0
سلام ! (ما جسارت می کنیم اولین نظرو می دیم)
سارا جان همونجوري که مي دوني شعر سپيد وزن و آهنگ داره فقط وزنش عروضي نيست... گر چه قافيه در اون جاي مشخصي نداره ولي شاعر به اقتضاي مقال و به صورت هنرمندانه اي از قافيه در شعر استفاده مي کنه...
مثلا این شعر احمد شاملو :
« میان خورشیدهای همیشه
زیبایی تو لنگری است
نگاهت
شکست ستمگری است
و چشمانت با من گفتند
که فردا روز دیگری است »
چيزي که اونو از نثر يا متن ادبي متمايز مي کنه همونجوری که خودت گفتی منم فکر می کنم موسيقي لفظي (واج آرايي, تکرار, اشتقاق و...) و همون قافيه اي هست که گاه گاه ازش استفاده مي کنه ... تو کتابام خونديم علاوه بر اینا استفاده از صور خيال (تشبيه و استعاره و تشخيص و تضاد و ...) و عاطفه يعني همون بیان احساسات شاعر از قبیل غم و اندوه و شادي و خشم و... هم از علت هاي اصلي جدا کردن اون از متن ادبي هستند ... ولی حساب موج نو جداست, منم فکر می کنم خیلی شبیه متن ادبی هست (اصا گاهی اوقات فکر می کنم این موج نو همون متن ادبیه) بیشتر اوقات هم تشخیص این که این متن ادبی هست یا موج نو واقعا سخته بیشتر شعرای احمدرضا احمدی این جوری هست و گفتن که تنها تفاوتش با نثر در تخیل شعریی هست که داره ولی منم واقعا تفاوتشو با متن ادبی نمی دونم ! به هر حال ممنون از این سوال خیلی خوب ببخشید که ما هم درست حسابی نتونستیم جواب بدیم :)
علاقه مندي ها (Bookmarks)