لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: اصلاً در موسیقی ایرانی ردیفی وجود نداشته و تنها دستگاه همایون بوده است

  1. #1
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    1477
    تاریخ عضویت
    May 2007
    نوشته ها
    2,129
    میانگین پست در روز
    0.34
    تشکر از پست
    3,762
    6,312 بار تشکر شده در 1,841 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 8/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض اصلاً در موسیقی ایرانی ردیفی وجود نداشته و تنها دستگاه همایون بوده است


    0 Not allowed! Not allowed!
    دکتر [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] از شاگردان آواز سلیمان امیر قاسمی در برنامه رادیویی [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] که به مناسبت بزرگداشت زنده یاد [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] چهارشنبه 24 بهمن از شبکه تهران پخش می شد، به اظهارات متفاوتی در خصوص موسیقی ایرانی دست یازید. وی به صراحت عنوان کرد „ردیف همایون دروغ است. اصلاً در موسیقی ایرانی ردیفی وجود نداشته و تنها دستگاه همایون بوده است”. امیدوار همچنین با انتقاد از جریان موسیقی رادیوی پیش از انقلاب ادامه داد " موسیقی ایرانی از اوایل رادیو به قهقرا رفت و پس از آن موسیقی های مدرنی به وجود آمد که اثری از موسیقی اصیل ما در آنها نبود. بعد از فوت امثال میرزا حسینقلی، درویش خان، حاج علی اکبر خان شهنازی، سعید هرمزی، مرتضی محجوبی و سلیمان امیر قاسمی، دیگر موسیقی اصیل به آن صورت وجود ندارد. همه به دنبال کار نو می روند و فکر می کنند هنر یعنی کار نو.

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

  2. 3 کاربر برای این پست از arian تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

  4. #2
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    1477
    تاریخ عضویت
    May 2007
    نوشته ها
    2,129
    میانگین پست در روز
    0.34
    تشکر از پست
    3,762
    6,312 بار تشکر شده در 1,841 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 8/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    مناظره استاد کسایی و دکتر سپنتا در نقد ردیف زدگی موسیقی سنتی
    اگر امروزه کسانی هستند که موسیقیسنتی را هنر منجمد می خوانند، نباید بر آنها خرده ای گرفت، زیرا سال هاست که موسیقیسنتی ایرانی مدام درجا می زند و نمی تواند بر آثار ارزشمند نسل قبل چیز قابل توجهیبیفزاید. به گمان بنده استفاده از عنوان « موسیقیسنتی» هم قابل دفاع نیست، چرا که این واژه برای توصیفموسیقی فاخر ایرانی، نامناسب است و تنها باید آن را به بخشی از موسیقی کلاسیک ایراننسبت داد که نتوانسته خودش را از تقلید و کلیشه رها کرده و گامی فراتر از پیروی بیچون و چرا از سنت بردارد، آن هم سنتی که به راستی تمامی پیشینه ی این هنر را در برنمی گیرد. بهتر است « موسیقی سنتی» را از « موسیقیاصیل» متمایز کنیم. آنچه از زمان میرزا علی اکبر فراهانی وبه ابتکار مرد دوراندیشی چون امیرکبیر در پایتخت ایران سامان یافت، گزیده و چکیدهای از موسیقی ایرانی بوده که هزاران سال است در سراسر فلات ایران جاریست و با وجودریزش های فراوانی که پس از اسلام داشته، توانسته کم و بیش در نواحی گوناگون ایران وبا تنوعی شگفت به حیات خود ادامه دهد. هر چند آن روزها هم در سپاهان و خراسان وفارس و آذربایجان و کردستان و سیستان و ... باقی مانده ی موسیقی کهن ایرانی همچناندر سینه هنرمندان این مرز و بوم جای داشته است، ولی شوربختانه به سبب شکاف بین نسلهای پسین، دیگر بار نیز بخش قابل توجهی از آن میراث ارزشمند را از دست داده ایم. بااین وجود باید خرسند باشیم که آن جریان پویای شکل گرفته به دست نسل طلایی هنرمندانمعاصر، امروزه دست کم به ما راه پیش رفتن را نشان می دهد، چنانچه فراموش نکنیم کهبزرگیِ بزرگانی چون صبا از یک سو بهره بردن از تمامی داشته های دردسترس و تلاش برایبازیابی آنها و از یک سو نوآوری و آفرینش بوده است. پس محدود کردن موسیقی اصیل وفاخر این سرزمین بزرگ به ردیف های موسیقی قاجار و زدن برچسب سنتی بر آن به سود هنرفردای ایران نیست. اگر در فراز و نشیب تاریخ سرمایه هایی را از کف داده ایم، ذوق واستعداد وارثان فرهنگ و تمدن ایرانی را هنوز هم در اختیار داریم. نباید فراموش کردکه اگر این ذوق را کور نکنیم و آن را در قالب های خشک محصور نسازیم، باز هم نسل هاینو خواهند توانست بی نیاز از موسیقی های آشفته ی وارداتی (به گمان نوسازی و پیرویاز مدرنیسم) و با بهره بردن از گنجینه های بجا مانده از پیشینیان و نوآوری وآفرینش در چهارچوب فرهنگ و هنر بومی، دیگر بار موسیقی ایرانی را آنگونه که شایسته ینام ایران کهن و پرافتخار است زنده کنند. به امید روزی که حمایت ها و برنامه ریزیهای لازم برای پاسداشت موسیقی اصیل ایرانی، از جانب مدیریت فرهنگی کشور صورت بگیرد،چرا که در تمام دنیا هنر فاخر را در شرایط حساس پشتیبانی می کنند، نه آنکه آن را درسیلاب آثار انبوه و بی ریشه رها سازند.

    در زیرگفتگوی استاد حسن کسائی و دکتر ساسان سپنتا، دو تن از فرهیختگان فرهنگ و هنر معاصررا، در نقد موسیقی کلیشه ای امروزِ ایران خواهم آورد. این گفتگو با عنوان « موسیقیایران، دغدغه های امروز » در نشریه «هنر موسیقی» به چاپ رسیده است.


    کسائی:
    با آن که صرف شد همه عمرم به انتظارآگه نی ام هنوز که چشمم به راهکیست
    سرانجام بایستی راه و روشی برای موسیقی ما درنظر بگیرند. اینکه نشد اشخاصی بخواهند با حرف، جای اشخاصی که با عمل خود را مطرحکرده اند و جایگاه مشخصی در موسیقی دارند، بگیرند و با تکرارمکررات، خود را تافتهجدابافته حساب کنند و عده ای را هم دور خود جمع کنند. بالاخره بایستی راه صحیح پیداشود، ولی راه صحیح را چه کسی باید نشان بدهد؟ اشخاصی باید نشان بدهند که بتوانندعمل کنند، نه فقط حرف بزنند.
    سپنتا:
    مقدمه ای که جنابعالیفرمودید در واقع وصف حال اوضاع موسیقی ماست. مثلا در آلمان همه نوع هنرمندی هست، ازهنرمند جاز گرفته تا کلاسیک، و هم هنرآموز، ولی جایگاه هر هنرمندی معلوم است. هیچوقت به کسی که مثلا پنج ماه، شش ماه، یک سال است پیانو می زند و یا به هنرجوی رهبریارکستر ، عنوان «استاد» نمی دهد. هیچ وقت کسی نمی گوید من نوازنده ای مثل « های فتز» (نوازنده ویلن قرن بیستم) هستم. هر کسی جای خود را دارد، ولی این جا متأسفانهلقب و عنوان استاد چیزی شده مثل تعارف که اصلا بار معنایی اش را از دست دادهاست.
    کسائی:
    جنابدکتر سپنتا، اینکه می گویم واقعیتی ست در موسیقی، چه اشکالی دراد که همه به همبگویند «استاد»؟! ولی استادی باید در کار آدم باشد. زیربنای کار باید درستباشد.
    سپنتا:
    خودجنابعالی بهتر مطلع هستید و همیشه اشاره فرموده اید که موسیقی، عمل است و حرف نیست. در واقع خودِ ساز و آواز معرف هنرمندی شخص است و مدارج آن. از زمانی که ما آثاری ازساز و آواز در دست داریم و می شود که ضبط شده ی آن را شنید، حدود صد و چند سال میگذرد. از تار درویش خان و ... گرفته تا همین چند اثر صوتی که از آواز سید عبدالرحیمدر استوانه های فنوگراف باقی ست، خیلی ها آرزو دارند یک آواز یا لااقل تحریرهای اورا تقلید کنند، یا کارهای سید حسین طاهرزاده و یا آقا محمد طاهرپور(طاهر زاده) را،و خود شما بهتر تشخیص می دهید که در دوران معاصر چهره هایی داشته ایم مثل ابوالحسنصبا، که ایشان هم از نظر ابتکارات در اجرای ویلن و سه تار سرآمد بودند و هم از نظرآن آواز دودانگی که با صدای خسته می خواندند. این همه، نشانه هایی از استعداد باطنیو نبوغ و قریحه ی موسیقی و آموزش آن استاد است. در عوض نوعی آثار نوپا می آید جایشکه مانند خبر روزنامه است. روزنامه را امروز می خرند، خبر آن را می خوانند، بعد هممی گذارند کنار و فردا روزنامه ی جدید جایش می آید. ولی اثر هنری مثل غزل حافظ وگلستان سعدی است، به قول خود سعدی: « این گلستان همیشه خوش باشد ». بنابراین اگرنسل نو که می آید نسبت به استادان گذشته، حق شناسی داشته باشد، می تواند روی آثارآن ها کار بکند، شاید به مدارجی در هنر برسد، شاید هم نرسد، ولی اگر خدای نکرده بهانگیزه ی حسادت یا بازاریابی سعی کرد کار آن ها را کم رنگ جلوه بدهد و یا اینکه ازپخش آثار استادان موسیقی در دستگاه های ارتباط جمعی خودداری به عمل آید، در آن صورتجوان ها اکثراً با آثار آن استادان آشنا نمی شوند و در نتیجه انقطاع فرهنگی حاصل میشود. مسئله دیگر اینکه موسیقی در واقع وسیله بیان است، مثل زبان. دستور زبان فارسیما، یکی است، ولی جملاتی که امروز به کار می بریم با دیروزمان یکی نیست. در کاربردزبان، آفرینش ذهنی داریم، نواختن دستگاه های موسیقی ایرانی هم باید با حسن سلیقهتوأم باشد، ولی خلق ملودی کار هر نوازنده ای نیست! هنر، آفرینش است، پس کار هر کسینیست. به طور نمونه، وقتی که درآمد دشتیِ ادیب خوانساری را می شنویم، دو تا درآمددشتیِ او یکی نیست، خلاقیت دارد. خود جنابعالی با ایشان همنوازی کرده اید و بهترآشنا هستید. ولی الان اکثر نوازندگان یا خوانندگان همانی را که یاد گرفته اند،تکرار و اجرا می کنند. این می شود کلیشه، و هیچ گونه آفرینش هنری در کلیشهنیست.
    کسائی:
    بله،به فرمایش شما کلیشه ای و تکراری شده است. اگر قرار است که در شور هر کسی درآمد اولو دوم و سوم و ... و بعد هم کرشمه بزند، خوب یکی هم جای من ساز بزند. اگر بناستنوازنده ای که موسیقی ایرانی را درک کرده، از این موسیقی استفاده بکند و شنونده رابهره مند سازد، باید در نهایت، شنونده را به لذت معنوی برساند، اما تا کی می شوددرجا زد که این زیرافکند و آن بالاافکند! هی آقا بیاید مسافرت کند به رشت و یزد وکاشان و کنسرت بدهد که این درآمد اول، درآمد دوم، درآمد سوم، آخر چند دفعه؟! کهچی؟! من با آن تنوعی که ساز زده ام و در دنیای موسیقی شهرتی پیدا کرده ام، مردم اینزمان حوصله اش را ندارند، وای به آن وقتی که بیایم این چیزهایی را که شما می گویید،بخواهم اجرا کنم!
    سپنتا:
    بنیان استوار موسیقی ما از گذشتگان به یادگار مانده است (کشوری کهاز هرات و این طرف تا مرز هند لااقل در دوره صفویه امپراطوری داشته است) ، نمی شوداین فرض را پذیرفت که موسیقی آن، توسط میرزاعبدالهو آقاحسینقلی در سن خردسالی و ازلای شکاف در اتاق، از نوازندگی آقا غلامحسین اخذ شده باشد، و بگویند که همین است وجز این نیست. خیلی دید کوتاهی می خواهد که چنین قضاوت کنند. آیا در اصفهان کهپایتخت هنری ایران بوده و هنوز هم هست، هیچ کس نبوده است که موسیقی بداند؟! شخصیمثل استاد ابوالحسن صبا با آن قریحه و پشتوانه ی کافی موسیقایی وقتی قطعات زردملیجه، سامانی، زنگ شتر را اجرا می کرد، یا شخصیت هنری مثل استاد حسن کسایی با سهتار، با نی یا آواز، موسیقی اجرا می کند، و یا سایر هنرمندان، اگر این گونه آثارنباشد، چگونه موسیقی را فقط بر ردیف منسوب به میرزاعبداله مختصر و منحصر می کنند؟شاعر می گوید:
    عاقل نکند تکیه به چیزی که نپایدازپای نلغـزد گرش از دست برآید
    لاف هنــر مدعیــاندردســـر آوردصاحب هنری کو که دلی هم برباید
    حالاما دچار این دردسر شده ایم. افرادی که واقعاً در آن حد شایستگی نیستند، ولی خود رااین طور مطلع می نمایند، در واقع آن ها موسیقی را به ردیفی که آقای نورعلی خانبرومند و امثالهم نقل کرده اند، محدود کرده اند. برومند به خانه حاج آقا محمدایرانی مجرد می رفت که بارها من و آقای پایور و دکتر صفوت می رفتیم و جنابعالی همتشریف داشتید، از اسماعیل قهرمانی که شاگرد میرزاعبداله بوده است، دعوت می کردند ویک اتاق هم حاج آقا ایرانی در باغ خیابان ژاله تهران در اختیار اسماعیل قهرمانیقرار داده بود و قهرمانی از حافظه ی چهل سال پیش از آن زمان، یعنی چهل سال پس ازدرگذشت میرزاعبداله، ردیفی روی نوار ضبط کرد. وقتی آخرین اجرای قهرمانی در نوارتمام شد، نمی دانم چه کردند که این بنده ی خدا (قهرمانی) جل و پلاس اش را برداشت ورفت و ناپدید شد! و حتی آرامگاه او هم معلوم نیست کجاست؟! بعداً نورعلی خان برومندرفته به قول خودش از روی این نوارها تمرین کرده و بعد تمرین شده هایش را در مرکزحفظ و اشاعه ی موسیقی به عنوان ردیف میرزاعبداله ضبط کرده است. حالا ببینید تا چهحد این ها می تواند کپی ردیف واقعی میرزاعبداله باشد؟ اینکه می گویم کپی ردیفمیرزاعبداله، لااقل می خواستید بیایید نمونه هایی از اجرای اسماعیل قهرمانی رامنتشر کنید! اگر ادعا می کنید که خوب اجرا نکرده، پس چگونه از او تقلید کردید؟ پسچگونه آقای برومند و شاگردانش ادعا کردند که این ردیف میرزاعبداله است! ؟... نورعلیخان برومند و آقای علیزاده، آقای طلایی و دیگران برای تار و سه تار و کمانچه، ردیفاجرا و آلبوم آن را هم منتشر کرده اند. من فقط دو جمله می گویم، من چند نمونه ازاجرای تار میرزاعبداله را دارم که با ردیف روایت شده توسط برومند و آقایان شباهتیندارد. این چه ردیفی است که اگر خود میرزاعبداله زنده بشود و بگوید: من این ها رانمی زدم، می گویند: میرزاعبداله، حرف تو را قبول نداریم و ردیف همین است که ما میگوییم! کلنل علینقی وزیری قبل از مسافرت به اروپا، نزد یک کشیش فرانسوی نت یادگرفته بود، بعد هم رفته بود به محضر آقاحسینقلی، به محضر میرزاعبداله، دو زانونشسته بودو ساعت ها و ماه ها ردیف این ها را به خط نت نوشته بود. من چند نمونه ازآن را به فصل نامه ی ماهور دادم (مجلد3، زمستان 1372) ، یعنی ردیفی که خود آقایوزیری از مضراب میرزاعبداله نوشته، این طرف صفحه و آن طرف هم ردیفی که آقای ژاندورینگ از تار نورعلی خان برومند چاپ کرده، آن طرف صفحه چاپ شده است و به خاطر دارمکه هر دو هم چهارگاه است. خوب، آقا شما که دیگر نت بلد هستید، دو میزان این یکی باآن یکی مشابهت ندارد! مورد دیگر اینکه تمام هنرمندان که شاگرد میرزاعبداله نبودند،استادانی بودند مانند میرزا محمد صادق خان سرور الملک (رهبر و سرپرست ارکسترناصرالدین شاه) که میرزاعبداله در آن ارکستر تار می زده، آیا ایشان ردیف نداشتهاست؟ سیدعبدالرحیم و بقیه استادان که شما بهتر می شناسید، چه اجرا می کرده اند؟ یاحسین خان اسماعیل زاده، چه می نواخته است؟ به چه مناسبتی شما آمدید ردیفی را کهمنسوب به میرزاعبداله است، انحصاراً اشاعه دادید و آن را معیار ملاک قرار دادید؟کار چاپ، تدریس و پخش اجراهای آن ردیف را به جایی رساندند که حتی بعضی از شاگردانخود آن ها موضوع «انجماد ردیف» و «تقلب سنت» را در مقالات خود مطرح ساختند، به قولاستاد علی تجویدی: « امروزه ردیف موسیقی سنتی و اسامی گوشه ها و چگونگی اجرای آنبرای عده ای به اصطلاح موسیقی دان که غالباً بسیار بد ساز می زنند و بسیار بدترآواز می خوانند و بویی از خلاقیت هنری نبرده اند، دکان شده است. این کاسب کارانبرای بازار گرمی، عده ای را به دور خودشان جمع کرده اند و به دسته بندی و جبهه گیریعلیه هم پرداخته اند. » (کتاب ماهور، مجلد2، بهار1371)
    شما خودتان از بهترین نوازندگان برنامه ی گلها هستید و بهتر از همهمی توانید اظهار نظر کنید که داوود پیرنیا (ادیب موسیقی شناس و فرهنگ دوست) ، ازچه هنرمندانی دعوت به همکاری کرد، ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، احمد عبادی، ادیبخوانساری، ... و چه ارکسترهایی به رهبری صبا، خالقی، معروفی و دیگران ترتیب داد. جزاینکه اکنون مدعیان حتی یک ارکستر تمیز ندارند، گو اینکه اصلاً برخی از آن هاارکستر نمی دانند یعنی چه! ؟ این مدعیان به چه حقی و با چه صلاحیتی به برنامه هایگلها دهن کجی می کنند. باور بفرمایید همین هفته ی پیش که جلسه ای در تهران داشتیم،خود جوان ها اظهار می کردند که وقتی نمونه هایی از برنامه ی گلها را می شنویم، ازژوستی ارکستر، وزن، هماهنگی، خوش صدایی و همدلی در این ارکسترها به وجد می آییم. اما در عوض این مدعیان، سه نفرشان هم نمی توانند یک کنسرت بی نقص ترتیب بدهند. سازهایشان کوک نیست!
    کسائی:
    من نواری شنیدم از استاد عبادی، استاد عبادی، پسر کی؟ پسر میرزاعبداله، نواری از ایشان شنیدم که می گوید اصلاً پدر من ردیف نداشت! می شود کسی بهطور مثال بگوید پدر من هویت نداشت؟! این مطلب را به صراحت می گوید. این ردیف مالپدر ایشان یا عموی ایشان نیست، ردیف در تمام فلات ایران از مناطق روستایی تاشهرنشین گسترده است، هر منطقه ای و هر گوشه ای از کشور که می روید، مقداری از آن رامی دانند و در سینه دارند. همان طور که صحبت کردنشان متفاوت است، یکی شیرازی، یکیرشتی، یکی یزدی، به همین تناسب، موسیقی شان فرق می کند و اصلاً این جامعیت موسیقیایرانی را می رساند، نه اینکه بیایند و موسیقی یک مملکتی را در قالبی فشرده به ناممیرزاعبداله جلوه بدهند، آن هم به صورتی که توان اجرای ساز و آواز را نداشته باشند. نمی خواهم اسمی از کسی بیاورم، ولی می گویند فلان کس، بداهه نواز بوده، من که یکجمله بداهه از ایشان نشنیدم، تمام چیزهایی که می نواخت حفظی بود! موسیقی کلیشه اییعنی همین، اما امروز چه کسی هستیم، کجا ایستاده ایم و چه می خواهیم بکنیم؟ چرا اینموسیقی های ناهنجار که جوان های ما را به سوی خودش می کشد، تقویت می کنند؟... موسیقی ما ریشه چند هزار ساله دارد و مردم باهوش و فراست خود در خواهند یافت که راهرا به اشتباه رفته اند و به موسیقی خودشان باز می گردند، کما اینکه در حال حاضرگرایش بیشتری پیدا کرده اند و امیدوارم کشتی موسیقی را که دارد غرق می شود، نجاتبدهند. اگر قرار بود که این موسیقی از بین برود، باید در طول تاریخ با حمله ی مغولو تاتار و افغان از بین رفته بود. بنابراین زبان، ادبیات و موسیقی، هویت ماست وهمیشه خواهد بود. من توصیه ام به جوانان این است که گول موسیقی امروز را نخورند،فردایی هم هست.
    سپنتا:
    مسئله ای که هست، این است که شنودنده ممیز و آگاه کم است و ما بیشتراز شنونده معمولی صدمه می خوریم. به طور مثال اگر کسی دستور زبان بداند و کلامیناهنجار بشنود (حالا گذشته از محتوای کلام که هیچ گونه مفهومی ندارد) ، دستور زبانهم غلط باشد، بدون تردید کسی که مطلع است و درس خوانده، بیشتر ناراحت می شود. موسیقی هم همین است، این گونه اصوات در شنونده موجب آسیب های ذهنی می شود، در حالیکه شنیدن چند دقیقه ساز خوب، آرامش می دهد. من این را برای جوان ها می گویم که درواقع گوش خود را به هر ساز و آواز ناهنجاری نسپارند، چون به تدریج روی اعصاب و ذهن،آثار منفی به جای می گذارد.

  5. 5 کاربر برای این پست از arian تشکر کرده اند:


  6. #3
    مازيار كنعاني آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    16901
    تاریخ عضویت
    Jun 2009
    سن
    35
    نوشته ها
    74
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    141
    122 بار تشکر شده در 52 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    طبق جرياناتي كه من با اونا رابطه داشتم بستگي داره شما درمورد كدوم دوره حرف بزنيد در گذشته ي دور هيچ دستگاهي وجود نداشته حتي همايون و تمام دستگاه ها يك سري موارد قراردادي بين بزرگان موسيقي دوره ي حدودن 5 الي 8 نسل قبل ما بوده كه اسمهاي اونا در دست نيست به نظر من اين نظريه منطقي تره اگه خواستيد راجع به اون توضيحات بيشتر هم خواهم داد

  7. #4
    ZOZ.VB.ZOZ آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    12377
    تاریخ عضویت
    Nov 2008
    نوشته ها
    73
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    51
    99 بار تشکر شده در 48 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    واقعا مغزم سوت كشيد. پس ما دلمونو به چي خوش كرديم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    واسه من خيلي دردناكِ از دست دادن سرمايه هاي گذشته مون. هرچند بايد درستيش تاييد بشه ولي خب...

  8. #5
    am3000 آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    11490
    تاریخ عضویت
    Oct 2008
    نوشته ها
    284
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    1,685
    750 بار تشکر شده در 273 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/3
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    مطلب اول عجیب بود... بسیار هم عجیب! نمیدونم ایشون به چه سندی استناد کرده اند؟؟؟ای کاش رسانه ای که میلیونها مخاطب داره ،کارشناس رو ملزم کنه که حتمآ منبع و ماخذ و سند ارئه بده. اینکه ردیف نبوده همه میدونن ولی اینکه ردیف نبوده ولی دستگاه همایون بوده، دیگه نمیدونم یعنی چی؟اصلا این مساله دستگاه حدود 100 ساله باب شده قبل از اون موسیقی ما ادواری بوده که حداقل اسامی ادوار اصلی مشخصه و مطالب کتب باقی مانده از دوران قبل ادعای ایشون رو رد میکنه. در ضمن یک نوع نگاه سنت گرایانه افراطی و سرشار از بغظ در مورد موسیقی اصالت گرا رو هم من از لابلای صحبتهای ایشون احساس کردم.
    چیزی که ایشون به عنوان موسیقی اصیل معرفی میکنند و میکن دیگه وجود نداره(!) ، در واقع همون تعریف خشک از موسیقی سنتیه نه موسیقی اصیل! دیگه واژه هایی که معنیشون مدتهاست مشخص شده رو که نباید به بازی گرفت. شما برچسب اصیل رو بچسبون به موسیقی سنتی. این بازی کردن با شعور مردمه.
    اصلآ من نمیدونم چرا ما نمیتونیم بدون چوب لای چرخ دیگران گذاشتن کار خودمونو انجام بدیم و اجازه بدیم خود مردم و تاریخ در مورد ما قضاوت بکنند. همه حرف این حضرات شده کوبیدن گلهایی ها! چه با گوشه و کنایه و چه مستقیم.
    کسی که از خلاقیت به دوره ، چطور میتونه در مورد افرادی که خلاقیت به خرج میدن اظهار نظر کنه؟. یه همچین شخصی تفکرش رو با تعصب بیجا،خشک و نامنعطف کرده و اینگونه افراد با کوچکترین تغییری هم مخالفت میکنن. آقا شما سنتیتو اجرا کن بذار گلهایی ها هم اصیلشونو اجرا کنن... چرا تخطئه؟تا فرصت بدست میارن شروع میکنن به کوبیدن گروه دیگه. اون هم به ناحق! آقا بذارید مخاطب تشخیص بده و انتخاب کنه.
    مطلب دوم بسیار جالب بود... حرف حقه ولی کو گوش شنوا! ؟
    ویرایش توسط am3000 : Sunday 19 July 2009 در ساعت 12:22 AM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تاپيک طرفداران داريوش
    توسط Leon در انجمن پاپ
    پاسخ: 34
    آخرين نوشته: Wednesday 27 December 2017, 01:23 PM
  2. فرق دستگاه و آواز چیست؟
    توسط m_vilon در انجمن کلاسیک ايراني
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: Tuesday 31 January 2012, 02:26 AM
  3. بررسی تطبیقی شیوه های کمانچه نوازی
    توسط Kamanche در انجمن کمانچه
    پاسخ: 9
    آخرين نوشته: Tuesday 13 May 2008, 02:20 AM
  4. ?رق بین دستگاه و آواز
    توسط Hes_r در انجمن کلاسیک ايراني
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: Saturday 9 December 2006, 01:54 PM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •