0
نوشته اصلی توسط bardyaa [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
درود بر شما دوست گرامی
در ابتدا باید بگویم که مثالی که من اول آوردم به خاطر این قسمت از صحبت شما بود که فرمودید ((عبارت «موسیقی ملی ایران» به یه شکلی از یه توسیعی از این موسیقی اطلاق میشده که ایدئولوژی خاصی پشتشه،)). شما در جملهء خود اول فعل اطلاق می شده را به کار بردید که مربوط به زمان گذشته است و بعد از آن فعل پشتش ه (پشتش است) که مربوط به زمان حال. متاسفانه چون من سریع جمله را خواندم و از آن رد شدم و متوجه این تضاد نشدم منظور شما را درست نفهمیدم و دچار سوء تفاهم شدم و آن مثال را آوردم.
امیدوارم که هردوی ما از سوءتفاهم در آمده باشیم.
مثال دیگری که من آوردم مربوط بود به این صحبت شما که ((حتی زبان فارسی هم «زبان ملی» نیست و «زبان رسمی»ه.)). من با این مثال خواستم بگویم اهمیت زبان فارسی برای کشور ایران بیشتر از آن است که فقط بگوییم زبان رسمی است و بس، و زبان فارسی زبان ملی ایران هم میتواند باشد و من با آوردن این مثال اصلا" نخواستم نقش شاهنامه را با موسیقی دوران قاجار مقایسه کنم.
شما در حرفهایتان به نکاتی اشاره کردید که که قابل بحث است.
شما فرمودید که((یادآوری میکنم که ما [هنوز] مطلقاً سندی نداریم که بتونه بگه موسیقی پیش از دورهٔ ناصری چه ربطی به موسیقی بعدش داره،))
موسیقیدانان قبل از صفویه کتاب هایی از خود به جای گذاشته اند که ساختار موسیقی آن دوران مانند سیسم مدال و ساختمان تتراکوردها و گامها را مشخص می کند.
در کتاب مقاصد الالحان اثر عبدالقادر مراغه ای صفحه 122 سر فصلی است به نام ((فصل در ذکر اسامی نغمات در جمع تام به عربی و یونانی)) که برگردان آن به فارسی میشود:فصلی در بیان صداهای پی در پی در دوبل گام و اسامی آنها.
این موسیقیدان دوبل گامی که شامل 15 صدای پی در پی میشود را به چهار طبقه تقسیم میکند که توضیحش در اینجا لازم نیست. (برای اطلاعات بیشتر مراجعه شود به کتاب گام های گمشده)
ساختمانی که مراغه ای به آن اشاره میکند ریشه در پایهء حکمت موسیقی یونان قدیم داشته است که تا زمان مراغه ای مرسوم بوده .
نکته ای که من میخواهم اشاره کنم این است که این ساختمان موسیقی در موسیقی ردیفی_دستگاهی حال حاضر که از دوران ناصری به جا مانده به وضوح اما ناقص و نامنظم دیده میشود .
در کتابهایی مثل تجزیه وتحلیل ردیف آوازی عبدالاه دوامی نوشتهء نیما فریدونی که پیرو روش داریوش طلایی است ردیف آوازی استاد دوامی را بر اساس دانگ(تتراکورد) تجزیه و تحلیل کرده است و اگر در نمودارهایی که در اول هر قسمت از سر فصل ها آورده است دقت کنیم قسمتهایی از همان ساختمان را میتوانیم ببینیم.
متاسفانه موسیقیدانان گذشته ما در دوران قاجار هرگز به این مسائل توجه نکرده اند و تمام سعی وکوشش خود را بر آن داشته اند که نام تعداد زیادی از گوشه هاو مقامها را به خاطر بسپارند و با باز گویی آن ها در مواقع مقتضی چیزی بر افتخاراتشان بیافزایند. برخی پای را فراتر نهاده و به دنبال نام های آهنگهای دوران ساسانیان رفته و از حفظ کردن آنها چشم به روزنهء تنگ و تاریک تاریخ خیلی قدیم دوخته اند ، غافل از اینکه صرفا دانستن این نام های زیبا و افسانه های مربوط به آن ها باری را از دوش کسی بر نمی دارد .
شما فرمودید:((شاهنامه که زبان فارسی رو حفظ کرده، بهخاطر بار فرهنگیشه که «اثر ملی» حساب میآد و نه بهخاطر فارسی بودنش (و فکر میکنم که واضحه که بههر زبون دیگهای میبود، اون رو محکم میکرد).))
شما به بار فرهنگی شاهنامه اشاره کردید. زبان هر ملتی یا قومیتی یا کشوری جرء جدا نشدنی از فرهنگ آن ملت یا قومیت یا کشور است. اگر قسمت اول استدلال شما که((شاهنامه که زبان فارسی رو حفظ کرده، بهخاطر بار فرهنگیشه که «اثر ملی» حساب میآد)) را قبول کنیم با قسمت دوم استدلال شما(نه بهخاطر فارسی بودنش)
متضاد است.
به همین دلیل نمیتواند این استدلال منطقی باشد و فقط میتوان آن را به عنوان دیدگاه شخصی در نظر گرفت.
و در آخر اینکه خود فردوسی میگوید:
بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی
پی افکندم از نظم کاخی بلند که از باد و باران نیاید گزند
بناهای آباد گردد خراب ز باران و از تابش آفتاب
دیگه صحبتی ندارم
خدا نگهدار
علاقه مندي ها (Bookmarks)