0
|
NoteAhang
The Iranian Virtual Music Society |
Thumbs Up/Down |
Received: 122/2 Given: 4/1 |
شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....
www.elyasa.blogfa.com سایت اشعار الیاس
Thumbs Up/Down |
Received: 122/2 Given: 4/1 |
بر تنِ کوچه ی احساسِ نیاز
می دود خاطرِ تو
بویِ مستانه ی یک جامِ شراب
عرقِ سردِ خیال
کاش نمی گشت نگاهِ من وُ تو
گره ی قالیِ صد رنگِ خزان -
بر چروکیده ی دستانِ زمان
همه اش یادم هست
پایِ لنگیده ی پارویم بر
بَلَمِ خشکِ دو دستانم را
ساحلِ تیره ی مژگانیِ تو
کِی رِسَم آخرِ سر؛
خرده قوُتی ز ایام قدیم
آبِ انبارِ ز اشک
با صدایی پرتمنا پر ز رَشک
می سپارم دَکلِ نازکِ تنهایی وُغم
بر سپیدیِ جلو آمده باد
هم سیاهیِ تقدیرِ تگرگ
می زنم براهتزازخواستگاهت
پرچمی رنگ به رنگ
می خرم هر چه که ننگ؛
من وُ گردابی ژرف
منم وُ گردترین آبیِ اعماقِ شگرف
که مرا می بلعد
مثلِ انبوهِ سوارانِ به گِل
مانده به چنگ؛
بر تنِ کوچه ی احساسِ نیاز
می دود خاطرِ تو،
گذری تند مکن با تنِ باد
و تو مِهمیز مزن بر تنِ یاد
تو پراکنده مکن بوی اقاقیِ تنت
تا سرافکنده نباشد گلِ یاس
یا که از قرصِ نگاهِ تو بمیرد مهتاب
تو بمان با دلِ من
تو نرو از گذرِ کوچه ی من
تو بمان با دلِ من.
مهدی کمالی. آزاد(پیرِفرزینان) بها ۱۳۹۰
شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....
www.elyasa.blogfa.com سایت اشعار الیاس
Thumbs Up/Down |
Received: 122/2 Given: 4/1 |
بر تنِ کوچه ی احساسِ نیاز
می دود خاطرِ تو
بویِ مستانه ی یک جامِ شراب
عرقِ سردِ خیال
کاش نمی گشت نگاهِ من وُ تو
گره ی قالیِ صد رنگِ خزان -
بر چروکیده ی دستانِ زمان
همه اش یادم هست
پایِ لنگیده ی پارویم بر
بَلَمِ خشکِ دو دستانم را
ساحلِ تیره ی مژگانیِ تو
کِی رِسَم آخرِ سر؛
خرده قوُتی ز ایام قدیم
آبِ انبارِ ز اشک
با صدایی پرتمنا پر ز رَشک
می سپارم دَکلِ نازکِ تنهایی وُغم
بر سپیدیِ جلو آمده باد
هم سیاهیِ تقدیرِ تگرگ
می زنم براهتزازخواستگاهت
پرچمی رنگ به رنگ
می خرم هر چه که ننگ؛
من وُ گردابی ژرف
منم وُ گردترین آبیِ اعماقِ شگرف
که مرا می بلعد
مثلِ انبوهِ سوارانِ به گِل
مانده به چنگ؛
بر تنِ کوچه ی احساسِ نیاز
می دود خاطرِ تو،
گذری تند مکن با تنِ باد
و تو مِهمیز مزن بر تنِ یاد
تو پراکنده مکن بوی اقاقیِ تنت
تا سرافکنده نباشد گلِ یاس
یا که از قرصِ نگاهِ تو بمیرد مهتاب
تو بمان با دلِ من
تو نرو از گذرِ کوچه ی من
تو بمان با دلِ من.
مهدی کمالی. آزاد(پیرِفرزینان) بها ۱۳۹۰
شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....
www.elyasa.blogfa.com سایت اشعار الیاس
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
درپی خودکرده ها چه جای بخشودن است
در گذر لحظه ها چه جای خود بودن است
برسر خشکیده چاه فرصت بیتوته نیست
بر دل خود غصه ها چه جای افزودن است
در همه ی عمر خود یک نفس از ره مایست
خاطر آسوده را چه جای آسودن است
یاس مبادا کند پای تو در شاهراه
خسته که پاییدن باد به پوییدن است
دانه ی گل را ببین تا که نهندش به خاک
در صدد بودن است در پی روییدن است
مرگ سرانجام نیست رفتن و ماندن یکیست
مرگ حجاب از میان بردن و بزدودن است
مرگ غنیمت دمیست مردن عجب عالمیست!
نوش که این شوکران تشنه ی نوشیدن است
حال که هستی بجو زندگی از راه هو
کین ره بی انتها زنده به پیمودن است
ناصریوسف نژاد زمستان 71
باز جا مانده ام و ماندنی ام تا به ابدتا نسیمی برسد خسته ز راهکه بروبم ز تنشگردی از خاطره ها
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
پنج وارونه چه معنا دارد ؟!
خواهر کوچکم از من پرسيد
من به او خنديدم
کمي آزرده و حيرت زده گفت
روي ديوار و درختان ديدم
باز هم خنديدم
گفت ديروز خودم ديدم
مهران پسر همسايه
پنج وارونه به مينو ميداد
آنقَدَر خنده برم داشت که طفلک ترسيد
بغلش کردم و بوسيدم و با خود گفتم
بعدها وقتي غم
سقف کوتاه دلت را خم کرد
بي گمان مي فهمي
- پنج وارونه چه معنا دارد
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
بیا تا لیلی و مجنون شویم افسانه اش با منبیا با من به شهر عشق رو کن خانه اش با مننگو دیوانه کو زنجیر گیسو را زهم وا کندل دیوانه ی دیوانه ی دیوانه اش با منبیا تا سر به روی شانه ی هم راز دل گوییماگر مویت به رویت شد پریشان شانه اش با مننگو دیگر به من اندر دل اتش نمی سوزدتو گرمم کن به افسونت گرمی افسانه اش با منچه بشکن بشکنی دارد فلک بر حال سرمستانچو پیمان بشکنی بشکستن پیمانه اش با مندر این دنیای وا نفسای بی فرداخدایا عاشقان را غم مده شکرانه اش با من
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
دلم را آهنی کردم مبادا عاشقت گردد
ندانستم تو ای ظالم دلی آهن ربا داری
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
به تو عادت کرده بودم
اي به من نزديک تر از من
اي حضورم از تو تازه
اي نگاهم از تو روشن
به تو عادت کرده بودم
مثل گلبرگي به شبنم
مثل عاشقي به غربت
مثل مجروحي به مرهم
لحظه در لحظه عذابه
لحظه هاي من بي تو
تجربه کردن مرگه
زندگي کردن بي تو
من که در گريزم از من
به تو عادت کرده بودم
از سکوت و گريه شب
به تو حجرت کرده بودم
با گل و سنگ و ستاره
از تو صحبت کرده بودم
خلوت خاطره هامو
با تو قسمت کرده بودم
خونه لبريز سکوته
خونه از خاطره خالي
من پر از ميل زوالم
عشق من تو در چه حالي
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
در خلوت من جز تو کسی راه ندارد
رخسار فریبای تو را ماه ندارد
غمنامه ی من غصه ی چشمان تو باشد
غیر از تو دلم دلبر دلخواه ندارد .
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
ای عشق مدد کن که به سامان برسیم
چون مزرعه ی تشنه به باران برسیم
یا من برسم به یار و یا یار به من
یا هردو بمیریم و به پایان برسیم
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
گل اگر خار نداشت دل اگر بی غم بود
اگر از بهر پرستو قفسی تنگ نبود
زندگی،عشق،اسارت،قهر،آشتی، همه بی معنا بود
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
هر روز دلم در غم تو زار تر است
وز من دل بی رحم تو ، بی زار تر است
بگذاشتیم ،غم تو ، نگذاشت مرا
حقا که غمت از تو وفادار تر است
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
پروردگارا ... به من بیاموز ...
دوست بدارم کسانی را که دوستم ندارند ...
گریه کنم برای کسانی که هیچگاه غم مرا نخوردند ...
لبخند بزنم به کسانی که هرگز تبسمی به صورتم
ننواخنتند ...
و عشق بورزم به کسانی که عاشقم نیستند !
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
زدم فریادخدایا این چه رسمیست.
رفیقان را جدا کردن هنر نیست.
رفیقان قلب انسانند خدایا.
بدون قلب چگونه می توان زیست.
Thumbs Up/Down |
Received: 122/2 Given: 4/1 |
خسته ام..
از دهانی که بستگی به بغض گاه به گاهی دارد..
از خودکاری که صبر جوهرش از حرف های من تمام شده..
و از این انگشتان دراز احمق..
که مثل قاضی های بلاتکلیف در آخرین محکمه..
هنوز نمی دانند..
باید طرفِ که را بگیرند ..!..
شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....
www.elyasa.blogfa.com سایت اشعار الیاس
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندي ها (Bookmarks)