوض ریاضیی که یه مهندس خونده ساده‌تر نادقیق‌تر و خاصه فهم‌تره. ریاضیی که یه ریاضی بازاری می‌دونه خیلی ساده و بسیار عامه فهمه. حالا کدوم بهتره؟ واقعا نمی‌شه نظر داد هر کدوم از منظری خوب و کارکن‌ه. ریاضی محضی پایه‌ی ریاضیات مهندسی باید باشه. ریاضیات مهندسی زندگی امروز بشرو ساخته. پس لازمه. به قول بردیا سوسک روی دیوار رو هم که با تانک نمی‌کشند. ریاضیات عامه فهم هم لازمه. ریاضی محضی خونده‌ها دیگران رو متهم می‌کنند به نادقیقی ریاضیات عامه فهم بلدها هم ریاضی محضی خونده‌ها رو متهم می‌کنند به خل و چلی. همه‌ی این اتفاقات عادیه. به نظرم نباید سخت گرفت.

در نتيجه مي خوام اينو عرض كنم كه موسيقي به هر شكل و سبكي قابل احترام است وگرنه نت آهنگ اين همه سبك را پوشش نمي داد . ولي در مورد موسيقي كه بخواد انسان رو به هرزگي ببره و ذهن انسان رو گمراه كنه من كه سهل هستم مطمئنا خود شما نيز تعصبي برخورد مي كنيد چون ديگر بحث موسيقي نيست بحث فرهنگ و تمدن و آيين نياكان است

«در مورد موسيقي كه بخواد انسان رو به هرزگي ببره و ذهن انسان رو گمراه كنه» به نظرم این چیزی نیست که بتونیم ما تو این زمان و مکانی که هستیم در موردش نظر بدیم. مگر کسایی که تو زمان خودشون پاپ یا جاز تو این مملکت خوندن متهم نشدن که «می‌خوان انسان رو به هرزگي ببرند و ذهن انسان رو گمراه كنند» ولی الان آیا موسیقیی که اونها آوردند سبک نشده. و توجه هم داشته باش که فرهنگی که به بادی بره و به بادی بیاد خیلی زودتر از این‌ها باید جمع می‌شد. ضمن اینکه باید فرهنگ و تمدن باید زاینده‌تر از این حرفها باشه. و به نظر میاد کاری رو که شما بی‌فرهنگی می‌دونی رو باید با کار فرهنگی جواب داد نه با عصبانیت. الان مثلا فکر نمی‌کنم که کسی باشه که اون ترانه اندی رو (بلا ای بلا ای بلا دختر مردم) رو بشینه گوش کنه. ولی من هنوز که هنوزه شب سکوت کویر رو با جون و دل گوش می‌کنم. می‌خوام اینو بگم که فرهنگ بدون اینکه ما بخوایم سره رو از ناسره تشخیص می‌ده. یک چیزایی رو موندنی می‌کنه یک چیزایی رو رفتنی. زیاد سخت نگیر.

[Mojtaba]

همونطوری که چهره آدما بر اثر گذشت زمان عوض میشه مسائلی که در جهان و پیرامون انسان هم اتفاق میافته عوض . شما به موسیقی کشور خودمون از 100 سال پیش تا الان رو نگاه کنید میبینید که موسیقی ما دست خوش خیلی تغییرات شده بعد از انقلاب یک سری خوانندگان مثل هایده و حمیرا و معین وقتی رفتن اون وره آب شروع کردند به کارهایی نظیر کارهایی گلهای رنگارنگ و از این جور تیپ آهنگها ولی دیدن با این سبک خیلی موفق نیستند و با روی کار اومدن خوانندگانی مثل اندی و کوروس و سندی نمیتونن اینجوری ادامه بدن اون ها مجبور شدن سبک خودشون رو تغییر بدن و خودشون رو با شرایط اون موقع وقف بدن

ما نباید انتظار داشته باشیم که جوانی که با این شرایطی که حاکم بر جامعه هست و همه جا آهنگها رپ و از این جور تیپ آ هنگها پخش میشه اونوقت بیاد شجریان گوش کنه منم باشم نمایم گوش بدم .

در کل حرف من اینه که اون دوره که همه میومدن شجریان گوش میکردن یا آهنگهای سنتی یوا یواش داره تموم میشه و ما الان باید منتظر خیلی بدتر از موسیقیهای زیر زمینی باشیم که در آینده بوجود میاد

[Nazer]

ما نباید انتظار داشته باشیم که جوانی که با این شرایطی که حاکم بر جامعه هست و همه جا آهنگها رپ و از این جور تیپ آ هنگها پخش میشه اونوقت بیاد شجریان گوش کنه منم باشم نمایم گوش بدم .

با این تیکه‌ی حرفت زیاد موافق نیستم. من هم جوونم موسیقی سنتی رو خیلی دوست دارم. و حتی اینجور موسیقی رو خیلی راحت ترجیح می‌دم به بقیه‌ی انواع موسیقی. جوونهای دور برم هم خیلیهاشون کمی کم یا زیاد همین طورند.

در کل حرف من اینه که اون دوره که همه میومدن شجریان گوش میکردن یا آهنگهای سنتی یوا یواش داره تموم میشه و ما الان باید منتظر خیلی بدتر از موسیقیهای زیر زمینی باشیم که در آینده بوجود میاد

با این تیکه‌ی از حرفت اونقدر زیاد موافق نیستم که می‌تونم بگم مخالفم. قبلا هم گفتم که به عقیده‌ی من فرهنگ خیلی خوب سره رو از ناسره تشخیص می‌ده. گو اینکه اگه قرار بود موسیقی سنتی از رده خارج بشه این داستان به راحتی چند صد سال قبل اتفاق می‌افتاد. به نظر من اتفاقی که افتاده در حد به وجود آمدن سبکهای جدید برای سلیقه‌های متفاوته. همین.

[Mona]

به نظر من اتفاقی که افتاده در حد به وجود آمدن سبکهای جدید برای سلیقه‌های متفاوته. همین.

موافقم. اما يه چي هم هست، حال و هواي ما آدما هميشه يه جور نيست.
بعضي وقتا نياز به آرامش داريم بعضي وقتا نياز به تحرك، يه موقعهايي هيچكدوم ميخواهيم فقط يه چيزي در گوشمون وز وز كنه! يه موقعهاي ديگه ميخواهيم گريه كنيم از ته دل نياز به يه موسيقي داريم كه ما رو همراهي كنه، لحظه هايي نياز به خنده از ته دل، موقع غذا خوردن، موقع رانندگي، موقع مطالعه، موقع مسخره بازي، موقعي كه تو جمع دوستامونيم، تو يه جمع خونوادگي، تو فروشگاهها و ... اينها همه موسيقيهاي خاص خودش رو ميطلبه تا خواسته ي ما رو برطرف كنه.

[Majed]

سلام
انگار تا به الان من بی‌ادب بودم که سلام نمی‌کردم.

اگه منظورتون من هستم عذر خواهی میکنم...
اصولا امثال ما که زیاد تو وب پرچونگی میکنن یادشون میره.. چون انگار که همیشه حضور دارن و از قبل سلام کردن... لول

حد نهایت سواد موسیقی ایرانی رو تو موسیقی سنتی داریم. چون هم آدماش باسوادترند و هم تجربه توش بیشتره و هم تئوری به اندازه کافی مدون داره.

یه کم با این جملت مشکل دارم... البته تا حدی قبول دارم اما نمیشه تعمیم کامل داد ..

حالا اگر قدرت یک موسیقی به سواد جمع شده توشه که موسیقی سنتی قویترین موسیقییه که ما می‌تونیم تو موسیقی ایرانی داشته باشیم. ولی اگر بحث سر جذب مخاطبه این موسیقی خیلی قوی نیست. اصل بحث من سر قدرت (قوی بودن یا نبودن) موسیقی نیست.

ولی من منظورم این بود و در پست قبلی توضیح دادم...

بحث من سر کارکرد موسیقییه که با توجه به اون کارکرد موسیقی شکل می‌گیره. که اون کارکرد هم از نیاز بشر اومده. هدف من محکوم کردن شما نیست نمی‌گم که چرا می‌گید اون موسیقی ضعیفه. هدفم جلب توجه شما به یک دیدگاه دیگه‌ست که می‌گه روند روند طبیعیی‌ه و قضاوت کردن لزوما منصفانه نیست.

