لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: جمشید شیبانی درگذشت

  1. #1
    Leon آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    726
    تاریخ عضویت
    Mar 2007
    نوشته ها
    1,907
    میانگین پست در روز
    0.31
    تشکر از پست
    960
    7,753 بار تشکر شده در 1,683 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 18/9
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    19

    پیش فرض جمشید شیبانی درگذشت


    0 Not allowed! Not allowed!

    جمشیدشیبانی در سال ١٣٠١ در تهران و در خانواده ای هنرمند به دنیا آمد. اونوه‌ی دختری میرزا عبدالله، پدر موسیقی ایران است و پدرش عنایت الله خان شیبانی از پیشگامان هنر نمایش در ایران به شمار می رود.
    فعالیت هنری را از سال ١٣١٧ با پیش پرده خوانی در تئاتر نصر آغاز کرد. در سال١٣١٩ همزمان با افتتاح رادیو به همکاری با آن پرداخت و با اجرای ترانه‌ی„بی تو” عملاً موسیقی پاپ را در ایران بنیان نهاد. این اقدام او در ابتدابا مخالفت تعدادی از بزرگان موسیقی ایران، از جمله بنان مواجه شد ولی درنهایت جای خود را به طور کامل در موسیقی ایران باز کرد.
    جمشید شیبانی درسال ۱۳۲۵ جهت ادامه تحصیلات به آمریکا آمد و در لس آنجلس مستقر شد و ضمن تحصیل در کالج سانتا مانیکا به عنوان خبرنگار هنری با مجلات داخل کشور ازجمله تهران مصور همکاری داشت و با ستارگان معروف آن دوران هالیوود حشر ونشر داشت و با آن ها گفتگوهایی انجام می داد که در نشریات ایران چاپ میشد. او هم چنین موسیقی متن فیلمی به نام « زن ایده آل» از محصولاتاستودیوی مترو گلدوین مایر را در سال ۱۹۵۸ میلادی ساخت. دراین فیلم ستارگان معروفی چون کری گرانت و دبوراکر شرکت داشتند.

    در زمینه ترانه سرایی پاپ جمشید شیبانی ترانه معروف« سیمین بری» را ساخت که در آن زمان گل کرد وهنوز هم به عنوان یکی از ترانه های معروف آن دوران از آن یاد می شود.

    در کتاب„خاطراتی از هنرمندان” نوشته پرویز خطیبی، چاپ آمریکا، خطیبی ضمن اشاره به دورانی که جمشید شیبانی به کار خواندن پیش پرده های او در تئاترهای آندوران لاله زار در تهران اشتغال داشت می نویسد: سال ۱۳۲۷، جمشید شیبانی درآمریکا به سر میبرد، همان سال اولین صفحات سی و سه دور او در لس آنجلس ضبط شد که حاصل همکاری من و کریم فکور و خود او بود. پیش از آن من و حسین استوار و پرویز محمود قراردادی بسته بودیم تا در انگلستان اقدام به ضبط صفحه کنیم ولی متاسفانه بنابر دلایلی این کار انجام نگرفت. استوار با نعمت الله مین باشیان برای تهیه صفحه به هندوستان رفت و من به گروه دو نفره شیبانی – فکور پیوستم.

    با تمام کوششی که به عمل آمده بود تا صفحات ساخت آمریکا زودتر وارد بازارشود، این کار به خاطر مسائل مادی و معنوی به عهده تاخیر افتاد و در نتیجه استوار و مین باشیان، صفحات ساخت هندوستان را در دسترس علاقمندان قراردادند. بی مورد نیست بنویسم که من و جمشید از دوران مدرسه ابتدایی آشنابودیم. خانه ما در لاله زار بود و خانه آنها در میدان بهارستان، کوچهنظامیه. گاه و بی گاه من و مجید محسنی، جمشید و احمد فرنیا همراه با چندتن دیگر در خانه دوستان و آشنایان تئاتر میدادیم، تئاتری که بیشتر به سبکروحوضی بود و داستان مشخصی نداشت و بر طبق معمول یک ارباب و یک کاکاسیاه در آن وجود داشت و یا نوکری که در مقابل آقای خانه فضولی میکرد. عصرها که مدرسه تعطیل میشد پاتوق ما سرکوچه نظامیه جلوی بستنی فروشی مشهدی مهدی بودکه در مقابل پنج شاهی یک بستنی به وزن تقریبا یک چهارم پوند، توی ظرف وبالای نان می گذاشت و به دستمان می داد. وقتی هنرستان هنرپیشگی تاسیس شد وپدر جمشید، عنایت الله خان شیبانی به نظامت هنرستان انتخاب شد، جمشید ومجید محسنی به عنوان شاگردان دوره اول رسما اسم نویسی کردند و یک سال بعدهر دو به خاطر استعداد فراوان موفق شدند نقش های نسبتا مهمی را روی صحنه تماشاخانه تهران بازی کنند. به هر حال انتظار من و فکور برای دریافت صفحاتی که جمشید در آمریکا ضبط کرده بود مدتی مدید به طول انجامید تابالاخره عنایت الله خان شیبانی پیغام فرستاد که صفحات رسیده است. برایدریافت صفحات که قرار بود از هر لحاظ بهتر و برتر از صفحات مشابه باشد یکروز عصر به خانه جمشید رفتم. من بارها به خانه او رفته بودم، حتی اگر بهخاطر خود او هم نبود من به خاطر انس و الفتی که با پدرش داشتم غالبا ازفرصت استفاده میکردم و پای سخن و ساز مردی مینشستم که به خاندان هنر علاقه داشت و از گذشته های دور و نزدیک حرفهای جالبی میزد، از عارف و قزوینی وعلی اکبر شیدا میگفت و با نوای تارش بعضی از آثار این بزرگان موسیقی سنتی ایران را می نواخت و به راستی مرا به عالم دیگری میبرد. وقتی وارد خانهشدم، جز عنایت الله خان کسی نبود. مثل همیشه با همان سادگی و محبت و گرمیبرایم چایی آورد و چون میدانست که برای دیدن صفحات عجله دارم، جعبه چهارگوشی را که از پست خانه دریافت کرده بود آورد و روی میز گذاشت، بعد بالحنی جدی گفت: «من این صفحات را یکبار گوش داده ام، نمیدانم چه بگویم؟امروزه جوانها چیزهایی را میپسندند که هیچ شکل و شباهتی به موسیقی خودمان ندارد»


    عنایت الله خان خودش در دوران جوانی چند صفحه ۷۸ دور پر کرده ولی روی صفحه فقط به ذکر حروف ع – ش اکتفا کرده بود. من یکی از صفحات آواز او را سالهاپیش در خانه دوستی شنیدم و مجید محسنی هر وقت به جمشید شیبانی میرسید به طعنه و کنایه میگفت: «آقای عین-شین چطورند؟»


    در خانه شیبانی بحث من و پدر جمشید بر سر این موضوع که آیا موسیقی مدرن هم در جامعه ایرانی باید راهی داشته باشد یا نه به درازا کشید، عنایت الله خان میگفت این راهی که شماها باز کرده اید موسیقی اصیل ایرانی را به خطرمی اندازد ولی من معتقد بودم که جامعه حکم یک مغازه را دارد که باید در آن انواع و اقسام اجناس وجود داشته باشد تا هر کسی هر جنسی را دوست داردبخرد. »

    جمشیدشیبانی در طول سال های پس از انقلاب در لس آنجلس زندگی می کرد ودر این شهرضمن دایر کردن یک استودیوی صدابرداری انجمن موسیقی ایران را پایه گذاری کرد و برای خوانندگان معروفی چون ویگن ترانه ساخت. معروف ترین ترانه هایاین دوران از زندگی هنری جمشید شیبانی، « اصفهان» با صدای معین است.


    (۱۳۸۸ چهاردهم تير)


    سيمين بری گل پيكری آری
    از ماه و گل زيباتری آری
    همچون پری افسونگری آری
    ديوانهُ رويت منم
    چه خواهی دگر از من
    سرگشتُ كويت منم
    نداری خبر از من

    هرشب كه مه درآسمان
    گردد عيان دامن كشان
    گويم به او راز نهان
    كه با من چه ها كردی
    به جانم جفا كردی

    هم جان و هم جانانه ای اما
    در دلبری افسانه ای اما
    اما زمن بيگانه ای اما
    آزرده ام خواهی چرا
    تو ای نو گل زيبا
    افسرده ام خواهی چرا
    تو ای آفت دلها

    عاشق كشی شوخی فسونكاری
    شيرين لبی اما دل آزاری
    با ما سر جور و جفاداری
    می سوزم از هجران تو
    نترسی ز حال من
    در خرمن و دامان تو
    چه باشد گناه من

    دارم ز تو نامهربان
    شوقی به دل شوری به جان
    می سوزم از سوز نهان
    ز جانم چه می خواهی
    نگاهی به من گاهی

    يارب برس امشب به فريادم
    بستان از آن نامهربان دادم
    بيداد او بركنده بنيادم
    گو ماه من از آسمان
    دمی چهره بنمايد
    تا شاهد اميد من
    ز رخ پرده بگشايد


    دستگاه : بیات اصفهان






  2. 2 کاربر برای این پست از Leon تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. هفدهم اسفند ماه .......... سالگرد درگذشت استاد حسین قوامی (فاخته)
    توسط marzi_a1732 در انجمن آواز کلاسیک ایرانی
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: Saturday 7 March 2009, 08:09 PM
  2. پاسخ: 5
    آخرين نوشته: Friday 26 December 2008, 10:07 AM
  3. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: Saturday 16 February 2008, 04:18 PM
  4. درگذشت استاد علی تجویدی
    توسط ????? در انجمن ویولن ایرانی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: Wednesday 15 March 2006, 10:15 PM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •