0
درود برشما : من پستهای شما را میخوانم عزیز . عذرخواهی میکنم اگر کوتاهی کردم.
چرا میفرمایید زدن قطعات ریمسکی با تار ایرانی ریطی به موسیقی ایرانی ندارد ؟ ظاهرا بله ولی عمیق اگر به موضوع نگاه کنیم به لحاظ سخت افزاری کاملا ربط دارد وبه لحاظ نرم افزاری هم بسیار مربوط می شود. تا هم ایرانی است وهم سزاوار است راوی تاریخ و رسوم ایران باشد.
قول آقای شعاری را قبول ندارم که گفته اند من هرچه بخواهم با سه تار میزنم و به کسی ربطی ندارد اگر شعاری که امروز دیگر متعلق به خودش نیست نواخته هایش به من ربط ندارد پس به چه کسی ربط دارد؟ این هم از آن حرفهای تهی از منطق است وگمانم آقای شعاری این را خصوصی و در محیطی دوستانه به شما فقط گفته باشد و نه رسما.
شما از یک ایتالیایی سخن گفتید که از بیان غربی تار دوستتان لذت برده در حالیکه همه خوانده ایم در کنسرتهای اساتید اغلب غیر ایرانی حضور دارند و گل تقدیم میکنند و لذت می برند بدون انکه بفهمند چه خواندند و چه زدند؟ وماهم از اجرای پر احساس نصرت فتحعلیخان لذت می بریم بدون اینکه بفهمیم چه گفت!! و این یعنی رسوخ فرهنگ پر معنی یک خاک در تار و پود انسانها... و نیز نی نوازی یک هنرمند ایرانی با تم و بیان ایرانی وحیرت آن موزیسین که جریانش را همه میدانیم .
در سه گاه که اشاره کردید بواسطه ربه پرده برای خود ماهم فالش است واین طبیعت موسیقی ایرانی است وشاید ضعف . بطوریکه کرن در نی نوازی استاد کسایی با کرن استاد پایور و کمانچه بهاری متفاوت است.
واژه توسری زدن هم در بیان انتقادات به نظرم درست نیست. کسی تو سر کسی که نزده عزیز !
دوباره تکرار میکنم ما که نگفتیم موسیقی پاپ که آمد موسیقی ما ضربه خورد . اتفاقا موسیقی پاپ فرصتی فراهم کرد تا ماندگاری موسیقی ایرانی و ریشه دار بودن آن به اثبات برسد . وما به همین دلیل دوست داریم موسیقی پاپ باشد .
صدا وسیمایی که برای منزلت هنر موسیقی اهمیتی قایل نیست و برای پر کردن فواصل برنامه ها به خدمت میگیرد ، همان به که هنرمندان دانا و هوشیار گرد آن هم نروند . روزی که شجریان به تلویزیون آمد (سال 73) من و امثال من از ایشان انتظار نداشتیم و بعدها خودشان هم ابراز ندامت کردند . چون هویت تلویزیون نا معلوم نیست.
از حوصله ای که به خرج دادید ممنونم عزیز .
علاقه مندي ها (Bookmarks)