من در مورد پست های دوستان نظری نمیدم. اما به شخصه قضاوت به اون معنا که شما گفتین فکر نمیکنم کرده باشم.. من از لحاظ موسیقیایی موضوع رو بررسی کردم و وجود این سبک موسیقی رو محکوم نکردم...

من هم مانند شما معتقدم اگر به این نوع موسیقی نیاز نبود اصلا این قدر پا نمیگرفت.. حداقل خودم گوش نمیکردم... لول

اما تفاوت ایده من با شما اینجاست که من میگم اید این در موازات حرکت کنه.. نه اینکه کل موسیقی مملکت رو تحت الشعاع خودش قرار بده و برای این مساله نیاز به آموزش و حرکت از جانب کسانی است..

ما میتونیم با انجام کارهایی گوش خیلی ها رو به موسیقی خودمون عادت بدیم...

یکی از کارهاش همین تغییر سبک همایون نسبت به باباشه که الان خیلی ها تصنیف های ایشون رو مثلا بیشتر از خود شجریان دوست دارن..

کارهایی هم باید از طریق رسانه ها انجام بشه که در این تاپیک نمیگنجه ...

باور کنید 80 % کسانی که از موسیقی سنتی نفرت دارن تا به حال 10 ساعت موسیقی سنتی گوش نکردن... فقط به واسطه جو داغونی که رواج داره به خودشون اجازه گوش دادن و تامل در این باره رو نمیدن...
پس روز به روز موسیقی های ضعیف از لحاظ فنی قوی میشن از لحاظ عامه پسندی

درسته که مثال اثبات نیست ولی برای تقریب ذهن خوب چیزیه.
سه جور ریاضی خوندن رو درنظر بگیرین. ریاضیی که یه ریاضی محضی خونده، ریاضیی که یه مهندس خونده، ریاضیی که یه ریاضی بازاری می‌دونه. و اینها رو متناظر کنین با موسیقی سنتی موسیقی پاپ و موسیقی ساسی مانکنی. ریاضیی که یه ریاضی محضی خونده خیلی دقیق خیلی سخت و خیلی جاها نامفهومه. در عوض ریاضیی که یه مهندس خونده ساده‌تر نادقیق‌تر و خاصه فهم‌تره. ریاضیی که یه ریاضی بازاری می‌دونه خیلی ساده و بسیار عامه فهمه. حالا کدوم بهتره؟ واقعا نمی‌شه نظر داد هر کدوم از منظری خوب و کارکن‌ه. ریاضی محضی پایه‌ی ریاضیات مهندسی باید باشه. ریاضیات مهندسی زندگی امروز بشرو ساخته. پس لازمه. به قول بردیا سوسک روی دیوار رو هم که با تانک نمی‌کشند. ریاضیات عامه فهم هم لازمه. ریاضی محضی خونده‌ها دیگران رو متهم می‌کنند به نادقیقی ریاضیات عامه فهم بلدها هم ریاضی محضی خونده‌ها رو متهم می‌کنند به خل و چلی. همه‌ی این اتفاقات عادیه. به نظرم نباید سخت گرفت.

مثال قشنگی بود... ممنون ... موافقم با حرفت... ولی با کمی ویرایش که در بالا در موردش صحبت کردم..

موفق باشی

[Mona]

پس با اين اوصاف ديگه نبايد دنبال خوب و بد بود چون هر كدوم جاي خودشون رو دارن.

ولي لطفا اين سوال من رو هم بي پاسخ نذاريد:



مني كه هنوز هنرجو هستم بايد با تعصبات استادم چه كنم؟ يعني استاد من بي علت و همينجوري اينقدر پافشاري روي موسيقي خوب گوش دادن داره؟ به عقيده ي اساتيد اينها (مثلا همين ساسي مانكن ها) گوش رو فاسد ميكنند. حالا من خيلي موسيقي دوستم و فقط به ساسي مانكن و امثالش بسنده نميكنم اما مردم عادي چي؟
من اگه اومدم تو عنوان تاپيك گفتم آشتي مردم با موسيقي خوب دقيقا هدفم اين بود كه برسم به حرف استادم اما الان قضيه برگشته!!!

[Leon]

ببخشيد اين ساسی مانکن چی هست؟ميدونيد که من تو فارسی صفر ميشدم مدرسه!

[marzi_a1732]

آقا سعید
ساسی مانکن اسم یکی از خواننده های جدید داخل ایرانه (البته نمی دونم بر چه اساسی این اسمو رو خودش گذاشته)... لوووووووووول
صاحب وبلاگی که مونا تو پست اول آدرسشو زده هم ساسی مانکن رو به موسیقی های دیگه (به خصوص سنتی) ترجیح داده.

[Amir]

اسمش ساسان هست. و لقب مانكن هم چون اصلا شبيه مانكن ها نيست روي خودش گذاشته

امثال استاد ساسي زياد هستند.

در مورد اينكه گوش هم بيمار ميشه اگر تكرارش زياد باشه به نظرم ميشه

[Leon]

چه جالب،حدس ميزدم که اسم يک نفر بايد باشه،البته منم با اين حدس م تا بحال پست زدم،ولی ديگه طاقت نياوردم،گفتم دقيقاً بپرسم!


راجب سؤال مونا ی عزيز،جالب هست که هر چی جلو تر ميريم بحث های اجتمايی موسيقی،مهم تر از خود موسيقی و سبک ها مختلف ميشه!


اگر از من سؤال کنيد که مهم ترين درسی که در زندگی گرفتم چی بوده،ميدونيد جوابم چی هست؟
خيلی سادست!
اينکه خودم باشم،
يعنی هميشه خودم باشم،روح،ذهنم و جسمم يکی باشه!
من خيلی گوشم به هرف ديگران بود که چی خوب هست چی بد،چی بزنم،چی نزنم،چه سبکی خوبه،چه سبکی بد هست!
در کل آدم قاتی ميکنه،هر چی دوست داريد گوش کنيد،فقط به صدای دل و روح خود گوش کنيد،تا بهترين انتخاب رو در اون لحظه بکنيد،اينکه در کل آدم به يک سبک خاص گرايش داره،نرمال هست،ولی خود من سعی نميکنم که خيلی پايبند قواعد بازی باشم!!!

حرف ديگران تا حد خاصی برام اهميت داره ولی نه در حد اي که دچار تشويش و خود آزاری بشم،حرف های استاد رو برای آموزش موسيقی و سازی که ميزنيد جدّی بگيريد،ولی به موارد ديگه فقط گوش کنيد ولی باور نکنيد!!!

هر کس با توجه به سطح علاقه و تجربه،گفتاری رو به زبون ميياره،ولی من هميشه ميگم که ذهن خودم آدم،بهترين گنجينه برای انتخاب هست!

نتيجه گيری اخلاقی:هر کاری دوست داری تو زندگی انجام بده،فقط غير اخلاقی نباشه! لول

[Mona]

در مورد اينكه گوش هم بيمار ميشه اگر تكرارش زياد باشه به نظرم ميشه

و من هم به وفور ميبينم كه مردم عادي چقدر استقبال ميكنن. مگه كسيكه (يه آدم عادي: فردي كه ديد حرفه اي به موسيقي نداره) دنبال كار و زندگي و مشغله هاي زندگيشه چقدر وقت پيدا ميكنه؟! حالا وقت رو هم پيدا كرد، نمياد (مثلا راجع به موسيقي و من الان چي گوش كنم كه به گوشم و روانم آسيب نزنه و يا مطالعه راجع بهش) فكر كنه (البته استثنا هم داريم، تعميم نميدم). طرف ميخواد در فراغت خاطر باشه و موسيقيهايي هم كه خيلي دم دسته (من ديگه واقعا الان موندم بگم خوشبختانه يا متاسفانه!!!) امثال اين ساسي مانكنه (ما اين ساسي بدبخت رو كشتيم D:)
حالا اين وسط تكليف چيه؟؟؟؟؟

[Amir]

نه اينجوري هم كه ميگي نيست

مثلا خيلي از همين جووناي ما كه خودكشي مي كنند همين آهنگهايي كه مضمون خودكشي دارند روشون تاثير ميذاره

موسيقي به هر شكليش تاثير رو ميذاره . حالا درجه داره رو بعضي ها كم رو بعضي ها زياد و رو بعضي ها هم اصلا تاثيري نمي ذاره .

به خود آدم بر مي گرده

[Mona]

به خود آدم بر مي گرده

پس نتيجه ميگيريم انسان بايد خودش عاقل باشه :))