0


|
NoteAhang
The Iranian Virtual Music Society |
Thumbs Up/Down |
Received: 9/0 Given: 0/0 |
تلفیق یعنی اینکه شعر و آهنگ بایکدیگر هماهنگی داشته و مکمل و متمم یکدیگر باشند ،که باید به این موضوع بسیار توجه شود ، چون درصورتیکه اثری ،شعر پرمفهوم و قوی داشته باشد اما از نظر موسیقی ضعیف باشد (یا برعکس) از ارزش آن کاسته می شود ، هم چنین ممکن است شعر و آهنگ هریک به تنهایی زیبا و پرمعنا باشنداما از نظر وزن و حالت بایکدیگر تناسبی نداشته باشند.
روش های پیوند شعر و موسیقی
1. گذاشتن آهنگ روی شعر آماده
2. سرودن شعر برروی آهنگ آماده
3. ابداع شعر و آهنگ باهم
گذاشتن آهنگ روی شعر آماده
دراین روش آهنگساز شعری را انتخاب می کند و برای آن آهنگی می سازد ، وی باید ابتدا معنی و مفهوم شعر و کلمات به کار رفته در آن را به خوبی درک کند . در صورتیکه شعر شامل کلماتی مجور و ثقیل سنگین باشد که خواندن آنها به شکل آواز دشوار باشد ،آهنگساز می تواند از آنها صرف نظر کند اما این کار نباید به موضوع اصلی شعروهدف شاعر آسیب بزند .
سپس آهنگساز باید وزن موسیقی را از وزن خود کلام استخراج کند ، زیرا همه ی اشعار کلاسیک فارسی و اشعار هجایی موزون هستند . پس از استخراج وزن باید چگونگی حرکت وزن ها از نظر تندی و کندی مشخص شود(تمپو). بعد از آن نوبت انتخاب مایه ومقام مناسب برای آهنگ است. چنان که گفته شده است: «هربحری از بحور شعری متناسب با لحنی از الحان موسیقی است. »* مثلا" در صورتیکه آهنگ مورد نظر کلاسیک ایرانی (سنتی) است باید در دستگاه و مقامی باشد که با شعر مطابقت داشته باشد ،زیرا در برخی از مقامهای موسیقی ایرانی آهنگ هاو آوازهای شاد و در برخی دیگر سوزناک خوانده می شود .
درباره ی آثاری که وزنی مشخص و آشکار ندارند و در حقیقت شعری نثر گونه به نظر می آیند ،آفرینش آهنگ روشی جداگانه دارد که بیشتر به گفتار آهنگین (دکلماسیون وکال -Declamation vocale) همانند است.*
_____________________________________
*کتاب بحورالالحان تألیف میرزا نصیر فرصتة الدوله شیرازی
*پیوندشعرو موسیقی –ص 244
منابع
ادبیات آهنگین ایران /نادره بدیعی/انتشارات روشن فکر /ص 233و234
پیوند شعروموسیقی /حسینعلی ملاح/نشرفضا/ص 240-244
ادامه دارد...
ویرایش توسط hichnafar : Monday 15 December 2008 در ساعت 06:24 PM
Thumbs Up/Down |
Received: 9/0 Given: 0/0 |
سرودن شعر برروی آهنگ شیوه ایست که از گذشته تا به حال متداول و رایج بوده ،دراین روش آهنگساز آهنگ ساخته شده را برای شاعر می نوازند و شاعر می تواند هجا برداری کند (یعنی کلماتی را که در مجموع معنایی با یکدیگر ندارند روی آهنگ بگذارد *) تا در زمانی دیگر به جای آنها کلماتی مناسب قرار دهد.
حالت دیگر این است که آهنگساز و شاعر باهم فکری و هم کاری یکدیگر موضوعی را انتخاب کرده و روی آهنگ کلام بگذارند ، در اینگونه تلفیق ، این شیوه بهترین است ، چون آهنگساز و شاعر با یکدیگر تعامل بسیار دارند.
روش دیگر در این شیوه ی تلفیق این است که شاعر خود با موسیقی و نت آشنا باشد و بتواند آهنگ را بنوازد و شعر را روی آن بخواند که در این صورت نیازی به حضور مداوم آهنگساز نیست. دکتر حسین گل گلاب ،شاگرد استاد کلنل وزیری از جمله ی این شعرا ست.
درمیان شاعران سرودگوی گذشته برخی خود برای اشعارشان نواوآهنگ می ساختند که از میان آنها می توان رودکی ،فرخی سیستانی ، عبدالرحمان جامی و در صد سال اخیر شیدا و عارف و درعصر پهلوی امیر جاهد و احتمالا" رهی معیری ، منوچهرشیبانی و پازوکی را نام برد .
___________________________
*بر این قبیل هجا برداری ،موسیقی دانها و شاعران روزگار ما «معر»(بروزن شعر) نام نهاده اند . ص 245 پیوند شعروموسیقی (باتغییر)
ویرایش توسط hichnafar : Wednesday 24 December 2008 در ساعت 07:53 PM
Thumbs Up/Down |
Received: 9/0 Given: 0/0 |
ابداع شعر و آهنگ باهم
این شیوه بهترین نوع کار در ترانه سرایی است و مشکلترین آن،زیرا که شاعر و آهنگساز با همکاری و همفکری مستقیم اثری را به وجود می آورندونظر هردو در این مورد رعایت می شود زیرا که امکان دارد آهنگساز با نظر خاصی مثلا" برای بیان مطلب ویژه ای آهنگ ساخته است وبدین ترتیب هنگامی که باشاعر هم اندیشی کند شاعر ترانه سرا نیز بهتر می تواند شعری را که بیان کننده و نشان دهنده حالت آهنگ است به روی آن بگذارد، و مطلب مهم تر آن است که باید شاعر ترانه سرا حداقل با موازین و اصول اولیه موسیقی آشنا باشد و آهنگساز نیز با قوانین وویژگی های شعر آشنایی داشته باشد تا هر دو بهتر از عهده ساختن ترانه هایی برآیند که ارزش ادبی و فرهنگی داشته باشد وگرنه یک ملودی ناقص و ابتدایی را که هر کس بدون دانستن نت و موسیقی هم می تواند بسازد،بارها دیده ایم که شخصی همچنانکه درخیابان راه می رود با سوت همینطور آهنگی را می نوازد که در همان لحظه به نظرش آمده است ولی این آهنگسازی نمی تواند باشد، یاهرکس حبیبم یا جانم را می تواند بگوید و هجران و گریان یا جفاو وفا را هم بلد است هم قافیه کندولی این هم شعر نیست ،به هرحال آنچه که مهم است آگاهی و سواد شعروموسیقی داشتن شاعر و آهنگساز است که ترانه ای با ارزش را می تواند به وجود آورد و توجه هردو به صدای خواننده که آیا این آهنگ وحالت آن با صدای خواننده هماهنگ است یا نه ؟
البته برخی آهنگسازان امروز آهنگشان را به خصوص برای یک خواننده معین می سازند و این کار تاحدی مشکل عدم تلفیق آهنگ را با صدای خواننده حل می کند اما باز می بینیم که آنگاه که صداوآهنگ هماهنگ است شعر مناسب آهنگ انتخاب نشده است.
تاریخچه ای بر ادبیات آهنگین ایران
نادره بدیعی
ص 234-235
Thumbs Up/Down |
Received: 9/0 Given: 0/0 |
ابداع شعروآهنگ باهم
دراین روش ،آهنگ و شعر دریک زمان ساخته می شود ،درحقیقت سازنده ی آهنگ و سراینده ی شعر شخص واحدی است.
چنانچه موسیقی دانی تابدان مایه صاحب ذوق و اطلاع باشد که بتواند شخصا" بر نوای آفریده ی خود شعری بگذارد ،بی شک اثر وی ، بدیع و بی عیب خواهدبود. (اینجاست که فراگرفتن فنون شعر،وآشنایی با ادبیات فارسی برای موسیقی دان،امری ضروری شناخته می شود .)
موسیقی آوازی ایران،باشعر،همبستگی ناگسستنی دارد،اگرموسیقی دانی عاری از معرفت ادب باشد،بی شک در طریق هنر،سالکی تیزتک نخواهد بود ،ودرنخستین نشیب و فراز،درخواهد ماند.
بسیار بوده اند کسانی که هم با موسیقی انس داشته بند و هم شعر می سروده اند ،اماچنانکه باید از آیین پیوند این دو هنر آگاهی کافی نداشته اند ،به همین سبب هم،آفریده های آوازی این کسان(درعین دلنشینی) سرشارازنارسایی ها و نادرستی هاست.
درمیان شاعران تصنیف ساز معاصر،عارف قزوینی از همه مشهورتراست. آثاراونیز به دلایلی که یادشد از نادرستی و ناهم آهنگی بی نصیب نیست. تجزیه و تحلیل ترانه های این هنرمند و بیرون کشیدن موارد نادرست و ناهموار کارهای او ،پیش از این به اجمال صورت گرفته است. اکنون برای آنکه نمونه ای به دست داده شود بیت نخستین یکی از ترانه های اورا دراینجانقل می کنیم :
بماندیم ما ،مستقل شد ارمنستان
زیردست شد،زبردست زیردستان
این بیت به هنگام تلفیق با موسیقی به صورت زیر در آمده است :
بماندیم (و) مامستقل شد ارمنستان
منستان _ منستان شد ارمنستان
زیردست شد،زیردست زیر دستان
دستان _ دستان _ زیر دستان
نکته ی دیگری که در آثار ترانه سازانی چون عارف به کثرت مشاهده می شود ،به کارگرفتن کلمات زاید به نحوی چشمگیر است ،این سازندگان تصنیف ،هرجااز ابداع لفظی درمانده اند متوسل به الفاظی چون:جانم ،ببم،عمرم،عزیزم،خدا،امان، داد،آه حبیب ،دلی دلی ومانند اینها شده اند.
حاصل سخن اینکه :اگرشخص واحدی بخواهد آهنگ و شعریک ترانه ،یا یک قطعه ی آوازی را بیافریند،بی شک باید به قواعد و اصول هردوهنر آگاهی کافی داشته باشد.
_______________________
پیوندموسیقی و شعر
حسینعلی ملاح
ص 246-248
Thumbs Up/Down |
Received: 11/1 Given: 0/0 |
درود
خیلی تشکر از این تاپیک زیبا. مدتی پیش که داشتم روی موسیقی افغانستان مطالعه میکردم در مورد پیوند شعر و موسیقی افغانستان هم یک فایل پی دی اف پیدا کردم میزارم اینجا تا شاید به درد دوستان بخوره.
...
انسانها یا ...
من عقده عدالت دارم، هر کس قافیه را میشناسد، عقده عدالت دارد، قافیه دو کفه ترازو است که خواستار عدل است...
فرزانگان سخن نمی گویند، بلکه با استعدادان سخن می گویند و تهی مغزان بگو مگو می کنند.
وبلاگ شخصی خشایار (من)
کمپین مبارزه با دانلود غیر قانونی آثار هنری
Thumbs Up/Down |
Received: 2/0 Given: 0/0 |
[quote=sara_k;65964]سرودن شعر برروی آهنگ شیوه ایست که از گذشته تا به حال متداول و رایج بوده ،دراین روش آهنگساز آهنگ ساخته شده را برای شاعر می نوازند و شاعر می تواند هجا برداری کند (یعنی کلماتی را که در مجموع معنایی با یکدیگر ندارند روی آهنگ بگذارد *) تا در زمانی دیگر به جای آنها کلماتی مناسب قرار دهد.
حالت دیگر این است که آهنگساز و شاعر باهم فکری و هم کاری یکدیگر موضوعی را انتخاب کرده و روی آهنگ کلام بگذارند ، در اینگونه تلفیق ، این شیوه بهترین است ، چون آهنگساز و شاعر با یکدیگر تعامل بسیار دارند.
روش دیگر در این شیوه ی تلفیق این است که شاعر خود با موسیقی و نت آشنا باشد و بتواند آهنگ را بنوازد و شعر را روی آن بخواند که در این صورت نیازی به حضور مداوم آهنگساز نیست. دکتر حسین گل گلاب ،شاگرد استاد کلنل وزیری از جمله ی این شعرا ست.
درمیان شاعران سرودگوی گذشته برخی خود برای اشعارشان نواوآهنگ می ساختند که از میان آنها می توان رودکی ،فرخی سیستانی ، عبدالرحمان جامی و در صد سال اخیر شیدا و عارف و درعصر پهلوی امیر جاهد و احتمالا" رهی معیری ، منوچهرشیبانی و پازوکی را نام برد .
ممنون سارا جان به خاطر اطلاعاتت.
اگر دقت کرده باشی آهنگ های امروزی یه ریتم تکراری دارن در صورتی که آهنگ های قدیمی اینجوری نبودن. اگر آهنگ های امروزی رو بدون شعر بشنویم نمی تونیم دقیق بگیم که چه هجا هایی واسش باید به کار برد(البته این نظر منه) شما که این کتابارو خوندید می تونید بگید چطوری می شه الان توی این زمونه این کار و کرد؟
فکر نمی کنید این روش برای قدیمی ها کاربرد بیشتری داشته؟
مرگ من روزی فرا خواهد رسید...
Thumbs Up/Down |
Received: 9/0 Given: 0/0 |
راستش اطلاعات من محدود به همين متن هاييست كه گذاشتم
اما تكراري بودن ريتم شايد دليل بر سخت شدن كار ترانه سرا نشه ،چون به هر حال هجاها(باتوجه به وزني كه به گوش شاعرمياد) انتخاب ميشن و در نهايت همون هارو تكرار مي كنه ، حالا مي تونه در مراحل بعد با كنار هم قرار گرفتن اون هجاها (باتوجه به بلند،كشيده و كوتاه بودنشون) كلماتي جايگزين كنه كه با هم متفاوت باشن (درهرقسمت آهنگ) ،يا هم اينكه كلمه هايي كه انتخاب شدند تكرار شن.
ولي يه پرسشي هم هست ، اينكه بعضي آهنگهارو كه گوش مي دم به نظرمياد ترانه(شعر) حرف خودشو مي زنه ،آهنگ حرف خودشو ... يعني چندان ارتباطي بينشون نيست ،حالا واقعا" نيست يا به گوش نمياد؟
ویرایش توسط hichnafar : Sunday 5 July 2009 در ساعت 10:17 PM
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
نوشته اصلی توسط hichnafar [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
سرود اي ايران
در شهريور 1323زماني که نيروهاي انگليسي و ديگر متفقين تهران را اشغال کرده بودند، حسين گل گلاب تصنيف سراي معروف، از يکي از خيابان هاي معروف شهر مي گذرد.
او مشاهده مي کند که بين يک سرباز انگليسي و يک افسر ايراني بگو مگو مي شود و سرباز انگليسي، کشيده محکمي در گوش افسر ايراني مي نوازد. گل گلاب پس از ديدنِ اين صحنه، با چشمان اشک آلود به استوديوي روح الله خالقي (موسيقي دان) مي رود و شروع به گريه مي کند.
غلامحسين بنان مي پرسد ماجرا چيست؟ او ماجرا را تعريف مي کند و مي گويد:
کار ما به اينجا رسيده که سرباز اجنبي توي گوش نظامي ايراني بزند ! سپس کاغذ و قلم را بر مي دارد و با همان حال، مي سرايد:
اي ايران اي مرز پرگهر
اي خاکت سرچشمه ي هنر
دور از تو انديشه بدان
پاينده ماني و جاودان
اي دشمن! ار تو سنگ خاره اي من آهنم
جان من فداي خاک پاک ميهنم...
همانجا، خالقي موسيقي آن را مي نويسد و بنان نيز آن را مي خواند و ظرف يک هفته، تصنيف اي ايران در يک ارکستر بزرگ اجرا مي شود.
سرود «اي ايران» دقيقا در 27 مهر ماه سال 1323 در تالار دبستان نظامي [دانشکد? افسري فعلي] و در حضور جمعي از چهرههاي فعال در موسيقي ايران متولد شد. شعر اين سرود را «حسين گل گلاب» استاد دانشگاه تهران سروده بود، و از ويژگيهاي آن، اول اين است که تکتک واژههاي به کار رفته در سروده، فارسي است و در هيچيک از ابيات آن کلمهاي معرب يا غير فارسي وجود ندارد. سراسر هر سه بند سرود، سرشار از واژههاى خوشتراش فارسى است. زبان پاكيزهاى كه هيچ واژه بيگانه در آن راه پيدا نكرده است، و با اين همه هيچ واژهاى نيز در آن مهجور و ناشناخته نيست و دريافت متن را دشوار نمىسازد.
دومين ويژگي سرود «اي ايران» در بافت و ساختار شعر آن است، بهگونهاي که تمامي گروههاي سني، از کودک تا بزرگسال ميتوانند آن را اجرا کنند. همين ويژگي سبب شده تا اين سرود در تمامي مراکز آموزشي و حتي کودکستانها قابليت اجرا داشته باشد.
و بالاخره سومين ويژگياي که براي اين سرود قائل شدهاند، فراگيري اين سرود به لحاظ امکانات اجرايي است که به هر گروه يا فرد، امکان ميدهد تا بدون ساز و آلات و ادوات موسيقي نيز بتوان آن را اجرا کنند.
آهنگ اين سرود که در آواز دشتي خلق شده، از ساختههاي ماندگار «روحالله خالقي» است. ملودي اصلي و پايهاي کار، از برخي نغمههاي موسيقي بختياري که از فضايي حماسي برخوردار است، گرفته شده.
اين سرود در اجراي نخست خود بهصورت کر خوانده شد. اما ساختار محکم شعر و موسيقي آن سبب شد تا در دهههاي بعد خوانندگان مطرحي همانند «غلامحسين بنان» و نيز «اسفنديار قرهباغي» آن را بهصورت تکخواني هم اجرا کنند.
در سالهاي اوليه پس از انقلاب، اين سرود براي مدت کوتاهي بهعنوان «سرود ملي» از راديو و تلويزيون ايران پخش ميشد، اما بعدا چند سالي از رسانههاي داخلي حذف شد تا در ده? اخير که باز در مناسبتهاي مختلف تاريخي، آن را ميشنويم.
اي ايران اي مرز پر گهر
اي خاكت سرچشمه هنر
دور از تو انديشه بدان
پاينده ماني و جاودان
اي … دشمن ارتو سنگ خاره اي من آهنم
جان من فداي خاك پاك ميهنم
مهر تو چون شد پيشه ام
دور از تو نيست انديشه ام
در راه تو ، كي ارزشي دارد اين جان ما
پاينده باد خاك ايران ما
سنگ كوهت دُر و گوهر است
خاك دشتت بهتر از زر است
مهرت از دل كي برون كنم
برگو بي مهر تو چون كنم
تا … گردش جهان و دور آسمان بپاست
نور ايزدي هميشه رهنماي ماست
مهر تو چون شد پيشه ام
دور از تو نيست ، انديشه ام
در راه تو ، كي ارزشي دارد اين جان ما
پاينده باد خاك ايران ما
ايران اي خرم بهشت من
روشن از تو سرنوشت من
گر آتش بارد به پيكرم
جز مهرت بر دل نپرورم
از … آب و خاك و مهر تو سرشته شد دلم
مهرت ار برون رود چه مي شود دلم
مهر تو چون ، شد پيشه ام
دور از تو نيست ، انديشه ام
در راه تو ، كي ارزشي دارد اين جان ما
پاينده باد خاك ايران ما
باز جا مانده ام و ماندنی ام تا به ابدتا نسیمی برسد خسته ز راهکه بروبم ز تنشگردی از خاطره ها
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
درود
جالب بود ممنون!
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
مرسی
خدا به من آموخته که زبانم ذکر، سکوتم فکر و نگاهم عبرت باشد. (حضرت مسیح)
Music Revolution by SHADMEHR's New Albume
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
هیچنفر
ممنون از بحث جالبت
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندي ها (Bookmarks)