لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از 17 به 25 از 25

موضوع: تاریخچه ی موسیقی غرب

  1. #17
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    20400
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    نوشته ها
    1,474
    میانگین پست در روز
    0.28
    تشکر از پست
    4,388
    3,737 بار تشکر شده در 1,370 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 384/4
    Given: 1,625/1
    میزان امتیاز
    16

    مدال های دریافت شده

    Post تاریخچه ی موسیقی غرب (13)


    0 Not allowed! Not allowed!
    هایدن و موتسارت نخستین آهنگسازانی بودند که از پیانوی جدید به صورت گسترده استفاده کردند، اما آنها هم مشکل میتوانستند خود را با ابداعات و اصلاحاتی که در مورد طیف صدا و قدرت ساز صورت میگرفت تطبیق دهند. در سال 1777 موتسارت از فورته پیانوهای یوهان آندرئاس اشتاین تمجید کرد و در همین سال به پدرش نوشت: ((هر طور که شستی را لمس میکنم، صدا همیشه موزون است. بالا و پایین نمیشود، نه زیاد است نه کم و هیچ وقت هم از بین نمیرود.)) از این تاریخ به بعد، همه ی آثار موتسارت برای ساز شستی دار، برای همین فورته پیانو ساخته شد.
    بسیاری از پیانوهای اولیه شکل چهارگوش داشتند و کشیده و گرد نبودند. ((گراند پیانو)) برای متمایز کردن مدل های بزرگ از مدل های چهارگوش به کار رفت. تاج این پیانوها سبک تر بود و در خانه ها راحت جا میگرفت. در شرق و خاورمیانه هم رواج یافتند، منتها پایه ی آنها را می بریدند و نوازنده روی بالش مینشست و مینواخت. یکبار که لئوپول دومایر، نوازنده ی پیانو، به قصری در ترکیه دعوت شد، برای آن که او پیانو بنوازد، طبق دستور سلطان سه غلام آمدند و پیانو را روی پشت شان نگه داشتند و مایر روی صندلی نشست و کنسرت داد.
    افراد مهم کارهای عجیب و غریب می کردند. ولادیمیر دِ پاخمان از گاو شیر می دوشید و معتقد بود با این کار انگشتانش آماده می ماند. پادرفسکی دست های خود را 100 دلار بیمه کرد، و مدتی هم در سال 1919 نخست وزیر لهستان شد. گلن گولد یکبار مسئولان یک استودیوی ضبط را مجبور کرد که تهویه مطبوع را خاموش کنند، زیرا نمیتوانست صدای ((هوم)) خودش را بشنود.
    لئون تِرِمین ((سکوی رقص)) نیز اختراع کرد که در آن نوازنده با حرکت تمام بدنش موسیقی پدید می آورد(نخستین بار در سالن کارنگی، کلارا راکمور بدنش را حرکت می داد). تِرِمین با همکاری هنری کاوِل، آهنگساز آمریکایی، دستگاهی به نام ریتمیکون نیز ساخت که میتوانست پیچیده ترین الگوهای ریتمیک را جداگانه یا همزمان ایجاد کند.
    همیشه سازهای جدیدی اختراع می شود. در کنسرتی در ژانویه 1997، هال رامل از چند اختراع جدید خود پرده برداشت، از جمله اسنات و تریولین. او ((دستگاه صوتی الکترو-آکوستیک)) خود را نواخت و به گفته ی خود آهنگساز ((انواع صداهای استاکاتو، اصوات گُنگ، صداهای جانور مانند و ناله های باس)) را در آورد.
    یکی از شاگردان اسکارلاتی یک روز سگ خود را به جلسه ی درس برد. گربه ی اسکارلاتی ترسید و روی هارپسیکورد پرید. وقتی گربه روی هارپسیکورد ورجه ورجه میکرد، اسکارلاتی به اتاق دوید، کاغذی برداشت و اصوات ایجاد شده را نت نویسی کرد. آن شاگرد آن روز درسی نگرفت. اسکارلاتی داشت تمی را بسط میداد که بعدا به ((فوگ گربه)) معروف شد.
    هارپسیکورد ساز مهمی بود اما محدودیت هایی داشت که موجب افول آن شد: صداها را نمیشد آن طور که در کلاویکورد یا پیانو امکان پذیر بود حفظ کرد، و نوازنده با فشار دادن شستی ها نمیتوانست صدای ساز را بلندتر یا کوتاهتر کند. وضوح صدای هارپسیکورد آن را برای پولیفونی باروک کاملا مناسب میساخت، اما هنگامی که درام و هنرنمایی وارد صحنه ی موسیقی کلاسیک شد (در زمانه ی ((اشتورم اوند درانگ)) به معنی طوفان و فشار) هارپسیکورد از صحنه دور شد. با هارپسیکورد، نه بتهوون میتوانست طوفان به پا کند و نه برلیوز میتوانست آن را با آن همه طبل همراه کند.
    موسیقی دانان همیشه در مورد جزئیات زینت ها یا سایر مسائل اجرایی سبک ها بحث و جدل دارند. یک روز واندالاندوفسکا داشت با موسیقی دان دیگری بحث میکرد، که کار بالا گرفت، و سرانجام لاندوفسکا صدایش را پایین آورد و گفت: ((بسیارخوب، دوست عزیز. شما به سبک خودتان باخ را بنوازید. من هم به سبک باخ، باخ را مینوازم.))
    در لندن، یوهان کریستیان باخ (پسر یوهان سباستیان باخ) گفت که نوازندگی ولفگانگ((ورای فهم و خیال)) است. اما اعضای متحجر انجمن سلطنتی حرف او را باور نکردند و یکی از اعضا را فرستادند تا صحت و سقم قضیه معلوم شود. او به موتسارت دستور داد قطعه ای را که نخستین بار بود می دید بنوازد و بخواند، به سبک های مختلف آهنگسازی کند، و حتی پیانو را با شستی های پوشیده شده بنوازد. دنیز برینگتن مطلبی به انجمن نوشت و حیرت خود را از توانایی های شگفت انگیز موتسارت هشت ساله بیان داشت. این نظر شخصی را نیز اضافه کرد: ((موقعی که برای من می نواخت، گربه ی دست آموزی وارد شد و او بلافاصله هارپسیکورد را رها کرد و ما تا مدتی نتوانستیم او را به پشت ساز برگردانیم. گاهی چوبی میان پاهایش میگیرد و توی اتاق (اسب سواری) میکند.))
    ادامه دارد...

  2. 3 کاربر برای این پست از you3f تشکر کرده اند:


  3. #18
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    20400
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    نوشته ها
    1,474
    میانگین پست در روز
    0.28
    تشکر از پست
    4,388
    3,737 بار تشکر شده در 1,370 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 384/4
    Given: 1,625/1
    میزان امتیاز
    16

    مدال های دریافت شده

    Post تاریخچه ی موسیقی غرب (14)


    0 Not allowed! Not allowed!
    کنت فردیناند ارنست گابریل والدشتاین، یکی از نخستین حامیان بتهوون، در اولین کامیابی های او مددکارش بود. در مهمانی مجللی کنت اعلام کرد که دستنوشته ی یک تریوی جدید از یک آهنگساز ناشناخته را در اختیار دارد. بتهوون پیانو نواخت و دو مهمان دیگر ویولن و ویولا نواختند. بعد از اجرا، تشویق حضار پنج دقیقه ادامه یافت و مهمانان کنجکاو شدند که آهنگساز را بشناسند: کار هایدن نمیتوانست باشد چون بسیار پرشور بود، کار موتسارت هم نمیتوانست باشد چون بسیار سنگین بود. سرانجام کنت والدشتاین اعلام کرد قطعه ساخته ی پیانیست حاضر است: تریو در ((می)) دیز، اپوس 1، شماره ی 1.
    برای این که تصویری از میزان آفرینندگی لیست داشته باشید کافی است بدانید که بیش از هزار تمرین او در سه جلد و هفت شماره ی اپوس مختلف منتشر شد(299، 300، 335، 399، 400 و500). عنوان کلی اش این است: مکتب کامل تئوری و عملی پیانو فورته و همین عنوان کافی است تا آدم را بترساند. چرنی نیز تنظیمی از اوورتور ویلهلم تل روسینی را برای 32 دست روی هشت پیانو منتشر کرده است.
    لیست گاهی چنان هیجان زده میشد که خودش هم غش میکرد، آن هم در بحبوحه ی اجرا. به گفته ی یک شاهد عینی((در آغوش دوستی که نت ها را برایش ورق میزد از هوش رفت و ما او را که دچار حمله ی هیستری شده بود بیرون بردیم.))
    یک آپارتمان مجلل در پاریس که به پرنسیس کریستینا بلجویوسو- تریوولتسیو تعلق داشت در سال 1837 صحنه ی مبارزه ای شد که این بانو بین لیست و تالبرگ ترتیب داد و ورودیه ی کلانی هم از مهمانان گرفت (مدت ها پیش از آن که این پرنسیس به جرم پنهان کردن جسد مومیایی شده ی عاشق سابق خود در کمدش دستگیر شود). تالبرگ فانتزی پر ریخت و پاش خود روی تم هایی از موسی روسینی را نواخت؛ لیست گراند فانتزی خود روی لانیوبه ی پوچینی را زد. ژول ژانن منتقد گزارش کرد: ((در پایان دوئل سکوت سنگینی بر صحنه حاکم شد. هر دو را همتا دانستند، هر دو پیروز بودند، کسی شکست نخورده بود.))
    مرگ آلکان نیز مانند زندگی اش عجیب بود. ظاهرا میخواست یک کتاب مذهبی را از ردیف بالای یک قفسه کتاب بردارد که قفسه ی کتاب روی او افتاد و نابودش کرد.
    گوشال با آن که جنوبی بود، در جنگ داخلی آمریکا از شمالی ها هواداری میکرد. در سال 1861 قطعه ای پیانویی به نام اتحاد نوشت که آکوردهای حجیم آن القاگر صداهای جنگ بود و از ملودی هایی نیز استفاده کرد که محبوب شمالی ها محسوب میشد.
    پادِرِفسکی در زمانی که نخست وزیر بود در کنفرانس پیمان ورسای حضور یافت و در آن جا به کلمانسو، نخست وزیر فرانسه، معرفی شد. نخست وزیر فرانسه پرسید: ((شما آقای پادِرِفسکی، پیانیست معروف، هستید؟ و حالا نخست وزیر لهستان؟)) پادِرِفسکی سرش را به علامت تایید تکان داد. کلمانسو آهی کشید و گفت: ((چه تنزلی!))
    پادِرِفسکی در قطار واگن مخصوص خودش را داشت، با صندلی های راحت، دستگاه گرم کننده ی مستقل و سیستم روشنایی مجزا، و البته پیانوی بزرگ خود.
    راخمانینوف در پاسخ به انتقادی از رفتار محزونش روی صحنه، چنین گفت: ((هنرمند میکوشد، و باز میکوشد تا به غیر ممکن دست یابد. گاهی خوش اقبال است و کمی به هدفش نزدیک میشود. اما همه ی مدت به جایی دیگر رانده میشود، به جایی که کسی نمیتواند او را آرام کند، کسی نمیتواند کمکی به او بکند.)) دوستش، آبرام خاسینس، راخمانینوف را ((دارای قیافه ی غم زده)) ای خواند که ((رنج های سالیان بر آن شیار انداخته است)). استراوینسکی او را ((یک اخموی شش و نیم فوتی)) میخواند.
    روبینشتاین همان قدر که عاشق نوازندگی بود از تمرین گریزان بود، در نتیجه به ترفندی متوسل شد: ((به اتاق تمرین می رفتم و در را قفل می کردم. یک رمان قشنگ و یک جعبه شوکولات کنارم میگذاشتم. با دست چپم روی پیانو بالا و پایین می رفتم و با دست راستم شوکولات می خوردم، یا با دست راست پیانو میزدم و با دست چپ شوکولات می خوردم، و تمام مدت کتاب می خواندم)).
    ادامه دارد...

  4. 4 کاربر برای این پست از you3f تشکر کرده اند:


  5. #19
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    20400
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    نوشته ها
    1,474
    میانگین پست در روز
    0.28
    تشکر از پست
    4,388
    3,737 بار تشکر شده در 1,370 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 384/4
    Given: 1,625/1
    میزان امتیاز
    16

    مدال های دریافت شده

    پیش فرض تاریخچه ی موسیقی غرب (15)


    0 Not allowed! Not allowed!
    وقتی بلیت های کنسرت بازگشت هوروویتس به فروش رفت، خیابان 57 نیویورک پر از کسانی بود که زیر باران ایستاده بودند و نتوانسته بودند بلیت کنسرت را تهیه کنند. هوروویتس از این استقبال هواداران خود چنان تحت تاثیر قرار گرفت که دستور داد با صدها فنجان قهوه از آن ها پذیرایی شود.
    شاید سفر هوروویتس به مسکو سفری احساساتی بود، اما سفر سبُکی نبود. پیانوی بزرگش را تمیز کردند و با هواپیمای مخصوص به مسکو فرستادند، و هر روز برایش کفشک ماهی تازه با هواپیما می بردند. حتی آشپز خود را هم برد تا مطمئن شود که غذا باب طبعش خواهد بود. کوک کننده ی خود را نیز به مسکو برد تا هر گونه اشکال احتمالی در پیانوی ((اشتین وی)) را برطرف کند.
    اعضای خاندان گوئارنِری ویولن سازان بی نظیری بودند، اما در اسم گذاری فرزندان خود کم می آوردند. پسران آندرئا عبارت بودند از جوزپی و پینرو؛ در عین حال، پسر عمویی به نام پیترو نیز داشت. پسر جوزپه نیز جوزپه نامیده می شد. این جوزپه برجسته ترین عضو خاندان بود و خود را جوزپه دل جسو نامید تا مردم او را با پدرش اشتباه نگیرند.
    ویولن های استرادیواری عموما بلندتر از ویولن های آماتی بودند، و استرادیواری اصلاحات دیگری نیز وارد کرد: حفره را بزرگ تر کرد، آرشه را قوی تر کرد، ورنیش بهتری زد، و علاوه بر زیبایی صدا سبب زیبایی ظاهری بیشتر این ساز نیز شد. لااقل 540 ویولن ساخت. سازندگان نسل بعد- که از پسران خود استرادیواری، یعنی فرانچسکو و اوموبونو، شروع شدند- سعی کردند مهارت و استادی او را تکرار کنند اما موفق نشدند؛ نتوانستند رمز کار او را کشف کنند و شازهایی به خوبی سازهای خود او نساختند. ویولن های استرادیواری ویولن هایی هستند که دیگر همتا نیافتند.
    ناردینی آدمی کاملا احساساتی بود. می گویند که او از زیبایی نوازندگی خود به گریه می افتاد.
    کاردینال پادوا از تارتینی خواسته بود به برادرزاده اش تعلیم دهد. تارتینی پذیرفت، اما برادرزاده ی کاردینال را که دختر زیبایی بود آبستن کرد. وقتی کودک به دنیا آمد، کاردینال فرمان دستگیری تارتینی را داد. تارتینی با لباس راهبان گریخت و در صومعه ی فرانسیس آسیزی پنهان شد. آنجا هر روز تمرین میکرد و منتظر بود کاردینال از خشم خود دست بردارد. دو سال به همین منوال گذشت، و در این دو سال تارتینی به مهارت خارق العاده ای در نوازندگی دست یافت که نتیجه ی تمرین های منظم هر روزه اش بود.
    پاگانینی نوازندگی ویولن را دگرگون کرد، و پیتزیکاتوی دست چپ را ابداع کرد. کاری کرد که ویولن صدای حیوانات و کلام انسان را دربیاورد، و با کوک های نامتعارف به جلوه های غیر منتظره ای دست یافت. او در بعضی از کنسرت ها سه زه ویولن را می برید و ناآرام ترین پاساژها را با تنها زه باقیمانده مینواخت. او از گیتاریست هایی که روی صحنه گیتارشان را خرد می کنند. صد و پنجاه سال جلوتر بود.
    در مورد پاگانینی انواع شایعه ها رواج داشت. عده ای در گوشی می گفتند که روح معشوقه هایش در درون ویولن او حبس شده است؛ به این علت میتواند آرشه را چنان سریع حرکت دهد که انگار گلوله های سربی کوچکی در آن کار گذاشته است. اگر صدای عالی در می آوَرَد به این علت است که زه های ویولن او از دل و روده ی حریفان مقتولش ساخته شده است؛ یا اینکه او روحش را به شیطان فروخته است تا این تکنیک باورنکردنی را به دست بیاورد. یک بار پاگانینی مجبور شد یک نامه ی مادر خود را منتشر کند تا همه باور کنند که او پدر و مادر داشته است.
    در نخستین اجرای سنفونی نهم در وین، بتهوون که دیگر کاملا کَر بود در مقابل ارکستر ضرب میزد و موسیقی دان دیگری کنارش ایستاده بود که رهبری ارکستر را انجام میداد. در پایان، تماشاچیان دیوانه وار تشویق کردند اما بتهوون که پشت به تماشاچیان داشت هیچ نمی شنید. بالاخره، یکی از خوانندگان نزد او رفت و رویش را به طرف تماشاچیان برگرداند، تا واکنش هیجانی تماشاچیان را اگر نمی شنود لااقل ببیند.
    ادامه دارد...

  6. 3 کاربر برای این پست از you3f تشکر کرده اند:


  7. #20
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    20400
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    نوشته ها
    1,474
    میانگین پست در روز
    0.28
    تشکر از پست
    4,388
    3,737 بار تشکر شده در 1,370 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 384/4
    Given: 1,625/1
    میزان امتیاز
    16

    مدال های دریافت شده

    Post تاریخچه ی موسیقی غرب (16)


    0 Not allowed! Not allowed!
    بتهوون وقتی عاشق شد چنین نوشت: ((افکارم به سوی تو می آیند، ای محبوب جاودانه ی من؛ من جانم را در کالبد تو به سرزمین ارواح میفرستم...)) مندلسون در آستانه ی ازدواج به مادرش نوشت: ((امیدوارم آرام و خویشتندار باشم و با همان نوع خونسردی که همیشه داشته ام کار را فیصله دهم...))
    تندخویی توسکانینی در خارج از استودیو نیز دیده میشد. یهودی منوهین در زندگینامه خودش به نام سفر ناتمام صحنه ای را در هتل آستور نیویورک نقل میکند که در آن، یهودی منوهین به عنوان یک ویولنیست نوجوان آمده است تا با استاد درباره ی ویولن کنسرتوی بتهوون بحث کند. وسط بحث، تلفن زنگ میزند. نادیده میگیرند. دوباره زنگ میزند، و منوهین می نویسد که در این لحظه ((فشار توی اتاق بیشتر شد. با سومین زنگ، توسکانینی صحبت خود را قطع کرد و با قدم های مصمم به طرف تلفن رفت، اما به طرف جایگاه تلفن که روی دیوار نصب شده بود رفت، کل آن را بیرون ریخت، اتصالات چوبی، گچ، گردوخاک، سیمهای پاره پوره ی آویزان، و سپس بی آنکه کلمه ای بگوید برگشت تا صحبت را از جایی که ناتمام مانده بود با جدیت کامل از سر بگیرد.))
    یک شب، خواننده معروفی تصادفا دید که راینر دیر وقت غذا میخورد. نزدش رفت تا گپ بزند. خواننده پرسید: ((چه اپرایی اجرا شد؟)) راینر چشمکی زد و گفت: ((نمیدانم آنها چه کار کردند، من مایستر زینگرها را رهبری کردم)).
    اسم اصلی برنستین لوئیز بود اما او در 16 سالگی اسمش را عوض کرد تا با یک عضو دیگر خانواده ی برنستین اشتباه گرفته نشود. بعدها با اسم مستعار لنی امبر به ازای هفته ای 25 دلار ملودی های پاپ و جدید را برای یک ناشر تنظیم میکرد. (برنستین لفظ آلمانی امبر)به معنی کهربا)بود.)
    سونات باروک عموما شامل یک ویولن یا فلوت بود و هارپسیکورد یا ویولنسل آن را همراهی میکرد(کونتینوئو). معمولا چهار موومان به صورت آهسته- تند- آهسته- تند داشت. سونات کلاسیک ویترینی از تقارن و تناسب بود که مظهر عصر موتسارت و هایدن به شمار میرفت، و معمولا هم سه موومان بود. رمانتیک های اولیه سونات هایی به سبک کلاسیک میساختند، اما وقتی آهنگسازان مطابق با روحیه ی رمانتیک شان فردگراتر شدند چفت و بست این فرم سست تر شد. یک گسست مهم با فرانتس لیست آغاز شد که پیانو سونات ((سی مینور)) خود را در یک موومان باند تقریبا 30 دقیقه ای ساخت.
    یوهانِس برامس در جوانی به فرانتس لیست مراجعه کرد. فرانتس لیست که بعضی از دستخطهای او را مطالعه کرده بود، چنان تحت تاثیر قرار گرفت که او را روی یک صندلی راحتی نشاند و سونات ((سی مینور)) خود را برای او اجرا کرد. وقتی قطعه را به پایان رساند با کمال تعجب متوجه شد که هیچ صدایی برنمی خیزد. به برامس نگاه کرد و دید که او روی صندلی راحتی به خواب رفته است!
    نام((سنفونی هزارساز)) را مالر انتخاب نکرد، اما او با این نامگذاری مخالفتی هم نشان ندادد. گفتک ((در این سنفونی کل عالم با نت های موسیقی به صدا درمی آید. این ها دیگر صدای بشر نیستند، بلکه سیاره ها و خورشیدها به حرکت درآمده اند.))
    پیانو کنسرتوی ((ر مینور)) برامس چنان شنوندگان را مبهوت کرد که در دو اجرای اول کسی برای آن دست نزد. برامس به دوست خود، یواخیم، نوشت: ((در پایان، سه جفت دست به آهستگی کف زدند، و هیس هیس بقیه اجازه نداد که دیگر کسی کف بزند.)) حدود چهل سال بعد، یک نقاد لندنی باز هم هضم قطعه را مشکل یافت و نوشت: ((غیر دوست داشتنی تر از کنسرتوی دیگر برامس است.))(منظور پیانو کنسرتو در ((سی بمل)) است).
    لویی چهاردهم نه تنها باله را دوست داشت بلکه با جوراب شلواری صورتی، جوراب های ابریشمی، کفش پاشنه بلند و کلاه بزرگ پردار در باله می رقصید.

    ادامه دارد...

  8. 3 کاربر برای این پست از you3f تشکر کرده اند:


  9. #21
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    20400
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    نوشته ها
    1,474
    میانگین پست در روز
    0.28
    تشکر از پست
    4,388
    3,737 بار تشکر شده در 1,370 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 384/4
    Given: 1,625/1
    میزان امتیاز
    16

    مدال های دریافت شده

    Post تاریخچه ی موسیقی غرب (17)


    0 Not allowed! Not allowed!
    بیشتر وقت ها، هر چه اثر جلوتر می رود، واریاسیون ها پیچیده تر و پیچیده تر میشوند، اما ونسان دندی، آهنگساز فرانسوی، در ((واریاسیون های ایشتار)) برعکس عمل کرد. این موسیقی در وصف الهه ای بابلی است که از هفت دروازه میگذرد و در هر دروازه یکی از جامه های خود را از تن به در می آورد. به این ترتیب، با ادامه ی اثر، بافت موسیقیایی سبک تر می شود و تم اصلی که واریاسیون ها روی آن بنا شده اند صرفا در پایان پدیدار میشود، یعنی موقعی که ایشتار در دروازه ی هفتم عریان ایستاده است.
    در زمانی، حداقل 30 باخ در آلمان ارگ می زدند. اسم ((باخ)) مترادف با ((موسیقی دان)) بود.
    باخ از هوای خوب لایپزیگ هم ضرر کرد، زیرا هوای خوب لایپزیگ سبب میشد که مردم کمتر بیمار شوند. به همین علت، درآمد باخ از محل اجرای مراسم سوگواری کمتر شد. باخ به دوستی نوشت: ((سال گذشته باد خوش وزید و من درآمد مراسم سوگواری ام خیلی کم شد.)) (این معادل یک هفتم درآمد سالانه ی باخ بود.) هزینه ی زندگی در لایپزیگ نیز بالا بود.
    نخستین بار که مسیح در دوبلین اجرا شد، چنان ازدحامی برای بلیت در گرفت که از خانم ها خواهش کردند دامن های بدون فنر بپوشند و از آقایان خواستند شمشیرهای شان را به همراه نیاورند تا تماشاچیان بیشتری در سالن جا بگیرند. یک سال بعد، در نخستین اجرای مسیح در لندن، جورج (شاه انگلستان) در حین اجرای ((کُرهالِلویا)) از جا برخاست و دیگران هم از او تبعیت کردند. از آن پس، هر بار که این قطعه اجرا می شود، رسم است که تماشاچیان بایستند.
    بعد از 12 کنسرتو گروسو که در سال 1712 با عنوان اپوس 3 منتشر شد، ویوالدی به شهرت رسید. باخ چنان تحت تاثیر این مجموعه قرار گرفت که نیمی از آن ها را برای سازهای دیگر نیز تنظیم کرد. ویوالدی دوست داشت عنوان های فرعی خوش آب و رنگ برای آثار خود انتخاب کند، اما حتی اگر این آثار نام شکار، طوفان دریا، یا سِهره داشتند باز هم کنسرتو بودند.
    اسکارلاتی و هندل در ونیز یکدیگر را دیدند، در جریان یک مهمانی بالماسکه که در آن مردی با نقاب سیاه داشت روی هارپسیکورد بداهه نوازی میکرد. یکی از شنوندگان، اسکارلاتی 21 ساله بود که از مهارت و بینش موسیقیایی مرد ناشناس شگفت زده شد و با صدای بلند گفت: ((او یا خود شیطان است، یا آن ساکسون معروف.)) البته او آن مرد ساکسون بود، و از آن پس میان هندل و اسکارلاتی دوستی مادام العمری شکل گرفت.
    اسکارلاتی چنان با حیات موسیقیایی کشور جدیدش درآمیخته بود که بعضی از ناشران حتی نام او را هم اسپانیایی کردند: قطعه هایش را با نام دومینگو اسکارلاتی منتشر کرددند.
    تلمان موقعی که موسیقی نمی ساخت بچه میساخت! همسرش هشت پسر و دو دختر به دنیا آورد اما بعد با یک افسر سوئدی گریخت و خانه و کاشانه را رها کرد.
    هایدن به عنوان خدمتکار عالی مقام کاخ استرهازی پذیرفت جوراب سفید و پیراهن سفید بپوشد، پودر بزند و کلاه گیس بگذارد و از ((صمیمیت بی مورد)) با بقیه ی نوازندگان و خوانندگان خودداری کند.
    موتسارت دوست خود، هایدن، را بر حذر داشت که در سن و سال پیری به مملکت غریب برود و به او گفت که حتی کلمه انگلیسی هم نمی داند. هایدن گفت: ((زبان مرا همه جا می فهمند)) و بعد باروبنه اش را بست.
    هایدن در لندن با جراحی به نام دکتر هانتر آشنا شد که به او گفت پولیپ بینی دارد و از او خواست برای معاینه نزدش برود. هایدن که انگلیسی خوب بلد نبود تصور کرد که به مهمانی چای دعوت شده است. خود هایدن چنین نوشت: ((بعد از احوال پرسی و تعارفات، چند آدم قوی هیکل آمدند و مرا گرفتند و به یک صندلی بستند. داد و بیداد کردم، لگد زدم، تا بالاخره خودم را خلاص کردم و به آقای هانتر فهماندم که نمیخواهم عمل کنم.)) بعد، هایدن با پولیپ بینی باارزش خود فرار کرد.

    ادامه دارد...

  10. 3 کاربر برای این پست از you3f تشکر کرده اند:


  11. #22
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    20400
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    نوشته ها
    1,474
    میانگین پست در روز
    0.28
    تشکر از پست
    4,388
    3,737 بار تشکر شده در 1,370 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 384/4
    Given: 1,625/1
    میزان امتیاز
    16

    مدال های دریافت شده

    Post تاریخچه ی موسیقی غرب (18)


    0 Not allowed! Not allowed!
    نام واقعی موتسارت آمادئوس نبود، بلکه یوهانِس کریسوستوموس ولفگانگوس تئوفیلوس بود. ولفگانگ خلاصه شده ی ولفگانگوس است؛ اما پدرِ موتسارت نام گوتلیب را بر تئوفیلوس ترجیح می داد، و در زبان لاتینی این اسم به آمادئوس ترجمه می شود(یعنی عاشق خدا).
    موتسارت در بزرگسالی دیگر از هدایای عجیب و غریبی که می دادند خوشش نمی آمد و پول نقد را ترجیح می داد. میگفت: ((پنج دست ساعت مچی دارم، باید روی شلوارهایم نیز جیب ساعت بدوزم تا وقتی نزد اعیان و اشراف می روم دیگر به من ساعت مچی ندهند.))
    کنسرتوی ترومپت در آثار موتسارت وجود ندارد، زیرا موتسارت از کودکی تا 9 سالگی و پس از آن از صدای ترومپت سولو خوشش نمی آمد. یکی از دوستان خانوادگی چنین نوشته است: ((اگر ترومپتی به طرفش می گرفتید درست مثل این بود که هفت تیری را به قلب او نشانه گرفته باشید. پدر می خواست این ترس را در او از بین ببرد؛ به همین خاطر، یکبار از من خواست توی صورت ولفگانگ ترومپت بزنم، اما چشم تان روز بد نبیند! هنوز صدای ترومپت درنیامده بود که رنگش پرید و شروع کرد به لرزیدن...))

    بتهوون با توجه به ویژگی های شخصیتی اش حتی خدمتکار ثابتی هم نداشت. در یادداشت های سال 1820 او میخوانیم که او ظرف یک سال چهار خدمتکار عوض کرد.
    یوهان آلبرشتسبرگر، معلم محافظه کار، به استعداد بتهوون جوان بدگمان بود. می گفت: ((بتهوون چیزی یاد نگرفته است و چیزی هم یاد نخواهد گرفت. آهنگساز بی آینده ای است.)) یوهان آلبرشتسبرگر چه پیشگوی بدی بود!
    یکبار بعد از اجرای آثاری روی ساز شستی دار در یک مهمانی باشکوه، از بتهوون خواستند که برود با خدمتکاران غدا بخورد(مانند هایدن و موتسارت که قبلا چنین کرده بودند). بتهوون نپذیرفت، قشقرق به پا کرد و با عصبانیت مجلس را ترک کرد. البته قضایا به خیر و خوشی ختم شد: یکی از مهمانان پرنس فردیناند پروسی بود که بلافاصله، شب بعد، مهمانی دیگری ترتیب داد و از بتهوون دعوت کرد که سمت چپ او بنشیند، و میزبان شب قبل را سمت راست خود نشاند.

    پایان*

  12. 4 کاربر برای این پست از you3f تشکر کرده اند:


  13. #23
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    20400
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    نوشته ها
    1,474
    میانگین پست در روز
    0.28
    تشکر از پست
    4,388
    3,737 بار تشکر شده در 1,370 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 384/4
    Given: 1,625/1
    میزان امتیاز
    16

    مدال های دریافت شده

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    خب، بعد از این همه نوشتن کسی نظری نداره؟!!!

  14. کاربران زیر از you3f به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  15. #24
    3pde آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    12155
    تاریخ عضویت
    Nov 2008
    نوشته ها
    185
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    2,233
    630 بار تشکر شده در 181 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    ممنون از اینکه این همه زحمت کشیدید و این مطالب مفید رو در اختیار بقیه قرار دادید!
    ولی متأسفانه مطالب خیلی زیاد هست و من مثل دوست عزیزمون این مطالب رو پرینت میگیرم و حتماً میخونم!

    بازم ممنون.
    یاد بگیریم ارتباط هایمان را تفكیك كنیم.یعنی به قول استادم، به خودمون بگیم با این دوست قراره فقط تا سر كوچه بروم و با آن یكی تا قله ی قاف! با سومی تا پای پله هم نخواهم رفت!

  16. 2 کاربر برای این پست از 3pde تشکر کرده اند:


  17. #25
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    3035
    تاریخ عضویت
    Nov 2007
    نوشته ها
    138
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    276
    347 بار تشکر شده در 115 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/4
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام
    خیلی مفید بود ممنون

  18. 2 کاربر برای این پست از E_h_s_a_n تشکر کرده اند:


صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نسل امروز امانت دار خوبی برای موسیقی نیست
    توسط arian در انجمن کلاسیک ايراني
    پاسخ: 63
    آخرين نوشته: Wednesday 27 January 2016, 04:01 PM
  2. تنوع موسیقیایی آمریکا
    توسط كيارش در انجمن سایر سبک ها
    پاسخ: 11
    آخرين نوشته: Thursday 6 January 2011, 12:26 PM
  3. کیهان کلهر
    توسط Kamanche در انجمن کمانچه
    پاسخ: 15
    آخرين نوشته: Friday 9 July 2010, 12:50 AM
  4. مکاتب ادبی
    توسط sara در انجمن اصول و قواعد شعروترانه
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: Sunday 26 July 2009, 10:37 PM
  5. شاملو و موسيقی
    توسط Leon در انجمن پيوند شعر و موسيقي
    پاسخ: 7
    آخرين نوشته: Tuesday 19 August 2008, 12:49 PM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •