کاش نباشی و نباشم ای کاش
چکار کنم که از چشام بیفتی؟
چکار کنم در به درت نباشم؟
بری زخاطرم واسه همیشه
صبح تا غروب منتظرت نباشم؟
چکار کنم وقتی که اسمت میاد
گُر نگیرم، آتیش نشم، نسوزم
نمی دونی بی تو چیا شنیدم
کاش می دیدی چی اومده به روزم
یادت میاد می گفتی که دلبرم
گریه نکن بی گریه ام عزیزی
حالا همه بهم می گن دیوونه
چرا داری بی خودی اشک میریزی؟!
حالا شدم مسخره این و اون
همه می گن با تو بودن محاله
کاشکی یه روز بیدار بشم بیبنم
جدایی ها فقط خواب و خیاله
همه می گن این آخر ماجراست
قصه ی تو هم اینجوری تموم شد
چه سالهایی گذشت از زندگیتون
چه گریه ها رو شونهاش حروم شد
نمی دونم چه جوری زنده ام من
حالا که دیگه امیدی نمونده
لعنت به زندگی به این نفسها
لعنت به هر چیزی که زنده مونده
هرگز نشد که فکر کنم یه روزی
اینجوری از دستای تو جدا شم
من اون بودم که خیلی خیلی ساده
حاضر بودم به جای تو فدا شم
ببین چه جور قصه به اینجا کشید
چه جوری شد که از دلم گذشتی
رفتی ندیدی که چطوری مُردم؟!
رفتی و انگار دیگه برنگشتی
حالا دیگه من می دونم تمومه
من و تو هرگز دیگه ما نمی شه
گره خوردم به دستای دیگری
گره ای که هیچ جوری وا نمی شه
کاش که یه روز خاطرهات پاک بشه
یادم بره کی بودی و چی گذشت
یه روز بودی تمومی وجودم
دیدی چطور برگ زمونه برگشت؟!
حرف بزن تموم کن این جنون رو
بگو به من دیگه دوستم نداری
بگو دلت یکی دیگه رو می خواد
بگو نه عشق مونده نه بی قراری
حرف بزن یا برو و یا بمیر
برو زخاطرم بمیر و نباش
نفس نمی کشم اگر نباشی
کاش نباشی و نباشم ای کاش
علاقه مندي ها (Bookmarks)