-
کاربر جدید
وضعیت
- افلاین
-
7 کاربر برای این پست از Mahdi88 تشکر کرده اند:
-
Friday 2 January 2009
# ADS
-
دوست خوب
وضعیت
- افلاین
0
نوشته اصلی توسط
Mahdi88
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
سلام دوستان... خوب مي دونيد من تازه كارم و فعلا دارم سلفژ و اينارو ياد مي گيرم. يكي از دوستانم سه تار و سنتور كار مي كنه و تقريبا هم سطح منه. ديروز با ايشون در مورد نت ها و شناخت اونا صحبت مي كردم. در مورد فاصله ها حرف زديم كه مثلا فاصله نتهاي اصلي يك پرده است. به استثناي مي و فا و سي و دو. در مورد اينكه چرا اينطور انتخاب شده.. نمي تونست فاصله اين نتها هم يك پرده باشه؟ البته دوستم كه صحبتهام رو شنيد گفت نيازي نيست ابتداي كار اين قدر تحليلي پيش بري و روي اين چيزها دقيق بشي... اما با اين حال من يه شب داشتم فقط روي نتها و فواصلشون كار مي كردم. كاراي عجيبي كه الان جاي توضيحش نيست!! خلاصه به اين نتيجه رسيدم كه نتهايي كه الان مي شناسيم به طور قراردادي انتخاب شده كه مي تونست متفاوت باشه. حالا مي خوام حرفايي كه به دوستم زدم رو براي شما هم بگم و نظرتون رو بپرسم... فرض كنيد محوري داريم كه از هر دو سمت تا بي نهايت ادامه داره و سمت چپش صداهاي بم و سمت راستش صداهاي زير قرار گرفته و همين طور هر دو انتهاي اين طيف به جايي مي رسه كه صداهاش ديگه شنيده نمي شه و اين مؤيد همون ظرفيت گوش ماست كه صدايي خارج از محدوده زير و بمي خاصي رو نمي شنوه... اگر از سمت چپ اين محور حركت كنيم و به سمت راست اين محور بريم، چيزي كه مي شنويم به تدريج از صداي بم به زير تغيير مي كنه. چيزي شبيه حركت پيچ بند كيبورد روي يك نت از پايين به بالا.. كه مي شه گفت مثلا توي كيبورد تمام نتها در هر 5 اكتاو نقاطي از اين محورند. يعني تو اين طيف وجود دارند. پس اين نقاط يا نتها به طور قراردادي انتخاب شدن كه مي تونستن جور ديگه اي انتخاب بشن. يعني مثلا نقاطي با فاصله هاي يكسان يا متفاوت باشن. يا حتي به تعداد كمتر يا بيشتر باشن.. يعني مي تونستيم 6 نت يا 8 نت هم براي موسيقي تعريف كنيم. اما حالا به طور قرارداد 7 نت تعريف شده... حالا سوال من اينه كه اين 7 نت دقيقا همون نقطه هاي خاصند يا اينكه نه هر كدوم دامنه اي دارن كه مي تونن توي قطعه هاي مختلف متفاوت باشن؟ يعني مثلا اگر درجه اي از زير و بمي شون كم و زياد بشه ديگه همون نت ها نيستن يا نه؟ (گذشته از ديز و بمل و ..). مثلا به يه صداي خاص دو گفته مي شه؟ سل يه صداي كاملا منحصر به فرده يا كه نه؟ در اين صورت ممكنه قطعاتي باشن كه خيلي از نتهاي اصلي رو نداشته باشن. پس چطور نت نويسي مي شن؟... منتظر جواب هاتون هستم... (ببخشيد ديگه.. هر چي ويرايشش كردم فاصله خط ها درست نشد كه نشد!)
دوست خوبم، از اینکه این بحث زیبا و جالب رو مطرح کردین واقعاً متشکرم.
در تارهای مرتعش، یعنی تار String یا چیزی که دو سرش بسته باشه و بتونه مرتعش بشه، می تونیم امواج مکانیکی ایجاد کنیم. این موج مکانیکی در اثر برخورد با مولکول های هوا تبدیل به امواج صوتی می شن که اون ها هم به نوبه خودشون پرده ی گوش ما رو به لرزش در میارن و ما می تونیم اون ها رو بشنویم.
در هر تار مرتعش، صوتی رو که با یک شکم و اصطلاحاً یک قله موج تشکیل میشه Fundamental Wave یا هارمونی اول یا صوت اول می گن. حال اگر در اثر عاملی دو قله، سه یا بیشتر تولید بشه، صوت های دوم سوم یا
چهارم و ... تولید می شن. این صوت ها، همگی مضارب صحیحی از فرکانس صوت یا هارمونی پایه هستند و دل بخواهی نیست که هر جایی رو که خواستیم به عنوان صوت دلخواهمون مورد نظر قرار بدیم.
برعکس نظریه شما، بعد از تولید هارمونی پایه، تولید صوت های دیگه یک کمیت کوانتیده و گسسته هست و طیف گونه نیست.
بعد از تولید صوت هفتم، فرکانس هارمونی هشتم دقیقاً دو برابر هامونی اول یا پایه هست. به همین دلیل نت های موسیقی هفت تا هستند و نت دو ی بالا از نت دو ی پایین دقیقاً یک اکتاو بالاتره و صداشون یک جنس منتهی با فرکانس پایین تر (یک دوم) هست.
در سازهای موسیقایی، کار تولید صوت های بالاتر رو با پرده گذاری یا چیزی مشابه اون و افزایش یا کاهش طول تار عامل انجام می دن.
اگر در سازی مثل ویولن که پرده نداره انگشتمون رو روی جای درست قرار داده باشیم، این یعنی ما انگشتمون رو جایی قرار دادیم که دقیقاً فرکانس قبلی رو ضرب در یک عدد صحیح کرده. به همین دلیل اون صوت برای گوش ما خوش آیند هست و به اصطلاح بهش می گن نت موسیقی.
در خیلی از سازها قادر به تولید صوتی غیر از این مضارب صحیح نیستیم، مثل پیانو، گیتار، تار، سه تار، فلوت، نی و ... اما در سازهای کششی مثل خانواده ی ویولن، کمانچه یا سازی مثل عود این مسئله امکان پذیر هست و بهش می گن فالش نوازی.
امیدوارم تونسته باشم کمکتون کنم. بازم سوالی بود در خدمتم.
__________________________________________________ _______________
در کنسرتی، یکی از حاضرین که از اجرای ویولن کرایسلر به وجد آمده بود،
وی را در آغوش گرفت و گفت: «ای کاش همه ی زندگی خود را می دادم
اما مانند شما ویولن می زدم.» کرایسلر گفت:«من هم دقیقاً همین کار را
کرده ام.»
__________________________________________________ _______________
Violin Proved to be Everything for me
http://f-14tomcat.persiangig.ir/violin1banner2.jpg
-
6 کاربر برای این پست از Arman_awn تشکر کرده اند:
-
Saturday 3 January 2009
#3
کاربر جدید
وضعیت
- افلاین
0
نوشته اصلی توسط
Arman_awn
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
.. بعد از تولید هارمونی پایه، تولید صوت های دیگه یک کمیت کوانتیده و گسسته هست و طیف گونه نیست.
با اين حساب بايد فاصله هر دو نت متوالي يكسان باشه.. (؟)
نوشته اصلی توسط
Arman_awn
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
در خیلی از سازها قادر به تولید صوتی غیر از این مضارب صحیح نیستیم..
(نمي دونم منظورتون رو درست فهميدم يا نه..) پس نت هاي به همراه ديز، بمل و .. چطور اجرا مي شن؟... در ضمن مطالب خوبي كه در مورد صوت گفتين رو اگه يه منبع بهم معرفي كنين درباره اش بيشتر بخونم ممنون مي شم.
-
کاربران زیر از Mahdi88 به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
Tuesday 6 January 2009
#4
دوست خوب
وضعیت
- افلاین
-
2 کاربر برای این پست از Mohi_Liebert تشکر کرده اند:
-
Thursday 5 February 2009
#5
مسئول بازنشسته
وضعیت
- افلاین
-
6 کاربر برای این پست از bardyaa تشکر کرده اند:
-
Thursday 5 February 2009
#6
دوست خوب
وضعیت
- افلاین
0
تا جایی که من بدونم، یک تار مرتعش که هارمونیک اولش رو تولید کنه، دو گره در دو انتهای
بسته داره و وسط شکم تشکیل می شه نه گره. اینطور نیست جناب بردیا؟
__________________________________________________ _______________
در کنسرتی، یکی از حاضرین که از اجرای ویولن کرایسلر به وجد آمده بود،
وی را در آغوش گرفت و گفت: «ای کاش همه ی زندگی خود را می دادم
اما مانند شما ویولن می زدم.» کرایسلر گفت:«من هم دقیقاً همین کار را
کرده ام.»
__________________________________________________ _______________
Violin Proved to be Everything for me
http://f-14tomcat.persiangig.ir/violin1banner2.jpg
-
-
Friday 6 February 2009
#7
مسئول بازنشسته
وضعیت
- افلاین
0
نوشته اصلی توسط
Arman_awn
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
تا جایی که من بدونم، یک تار مرتعش که هارمونیک اولش رو تولید کنه، دو گره در دو انتهای
بسته داره و وسط شکم تشکیل می شه نه گره. اینطور نیست جناب بردیا؟
سوتی بود، و تصحیح میشه؛ متشکرم.
شاید اما یادآوری این هم بد نباشه که «تار مرتعش»، زیادی نظریه و «زه»، حالا چه سیم باشه و چه جنس دیگری، عملاً مجموعهای از هارمونیکهاش رو هم همزمان تولید میکنه (و درنتیجه، وسطش [و خیلی جاهای دیگهش!] گره هم داره، و نه فقط شکم). یه آزمایش ساده، اینه که یه سیم نسبتاً ضخیم رو که طولش هم کم نیست (مثل سیم بم سهتار) جلوی یه منبع نور غیر پیوسته (مثل تلویزیون) بگیری و صداش رو در بیاری.
بههرحال، من حرف از «تار مرتعش» و «اولین هارمونیک» زدم، که اشتباه بود. باز هم متشکرم.
-
علاقه مندي ها (Bookmarks)