لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: موسیقی با کلام و تاثیر آن

  1. #1
    Amirrelax آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    4848
    تاریخ عضویت
    Feb 2008
    نوشته ها
    713
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    4,511
    2,236 بار تشکر شده در 706 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض موسیقی با کلام و تاثیر آن


    0 Not allowed! Not allowed!
    زبان مهمترین ابزار ارتباطی انسانهاست. اهمیت زبان را از این جهت باید بررسی کرد که سهولت و سرعت انتقال مفاهیم، از بارزترین خصوصیات آن میباشد. همانطور که در مقالات گذشته در رابطه با موسیقی و نقش آن در میان مفاهیم مطالبی عنوان شد صرفا" موسیقی بی کلام مورد بررسی قرار گرفت و به این نتیجه رسیدیم که موسیقی به طور کلی توانایی نشان دادن مفهوم مدنظر آهنگساز را در ذهن شنونده ندارد.
    بدین سبب قرار شد که دررابطه با کلام و نقش آن در موسیقی و در نهایت قابلیت موسیقی با کلام در انتقالاحساسی که آهنگساز و یا شاعر در پی بیان آن است گفته شود.
    طبیعت اجتماعی انسان و میل به ایجاد رابطه با همنوع، ایجاب میکند که انسانها در پی یافتن راههایی برای برقراری ارتباط و برطرف کردن نیازهای خود، بیان احساسات، آموزش و ... باشند.صدای انسان با وجود محدودیتهایش نسب به ساز، هنوز همراهی مطبوع برای ارکستر محسوب می شود.

    در طی گذشت سالیان دراز از پیدایش جوامع انسانی امروزه زبان توانسته تا حد زیادی این نیازهای بشر در برقراری ارتباط و نتایج حاصل از آن را برآورده کند؛ البته با درنظر داشتن این مطلب، موضوعی را نباید فراموش کرد که زبان با تمام توانایی ها و امکانات خود،به طور کامل نتوانسته تمام اموری را که باید انتقال یابد، منتقل کند.

    برای همه ما حداقل چند بار در زندگی پیش آمده که به دلیل رخ دادن حادثه ای مهم یا مستولی شدن احساسی عمیق در وجودمان، نتوانسته ایم آن را بیان کنیم؛ یعنی در این مواقع به اصطلاح „زبان قاصر بوده است”. حال چه باید کرد؟
    ابتدا باید دید که چه مواقعی این اتفاق می افتد. اغلب در اینگونه موارد میتوان نقش احساسات انسان را به وضوح مشاهده کرد. یعنی بیان احساساتی از قبیل شادی، غم، عشق، حسرت و ... صرفا با کلام به صورت مطلوبی قابل انتقال نیست؛ در نتیجه از قدیم مردم سعی میکردند از نوعی ابراز که تخیل و احساسات انسان را برانگیزد، استفاده کنند (در حالتی که فقط از صوت بهره گیری میشود) سه صورت قابل تصور است.

    ادامه دارد...
    منم دیگه باید برم, یه جایه خیلی دور...

    خداحافظ همگی...

  2. 5 کاربر برای این پست از Amirrelax تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

  4. #2
    Amirrelax آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    4848
    تاریخ عضویت
    Feb 2008
    نوشته ها
    713
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    4,511
    2,236 بار تشکر شده در 706 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    گونه اول بدین صورت است که خود کلام را به نحوی به کار ببرند که ذهن انسان را مجبور به فعالیت نامتعارف، اما لذت بخش کند. مثال بارز این مورد، شعر و یا طنز و نیز استفاده از کنایه، تشبیه، استعاره و ... در بیان یک موضوع است. مثلا" مردم سعی میکنند که برای بهتر نشان دادن یک واقعیت تلخ اجتماعی، آن را در قالب طنز بیان کنند. با اینکار ذهن به طور مستقیم و بلاواسطه به واقعیت مورد نظر نمیرسد بلکه میبایست برای رسیدن به آن به جنب و جوش افتاده و نوعی رابطه میان نمادها و کنایات موجود در طنز و آن واقیعت برقرار کند.

    این فعالیت ذهنی صرفنظر از لذت حاصله، میتواند به تفهیم بهتر مفاهیمی کمک کند که شاید اگر به صورت ساده بیان میشد، آن تاثیر لازم را نداشت، شعر نیز به این صورت است. برای مثال می توان گفت تاثیری که پند و اندرز در قالب شعر خواهد داشت، به مراتب بیشتر از به کار بردن جملات ساده است.

    گونه دوم، استفاده از موسیقی (اعم از ریتم و ملودی) است. موسیقی همانطور که قبلا گفته شد به صورت کامل و مطلوب قادر به نشان دادن منظور مورد نظر آهنگساز نیست، اما میتواند ذهن انسان را با ابزارهای مورد استفاده خود به فعالیت وا دارد.

    هرچند این فعالیت به برقراری رابطه مفاهیم از نوع طنز یا شعر منجر نشود. با این وجود صرف تحریک ذهن توسط موسیقی، میتواند ابزار خوبی برای رسیدن به هدفی که مدنظر ماست باشد. اینگونه را میتوان در قالب ترکیب زبان (نه از نوع خیالی آن) با موسیقی یا موسیقی فیلم یافت و موردی که می توان برای این حالت مثال زد „لالایی” است.

    جملاتی که در لالایی استفاده میشود بصورت بسیار ساده و گاهی نیز بدون مفهوم و منظور خاص است. اما همین جملات ساده هنگامی که با ملودی خاص و ریتم هماهنگ یا تکان دادن نوزاد، ترکیب میشود، تاثیر گذار خواهد بود. به عبارت دیگر ایجاد آرامش و به خواب رفتن کودک که هدف لالایست با ترکیب کلام با موسیقی حاصل میشود و استفاده هر کدام از اینها بدون دیگری در لالایی، اثر لازم را نخواهد داشت.

    گونه سوم ترکیب دو مورد قبلی است که دارای بیشترین اثر در بیان موضوعات و حالاتی است که نه موسیقی صرف و نه زبان ساده قادر به انتقال آن است. برای مثال شعر با وجود داشتن ابزارهایی که ذهن را فعال و درگیر خود میکند، اگر از ابزار موسیقایی استفاده کند با کمی رعایت اصول تلفیقی بین شعر و موسیقی دارای اثری به مراتب بیشتر و قدرت انتقال مفهومی بیشتر خواهد بود

    البته در این حالت، اغلب ترکیب شعر و موسیقی ذهن را به طرف خود میکشاند و مفهوم مورد نظر شعر به صورت واقعی منتقل نمیشود؛ اما اگر شنونده با توجه و دقت کافی به این ترکیب گوش کند، پی به اثر فوق العاده آن خواهد برد. شاید بتوان گفت این چیرگی تاثیر موسیقی نسبت به شعر باعث شده، تصور شود موسیقی میتواند مفاهیمی که با کلام قابل بیان نیست را منتقل کند و این اصطلاح بین مردم رایج گردد: „جایی که کلام باز میماند، موسیقی آغاز میشود” در صورتی که در اینجا موسیقی ابزاری است برای بهتر بیان کردن شعر و جایی که کلام باز میماند، موسیقی به کمک „کلام” می آید.

    مسئله ای دیگر که در پایان لازم است به آن اشاره شود، قطعاتی است که گاه شنونده را بسوی وزن شعری هدایت میکند، بصورتی که این شبه را موجب میشود که „گاهی موسیقی بدون شعر، دچار کمبود و کاستی است”. تصانیف مختلف مرحوم علی تجویدی، مانند „پشیمان شدم” (در حالتی که بی کلام اجرا شود) یا قسمت پایانی (فاینال) باله „بیژن و منیژه” ساخته حسین دهلوی میتواند نمونه خوبی در این زمینه باشد. زمانی که شنونده ای قطعات نام برده را میشنود، ناخودآگاه تمایلی در درونش به با کلام شدن این قطعات احساس میکند، به طوری که گویی این موسیقی همراهی شعری را کم دارد.

    با دقت به قطعاتی از این دست، متوجه میشویم که این آثار بخاطر استفاده از „اوزان شعری” چنین تاثیری دارند و در واقع این عادت ماست که وقتی موسیقی را با وزن شعر میشنویم، تمایل به خوانده شدن شعری با آن داریم؛ پس موسیقی بدون کلام غیر از اینکه آزادی ذهنی بسیار زیادی نسبت به موسیقی باکلام دارد (یعنی در بند داستانی که کلام نقل میکند نیست و پویاست) ، هیچ نیازی به کلام ندارد و استفاده از کلام به این جهت است که مفهومی خاص به شنونده منتقل شود.

    منبع: سایت گفتگوی هارمونیک
    منم دیگه باید برم, یه جایه خیلی دور...

    خداحافظ همگی...

  5. 5 کاربر برای این پست از Amirrelax تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آهنگ بی کلام ای ایران ای مرز پر گهر رو میخوام
    توسط semo در انجمن ویولن ایرانی
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: Thursday 15 December 2011, 08:36 AM
  2. موسیقی و کلام
    توسط Leon در انجمن کلاسیک ايراني
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: Wednesday 21 May 2008, 12:01 PM
  3. جان بخشیدن به کلام
    توسط Leon در انجمن آهنگسازی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: Saturday 5 April 2008, 01:23 PM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •