شعر زیبایی بود آقتی بابایی ولی آخرش یه احساس خیلی خیلی بدی بهم دست داد ازین که گفتید کاش تقدیر احساس داشت و اینقدر منو به زمین نمی کوبید.
دوست عزیزم زمین خوردن جزئی از این تقدیر همه ی ماست من توی نوشته ی شما یه غم عمیقیو احساس میکنم.
خوب تقدیر هرکس با بقیه فرق داره تقدیر اینه که پیش بیاد بر خلاف میل ما. ما همه ی تلاشمونو میکنیم اما جلوشو نمیشه گرفت. تقدیر این بوده جدایی. نباید خرده گرفت البته قبلا اینطور فکر نمیکردم از همه چی نالیدم. اما خواست خداست تقدیر منه چه میشه کرد. شاید اتفاقات قشنگ تری در آینده قرار بیفته. گفتین هر چی از تقدیر به ذهنمون میرسه بگیم: خواستم بگم تقدیر این نیست که دست رو دست بذاریم که ببینیم آینده چی میشه . تقدیر اینه که همه ی تلاشتو بکنی اما گاهی دیگه زور تقدیر میچربه. تو همه ی زورتو میزنی اما تقدیرت که نشه. پس یه جورایی باید باهاش کنار بیای.
آقای بابایی اگه همه ی تلاشتو کردیو نشد پس ناراحت نباش این تقدیر من و شماست که تحمل کنیم . به امید روزهای قشنگی که توی تقدیر منو شما نوشته شده در راهه. شاد باشید
علاقه مندي ها (Bookmarks)