لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 216 از 228 نخستنخست ... 116166206212213214215216217218219220226 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 3,441 به 3,456 از 3633

موضوع: شعر های عاشقانه

  1. #3441
    sarveazad آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    54002
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    سن
    35
    نوشته ها
    520
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    395
    748 بار تشکر شده در 365 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 120/8
    Given: 31/15
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    عجب دوستان فعالی
    بابا دست مریضا
    خسته نباشید با این شعرای زیباتون
    خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

  2. 2 کاربر برای این پست از sarveazad تشکر کرده اند:


  3. #3442
    Weather_Storm آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    15460
    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    نوشته ها
    294
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    365
    900 بار تشکر شده در 280 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 25/0
    Given: 48/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    مــــن از بـــــارانِ این شهـر نفـرت دارم!
    تــــا انــدازه‌ای کــه وقـتــی مـی بـــــارد
    دلم می‌خواهد زانو بزنمُ التماس کنان،
    بـگویــم بــــس اسـت، نـبـار...

  4. 3 کاربر برای این پست از Weather_Storm تشکر کرده اند:


  5. #3443
    sarveazad آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    54002
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    سن
    35
    نوشته ها
    520
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    395
    748 بار تشکر شده در 365 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 120/8
    Given: 31/15
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    بر خاک بخواب نازنین تختی نیست
    آواره شدن حکایت سختی نیست
    از پاکی اشکهای خود فهمیدم
    لبخند همیشه راز خوشبختی نیست

    - - - Updated - - -

    بر خاک بخواب نازنین تختی نیست
    آواره شدن حکایت سختی نیست
    از پاکی اشکهای خود فهمیدم
    لبخند همیشه راز خوشبختی نیست
    خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

  6. 3 کاربر برای این پست از sarveazad تشکر کرده اند:


  7. #3444
    Weather_Storm آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    15460
    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    نوشته ها
    294
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    365
    900 بار تشکر شده در 280 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 25/0
    Given: 48/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    تمام برگهاي دفترم تمام شد قصه ام به پايان رسيد؛ دستم سست شد چه سرمشقي بمن دادي!! هنوزم مينويسم؛ {دل دادن خطاست}
    ویرایش توسط Weather_Storm : Tuesday 11 December 2012 در ساعت 01:40 AM

  8. 3 کاربر برای این پست از Weather_Storm تشکر کرده اند:


  9. #3445
    hadi867 آواتار ها
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    38124
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    32
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    58
    46 بار تشکر شده در 22 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    در خلوت من نگاه سبزت جاری ست این قسمت بی تو بودنم اجباری ست افسوس نمی شود کنارت باشم بی تو هر ثانیه و لحظه من تکراریست

    - - - Updated - - -

    در خلوت من نگاه سبزت جاری ست این قسمت بی تو بودنم اجباری ست افسوس نمی شود کنارت باشم بی تو هر ثانیه و لحظه من تکراریست

  10. 3 کاربر برای این پست از hadi867 تشکر کرده اند:


  11. #3446
    sarveazad آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    54002
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    سن
    35
    نوشته ها
    520
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    395
    748 بار تشکر شده در 365 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 120/8
    Given: 31/15
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم
    گرچه در خویش شکستیم صدایی نکنیم
    یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
    طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم

    - - - Updated - - -

    یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم
    گرچه در خویش شکستیم صدایی نکنیم
    یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
    طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
    خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

  12. کاربران زیر از sarveazad به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  13. #3447
    sarveazad آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    54002
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    سن
    35
    نوشته ها
    520
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    395
    748 بار تشکر شده در 365 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 120/8
    Given: 31/15
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    دوستان عزیز شعر و کلا ادبیات هم یک هنر محسوب میشه. و رابطه مستقیمی با موسیقی داره.
    من نمیدونم چرا تایپیک شعر و ترانه ها همیشه مورد کم لطفی دوستان بوده.
    اگه این دو سه تا تایپیک اضافین تا از مدیران خواهش کنیم ببندنشون.
    دوستان خواهشا اهمیت قایل بشید
    تشکر

    - - - Updated - - -

    دوستان عزیز شعر و کلا ادبیات هم یک هنر محسوب میشه. و رابطه مستقیمی با موسیقی داره.
    من نمیدونم چرا تایپیک شعر و ترانه ها همیشه مورد کم لطفی دوستان بوده.
    اگه این دو سه تا تایپیک اضافین تا از مدیران خواهش کنیم ببندنشون.
    دوستان خواهشا اهمیت قایل بشید
    تشکر
    خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

  14. کاربران زیر از sarveazad به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  15. #3448
    sarveazad آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    54002
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    سن
    35
    نوشته ها
    520
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    395
    748 بار تشکر شده در 365 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 120/8
    Given: 31/15
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    دلا باید که هردم یا علی گفت - نه هر دم بل دمادم یا علی گفت

    که در روز ازل قالوبلا را - هر آنچه بود عالم یا علی گفت

    محمد در شب معراج بشنید - ندایی آمد آنهم یا علی گفت

    پیمبر در عروج از آسمانها - بقصد قرب اعظم یا علی گفت

    به هنگام فرو رفتن به طوفان - نبی الله اکرم یا علی گفت

    به هنگام فکندن داخل نار - خلیل الله اعظم یا علی گفت

    عصا در دست موسی اژدها شد - کلیم آنجا مسلم یا علی گفت

    کجا مرده به آدم زنده میشد - یقین عیسی بن مریم یا علی گفت

    علی در خم به دوش آن پیمبر - قدم بنهاد و آندم یا علی گفت

    ز لیلایی شنیدم یا علی گفت - به مجنونی رسیدم یا علی گفت

    مگر این وادی دارالجنون است - که هر دیوانه دیدم یا علی گفت

    نسیمی غنچه ای را باز میکرد - به گوش غنچه آندم یا علی گفت

    خمیر خاک آدم چون سرشته - چو بر میخاست آدم یا علی گفت

    مسیحا هم دم از اعجاز میزد - زبس بیچاره مریم یا علی گفت

    مگر خیبر زجایش کنده میشد - یقین آنجا علی هم یا علی گفت

    علی را ضربتی کاری نمیشد - گمانم ابن ملجم یا علی گفت

    - - - Updated - - -

    دلا باید که هردم یا علی گفت - نه هر دم بل دمادم یا علی گفت

    که در روز ازل قالوبلا را - هر آنچه بود عالم یا علی گفت

    محمد در شب معراج بشنید - ندایی آمد آنهم یا علی گفت

    پیمبر در عروج از آسمانها - بقصد قرب اعظم یا علی گفت

    به هنگام فرو رفتن به طوفان - نبی الله اکرم یا علی گفت

    به هنگام فکندن داخل نار - خلیل الله اعظم یا علی گفت

    عصا در دست موسی اژدها شد - کلیم آنجا مسلم یا علی گفت

    کجا مرده به آدم زنده میشد - یقین عیسی بن مریم یا علی گفت

    علی در خم به دوش آن پیمبر - قدم بنهاد و آندم یا علی گفت

    ز لیلایی شنیدم یا علی گفت - به مجنونی رسیدم یا علی گفت

    مگر این وادی دارالجنون است - که هر دیوانه دیدم یا علی گفت

    نسیمی غنچه ای را باز میکرد - به گوش غنچه آندم یا علی گفت

    خمیر خاک آدم چون سرشته - چو بر میخاست آدم یا علی گفت

    مسیحا هم دم از اعجاز میزد - زبس بیچاره مریم یا علی گفت

    مگر خیبر زجایش کنده میشد - یقین آنجا علی هم یا علی گفت

    علی را ضربتی کاری نمیشد - گمانم ابن ملجم یا علی گفت

    خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

  16. 2 کاربر برای این پست از sarveazad تشکر کرده اند:


  17. #3449
    sarveazad آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    54002
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    سن
    35
    نوشته ها
    520
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    395
    748 بار تشکر شده در 365 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 120/8
    Given: 31/15
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    طواف عشق
    این شعر عشق 2 برادر که اسوه شجاعت بردباری و... بودند را نسبت به هم بیان میکند
    حیفم اومد این شعر رو واستون نگذارم


    چون کمر بهر طواف عشق بست

    در طواف اولش افتاد دستدور دوم در مطاف یاورششد فدای دوست دست دیگرشدور سوم خون به جای اشک خوردتیر دشمن آمد و بر مشک خورددور چهارم داشت عزم ترک سر
    کرد پیش تیر ،چشمانش سپردور پنجم از عمود آهنینگشت سرو قامتش نقش زمینگشت در دور ششم از تیغ تیزعضو عضوش قطعه قطعه ریز ریز
    دور هفتم داده بود از کف قرارخویشتن را دید در آغوش یاربا زبان حال میگفتش بتولآفرین عباس من حجٌت قبول
    پس حسین آمد در آغوشش گرفت


    این سخن آویزه گوشش گرفتکای ابوفاضل فدایت یاورتمادرم زهراست جانا مادرتدستت از تن شد جدا رعنا گلمسرو باغ مرتضی جان و دلمچشمهای تو بخون آغشته استشرمسارم من لبانت تشنه است سر به زانویم گذار ای نازنین
    سرو بستان دل ام البنین
    درکنار تو کمر بشکسته امبی تو عباسم به غم بنشسته امبی تو چون سوی مدینه رو کنمبی تو چون جان و دلم خوشبو کنمگر بپرسد مادرت حال تو راشرم دارم گویم احوال تو را
    چشم بگشود آن علمدار شرف


    گفت با مولا و سردار شرفکای عزیز جان زهرا یا حسینزینب بستان طاها یا حسینسر چه باشد تا که درپایت نهمدست چه بود که در راهت دهمچشم تا باز است در آن پا بنهنقش جان در ساحل دریا بنهگر بپرسد مادرم حال مراپرسد از تو اصل احوال مراگو بپای عشق من جان داده استجان به قصد وصل جانان داده است لیک دارم خواهشی از سرورمعذرخواهی از جناب اصغرم
    خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

  18. کاربران زیر از sarveazad به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  19. #3450
    sarveazad آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    54002
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    سن
    35
    نوشته ها
    520
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    395
    748 بار تشکر شده در 365 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 120/8
    Given: 31/15
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    چون کمر بهر طواف عشق بست
    در طواف اولش افتاد دست
    دور دوم در مطاف یاورش
    شد فدای دوست دست دیگرش
    دور سوم خون به جای اشک خورد
    تیر دشمن امد و بر مشک خورد
    دور چهارم داشت عزم ترک سر
    کرد پیش تیر چشمانش سپر
    دور پنجم از عمود اهنین
    گشت سرو قامتش نقش زمین
    گشت در دور ششم از تیغ تیز
    عضو عضوش قطعه قطعه ریز ریز
    دور هفتم داده بود از کف قرار
    خویشتن را دید در اغوش یار
    با زبان حال میگفتش بتول
    افرین عباس من حجت قبول
    پس حسین امد در اغوشش گرفت
    این سخن اویزه گوشش گرفت
    که ای ابوفاضل فدایت یاورت
    مادرم زهراست جانا مادرت
    دستت از تن شد جدا رعنا گلم
    سرو باغ مرتضی جان ودلم
    چشمهای تو به خون اغشته است
    شرمسارم من لبانت تشنه است
    سر به زانویم گذار ای نازنین
    سرو بستان دل ام البنین
    در کنار تو کمر بشکسته ام
    بی تو عباسم به غم بنشسته ام
    بی تو چون سوی مدینه رو کنم
    بی تو چون جان و دلم خوشبو کنم
    گر بپرسد مادرت حال تو را
    شرم دارم گویم احوال تو را
    چشم بگشود ان علمدار شرف
    گفت با مولا و سردار شرف
    که ای عزیز جان زهرا یا حسین
    زینب بستان طاها یا حسین
    سر چه باشد تا که در پایت نهم
    دست چه بود تا که در راهت دهم
    چشم تا باز است در ان پا بنه
    نقش جان در ساحل دریا بنه
    گر بپرسد مادرم حال مرا
    پرسد از تو اصل احوال مرا
    گو به پای عشق من جان داده است
    جان به قصد وصل جانان داده است
    لیک دارم خواهشی از سرورم
    عذر خواهی از جناب اصغرم
    خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

  20. 2 کاربر برای این پست از sarveazad تشکر کرده اند:


  21. #3451
    morteza3164 آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    23840
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    سن
    41
    نوشته ها
    1,200
    میانگین پست در روز
    0.23
    تشکر از پست
    2,434
    2,314 بار تشکر شده در 989 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 122/2
    Given: 4/1
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نیتِ خراب بنگر به کار عاشقی که نیت خراب گشت چون مست می و باده شدیم دیده خواب گشت در مسجد و صومعه بی دین دعا چه سود دریاب دعایی که به عشق مستجاب گشت بر رنگ و قلم چهره به رنگ و لعاب شد بر ماه محرم قدحی می صواب گشت می خوارگان چون شه دربار خام خویش بد مستی و بد کاره گی از شراب گشت آن واعظ بی دین که چون قاصدان کور اغماض کند چونکه بدینش نقاب گشت از کار خود بترس که در آن روز آخرت این معصیت بشد و خیرت حباب گشت الیاس به حقِ دلِ صاف و صفای تو چون دوزخت بهشت و شرابت گلاب گشت

    - - - Updated - - -

    گریه بی منت از ابر بهار پرسند از چیست که گریانی در اوج زیبایی از عشق گریزانی چون پرسش بی پاسخ سخت است جواب گفتن یک حرف بگفت ابرو صدها دل و گریان کرد چون سفره دل وا شد هر عاشق بی عشقی هق هق زد و گریان شد با ابر هم آواز شد گفتا عاشقی بودم در عشق به زیبایی چون یار به حرم آمد لیک عشق بهاران شد چند ماه به خوشی بودیم چون تاب و تبش افزون گرمای وصال ما چون گرمی تابستان رفت آن گذر ایام ناقوس جفا بنواخت حرفای قشنگ ما در فصل خزان گم شد اینک یه چند ماهی از عشق گریزانم بعد از خزان او چون سرمای زمستانم هر وقت که یاد آرم آن شیرینی لبهایش چشمهای خمارم را با آب بشویانم بر من مزنید سیلی چون عاشق بی عشقم من گریه بی منت پای عشق میریزم . . .

    - - - Updated - - -

    گریه بی منت از ابر بهار پرسند از چیست که گریانی در اوج زیبایی از عشق گریزانی چون پرسش بی پاسخ سخت است جواب گفتن یک حرف بگفت ابرو صدها دل و گریان کرد چون سفره دل وا شد هر عاشق بی عشقی هق هق زد و گریان شد با ابر هم آواز شد گفتا عاشقی بودم در عشق به زیبایی چون یار به حرم آمد لیک عشق بهاران شد چند ماه به خوشی بودیم چون تاب و تبش افزون گرمای وصال ما چون گرمی تابستان رفت آن گذر ایام ناقوس جفا بنواخت حرفای قشنگ ما در فصل خزان گم شد اینک یه چند ماهی از عشق گریزانم بعد از خزان او چون سرمای زمستانم هر وقت که یاد آرم آن شیرینی لبهایش چشمهای خمارم را با آب بشویانم بر من مزنید سیلی چون عاشق بی عشقم من گریه بی منت پای عشق میریزم . . .
    شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....


    www.elyasa.blogfa.com سایت اشعار الیاس

  22. کاربران زیر از morteza3164 به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  23. #3452
    morteza3164 آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    23840
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    سن
    41
    نوشته ها
    1,200
    میانگین پست در روز
    0.23
    تشکر از پست
    2,434
    2,314 بار تشکر شده در 989 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 122/2
    Given: 4/1
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    تمام شعرهایم

    طعم دلتنگی و حسرت دارد

    از وقتی که دستانت

    دیگر

    التماس دستانم را اجابت نمیکنند!!!

    - - - Updated - - -

    تمام شعرهایم

    طعم دلتنگی و حسرت دارد

    از وقتی که دستانت

    دیگر

    التماس دستانم را اجابت نمیکنند!!!
    شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....


    www.elyasa.blogfa.com سایت اشعار الیاس

  24. 2 کاربر برای این پست از morteza3164 تشکر کرده اند:


  25. #3453
    sarveazad آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    54002
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    سن
    35
    نوشته ها
    520
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    395
    748 بار تشکر شده در 365 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 120/8
    Given: 31/15
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    عقل پرسید سخت تر از مردن چیست
    عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است

    - - - Updated - - -

    عقل پرسید سخت تر از مردن چیست
    عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است
    خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

  26. 2 کاربر برای این پست از sarveazad تشکر کرده اند:


  27. #3454
    sarveazad آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    54002
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    سن
    35
    نوشته ها
    520
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    395
    748 بار تشکر شده در 365 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 120/8
    Given: 31/15
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    خواب دیدم خواب اینکه مرده ام
    خواب دیدم خسته و افسرده ام
    روی من خروارها از خاک بود
    وای قبر من چه وحشتناک بود
    تا میان گور رفتم دل گرفت
    قبر کن سنگ لحد را گل گرفت
    ناله می کردم ولیکن بی جواب
    تشنه بودم در پی یک جرعه آب
    بالش زیر سرم از سنگ بود
    غرق وحشت سوت و کور و تنگ بود
    خسته بودم هيچ کس يارم نشد
    زان ميان يک تن خريدارم نشد
    هر که آمد پیش حرفی راند و رفت
    سوره حمدی برایم خواند و رفت
    نه رفيقي نه شفيقي نه کسي
    ترس بود و وحشت و دلواپسي
    آمدند از راه ، نــزدم دو ملک
    تیره شد در پیش چشمانم فلک
    یک ملک گفتا بگو نام تو چیست
    آن یکی فریاد زد رب تو کیست
    ای گنه کار سیه دل، بسته پر
    نام اربابان خود یک یک ببر
    در ميان عمر خود کن جستجوي
    کارهاي نيک و زشت خود بگوي
    گفتنم عمر خودت کردی تباه
    نامه اعمال خود کردی سیاه
    ما که ماموران حق داوریم
    نک تو را سوی جهنم می بریم
    ديگر آنجا عذر خواهي دير بود
    دست و پايم بسته در زنجير بود
    ناامید از هر کجا و دل فکار
    می کشیدندم به خفت سوی نار
    ناگهان الطاف حق آغاز شد
    از جنان درهای رحمت باز شد
    مردی آمد از تبار آسمان
    نور پیشانیش فوق آسمان
    چشمهایش زندگانی می سرود
    درد را از قلب آدم می زدود
    گیسوانش شط پر جوش و خروش
    در رکابش قدسیان حلقه بگوش
    صورتش خورشید بود و غرق نور
    جام چشمانش پر از شرب طهور
    لب که نه، سرچشمه آب حیات
    بین دستش کائنات و ممکنات
    خاک پایش حسرت عرش برین
    طره یی از گیسویش حبل المتین
    بر سرش دستار سبزی بسته بود
    بر دلم مهرش عجب بنشسته بود
    کی به زیبائی او گل میرسید
    پیش او یوسف خجالت میکشید
    در قدوم آن نگار مه جبین
    از جلال حضرت حق آفرین
    دو ملک سر را به زیر انداختند
    بال خود را فرش راهش ساختند
    غرق حيرت داشتند اين زمزمه
    آمده اينجا حسين فاطمه
    صاحب روز قیامت آمده
    گوئیا بهر شفاعت آمده
    سوی من آمد مرا شرمنده کرد
    مهربانانه به رویم خنده کرد
    گفت آزادش کنيد اين بنده را
    خانه آبادش کنيد اين بنده را
    این که اینجا این چنین تنها شده
    کام او با تربت من وا شده
    مادرش او را به عشقم زاده است
    گریه کرده بعد شیرش داده است
    بار ها بر من محبت کرده است
    سینه اش را وقف هیئت کرده است
    اين که مي بينيد در شور است و شين
    ذکر لالا ئيش بوده يا حسين
    دیگران غرق خوشی و هلهله
    دیدم او را غرق شور و هروله
    با ادب در مجلس ما می نشست
    او به عشق من سر خود را شکست
    سینه چاک آل زهرا بوده است
    چای ریز مجلس ما بوده است
    خویش را در سوز عشقم آب کرد
    عکس من را بر دل خود قاب کرد
    اسم من راز و نیازش بوده است
    تربتم مهر و نمازش بوده است
    پرچم من را به دوشش می کشید
    پا برهنه در عزایم می دودید
    اقتدا بر خواهرم زینب نمود
    گاه می شد صورتش بهرم کبود
    بارها لعن اميه کرده است
    خويش را نذر رقيه کرده است
    تا که دنیا بوده از من دم زده
    او غذای روضه ام را هم زده
    اينکه در پيش شما گرديده بد
    جسم و جانش بوي روضه مي دهد
    حرمت من را به دنیا پاس داشت
    ارتباطی تنگ با عباس داشت
    نذر عباسم به تن کرده کفن
    روز تاسوعا شده سقای من
    گریه کرده چون برای اکبرم
    با خود او را نزد زهرا می برم
    هر چه باشد او برایم بنده است
    او بسوزد صاحبش شرمنده است
    در مرامم نیست او تنها شود
    باعث خوشحالی اعدا شود
    در قیامت عطر بویش می دهم
    پیش مردم آبرویش می دهم
    باز بالاتر به روز سرنوشت
    میشود همسایه من در بهشت
    آری آری هر که پا بست من است
    نامه اعمال او دست من است

    - - - Updated - - -

    خواب دیدم خواب اینکه مرده ام
    خواب دیدم خسته و افسرده ام
    روی من خروارها از خاک بود
    وای قبر من چه وحشتناک بود
    تا میان گور رفتم دل گرفت
    قبر کن سنگ لحد را گل گرفت
    ناله می کردم ولیکن بی جواب
    تشنه بودم در پی یک جرعه آب
    بالش زیر سرم از سنگ بود
    غرق وحشت سوت و کور و تنگ بود
    خسته بودم هيچ کس يارم نشد
    زان ميان يک تن خريدارم نشد
    هر که آمد پیش حرفی راند و رفت
    سوره حمدی برایم خواند و رفت
    نه رفيقي نه شفيقي نه کسي
    ترس بود و وحشت و دلواپسي
    آمدند از راه ، نــزدم دو ملک
    تیره شد در پیش چشمانم فلک
    یک ملک گفتا بگو نام تو چیست
    آن یکی فریاد زد رب تو کیست
    ای گنه کار سیه دل، بسته پر
    نام اربابان خود یک یک ببر
    در ميان عمر خود کن جستجوي
    کارهاي نيک و زشت خود بگوي
    گفتنم عمر خودت کردی تباه
    نامه اعمال خود کردی سیاه
    ما که ماموران حق داوریم
    نک تو را سوی جهنم می بریم
    ديگر آنجا عذر خواهي دير بود
    دست و پايم بسته در زنجير بود
    ناامید از هر کجا و دل فکار
    می کشیدندم به خفت سوی نار
    ناگهان الطاف حق آغاز شد
    از جنان درهای رحمت باز شد
    مردی آمد از تبار آسمان
    نور پیشانیش فوق آسمان
    چشمهایش زندگانی می سرود
    درد را از قلب آدم می زدود
    گیسوانش شط پر جوش و خروش
    در رکابش قدسیان حلقه بگوش
    صورتش خورشید بود و غرق نور
    جام چشمانش پر از شرب طهور
    لب که نه، سرچشمه آب حیات
    بین دستش کائنات و ممکنات
    خاک پایش حسرت عرش برین
    طره یی از گیسویش حبل المتین
    بر سرش دستار سبزی بسته بود
    بر دلم مهرش عجب بنشسته بود
    کی به زیبائی او گل میرسید
    پیش او یوسف خجالت میکشید
    در قدوم آن نگار مه جبین
    از جلال حضرت حق آفرین
    دو ملک سر را به زیر انداختند
    بال خود را فرش راهش ساختند
    غرق حيرت داشتند اين زمزمه
    آمده اينجا حسين فاطمه
    صاحب روز قیامت آمده
    گوئیا بهر شفاعت آمده
    سوی من آمد مرا شرمنده کرد
    مهربانانه به رویم خنده کرد
    گفت آزادش کنيد اين بنده را
    خانه آبادش کنيد اين بنده را
    این که اینجا این چنین تنها شده
    کام او با تربت من وا شده
    مادرش او را به عشقم زاده است
    گریه کرده بعد شیرش داده است
    بار ها بر من محبت کرده است
    سینه اش را وقف هیئت کرده است
    اين که مي بينيد در شور است و شين
    ذکر لالا ئيش بوده يا حسين
    دیگران غرق خوشی و هلهله
    دیدم او را غرق شور و هروله
    با ادب در مجلس ما می نشست
    او به عشق من سر خود را شکست
    سینه چاک آل زهرا بوده است
    چای ریز مجلس ما بوده است
    خویش را در سوز عشقم آب کرد
    عکس من را بر دل خود قاب کرد
    اسم من راز و نیازش بوده است
    تربتم مهر و نمازش بوده است
    پرچم من را به دوشش می کشید
    پا برهنه در عزایم می دودید
    اقتدا بر خواهرم زینب نمود
    گاه می شد صورتش بهرم کبود
    بارها لعن اميه کرده است
    خويش را نذر رقيه کرده است
    تا که دنیا بوده از من دم زده
    او غذای روضه ام را هم زده
    اينکه در پيش شما گرديده بد
    جسم و جانش بوي روضه مي دهد
    حرمت من را به دنیا پاس داشت
    ارتباطی تنگ با عباس داشت
    نذر عباسم به تن کرده کفن
    روز تاسوعا شده سقای من
    گریه کرده چون برای اکبرم
    با خود او را نزد زهرا می برم
    هر چه باشد او برایم بنده است
    او بسوزد صاحبش شرمنده است
    در مرامم نیست او تنها شود
    باعث خوشحالی اعدا شود
    در قیامت عطر بویش می دهم
    پیش مردم آبرویش می دهم
    باز بالاتر به روز سرنوشت
    میشود همسایه من در بهشت
    آری آری هر که پا بست من است
    نامه اعمال او دست من است
    خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

  28. 3 کاربر برای این پست از sarveazad تشکر کرده اند:


  29. #3455
    sarveazad آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    54002
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    سن
    35
    نوشته ها
    520
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    395
    748 بار تشکر شده در 365 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 120/8
    Given: 31/15
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
    به هر درش که بخوانند بی‌خبر نرود
    طمع در آن لب شيرين نکردنم اولی
    ولی چگونه مگس از پی شکر نرود
    سواد ديده غمديده‌ام به اشک مشوی
    که نقش خال توام هرگز از نظر نرود
    ز من چو باد صبا بوی خود دريغ مدار
    چرا که بی سر زلف توام به سر نرود
    دلا مباش چنين هرزه گرد و هرجايی
    که هيچ کار ز پيشت بدين هنر نرود
    مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
    که آبروی شريعت بدين قدر نرود
    من گدا هوس سروقامتی دارم
    که دست در کمرش جز به سيم و زر نرود
    تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
    وفای عهد من از خاطرت به درنرود
    سياه نامه‌تر از خود کسی نمی‌بينم
    چگونه چون قلمم دود دل به سر نرود
    به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفيد
    چو باشه در پی هر صيد مختصر نرود
    بيار باده و اول به دست حافظ ده
    به شرط آن که ز مجلس سخن به درنرود


    - - - Updated - - -

    خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
    به هر درش که بخوانند بی‌خبر نرود
    طمع در آن لب شيرين نکردنم اولی
    ولی چگونه مگس از پی شکر نرود
    سواد ديده غمديده‌ام به اشک مشوی
    که نقش خال توام هرگز از نظر نرود
    ز من چو باد صبا بوی خود دريغ مدار
    چرا که بی سر زلف توام به سر نرود
    دلا مباش چنين هرزه گرد و هرجايی
    که هيچ کار ز پيشت بدين هنر نرود
    مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
    که آبروی شريعت بدين قدر نرود
    من گدا هوس سروقامتی دارم
    که دست در کمرش جز به سيم و زر نرود
    تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
    وفای عهد من از خاطرت به درنرود
    سياه نامه‌تر از خود کسی نمی‌بينم
    چگونه چون قلمم دود دل به سر نرود
    به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفيد
    چو باشه در پی هر صيد مختصر نرود
    بيار باده و اول به دست حافظ ده
    به شرط آن که ز مجلس سخن به درنرود
    خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

  30. 3 کاربر برای این پست از sarveazad تشکر کرده اند:


  31. #3456
    sarveazad آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    54002
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    سن
    35
    نوشته ها
    520
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    395
    748 بار تشکر شده در 365 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 120/8
    Given: 31/15
    میزان امتیاز
    13

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    گنه از جانب ما نیست اگر مجنونیم گوشه چشم تو نگذاشت که عاقل باشیم

    - - - Updated - - -

    گنه از جانب ما نیست اگر مجنونیم گوشه چشم تو نگذاشت که عاقل باشیم
    خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

  32. 4 کاربر برای این پست از sarveazad تشکر کرده اند:


صفحه 216 از 228 نخستنخست ... 116166206212213214215216217218219220226 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نت شور عاشقانه ( بیات اصفهان )
    توسط farazjoonam در انجمن ویولن
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: Monday 12 August 2019, 06:50 PM
  2. آهنگ های عاشقانه دنيا
    توسط Leon در انجمن پاپ
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: Thursday 28 May 2009, 11:58 AM
  3. پاسخ: 13
    آخرين نوشته: Thursday 23 October 2008, 07:25 AM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •