لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: كامران و هومن

  1. #1
    Mona آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    8411
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    1,157
    میانگین پست در روز
    0.20
    تشکر از پست
    2,225
    2,803 بار تشکر شده در 899 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض كامران و هومن


    0 Not allowed! Not allowed!
    در یکی از روزهای پاییزی سال ۵۵ خورشیدی (۱۹۷۶م) هنگامی که

    چهار روز از تولد آذر می گذشت (۲۵ نوامبر) در تهران (محله ی گیشا)

    (کوی نصر امروزی) (خیابان ۳۱) ، این اصیل ترین نقطه ی گیتی و

    مهد احساس و عشق، پسری پا به دیار سرنوشت گذاشت. او اولین

    فرزند فریده و حجت بود و با خود یک دنیا لطف و صفا را به ارمغان آورد و

    حریم مقدس خانواده را مملو از شادی و نشاط کرد. پدر و مادرش همواره

    خواهان کامیابی و نیک بختی او در زندگی بودند پس نامش را *کامران*


    گذاشتند و در شناسنامه ی پاییزی اش پسوند *جعفری* را به

    آن افزودند. روزها از پی هم می گذشتند و کامران بزرگ و بزرگ تر می

    شد و سرانجام هنگامی که چهارمین پاییز زندگی اش را سپری می

    کرد، آفریدگار مهر، در دومین روز آذر همان سال(۲ آذر سال ۱۳۵۹ ه. ش.

    ۲۳ نوامبر سال ۱۹۸۰ م) پسری دیگر را به خانواده ی آنها هدیه کرد. نام

    او را به دور از هر گونه دغدغه ای *هومن* گذاشتند و از پروردگار خواستند

    تا به او همانند اسمش نیک اندیشی و نیک منشی عطا کند. کامران،

    خوشحال از تولد برادرش لحظه ها را با شوق فراوان به هم وصل می

    کرد تا هومن زودتر بزرگ شود و او را در بازی هایش یاری دهد. مدتی

    گذشت و هومن به همراه کامران غرق در دنیای کودکی و بازی

    های کودکانه شد و بالاخره هنگامی که کامران هفت و هومن سه سال

    داشت (در یکی از روزهای بهمن سال ۱۳۶۲ ه. ش. ۱۹۸۳م) نامی دیگر

    به خاندان جعفری ها اضافه شد. *کتایون* دختری زیبا و سرشار از شور

    و نشاط بود و بعد از چندی همبازی برادرهایش شد. او با کمک کامران و

    هومن «مبل های قرمز» خانه را جا به جا می کرد و به قولی با آن ها

    مشغول خاله بازی می شد و فارغ از هر گونه دغدغه و نگرانی روزها را

    یکی پس از دیگری پشت سر می گذاشت. اما آن ها مدت کوتاهی را در

    وطن گذراندند و سرانجام (سال ۱۳۶۴ ه. ش. ۱۹۸۵م) هنگامی که

    کامران نه، هومن پنج و کتی دو سال داشت ایران را ترک و به مونترال

    کانادا (استان کبک) مهاجرت کردند. در روزهای آغازین کامران بیشتر غم

    غربت را حس می کرد اما با گذشت زمان به محیط عادت کرد. او و هومن

    به مدرسه ی فرانسوی رفتند و با زبان فرانسه آشنا شدند و در کنار آن

    ساعاتی را فارسی می خواندند (شنبه و یکشنبه ها) تا هیچگاه از زبان

    مادری جدا نشوند. زمان به سرعت برق و باد سپری می شد و کامران و

    هومن پا به دوران نوجوانی و جوانی گذاشتند. آن ها روزها، بعد از

    گذراندن ساعات مدرسه به خانه می آمدند و اوقات بیکاری را با تماشای

    فیلم و گوش کردن به موزیک سپری می کردند و از دیدن فیلم های

    آل پاچینو، رابرت دنیرو، رابین ویلیامز و زیتا جونز لذت می بردند. مدتی که

    گذشت هردوعلاقه ی شدیدی به موسیقی احساس کردند بنابراین به

    یادگیری پیانو مشغول شدند و سرانجام آن ها هم همانند اکثر ایرانیان

    طرفدار مایکل جکسون شدند و همچنین از صدای جورج مایکل، مدونا، برایان

    آدامز، بویز تومن و مانی موره لذت می بردند. چندی بعد آن ها (سال ۱۳۷۳


    ه. ش. ۱۹۹۴م) به ونکوور کانادا که یکی از زیباترین نقاط این کره ی خاکی

    است نقل مکان کردند. کامران دوران دبیرستان را در مونترال کانادا سپری کرد

    و در این دوران علاقه ای شدید به موسیقی حس کرد و تصمیم به خواندن

    گرفت و موضوع را با پدر در میان گذاشت. اما برای پدر تحصیل فرزندانش در

    بالاترین مرتبه قرار داشت. بنابراین کامران ابتدا دوران تحصیل را گذراند(سه

    سال در رشته ی تکنسین خلبانی تحصیل کرد) و بعد در صدد رسیدن به

    هدفش برآمد. او در این میان با رامین زمانی آشنا شد. (رامین از مونترال

    کانادا با خانواده ی کامران و هومن آشنا بود و در آن دوران به طور مستقیم

    کامران را در خوانندگی حمایت می کرد) رامین به موسیقی ایرانی

    آگاهی کامل داشت و پس از آشنایی با فریدون و هنگامه گروه *پرواز*

    را به وجود آورد. در این گروه کامران، هنگامه و فریدون می خواندند و

    رامین نوازنده ی گیتار وکال بود. علی الهی کیبورد می نواخت و علی

    قاسمی نوازنده ی پرکاشن بود. در این میان هومن در مدرسه ی

    موسیقی، خوانندگی و نواختن پیانو را شروع کرد و در دانشگاه به همراه

    دوستانش در چندین نمایش هنری شرکت داشت و در آنجا کیبورد می

    نواخت و انگلیسی می خواند. او همچنین برگزیده ی مدل یکی از معروف

    ترین طرح های لباس و پوشاک در کانادا، در مدهای مختلف شد. هومن

    اکثر اوقات به دیدن برنامه های گروه پرواز می رفت و با دیدن کامران در

    صحنه، و لمس احساس او هنگام خواندن علاقه اش به موسیقی فزونی

    یافت. او شب ها در پایان برنامه ی گروه پرواز آن ها را همراهی می کرد

    و همگان را متوجه استعداد و توانایی های خود می ساخت. سرانجام

    گروه پرواز آهنگی را با نام «ایرانم» (با کلام و آهنگ رامین زمانی) در

    سراسر جهان انتشار دادند. (با ساخت این آهنگ کامران، هنگامه و

    فریدون از یکدیگر جدا شدند. فریدون به ایران رفت و هنگامه مشغول تهیه

    آلبومش شد و کامران قصد داشت با کمک رامین آلبومی تهیه کند. رامین


    برای او آهنگ نرو و دو آهنگ دیگر را ساخت و در صدد تهیه آلبومی با نام

    کامران برآمد اما...) همزمان با ساخت این آهنگ، بزرگترین گروه موسیقی

    پاپ ایران در مرز تولدی دوباره بود. کامران با کمک رامین، دیوید بتسامو و

    ژاکلین ویگن با «شهبال شب پره»، موسس این گروه و یکی از با نفوذترین

    اشخاص موسیقی پاپ ایران آشنا شد و به لس آنجلس سفر کرد. شهبال

    بعد از دیدن کامران و شنیدن صدایش به ونکوور رفت و پس از ملاقات با

    خانواده ی کامران و شنیدن صدای کامران و هومن در آهنگ «نرو» تصمیم

    گرفت گروهی را با نام *THE BROTHERS* به وجود آورد. تمام کارها انجام

    شده بود. عکس ها و کلیه پوسترها آماده بود. اما دست روزگار سرنوشت

    دیگری را برای کامران و هومن رقم زد. کامران به گروه بلک کتز پیوست و

    هومن بعد از اتمام تحصیلاتش او را همراهی کرد و سر انجام در سال ۱۹۹۷

    (یا ۹۸) ، کامران و هومن به طور رسمی به « بلک کتز » پیوستند و در کنار

    هم خوانندگی را آغاز کردند. آن ها سی و ششمین خوانندگان این گروه

    بودند. مدتی بعد (در سال ۱۹۹۹) اولین آلبوم را روانه ی بازار کردند و با

    موفقیتی چشمگیر مواجه شدند. آلبوم سیندرلا، ۹ ترانه داشت که از

    میان آن ها آهنگهای آفتاب، لیلی، نرو، نسل عشق و سوگند جایگاهی

    خاص، در قلب های همگان یافتند. مردم درکنسرت ها با ملاقات کامران و

    هومن دریافتند که این دو جوان تفاوتی روشن با دیگر خوانندگان دارند و

    استعدادی بی پایان در وجودشان نهفته است. کامران و هومن در

    کنسرت ها برنامه ای تمام عیار همراه با رقص هایی بی نظیر و متفاوت

    با آنچه که مردم پیش از این دیده بودند اجرا می کردند (آن ها اعتقاد

    داشتند و دارند که مردم به کنسرت می آیند تا خواننده را متفاوت

    ببینند). با انتشار آلبوم سیندرلا در کهکشان موسیقی ایران دو ستاره

    متولد شدند. ستارگانی که چشم ها را به خود خیره کردند و آمدند تا

    بمانند و در آسمان هنر ایران جاودانه شوند. مدتی بعد دومین آلبوم آن ها

    با نام *POP FATHER* متولد شد (در سال ۲۰۰۳) و آهنگهای بگو منو

    کم داری (با کلام و آهنگ رامین زمانی) و راندوو (با کلام و آهنگ کامران و

    هومن) سوگلی آلبوم شدند. *MTV* اروپا از کامران و هومن به دلیل

    خلق این اثر تقدیر کرد و کتی در موزیک ویدیوی کت من به همراه

    برادرانش هنرنمایی کرد. طولی نکشید که این دو جوان، قلعه ی دل ها

    را فتح کردند و با سرعت نور به اوج رسیدند و به قولی یک شبه ره صد

    ساله را پیمودند. سرانجام کامران و هومن در آغاز سال ۲۰۰۴ به دلیل

    اختلاف سلیقه در زمینه های شعر، آهنگ، ملودی و... از بلک کتز جدا

    شدند و راهی را که از مدت ها پیش در ذهن داشتند ادامه دادند. به

    همراه آن ها دیوید بتسامو و برنت فیشر از بلک کتز جدا شدند و تصمیم

    گرفتند در کنار کامران و هومن به زندگی، در دنیای موسیقی ادامه

    دهند. (هم اکنون در باند کامران و هومن دیوید بتسامو، رهبر ارکستر و

    نوازنده ی کیبورد است و شهرام بهمنی پرکاشن، دیوید حداد درام و برنت

    فیشر گیتار بیس می نوازند). کامران و هومن با پشتکار فراوان مشغول

    تهیه آلبوم جدیدشان شدند و کنسرت های بیشماری را در سراسر

    جهان اجرا نمودند و دگر بار خاطرات آن دوران را تداعی کردند. آن ها با

    این دو آلبوم به محبوبیتی بی نظیر دست یافتند. در کنسرت ها ده ها

    هزار نفر به شوق دیدار این دو پرنده ی عاشق از دور و نزدیک به

    سویشان می شتافتند و شب هنگام زمانی که طنین صدای کامران و

    هومن سکوت را می شکست مردم با نوای خوش موسیقی وصدای

    ملکوتی آن دو به عرش سفر می کردند و همراه با آن ها می رقصیدند و

    سر و پا شادی و شور می شدند و با تمام وجود از نرو، بگو منو کم داری

    و سوگند استقبال میکردند و به پهنای صورت اشک می ریختند. طولی

    نکشید که این دو الماس درخشان به پیشتازان موزیک پاپ ایران تبدیل

    شدند و پیر و جوان عاشقانه، مهرانگیزترین واژه ها را نثارشان

    کردند. کامران و هومن با حمایت گرم مردم و با انرژی ای بی پایان

    مشغول تهیه ی آلبومی جدید شدند که در این میان به «سعید

    صیام» (مدیر پلنت اینترتیمنت) برخوردند و سعید هم با آغوشی باز از

    آن ها استقبال کرد و مدیریت کارهایشان را بر عهده گرفت و آن ها را در

    تهیه آلبومشان یاری داد. در زمانی که کامران و هومن مشغول تهیه ی

    شعرهای آلبوم بودند شعری با عنوان با تشکر از شما نوشته ی اشکان

    رحیمی توجه شان را جلب کرد. (کلام اشکان بسیار زیبا بود طوری که

    وقتی رامین زمانی برای اولین بار شعر را با گیتار برای کامران و هومن

    خواند قطرات اشک از چشم های کامران و هومن جاری شد) و این

    اولین آهنگی بود که متولد شد. چندی بعد کامران و هومن طی اتفاقی

    سبز با «مریم حیدرزاده» این شاعر توانای ایرانی آشنا شدند و از طریق

    تلفن چندین بار با مریم ارتباط برقرار کردند و سرانجام مریم شعرهای

    زیبایش را به آن ها هدیه کرد. (مریم از قبل کامران و هومن را می

    شناخت و به گفته ی کامران و هومن از دوستان خانوادگی آن ها بود و

    شعری زیبا در جواب به ترانه ی بگو منو کم داری سروده بود) و اینگونه

    بود که مریم نوشت، رامین ساخت و به همراه شهرام آذر تنظیم کرد و

    سرانجام کامران و هومن با صدای زلالشان واژه های مریم را زنده کردند

    و به ملودی های رامین جلوه ای خاص بخشیدند و سرانجام با پیشنهاد

    مریم نام آلبومشان رابیست گذاشتند. (البته اسمی دیگر را در نظر گرفته

    بودند اما گویا خواننده ای آلبومش را به همان اسم، نامگذاری کرده بود

    و آن ها طی تماسی که با مریم داشتند او نمره ی بیست را به آن ها

    پیشنهاد کرد و در مدت کوتاهی شعری به همین نام سرود) مدتی

    بعد تبلیغات شروع شد و همه جا صحبت از کامران و هومن و آلبوم

    جدیدشان بود و سرانجام در سال ۲۰۰۵ میلادی انتظارها به پایان رسید

    و آلبوم بیست به وسیله ی شرکت آونگ در سراسر جهان انتشار

    یافت. با انتشار این آلبوم برگی جدید در زندگی کامران و هومن ورق خورد

    و آن ها به بخشی از اهداف خود رسیدند. آلبوم جدید با دو آلبوم قبل از

    نظر کلام، ملودی و تنظیم بسیار متفاوت بود و به همین دلیل با

    استقبالی چشمگیر مواجه شد. این آلبوم دارای هشت آهنگ مي باشد.


    شعرهای این آلبوم به گونه ای انتخاب شده اند که افراد در هر سن و با هر

    سلیقه ای با آن ها ارتباط برقرار می کنند و از شنیدن اشعار و آهنگ ها با

    تمام وجود لذت می برند. پس از انتشار آلبوم جنجالی بیست تور کنسرت

    های کامران و هومن در سراسر جهان آغاز شد و دگر بار هزاران نفر به

    سویشان شتافتند و طلایی ترین لحظات زندگیشان را در کنار آن ها

    سپری کردند. هر زمان که این دو پرنده ی عاشق به قصد اجرای کنسرت به


    دیاری سفر می کنند، عاشقان، هنگام دیدار آن ها روی صحنه،از خود بی

    خود می شوند و با نیرویی عجیب از دیوار آهنی بادی گاردها می گذرند و

    برای رسیدن و بودن در آغوش گرم و مهربان محبوبانشان خود را به آن ها می
    رسانند و آتش عشق خود را نثار دو نجیب زاده ی همیشه درخشان

    آسمان هنر ایران می کنند و سرانجام در لحظه ی وصال اشک ها

    همچون سیلی، از دیدگانشان جاری می شود و آن دو فرشته ی نازنین

    هم، همصدا با آن ها می گریند و تسکینشان می دهند. آری، هم اکنون

    کامران و هومن تبدیل به ستارگانی پرفروغ شده اند. ده سال(حدود۱۰ یا

    ۱۱ سال) از تولدشان می گذرد و همچنان در آسمان هنر ایران می

    درخشند. آن ها دلیل موفقیتشان را وجود پدر و مادری فداکار می دانند

    و به آن دو بسیار عشق می ورزند.

    این روزها کامران و هومن مشغول تهیه ویدیو های آلبومشان هستند و

    بیشتر اوقاتشان را در وودلند هیلز لس آنجلس (محل زندگیشان) سپری

    می کنند. آن ها به همراه دو سگشان در کنار هم زندگی می کنند و

    عاشق یکدیگر هستند. (کامران می گوید: هنگامی که هومن را می بینم

    انگار خودم را می بینم و افتخار می کنم که در کنار برادرم می خوانم.

    در صحنه آسوده خاطر هستم و خود را محکم می بینم چون می دانم

    اگر زمانی بیفتم دستانی هستند که من را از پشت می گیرند و می

    توانم به آن ها تکیه کنم). کامران و هومن اوقات فراغت را به نواختن پیانو

    و ساختن موزیک می پردازند و ورزش های مورد علاقه شان را

    (هاکی، فوتبال، بسکتبال و کشتی) دنبال می کنند و هر دو از خانواده ی

    قرمزها (پرسپولیس) هستند. در میان غذاهای خوش طعم ایرانی،

    کامران قورمه سبزی و هومن فسنجان را می پسندد. آن ها در بیشتر

    موارد هم سلیقه هستند. در میان رنگ ها آبی و قرمز جایگاه ویژه ای

    برایشان دارد و در دنیای ماشین هر دو علاقه ای خاص به بی. ام. و

    (مشکی) دارند و در حال حاضر دارای یک همر مشکی رنگ

    هستند. هومن به موزیک غربی و رقص « مایکل جکسون » علاقه دارد

    اما هیچگاه از او تقلید نکرده بلکه تنها از سبک رقص مایکل ایده گرفته

    است. کامران بسیار زیبا و مسلط سخن می گوید و در کنسرت ها

    بیشتر از هومن با مردم همکلام می شود (البته هومن می گوید: حرف

    کامران حرف من هم هست). بهترین و شایسته ترین خصوصیت کامران

    و هومن اخلاق و تواضع آن هاست. آن ها با رویی باز و آغوشی گرم

    پذیرای دوستدارانشان هستند و ساعات زیادی را در کنار آن ها به ثبت

    لحظات با هم بودن می پردازند و به همین دلیل است که عاشقان

    کامران و هومن، آن ها را به خاطر خودشان و رفتار خوبشان دوست

    دارند. (یکی از طرفدارانشان می گوید هنگامی که آن ها را از

    نزدیک دیدم گریه را سر دادم. کامران وقتی اشک هایم را دید گفت: «دلم

    میگه وقتی کسی اینطور تو و داداشت رو دوست داره که اینجوری داره

    اشک می ریزه اگه نتونی آرومش کنی وجود نداشته باشی خیلی

    بهتره. پس ازت میخوام شاد باشی و بخندی، تو و همه ی بچه های

    ایران به این فکر کنید که اگر در کنارهم باشیم زندگی به خواست ما

    میگذرد»


    منبع:
    kamihoomipopking. blogfa. com


    زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست / هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
    صحــــــــــــنه پیوســـــــــته بجاســـــت / خرم آن نغمه که مردم سپارند به یــــــــــــاد

  2. 2 کاربر برای این پست از Mona تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

  4. #2
    Mona آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    8411
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    1,157
    میانگین پست در روز
    0.20
    تشکر از پست
    2,225
    2,803 بار تشکر شده در 899 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    كامران

    نام : كامران جعفري
    تاريخ تولد: 25 نوامبر1978
    محل تولد: تهران
    رنگ مو : سياه
    رنگ چشم: قهوه اي
    محل زندگي: وودلند هيلز لوس انجلس
    ملقب: كامي
    حيوان مورد علاقه: ببر چيني
    زبان: فارسي . انگليسي . فرانسوي . و تا حدودي تركي
    خواندن به زبان هاي: فارسي . انگليسي . اسپانيايي . عربي . تركي . فرانسوي
    ورزش هاي مورد علاقه: هاكي . فوتبال . بسكتبال
    اوقات فراغت به چه كارهايي مي پردازه: نواختن پيانو. ساختن موزيك . رقص. ورزش
    و مقداري از وقتش رو مي زاره كه با برادرش هومن به سينما بره
    كارهاي مورد علاقه: خوانندگي . بازيگري در صحنه هاي نمايش .
    كاري كه از اون نفرت داره: هر چي كه به نفسش ضرر برسونه . كساني كه رو در روي هم واميستن رو دوست نداره.


    هومن

    نام: هومن جعفري
    تاريخ تولد: 1980/11/23
    مكان تولد : تهران
    ملقب به: هامي هومي
    محل زندگي: وودلند هيلتز كاليفر نيا
    سر گرمي هاي هومن: نواختن پيانو . هر روز به مدت چند ساعت پيانو تمرن مي كند او مي گويد كه پيانو يك عامل اصلي در ساختن موزيك مي باشد و براي ايفاي نقش او بسيار مهم است
    ورزش هاي مورد علاقه : فوتبال _ هاكي_بسكت بال_ كشتي و بيشتر وقت ها هم با برادرش كامران به ورزش مي پردازند در ضمن طرفدار تيم پرسپوليس هستند
    كارهاي مورد علاقه: خوانندگي_بازيگري در صحنه هاي نمايش
    كاري كه از آن نفرت دارد: رنجاندن ديگران
    ماشين:بي ام و مشكي
    هنر پيشه هاي مورد علاقه: آل پاچينو_ روبرت دنيرو _ رابين وليامز _ زتا جونز
    برنامه ي مرد علاقه: برنامه هاي كمدي و طنز
    خواننده ي مورد علاقه: مايكل جكسون _ اليكا كيس _ ماني موره_ و هر خواننده اي كه موزيك كلاسيك داشته باشه
    اهنگ مورد علاقه از گروه بلك كتس_ نرو _ ليلي _اي يار
    هومن و كامران تمام موفقيت هايشان را مديون مادر و پدرشان هستند
    رقص مود علاقه: رقص و موزيك غربي كه مخصوص مايكل جكسون است
    دختر مورد علاقه ي هومن: دختري كه شاد باشد و هميشه لبخند بر لبانش باشد و همچنين درستكار و نازنين باشه براي او خيلي مهم است كه ديگران در باره ي دختر مورد علاقه اش چي ميگن و خودش در باره ي زندگيش تصميم مي گيرد.
    به حرف برادر بزرگش خيلي توجه مي كند.


    __________________
    منبع:
    p30lords. com
    ویرایش توسط Mona : Thursday 26 March 2009 در ساعت 08:11 PM
    زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست / هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
    صحــــــــــــنه پیوســـــــــته بجاســـــت / خرم آن نغمه که مردم سپارند به یــــــــــــاد

  5. 4 کاربر برای این پست از Mona تشکر کرده اند:


  6. #3
    Mona آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    8411
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    1,157
    میانگین پست در روز
    0.20
    تشکر از پست
    2,225
    2,803 بار تشکر شده در 899 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض مصاحبه tv PERSIA با كامران و هومن


    0 Not allowed! Not allowed!
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]



    منبع: kamranhooman. blogsky. com
    ویرایش توسط Mona : Thursday 26 March 2009 در ساعت 09:32 PM
    زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست / هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
    صحــــــــــــنه پیوســـــــــته بجاســـــت / خرم آن نغمه که مردم سپارند به یــــــــــــاد

  7. 2 کاربر برای این پست از Mona تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آکورد های کامران و هومن
    توسط Amir در انجمن گیتار پاپ
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: Friday 17 September 2010, 10:55 AM
  2. پاسخ: 10
    آخرين نوشته: Friday 18 December 2009, 10:54 AM
  3. كامران صباحي / Cameron Cartio
    توسط Mona در انجمن آواز کلاسیک ایرانی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: Monday 23 March 2009, 10:25 AM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •