لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از 17 به 31 از 31

موضوع: بهمن رجبی

  1. #17
    rhusseiny آواتار ها
    کاربر فعال بخش تنبك

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال بخش تنبك
    شماره عضویت
    7156
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    نوشته ها
    122
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    349
    320 بار تشکر شده در 117 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    با سلام خدمت دوستان عزیزم،
    دیروز آقای رجبی با تاثر فراوان با من تماس گرفتن و گفتن که از طریق جناب پیمان سلطانی خبردار شدن شخصی به اسم رضا طالبی فریدونکناری (از شاگردان سابقشون) ، تعدادی CD به نام آموزش تنبک شامل مقدماتی، متوسطه، عالی و فوق عالی بیرون داده و همه ی نتهای موجود در کتاب های ایشون شامل مقدماتی، متوسطه، عالی و فوق عالی رو در این CD ها نواخته بدون اینکه حتی از آقای رجبی کسب اجازه کنه (حالا، بهره های مالیش پیشکش).

    متحیرم که تو این مملکت هر کی هر کاری دلش میخواد میکنه و هیچ کس متعرضش نمیشه!!! چطور ناشر این اثر از این آقا نخواست که اجازه ی آقای رجبی رو براش ببره؟ درسته که تو مملکت ما کپی رایت محترم شمرده نمی شه، اما تا این حد؟ درسته که دست نویسنده های خارجی به ما نمیرسه و ما هر جور دلمون میخواد محصولاتشونو کپی می کنم، اما صاحب و خالق این اثر که حی و حاضره! یعنی گرفتن اجازه تا این حد سخت بوده اون هم برای کسی که روزی شاگرد ایشون بوده؟ اینطور که پیداست حتی چند روز پیش که این شخص خونه ی آقای رجبی بوده هیچ حرفی از این کارش به میون نیاورده! امان از نامردمی ها و نمک ناشناسی ها!

  2. 7 کاربر برای این پست از rhusseiny تشکر کرده اند:


  3. #18
    rhusseiny آواتار ها
    کاربر فعال بخش تنبك

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال بخش تنبك
    شماره عضویت
    7156
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    نوشته ها
    122
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    349
    320 بار تشکر شده در 117 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض هدیه ای از یک دردآشنا برای بهمن رجبی


    0 Not allowed! Not allowed!
    با درود به دوستان و همراهان عزیز؛

    دیروز شعری از یک آشنای درد که در اقتضای این بیت حافظ که می فرماید: „باده و مطرب و گل، جمله مهیاست ولی... عیش بی یار، مهنا نبود یار کجاست” و برای معلم راستین تنبک نوازی، بهمن رجبی، سروده شده است به دستم رسید، دریغم آمد زیبایی شعر رو با شما قسمت نکنم.

    در دوردست دور

    در شهر سوت و کور

    آن جا که باغ عاطفه آتش گرفته بود

    آن جا که باد قحطی انسان وزیده بود

    مردی نشسته بود، تنها و خسته جان

    گم کرده کاروان

    تنها تر از درخت تک افتاده ی کویر

    بر لب سرود سرد و غم افزای انتظار

    در دل هزار حسرت دیرینه یادگار

    بر دوش، بار یار

    این سو نگاه کرد

    آن سو نگاه کرد

    چیزی ندید و گفت:

    این جا نه جای ماست

    کو جای پای یار؟

    همین شعر با دستخط خود جناب رجبی را می توانید در فایل ضمیمه مشاهده کنید!
    تصاوير کوچک فايل پيوست تصاوير کوچک فايل پيوست For Bahman Rajabi.jpg  
    ویرایش توسط rhusseiny : Sunday 7 February 2010 در ساعت 09:44 AM

  4. 5 کاربر برای این پست از rhusseiny تشکر کرده اند:


  5. #19
    rhusseiny آواتار ها
    کاربر فعال بخش تنبك

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال بخش تنبك
    شماره عضویت
    7156
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    نوشته ها
    122
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    349
    320 بار تشکر شده در 117 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض در سوگ پیر هنر والای سنتور نوازی ایران


    0 Not allowed! Not allowed!
    «زندگی بدون عشق، جهنمی بیش نیست وهنر والای تنبک نوازی به عنوان یکی از شاخه های زیبایی از تجلیات عشق است، عشق به انسانیت به معنا و مفهوم وسیع کلمه»
    در فرهنگ -مثلا انتقادی- ما اینطور جا افتاده است که اگر ازکسی –حال به هر دلیلی- خوشمان بیاید تمام محسنات اخلاقی را به او نسبت میدهیم و اگر از کسی – حال به هر دلیلی– بدمان بیاید بی رحمانه تمام سیئات اخلاقی را به او نسبت میدهیم، به عبارت دیگر، طرف مربوطه را یا سیاه سیاه می بینیم یا سفید سفید؛ در حالیکه بین دو رنگ سیاه و سفید طیف های مختلفی از رنگها وجود دارد که شناخته شده ترین آنها عبارتند از: خاکستری ، سبز، نارنجی و ...
    من به عنوان یک منتقد، اگر 38 سال تمام با بعضی از دست اندر کاران موسیقی ایران –از جمله زنده یاد فرامرز پایور– در افتادم (آن هم از نقطه نظر جامعه شناسی هنر در کشورهای عقب نگهداشته شده) ؛ و عقاید و نظریات خودم را در سخنرانی ها و نوشته هایم در مخالفت با اندیشه ی آنان مطرح کرده ام، آیا این به این معناست که من از زجر کشیدن زنده یاد فرامرز پایور طی 10 سال روی دستگاهی به نام صندلی چرخدار، لذت برده ام؟ آیا این به این معناست که من به عنوان یک مخالف، باید از رنج بردن 10 ساله ی ایشان و بالاخره، مرگش خوشحال باشم آن هم در حیطه ی مقدس هنر، که به قول زنده یاد احمد شاملو: «وسیله ی تعالی اندیشه است» و آنگاه تجلی آن اندیشه در گفتار و کردار و نوشتار؟
    زنده یاد پایور-پیشکسوت هنر والای سنتور نوازی- از نقطه نظر موسیقایی از بزرگان موسیقی ایران است و فقدانش، باعث ریزش اشگ از چشمان میگردد و ... باری، همانطور که اگر آن پیر مرد –زنده یاد حسین تهرانی– نبود ما هم نبودیم ،اگر زنده یاد فرامرز پایورو زحماتش نبود امثال پرویز مشکاتیان و رضا شفیعیان و ... هم نبودند.
    یاد و خاطره اش گرامی! (این مطلب در مجله ی هنر موسیقی، شماره ی 105 نیز چاپ شده است)

    با احترام:
    بهمن رجبی (تنبک نواز)
    1388/10/12
    ویرایش توسط rhusseiny : Wednesday 10 February 2010 در ساعت 09:31 AM

  6. 6 کاربر برای این پست از rhusseiny تشکر کرده اند:


  7. #20
    rhusseiny آواتار ها
    کاربر فعال بخش تنبك

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال بخش تنبك
    شماره عضویت
    7156
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    نوشته ها
    122
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    349
    320 بار تشکر شده در 117 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض نماد پایمردی و استقامت


    0 Not allowed! Not allowed!
    چند سالی بود که دورادور و بی آنکه هوای دیدن از نزدیک بهمن رجبی به سرم بزند،‌ اجراها و سخنرانی های او را بسته به وسع اینترنت نیم بندی که داشتم، گرفته و دیده بودم و از این طریق شناخت کم و بیش جامعی از شخصیت، روحیات و تکنیک منحصر به فردش به دست آورده بودم.
    همه ی آنچه که دیده بودم و میدانستم، حکایت از یک نکته ی اساسی و کلیدی برایم داشت: بهمن رجبی همین است که هست، نه شهرتش او را تغییر داد و از اصول انسانیش دور کرد، نه نیازهای اولیه ی هر انسانی او را به دام روزمرگی و همچون دیگران بودن سوق داد و نه حتی ناروهای چپ و راستی که از رفیقان و نارفیقانش خورد او را به زانو درآورد.
    فقر و نداری از یک سو و علاقه ی شدید او به ریتم از سوی دیگر به همراه استعداد و توانایی او در این زمینه به او آموخته بود که عصیانگر باشد تا مبادا به راحتی مثل دیگران شود، دیگرانی که برای لقمه ای نان بیشتر پشت به خدمت سفلگان قدرتمند، دوتا کردند و آنگونه گفتند و کردند که از آنها خواسته شد. او آموخت که خود باشد و اینگونه بوده است تا کنون و بهایی گزاف نیز برای این پایمردیش پرداخته است.
    این خصوصیات از بهمن رجبی فردی بالقوه و بالفعل خطرناک برای اربابان حکومت پلشت و آلوده ی رابطه بر ظابطه ی موسیقی ساخت، آن چنان که در مذمتش کاری نیست که نکرده باشند و سخنی نیست که بر زبانشان نرفته باشد و دریغ و صد دریغ که ما ایرانیان (و شاید بقیه ی ابنای بشر) ، قهرمان پرور و شایسته کشیم. عقلمان به چشممان است و باور میکنیم حرفی را که از دهان مشاهیر میشنویم. انگار نه انگار که عقلی هم در سرمان به ودیعه نهاده شده است. ملاک سنجش خوب و بد آدمیان را ظاهرشان (هر چه شکیل تر، پر طمطراق تر،‌ پر فیس و افاده تر، پر بادتر و پر سرو صداتر، بهتر) میدانیم. اوضاع موقعی رو به وخامت هرچه بیشتر میگذارد که واژه منحوس „نان به قرض هم دادن” را عملا پیاده میکنیم. زبان است دیگر! می چرخانیمش! مالیات هم که بابتش نمی پردازیم. پس چه باک؟ هر چه گفتیم گفتیم، هدف جلب رضایت دوست است، و دوست راضی نمی شود مگر موقعی که سرش را همسر و همسنگ خدایگان کنیم. پس این چنین میکنیم و در وصفش از هبه ی هیچ صفت نیکو و عالی فروگزار نمی کنیم و او را از هر آنچه پلیدی و ناپاکی است مبرا میکنیم.
    این جاست که صدای بهمن رجبی بلند می شود. برای او مهم نیست که به جنگ موش میرود یا اژدها. برای او مهم، ماندن بر سر عهد و پیمانی است که با خود بسته و دینی است که احساس میکند به عنوان یک هنرمند (و از آن بالاتر یک انسان) به جامعه اش دارد. او سخت دلبسته ی آن است که تا جان در بدن دارد صدای حق و حقیقت را به گوش طالبان آن برساند و حتی المقدور آنانی را که در خواب غفلت گرفتارند بیدار سازد و این خود بنیه ای قوی میطلبد و روحی سخت و پایی پولادین که تا به امروز او ثابت کرده همه ی آن ها را داشته و دارد، هر چند که این رویارویی و مصاف به شدت خسته و آزرده اش کرده باشد. طنز تلخی که در گفتار او جاریست حکایت از غم کهنه ای دارد که روح نازنینش را در طی سالیان دراز و در انزوای ظاهری فرسوده است.

    با همه ی آن چه که درباره ی بهمن رجبی دریافته بودم، زمانی که دیدم علاقه ی من به شیوه ی تفکر این معلم راستین و پایمرد انسانیت با دیدن فیلم ها و سخرانی هایش اقناع کامل نمی شود، تصمیم گرفتم که تا دیر نشده او را از نزدیک دریابم و پای در مکتبش بگذارم. و چنین کردم و بدون اغراق هر آنچه دیدم از او مهربانی و انسانیت و آزادگی بود و هیچ تفاوتی میان گفتار و کردارش ندیدم. او هنوز هم معتقد به مبانی درست و ریشه داری بود که سال ها پیش شالوده ی فکری اش را تشکیل داده بودند و من واژه ای بهتر از پایمردی برای آن سراغ ندارم و چه سخت است پایمردی در دنیایی که دلار حرف اول و آخر را میزند و غم نان قادر است هر لحظه انسان ها را به ورطه ی هلاکت فکری و شخصیتی بکشاند. البته که او رنجور است و آزرده و این نتیجه ی مستقیم گام برداشتن در راه سخت و حقی است که او سالها پیش انتخاب کرده بود. او تاوان مثل بقیه نبودن، اهل تفکر بودن، اندیشه ی مستقل داشتن و از همه مهمتر دغدغه ی انسانیت داشتن را داده و میدهد، آن هم به گزاف ترین وجه ممکن. چند وقت پیش که او را در خانه ی اجاره ای اش ملاقات کردم، از من خواست بنویسم‌ که بعد از مرگش او را به هیچ وجه در قطعه ی هنرمندان دفن نکنند، چون او خودش را هنرمند نمی داند بلکه او را در گورستان عمومی شهر رشت به خاک بسپارند. یادم رفت بپرسم،‌ اگر شما هنرمند نیستید پس هنرمند کیست و هنرمندان کیانند در سرزمینی که چنین می پندارند هنر نزد مردمان آن است و بس؟
    بهمن رجبی همین روزها وارد هفتاد و یکمین سال عمرش میشود و ای کاش تکانی بخوریم و امثال او را تا زنده هستند قدر بدانیم و بر صدر بنشانیم که این به قطع و یقین بهتریست.
    ویرایش توسط rhusseiny : Saturday 20 February 2010 در ساعت 04:45 PM

  8. 5 کاربر برای این پست از rhusseiny تشکر کرده اند:


  9. #21
    rhusseiny آواتار ها
    کاربر فعال بخش تنبك

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال بخش تنبك
    شماره عضویت
    7156
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    نوشته ها
    122
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    349
    320 بار تشکر شده در 117 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض چند اثر زیبا از آثار جناب رجبی


    0 Not allowed! Not allowed!
    با سلام به دوستان عزیزم،

    در سایت نت آهنگ، بخشی وجود داره به اسم ویدیوهای آنلاین که در اون یک نمونه از اجراهای جناب محمد اسماعیلی در دوران جوانی قرار داده شده. بنده شخصا در این اجرا چیز خاص و فوق العاده ای ندیدم و هر چه که بود به نظرم یک سری کارهای تماشاگر پسند با فیگورهای خاص اون زمان بود.

    با این وجود به نظرم اومد که جای اجراهای فوق العاده و تاثیر گذار جناب رجبی خالیه و طی تماسی که با مدیریت سایت داشتم از ایشون خواهش کردم چند عدد ویدیو هم از اجراهای آقای رجبی در قسمت ویدیوها بذارن تا علاقه مندان خودشون ببینن و قضاوت کنن. ایشون هم قول دادن در اولین فرصت که اون قسمت به روز بشه، این کار رو انجام بدن.
    حالا من پیش دستی میکنم و با استفاده از فضای 100 مگابایتی که سایت در اختیار کاربرانش قرار داده، سعی میکنم چند ویدیوی زیبا از این هنرمند عزیز رو براتون بذارم که شما هم استفاده کنین.

    برای دستگرمی، از اجرای اتل متل در فرهنگسرای بهمن شروع میکنم و در پستهای بعدی هم این کار رو ادامه میدم. امیدورام که بپسندین.

    اتل متل رو با فرمت FLV میتونین از این جا دانلود کنید:

    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

  10. 5 کاربر برای این پست از rhusseiny تشکر کرده اند:


  11. #22
    rhusseiny آواتار ها
    کاربر فعال بخش تنبك

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال بخش تنبك
    شماره عضویت
    7156
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    نوشته ها
    122
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    349
    320 بار تشکر شده در 117 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض مراسم یادبود احمد شاملو


    0 Not allowed! Not allowed!
    چندی پیش، در تالار فردوسی دانشگاه تهران، مراسمی به یاد شاعر توانا و طغیان گر معاصر، شادروان احمد شاملو، برگذار گردید.

    این مراسم از این جهت مورد توجه من قرار گرفت که بخشی از زمان آن به بهمن رجبی اختصاص یافته بود. به دلیل محافظه کاری های معمول این مرز و بوم، قرار بود ایشان فقط تک نوازی کنند و وقتی برای سخنرانی در نظر گرفته نشده بود. اما او طبق معمول و با شهامتی مثال زدنی، در زمان محدودی که به او تعلق گرفته بود سخنرانی کرد، آن هم چه سخنرانی!

    در گرمای یک روز بهاری و در سالنی مملو از جمعیت (که مرتب پر و خالی میشد) و بدون هیچگونه امکانات تهویه ای، مراسم با حدود 2 ساعت تاخیر آغاز شد و با سخنرانی های کسالت بار، کلیشه ای و به غایت محتاطانه ی مدعوین (بعضا گمنام که معلوم نبود طبق چه ظابطه ای دعوت شده بودند و چه رابطه ای با جهان بینی شاملو داشتند) که عموما هم از روی نوشته خوانده میشد، ادامه یافت.

    جماعت حاضر که از گرمای هوا ، کیفیت پایین سخنرانی ها و عدم سنخیت مدعوین با شخصیت و جهان بینی شاملو و بی انظباطی مجریان برنامه به ستوه آمده بود، سخت تشنه ی یک شوک بود.

    و این شوک لحظه ای به جماعت تشنه وارد شد که بهمن رجبی روی سن رفت و به عادت مالوف و با دو دستش علامت پیروزی را به حضار نشان داد! صدای تشویق بود که بلند شد و تعداد زیادی هم با نشان دادن علامت پیروزی وی را همراهی کردند.

    انتظار آن بود که مستقیم به سراغ تمبک نوازی برود، اما او در کمال تعجب (لااقل من) ، رفت پشت تریبون و سخنرانی اش را، که الحق قوی بود و شجاعانه، شروع کرد. دوست صاحبدلی همراه من بود که بهمن رجبی را نمی شناخت، اما هم مرام و مسلک او بود. هر از گاهی، بر می گشت به سمت من و می گفت: „محشره! خداوکیلی این یکی برازنده ی نام بزرگ احمد شاملوست!”.

    با هر جمله ی بهمن رجبی، جمعیت (حداقل آن ها که در اطراف من حضور داشتند) ، از این که کسی پیدا شده که حرف دل آن ها را شجاعانه، بی پروا و بی توجه به محدودیت ها و خودسانسوری های متداول و عافیت طلبانه می زند (همانطور که سال هاست این کار را کرده و بهای آن را نیز به گزاف ترین وجه ممکن پرداخت کرده است) ، به وجد می آمد و برایش کف می زد. دوستم دوباره گفت: „باورم نمیشه که در این دنیای وانفسا، کسی اینقدر رک و راست به کجی ها و ناراستی های به ظاهر درست و راست، دهن کجی کنه و اونا رو به چالش بکشه!”

    و باز با طنز کوبنده اش (که این هم یکی از ابعاد شخصیتی شاملو بود) جمعیت را خنداند و خود گریست (طنز ای سلاح مقدس! اگر نبودی تکلیف ما چه بود؟) ، بر مظلومیت اندیشه اش، بر راه دراز سنگلاخ و پر مشقتی که به امید افروختن چراغی در آن و با پای پیاده و تنی مجروح طی کرده است. دیدن اشک بزرگ مردی در قد و قواره ی رجبی، اما جمعیت را دگرگون کرد و به فکر واداشت. او کیست که چنین بی پروا درد جامعه دارد و زندگی اش را نیز در این راه قربانی کرده است؟ دوستم از من خواست که در اولین فرصت برایش بگویم، بهمن رجبی که بوده و چه کرده است.

    سپس نوبت تک نوازی تمبک شد و الحق این مرد با این سن و سال و علی رغم آن چه زندگی پر فراز و نشیب و پر از دردش با تن رنجورش کرده، چه شیرین و هنرمندانه نواخت. او به یاد آن عزیز پرکشیده بهترین قطعه و شاهکار خودش، گفتگوی چپ و راستش را، که دست بر قضا آن هم به یغمای نارفیقان و نالوطیان رفته است، نواخت. انرژی که شور و حال وصف ناپذیر جمعیت به او داده بود و لذت نواختن به یاد دوست و همدم دیرینه اش، احمد شاملو، به او حس و حالی کم نظیری را داد که کرد آن چه که همه دیدیم و شنیدیم و لذت بردیم.

    او بار دیگر به همه اعلام کرد، که بهمن رجبی، بدون کوچکترین عقب نشینی از عقاید استوارش و علی رغم همه ی نامردمی ها و رذالت ها، به کوری چشم ناپاکان و نابخردان دنیاپرست هنوز نفس می کشد و هست. خوب هم هست!
    ویرایش توسط rhusseiny : Wednesday 23 June 2010 در ساعت 02:28 PM

  12. 5 کاربر برای این پست از rhusseiny تشکر کرده اند:


  13. #23
    rhusseiny آواتار ها
    کاربر فعال بخش تنبك

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال بخش تنبك
    شماره عضویت
    7156
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    نوشته ها
    122
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    349
    320 بار تشکر شده در 117 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض بهمن رجبی - فرهنگ سرای ارسباران


    0 Not allowed! Not allowed!
    فرهنگ سرای ارسباران دهم و یازدهم تیرماه 1389، میعادگاه حضوری دیگر از بهمن رجبی همراه با نوازندگانی جوان بود. برنامه با بیش از نیم ساعت تاخیر و در ساعت حدود 9 و نیم شب با دکلمه ای به غایت زیبا و دلنشین از امیرعباس ستایشگر، سرپرست گروه صنم، و درباره ی بهمن رجبی (و با گریزی مختصر به شرح حال او) آغاز شد. متن این دکلمه در بروشور چاپ شده بود، اما من متاسفانه یادم رفت نسخه ای از آن را برای خودم بیاورم. در عوض، اما قول میدهم اگر این متن روزی به دستم رسید، در همین انجمن و برای استفاده ی سایرین منتشرش کنم.

    بعد از دکلمه، بهمن رجبی روی صحنه آمد و جمعیت به رسم دیرینه ی ما ایرانیان و به احترامش به پاخاست و برای دقایقی با دست زدن های مکرر به ابراز احساسات پرداخت و او نیز مانند همیشه با علامت پیروزی (که با دو دستش نشان می دهد) ، به احساسات حضار پاسخ داد.

    لحظاتی بعد، تکنوازی تنبک شروع شد. هرچند که آثار خستگی از معطلی زیاد و بی برنامگی های رایج در این سرای بی کسی در چهره اش پیدا بود، اما زیبا نواخت و همه را از این نواختن محظوظ و متاثر کرد. به جرات می توانم بگویم در یکی دو سال اخیر این اجرا یکی از بی نقص ترین ها بود. نه به لحاظ فنی، که او همیشه فنی و پخته نواخته است و من در حدی نیستم که در این زمینه بخواهم ابراز نظر کنم، بلکه از این لحاظ که جسمش هم پا و هم راه مغزش تا پایان کار او را یاری داد. حسن ختام این تک نوازی، نواختن ضرب زورخانه بود که آن هم به بهترین نحو ممکن اجرا شد. من همیشه فکر میکردم که نگاه بهمن رجبی به ضرب زورخانه نگاهی تفننی است، اما این بار تقریبا یقین کردم که اشتباه می کردم، و اینطور به نظرم رسید که باید اندیشه ی دیگری پس توجه به این ساز باشد. اگر عمری باقی بود، علاقه مندم در این مورد با او به گفتگو بنشینم.

    بار دیگر که بهمن رجبی به روی صحنه آمد برای اجرای تنبک آخرین قطعه ی کنسرت، از خون جوانان وطن لاله دمیده، بود. در صورت امکان، سعی می کنم ویدیوی این اجرا را در سایت بگذارم تا به چشم خود ببینید که او چه کرد و چگونه نواخت. باور کردنش شاید سخت باشد، اما بار دیگر برایم ثابت شد که فرق یک نوازنده ی واقعا صاحب مکتب با آنان که می پندارند صاحب سبک یا مکتبند چیست. آن چه او نواخت مخصوص همین قطعه بود و برای همین قطعه طراحی شده بود و لباسی بود که برازنده ی آن بود و برای آن دوخته شده بود. شاید این لباس به دیگران هم بیاید، اما برای این قطعه محشر بود، کلاس درس بود. آرزو می کردم کاش جمعیت از گروه بخواهد این قطعه را دوباره اجرا کنند، تا من در خلسه ای دیگر فر روم اما افسوس که چنین نشد، مضافا بر این که در این لحظه شب از نیمه گذشته بود و چنین درخواستی شاید دور از انصاف بود.

  14. 5 کاربر برای این پست از rhusseiny تشکر کرده اند:


  15. #24
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    9898
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    نوشته ها
    184
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    246
    656 بار تشکر شده در 175 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    تشکر بی پایان از شما که با شرح آنچه که این روزهابر بهمن رجبی میگذرد مارا قابل میدانید. دوست دارم هرچه زودتر این ویدیو ارزشمند رو ببینم.

  16. کاربران زیر از shahrdad به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  17. #25
    rhusseiny آواتار ها
    کاربر فعال بخش تنبك

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال بخش تنبك
    شماره عضویت
    7156
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    نوشته ها
    122
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    349
    320 بار تشکر شده در 117 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض ویدیویی که امنیتی شد!!!


    0 Not allowed! Not allowed!
    با سلام به دوستان و همراهان عزیز،

    متاسفانه بعد از یک هفته دوندگی برای تهیه ی ویدیوی نوازندگی آقای رجبی در قطعه ی از خون جوانان وطن لاله دمیده، امروز صبح متوجه شدم که گویا ویدیو بنا به دلایل امنیتی!!! اجازه ی پخش پیدا نکرده و بالطبع بنده هم شرمنده از وعده ای که نمی تونم بهش وفا کنم.

    یقین دارم که اون شب بودن کسانی که با موبایل یا دوربین شخصی این قطعه رو ضبط کردن. پس میشه امیدوار بود که یه روزی یکی از این افراد این ویدیو رو در اختیار سایت قرار بده تا همه از دیدنش لذت ببرن.

  18. 3 کاربر برای این پست از rhusseiny تشکر کرده اند:


  19. #26
    rhusseiny آواتار ها
    کاربر فعال بخش تنبك

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال بخش تنبك
    شماره عضویت
    7156
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    نوشته ها
    122
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    349
    320 بار تشکر شده در 117 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض پاسخ 2 تن از شاگردان رجبی به فربد یداللهی


    0 Not allowed! Not allowed!
    گویا اخیرا در روزنامه ی شرق، مصاحبه ی مفصلی با فربد یداللهی شده، که در اونجا ایشون علاوه بر خیلی حرف ها، صحبت ها یی رو هم راجع به آقایان رجبی و اسماعیلی می کنه. خیلی سعی کردم متن تایپ شده ی این گفتگو رو پیدا کنم و منتشر کنم، اما متاسفانه تا این لحظه موفق نشدم.
    اخیرا دو نفر از شاگردان آقای رجبی به نام های رضا خراشادی زاده و امیر سعیدی، پاسخ مبسوطی به این مصاحبه دادن، که از بنده خواستن اونو توی سایت منعکس کنم. بنده هم بی هیچ دخل و تصرفی، عینا جوابشون رو تقدیم علاقه مندان میکنم. بدیهیه که اگر هر زمان و به هر وسیله ای متن مصاحبه ی آقای یداللهی هم به دستم برسه، اونو در همین انجمن در معرض قضاوت شما عزیزان قرار خواهم داد.
    اینطور که شنیدم، یکی از شاگردان آقای اسماعیلی هم جوابیه ای رو تنظیم کرده که اگه به اون هم دستم برسه، از نشرش دریغ نمی کنم. این شما و این هم پاسخ مبسوط آقایان خراشادی زاده و سعیدی:


    هنگام تورق روزنامه ی شرق مورخه ی 17/3/1389 صفحه ی 11، عنوان „محصور چارچوب نیستم” نظرمان را جلب کرد، که مدعی این شعار بزرگ چه کسی است. اما پس از خواندن آن نظرمان عوض شد و تناقضات و پراکندگی صحبتها، حاکی از عدم انسجام فکری و افکار متنافر از یکسو و قضاوت و حکم قطعی در یک چارچوب فکری معین از سوی دیگر می نمود و مثلا در لید مصاحبه عنوان شده: "من از یک سیستم جهانی تبعیت می کنم... در تمام دنیا به غیر از پیانو در تمام سازها انگشت اشاره را شماره ی یک قرار می دهند و چون کلیه اصول نت نویسی صنعتی وارداتی است حق نداریم در آن دخل و تصرفی داشته باشیم. به عنوان مثال شاید یک فلوت نواز آمریکای جنوبی خواست تنبک بنوازد، فقط شش ماه طول می کشد که به او تفهیم کنیم ما دلمان خواسته به انگشت اشاره بگوییم شماره 4".
    اول اینکه چرا در پیانو اینطور نیست و چرا در تنبک نمی تواند باشد:
    چون در پیانو انگشت شست، ردیف و روال انگشت گذاری زیاد کاربرد دارد درست مثل تنبک. پس در سیستم جهانی هم استثناء وجود دارد و قانون تا زمانی معتبر است که زنجیر پای ما نباشد.
    دوم اینکه شما اقلیت را بر اکثریت ترجیح می دهید؟ نوازندگان و هنرجویان بی شماری که با این سیستم انگشت گذاری آموزش دیده و می بینند را رها کرده و به آن یک نفر فلوت نواز آمریکای جنوبی بسنده می کنید؟ آیا اگر یک شاگرد از خیل شاگردان رجبی یا دیگران خواست کتاب شما را هم بنوازد 6 ماه طول نمی کشد که به او بگوئید شماره این انگشت می شود 4؟
    سوم اینکه کسی که 6 ماه طول یکشد تا بفهمد شماره انگشت ها چطور است، حتما 60 سال طول می کشد تا تنبک بنوازد پس وقت خود را صرف چنین آدم خنگی نکنید!
    چهارم: ما دلمان نخواسته به انگشت اشاره بگوئیم 4، منطق انگشت گذاری، روال و ترتیب انگشت در نوازندگی این ساز این طور حکم می کند مثل این که شما ریاضی را از سمت چپ ورق می نویسید حتی اگر ایرانی باشید.
    در جای دیگری از 40 سال سابقه تدریس کتاب مرحوم تهرانی انتقاد شده و اضافه کرده اند: „آن چیزی که 40 سال از عمرش گذشته و نگاه مطلق به آن دارند معمولا شاید عتیقه جات و زیرخاکی هاست و نه مباحث علمی”. چند سطر پایینتر می خوانیم: „پاگانینی 200 سال پیش کاپریس هایش را نوشته و امروز همه نوازندگان ویولن به اجرای آن افتخار می کنند.”
    ما هم مانند خیلی ها با آموزش صرف کتاب مرحوم تهرانی موافق نیستیم اما با این که این کتاب تاریخ مصرفش گذشته و بی ارزش است هم موافق نیستیم. همانطور که خود شما فرموده اید شما هم در بچگی با نواخته های ایشان عاشق تنبک نوازی شدید. چرا کتاب هایی که از شما تنبک نواز می سازد برای دیگران کارایی ندارد؟ به هر حال هر نویسنده ای اول باید حروف الفبا را یاد بگیرد. اما تشخیص این که چه چیزی باید بماند و چه چیزی عوض شود از عهده ی هر کسی بر نمی آید. حال آن که شما کتاب تهرانی را تدریس نمی کنید مقوله ی دیگری است اما حق ندارید هر چیزی باب طبع شما نیست را به راحتی بی اعتبار کنید همانطور که در سطرهای پایانی مصاحبه می خوانیم: „از نظر بنده کارهای ریشه ای واقعی این کارهاست نه شو دادن روی صحنه!”. و با این جمله انتشار کتاب های آموزشی خود را کار ریشه ای واقعی معرفی کرده و کنسرتهایی که با زحمت فراوان اجرا می شوند را بی ارزش جلوه داده اید و شو دادن روی صحنه می نامید.

    آقای یداللهی، اگر گروه ها شما را به حساب نمی آورند دلیل این نیست که آنها دارند کار بیهوده ای می کنند، اصلا انتشار کتاب های شما برگرفته از همان کنسرت ها و برای رسیدن به همان کنسرت هاست. نگارش کتاب یک کار تئوری است و کنسرت دادن یک کار عملی و این دو لازم و ملزوم هم هستند ولی شما فقط کارهای خودتان را بزرگ و ریشه ای می بینید. در ادامه هم باز خودتان را به رجبی نزدیک کرده و می خواهید بگوئید مثلا من هم مانند رجبی کم کارم. توجه داشته باشید رجبی زمانی کنسرتهایش را اجرا کرد و با همه کسانی که امروز صاحب نام اند اجرای برنامه داشته، بعد کنار کشید. بهتر بود صداقت داشتید و می گفتید که فعلا گروهها از من درخواست هم کاری نکرده اند، نه این که همه چیز را به هم بریزید تا از زیر حقیقت موجود در سوال، شانه خالی کنید. یعنی اگر گروهی به شما پیشنهاد همکاری بدهد شما رد می کنید؟! ما که بعید می دانیم!
    در ستون پایانی مصاحبه از عوض کردن علائم تنبک در کتاب خودشان دفاع کرده اظهار نموده اند: „از نظر من علائم هم مثل زبان محاوره می توانند دچار تکامل شوند.”
    همانطور که اشاره شد: درک ضرورت تغییر علائم و لزوم این تغییرات در هر زمینه ای از عهده ی هر کسی بر نمی آید؛ ضمنا سلیقه و اظهار نظرها باید بر اساس یک منطق قابل پذیرش برای اکثریت باشد مثلا شما قانون فیزیک را از انیشتن می پذیرید اما هر استاد دانشگاه فیزیک حق ندارد از خود قانون بتراشد.
    باید در نظر گرفت که تغییرات بقول ایشان مثلا در زبان محاوره به ضرورت، به تدریج و بدون تشنج انجام میشود نه یکباره، اما در تنبک نوازی هر کتابی که به نگارش در می آید باستناد همین اظهار نظرهای بی اساس مولفین و اینکه وی خود را صاحب نظر و صلاحیت برای هر تغییری از جمله ساختار ساز یا علائم می داند، فرم و علامت ها را تغییر می دهند. اگر چنین باشد ما هم ادعا می کنیم که تغییر نقطه گذاری حروف فارسی لازم است حالا شما بیا و اثبات کن!
    با تاکید بر این نکته که نوشتن یک کتاب هیچگاه مجوزی برای تغییر علائم برای مولف ایجاد نمی کند. به هر حال باید روزی به الفبایی مشترک برسیم.
    متاسفانه آقای یداللهی هر جا به نفعشان بوده، افتخارات نوازندگی با آقای رجبی و شاگردی استاد اسماعیلی و مسائل دیگر را به خود چسبانده و هر جا که دلشان خواسته طعنه و کنایه و انتقاد را نصیب دیگران کرده تا خود را بیشتر مطرح کنند. از نظر آقای یداللهی افراد تا زمانی که به نفع ایشان باشند ارزشمند هستند در غیر اینصورت...
    ایشان حتی فرق مکتب در موسیقی و ادبیات را تشخیص نداده و فکر می کنند که مکتب در موسیقی مانند مکاتب در ادبیات دارای چارچوب و کلیشه هستند و می گویند: „من مکتب نیستم که محصور در یک چارچوب محدود باشم.”
    در قسمتی از مصاحبه ایشان می خوانیم:„امیدوارم من مانند آن استادانی نباشم که بین حرف و عملشان فاصله زیاد است که می گویند ما بچه زیر بازارچه ایم در صورتی که گفته های خود را که زیر آن امضا کرده اند و سند آن موجود است، کذب محض می خوانند.” اما از تناقضات بی شمار موجود در این مصاحبه و اینکه ایشان خود را محور تنبک نوازی می دانند و فکر می کنند خودشان در هر موردی و هر شخصی می توانند اظهار نظر کنند ولی بقیه حق ندارند حتی هدیه ی ایشان را قبول نکنند (ضمن این که جای این سوال است که شما چرا برای کسی که بین حرف و عملش فاصله زیاد است و لبریز از خشم است، هدیه می فرستید؟) معلوم می شود که بین حرف های شما هم با عملتان فاصله کم نیست. ضمنا آن نوشته های مذکور را شما به خط خودتان نوشته و تا دلتان خواسته به طور مشمئز کننده ای از خودتان تعریف و تمجید کرده اید و امضا دیگران زشتی کار شما را نمی پوشاند. از نظر آقای یداللهی همه چیز قابل تغییر و تکامل است اما اگر نظر شخصی نسبت به ایشان تغییر کند عجیب است و آن شخص بین حرف و عملش فاصله زیاد می شود. اتفاقا این از صداقت آن شخص نشات می گیرد که زمانی فکر می کرده شما شاگرد با استعدادی بودید و به قول شما با امضا خودش سند به دست شما داده و حالا که متوجه اشتباهش شده بدون هیچ محافظه کاری نظر جدیدش را اعلام کرده و به اشتباه خودش هم اقرار می کند؛ حالا چرا این مساله عجیب است ما نمی فهمیم. یعنی اگر یک نفر یک چیزی را امضا کرد و بعدا فهمید اشتباه کرده تا آخر عمر باید بر این اشتباه خود اصرار بورزد و حق ندارد نظرش را عوض کند؟ این طرز تفکر از کسی که در یک مصاحبه از زمین و زمان انتقاد می کند و همه چیز را تغییر پذیر می داند و خود را شناور در زمان حال معرفی می کند، بعید است.
    چرا شما می توانید در زمان حال شناور باشید و می توانید هر لحظه خود را به روز کنید اما دیگران باید و باید بر سر حرف اشتباه گذشته خود باقی بمانند تا ثابت شود بچه زیر بازارچه اند؟! اینگونه اعلام نظرها حتی در مورد ازدواج هم کاربرد ندارد حال چه رسد به هنر! چرا زمانی که نظر رجبی نسبت به شما مساعد بود و به شما با اعتماد تمام امضا میداد و کلیه حقوق سی دی گفتگوی چپ وراست را به شما می بخشید به او انتقاد نمی کردید؟ آن زمان او را ژنرال خطاب می کردید حالا شده سرباز صفر؟

    به هر حال آقای یداللهی شاید خیلی دوست دارند با حاشیه سازی مطرح و معروف شوند اما این گونه اظهار نظرها و مصاحبه ها و نظرات گسترده ای در مورد بزرگان و تخطئه ی اشخاص و آموزش این ساز اصیل و تکبر موجود در صحبت های ایشان از جمله اینکه هر کس کتاب ایشان را تدریس کند نوازنده و معلم مجرب نامیده شده و هرکس کتاب مرحوم تهرانی را تدریس کند سردمداران کتاب تهرانی خوانده می شود، باعث شد که علیرغم میل شخصی مان چند سطری بنویسیم تا ایشان هم به مقصودشان برسند.

    امیر سعیدی- رضا خراشادی زاده
    ویرایش توسط rhusseiny : Wednesday 28 July 2010 در ساعت 09:45 AM

  20. 2 کاربر برای این پست از rhusseiny تشکر کرده اند:


  21. #27
    yazdi آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    29874
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    نوشته ها
    56
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    15
    136 بار تشکر شده در 52 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 5/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    دمت گرم کاشکی متن اصلیا میذاشتیٰ عالی میشد .

  22. کاربران زیر از yazdi به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  23. #28
    ScorpionKing آواتار ها
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    39973
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    1
    میانگین پست در روز
    0.00
    تشکر از پست
    1
    0 بار تشکر شده در 0 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    با سلام . لطفا اگر کسی شماره ی تماس ِ استاد رجبی رو دارن برای من بگذارند. متشکرم.
    تنهایی ات را با که قسمت می کنی ای خوب من ؟!

  24. #29
    zeus2171 آواتار ها
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    37910
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    16
    میانگین پست در روز
    0.00
    تشکر از پست
    0
    7 بار تشکر شده در 6 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    lol

  25. #30
    zeus2171 آواتار ها
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    37910
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    16
    میانگین پست در روز
    0.00
    تشکر از پست
    0
    7 بار تشکر شده در 6 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    maskharas
    to karaye afghe ro mizani be rajabi

  26. کاربران زیر از zeus2171 به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  27. #31
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    61333
    تاریخ عضویت
    Jul 2012
    نوشته ها
    9
    میانگین پست در روز
    0.00
    تشکر از پست
    0
    3 بار تشکر شده در 3 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    با عرض سلام
    اینجانب چندین سال است با ساز تنبک سر و کار دارم و دستی در تنبک دارم و با کتاب های تنبک آشنایی دارم مثل کتاب های مکتب بهمن رجبی
    همچنین می توانم نت های تنبک را به صورت تک خط و کامپیوتری تایپ کنم
    و تا کنون چندین کتاب ویراست کرده ام و به صورت کامپیوتری و تایپ شده نوشته ام و با کانون ها و اساتید موسیقی تایپ های جزیی زیادی داشته ام
    لذا آمادگی خود را جهت تایپ و نوشتن نت های تنبک شما اعلام می دارم
    همچنین یک صفحه نمونه کتاب چاپ شده (با اجازه نویسنده) را برای نمونه ارائه میدهم
    در صورت تمایل نمونه کار های دیگر را ارائه می دهم
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    تلفن تماس 09389071151
    ایمیل rigareh@yahoo. com

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 8
    آخرين نوشته: Friday 1 November 2013, 03:02 PM
  2. كتب تاليفي بهمن رجبی
    توسط خان در انجمن کتب موسیقی
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: Tuesday 26 June 2012, 08:50 AM
  3. آغاز هفتادمين سال تولد بهمن رجبي
    توسط arian در انجمن تنبک
    پاسخ: 19
    آخرين نوشته: Wednesday 4 March 2009, 11:08 AM
  4. مصاحبه با اساتید تمبک نواز . . .
    توسط خان در انجمن تنبک
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: Thursday 26 February 2009, 10:38 AM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •