لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 16 از 48

موضوع: شش درس ويولن يهودي منوهين

  1. #1
    Mona آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    8411
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    1,157
    میانگین پست در روز
    0.20
    تشکر از پست
    2,225
    2,803 بار تشکر شده در 899 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    Thumbs up شش درس ويولن يهودي منوهين


    0 Not allowed! Not allowed!
    کتاب شش درس ویولن یهودی منوهین


    کلیک کنید :


    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    ویرایش توسط Mona : Monday 21 December 2009 در ساعت 02:02 PM
    زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست / هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
    صحــــــــــــنه پیوســـــــــته بجاســـــت / خرم آن نغمه که مردم سپارند به یــــــــــــاد


  2. # ADS
     

  3. #2
    ماریا آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    2935
    تاریخ عضویت
    Nov 2007
    سن
    37
    نوشته ها
    547
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    6,965
    1,843 بار تشکر شده در 491 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    با تشکر از مونای عزیز

    کتاب خیلی توپی به شرطی که تمریناتش مو به مو انجام بدید الان 1 سال و 3 ماه که با این کتاب کار میکنم و نتایج کاملا عالی رو به دست اوردم پس بچه هایی که این کتاب ندارن (اصولا کم یاب تا چاپ هم بشه سریع تمام میشه) به نوشته های مونای عزیز عمل کنن ضرر نمیکنند

    اگه یه بنده خدایی وقت داشته باشه که کتاب مبانی اجرای موسیقی رو بگه هم خیلی خوب میشه
    ارامش دنیا مال اون کسی است که با وجدان صادق زندگی می کند

  4. 5 کاربر برای این پست از ماریا تشکر کرده اند:


  5. #3
    Mona آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    8411
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    1,157
    میانگین پست در روز
    0.20
    تشکر از پست
    2,225
    2,803 بار تشکر شده در 899 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط ماریا [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    اگه یه بنده خدایی وقت داشته باشه که کتاب مبانی اجرای موسیقی رو بگه هم خیلی خوب میشه

    آخ آخ ماريا جان تعارف اومد نيومد داره ها، اين يكي دست خودتو ميبوسه گلم :))
    زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست / هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
    صحــــــــــــنه پیوســـــــــته بجاســـــت / خرم آن نغمه که مردم سپارند به یــــــــــــاد

  6. 2 کاربر برای این پست از Mona تشکر کرده اند:


  7. #4
    Mona آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    8411
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    1,157
    میانگین پست در روز
    0.20
    تشکر از پست
    2,225
    2,803 بار تشکر شده در 899 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض مقدمه مترجم


    0 Not allowed! Not allowed!
    تكنيك نوازندگي در كشور ما هنوز هم به شيوه ي سينه به سينه فرا گرفته مي شود. حتي استاداني كه از كنسرواتوارهاي معتبر جهان فارغ التحصيل شده اند و با روش هاي تدريس آكادميك به خوبي آشنا هستند، در نبود متون آموزشي نظري و عملي، ناگزير به آموزش شفاهي درس هاي خود اكتفا مي كنند. ممكن است در مواردي مباني نظري و نكات علمي تكنيك نوازندگي را براي شاگردان خود توضيح دهند، اما اين مباني در گذر زمان از حافظه ي آموختگان محو مي شوند و مي گريزند و براي نسلهاي بعدي شاگردان به معماهايي بي پاسخ بدل مي شوند، تا شايد خود به فراست دريابند و از نو كشف كنند. اين نسل نيمي از مهارت هاي نوازندگي را كسب مي كنند بدون آنكه اصولشان را به روشني دريابند و به نيمي ديگر هرگز دست نمي يابند زيرا اصول آنها را درك نكرده اند.
    احساس نياز به يك متن آموزشي ارزشمند و جامع در زمينه ي تكنيك ويولن انگيزه ي ترجمه ي اين كتاب بود. به توصيه و تشويق استاداني كه اين را عميقا احساس مي كردند، كتاب شش درس ويولن يهودي منوهين را برگزيدم كه يكي از بهترين متدهاي آموزش ويولن در جهان است. منوهين در اين كتاب حاصل يك عمر تجربه ي نوازندگي و تدريس خود را بر اساس اصول مكانيك نيوتني و آموزه هاي يوگا نظريه پردازي كرده و اين نظريه را با تمرين هايي عملي، از ساده ترين تمرين هاي ابتدايي آرشه كشي تا تمرين هاي نوازندگي پيشرفته همراه ساخته است.
    بدون شك ترجمه ي حاضر خالي از نقص نيست. بخشي از آن از دشوارنويسي هاي مولف - به ويژه در مباحث نظري - ناشي مي شود و بخشي ديگر به مشكل واژه يابي بازمي گردد، مشكلي كه اكثر مترجمين متون تخصصي با آن دست به گريبانند. وجود واژه هايي در متن كه به نظر مي رسد هرگز در زبان فارسي معادلي نداشته اند يك مشكل رايج است. به عنوان مثال براي Knuckles معادلي درخور و رسا در هيچ يك از واژه نامه هاي عمومي يا پزشكي و آناتومي پيدا نشد و ناچار واژه ي «ناكل» به عنوان معادل آن مورد استفاده قرار گرفت و نيز Stroke - كه نوازندگان ايراني اغلب از اصطلاح «آرشه» به عنوان معادل آن استفاده مي كنند - به همان صورت «استروك» نوشته شد. براي برخي از واژه ها معادل ايتاليايي، فرانسه يا آلماني رايج آنها مورد استفاده قرار گرفت؛ به عنوان نمونه، واژه آلماني «گريف» (در واقع Griffbrett) معادل fingerboard. در مواردي به عنوان نمونه، واژه ي انگليسي جز تعداد اندكي واژه ي فارسي وجود نداشت؛ اين نوع فقر واژگان به ويژه در عباراتي كه بيانگر حركت و پويايي بودند، بيشتر به چشم مي خورد. در برابر واژه هاي انگليسي بسياري كه مبين انواع و اقسام حركات بودند به ناچار از چند واژه ي معدود نظير «حركت» ، «تكان» يا «ضربه» استفاده شد و اصل آن در پانويس مورد اشاره قرار گرفت. كلمه ي «دست» نيز كه در اين متن كاربرد زيادي دارد، با توجه به نوع حركت مورد نظر و چگونگي استفاده ي نوازندگان ايراني از اين واژه، گاه معادل hand (به معني فاصله ي سرانگشت تا مچ) است و گاه معادل arm (كه اين خود بسته به مورد «دست» يا «بازو» ترجمه شده).
    لازم است از همه ي دوستان و استادان محترمي كه مرا در برگردان اين متن ياري نمودند، تشكر كنم؛ به ويژه آقاي مرتضي جلايي كه از ابتدا مشوق من در ترجمه ي اين درس ها بودند و زحمت ويراستاري فني آنرا بر عهده گرفتند، خانم ملاحت فراستي كه به سرانجام رسيدن اين ترجمه تا حد زيادي مرهون كوشش هاي ايشان است، آقاي مصطفي كمال پورتراب كه وقت گرانبهاي خود را براي ارائه ي راهنمايي هايي سودمند در اختيارم گذاشتند و آقاي ايرج برخوردار كه نكاتي ارزشمند را يادآوري نمودند.
    اميد است انتشار اين كتاب راهگشاي ترجمه و انتشار آثار با ارزش ديگر و آشنايي هر چه بيشتر نوازندگان و موسيقيدانان كشورمان با مكاتب و متدهاي نوين نوازندگي در جهان باشد.
    ویرایش توسط Mona : Thursday 25 December 2008 در ساعت 05:57 PM
    زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست / هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
    صحــــــــــــنه پیوســـــــــته بجاســـــت / خرم آن نغمه که مردم سپارند به یــــــــــــاد

  8. 11 کاربر برای این پست از Mona تشکر کرده اند:


  9. #5
    ماریا آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    2935
    تاریخ عضویت
    Nov 2007
    سن
    37
    نوشته ها
    547
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    6,965
    1,843 بار تشکر شده در 491 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط mona_fsb [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    آخ آخ ماريا جان تعارف اومد نيومد داره ها، اين يكي دست خودتو ميبوسه گلم :))
    مرسی گلم من که با کسی تعارف ندارم میدونی چیه مشکل اینه که الان انقدر سرم شلوغه که نگو

    ببین درسای ترم 7 دانشگاه پروژ ه و کار ورزی . ارشد گرچه امسال ارشد خیلی جدی نیست اما سال بعد حیاتی
    تمرین ویالن کلاس سلفژ خود ت فکرش بکن ببین چی میشه

    راستی استاد کلاس سلفژم اقای سعید لطفی برادر محمد رضا و شریف وابراهیم لطفی حتما مطالب جالب سر کلاس باز گو می کنم

    منم که حساس حالا ببین دیگه چی میشه

    من هزار بار شرمنده
    ارامش دنیا مال اون کسی است که با وجدان صادق زندگی می کند

  10. کاربران زیر از ماریا به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  11. #6
    Mona آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    8411
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    1,157
    میانگین پست در روز
    0.20
    تشکر از پست
    2,225
    2,803 بار تشکر شده در 899 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط ماریا [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    مرسی گلم من که با کسی تعارف ندارم میدونی چیه مشکل اینه که الان انقدر سرم شلوغه که نگو

    ببین درسای ترم 7 دانشگاه پروژ ه و کار ورزی . ارشد گرچه امسال ارشد خیلی جدی نیست اما سال بعد حیاتی
    تمرین ویالن کلاس سلفژ خود ت فکرش بکن ببین چی میشه

    راستی استاد کلاس سلفژم اقای سعید لطفی برادر محمد رضا و شریف وابراهیم لطفی حتما مطالب جالب سر کلاس باز گو می کنم

    منم که حساس حالا ببین دیگه چی میشه

    من هزار بار شرمنده

    بهونه بي بهونه اينجا همه سرشون شلوغه. آش كشك خالته بخوري پاته نخوري پاته عزيزكم :))
    زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست / هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
    صحــــــــــــنه پیوســـــــــته بجاســـــت / خرم آن نغمه که مردم سپارند به یــــــــــــاد

  12. کاربران زیر از Mona به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  13. #7
    Mona آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    8411
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    1,157
    میانگین پست در روز
    0.20
    تشکر از پست
    2,225
    2,803 بار تشکر شده در 899 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض زندگينامه


    0 Not allowed! Not allowed!
    يهودي منوهين در 22 آوريل سال 1916 در ايالت نيوجرسي از ايالات متحده ي آمريكا به دنيا آمد. والدين فقير او، با نام اصلي منوخين (Mnuchin) ، در جستجوي كار از روسيه به ايالت متحده مهاجرت كرده بودند. يهودي در كودكي همراه با آنها به كاليفرنيا رفت و نخستين درس هاي ويولن را در سانفرانسيسكو از زيگموند آنكر (Siegmund Anker) فرا گرفت. اندكي بعد مسئوليت تعليم او را لوييس پرزينگر (Louis Persinger) بر عهده گرفت كه خود از شاگردان يوجين يسايز (Eugene Ysayes) بلژيكي بود و در كودكي به عنوان نخستين كودك نابغه ي نوازنده ي ويولن در آمريكا شهرتي زودگذر به دست آورده بود. اما شهرت پرزينگر به زودي تحت الشعاع نبوغ و استعداد درخشان شاگردش قرار گرفت كه در سن هفت سالگي با اجراي سمفوني اسپانيول (Symphonie Espagnole) اثر ادوار لالو (Edouard Lalo) تحت رهبري آلفرد هارتز (Alfred Hartz) در اركستر سمفونيك سانفرانسيسكو چشم ها را به خود خيره ساخت. از جمله كارهاي برجسته ي منوهين در اين دوران، اجراي كنسرتو ويولن بتهوون به سال 1927 همراه با اركستر سمفونيك نيويورك تحت رهبري فريتز بوش (Fritz Bucsh) بود.
    در همين سال كار خود را در پاريس با كنسرت لامورو (Concerts Lamoureux) تحت رهبري پل پاراي (Paul Paray) آغاز كرد. در پاريس با ژرژ انسكو (Georges Enesco) ملاقات كرد، يك آواره ي رومانيايي - در واقع مولداويايي - كه باعث شد منوهين احساس كند «كوتوله» است. انسكو دومين معلم بزرگ منوهين بود. پرزينگر و انسكو، منوهين را در مكتب فرانسه - بلژيكي (Franco - Belgian) آموزش دادند، اما مكتبي كه گويي اين دو در تبعيد براي شاگرد مهاجرشان از نو ابداع كرده بودند. سبك منوهين احتمالا بيشتر تحت تاثير انسكو شكل گرفته است. منوهين در همين زمان از آموزش هاي آدولف بوش (Adolf Busch) نيز در شهر بازل (Basle) سويس بهره مند مي شد.
    در سال 1929 دوره ي كاري خود را در برلين تحت رهبري برونو والتر (Bruno Walter) با اجرايي به ياد ماندني از كنسرتو ويولن هاي يوهان سباستيان باخ، بتهوون و برامس آغاز كرد. شبي بعد از كنسرت، آلبرت اينشتين (Albert Einstein) اين نوازنده ي نابغه را در آغوش كشيد و گفت: «اكنون مي دانم كه خدايي در ملكوت وجود دارد! » منوهين در اين دوران به شدت تحت تاثير هايفتز (Heifetz) بود و مي خواست «ظرافت كرايسلر (Kreisler) ، صدادهي (Sonority) المان (Elman) و تكنيك هايفتز» را در هم بياميزد. در سال 1932 كنسرتويي از ادوارد الگار (Edward Elgar) را به مناسبت بزرگداشت هفتاد و پنجمين سالگرد تولد او در لندن اجرا كرد و استاد پير را به گفتن اين جملات واداشت: «من چيز ديگري نمي توانم بگويم. اجرايي بهتر از اين ممكن نيست. ديگر لازم نيست روي آن كار كنيد، آنرا بر عهده ي نسل هاي بعدي بگذاريد. » تمام دنيا مي خواست اين «كودك اعجوبه» (Wunderkind) را بشناسند. او در سال 1935 ، 110 كنسرت در 63 شهر برگزار كرد و پس از آن تا دو سال در انظار عموم ظاهر نشد.
    شعله ور شدن آتش جنگ جهاني دوم، منوهين را به مسئوليت مهمي كه بر عهده داشت، واقف ساخت. برقراري صلح و تفاهم ميان ملتها و ارتقاء سطح همكاري هاي بين المللي وظيفه اي بود كه او تا پايان عمر بر عهده گرفت. او در طول جنگ بيش از پانصد كنسرت براي حمايت از صليب سرخ و كمك به قربانيان جنگ و آوارگان برگزار كرد.
    نخستين رويداد مهم پس از جنگ براي منوهين، ملاقات او با ويلهلم فورت ونگلر (Wilhelm Furtwengler) ، رهبر اركستر آلماني متهم به هواداري از حزب نازي و دفاع از او بود. اجراي كنسرت هايي در آلمان، اندكي پس از پايان جنگ، سيل انتقادها را از سوي همنژادانش در پي داشت كه او را به همدلي با سربازان آلماني متهم مي كردند. منوهين در پاسخ به اين انتقادها هدف خود از اجراي اين كنسرت ها را فراهم آوردن بستري براي تفاهم بيشتر و برادري انسانها اعلام كرد.
    در سال 1952 به دعوت نهرو (Nehro) نخست وزير هندوستان براي اولين بار از هندوستان ديدار كرد و اين آغاز يك دوستي ديرپا با نهرو بود. در آنجا با راوي شانكار (Ravi Shankar) ملاقات كرد و همراه با او كنسرت هاي متعددي برگزار و كليه ي درآمدهاي حاصل از كنسرت ها را صرف امور خيريه در هندوستان كرد. جايزه ي صلح نهرو براي تفاهم بين المللي در سال 1960 به او اعطا شد.
    در سال 1962 يك مدرسه ي شبانه روزي را براي كودكان بااستعداد در رشته ي موسيقي در سوري (surrey) ، جنوب لندن، بنا نهاد و به سال 1977 آكادمي موسيقي بين المللي براي نوازندگان زهي جوان را در گشتاد (Gstaad) سويس، مكان برگزاري فستيوال سالانه ي موسيقي منوهين، پايه گذاري كرد. منوهين تا پايان عمر رهبري دائمي يا موقت بسياري از اركسترهاي جهان را بر عهده داشت؛ از جمله: اركستر فيلارمونيك لندن، اركستر زهي انگلستان، اركستر سينفونياي ورشو، اركستر فيلارمونيا هونگاريكا (مجارستان) و اركستر فيلارمونيك برلين.
    او براي اقدامات بشردوستانه ي خود جوايز و نشان هاي بسياري از كشورها و سازمان هاي بين المللي دريافت كرد، از جمله: نشان لژين دونور (Legion d'Honneur) از فرانسه، نشان لياقت از آلمان، نشان لئوپولد (Leopold) از بلژيك، نشان گران كروز دلااوردن دل مريتو سيويل (Gran cruz delaorden del Merito civil) از اسپانيا، و كاواليردي گران كروچه دل اوردينه (Cavaliere di Gran Croce dell'ordine) از ايتاليا . ملكه اليزابت دوم به او نشان لياقت، مقام شواليه اي، عنوان لرد (lord) و عضويت مادام العمر در حكومت سلطنتي اعطا كرد. منوهين در سال 1992 به عنوان سفير حسن نيت يونسكو (UNESCO) برگزيده شد.
    27 دانشگاه معتبر جهان دكتراي افتخاري خود را به منوهين اعطا كرده اند، از جمله: آكسفورد، كمبريج، سنت آندروز و سوربن. او همچنين اولين فرد غربي است كه به پاس كوششهايش براي كمك به ويولنيستهاي چيني براي ادامه ي تحصيل در غرب و ساير اقدامات انسان دوستانه اش عنوان پروفسور افتخاري كنسرواتوار پكن را دريافت كرد.
    يهودي منوهين در روز 12 مارس 1999 در شهر برلين به علت نارسايي قلبي چشم از جهان فرو بست. كوفي عنان، دبير كل سازمان ملل متحد، ضمن پيامي به مناسبت درگذشت منوهين، وي را يك شهروند تمام جهان در كاملترين مفهوم آن ناميد؛ «كسي كه بصيرت و فرهنگش به او همدردي عميق با تمام انسانها، از هر كيش و هر رنگ، بخشيده است».


    منابع:

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] >>>Yehudi Menuhin 1916-1999 Three stages in the life of a violinist by Eric Taver

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] >>>Lord Yehudi Menuhin A short biography - Nuclear Age peace Foundation


    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] >>>Costumes of boy musical prodigies by Chridtopher wagner



    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    ویرایش توسط Mona : Thursday 25 December 2008 در ساعت 08:45 PM
    زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست / هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
    صحــــــــــــنه پیوســـــــــته بجاســـــت / خرم آن نغمه که مردم سپارند به یــــــــــــاد

  14. 12 کاربر برای این پست از Mona تشکر کرده اند:


  15. #8
    Mona آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    8411
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    1,157
    میانگین پست در روز
    0.20
    تشکر از پست
    2,225
    2,803 بار تشکر شده در 899 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض يادداشت ناشر انگليسي


    0 Not allowed! Not allowed!
    اين كتاب برگرفته شده از شش فيلم به نام «ويولن» كه جيمز آرچيبالد (James Archibald) با همكاري يهودي منوهين و شركت آرگو ريكورد (Argo Record company) ساخته، است. هر يك از فيلم ها در حدود 25 دقيقه با استفاده از كلاس كوچكي، متشكل از كودكاني با مهارت هاي تكنيكي متفاوت، در مدرسه ي موسيقي يهودي منوهين تهيه شده است.
    هر فيلم به شكل يك درس درآمده كه در آن يك جنبه ي مشخص تكنيك ويولن ارائه مي شود. فيلمسازي به سبك مستند است، به صورتي كه بيننده در معرض يك درس في البداهه از آقاي منوهين قرار مي گيرد. فصل هاي اين كتاب با شش درس فيلم مربوط بوده و موضوع هر يك از فيلم ها را با تمرين هاي اضافي و تصاوير متعدد بسط مي دهند.
    زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست / هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
    صحــــــــــــنه پیوســـــــــته بجاســـــت / خرم آن نغمه که مردم سپارند به یــــــــــــاد

  16. 8 کاربر برای این پست از Mona تشکر کرده اند:


  17. #9
    Mona آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    8411
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    1,157
    میانگین پست در روز
    0.20
    تشکر از پست
    2,225
    2,803 بار تشکر شده در 899 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض سپاسگزاري


    0 Not allowed! Not allowed!
    شش فصل ارائه شده در مورد اصول اساسي نواختن ويولن، الهام و تكاملشان را بيش از هر چيز مرهون مدرسه ي من هستند، مدرسه اي كه در سال 1963 بنيانگذاري شده است. در آنجا بود كه مسير زندگي من به تجربه ي دو جانبه و برخورداري از امتياز فراگرفتن و آموزش دادن بدل شد.
    بديهي است كه نمي توان همه ي شاگردان و دستياران و نيز هزاران مرجع و منبع ديگر را كه جملگي در شكل دادن به عقايد و آراء من مشاركت داشتند، در يك فهرست آورد؛ با وجود اين بايد دين خود را نسبت به پيتر و مارگارت نوريس (Peter and Margaret Norris) ادا كنم و قدرداني خود را بر قلم آورم. به پيتر بابت كمك هايش در فصل هاي نخستين مديونم. مارگارت كه خودش تنها اندكي از بزرگسال ترين كودكانمان مسن تر است و يك ويولنيست عالي، قلم به دست هنگامي كه من درس مي دادم و آرشه در دست هنگامي كه نمونه اي را اجرا مي كرد، از صميم قلب و در نهايت باريك بيني و اشتياق همكاري كرد و هم او بود كه ويولنيست هاي پيشرو در دانش و تجربه ي ما را گردآورد و تحت نظارت خود پيوسته مورد آزمايش قرار داد.
    از دوست و همكار خوبم راجر رافائل (Rager Raphael) نيز به خاطر رنج عظيمي كه در خواندن دستنويس ها و ارائه ي پيشنهادهاي ارزشمند متحمل شد و همچنين در كمال مهرباني شرحي براي برخي تمرين هاي دروس 2 و 4 تهيه كرد، ممنونم.
    آخرين قدرشناسي هايم مربوط به مردي است كه گاهي او را «بهترين معلم ويولنم» ناميده ام، آقاي ب. ك. س. آينگار (B. K. S. Iyengar) ، «گوروي» (مرشد guru) من در يوگا. البته او نوازنده ي ويولن نيست اما برخي از اصول كه من بسطشان دادم، بر اساس يوگا و تعاليم او از يوگا هستند. ايشان منبع الهام چندين تمرين درس نخست نيز بوده اند.



    تقديم به داياناي عزيزم،
    كه بي او هرگز نمي توانستم به آن پايه از
    آسايش خاطر دست بيابم كه براي اين حرفه
    الزامي است - به كسي كه ارزش سهيم شدن
    شوهرش را با آن محبوبه ي ديگر، ويولن،
    مي داند.




    يهودي منوهين
    زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست / هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
    صحــــــــــــنه پیوســـــــــته بجاســـــت / خرم آن نغمه که مردم سپارند به یــــــــــــاد

  18. 9 کاربر برای این پست از Mona تشکر کرده اند:


  19. #10
    Mona آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    8411
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    1,157
    میانگین پست در روز
    0.20
    تشکر از پست
    2,225
    2,803 بار تشکر شده در 899 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض مقدمه


    0 Not allowed! Not allowed!
    مايلم براي هر كسي كه به اين امر علاقمند است، خواه مربي خواه مبتدي، هنرجوي پيشرفته يا نوازنده، كلامي چند بگويم در مورد سازي كه حدود پنجاه سال است آنرا از نزديك مي شناسم، سازي كه مسلما يكي از زيباترين ساخته هاي دست بشر و يكي از دمدمي مزاج ترين آنهاست. شايد بسيار صعب الوصول بودن آن است كه بر اعجازش مي افزايد؛ جز براي كسي كه برده وار، داوطلبانه و از صميم قلب خود را تسليم اين ساز كند، ويولن سر نافرماني و لجبازي خواهد داشت، نوارهاي چندگانه و دامنه ي نامتناهي لطافت خود را دريغ خواهد كرد، و شخص مي ماند با يكي از آلات دوست داشتني موسيقي، كه رنجيده دل است و بلااستفاده.
    هيچ ويولني مثل ويولن ديگر نيست، هر يك مانند يك وجود بشري ويژه و منحصر به فرد است و پاسخ آن به آرشه اي كه سيم هايش را لمس مي كند، همچون پاسخ گروه هاي مختلف مردم به يك عقيده، با ديگري متفاوت است.
    در لگام زدن بر خلق و خوي او و تلون مزاج بي پايانش، در تسلط يافتن بر نواهايش از شيرين ترين نجواها تا جانانه ترين غريوهاست كه تمام مهارت ويولن نوازي نهفته است. زيرا نوازنده موجودي مستقل است: هيچ دست بيگانه اي در ملك طلق او اختيار ندارد، هيچ گوشي جز گوش او زير و بم صدا را تعيين نخواهد كرد. او به تنهايي مخدوم و خادم است، و به محض اينكه آرشه اش ساز را لمس كند، چالشي شگفت انگيز آغاز مي شود. در اين چالش كه بي وقفه ادامه مي يابد، كسب پيروزي به تمامي بر عهده ي خود اوست.
    اين ارتباط شگفت بين ويولن و نوازنده است كه اين ساز و ساير خويشاوندان زهي آن را منحصر به فرد ساخته، و با درك همين خصوصيت است كه ويولنيست مي تواند به هدفش نائل آيد. در اين راه هرگز اجازه ندارد كه خسته شود، گرچه ممكن است بارها با ناكامي روبرو شود؛ هرگز نبايد از پا بيفتد، همچون ناخداي كشتي كه به بي پاياني افقها آگاه است، او بايد با صبر و شكيبايي به مقصود برسد. ويولن در واقع بنياد حقيقي فرهنگ موسيقي ماست كه بدون آن هيچ يك از گروه هاي همنواز موسيقي مجلسي يا مجموعه و گنجينه ي سمفونيك وجود نداشت.
    ويولن سازي است كه با گذر زمان پيش رفته، هزاران سال پژوهش و اصلاح آن را از اصل كاربردي نوسان دادن يك زه كشيده در مقابل يك جعبه ي توخالي، تا شكل فعلي آن تكامل داده است. در واقع، هم ويولن و هم آرشه، از تير و كمان مشتق شده اند - كه پس از رها شدن تير از كمان و گسيل در مسيرش صداي پيتزيكاتو (pizzicato) شنيده مي شود. آرشه ي ويولن در گذر زمان تغيير شكل يافت و انعطاف پذيرتر شد و در آن رشته اي از يكصد تار پرزدار موي اسب كشيده شد تا بر سيم ها ساييده شود، اما اساس آن به عنوان يك طول انعطاف پذير از چوب، همان است كه بود. بدنه ي ويولن از يك جعبه ي چوبي توخالي به عنوان تشديد كننده - كه البته مثل آرشه انعطاف پذير نيست، اما قادر است ارتعاشات را به دام اندازد، تشديد كند و تداوم دهد - تا شكل فعلي آن تكامل يافت. رشته اي از چهار سيم كه اين ارتعاشات را ايجاد مي كنند در آن تعبيه شد، به صورتي كه ارتعاشات به كمك خرك به بدنه انتقال يابند.
    وجهه ي جهاني ويولن را مي توان در سازگاري آن با فرهنگهاي مختلف ديد. ويولن فعلي، كه در قرن هفدهم تكميل شده است، در كشور هندوستان به اين صورت مورد استفاده قرار مي گيرد كه نوازنده چمباتمه روي زمين مي نشيند، قاعده ي ويولن را روي دنده هايش قرار مي دهد و سر ويولن را اريب و رو به پايين گرفته روي يك پنجه اش تكيه مي دهد. مردم كولي نيز با خصوصيات بدوي و غريزي خود، ويولن را سازي خانگي مي دانند كه نيازهاي وحشي، طبيعي و نوستالژيكشان را برآورده مي كند.
    از نوازندگان فيدل (Fiddle اصطلاح محاوره اي براي هر يك از سازهاي زهي به ويژه ويولن يك ساز عاميانه.) فلات هاردانگر (Hardanger) در نروژ تا سرزمين كوهستاني اسكاتلند، از يهودي هاي شهرنشين بخش اروپايي روسيه تا فيدلرهاي (Fiddler نوازنده ي فيدل) ماهر كوهستان هاي آبي كارولينا، و اكنون در مقياسي وسيع در ميان مردم ژاپن، ويولن جاي خود را در هر سبكي باز كرده و مي تواند هر نيازي را برآورده سازد.
    حال ببينيم كه چه مشكلات و چه نيازهايي براي تسلط يافتن بر سازي بنام ويولن وجود دارد.
    اين ساز هيچ محل ثابت و ساكني به عنوان تكيه گاه ندارد، و خود نوازنده نيز چنين وضعي دارد، جز در آن نقاطي كه پايش زمين را لمس و بر تكيه مي كند. ويولن بايد با حركات سيال تمام بدن نوازنده يكي شود، در حالي كه به نحو مشهودي به جريان گردش خون شخص و به نوسانات او، آونگي يا دايره اي، پاسخ مي دهد. اين جريان نبايد در هيچ يك از مفاصل بدن يا در نقاط تماس با ويولن يا آرشه متوقف شود، بايد آن را به سوي آخرين ماهيچه و مفصل انگشت هدايت كرد. بايد آن ماهيچه و مفصل به نحوي تربيت شود كه در تمام جهات حركت كند و در حال حركت كنترل شود، در حالي كه خود نوازنده بايد از آن چشمه ي دروني تاثر پذيرد كه از نفس موسيقي و از عقايد و احساسات او نسبت به آن سرچشمه مي گيرد.
    بر خلاف اكثر سازهاي ديگر و بطور كلي اغلب فعاليتهاي ديگر (و ضمنا بر خلاف نواختن ويولن به روش هندي) دست ها بايد تا حد زيادي انعطاف پذير، قوي و داراي حالت فنري باشند و تقريبا هميشه در سطح شانه يا در حدود آن سطح به كار گرفته شوند، كه بالاتر از قلب است. چون دست ها پيوسته نياز به تامين خون دارند، قلب بايد در وضعيت خوب و فاقد هر گونه فشار (يا كاهش فشار) ناشي از اضطراب يا تنش باشد. مسئله ي حفظ جريان گردش خون با حفظ پيوستگي و تناوب حركات، تلاشها، فشارها و وارهيدگي؛ مسئله ي پرورش يافتن براي واكنشهاي صحيح؛ مسئله ي گرم شدن دست پيش از هر اجرا، همه در نواختن ويولن كمال اهميت را دارند.
    دقت و صحت، تنظيم فوري و برق آساي زيرائي (pitch ميزان زير و بمي يك صدا به تواتر (Frequency) يا تعداد نوسان هاي آن در ثانيه مربوط است.) ، صدادهي و استروك، تغيير از حركات بسيار كوچك و نامرئي دروني تا آرشه كشي وسيع با نوساني مانند يك گلف باز، به درجه اي از مهارت نياز دارد كه حد و مرزي براي آن متصور نيست. علاوه بر آن، نوازنده ي ويولن بايد دركي عقلائي و «احساسي» از كار موسيقي داشته باشد، تا سرانجام، در يك حالت فيض و الهام اجراي خوبي داشته باشد.
    آيا من به صورت نابخردانه اي كنترل و مهار ساختن سازي چنين عنان گسيخته و چنين ظريف را همچون رام كردن مادياني سركش دشوار نمايانده ام؟ اميدوارم چنين نباشد، زيرا هر چند ويولن نواختن حرفه ي بسيار پرزحمتي است، ولي خوب ويولن نواختن به هيچ وجه غيرممكن نيست و در واقع در آموزش دادن، فراگرفتن و تسلط يافتن بر آن رضايتي عميق و طولاني نهفته است.
    به اعتقاد من، براي آن كه كسي به نحو مطلوب براي نايل شدن به اين هدف آماده گردد، لازم است كه علاوه بر تمركز بر نوازندگي، بذر تفكر در ذهن و دلش كاشته شود و عادات معيني در او به وجود آيد تا در شرايط تندرستي فيزيكي پرورش يابد. به اين ترتيب همه ي موانع نوازندگي از پيش پايش برداشته مي شوند.
    ميل دارم چند كلمه اي نيز در مورد طرز تفكر اخلاقي و معنوي بگويم. من معنويت را نوعي پل ميان گذشته و آينده، و شخص و دنياي خارج مي دانم. در مواقع كار، شخص از تلاش خود و مجموع آموخته هايش مايه مي گذارد تا در آينده به پاداشي دست يابد. هرقدر بيشتر و دقيق تر و هر چه كاملتر تلاش كند، اجر بيشتر و بزرگتري نصيب او خواهد شد. اگر نوعي هم ارزي ميان فرد و كل دنيا قائل شويم، مي توانيم همان قدر از آن موسيقي كه مي نوازيم و از شنوندگاني كه برايشان مي نوازيم الهام بگيريم، كه از خود مي گيريم. به طور كلي تصور وجود يك موازنه و دادوستد بين شخص و دنيا در زندگي، تصوري سودمند است كه اهميت فضائلي نظير وجدان، درستكاري و امانتداري را مورد تائيد قرار مي دهد. هنگامي كه ما به تمرين ويولن مشغوليم، تنها هستيم. اما آنچه در خلال اين ساعات تنهايي رخ مي دهد، قطعا در آنچه روي صحنه در مقابل شنوندگان رخ مي دهد، موثر است.
    حتي واژه ي «بهداشت» نيز كه در اينجا دور از ذهن به نظر مي رسد، براي دستيابي به مهارت نوازندگي اهميت خود را دارد، زيرا بهداشت ملازمي است كه به آن نياز بسيار است، و پاكيزگي، برانگيختن جريان خون به كمك اختلاف دما مثلا با آب گرم و سرد، مالش پوست با دستكش زبر، حركتهاي ورزشي خاص و ساير فعاليتهاي همراه با استراحت به صورت متناوب، علاوه بر تنظيم جريان خون در توازن عضلات نيز موثر است اين موارد نكات خوبي هستند كه بايد به خاطر سپرد. نواختن ويولن در عين توام بودن با ظرافت، به تاب و توان زيادي نيز احتياج دارد. شنا كردن و حتي بازي تنيس سودمند است، مشروط بر آنكه شخص بتواند پس از آن كاملا استراحت كند و حساسيت و ظرافت نوازندگي ويولن را بازيابد و ضمنا - البته اين نكته كه مي گويم واكنشي شخصي و فردي است و نمي توان آن را قانوني مطلق دانست - به هيچ وجه شخص را از مركز وجودش به عنوان يك ويولنيست، از نظر بدني يا ذهني، بيگانه نسازيد.
    بديهي است كه رژيم غذايي نيز عاملي بسيار مهم است كه با توجه به تفاوت بسيار زياد متابوليسم و شيمي بدن افراد مختلف بايد بر عهده ي خودشان گذاشته شود؛ اما من يك رژيم غذايي متعادل را توصيه مي كنم، كه در آن ميوه و سبزي خام فراوان مصرف شود، و غذاهاي سرخ كرده در حداقل باشد. پرهيز از غذاهاي ساخته شده از آرد تصفيه شده و شكر تصفيه شده، به ويژه شيريني هاي مصنوعي، آن انرژي زاهاي موذي، مفيد است. اين نوع شيريني ها را همراه با سيگار و الكل به كلي كنار بگذاريد و از ساير غذاهاي زيانبار نيز تا حد امكان بكاهيد. (مباني طبي اين توصيه ها را مي توانيد در كتاب «تغذيه و فساد فيزيكي» والتر. دي. پرايس (Nutrition and physical Degeneration by Walter D. Price) بيابيد و نيز براي مطالعه ي بيشتر كتاب «امراض ساخارين» تي. كليو (The Saccharine Diseases by T. Cleave) را توصيه مي كنم). همچنين اين نكته مهم را بخاطر داشته باشيد كه هرگز پرخوري نكنيد، به خصوص پيش از نواختن.
    سن ايده آل براي نوازندگي ويولن، سه يا چهار سالگي است، در روسيه ويولن نواختن از اين سن آغاز مي شود و در ژاپن حتي زودتر از آن. دو درس در هفته - كه ميزان آن به مربي بستگي دارد - كافي به نظر مي رسد. در اين مرحله كودك، همانند هر نوآموزي، درس و سرمشق مي گيرد و تكليف پس مي دهد. بنا به تجربيات من كودك در سن هشت يا نه سالگي مي تواند توضيح و تفسير مطالب فني را به روشني دريابد.
    متوني كه در پي مي آيند، و با شش فيلم تكميل مي شوند (به يادداشت ناشر مراجعه كنيد) بيشتر براي مربيان در نظر گرفته شده تا در راهنمايي نوآموزان به كار گيرند، و هنرجويان بزرگسال تر و پيشرفته تر نيز مي توانند از آنها استفاده كنند. فيلم ها به مربيان كمك مي كنند تا هنرجويان، حتي خردسال ترينشان را به پيشرفت تشويق كرده و روش هاي اساسي مرا به آنها نشان دهند. كلمات و تصاوير چاپي به اين منظور فراهم آمده اند تا پايه ي محكمي براي تئوري، متد و به كار بستن آن ايجاد شود و نيز متد با تمرين هاي اضافي مجهز شود و معياري براي نظارت بر نكات جزئي فراهم آيد، كاري كه در زمان محدود فيلم ها ميسر نبود. فيلم ها در مرحله ي تكميل و تدوين براي شفافتر شدن موضوع، كوتاه شده اند كه البته من مايل نبودم چنين حذفهايي در آنها صورت بگيرد.
    اگر چه اين كتاب در شش درس تنظيم شده است، من توصيه نمي كنم كه هنرجو يا مربي، صفحه به صفحه مطابق كليه ي فصل ها كار كند. تمرين هاي درس 1 بايد پيش از ساير تمرين ها و به صورت روزانه انجام شوند. درس هاي 2 و 3 بايد همراه با هم تمرين شوند، و هر روز مقداري از آنها، تا هنگامي كه اصول اساسي كاملا فرا گرفته شوند. تمرين هاي پيشرفته تر درسهاي 4 و 5 نيز بايد با هم توام باشند و همزمان، بايد به دفعات به درسهاي 2 و 3 رجوع كرد تا روش اساسي با ديد تازه تري آموخته شود. تمرين هاي درس 6 را مي توان به تنهايي انجام داد و در صورت امكان ساير تمرين ها را نيز با آنها آميخت. سرانجام در ضميمه ي 1 ، تذكراتي در مورد چگونه تمرين كردن، همراه با يك رشته تمرين ها براي نوازندگان پيشرفته ارائه شده است. گاهي اوقات ممكن است تحليل ها و تمرين ها خيلي نظريه پردازانه و خاص به نظر بيايند كه كاربرد عميق آنها در حركات ريز و ظريف ناشي از احساسات دروني، انگشتان را به نوعي آنتن يا شاخك حسي تبديل مي كند. من قصد دارم با اين روش حداكثر حساسيت را نسبت به ظريف ترين حركات ايجاد، و مربي را راهنمايي كنم تا اين گونه احساسات را در هنرجويش بيدار كند.
    البته در نواختن ويولن، توقف در اين نقطه اشتباه خواهد بود؛ زيرا تكنيك صرفا وسيله اي است كه بدون آن هر قدر هم تصور روشني از موسيقي خود داشته باشيد، درانتقال آن به ديگران ناتوان و بي ياور خواهيد بود. حركت هايي كه من چنان با دقت طبقه بندي كرده ام، نهايتا با يكديگر آميخته مي شوند و يكديگر را به شكلي مي پوشانند كه نه تنها با اصول تحليلي (كه به هر حال در اين مرحله بي فايده اند) مغايرت خواهند داشت بلكه به نحو اجتناب ناپذيري با يك يا چند حركت كه با دقت تجويز كرده ايم، در تناقض خواهند بود. اين فرآيند، همچون فرآيند هضم غذا، تا حد زيادي به ويژگيهاي بدني هر نوازنده ي ويولن بستگي دارد؛ بنابراين مربي بايد همانند پزشك حاذقي بداند كه چگونه اين تمرين ها را با ويژگيهاي فيزيكي، رواني و معنوي هنرجويي كه در مقابل دارد، سازگار كند.
    يك نوازنده ي ويولن هرگز به حد نهايي كمال نمي رسد، اما من پس از پنجاه سال كار كردن با اين ساز، احساس مي كنم كه اكنون زمان مساعدي است تا روشي را كه تكميل كرده ام در قالب كلمات بريزم. در خلال اين صفحات سعي كرده ام تا هر آنچه را كه موضوعي اساسي در نوازندگي ويولن مي دانم، ارائه دهم. اميدوارم كه اين كتاب سودمند باشد و باعث تشويق هنرجويان به فراگيري اين هنر شود و به آنان كمك كند تا شادي دروني و رضايتي را كه ساز ويولن براي من به ارمغان آورده است، تجربه كنند.
    ویرایش توسط Mona : Friday 26 December 2008 در ساعت 10:04 AM
    زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست / هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
    صحــــــــــــنه پیوســـــــــته بجاســـــت / خرم آن نغمه که مردم سپارند به یــــــــــــاد

  20. 12 کاربر برای این پست از Mona تشکر کرده اند:


  21. #11
    Black_Violin آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    11790
    تاریخ عضویت
    Oct 2008
    نوشته ها
    759
    میانگین پست در روز
    0.13
    تشکر از پست
    2,041
    1,955 بار تشکر شده در 659 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 49/10
    Given: 59/7
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    ادامه بده عاليه. من اين كتاب رو نيافتم...
    همش خرافات ... ذهن های پوچ و گنگ و بسته ...
    بس کن دیگه
    به خودت بیا ... چند ثانیه دیگه بیشتر شاید نباشی

    ------
    وبسایت من برای دانلود آهنگ های بیکلام : http://bikalamha.com


  22. 2 کاربر برای این پست از Black_Violin تشکر کرده اند:


  23. #12
    Mona آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    8411
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    1,157
    میانگین پست در روز
    0.20
    تشکر از پست
    2,225
    2,803 بار تشکر شده در 899 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض درس اول


    0 Not allowed! Not allowed!
    من روشي تكنيكي براي نوازندگان ويولن ابداع كرده ام، كه اساس آن عمل موج (wave) يا ضربان (pulse) است، روشي كه ضربه هاي (impulse) مختلف و متضاد و در جهات گوناگون را در يك عمل پيوسته با هم منطبق مي كند. حركاتي كه با عبارات «بيضي» ، «دايره» و «قوس» توصيف مي شوند. جملگي در اين عمل اساسي مشاركت دارند. همچنين يكي از نكات اساسي روش من ذخيره ساختن انرژي به صورت مومنتوم (momentum (اندازه ي حركت = حاصلضرب جرم جسم در سرعت آن)) است. متد من از نظر مفهوم بسيار ساده است و اميدوارم كه اين سادگي هرگز به بوته ي فراموشي سپرده نشود، حتي هنگامي كه در مورد حركات بسيار بغرنج، تمرينات تفضيلي ارائه مي گردد.
    روش من داراي چند مرحله است. نخست تجزيه و آموزش در مورد تنش در انگشتان و اعضاء بدن در هر جهت، كه هر يك شرايط و مقتضيات خود را دارند. بدين ترتيب كه در جهت قائم بايد نيروي جاذبه را خنثي كنيم، در جهت افقي بايد جريان و تداوم را حفظ كنيم؛ و در جهت عرضي بايد عمل نوساني يا آونگي را حفظ كنيم - يا مانند مترونوم، هنگامي كه محور (pivot) در پايين ميله (bar) است، يا مانند ساعت، هنگامي كه محور در بالاي ميله است.
    پس از رشد درك حسي وابسته به اين حركات در سه جهت ياد شده، اين سه را به نحوي با يكديگر تلفيق مي كنيم كه گويي در هم مي آميزند، هرگز نمي توان در نواختن ويولن حركتي را يافت كه بعضي اجزاء كوچك از حركات در جهات ديگر را در بر نداشته باشد، حتي اگر يك جزء حركتي به صورت يك آمادگي انفعالي براي حركت در يكي از جهات ديگر باشد.
    عمل موج نه تنها به كمك خيز و فرود خود نيروهاي در تعارض با يكديگر را موافق مي گرداند، بلكه درون خودش نيز تناوب نيروهاي پيشراننده ي فعال و مومنتوم منفعل، يا به عبارتي، تناوب بين كشيدگي و وارهيدگي را دارد. درون هر چرخه ي حركت يك لحظه حداقل نيرو (effort فعاليت) و يك نقطه توازن كامل - كه من آن را نقطه ي صفر مي نامم - وجود دارد.
    جا افتادن تكنيك در دست چپ يا راست در سه مرحله صورت مي گيرد. نخستين مرحله عبارت است از نرم شدن كامل مفاصل، مانند يك كودك. هر يك از مفاصل، جداگانه بررسي مي شوند. در مرحله ي دوم حركات نرم با هم هماهنگ مي شوند و حالت ارتجاعي فنري در اعمال كششي و فشاري رشد مي كند. مرحله ي سوم و نهائي پرورش قدرت، استحكام و آزادي است. ترتيب اين مراحل را نمي توان تغيير داد. اگر، به عنوان مثال، استحكام مقدم بر حالت ارتجاعي باشد، عواقب وخيمي خواهد داشت و منجر به سفت شدن خواهد شد. همچنين اگر قابليت ارتجاعي پيش از احساس نرمي و انفعال كامل بيايد، نشانه هايي از رسوب تنش (residue of tension) وجود خواهد داشت. يك ويولنيست بايد هرگاه كه سازش را برمي دارد آماده باشد كه سه مرحله را در ترتيب صحيحشان به جا آورد.
    امتياز تمرينهاي مقاومت (resistance exercises) كه من آنها را تكميل كرده ام در تاثير جمعي آنهاست. هر طرف كه با طرف ديگر مقابله مي كند با كمك همين تقابل تقويت مي شود. بدون نياز به هيچ گونه حركت مرئي مي توان قدرتي عظيم را پرورش داد. معيار سلامتي شما مي تواند مقدار انرژي همين دو نيروي متقابل باشد كه با يكديگر برخورد كرده و متوازن مي گردند.
    همان ابتدا در حالت ايستاده (standing pose) مي توانيد تمام عضلات بدن خود را تمرين بدهيد، و در تمام مدت كاملا آرام بمانيد. اين شيوه ي تمرين كردن يكي از راز و رمزهاي رسيدن به حالت ارتجاعي و قدرت است.
    يكي از اصول نوازندگي ويولن، طرز قرار گرفتن بدن (posture) به شكل صحيح است، و شما بايد پيش از هر چيز طبيعي ترين حالت ايستادن (stance) را كه حركات مختلف بدن را جذب و هماهنگ و با نواختن ويولن همساز مي كند، كشف كنيد.
    ممكن است طرز قرار گرفتن بدن يك وضعيت ايستا به نظر برسد، اما به هيچ وجه چنين نيست. اين وضعيت نه تنها نتيجه توازني پيوسته ميان نيروهاي متقابل است، بلكه در همان حال از ضربان و ريتم آكنده است، ضربان قلب و ريتم تنفسمان. مايلم شرح تكنيك ويولن را با چند كلمه اي در مورد تنفس آغاز كنم.


    تنفس


    زندگي با تنفس آغاز مي شود. اين نكته اي بديهي و اساسي در تمامي فعاليت ها و در هنر موسيقي است، اما لازم است كه نوازنده در طول تمرين از آن آگاه باشد. تنفس بايد روان و بدون نياز به اعمال نيرو صورت بگيرد، و حتي در حين پيچيده ترين حركات هنگام نواختن ويولن بايد به آرامي ادامه يابد. براي نيل به اين مقصود به مقدار معيني آموزش و درجه ي بالايي از هماهنگي (co- ordination) نياز است. هماهنگي را در درس هاي بعدي خواهيم آموخت. اكنون مي خواهم تعريفي از تنفس خوب و چند تمرين بنيادي به شما ارائه دهم.
    لازمه ي تنفس خوب قابليت دم و بازدم مساوي است، يعني زمان دم و بازدم بايد مساوي باشد. دوره ي تناوب دم و بازدم بايد در طولاني ترين زمان ممكن باشد. بعضي از هندي ها اين زمان را آنقدر گسترش داده اند كه مي توانند چهار دقيقه براي ورود نفس و چهار دقيقه براي خروج آن صرف كنند. يقين دارم كه برخي صيادان مرواريد چنان مهارتي پيدا كرده اند كه مي توانند حتي بيش از اين تنفس خود را نگه دارند، ليكن ما در پي چنين چيزي نيستم. در نوازندگي ويولن به تنفس ممتد نياز داريم، و هرگز نفس خود را حبس نمي كنيم (هر چند به عنوان يك تمرين، حبس كردن نفس در سينه با دقت و احتياط و بدون اعمال زور مفيد است).
    شايد براي شروع بهترين تمرين اين باشد كه چهار زانو روي زمين بنشينيد، در حالي كه پاها روي هم تا شده اند، دست ها روي زانو (كف دست ها رو به بالا) ، ستون فقرات مستقيم، گردن و شانه ها وارهيده، سينه آزاد و برافراشته، و به آرامي تنفس را آغاز كنيد. وجود يك ساعت براي شمارش ثانيه هاي دم و بازدم سودمند است. سعي كنيد طول دم و بازدم را افزايش دهيد بدون اينكه نفستان بيرون بزند.
    تمرين ديگري كه تسلط بر ظرفيت ريه را تا حد زيادي افزايش مي دهد، عبارت است از قرار دادن دست راست روي بيني، بستن سوراخ راست بيني با نوك شست و سوراخ چپ بيني با نوك يا ناخن انگشت سوم (تصوير 1). سوراخ چپ بيني را آنقدر آزاد كنيد كه به يك ستون نازك هوا اجازه ورود بدهد. (الف) از طريق سوراخ چپ بيني نفس را به درون بكشيد؛ (ب) با برداشتن خيلي جزئي شست از طريق سوراخ راست بيني نفس را خارج سازيد؛ در حالي كه سوراخ چپ بيني را با انگشت دوم مي بنديد - نفس را كاملا خارج كنيد؛ (پ) از سوراخ راست بيني نفس را به درون بكشيد؛ (ت) از سوراخ چپ بيني نفس را خارج سازيد.


    مهارت در اين تمرين را مي توان به كمك طول زماني دم و بازدم، باريكي شكافي كه هوا از آن عبور مي كند، و سكوت اين عبور هوا اندازه گيري نمود. اگر بتوانيد در مدت چهل و پنج ثانيه هوا را به درون بكشيد و چهل و پنج ثانيه هوا را خارج كنيد و اين سيكل را به طور كامل ده مرتبه ادامه دهيد، به خوبي بر تنفس خود مسلط هستيد.


    تمرين هاي طرز قرار گرفتن (posture) و كشيدگي (stretching)




    يكي از مسئله دارترين جنبه هاي ويولن، نگه داشتن آن در موقع نواختن است كه به سادگي ممكن است از آزادي حركت جلوگيري كند و نوازنده را به گرفتن حالت بدن غيرطبيعي وادار كند. در غالب موارد نوازنده از خلال اين مشكلات اجبارا راهي را به سوي يك آزادي ظاهري، و نه واقعي، مي گشايد. منظور صرفا نگه داشتن ويولن نيست بلكه نواختن آن است. راز نواختن ويولن توانايي تنظيم و تعديل پيوسته ي حركات است.
    در اين درس تمرين هاي آماده سازي بدون استفاده از ساز انجام مي شوند، تا براي نخستين بار كه ويولن يا آرشه را برمي داريد، پيشاپيش به آن حد از آزادي حركات كه هدفتان در نوازندگي ويولن است، رسيده باشيد. اين تمرين ها بايد با پاي برهنه انجام شوند.
    طرز قرار گرفتن صحيح بدن عبارت است از كشيده بودن بدن به سمت بالا، از پنجه ي پا و از درون ستون مهره ها تا فرق سر، كه در آن عضلاتمان با تمايل طبيعي مفاصل به فرو ريختن به علت تسليم شدن به نيروي جاذبه، مقابله مي كنند. اين وضعيت افراشته همان قدر كه نشانه ي نشاط و سلامت در زندگي است، نشانه ي سلامت در نوازندگي ويولن نيز هست.
    به منظور تشريح حداكثر كشيدگي قائم، از پاها آغاز مي كنيم. (تصوير 2)


    وزن بدن نوازنده ويولن بايد مختصري بيش از پاشنه پا، روي برآمدگي كف پا و نزديكي انگشتان (balls of the feet) بيفتد. اين تعادل متمايل به جلو امكان تحرك و چابكي بيشتري را فراهم آورده و وضعيت مناسب تري به نوازنده مي دهد. قوسهاي كف پا بايد با مختصر گردشي به سمت لبه خارجي پاها بالا بيايد؛ و پنجه ها در حالت وارهيده نگه داشته شوند (1). اين وضعيت بالا رفته قوس ها بايد حفظ شود، در حالي كه پاها با يك فشار دروني از ناحيه قوزك به وضعيت طبيعي خود باز مي گردند (2). زانوها به عقب رانده مي شوند (3). رانها از هم جدا نگهداشته مي شوند، در حالي كه كفل ها سفت و كشيده هستند و به طرف جلو فشرده مي شوند (4). شكم بايد به داخل فرو داده شود و گودي كمر (the small of the back) عقب داده شود (5). سينه به سمت جلو بالا برود (6). و سر به بالا و عقب، در امتداد گردن كشيده شود (7). فقط شانه ها كاملا وارهيده و افتاده باقي مي مانند و بازوان، دستها و انگشتان تقريبا به موازات ستون مهره ها شل و آويخته، ساير قسمتهاي بدن در كشش هستند گويي سر سعي مي كند به سقف برسد و پنجه هاي پا، برآمدگي كف پا، و پاشنه ها زمين را مي فشارند (8). اين تنظيم حالت بدن براي مقابله با جاذبه، بايد در يك مرتبه فرو بردن نفس، يا اگر تنفس پرورش يافته نيست و ابتدا به زمان زيادي براي تنظيم حالت بدن نياز است، در چند مرتبه فرو بردن نفس انجام شود.
    در اين فرو بردن نفس، ريه به بيشترين حد انبساط خود مي رسد. اما نبايد بگذاريد كه سطح سينه حين بازدم پايين بيايد، زيرا در ازاء اين گسترش بادكنك مانند ريه، امكان وارهيدگي به پشت و شانه داده مي شود، به نحوي كه بتوانند به سادگي به جلو حركت كنند (مانند حركت شانه راست در حالات ويژه اي از حركات آرشه راست) و به عقب (مانند حالات ويژه اي از حركات آرشه چپ).
    پس از نگه داشتن اين وضعيت سفت و كشيده براي چند لحظه، كاملا بر خلاف آن عمل كنيد، اجازه دهيد بدن خم شود و فرو ريزد. چندين بار ميان حالت برخاسته و وارهيده تغيير وضعيت بدهيد. اين عمل به شما ياري خواهد داد تا چند جهت متقابل فعاليت عضلاني را كه در تصوير 2 نمايش داده شده است، حس كنيد. هنگامي كه در نهايت در حالت برخاسته مانديد، مي توانيد عضلات را تا حد زيادي وارهيده سازيد بدون آنكه وضع صحيح ايستادن (stance) را از دست بدهيد. هماهنگ بودن عضلات (the correct muscle - tone) به شما امكان خواهد داد كه اين وضعيت ايستادن را حفظ كنيد بي آنكه دچار خستگي (strain) شويد.


    وضعيت هاي بنيادي آماده سازي عملي

    نخستين وضعيت را مي توان وضعيت نماز مسلمان نام نهاد. پاها زير تنه تا مي شوند، باسن بر پاشنه ها تكيه مي كند؛ ساعد و آرنج بر زانوان مماس مي شوند، و پيشاني بر زمين تكيه مي كند (تصوير 3). در اين وضعيت، بدن آماده است كه مانند فنر عمل كند (نقطه ي مقابل آن حالت «جسد» است، بر پشت دراز كشيده، منبسط و بدون هيچگونه پيچ و تابي، كه پس از پايان تمرين هاي اين درس به اين حالت مي رسيم). شانه ها را به پايين و جلو بكشيد، پشت را قوس بدهيد و سپس، بدون بالا بردن ساق يا ساعد از زمين، سر را به جلو بلغزانيد، به نحوي كه پشت گردن كشيده شود.


    برخيزيد تا به وضعيت زانو زدن برسيد، در حالي كه پشت كاملا صاف و بازوها در كنارتان آويخته است. سر و شانه را به عقب بكشيد، در حالي كه گودي پشت كمر را خالي مي كنيد و سينه را جلو مي بريد و در همان حال دستها را كنار پاشنه ها نگه مي داريد.
    پس از اين دو تمرين اصلي كه مكمل يكديگرند، اكنون براي تمرين وضعيت هاي بعدي آماده ايم كه در آنها بر پاهايمان تكيه مي كنيم.



    مجموعه تمرينات كششي پيوسته





    در شروع تمرين بدن در وضعيت خميده و وارهيده است، سر در جلو آويخته و پشت دستها بر زمين متكي است (زانوها زير سينه خم شده اند). زماني صرف كنيد كه همراه با كش آمدن از درون بخش هاي عضلاني مربوط به هر عضو بدن، تمام بدنتان را حس كنيد: استخوان هاي كتف را به دو طرف بكشيد؛ ستون فقرات را بكشيد؛ قوس داخلي پاهايتان را حس كنيد؛ شست ها و انگشتانتان را حس كنيد. سعي كنيد دستها را به نحوي برگردانيد كه كف دست و انگشتان كش بيايند و روي كف زمين كاملا پهن شوند. گاهي كف پاهايتان را با دست نگهداريد و بكشيد تا پشت بيشتر كشيده شود. چند نفس عميق بگيريد و در يك بازدم پاهايتان را صاف كنيد، اما سر را آويخته نگه داريد و دستهايتان هنوز بر زمين مماس باشند. انگشتانتان را در هم قفل كنيد و دستهاي به هم پيوسته را پشت سر در محل اتصال سر و گردن قرار دهيد. سر را به پايين بكشيد، دست ها را بيندازيد، چند نفس ديگر بگيريد و سپس در يك فرو بردن نفس به وضعيت ايستاده برسيد.
    نفس را خارج سازيد و حالت بدن خود را بررسي كنيد (به تصوير 2 مراجعه كنيد). پاها بايد موازي باشند، قوس آنها كاملا حس شود، زانوها صاف، شكم به درون كشيده پشت صاف باشد (اين يك خطاي رايج در بين نوازندگان ويولن است كه گودي پشت كمرشان خالي مي ماند) و سر برافراشته. نكته ي مهم آنكه شانه ها به عقب فشرده شوند و نه به پايين، بلكه اجازه داده شود رها و آويخته باشند.
    حين فرو بردن نفسي ديگر، بازوها را آهسته بالا ببريد تا در جلويتان به وضعيت افقي برسند. نفس را خارج سازيد و بازوها را به جلو بكشيد و از شانه ها و استخوان هاي كتف دور سازيد. در حين فرو بردن نفس بعدي بازوها را در حالت بدون كشش به بالاي سر ببريد و روي پنجه هاي پا بايستيد. نفس را خارج سازيد و كف دستها را به هم برسانيد (تصوير 6). كف دستها را محكم به هم بفشاريد، سپس سر را عقب ببريد و سعي كنيد طرف داخلي آرنج ها را به هم برسانيد. نفس را به درون بكشيد و بازوها را در زاويه 45 درجه بكشيد. نفس را خارج سازيد و بازوها را به عرض شانه بازگردانيد. اين حركت كشيدن دستها به زاويه 45 درجه و بازگرداندن به عرض شانه را چند مرتبه تكرار كنيد.
    سپس در حالي كه بازوها بدون كشش در دو طرف به صورت افقي قرار دارند، آرنج ها را بپيچانيد. در اين حركت دستها ثابت مي مانند، كف دستها رو به پايين، و بازوها در مفصل شانه ها مي پيچيد؛ و كف دستها و انگشتان كشيده مي شوند (تصوير 7 a و b). سپس اين حركت را به صورت كشيدن و به جلو چرخاندن متناوب شانه و بازوي يك دست با هم، با گرداندن سر در جهت بازوي كشيده شده (در حالي كه بازوي ديگر افقي و وارهيده است) تركيب كنيد؛ بعد براي تكميل اين حركت سر را در جهت مقابل بازوي كشيده و پيچيده شده، بگردانيد (تصاوير 8 a و b). بعد هر دو بازو و شانه را همزمان به صورت دايره وار بچرخانيد. سر را به عقب بكشيد و شانه ها را جلو ببريد، و با عقب رفتن شانه ها سر را جلو ببريد.



    در تمام تمرين هاي قبلي نبايد به دستها اجازه دهيم كه همراه با بازوان بپيچند، كف دستها بايد رو به پايين بمانند و انگشتان در لحظه اي كه بازوان حداكثر چرخش را دارند بايد در كشيده ترين و گسترده ترين وضع باشند.



    تمرين هاي ديگر براي سر

    1- سر را از يك سمت به سمت ديگر بگردانيد و همزمان گردن را بكشيد. با راندن پشت سر با زاويه نسبت به دست راست وقتي سر به راست مي گردد، و بالعكس، به حركت سر كمك كنيد.
    2- سر را به عقب و جلو خم كنيد.
    3- سر و چانه را در يك سطح افقي نگه داريد و سر را از گردن به عقب و جلو برانيد (مانند جوجه مرغ).
    4- سر را در يك دايره كامل، در جهت عقربه هاي ساعت و در خلاف جهت عقربه هاي ساعت، بچرخانيد.



    تمرين هاي توازن (لك لك)




    در حالي كه روي پاي چپ ايستاده ايد مچ پاي راست را با دست راست نگه داريد، پا را مانند تصوير 9 بكشيد و به داخل خم كنيد. همراه با كشيدن مچ پا، دست راست را نيز بكشيد و بازوي چپ را در امتداد افق بگسترانيد. حالت بدن خود را وارسي كنيد، روي پنجه پاي چپ برخيزيد و اين وضعيت را براي مدت زمان دو يا سه بار دم و بازدم حفظ كنيد. توجه كنيد كه بدن به منظور حفظ تعادل به چپ متمايل مي شود. اين تمرين را ايستاده بر پاي راست نيز انجام دهيد.
    در حالي كه روي پاي راست ايستاده ايد، روي پاي چپ را با دست نگه داريد (تصوير 10). دست راست را در امتداد افق بگسترانيد و پاي چپ را به سمت خارج و پشت برانيد. اين عمل باعث مي شود كه شانه ها به جاي اينكه فقط به پايين متمايل باشند، به عقب متمايل شوند. اين تمرين را ايستاده بر پاي چپ نيز انجام دهيد.
    در حالي كه روي پاي راست ايستاده ايد، پنجه پاي چپ را با انگشتان دست چپ نگه داريد، و پا را در امتداد افق به جلو بكشيد، مانند تصوير 11. با اين عمل شانه ها به جلو مي آيند. همين تمرين را ايستاده بر پاي چپ نيز انجام دهيد.
    در حالت ايستاده بر پاي چپ، پنجه پاي راست را با انگشتان دست راست نگه داريد، پاي راست را به طرف بالا برده و خم كنيد، زانو را مقابل شكم قرار دهيد، و دست راست را به صورت متناوب در دو طرف پاي خم شده بكشيد. همين عمل را در حالت ايستاده بر پاي راست نيز انجام دهيد.
    تمرين قبلي را در حالت ايستاده روي پاي چپ انجام دهيد، ولي اين بار پنجه پاي راست را با دست چپ به نحوي بگيريد كه پاي راست مقابل پاي چپ قرار گيرد. همين تمرين را در حالت ايستاده بر پاي راست نيز انجام دهيد؛ و تمرين هاي قبلي را نيز با اين وضعيت تكرار كنيد. پس از تكرار اين تمرين ها قادر خواهيد بود تا همه آن ها را در يك حركت پيوسته انجام داده و بي وقفه از يكي به ديگري تغيير دهيد.


    تمرين هاي نوساني بنيادي براي نواختن ويولن



    از همان ابتدا بايد احساس كنيد كه تمام بدن براي مشاركت در نواختن ويولن آماده است، خواه در آغاز كردن به حركت باشد، خواه واكنشي همساز با آن حركت، حتي در ظريف ترين حركات ناديدني كه در ارتعاش ويولن و آرشه پژواك مي يابند. مجموعه تمرين هاي بعدي شما را قادر خواهد ساخت تا به احساس نواختن نزديك تر شويد، اگر چه كاربرد كامل آنها را در ويولن فقط در مراحل بعدي، يعني درس هاي 4، 5 و 6 خواهيد ديد.



    عادت به آمادگي بايد در تمام بدن جاي بگيرد و همواره وجود داشته باشد، بديهي است هنگامي كه مي نوازيد حركات وسيعي نظير اين تمرينها از شما سر نمي زند، اما گاهي اوقات در استروك هاي (stroke) خاصي نوسان وسيعي در بدن لازم است.
    تاكنون، پاهايتان كنار هم قرار داده مي شدند اما هنگام نواختن بايد بقدر كافي از هم دور باشند تا پايه اي ثابت و در عين حال قابل انعطاف براي توازن فراهم آورند، در عين حال بايد آنقدر به يكديگر نزديك باشند كه بتوانيد وزنتان را به سادگي از يكي به ديگري منتقل سازيد. از اينرو بايد تقريبا 12 اينچ (حدود 30 سانت) از يكديگر فاصله و مختصري به خارج انحراف داشته باشند - فاصله دقيق به ساختمان بدني و طول پاي فرد بستگي دارد.
    اكنون روي اين پايه ي گسترده تر، در حالي كه وزن بدن روي هر دو پا تكيه كرده است، انتقال وزن از يك پا به پاي ديگر را تمرين كنيد. پس از آن بدنتان را نخست در يك جهت و سپس در جهت ديگر در يك صفحه افقي بچرخانيد - بازوها آويخته اند و با هر گردش به هوا بلند مي شوند - هنگامي كه در يك پا حركت به نقطه ي حداكثر رسيد، حركت در جهت عكس آغاز مي شود. مومنتومي كه بدين ترتيب بدست مي آيد شما را به جهت عكس مي راند.
    اكنون به دواير هماهنگ بازوها مي رسيم كه من اميدوارم شما را به خوب نواختن ويولن راهبر شود. تمرين اين حركات را در ساده ترين و طبيعي ترين وضعيت، آغاز مي كنيم، يعني آويخته و رها بودن.



    اجازه دهيد كه بخش فوقاني بدن، از كمر به سمت پايين آويزان گردد، به نحوي كه نوك انگشتان بر كف زمين سائيده شوند، پاها صاف و سر به پايين آويخته باشد. با انتقال مختصري از وزن از يك پا به پاي ديگر نوساني آرام را در بدن آغاز كنيد، دستها را به صورتي حركت دهيد كه نوك انگشتان دوايري روي زمين رسم كنند. (توجه كنيد كه دواير در جهات مخالف يكديگر هستند و بطور متناوب رسم مي شوند.)
    حركت نوساني را در كل بدن حفظ كنيد و تدريجا برخيزيد تا به وضعيت ايستاده برسيد، بازوها حالت نواختن ويولن به خود بگيرند. مچ ها و انگشتان بايد به قدر كافي نرم باشند تا در حركت موجي اعضاء فوقاني بدن مشاركت كنند. گردن نيز بايد وارهيده باشد، تا به سر اجازه دهد همراه با نوسان بدن بچرخد.
    تمرين بعدي براي شانه ها و عضلات پشت است و با تمرين قبلي مرتبط نيست. بازوها را به دو طرف بكشيد، موازي با زمين، و شانه ها پايين بمانند. اجازه دهيد ساعدها از آرنج آويخته شوند. براي آنكه ساعدها كاملا عمود بر بازوها باشند، شانه ها بايد جلو بروند. اين زاويه ي قائمه ميان ساعد و بازو را حفظ كنيد و ساعدها را از حالت قائم بر زمين رو به پايين، تا حالت قائم بر زمين رو به بالا نوسان دهيد. اين حركت را چندين مرتبه تكرار كنيد.
    بازوي چپ را در وضعيت نواختن ويولن قرار دهيد، ساعد تقريبا در زاويه 45 درجه با بدن و مچ رها باشد. با نوسان دادن به آرنج از يك سمت به سمت ديگر و ساعد را به عقب و جلو حركت دادن، با دست چپ در صفحه افقي حركتي دايره اي به وجود آوريد. بازوي راست را در همان وضعيت قرار دهيد و همزمان با هر دو دست دوايري رسم كنيد، نخست در جهت عقربه هاي ساعت و سپس در خلاف آن. بازوي راست را در وضعيت نواختن حركت دهيد، كف دست رو به پايين، و با هر دو دست حركاتي دايره اي در خلاف جهت يكديگر بسازيد. در اين حالت، دست راست بيضي هايي در خلاف جهت عقربه هاي ساعت در يك صفحه تقريبا افقي، و دست چپ دوايري در جهت عقربه هاي ساعت رسم مي كند، ساعد حول آرنج مي چرخد و نوسان مي كند.
    روي پنجه هايتان بايستيد، دستها را در بالاي سر بكشيد، كف دستها را به بيرون، هر دو دست را به جلو و عقب بچرخانيد. در هر چرخش دست به طرف پشت، زانوها را صاف كنيد و همزمان گودي پشت را خالي كنيد، و استخوان هاي كتف و سر را به عقب ببريد.
    سعي كنيد كه سرعت هاي متفاوت نوسان طبيعي بازوها بدون اعمال نيرو را بر حسب كمتر يا بيشتر شدن فاصله دست از شانه، حس كنيد. توجه داشته باشيد كه هر يك از نوسانات اگر در وارهيدگي كامل ايجاد شده باشد، سرعت طبيعي مختص به خود را دارد. تا هنگامي كه از اين نكته آگاه نشويد، در بازو و شانه تنش رسوب خواهد كرد (residual tesnsion) ، يا اينكه بازو و شانه را به صورت عمدي حركت خواهيد داد.
    اكنون مايلم كه اصول نيروي پيشرانه (thrust) و مومنتوم (momentum) را توضيح بدهم.
    در بيضي هاي مربوط به هر يك از اين چرخش ها و در نوسان هاي دايره اي كه داراي يك مولفه قائم (vertical component) باشند. هميشه يك نقطه حداكثر سرعت - لحظه حداكثر نيروي پيشرانه - وجود دارد. به صورت طبيعي، اين لحظه ي حداكثر نيروي پيشرانه در حوالي پايين ترين نقطه رخ مي دهد، اما مي توان آن را به صورت تصنعي در هر نقطه از مسير به كار برد.
    در هر حركتي كه هنگام نواختن ويولن به شكل تكراري انجام مي شود بايد از اين لحظه حداكثر پيشرانه آگاه باشيم - در صورتي كه آن را به صورت تصنعي به كار بريم مي توانيم لحظه ي حداكثر سرعت را از نظر زماني به جلو اندازيم. پس از آن، باقيمانده ي حركت با استفاده از مومنتوم به دست آمده در وارهيدگي منفعل (passive relaxation) ادامه مي يابد.
    در تمرين بعدي دست ها صاف هستند. دست ها را در حالي كه به شكل دايره اي كامل به مركز شانه هايتان مي چرخانيد، از جلويتان بگذرانيد تا يكديگر را در مقابلتان قطع كنند و به تناوب هر يك بر بالاي ديگري قرار بگيرد. اين عمل بايد چندين مرتبه انجام شود، نخست با يك تكان (impuls) رو به خارج در بازوها، سپس با يك تكان رو به داخل. سعي كنيد آگاهي خود را از اصول نيروي پيشرانه و مومنتوم افزايش دهيد. تمرين را در هر دو جهت انجام دهيد. (تصوير 16)







    بار ديگر حركت فوق الذكر را انجام دهيد، ولي اين مرتبه تكان ها يكي پس از ديگري، و نه همزمان، وارد مي آيند. ضربان ريتميك در مفاصل آرنج، مچ و انگشتان را ناديده نگيريد؛ انگشتان در لحظه اي به وضعيت حداكثر گستردگي و كشيدگي مي رسند كه دست ها در بلندترين وضعيت خود قرار دارند. (تصوير 17)
    هر دو دست را همزمان در يك جهت به صورت دايره اي به گردش در آوريد، ابتدا در جهت عقربه هاي ساعت و سپس در خلاف جهت عقربه هاي ساعت. (تصوير 18)



    همانطور كه مشاهده كرده ايد اين حركت را مي توان در دو جهت موازي و در دو جهت مخالف هماهنگ كرد، بنابراين به طور كلي چهار امكان در اين مورد وجود دارد.
    سرانجام، دست ها را در مقابلتان بچرخانيد، كه هر يك شكل يك هشت انگليسي بر پهلو خوابيده بسازند، بگذاريد دستهايتان خم شوند و مفاصل آزادانه تر حركت كنند. اين عمل حركت هاي آرشه چپ را در شكل هشت انگليسي مي آميزد. در آرشه راست، انگشتان و شست ها بايد باز و گسترده باشند. در دورترين نقطه آرشه راست و آرشه چپ بايد حركت را در استخوان هاي كتف حس كنيد.
    پاها فراموش نشوند. روي يك پا بايستيد، دست ها را افقي نگه داريد، و پاي ديگر را مانند يك آونگ با حداكثر نيرو و وسعت به نوسان درآوريد، و اين حركت را با نوسان بدن و دست ها هماهنگ كنيد. اگر پاي راست را برداشته ايد، بدن و دست ها در جهت عقربه هاي ساعت، و اگر پاي چپ را برداشته ايد، در خلاف جهت عقربه هاي ساعت نوسان مي كنند.
    به عنوان آخرين تمرين نوساني، حركتي را انجام مي دهيم كه به ويولن نواختن واقعي بسيار نزديك است. ساعد چپ را مانند تصوير 20 رو به بالا نگه داريد؛ انگشتان و مچ بايد آزاد باشند و آرنج بتواند نوسان كند. كف دست راست مانند هنگام آرشه كشي رو به پائين، و انگشتان و مچ دست راست كاملا نرم و آزاد باشند. در حالي كه دست راست مختصري از آرنج خم شده، حركت نوساني خود را آغاز كنيد و هر دو دست، از جمله مچ و انگشتان، را به حركت در آوريد. براي آنكه نواختن ويولن با دقت بيشتري شبيه سازي شود و به حس واقعي نواختن نزديكتر باشد، راهنمايي هاي ذيل را، با توجه به تصوير 21، مد نظر قرار دهيد:
    (a) وقتي دست راست به بيرون كشيده مي شود، انگشتان گسترده مي شوند.
    (b) وقتي دست راست خم مي شود، انگشتان خم و به صورت يك حركت پيوسته جمع مي شوند.
    (c) وقتي دست چپ از بدن دور مي شود (در وضعيت ويولن نواختن) انگشتان جمع مي شوند.
    (d) وقتي دست چپ به طرف بدن مي آيد، انگشتان گسترده مي شوند.
    در نوسان هماهنگ دو دست، a و c مي توانند همزمان باشند، و بنابراين b و d نيز همزمان مي شوند. همچنين مي توان a و d را همزمان كرد و در اين حالت b و c را نيز بايد همزمان آورد.





    پنج تمرين يوگا


    در خاتمه ي اين درس چند تمرين يوگا ذكر مي شود، چهار تمرين نخست بايد حداقل در سه دوره دم و بازدم نگه داشته شوند.
    1- كف دستها را مقابل ستون فقرات به يكديگر فشار دهيد، نخست مانند تصوير 22 و سپس مانند تصوير 23 استخوانهاي كتف به عقب كشيده و كف دستها به هم فشرده و رو به بالا نگه داشته مي شوند.




    2- «ايستادن روي شانه» (the shoulder stand) يا «بالانس گردن» (neck balance)
    بدن عمود بر زمين است، دستها محكم بر پشت فشار مي آورند (تصوير 24). سينه جلو داده مي شود و چانه به آن فشار مي آورد. در ابتدا اين وضعيت را كنار ديوار تمرين كنيد.
    3- «حالت گاو آهن» (plough pose)
    اگر مي خواهيد اين وضعيت را (كه بسيار سودمند است) براي مدت زماني طولاني حفظ كنيد، با تكيه دادن پاها به يك صندلي مي توانيد آن را ساده تر كنيد. «حالت گاو آهن» (تصوير 25) به چند شكل مختلف اجرا مي شود كه دست ها به روش هاي گوناگون با پاها وارد واكنش مي شوند. مي توان با كف دست پاها را فشار داده و از هم دور كرد يا از خارج دو پا را به يكديگر فشرد. همچنين دست ها مي توانند پاها را به بالا بفشارند و به پايين بكشند. اين روش ها همه سودمند هستند.





    4- پس از انجام تمرين گاو آهن كه پشت را به صورت گوژ خم مي كند، فكر خوبيست كه پشت را بصورت مخالف - كاو - خم كنيم. اين كار را مي توان خوابيده بر پشت، با خم كردن پاها و نگه داشتن روي پا با دست و بلند كردن پشت از روي زمين انجام داد (تصوير 26). حداكثر خم شدن پشت هنگامي حاصل مي شود كه دست ها پشت سر باشند، كف دست ها روي زمين، انگشتان به سمت پاها اشاره مي كنند و سر و بدن، غير از دست و پا، از روي زمين بلند مي شود.
    5- و سرانجام اين پاداش شيرين و لذت بخش پس از انواع و اقسام كشش و كنش و واكنش و غيره فرا مي رسد؛ روي زمين دراز بكشيد، كاملا فاقد كشش و در حد اعلاي وارهيدگي. هر قدر تلاش بيشتري بخرج داده باشيد، اين مرحله لذت بخش تر است. در واقع اين مرحله را «حالت جسد» (dead pose) نام نهاده اند. وقتي در اين وضعيت كاملا به وارهيدگي رسيده باشيد، مي توانيد ضربان گردش خون را در سمت خون را در دست ها (به ويژه ساعدها) و گاهي اوقات، در كمال وارهيدگي، حتي در پاها حس كنيد. به آرامي نفس بكشيد، بر اين تمركز كنيد كه از همه تنش ها عضو به عضو و مفصل به مفصل رها مي شويد، سنگيني هر عضو را حس كنيد، گويي در زمين فرو مي رويد. مي توانيد براي بيست دقيقه و يا اگر فرصت داريد، بيش از آن، در اين حالت باقي بمانيد.

    ویرایش توسط Mona : Sunday 20 September 2009 در ساعت 08:20 PM
    زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست / هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
    صحــــــــــــنه پیوســـــــــته بجاســـــت / خرم آن نغمه که مردم سپارند به یــــــــــــاد

  24. 8 کاربر برای این پست از Mona تشکر کرده اند:


  25. #13
    Black_Violin آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    11790
    تاریخ عضویت
    Oct 2008
    نوشته ها
    759
    میانگین پست در روز
    0.13
    تشکر از پست
    2,041
    1,955 بار تشکر شده در 659 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 49/10
    Given: 59/7
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    Edame nadare?
    همش خرافات ... ذهن های پوچ و گنگ و بسته ...
    بس کن دیگه
    به خودت بیا ... چند ثانیه دیگه بیشتر شاید نباشی

    ------
    وبسایت من برای دانلود آهنگ های بیکلام : http://bikalamha.com


  26. 3 کاربر برای این پست از Black_Violin تشکر کرده اند:


  27. #14
    Mona آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    8411
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    1,157
    میانگین پست در روز
    0.20
    تشکر از پست
    2,225
    2,803 بار تشکر شده در 899 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط Blackviolin [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    Edame nadare?

    حتما ادامه داره :)
    اما بعد از امتحاناي من يعني بعد 23 بهمن!
    ببخشيد اگه به خاطر امتحانام به تاخير افتاده.
    مرسي از پيگيريتون و موفق باشيد.
    زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست / هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
    صحــــــــــــنه پیوســـــــــته بجاســـــت / خرم آن نغمه که مردم سپارند به یــــــــــــاد

  28. 3 کاربر برای این پست از Mona تشکر کرده اند:


  29. #15
    Mona آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    8411
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    1,157
    میانگین پست در روز
    0.20
    تشکر از پست
    2,225
    2,803 بار تشکر شده در 899 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض درس دوم


    0 Not allowed! Not allowed!
    براي ساده تر شدن اين تمرين ها بهتر است ابتدا از يك ميله ي چوبي با مقطع گرد (سبك و جلا داده نشده، به طول حدودا 5/1 تا 2 فوت و قطري در حدود قطر آرشه) استفاده شود. بعد از آنكه حساسيت لازم را كسب كرديد و تمرين هاي ابتدايي را با آرشه انجام داديد (كه بدان در بخش 3 از اين درس خواهيم پرداخت) بايد تمرين هاي پيشين را با استفاده از آرشه بجاي ميله ي چوبي تكرار كنيد.


    توازن ميله در نقطه مياني آن و وضعيت انگشتان


    ميله را با دست چپ بگيريد. در حالي كه دست راست از آرنج خم شده و ساعد تقريبا با زمين موازي است، فقط با استفاده از انگشت شست و انگشت دوم ميله را در نقطه ي توازن مياني آن نگه داريد. هر دو انگشت بايد نرم و گرد شده باشند، به نحوي كه گوشه فوقاني شست دست راست و ناخن شست با ميله تماس حاصل كند و انگشت دوم به صورت اريب در نخستين مفصل خود بر ميله مماس شود و دايره اي را با شست تكميل كند. انگشتان ديگر را به آهستگي به آنها ملحق كنيد - نخست انگشت چهارم، سر آن نه بر بالاي ميله بلكه بر لبه داخلي آن تكيه مي كند، سپس انگشت اول حدودا در جايي بين مفصل اول و دوم آن بر ميله تكيه مي كند و سرانجام انگشت سوم بين سرانگشت و مفصل اول تماس حاصل مي كند.
    انگشتان بايد گرد شده باشند و فاصله بين آنها به يك اندازه باشد (با يكديگر تماس نداشته باشند). دست بايد مختصري از مچ آويخته و نرم باشد.



    توجه داشته باشيد كه فاصله بين نقطه تماس انگشتان و ميله، و مفصل آنها با دست، در انگشت چهارم بيشتر است تا انگشت اول. يعني ناكل (knuckles رديف مفاصل پيوند دهنده ي آخرين بند انگشتان به دست) زاويه ي مختصري با ميله دارد و با آن موازي نيست. اين زاويه به چرخش ها و به بالا و پايين رفتن جزئي بازوي راست كمك مي كند و دائما با آنها تغيير و تطبيق مي يابد.


    توازن ميله در وضعيت نواختن


    با دست چپ ميله را به تدريج و كم كم از ميان انگشتان به سمت چپ ببريد، در اين حركت ميله را تا آن اندازه با دست چپ آزاد سازيد كه انگشت چهارم (دست راست) نقش دائما افزايش يابنده خود را در حفظ تعادل ميله احساس كند. كشيدن ميله با دست چپ مقاومت سيمهاي ويولن را شبيه سازي مي كند، و رهاسازي آن از دست چپ مشابه شرايطي را ايجاد مي كند كه در موقع نواختن ويولن هنگام جابجا كردن آرشه در هوا، برداشتن از روي سيمها، با متوازن كردن آرشه هنگامي كه با نيمه پاييني نواخته مي شود، وجود دارد. انگشتان ديگر را نرم نگه داريد و از اين نكته آگاه باشيد كه براي تحمل وزن ميله، حتي هنگامي كه به دست چپ تكيه دارد، ميله به هيچ وجه «در چنگ فشرده» نمي شود.


    حركات هماهنگ شست، انگشتان و ناكل


    براي ساده تر آموختن بهتر است اين ايده را بخاطر بسپاريد كه در نگه داشتن آرشه دو «شكل» (shape) اصلي تركيب مي شوند - يك حلقه (ring) يا «دايره» (circle) و يك قوس (arch) يا «پل» (bridge) {كه در فيلم درسي به آنها به عنوان دو قوس اشاره شده است}. اولين آنها دايره اي است كه وقتي ميله را نخستين بار در نقطه مياني آن متوازن ساختيد توسط شست و انگشت دوم ايجاد مي شود (تصوير 3). دومين شكل «پل» است كه از ناكل تشكيل شده و بر دو ستون (pier) تكيه دارد: يكي از انگشت اول كه مي تواند وزن را از هر سمت ميله دريافت و تحمل كند؛ ديگري كه خودش دو پايه دارد، مشتمل است بر انگشتان سوم و چهارم كه فشار را بر هر سمت ميله اعمال مي كنند (تصوير 4). (در مورد كاربرد ويژه ي اين ايده بعدا بحث خواهيم كرد.)
    اگر چه وزن بازو عمدتا به انگشت اول هدايت مي شود، خاصيت گسترندگي اين پل موجب مي شود كه بخشي از وزن به سمت انگشت سوم و چهارم بازگردد و بين آنها توزيع شود و بدين ترتيب آن انگشتان در حركت آرشه مشاركت داشته باشند.



    دايره

    در حالتي كه هنوز ميله را به كمك دست چپ نگه داشته ايد، شست دست راست را بر روي آن به عقب و جلو بلغزانيد، بدون آنكه قسمت هاي ديگر دست حركت كند، و اطمينان حاصل كنيد كه گوشه شست در تماس با ميله باقي مي ماند. بدين ترتيب شست هنگام لغزيدن در امتداد ميله به طرف چپ (به طرف نوك آرشه/ tip) خم مي شود و هنگام لغزيدن به طرف راست (به طرف انتهاي آرشه/ nut) صاف مي شود، هر چند هرگز آنقدر صاف نمي شود كه خميدگي مختصري به طرف بيرون نداشته باشد. (خم شدن شست هنگام لغزيدن آن به طرف سر آرشه مقارن است با چرخش آرشه در جهت عقربه هاي ساعت، و لغزش آن به طرف انتهاي همزمان با چرخش آرشه در خلاف جهت عقربه هاي ساعت. بنابراين هر حركت تا حدي تحت تاثير حركات همراه با خود، و گاهي حتي مخالف آن است.) انگشتان ديگر نيز بايد نقطه تماس خود را با ميله حفظ كنند و دست بايد اندكي از مچ آويخته باشد.



    اكنون انگشت هاي اول، سوم و چهارم را از روي ميله برداريد و بار ديگر شست را بلغزانيد. اين مرتبه انگشت دوم را در خلاف جهت شست بلغزانيد - به طرف انتها هنگامي كه شست به طرف سر آرشه مي لغزد، و بالعكس. توجه كنيد كه ميله به تناوب به چپ و راست متمايل مي شود (تصاوير 5 و 6). بار ديگر، و در واقع در تمام تمرين هاي مربوط به آرشه، اطمينان حاصل كنيد كه هيچ كدام از نقاط تماس تغيير نكرده باشند.
    زماني كه احساس كرديد كه تركيب دو حركت عملي طبيعي و ساده است، لغزيدن شست و انگشت دوم بر ميله را متوقف كنيد، اما فشار متقابل آنها را، كه در خم و راست شدن شست موجب چرخش ميله مي شود، حفظ كنيد.
    شست در وضعيت اصلي خود كاملا در جهت افقي خم مي شود و عضله اش نرم مي ماند.
    اين حالت شست مربوط است به موارد ذيل:
    الف) بخش آغازين يك استروك (stroke) آرشه راست؛
    ب) گذر از يك سيم به سيم بالاتر؛ بعنوان مثال



    پ) پيش آمادگي (anticipation آخرين قسمت از طول آرشه چپ كه در واقع دورخيزي براي شروع آرشه راست محسوب مي شود و به عكس.) يك آرشه راست بلافاصله پس از پايان آرشه چپ؛
    ت) استروك هاي خيلي كوتاه آرشه چپ نظير باز نهادن ها (re - takes) ، استاكاتو جهشي (flying - staccato نوعي آرشه مقطع، كه چندين نت با يك آرشه نواخته مي شوند.) ، يا اسپيكاتو (spiccato يا آرشه پريده. نوعي آرشه مقطع، كه آرشه بعد از هر ضربه از سيم بلند مي شود.) {كه در آن مدت زمان پيش آمادگي با مدت زمان خود استروك يكي است}.
    شست در دومين وضعيتش اندكي كمتر خميده و عضله اش فعال مي شود. اين حالت شست مربوط است به موارد ذيل:
    الف) جهت كلي آرشه چپ؛
    ب) گذر از يك سيم به سيم پايين تر؛
    پ) پيش آمادگي يك استروك آرشه چپ بلافاصله بعد از پايان يك آرشه راست؛
    ت) استروك هاي خيلي كوتاه آرشه راست (كه پيش آمادگي آرشه چپ بعدي وجود دارد).
    با تغيير در اندازه ي خميدگي و كشيدگي شست در جهت افقي مي توانيد ميله را نيز بچرخانيد (تصاوير 5 و 6 را ببينيد). اين عمل در تركيب با استروك هاي آرشه هاي چپ و راست؛ زاويه ي موي آرشه را با سيم تغيير مي دهد، در آرشه چپ كه به انتهاي آرشه نزديك مي شود، چرخش در خلاف جهت عقربه هاي ساعت (مچ بالا مي رود) ، و در آرشه راست با نزديك شدن به سر آرشه، چرخش در جهت عقربه هاي ساعت (مچ فرو مي افتد).
    اين چرخش همچنين در مواردي به منظور تغيير تُن (tone) ، رنگ و ديناميك، با تغيير فاصله آرشه از خرك همراه مي شود.
    (در عبارات چرخش آرشه در جهت عقربه هاي ساعت يا خلاف جهت عقربه هاي ساعت، فرض بر اين است كه انتهاي آرشه يا ميله در امتداد طول آن به سمت سر آن نگاه مي شود.)


    پل

    در حاليكه سر ميله را با دست چپ نگه داشته ايد، انگشت هاي اول، سوم و چهارم را روي ميله قرار دهيد و شست و انگشت دوم را از آن برداريد. در آرشه راست و نيز آرشه چپ ستون ها (piers يعني انگشتان اول و سوم و چهارم كه توضيح داده شد.) به فاصله گرفتن از هم تمايل مي يابند. براي اينكه اين موضوع را بهتر حس كنيد مي توانيد به ستون ها اجازه دهيد با حفظ شكل قلاب مانند خود، روي ميله بلغزند. در آرشه راست با فاصله گرفتن ستون ها، ناكل همراه با مچ پايين مي آيد و آرنج اندكي بالا مي رود. در آرشه چپ با فاصله گرفتن ستون ها، ناكل همراه با مچ بالا مي رود و آرنج به اندازه ي بسيار مختصري پايين مي آيد (به ترتيب، تصاوير 7 و 8).





    در هر مورد مهمترين مسئله اين است كه گسترش يافتن انگشتان و ناكل را حس كنيد، حتي هنگامي كه در آرشه چپ انگشتان مختصري «به طرف هم مي روند». لازم است كه بين اين دو (يعني آرشه چپ و آرشه راست) گرايش پي در پي به «سخت شدن» (firmish) يك لحظه وارهيدگي كامل وجود داشته باشد.
    اكنون حركات آرشه راست و چپ، را به تناوب اجرا كنيد، هر دفعه از يك مرحله «صفر» (zero stage) عبور كنيد كه در آن دست از نيروي گسترنده (spreeding effort) رها مي شود. اين نكته كه بر دو ستون نيرويي معادل اعمال شود، مهم است. هنگامي كه يكي از آن دو اجازه يابد كه تنبل تر يا پرانرژي تر باشد در معرض خطر تثبيت يك عادت غلط قرار خواهيم گرفت.

    تركيب دايره و پل

    اكنون حركات شست و انگشت دوم را به حركات گسترشي متناوب فوق الذكر بيفزاييد. ابتدا بايد اين حركات روي ميله انجام شوند، سپس آنطور كه در تصاوير 9 و 10 نشان داده شده، با آرشه انجام گيرند. در آرشه راست هنگامي كه ناكل پايين برده مي شود، شست خم مي گردد، و انگشت دوم در فشار آوردن به سمت انتهاي آرشه با انگشت هاي سوم و چهارم همراه مي گردد. در آرشه چپ هنگامي كه ناكل بالا مي رود، شست در فشار آوردن به سمت انتهاي آرشه با انگشت هاي سوم و چهارم همراه مي گردد، در حالي كه انگشت دوم همراه با انگشت اول به سمت سر آرشه فشار وارد مي كند (تصاوير 11 و 12). دقت كنيد كه هيچ يك از حركاتي كه پيش از اين ذكر شد يا بعدا گفته خواهد شد نقطه تماس بين ميله و هر يك از انگشتان يا شست را بر هم نزند.
    تركيبي از حركات را نيز مي توان بدون ميله تمرين كرد. دقت كنيد كه آنقدر به دستتان متمركز نشويد كه از سفتي هاي ناخواسته كه ممكن است در بالاي بازو و شانه به وجود آيد، غافل شويد.




    انعطاف پذيري و نرمي انگشتان و شست هنگام حمل ميله بدون تكيه بر دست چپ


    حركت عمودي انگشتان

    بازگرديم به همان حالت نخست نگه داشتن ميله در نقطه وسط آن، كه ميله خود به خود در دست راست متوازن مي شود. دست و بازو را ثابت نگه داريد، با خم كردن انگشتان و شست ميله را تا حد امكان بالا ببريد؛ سپس با صاف كردن انگشتان و شست ميله را پايين بياوريد. هنگامي كه ميله بالا برده مي شود، در جهت عقربه هاي ساعت مي چرخد، و هنگام پايين رفتن در خلاف جهت عقربه هاي ساعت. طبق معمول، توجه داشته باشيد كه نقاط تماس تغيير نكنند. به محض آنكه به حداكثر دامنه ي حركت انگشتان (و در نتيجه حركت ميله) برسيد حركت دست را هم مي توانيد مطابق حركت انگشتان به آن اضافه كنيد، و با بالا و پايين بردن آن از مچ فاصله اي را كه ميله در آن حركت مي كند، افزايش دهيد.
    اين حركات را تكرار كنيد و به تدريج دست را به سمت انتهاي ميله برانيد، به نحوي كه از نقش انگشت چهارم در توازن ميله آگاه شويد، بدون آنكه انگشت چهارم انعطاف پذيري خود را از دست بدهد (تصاوير 13 و 14).





    به منظور افزايش انعطاف و انطباق پذيري خود، سعي كنيد - محض كنجكاوي - ميله را با دستتان موج بدهيد و در هر نوسان رو به بالاي دست، انگشتان سوم و چهارم را برداريد و نزديك پايين ترين نقطه، انگشت ها را با ميله تماس دهيد.


    حركت افقي انگشتان

    از آنجا كه در نواختن ويولن تا حد زيادي با حركات افقي مداوم سروكار داريم، بايد انگشتانمان براي انعطاف پذير شدن در اين جهت پرورش يابند.
    انتهاي ميله را در وضعيت طبيعي نگه داريد، كه در نرم ترين حالت ممكن به انگشتان و شست تكيه داشته باشد. اكنون با دست چپ اين آرشه را بكشيد و فشار دهيد، و فشار نگه داشتن آن را دقيقا آنقدر افزايش دهيد كه مطمئن شويد ميله از ميان انگشتان و شستتان نمي لغزد. به هر حال انگشتان بايد آنقدر انعطاف پذير باشند كه به كشش و فشار پاسخ منفعل بدهند، براي شبيه سازي حركات آرشه چپ و آرشه راست، انگشتان كشش خم و در فشار صاف مي شوند (تصاوير 15 و 16).
    اكنون با دست راست ميله را عمودي نگه داريد، آن را به بالا برانيد و همزمان انگشتان را خم كنيد و دست را از مچ بالا ببريد. سپس به دست و انگشتان اجازه دهيد آنقدر از جاذبه زمين تاثير پذيرند كه ميله پايين بيايد و وزن آن دست را پايين بكشد و انگشتان را صاف كند. در اينجا انگشت چهارم به تدريج از ميله جدا مي شود و انگشت سوم تماس اندكي با آن دارد (تصاوير 17 و 18).



    براي آزمودن همين احساس در جهت مخالف، ميله را به طرف پايين بگيريد و تمرين قبلي را تكرار كنيد، اما اين مرتبه صاف كردن انگشتان به طرف بالا موجب كشش فعال مي شود و پايين آمدن منفعل، انگشتان را خم مي كند.
    منظور از تمرين هايي كه ذكر شد، اين بود كه براي حصول به انعطاف پذيري در حركاتي كه اكنون بايد انجام دهيد، يعني افقي نگه داشتن آرشه و خم شدن فعال انگشتان به چپ و صاف شدن به سمت راست، آماده شويد.


    دواير (تركيب حركات عمودي و افقي انگشتان)

    پس از آنكه در حركات عمودي و افقي انگشتان (با ميله افقي) مهارت كسب نموديد، بايد آماده باشيد كه آنها را در هر جهتي در يك دايره تركيب كنيد. اين حالت دايره اي بايد با ميله در زواياي مختلف بين افقي و عمودي تمرين شود. تمام انگشتان بايد برابر با هم عمل كنند، به نحوي كه هر دو سر ميله دوايري با يك اندازه رسم كنند. ضربه ي لازم براي اين حركت بايد از بازو صادر شود.
    در همين مرحله ي ابتدايي، تمرين هاي قبلي را بيازماييد، در حالي كه ميله را فقط با انگشت هاي اول و دوم و شست نگه داشته ايد. متوجه خواهيد شد كه انگشت دوم بعضي از وظايف انگشت هاي سوم و چهارم را بر عهده خواهد گرفت، اما بايد تا حد امكان آن را به شست نزديك كنيد. همچنين ممكن است كه انگشت دوم ناچار شود ميله را تا حدي به بالا و پايين براند. براي آنكه انگشت هاي اول و دوم در حين اين عمل واقعا رها باشند، بازو ناگزير است كه كاملا به طرف داخل بچرخد، تا انگشت اول در جايي بين قاعده (base) و بند وسط (middle phalange) بر ميله تكيه كند.


    تمرين هاي ابتدايي با آرشه

    اكنون آرشه را جايگزين ميله مي كنيم. تمرين بعدي از اين نظر سودمند است كه به شما ايده اي در مورد دامنه ي حركت لازم در آرشه كشي بدون لزوم تحمل تمام وزن آرشه را ارائه مي دهد.
    انتهاي آرشه مطابق تصوير 19 به يك سه پايه نُت (music stand) تكيه مي كند. سر آرشه با دست چپ نگه داشته مي شود. دست راست بدون اعمال فشار روي پاشنه آرشه (heel) قرار داده مي شود. تنها عنصر نگه دارنده در دست راست، احساس تماس در «دايره» ي انگشت دوم و شست است، كه بايد پيش از قرار گرفتن دست روي آرشه شكلي رها و شُل به خود گرفته باشد. دست به اين ترتيب حالتي طبيعي و آسوده به خود مي گيرد. اين احساس تماس در «دايره» بايد هنگامي كه دست به بالا تا نوك آرشه مي لغزد و باز مي گردد، حفظ شود. بازو بايد آنقدر سبك و بي حركت باشد كه هيچ گونه نيروي كششي در نقاط تماس احساس نشود. بايد به خاطر سپرد كه شانه و استخوان كتف در حركت آرشه راست از دست و انگشتان پيروي كرده و بالعكس در حركت آرشه چپ براي مسير عبور دست جا باز مي كنند. از آنجا كه در اين حركت لغزشي (glide) نرم تقريبا مومنتومي وجود ندارد، كمتر مي توان حركت آشكاري در انگشتان مشاهده كرد، مگر تفاوت جزئي در شيب انگشتان بين آرشه چپ و آرشه راست كه آن هم با اين فرض كه دست واقعا نرم نگه داشته شود، ناشي از عمل اصطكاك بين دست و آرشه است.



    حركت واكنشي (re-active) ديگري كه بايد در اين تمرين انجام بگيرد، عمل جبراني تنظيم زاويه ي بين قسمت فوقاني بازو، ساعد، مچ و انگشتان جهت موازي نگه داشتن آرشه با خرك ويولن است. اين عمل تنظيم كه بعدا با تفصيل بيشتري در مورد آن شرح داده خواهد شد، در لحظه اي آغاز مي شود كه بازو حركت خود را شروع كرده و به استروك خود به طرف راست ادامه مي دهد. همانطور كه در تصاوير 20 و 21 نشان داده شده است، صفحات متغيري كه بازو با توجه به سيمهاي مختلف در آنها حركت مي كند، با تغيير ارتفاعي كه در آن پاشنه ي آرشه مستقر شده است و با چرخش عمودي سر آرشه شبيه سازي مي شود.




    متوازن كردن آرشه

    هنگامي كه آرشه نگه داشته و حمل مي شود، ممكن است كشش بيش از حد در مچ، انگشتان و شست به بازو و شانه منتقل شده و گرفتگي و سفت شدن دست، تنظيم كردن طبيعي آرشه را مشكل سازد. تمرين هايي كه از اين پس ارائه خواهند شد، عمدتا بدين منظور طرح شده اند كه از ابتدا يك شيوه ي اساسي براي نگه داشتن آرشه در اختيار شما قرار گيرد تا بتوانيد اين حركات و تمام حركات واكنشي ديگر را به خوبي اجرا كنيد. در عين حال اين تمرين ها دست و بخصوص انگشت كوچك و شست را، به درجات شديدا متغير هماهنگي عضلاني (muscle tone) مناسب براي انواع گوناگون آرشه كشي عادت مي دهند. هدف ديگر اين تمرين ها، كه به شكل كامل تري در درس 4 ادامه خواهد يافت، بالا بردن سطح درك از حالت ارتجاعي آرشه و اثر درجات متغير حالت ارتجاعي مفاصل در آرشه است.
    در اين تمرين ها لازم است كه ويولن در وضعيتي شبيه به نواختن مانند تصاوير 22 و 23 نگه داشته شود، تا بازوي چپ از آغاز احساس آزادي داشته باشد و اين احساس را هميشه در هنگام نواختن حفظ كند، و قدرت انگشتان دست چپ تقويت شود.
    در ابتدا وسط آرشه را روي يك سيم قرار مي دهيم. انگشتان دوم و سوم را بر مي داريم و آن را با سبك ترين و نرم ترين حالت ممكن به كمك انگشتان ديگر، يعني انگشت اول، چهارم و شست نگه مي داريم. سپس به انگشت چهارم فشار مي آوريم تا آرشه از سيم جدا شود. (چنانچه آرشه به غير از فشار انگشت چهارم با هر وسيله ديگري بالا برده شود، اين تمرين مفهوم خود را از دست خواهد داد.) اين فشار آوردن به انگشت چهارم همچنين موجب مي شود كه شست بيشتر گرد شود و انگشت اول رو به بالا جمع گردد، كه البته نبايد بر آرشه فشاري وارد بياورد.
    بدين ترتيب آرشه براي چند لحظه بر فراز سيم متوازن مي ماند؛ سپس فشار از انگشت چهارم برداشته مي شود، آرشه مجددا روي سيم مي افتد و اجازه مي يابد كه روي سيم پرش داشته باشد تا هنگامي كه خود به خود روي سيم آرام بگيرد، و به اين منظور دست بايد كاملا وارهيده باشد. اگر واقعا به دست آزادي حركت داده شود، احساس مي شود كه اين پرش ها در دست، و بالاتر از آن در تمام بازو، «پژواك» مي يابند.
    در دومين مرحله از تمرين، كه يك اثر كمانه اي (ricochet effect) واقعي ايجاد خواهد شد، در لحظه ي برداشتن فشار از انگشت چهارم، آرشه در كمال آرامي كشيده مي شود تا در پايان پرش ها سر آرشه روي سيم قرار گرفته باشد. (نوازندگاني كه بازويشان طولي متعارف دارد، نبايد خيلي به سر آرشه نزديك شوند، زيرا نگه داشتن آرشه به اين صورت براي آن بخش آرشه مناسب نيست.) سپس آرشه به كمك فشار انگشت كوچك دوباره بالا مي رود، به نقطه شروع باز مي گردد و بار ديگر رها مي شود. به عنوان تنوع، به عوض برگرداندن آرشه به نقطه شروع، مي توانيد از بالاي نقطه اي كه در پايان آرشه راست مي توان به آن رسيد (منظور اين نيست كه آرشه راست اجرا شود.) ، آغاز كنيد و آرشه را به طرف پاشنه آن ببريد تا يك كمانه ي آرشه چپ (up-bow ricochet) ايجاد شود. تداوم پرش ها به سبُك گرفتن بازو و شانه بستگي دارد، كه يك پيش شرط اساسي براي اين تمرين است.
    سپس مي توان مرحله ي دوم تمرين را با قرار دادن همه انگشتان روي آرشه تكرار كرد. در اينجا مي توان احساس كرد كه هنگام نگه داشتن آرشه، انگشت هاي دوم و سوم، به ويژه دوم، به صورت فعال كمك مي كنند، زيرا «دايره» دوباره وارد عمل شده است. هنگام رهاسازي آن، يعني در حالت پرش، انگشت هاي دوم و سوم مي توانند به احساس كردن پرش ها كمك كنند و البته به هيچ وجه نبايد مقاومتي در مقابل آن ايجاد نمايند. تعداد كمانه ها در حالتي كه انگشت هاي مياني روي آرشه هستند، بايد با حالتي كه روي آرشه قرار ندارند، يكسان باشد.

    اگر پس از چند روز انجام دادن اين تمرين هاي كمانه اي متوجه شديد كه انگشت دوم تمايل غالبا رايج به «تسليم شدن» (cave in) در مقابل فشار را حفظ كرده است، تمرين تقويتي بعدي سودمند خواهد بود. به اين صورت كه در شروع تمرين كمانه اي، آرشه با فشار انگشت چهارم از سيم برداشته شود، اما بجاي فرو افتادن روي سيم بر اثر برداشتن فشار، تا حد امكان آهسته و آرام پايين برده شود، و بي سر و صدا و بدون لرزش روي سيم قرار گيرد.


    حركت گذر از سيم

    تمرين ديگري كه مانند تصاوير 22 و 23 با نگه داشتن ويولن انجام مي گيرد، عبارت است از قرار دادن سر آرشه روي سيم سل براي چند لحظه، بعد با يك حركت تمام دست (مجموعه ي بازو و آرنج و ساعد مورد نظر است.) سر آرشه روي سيم مي قرار مي گيرد. سپس آرشه به آهستگي روي سيم سل باز مي گردد. اين تمرين در وسط آرشه و در پاشنه آرشه تكرار شود، با اين تمرين يك انگشت كوچك تربيت نيافته دقيقا از عملكرد متوازن كننده ي خود آگاه خواهد شد. (در اين مرحله ابتدايي، تاكيد مي شود كه تغيير سيم در پاشنه آرشه بايد با يك حركت تمام دست و بدون هر گونه حركت مستقل مچ و يا انگشتان انجام بگيرد. البته در درس 4 در مورد مزاياي تناوب (staggering) حركات دست و بازو در گذر از سيم در پاشنه آرشه بحث خواهيم كرد.)


    حركات تمام آرشه (whole bows) با نوسان آزاد دست (free-swinging arm)


    اكنون در موقعيتي هستيم كه نوسان آزاد دست را، كه در تمرين هاي نشان داده شده در تصاوير 18 و 19 درس 1 (بخش 3) انجام داده ايم، با توانايي حمل آرشه بدون سفت شدگي (stiffening) ، تركيب كنيم.
    ابتدا بدون ويولن يا آرشه، منحني هاي ايجاد شده در تمرين هاي درس 1 را به منظور تطبيق دادن با صفحاتي كه دست هنگام نواختن در آنها حركت مي كند، اصلاح مي كنيم. تصور مي كنيم كه در هوا يك حركت آرشه چپ نسبتا سريع ايجاد مي كنيم و بعد آهسته بر مي گرديم. در آغاز دست راست را كاملا مي گسترانيم و آن را به سمت چپ بالا نوسان مي دهيم، گويي آرشه را به سمت پاشنه مي رانيم. البته اين حركت فراتر از پاشنه آرشه خيالي مي رود، تا اينكه ناكل دست راست تقريبا همسطح گوش چپ قرار مي گيرد. اگر مچ و انگشتان نرم باشند، در ادامه ي حركت دست به سمت چپ و بالا خم مي شوند. سپس جهت را تغيير مي دهيم و دست را به عقب باز مي گردانيم، در حالي كه انحناء مختصري به آن داده ايم گويي قصد داريم سر آرشه را روي سيم قرار دهيم. اين حركت را چند مرتبه بي وقفه تكرار مي كنيم. سپس اين تمرين را با آرشه راست خيالي انجام مي دهيم، دست را با انحناي مختصري به راست مي بريم تا كاملا گسترده شود و سپس فراتر از پاشنه آرشه خيالي به نقطه ي بازگشت برسد.
    سپس ويولن را مانند تصاوير 22 و 23 اين درس مي گيريم و تمرين هاي آرشه چپ و آرشه راست را به ترتيب ذيل چند مرتبه روي هر سيم انجام مي دهيم:




    در تمرين هاي آرشه چپ كه اكنون انجام داديم، بايد اطمينان حاصل كنيم كه تمام دست به نرمي و رواني به حركت خود ادامه مي دهد، يعني هنگامي كه آرشه سيم را ترك مي كند مثل هواپيمايي است كه آرام از باند فرودگاه بر مي خيزد، نه اينكه با شدت و سرعت از آن جدا شود. هر چند در تمرين با آرشه، دست نيازي به آن ندارد كه مانند تمرين بدون آرشه آنقدر به سمت چپ و بالا برود اما تا وقتي كه پشت دست همسطح بيني قرار نگرفته، نبايد بازگردد.
    در نقطه ي بازگشت در هوا، هنگامي كه دست تمام وزن آرشه را تحمل مي كند، شخص از يك افزايش جزئي در نيروي فشاري (tension) ، به ويژه در انگشت كوچك، آگاه مي شود، مشابه با احساسي كه موقع با فشار بلند كردن آرشه در تمرين كمانه اي وجود داشت.
    اين حالت «فنر مارپيچي» (coiled - spring) دست به منظور جلوگيري از ضربه ي ناگهاني تماس با سيم در تمرين آرشه راست لازم است. احتمالا لازم است با مقادير مختلف نيروي فشاري فوق الذكر تمرين شود تا مهارت به حدي برسد كه پاشنه آرشه به آرامي فرود آيد و براي نت يك شروع مشخص و مجزا فراهم آورد بدون آنكه صداي خراش (scratch) (فشار بيش از حد) يا سوت (splash) (فشار ناكافي) ايجاد شود.

    دو نوع نيرو (effort)

    در آرشه كشي با دو نوع نيرو سروكار داريم. يكي كه من آن را «شلاق - خيز» (smack-bounce) مي نامم، نيروي پيشراننده سريع در يك جهت است كه واكنشي در جهت مخالف در پي آن مي آيد (مانند توپي كه در برخورد با ديوار مي جهد). ديگري مدت زمان بيشتري به طول مي انجامد و نيرو را فقط در يك جهت تداوم مي بخشد (مانند كشيدن يا هل دادن يك بار سنگين به بالاي تپه).
    اولي در تغيير جهت، يك جزء ضروريست (آرشه چپ به آرشه راست و بالعكس) ، دومي بين دو تغيير جهت رخ مي دهد و مربوط است به نقش ممتد استروك. در هيچ يك از تمرين هاي بعدي به ويولن نيازي نيست، بنابراين مي توانيد آن را فعلا كنار بگذاريد. بعدا هنگامي كه مهارت كسب كرديد، بايد دوباره به آن صورت كه در تصاوير نمايش داده شده است، آن تمرين ها را روي ساز اجرا كنيد. البته بايد پيچك (scroll) ويولن را، مانند تمرين هاي ابتدايي با آرشه، نگه داريد.


    تمرين هاي «شلاق - خيز»

    تمرين هاي بعدي را، كه ابتدا در آنها از آرشه استفاده نمي شود، مي توان در دو جهت انجام داد كه مربوط به تغيير از آرشه راست به آرشه چپ و تغيير از آرشه چپ به آرشه راست هستند. اين تمرين ها بايد در دو سر آرشه و در هر دو صفحه نهايي سيم مي و سيم سل و در حالي كه دست در وضعيت مناسب براي نواختن قرار دارد، انجام شوند.
    طبيعي ترين كار اين است كه پيش از هر حركت پرتابي در يك جهت، يك حركت آمادگي جزئي در جهت مخالف انجام شود. در تمرين بعدي دستتان در ابتدا طبيعي ترين شكل بين آرشه راست و آرشه چپ را دارد و با يك حركت كوچك سريع در جهت مخالف، براي پرتاب اصلي آماده مي شود.

    آرشه چپ سريع، آرشه راست طولاني
    حركت رو به بالاي سريعي به مچ بدهيد، همراه با يك حركت عمدي انگشتان كه به وضعيت خميده برسند تا دست و انگشتان از يك شكل آرشه چپ به شكل آرشه راست تبديل شوند. حركتي كه بلافاصله بر خلاف اين حركت دست در جهت اصلي مي آيد، كشش يك استروك آرشه راست است كه حركت مچ با آن همراهي مي كند.
    هنگامي كه ساعد جهت را بين دو استروك تغيير مي دهد، دست (hand منظور از مچ تا انگشتان) و انگشتان مي توانند به حركت نخستين ادامه دهند در حالي كه بازو قبلا حركتش را در جهت مخالف آغاز كرده است. تصور كنيد كه با پشت دست به شانه خود شلاق زده ايد.
    اين را در دو ريتم تمرين كنيد:




    دومين پرش يا سومين نت در (b) واكنشي به اولي است، منتها كوچكتر است و در صورت لزوم به صورت طبيعي رخ مي دهد. در هر دو مورد تمام مفاصل بايد تا حد ممكن رها و انعطاف پذير باشند، به نحوي كه تمام حركت به عمل شلاق زدن شباهت پيدا كند.
    آرشه راست سريع، آرشه چپ طولاني




    در اينجا پرتاب اصلي از شانه ها صادر مي شود، تمام اعمالي كه در فوق شرح داده شد، معكوس مي گردد و شلاق، گويي با كف دست زده مي شود.
    هر گاه زمان كافي صرف تمرين هاي فوق شد تا درك و احساس لازم به دست آيد، آنها را با آرشه انجام دهيد، انگشت ها تا حد امكان رها باشند، تا هنگاميكه احساس فزاينده ي اطمينان جايگزين هراسي شود كه از افتادن آرشه از دست ممكن است در دل داشته باشيد.
    تاكنون «شلاق خيز» فقط در خط مستقيم انجام شده است، اما آن را مي توان با ساختن دايره يا بيضي همراه ساخت. اساس آن همان اصول نيروي پيشرانه و مومنتوم درس 1 است (بخش 3) در تمرين هايي كه براي هر دايره فقط از يك ضربه استفاده مي شد. در اين دايره، شلاق بصورت يك منحني در مي آيد و نيروي محرك آن، باعث چرخش دست و مچ و بازو در بخش ديگر دايره مي شود كه از بازگشت ارتجاعي (re-bound) آن ايجاد شده است.



    تمرين هاي نيروي ممتد (كشش - رانش/ pull-push)

    در همه ي تمرين هايي كه در پي مي آيند، آرشه از روي انگشت اول دست چپ عبور مي كند تا اصطكاك موي آرشه روي سيم ها شبيه سازي شود. البته هنگام نواختن، اين اصطكاك با توجه به وزن بازو و فشار انگشت كه از طريق آرشه به سيم منتقل مي گردد، متفاوت خواهد بود.
    اكنون به تفصيل به شرح تمهيداتي خواهيم پرداخت كه براي موازي نگه داشتن كامل آرشه با خرك، امري كه به انعطاف پذيري همه ي مفاصل بستگي دارد، لازم هستند.

    آرشه راست

    از وضعيتي آغاز مي كنيم كه آرنج خم شده و پاشنه ي آرشه روي سيم است (تصوير 24). قسمت فوقاني بازو و كتف به پايين مي افتند و ساعد را كه منفعل است با خود به عقب مي كشند. زاويه ي آرنج تا رسيدن به وسط آرشه، يعني هنگامي كه ساعد شروع به هدايت حركت مي نمايد، تقريبا ثابت است. مچ تدريجا پايين مي رود.
    در وسط آرشه (تصوير 25) پشت دست، مچ و ساعد تقريبا در يك خط راست هستند.
    در نيمه ي بالايي آرشه (تصوير 26) ساعد با به جلو كشيدن قسمت فوقاني بازو، حركت را هدايت مي كند. هنگامي كه تمام دست در يك خط مستقيم قرار بگيرد، آرنج اندكي به بالا مي چرخد (حركتي كه از قسمت فوقاني بازو صادر شده است) ، و مچ شروع مي كند به اينكه زير خط مستقيم بيفتد. شانه مي چرخد و استخوان كتف مستقيما به سمت جلو كشيده مي شود، گويي سعي مي كند به محل تماس آرشه برسد. در آخرين بخش حركت، مچ هدايت حركت را از ساعد تحويل مي گيرد و دست را مي كشد و آنگاه كه تماس سيم با آرشه به سر آن رسيد، به پايين ترين نقطه ي خود مي رسد. سرانجام، در پايان حركت، انگشتان حالت آرشه چپ را به خود مي گيرند.





    آرشه چپ

    در ابتدا دست گسترده و سر آرشه روي سيم است (تصوير 27) ، و براي شروع آرشه چپ مچ اندكي بالا مي آيد. سپس ساعد است كه هدايت مي كند، و قسمت فوقاني بازو را همراه با شانه و استخوان كتف به عقب و پايين مي راند. پشت وارهيده است و گويي در تمام مدت ‌آرشه چپ به اطراف گسترده مي شود. ساعد نيز اندكي از آرنج به سمت خارج مي چرخد.
    در وسط آرشه (تصوير 28) پشت دست، مچ و ساعد در يك خط راست هستند. در نيمه ي پاييني آرشه (تصوير 29) قسمت فوقاني نيروي محركه را ايجاد مي كند. اين نيروي محركه بايد بدون وقفه مستقيما بسوي آرشه جاري شود، حتي با وجود اينكه مچ و انگشتان شكل و حالت خود را تغيير مي دهند. (اگر يك زاويه ي حاده در مفصل مچ ايجاد شود، اين جريان قطع مي گردد.) در همين بخش پاياني حركت، پيش از آرشه راست متعاقب آن، انگشتان با رفتن به شكل و حالت آرشه راست، براي آرشه راست آماده مي شوند. حركت استخوان كتف، كه در واقع در آغاز آرشه چپ شروع مي شود اما در نيمه پاييني مشخص تر مي نمايد، به صورت يك «گسترش به راست» احساس مي شود.
    در عين حال بايد عملكرد موازنه ي آن با وزن قسمت فوقاني بازو و ساعد، كه در حال برخاستن هستند، به روشني احساس شود.





    حركات انگشت و شست

    در هر دو نيروي «شلاق - خيز» و كشش - رانش ممتد، بايد به خاطر داشته باشيد كه حركات متقابل شست و انگشتان را كه در صفحه 62 مورد بحث قرار گرفت (تركيب «دايره» و «پل») به كار ببريد.
    براي بهتر درك كردن فشار موي آرشه روي انگشت دست چپ (يا سيم) ، چه فشاري خيلي جزئي باشد و چه زياد، مي توان از فشارهاي متقابل در «پل» به شيوه اي جديد استفاده كرد. ديديم كه ستون ها در آرشه راست و آرشه چپ چگونه به دور از هم رانده مي شوند. در آرشه راست انگشت اول بطرف شما كشيده مي شود، در حاليكه انگشت چهارم از داخل ميله به بيرون رانده مي شود (تصوير 30).
    در آرشه چپ عمل متقابل بين انگشت هاي اول و سوم است، و انگشت سوم همان طور كه در تصوير 31 نشان داده شده، به سويتان كشيده مي شود.




    براي اينكه از لغزيدن آرشه روي سيم به سوي شما يا در جهت مخالف شما جلوگيري شود، لازم است كه فشاري متقابل بين آرشه و سيم فراهم آيد، اين فشار متقابل نتيجه ي ديگري از عمل «دايره» ي بين شست و انگشت دوم در راندن آرشه است (تصاوير 32 و 33).




    موي آرشه را روي انگشت اول دست چپ تكيه دهيد و همانطور كه پيش از اين در مورد آرشه راست شرح داده شد، انگشت اول را به طرف خود بكشيد و انگشت چهارم را فشار دهيد تا چوب آرشه به طرف شما حركت كند - البته بدون اينكه در قرار گرفتن موي آرشه به صورت تخت بر روي انگشت اول دست چپ اختلالي ايجاد شود. چوب آرشه با رانش رو به بالاي شست در مقابل انگشت دوم به وضعيت اوليه ي خود باز مي گردد.
    در آرشه چپ، چوب آرشه با عمل انگشت هاي اول و سوم همانطور كه گفته شد به دور از شما رانده مي شود، و با رانش رو به پايين شست در مقابل انگشت دوم، به وضعيت اوليه ي خود باز مي گردد.
    به ياد داشته باشيد كه هر چند كشش و رانش را در تمام طول آرشه به صورت ممتد در نظر گرفته ايم، اغلب مي توانيم آن را در يك نت كوتاه حس كنيم. بر عكس، با آنكه «شلاق - خيز» معمولا حركت كوچكي است كه طول كوچكي از آرشه را در بر مي گيرد، اما ممكن است در تمام طول آرشه به كار برده شود. در درس 4 مجددا به اين مبحث خواهيم پرداخت.


    تركيب كشش - رانش ممتد و «شلاق - خيز»

    هنگامي كه با كشش - رانش ممتد در آرشه راست و آرشه چپ آشنايي به اندازه ي كافي آشنا شديد، مي توانيد آنها را به كمك يك حركت «شلاق - خيز» در هر تغيير آرشه، به يكديگر متصل سازيد.
    به عنوان مثال، با شروع از وضعيتي كه پاشنه ي آرشه روي سيم است خواهيم داشت: كشش - شلاق - خيز، رانش - شلاق - خيز، كشش - شلاق - خيز و به همين صورت ادامه مي دهيم. يك راه براي درك ساده تر اين مطالب تصور يك شكل 8 انگليسي است، هر چند اكثر وضعيت هاي نواختن فقط مختصر نشاني از اين شكل دارند.



    بازگشت به حداقل نيرو و وضعيت بنيادي نگه داشتن آرشه

    مدتي است كه بر اصول قدرت و سرعت و جزئيات دقيق مربوط به فشار انگشتان در مباحث نيروي پيشراننده و مومنتوم تمركز كرده ايم، اما اكنون ناچاريم به نقطه مقابل آن باز گرديم تا پادزهري براي آن افراط باشد - به حالت شناور حداقل نيرو، نقطه ي آغاز يا حالت «صفر» ، كه در آن آرشه فقط به دست راست تكيه دارد.
    در اين حالت، ساده تر مي توانيم از نقش كلي دست در توازن آرشه، و نقش قسمت بازو و شانه در تحمل وزن آرشه حين اجراي يك نت آگاه شويم.
    همچنين به ياد داشته باشيد كه يك وضعيت بنيادي نگه داشتن آرشه وجود دارد كه هميشه به آن باز مي گرديم، يعني همان وضعيتي كه در آغاز درس شرح داده شد. در اين حالت، شست هميشه گرد شده (خميده) است و سر آن به سوي سر آرشه گرفته شده است. شست چه آرشه را در جهت عقربه هاي ساعت بچرخاند، چنانكه در آرشه راست عمل مي كند، و چه در خلاف عقربه هاي ساعت، همچنان كه در آرشه چپ، به طور كلي هميشه بر چوب آرشه فشرده مي شود. تمام حركات ديگري كه با دو جهت آرشه راست و آرشه چپ همراهند، فرع بر اين حالت بنيادي نگه داشتن محسوب مي شوند. هنگامي كه در اين حركات انعطاف زيادي به دست آوريم، بايد سعي كنيم از مبالغه در آنها بپرهيزيم. در واقع بيشتر اين حركات بايد به نحوي غير قابل مشاهده انجام شوند. بايد از درون احساس شوند، به ويژه آن حركاتي كه به انگشتان دست راست ناشي نمي شود، بلكه اين انگشتان جنبش هايي را از مفاصل بزرگتري كه به آنها متكي هستند، گرفته و منتقل مي سازند.
    ما اين تمرين ها را براي پرورش انعطاف پذيري و هماهنگي به كار مي بريم، اما پس از هزار بار تمرين كردن، نهايتا بايد اين «دستور» (grammar) را همراه با تمام موارد استثنايي و خلاف قاعده آن را فراموش كنيم و به همان قاعده ي اصلي نگه داشتن آرشه در حالتي انعطاف پذير، داراي خاصيت ارتجاعي و در عين حال با كمترين مقدار جا به جايي و پس و پيش رفتن، باز گرديم.
    مسلما در نواختن ويولن فقط به دو حد نهايي (يعني حمل آرشه در هوا و اعمال تمام نيرو روي سيم) نياز نداريم، بلكه درجات مختلفي از طيف ميان اين دو حد را به كار مي بنديم. براي آنكه نوازنده توانا شود تا به هر آنچه موسيقي الزام مي كند، چه از نظر بياني و چه از جنبه تكنيكي، پاسخگو باشد، نه تنها بايد بر تمام اين طيف تسلط يابد، بلكه بايد بتواند دائما و در هر شرايطي از يك انتهاي طيف به انتهاي ديگر برود.
    اين درس را با يك سري ديگر از حركت هاي تمام آرشه، سريع و آهسته، به پايان مي بريم، اما اين بار بدون كمك گرفتن از دست چپ، و با بذل توجه به اينكه دست راست تا حد امكان نرم باشد اما آرشه را رها نكند. به خاطر داشته باشيد كه صداي شاخص ويولن نوايي بيانگر (expressive) و ملوديك است، يك خط لگاتو (پيوسته و متصل legato) كه با حركت پيوسته ي آرشه به پيش مي رود تا توهم يك نواي پيوسته و ممتد را ايجاد كند.
    ویرایش توسط Mona : Sunday 20 September 2009 در ساعت 08:35 PM
    زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست / هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
    صحــــــــــــنه پیوســـــــــته بجاســـــت / خرم آن نغمه که مردم سپارند به یــــــــــــاد

  30. 6 کاربر برای این پست از Mona تشکر کرده اند:


  31. #16
    Black_Violin آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    11790
    تاریخ عضویت
    Oct 2008
    نوشته ها
    759
    میانگین پست در روز
    0.13
    تشکر از پست
    2,041
    1,955 بار تشکر شده در 659 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 49/10
    Given: 59/7
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    مرسي لطفا ادامه بديد.
    من دارم با اجازه يه پي دي اف از اين كتاب درست مي كنم.
    بازم ممنون
    همش خرافات ... ذهن های پوچ و گنگ و بسته ...
    بس کن دیگه
    به خودت بیا ... چند ثانیه دیگه بیشتر شاید نباشی

    ------
    وبسایت من برای دانلود آهنگ های بیکلام : http://bikalamha.com


  32. 6 کاربر برای این پست از Black_Violin تشکر کرده اند:


صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •