لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 165 از 228 نخستنخست ... 65115155161162163164165166167168169175215 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 2,625 به 2,640 از 3633

موضوع: شعر های عاشقانه

  1. #2625
    masram آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    41936
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    2,228
    میانگین پست در روز
    0.46
    تشکر از پست
    9,129
    3,639 بار تشکر شده در 2,134 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    زمان قرعه ی نو می زند به نام شما
    خوشا که جهان می رود به کام شما
    درین هوا چه نفس ها پر آتش است و خوش است
    که بوی خود دل ماست در مشام شما
    تنور سینه ی سوزان ما به یاد آرید
    کز آتش دل ما پخته گشت خام شما
    فروغ گوهری از گنج خانه ی دل ماست
    چراغ صبح که بر می دمد ز بام شما
    ز صدق اینه کردار صبح خیزان بود
    که نقش طلعت خورشید یافت شام شما
    زمان به دست شما می دهد زمام مراد
    از آن که هست به دست خرد زمام شما
    همای اوج سعادت که می گریخت ز خک
    شد از امان زمین دانه چین دام شما
    به زیر ران طلب زین کنید اسب مراد
    که چون سمند زمین شد سپهر رام شما
    به شعر سایه در آن بزمگاه آزادی
    طرب کنید که پر نوش باد جام شما

  2. کاربران زیر از masram به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  3. #2626
    masram آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    41936
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    2,228
    میانگین پست در روز
    0.46
    تشکر از پست
    9,129
    3,639 بار تشکر شده در 2,134 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    بیا که بر سر آنم که پیش پای تو میرم
    ازین چه خوش ترم ای جان که من برای تو میرم
    ز دست هجر تو جان می برم به حسرت روزی
    که تو ز راه بیایی و من به پای تو میرم
    بسوخت مردم بیگانه را به حالت من دل
    چنین که پیش دل دیر آشنای تو میرم
    ز پا فتادم و در سر هوای روی تو دارم
    مرا بکشتی و من دست بر دعای تو میرم
    یکی هر آنچه توانی جفا به سایه ی بی دل
    مرا ز عشق تو این بس که در وفای تو میرم

  4. کاربران زیر از masram به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  5. #2627
    masram آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    41936
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    2,228
    میانگین پست در روز
    0.46
    تشکر از پست
    9,129
    3,639 بار تشکر شده در 2,134 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت
    دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت
    شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
    زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت
    آن طفل که چو پیر ازین قافله درماند
    وان پیر که چون طفل به بانگ جرسی رفت
    از پیش و پس قافله ی عمر میدنیش
    گه پیشروی پی شد و گه باز پسی رفت
    ما همچو خسی بر سر دریای وجودیم
    دریاست چه سنجد که بر این موج خسی رفت
    رفتی و فراموش شدی از دل دنیا
    چون ناله ی مرغی که ز یاد قفسی رفت
    رفتی و غم آمد به سر جای تو ای داد
    بیدادگری آمد و فریادرسی رفت
    این عمر سبک سایه ی ما بسته به آهی ست
    دودی ز سر شمع پرید و نفسی رفت

  6. کاربران زیر از masram به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  7. #2628
    masram آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    41936
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    2,228
    میانگین پست در روز
    0.46
    تشکر از پست
    9,129
    3,639 بار تشکر شده در 2,134 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    با این دل ماتم زده آواز چه سازم
    بشکسته نی ام بی لب دم ساز چه سازم
    در کنج قفس می کشدم حسرت پرواز
    با بال و پر سوخته پرواز چه سازم
    گفتم که دل از مهر تو برگیرم و هیهات
    با این همه افسونگری و ناز چه سازم
    خونابه شد آن دل که نهانگاه غمت بود
    از پرده در افتد اگر این راز چه سازم
    گیرم که نهان برکشم این آه جگر سوز
    با اشک تو ای دیده ی غماز چه سازم
    تار دل من چشمه ی الحان خدایی ست
    از دست تو ای زخمه ی ناساز چه سازم
    ساز غزل سایه به دامان تو خوش بود
    دو از تو من دل شده آواز چه سازم

  8. کاربران زیر از masram به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  9. #2629
    masram آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    41936
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    2,228
    میانگین پست در روز
    0.46
    تشکر از پست
    9,129
    3,639 بار تشکر شده در 2,134 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    ز داغ عشق تو خون شد دل چو لاله ی من
    فغان که در دل تو ره نیافت ناله ی من
    مر چو ابر بهاری به گریه آر و بخند
    که آبروی تو ای گل بود ز ژاله ی من
    شراب خون دلم می خوری و نوشت باد
    دگر به سنگ چرا می زنی پیاله ی من
    چو بشنوی غزل سایه چنگ و نی بشکن
    که نیست ساز تو را زهره سوز ناله ی من

  10. کاربران زیر از masram به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  11. #2630
    masram آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    41936
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    2,228
    میانگین پست در روز
    0.46
    تشکر از پست
    9,129
    3,639 بار تشکر شده در 2,134 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    زین پیش از پس و پیش زلف دو تا مگستر
    در پیش پای دل ها دام بلا مگستر
    تا کی کنی پریشان دل های مبتلا را
    آن خرمن بلا را پیش صبا مگستر
    بر پای مرغ مألوف کس رشته می نبندد
    دام فسون خدا را بر آشنا مگستر
    من خود به خواهش خویش سر در پی ات نهادم
    دستان مساز و دامم در پیش پا مگستر
    چون شب سیاه کردی بر سایه روز روشن
    بر آن مه دو هفته زلف دو تا مگستر

  12. کاربران زیر از masram به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  13. #2631
    masram آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    41936
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    2,228
    میانگین پست در روز
    0.46
    تشکر از پست
    9,129
    3,639 بار تشکر شده در 2,134 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    دلی که پیش تو ره یافت باز پس نرود
    هوا گرفته ی عشق از پی هوس نرود
    به بوی زلف تو دم می زنم درین شب تار
    وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود
    چنان به دام غمت خو گرفت مرغ دلم
    که یاد باغ بهشتش درین قفس نرود
    نثار آه سخر می کنم سرشک نیاز
    که دامن توام ای گل ز دسترس نرود
    دلا بسوز و به جان بر فروز آتش عشق
    کزین چراغ تو دودی به چشم کس نرود
    فغان بلبل طبعم به گلشن تو خوش است
    که کار دلبری گل ز خار و خس نرود
    دلی که نغمه ی ناقوس معبد تو شنید
    چو کودکان ز پی بانگ هر جرس نرود
    بر آستان تو چون سایه سر نهم همه عمر
    که هر که پیش تو ره یافت باز پس نرود

  14. کاربران زیر از masram به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  15. #2632
    masram آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    41936
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    2,228
    میانگین پست در روز
    0.46
    تشکر از پست
    9,129
    3,639 بار تشکر شده در 2,134 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    زین گونه ام که در غم غربت شکیب نیست
    گر سر کنم شکایت هجران غریب نیست
    جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش
    کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست
    گم گشته دیار محبت کجا رود
    نام حبیب هست و نشان حبیب نیست
    عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد
    ای خواجه درد هست و لیکن طبیب نیست
    در کار عشق او که جهانیش مدعی ست
    این شکر چون کنیم که ما را رقیب نیست
    جانا نصاب حسن تو حد کمال یافت
    وین بخت بین که از تو هنوزم نصیب نیست
    گلبانگ سایه گوش کن ای سرو خوش خرام
    کاین سوز دل به ناله ی هر عندلیب نیست

  16. کاربران زیر از masram به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  17. #2633
    masram آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    41936
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    2,228
    میانگین پست در روز
    0.46
    تشکر از پست
    9,129
    3,639 بار تشکر شده در 2,134 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    پای بند قفسم باز و پر بازم نیست
    سر گل دارم و پروانه ی پروازم نیست
    گل به لبخند و مرا گریه گرفته ست گلو
    چون دلم تنگ نباشد که پر بازم نیست
    گاهم از نای دل خویش نوایی برسان
    که جزین ناله ی سوز تو دمسازم نیست
    در گلو می شکند ناله ام از رقت دل
    قصه ها هست ولی طاقت ابرازم نیست
    ساز هم با نفس گرم تو آوازی داشت
    بی تو دیگر سر ساز و دل آوازم نیست
    آه اگر اشک منت باز نگوید غم دل
    که درین پرده جیزن همدم و همرازم نیست
    دلم از مهر تو درتاب شد ای ماه ولی
    چه کنم شیوه ی ایینه ی غمازم نیست
    به گره بندی آن ابروی باریک اندیش
    که به جز روی تو در چشم نظر بازم نیست
    سایه چون باد صبا خسته ی سرگردانم

  18. کاربران زیر از masram به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  19. #2634
    masram آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    41936
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    2,228
    میانگین پست در روز
    0.46
    تشکر از پست
    9,129
    3,639 بار تشکر شده در 2,134 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    صد ره به رخ تو در گشودم من
    بر تو دل خویش را نمودم من
    جان مایه ی آن امید لرزان را
    چندان که تو کاستی ، فزودم من
    می سوختم و مرا نمی دیدی
    امروز نگاه کن که دودم من
    تا من بودم نیامدی ، افسوس !
    وانگه که تو آمدی ، نبودم من

  20. کاربران زیر از masram به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  21. #2635
    masram آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    41936
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    2,228
    میانگین پست در روز
    0.46
    تشکر از پست
    9,129
    3,639 بار تشکر شده در 2,134 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    یاری کن ای نفس که درین گوشه ی قفس
    بانگی بر آورم ز دل خسته ی یک نفس
    تنگ غروب و هول بیابان و راه دور
    نه پرتو ستاره و نه ناله ی جرس
    خونابه گشت دیده ی کارون و زنده رود
    ای پیک آشنا برس از ساحل ارس
    صبر پیمبرانه ام آخر تمام شد
    ای ایت امید به فریاد من برس
    از بیم محتسب مشکن ساغر ای حریف
    می خواره را دریغ بود خدمت عسس
    جز مرگ دیگرم چه کس اید به پیشباز
    رفتیم و همچنان نگران تو باز پس
    ما را هوای چشمه ی خورشید در سر است
    سهل است سایه گر برود سر در این هوس

  22. کاربران زیر از masram به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  23. #2636
    masram آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    41936
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    2,228
    میانگین پست در روز
    0.46
    تشکر از پست
    9,129
    3,639 بار تشکر شده در 2,134 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    صبح می خندد و باغ از نفس گرم بهار
    می گشاید مژه و می شکند مستی خواب
    آسمان تافته در برکه و زین تابش گرم
    آتش انگیخته در سینه افسرده آب
    آفتاب از پس البرز نهفته ست و ازو
    آتشین نیزه برآورده سر از سینه کوه
    صبح می اید ازین آتش جوشنده به تاب
    باغ می گیرد ازین شعله گل گونه شکوه
    آه دیری ست که من مانده ام از خواب به دور
    مانده در بستر و دل بسته به اندیشه خویش
    مانده در بسترم و هر نفس از تیشه فکر
    می زنم بر سر خود تا بکنم ریشه خویش
    چیست اندیشه من ؟ عشق خیالی آشوبی
    که به بازویم گرفته ست به بیداری و خواب
    می نماید به من شیفته دل رخ به فریب
    می رباید ز تن خسته من طاقت و تاب
    آنچه من دارم ازو هست خیالی که ز دور
    چهر برتافته در اینه خاطر من
    همچو مهتاب که نتوانیش آورد به چنگ
    دور از دست تمنای من و در بر من
    می کنم جامه به تن می دوم از خانه برون
    می روم در پی او با دل دیوانه خویش
    پی آن گم شده می گردم و می ایم باز
    خسته و کوفته از گردش روزانه خویش
    خواب می اید و در چشم نمی یابد راه
    یک طرف اشک رهش بسته و یک سوی خیال
    نشنوم ناله خود را دگر از مستی درد
    آه گوشم شده کر یا که زبانم شده لال
    چشم ها دوخته بر بستر من سحرآمیز
    خواب بر سقف نشسته ست چو جادوی سیاه
    آه از خویش تهی می شوم آرام آرام
    می گریزد نفس خسته ام از سینه چو آه
    بانگ برمی زنم از شوق که : آنا آنا
    ناگهان می پرم از خواب گشاده آغوش
    می شود باز دو دست من و می افتد سست
    هیچ کس نیست به جز شب که سیاه است و خموش

  24. کاربران زیر از masram به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  25. #2637
    masram آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    41936
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    2,228
    میانگین پست در روز
    0.46
    تشکر از پست
    9,129
    3,639 بار تشکر شده در 2,134 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    می رفت آفتاب و به دنبال می کشید
    دامن ز دست کشته خود روز نیمه جان
    خونین فتاده روز از آن تیغ خون فشان
    در خاک می تپید و پی یار می خزید
    خندید آفتاب که : این اشک و آه چیست ؟
    خوش باش روز غمزده هنگام رفتن است
    چون من بخند خرم و خوش این چه شیون است ؟
    ما هر دو می رویم دگر جای شکوه نیست
    نالید روز خسته که : ای پادشاه نور
    شادی از آن توست نه از آن من : بلی
    ما هر دو می رویم ازین رهگذر ولی
    تو می روی به حجله ومن می روم به گور

  26. #2638
    masram آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    41936
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    2,228
    میانگین پست در روز
    0.46
    تشکر از پست
    9,129
    3,639 بار تشکر شده در 2,134 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    ای عشق همه بهانه از توست
    من خامشم این ترانه از توست
    آن بانگ بلند صبحگاهی
    وین زمزمه ی شبانه از توست
    من انده خویش را ندانم
    این گریه ی بی بهانه از توست
    ای آتش جان پاکبازان
    در خرمن من زبانه از توست
    افسون شده ی تو را زبان نیست
    ور هست همه فسانه از توست
    کشتی مرا چه بیم دریا ؟
    توفان ز تو و کرانه از توست
    گر باده دهی و گرنه ، غم نیست
    مست از تو ، شرابخانه از توست
    می را چه اثر به پیش چشمت ؟
    کاین مستی شادمانه از توست
    پیش تو چه توسنی کند عقل ؟
    رام است که تازیانه از توست
    من می گذرم خموش و گمنام
    آوازه ی جاودانه از توست
    چون سایه مرا ز خاک برگیر
    کاینجا سر و آستانه از توست

  27. کاربران زیر از masram به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  28. #2639
    masram آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    41936
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    2,228
    میانگین پست در روز
    0.46
    تشکر از پست
    9,129
    3,639 بار تشکر شده در 2,134 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    مهی که مزد وفای مرا جفا دانست
    دلم هر آنچه جفا دید ازو وفا دانست
    روان شو از دل خونینم ای سرشک نهان
    چرا که آن گل خندان چنین روا دانست
    صفای خاطر ایینه دار ما را باش
    که هر چه دید غبار غمش صفا دانست
    گرم وصال نبخشند خوشدلم به خیال
    که دل به درد تو خو کرد و این دوا دانست
    تو غنچه بودی و بلبل خموش غیرت عشق
    به حیرتم که صبا قصه از کجا دانست
    ز چشم سایه خدا را قدم دریغ مدار
    که خک راه تو را عین توتیا دانست

  29. کاربران زیر از masram به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  30. #2640
    masram آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    41936
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    2,228
    میانگین پست در روز
    0.46
    تشکر از پست
    9,129
    3,639 بار تشکر شده در 2,134 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    درین سرای بی کسی کسی به در نمی زند
    به دشت ملال ما پرنده پر نمی زند
    یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند
    کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند
    نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
    دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند
    گذر گهی ست پر ستم که اندر او به غیر غم
    یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند
    دل خراب من دگر خراب تر نمی شود
    که خنجر غمت ازین خراب تر نمی زند
    چه چشم پاسخ است ازین دریچه های بسته ات ؟
    برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند
    نه سایه دارم و نه بر ، بیفکنندم و سزاست
    اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی زند

  31. کاربران زیر از masram به خاطر این پست تشکر کرده اند:


صفحه 165 از 228 نخستنخست ... 65115155161162163164165166167168169175215 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نت شور عاشقانه ( بیات اصفهان )
    توسط farazjoonam در انجمن ویولن
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: Monday 12 August 2019, 06:50 PM
  2. آهنگ های عاشقانه دنيا
    توسط Leon در انجمن پاپ
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: Thursday 28 May 2009, 11:58 AM
  3. پاسخ: 13
    آخرين نوشته: Thursday 23 October 2008, 07:25 AM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •